سلام
ترم ۴بودیم و نزدیک علوم پایه
بچه کلا اگه استاد حضور غیاب نمی کرد کلاس نمیومدن
یه بار سر کلاسی که میدونستیم استاد حساسه فقط ۱۰تا رفته بودیم بقیه بعد استاد یکی یکی میومدن
چندتا از بچه ها که گروه آخر اومدن وقتی اومدن استاد گذاشت بیان تو کلاس ولی جلو همه یه نوازش ریزی کرد اونارو😂😂
بعدم انداخت از کلاس بیرون اونارو😁
بعدم استاد قهر کرد و رفت دیگه نیومد
همچنین اساتید مودی داریم ما😂😐

سلاممم
من تازه استاژر شدم
تو درمانگاه بودیم ، استاد گفت بیا فشار بگیر . من لبخند زدم ، گفت از این لبخندی که تو زدی یعنی بلد نیستی بیا بگیر ، من خیلی ناخودآگاه گفتم بلدم حوصله ندارم😂😂😂
بعد فهمیدم چه حرفی زدم
استاد ناراحت شد گفت تو روی من میگی حوصله ندارم بعدم خودش ، اینجوری گفت که آره مثلا من خجالت کشیدم بگم بلد نیستم گفتم حوصله ندارم
ولی واقعا حوصله نداشتم ولی نمیدونم چرا اون چیزی که تو ذهنم اومد رو گفتم🤣🤣🤦‍♀️🤦‍♀️

مثلاً میدونسی فرجه‌ت کمتر شده؟🤧

پاسیِ مطلق😈
رتبه و استریتی و از این حرفا👍🏻

آقا ما سر کلاس فارما بودیم چشمتون روز بد نبینه... من عقب کلاس خواب بودم استاد اومد حضور غیاب کنه و منم که اسمم اول لیست حضور غیاب... آقا من اینقدر خوابم میومد که وقتی یهو بچا گفتن پاشو پاشو تو رو میگه، نمی‌دونم چرا اول پامو آوردم بالا 😐😐😂😂 اولش استاد خندید و اینا بعدش که دوباره سر و صدا دادیم یه جوری استاد عمل washing رو روی بنده انجام داد که دچار PTSD شدم... که آره اومدی چاله میدون مگه، لنگ هوا می‌کنی و... دوستامونم دیدن من صدا میدم حاجی ما رو زدن رفتن جلو نشستن میدونستن قراره استاد آبادمون کنه، یه عده دیگه از دوستامون هم همزمان پیامک خنده و خاک تو سرت و اصن یه وضعی... بدترین قسمتش این بود هیچوقت خدا بچا سر کلاس حاضر نیستن اون روز یه عده شده تو پنجره نشستن اما سر کلاس باشن و همه خیط شدن ما رو دیدن... خلاصه ما تا دو سه روز تب داشتیم جلسه بعدی هم که استاد خواست بیاد تشنج کردیم تا به خیر گذشت

رفیقم اینترن مزخرف ترین و بد اخلاق ترین اتند دانشگاهمون بود

استاده اصلا نرمال نبود نه خودش نه کاراش نه منیج مریضاش
اگه تو راند یا درمانگاهش گوشیمون زنگ میخورد سر زنگ اول میوت یا قطع میکردیم با بد و بیراه گفتن پرتمون میکرد بیرون و چیزای دیگه

یه هفته یه هفته مریض بستری میکرد حتی یبارم نمیومد ویزیتش کنه🤦‍♂️

مینجای خارج کتابی انجام میداد یه جورایی درمانای مد نطرشو تست میکرد😬

رفیقم اینترنش بود یه مریضش مشاوره داشت قرار شد mri ای که از قبل داشت رو خدمات ببره کلینیک بیمارستان فلوی درد ببینتش

ام ار ای مریض گم شد پسر مریضم هی پیگیر ام ار ای و مشاوره بود رفیق منم از ترس رفت برا مریض اوردر ام ار ای جدید درخواست داد و مریض رفت گرفت ام ار ایشو و فردا اتند سر ویزیت یه عالمه از رفیق ما تقدیر کرد که ارررره این مریض به فلان دلایل ام ار ای نیاز داشته😂😂😂

بعد پسر مریض ول نمیکرد گیر داده بود ام ار ای قبلیه کو رفیق منم رفت رادیولوژی با التماس و هزینه خودش یه پرینت دیگه از ام ار ای جدیده گرفت داد بهش


و دید اوضاع خیطه رفت با مهر اتنده مریض رو مرخص کرد🤣🤣🤣

نیم ساعت بعدش اتنده زنگ بخش زد که تخت فلان رو من مرخص نکردم رفیق منم پشت تلفن فهمید رفت پرونده رو خط مالی کرد معلوم نشه اودری که نوشته😂😂

بعد کاشف به عمل اومد که مریضه خاله ی اتند بوده و پسرخالش بعد از اینکه گفتن مامانت مرخصه زنگ اتند زده🥶🥶🥶

روز اولی بود که دانشگاه میرفتم
جلسه اول کلاسمون طبقه پایین دانشگاه بود
من حدود یک ربع دیر رسیدم
و از دوستام شنیده بودم که نباید اجازه و اینا گرفت وقتی وارد کلاس میشیم و باید رفت داخل کلاس و همینجوری یه صندلی پیدا کرد و نشست.
بعد من رفتم داخل کلاس و دیدم که 90 نفر نشستن رو صندلی و اصن جا نداره کلاس...
جلوی کلاس دوتا جا بود که یکیش نشستم
بعد دیدم یه خانم داره با پاور انگلیسی درس میده
بعد از بغل دستیم که یه دانشجو دختر بود (من پسرم) پرسیدم که کلاس زبانه این جلسه؟
بعد چشمتون روز بد نبینه، شروع کرد به خندیدن و گفت کلاس فیزیولوژیه😂💔، بعدم که من فهمیدم خیلی سوتی دادم یه نگاه به گوشیم کردم دیدم اصن شماره کلاسو اشتبا اومدم و رفته بودم کلاس پزشکی ترم 2 خیلی راحت و با اعتماد به نفس (انگار هیچ سوتی ندادم)از کلاس بیرون رفتم 👨‍🦯😂😂😂
ولی اتفاق خوبی که افتاد آشنایی من با اون دانشجو بود که هنوزم ادامه داره🕊❤️😁

ترم دو بود درس آناتومی سر و گردن
یه استادی داشتیم که خیلی جدی و مسن بود و کلا شوخی و از این چیزا نمی‌کرد
یه روز داشت عضلات ، عصب و شریان های نواحی گردن درس میداد
منم اونروز چون دیر رسیدم مجبور شدم جلو کلاس بشینم
سرمم تو گوشی بود(مث همیشه 😁) ولی خب از اونجایی که جلوی کلاس بودم
استادم که سخت گیر....
اومد به من گفت بیا جلو تخته وایسا
من اول انگار نه انگار با منه و بغل دستیم رو فرستادم بالا (خیلی مشتاق بود آخه🗿)  ولی از اونجایی که استاد بد عنقی بود و بیخیال نمیشد گفت که فقد با خودت کار دارم💔🫠
منم رفتم جلوی کلاس، کنار استاد وایسادم
بعد خدا روز بد نیاره یهو استاد دستش رو گذاشت رو گردنم بعد هم کمرم رو گرفت آورد جلو تر😂😂💔، بعد یهو با طنز گفت الان میخوام اینایی که درس میدم رو به بچه ها نشون بدم (شما اگه این حالت که دستش به کمرمه و اون یکی دستش به گردنمه رو تصور کنین می‌فهمین بچه ها چه عکسایی از من و استاد گرفتن 🤦😂)
خب بعد شروع کرد رو گردنم گفت این scm  و...
بچه ها در کل زمانی که بالا بودم داشتن فیلم میگرفتن و میخندیدن و طالب علم شده بودن و مدام سوال می‌پرسیدن 😂🤦
استاد هم که بنده خدا یکی مونده بود با باهام رقص تانگو رو بره وسط کلاس😅💔
بعد کلاس شد که ما در سطح کل دانشکده فیلممون پخش شد 😂😂🤦
نتیجه اخلاقی : 1-جلو کلاس نشینین 2- اگه جلو کلاس نشستین گوشی دس نگیرین 3- هر زمان استاد اوردتون پای تخته با فاصله حداقل 3متری از استاد وایسین دستش بهتون نرسه 😂😂

من قبل اینکه پزشکی بخونم پرستار بودم تو یکی از شیفتا میخواستم رگ ی پیرمرد رو بگیرم همراهش هم لبه تخت نشسته بود خلاصه دستشو گرفتم یا خودم گفتم دست این پیرمرد چقد سفید و بدون چروکه چند ضربه به دستش زدم ک رگاش بیاد بالا آخرش فهمیدم ک دست همراشو گرفتم اونم هیچی نمیگفت😂