۱۲ آوریل، روز جهانی کودکان خیابانی است؛ یادآوری تلخ از کودکانی که به جای حضور در کلاسهای درس، در خیابانها بزرگ میشوند. بیایید با نگاه مسئولانهتر، برای ساختن دنیایی تلاش کنیم که در آن هیچ کودکی، بیپناه و بیصدا رها نشود.
🆔@pooyeshngo
🆔@pooyeshngo
❤3
✨ انجمن پویش در هفتهای که گذشت...
در این هفته کودکان پویشی فعالیتهای جالب و هیجان انگیزی در کنار هم انجام دادند.
کودکان پویشی بعد از مدتها تمرین با هم به رقابت ورزشی پرداختند.
در ادامه سلسه کارگاههای روانشناسی مادران، اولین جلسه در سال جدید برگزار شد.
همچنین در کلاس های درس با شوق حاضر شدند.
در واحد بهداشت هم از کودکان بینایی سنجی به عمل آمد و چشم پزشک کودکان را معاینه کرد.
@pooyeshngo1
در این هفته کودکان پویشی فعالیتهای جالب و هیجان انگیزی در کنار هم انجام دادند.
کودکان پویشی بعد از مدتها تمرین با هم به رقابت ورزشی پرداختند.
در ادامه سلسه کارگاههای روانشناسی مادران، اولین جلسه در سال جدید برگزار شد.
همچنین در کلاس های درس با شوق حاضر شدند.
در واحد بهداشت هم از کودکان بینایی سنجی به عمل آمد و چشم پزشک کودکان را معاینه کرد.
@pooyeshngo1
✨ انجمن پویش در هفتهای که گذشت...
این هفته پویشیها یک هفتهی پر جنب و جوش و پر از فعالیت را سپری کردند.
از کارگاه تربیت جنسی برای کودکان گرفته تا کارگاه خواندن با خانواده.
جهت آگاهی بخشی به کودکان و نوجوانان، کلاسهای مجزا برای دختران و پسران با حضور روانشناسان مرتبط ترتیب داده شد و آگاهیهایی در زمینه تربیت جنسی به کودکان ارائه شد. این کارگاهها ادامه دارد.
به مناسبت روز جهانی نان، نوجوانان پویشی نان پختند و دور هم نوشجان کردند.
طرح سبد خواندن با خانواده همچنان در حال فعالیت است و خانوادهها فعال در این طح شرکت دارند.
همچنین جهت همفکری برای پرورش کودکان جلسه اولیا و مربیان کودکان برگزار شد.
🆔@pooyeshngo
این هفته پویشیها یک هفتهی پر جنب و جوش و پر از فعالیت را سپری کردند.
از کارگاه تربیت جنسی برای کودکان گرفته تا کارگاه خواندن با خانواده.
جهت آگاهی بخشی به کودکان و نوجوانان، کلاسهای مجزا برای دختران و پسران با حضور روانشناسان مرتبط ترتیب داده شد و آگاهیهایی در زمینه تربیت جنسی به کودکان ارائه شد. این کارگاهها ادامه دارد.
به مناسبت روز جهانی نان، نوجوانان پویشی نان پختند و دور هم نوشجان کردند.
طرح سبد خواندن با خانواده همچنان در حال فعالیت است و خانوادهها فعال در این طح شرکت دارند.
همچنین جهت همفکری برای پرورش کودکان جلسه اولیا و مربیان کودکان برگزار شد.
🆔@pooyeshngo
✨ مدرسه محلیست برای رشد و تفکر نه محلی برای کنترل و نظارت
(واکنش به تفاهم نامه پلیس و وزارت آموزش و پرورش )
ما، بهعنوان یک سازمان مردمنهاد فعال در حوزهی حمایت از کودکان کار و بازمانده از تحصیل، نگرانی عمیق خود را نسبت به مفاد تفاهمنامهی اخیر میان پلیس و وزارت آموزش و پرورش اعلام میداریم.
این تفاهمنامه، با وجود اهداف ظاهراً مثبت، زمینهساز ورود نگاه امنیتی به نهاد آموزش و تربیت کودکان است؛ نهادی که باید مامن امن، آزاد و انسانی برای همهی کودکان، بهویژه اقشار آسیبپذیر، باشد.
تجربهی میدانی ما نشان داده که کودکان
بیش از هر چیز نیازمند حمایت اجتماعی، درک شرایط و سیاستهای بازگشت به آموزش هستند، نه حضور نهادهای انتظامی که میتواند حس تهدید و طرد را در آنان تقویت کند.
تاکید بر نگرانی نسبت به ورود نهادهای امنیتی به فضای آموزشی :
ما باور داریم که حضور ساختاری پلیس در مدارس، حتی تحت عنوان همکاری فرهنگی یا آموزشی، میتواند به تغییر ماهیت نهاد آموزش بینجامد. مدرسه باید فضایی باشد برای رشد، تفکر انتقادی، تجربهگری و تربیت شهروندانی آگاه نه محلی برای نظارت و کنترل.
ورود پلیس به نهاد آموزش، نه تنها به کاهش آسیبهای اجتماعی کمک نمیکند، بلکه میتواند باعث عمیقتر شدن شکافها و افزایش ترس و بیاعتمادی میان کودکان و نهادهای رسمی شود.
ما خواستار:
۱- بازنگری در مفاد تفاهمنامه با مشارکت نهادهای تخصصی حوزهی کودک،
۲- اعمال شفافیت کامل در اجرای آن و نظارت عمومی بر فرایندها،
۳- توجه به کرامت انسانی کودکان و پرهیز از امنیتیسازی فضاهای آموزشی هستیم.
امنیت واقعی، از مسیر آموزش فراگیر، عدالت اجتماعی و احترام به حقوق کودکان میگذرد، نه از راه نهادینه کردن ترس در کلاسهای درس.
🆔@pooyeshngo
(واکنش به تفاهم نامه پلیس و وزارت آموزش و پرورش )
ما، بهعنوان یک سازمان مردمنهاد فعال در حوزهی حمایت از کودکان کار و بازمانده از تحصیل، نگرانی عمیق خود را نسبت به مفاد تفاهمنامهی اخیر میان پلیس و وزارت آموزش و پرورش اعلام میداریم.
این تفاهمنامه، با وجود اهداف ظاهراً مثبت، زمینهساز ورود نگاه امنیتی به نهاد آموزش و تربیت کودکان است؛ نهادی که باید مامن امن، آزاد و انسانی برای همهی کودکان، بهویژه اقشار آسیبپذیر، باشد.
تجربهی میدانی ما نشان داده که کودکان
بیش از هر چیز نیازمند حمایت اجتماعی، درک شرایط و سیاستهای بازگشت به آموزش هستند، نه حضور نهادهای انتظامی که میتواند حس تهدید و طرد را در آنان تقویت کند.
تاکید بر نگرانی نسبت به ورود نهادهای امنیتی به فضای آموزشی :
ما باور داریم که حضور ساختاری پلیس در مدارس، حتی تحت عنوان همکاری فرهنگی یا آموزشی، میتواند به تغییر ماهیت نهاد آموزش بینجامد. مدرسه باید فضایی باشد برای رشد، تفکر انتقادی، تجربهگری و تربیت شهروندانی آگاه نه محلی برای نظارت و کنترل.
ورود پلیس به نهاد آموزش، نه تنها به کاهش آسیبهای اجتماعی کمک نمیکند، بلکه میتواند باعث عمیقتر شدن شکافها و افزایش ترس و بیاعتمادی میان کودکان و نهادهای رسمی شود.
ما خواستار:
۱- بازنگری در مفاد تفاهمنامه با مشارکت نهادهای تخصصی حوزهی کودک،
۲- اعمال شفافیت کامل در اجرای آن و نظارت عمومی بر فرایندها،
۳- توجه به کرامت انسانی کودکان و پرهیز از امنیتیسازی فضاهای آموزشی هستیم.
امنیت واقعی، از مسیر آموزش فراگیر، عدالت اجتماعی و احترام به حقوق کودکان میگذرد، نه از راه نهادینه کردن ترس در کلاسهای درس.
🆔@pooyeshngo
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✨ کارگاههای خواندن با خانواده، فرصتی است تا کودکان در کنار اعضای خانواده کتاب خواندن را تجربه کنند و با اهمیت کتاب خواندن بیشتر آشنا شوند.
همچنین خانوادهها در این کارگاهها درباره کتابهای مختلف گفتگو میکنند و در موضوعات مختلف فعالیت انجام میدهند.
🆔@pooyeshngo
همچنین خانوادهها در این کارگاهها درباره کتابهای مختلف گفتگو میکنند و در موضوعات مختلف فعالیت انجام میدهند.
🆔@pooyeshngo
👏2
✨ هنر خلق شادی (به مناسبت ۹ اردیبهشت، روز ملی روانشناس)
روایتی کوتاه از روانشناس انجمن پویش، خانم فاطمه حسینی
در ذهن بسیاری از مردم، روانشناسها به جادوگرانی میمانند؛ گویی وظیفه آنها این است که کودکی آرام و منزوی را به شخصیتی پرجنبوجوش و سرزنده تبدیل کنند. اما حقیقت این است که اگر ما جادوگریم، جادوی ما چیزی فراتر از تغییر شخصیت افراد است و آن توانایی برقراری ارتباطی عمیق است که در آن امید و انگیزه، جای درد و آسیب را می گیرد.
این حقیقت را بارها و بارها در اتاق درمان شنیدهام، وقتی از کودکان می پرسم: «احساس شادی چه رنگی است؟» آنها با چشمانی روشن می گویند: «زرد، سبز، قرمز، بنفش...» یا آنگاه که پرسیده ام: «چه زمانی این احساس را تجربه میکنید؟» پاسخهایشان قلبم را نوازش کرده است؛ «وقتی به مدرسه میآییم»، «وقتی صبحها از خواب بیدار میشویم تا به مدرسه بیاییم»، «در زنگهای تفریح»، «در روزهای دوشنبه...».
این تجربه برایم همچون دریچه ای از امید است. اگر اینگونه بنگریم، پس روانشناس واقعا جادو می کند، نه تنها روانشناس، که همه آموزگاران و مسئولین انجمن پویش انسانهایی هستند که اِعجاز می کنند. آری، بی اغراق ما کاری بسیار شگرف انجام می دهیم، ما اُمید را در حال ناامیدی، شادی را در زمان غمگینی و نور را در حال تاریکی به کودکان می دهیم.
به بیانی دیگر روانشناس می تواند درد را به لبخند و سکوت را به صدای زندگی تبدیل کند.
آری...
ما بی وقفه می کوشیم تا پناه کودکان باشیم.
🆔@pooyeshngo
روایتی کوتاه از روانشناس انجمن پویش، خانم فاطمه حسینی
در ذهن بسیاری از مردم، روانشناسها به جادوگرانی میمانند؛ گویی وظیفه آنها این است که کودکی آرام و منزوی را به شخصیتی پرجنبوجوش و سرزنده تبدیل کنند. اما حقیقت این است که اگر ما جادوگریم، جادوی ما چیزی فراتر از تغییر شخصیت افراد است و آن توانایی برقراری ارتباطی عمیق است که در آن امید و انگیزه، جای درد و آسیب را می گیرد.
این حقیقت را بارها و بارها در اتاق درمان شنیدهام، وقتی از کودکان می پرسم: «احساس شادی چه رنگی است؟» آنها با چشمانی روشن می گویند: «زرد، سبز، قرمز، بنفش...» یا آنگاه که پرسیده ام: «چه زمانی این احساس را تجربه میکنید؟» پاسخهایشان قلبم را نوازش کرده است؛ «وقتی به مدرسه میآییم»، «وقتی صبحها از خواب بیدار میشویم تا به مدرسه بیاییم»، «در زنگهای تفریح»، «در روزهای دوشنبه...».
این تجربه برایم همچون دریچه ای از امید است. اگر اینگونه بنگریم، پس روانشناس واقعا جادو می کند، نه تنها روانشناس، که همه آموزگاران و مسئولین انجمن پویش انسانهایی هستند که اِعجاز می کنند. آری، بی اغراق ما کاری بسیار شگرف انجام می دهیم، ما اُمید را در حال ناامیدی، شادی را در زمان غمگینی و نور را در حال تاریکی به کودکان می دهیم.
به بیانی دیگر روانشناس می تواند درد را به لبخند و سکوت را به صدای زندگی تبدیل کند.
آری...
ما بی وقفه می کوشیم تا پناه کودکان باشیم.
🆔@pooyeshngo
👏3
✨ صدای خاموش کارگران کوچک
روز جهانی کارگر، یادآور احترام به رنج تمام کسانیست که چرخ زندگی را با دستان پینهبستهشان میچرخانند. اما در میان این دستان، دستان کوچکی هم هستند که هنوز فرصت کودکی نداشتهاند.
کودکانی که به جای مدرسه، کار میکنند؛ به جای بازی، بار میبرند؛ به جای رویا، واقعیتی سخت را زندگی میکنند.
انجمن دوستداران کودک پویش باور دارد که هیچ کودکی نباید کار کند تا زنده بماند، بلکه باید زندگی کند، بیاموزد و کودکی کند.
در روز جهانی کارگر ، صدای کودکان کار باشیم ، چون هیچ دستی ، کوچک تر از آن نیست که بار فقر را به دوش بکشد.
🆔@pooyeshngo
روز جهانی کارگر، یادآور احترام به رنج تمام کسانیست که چرخ زندگی را با دستان پینهبستهشان میچرخانند. اما در میان این دستان، دستان کوچکی هم هستند که هنوز فرصت کودکی نداشتهاند.
کودکانی که به جای مدرسه، کار میکنند؛ به جای بازی، بار میبرند؛ به جای رویا، واقعیتی سخت را زندگی میکنند.
انجمن دوستداران کودک پویش باور دارد که هیچ کودکی نباید کار کند تا زنده بماند، بلکه باید زندگی کند، بیاموزد و کودکی کند.
در روز جهانی کارگر ، صدای کودکان کار باشیم ، چون هیچ دستی ، کوچک تر از آن نیست که بار فقر را به دوش بکشد.
🆔@pooyeshngo
❤2
✨ روز معلم بهانهای است تا از زحمات بی وقفه معلمانی که همراه کودکان پویشی هستند تشکر کنیم. قطعا آنها در راه عشق قدم میگذارند تبریک و تشکر برایشان در قالب کلمه نمیگنجد.
✨ روز معلم مبارک
🆔@pooyeshngo
✨ روز معلم مبارک
🆔@pooyeshngo
🥰2❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تربیت جنسی یکی از ابعاد مهم تربیت کودکان است که نقش اساسی در رشد سالم، پیشگیری از سوءاستفاده جنسی و ارتقای آگاهی آنها نسبت به بدن، روابط و مرزهای شخصی دارد. این مسئله بهویژه در مورد کودکانی که در معرض خطر هستند—از جمله کودکانی که در خانوادههای پرتنش، بدون نظارت کافی، در شرایط اقتصادی و اجتماعی نامناسب یا در معرض خشونت و سوءاستفاده قرار دارند—ضرورتی دوچندان پیدا میکند.
از این رو واحد روانشناسی و واحد بهداشت انجمن پویش سلسله کارگاههای تربیت جنسی را برای کودکان و نوجوانان پویشی برگزار کردند.
🆔@pooyeshngo
از این رو واحد روانشناسی و واحد بهداشت انجمن پویش سلسله کارگاههای تربیت جنسی را برای کودکان و نوجوانان پویشی برگزار کردند.
🆔@pooyeshngo
✨ به مناسبت روز معلم
🖋دلنوشتهای از محمدرضا دهنوی
نام معلم که می آید صورتهایی در ذهنم نقش میبندد که شبیه معلمان و مربیان خانه کودک پویش است. نه اینکه معلم دیگری ندیدهام یا نمیشناسم، ولی تجسم و تجسد معلم برای من همانهایی هستند که خندهشان، اخمشان، احساسشان، مصائب و بزرگی و عشق و از خودگذشتگیشان را دیدهام. با هم کار کردیم، چای خوردیم،خاک خوردیم، آب تصفیه خریدیم، املت و عدسی خوردیم، دعوا کردیم، غر شنیدیم، مهربانی کردیم و در کنار هم ماندیم.
راستش را بخواهید زندگینامه جبار را خواندهام، همو که باغچهبان است. اما باغچه اطفالی که من دیده ام باغچهبان هایش سه خواهر بودند، راضیه نام، صدیقه نام و لطیفه نام.
توران میرهادی٬ آن ابر زن، همان که همه مدیونش هستیم؛ «غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کرده است». بسیار عالی، اما آن که جلوی چشمم همچین کاری کرده است طاهره است. همان که مادر را از دست داد آمد، پدر را، آمد، خواهر را، آمد، چه و چه را باز هم آمد. شاید میدانست که ما و بچهها طاقت نبودنش را نداریم و آن دیگر طاهره که پای کودکان ایستاد و مژگان و مهراوه.
هوشنگ مرادی کرمانی من آژینی است و علیرضا. همان ها که بی سر و صدا می آیند. با بودنشان برای بچه ها «قصه هایِ» میخوانند و از کناری آهسته میروند.
مادر ترزای من آن عکس سیاه و سفید راهبهای با نوارهایی احتمالا آبی بر روسری نیست. معصومهها، عارفه ها، نازنینها، لیلاها، مهدیهها، آمنهها و مریمها هستند که «کارهای(به ظاهر) کوچک را با عشق بزرگ انجام میدهند»
و اما حمیده، اینطور مشهور است که روزی معلمش بودهام. چه خوب و چه افتخاری، شما هم بگویید بودهام که خوبیت دارد. بریده بریده و کمی با صدای آهسته بگویم؛ در همان کلاس ها هم او برای من «معلمی» بود.
شنیده ام تورانها و جبارها و هوشنگها و ترزاها و صمدها و رشدیهها هم شبیه انسانها بودند.
حتما شبیه همین موجوداتِ کم موجود خودمان بودند؛ زیبا، ژرف، عاشق و با قدی بلند تر از بلندترین دودکش کوره های آجر پزی.
🆔@pooyeshngo
🖋دلنوشتهای از محمدرضا دهنوی
نام معلم که می آید صورتهایی در ذهنم نقش میبندد که شبیه معلمان و مربیان خانه کودک پویش است. نه اینکه معلم دیگری ندیدهام یا نمیشناسم، ولی تجسم و تجسد معلم برای من همانهایی هستند که خندهشان، اخمشان، احساسشان، مصائب و بزرگی و عشق و از خودگذشتگیشان را دیدهام. با هم کار کردیم، چای خوردیم،خاک خوردیم، آب تصفیه خریدیم، املت و عدسی خوردیم، دعوا کردیم، غر شنیدیم، مهربانی کردیم و در کنار هم ماندیم.
راستش را بخواهید زندگینامه جبار را خواندهام، همو که باغچهبان است. اما باغچه اطفالی که من دیده ام باغچهبان هایش سه خواهر بودند، راضیه نام، صدیقه نام و لطیفه نام.
توران میرهادی٬ آن ابر زن، همان که همه مدیونش هستیم؛ «غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کرده است». بسیار عالی، اما آن که جلوی چشمم همچین کاری کرده است طاهره است. همان که مادر را از دست داد آمد، پدر را، آمد، خواهر را، آمد، چه و چه را باز هم آمد. شاید میدانست که ما و بچهها طاقت نبودنش را نداریم و آن دیگر طاهره که پای کودکان ایستاد و مژگان و مهراوه.
هوشنگ مرادی کرمانی من آژینی است و علیرضا. همان ها که بی سر و صدا می آیند. با بودنشان برای بچه ها «قصه هایِ» میخوانند و از کناری آهسته میروند.
مادر ترزای من آن عکس سیاه و سفید راهبهای با نوارهایی احتمالا آبی بر روسری نیست. معصومهها، عارفه ها، نازنینها، لیلاها، مهدیهها، آمنهها و مریمها هستند که «کارهای(به ظاهر) کوچک را با عشق بزرگ انجام میدهند»
و اما حمیده، اینطور مشهور است که روزی معلمش بودهام. چه خوب و چه افتخاری، شما هم بگویید بودهام که خوبیت دارد. بریده بریده و کمی با صدای آهسته بگویم؛ در همان کلاس ها هم او برای من «معلمی» بود.
شنیده ام تورانها و جبارها و هوشنگها و ترزاها و صمدها و رشدیهها هم شبیه انسانها بودند.
حتما شبیه همین موجوداتِ کم موجود خودمان بودند؛ زیبا، ژرف، عاشق و با قدی بلند تر از بلندترین دودکش کوره های آجر پزی.
🆔@pooyeshngo
❤7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۱۸ اردیبهشت، روز جهانی صلیب سرخ و هلال احمر، فرصتیست برای قدردانی از دلهای بزرگی که بیچشمداشت برای انسانیت گام برمیدارند.
ما در کنار کودکان، به خوبی میدانیم که مهر، نجاتبخش است؛
و به احترام تمام داوطلبانی که لبخند را به لب کودکان بازمیگردانند، این روز را گرامی میداریم.
🆔@pooyeshngo
ما در کنار کودکان، به خوبی میدانیم که مهر، نجاتبخش است؛
و به احترام تمام داوطلبانی که لبخند را به لب کودکان بازمیگردانند، این روز را گرامی میداریم.
🆔@pooyeshngo
👍3❤1👏1
