پروفایل حسینی|خاستگاری
آب معدنی محرمی
و بعد از سه سال، پیش به سوی چیذر...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ حوالی ساعت ۱۳
اگر ویدئو را میخواهید مشاهده کنید، با حال مناسب ببینید
وقتی همه یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند. نوبت به بنی هاشم رسید. اولین کسانی که وارد میدان رزم شدند حضرت علی اکبر و عبدالله بن مسلم علیهم السلام بودند.
امام حسین(علیه السلام) پس از شهادت پسرش بر بالین او حاضر شد. سپاه دشمن به امام میخندیدند و نیشخند میزدند. امام فریاد زد: « پس از تو ای پسرم! اُف بر این دنیا باد.» سپس از جوانان بنی هاشم خواست که پیکر علی اکبر را به کنار خیمهها ببرند.
ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
اگر ویدئو را میخواهید مشاهده کنید، با حال مناسب ببینید
وقتی همه یاران امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند. نوبت به بنی هاشم رسید. اولین کسانی که وارد میدان رزم شدند حضرت علی اکبر و عبدالله بن مسلم علیهم السلام بودند.
امام حسین(علیه السلام) پس از شهادت پسرش بر بالین او حاضر شد. سپاه دشمن به امام میخندیدند و نیشخند میزدند. امام فریاد زد: « پس از تو ای پسرم! اُف بر این دنیا باد.» سپس از جوانان بنی هاشم خواست که پیکر علی اکبر را به کنار خیمهها ببرند.
ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
😭14💔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ حوالی ساعت ۱۴
همه رفتند و عاقبت سیدالشهدا و حضرت عباس علیه السلام تنها شدند. عطش و تشنگی بر کاروان امام و اهل حرم غلبه کرده بود.
در روایتهای تاریخی این طور نقل شده که قمر بنی هاشم اذن میدان گرفت ولی اباعبدالله از او خواست تا از شط فرات برای اهل کاروان آب بیاورد.
قمر بنی هاشم علیه السلام وقتی به سمت فرات رفت توانست از بین نگهبانان شریعه خود را به آب برساند ولی در راه برگشت در نخلستان دشمن به او حمله ور شد.
سپاه یزید که جرات نزدیک شدن به حضرت عباس علیه السلام را نداشتند در میان نخلستان او را تیرباران و دو دستش را قطع کردند و بعد از آن با ضربت عمود آهنی به سر علمدار کربلا او را به شهادت رساندند. نوشتهاند وقتی سیدالشهدا بالای سر برادر رسید فرمود: اکنون کمرم شکست و چارهام اندک شد...
ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
همه رفتند و عاقبت سیدالشهدا و حضرت عباس علیه السلام تنها شدند. عطش و تشنگی بر کاروان امام و اهل حرم غلبه کرده بود.
در روایتهای تاریخی این طور نقل شده که قمر بنی هاشم اذن میدان گرفت ولی اباعبدالله از او خواست تا از شط فرات برای اهل کاروان آب بیاورد.
قمر بنی هاشم علیه السلام وقتی به سمت فرات رفت توانست از بین نگهبانان شریعه خود را به آب برساند ولی در راه برگشت در نخلستان دشمن به او حمله ور شد.
سپاه یزید که جرات نزدیک شدن به حضرت عباس علیه السلام را نداشتند در میان نخلستان او را تیرباران و دو دستش را قطع کردند و بعد از آن با ضربت عمود آهنی به سر علمدار کربلا او را به شهادت رساندند. نوشتهاند وقتی سیدالشهدا بالای سر برادر رسید فرمود: اکنون کمرم شکست و چارهام اندک شد...
ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
💔14😭12
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ حوالی ساعت ۱۵
سیدالشهدا علیه السلام ۷ مرتبه با اصحاب و اهل بیت خود وداع کرد. در هر بار پس از وداع، فریاد زد: « هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی» در یک کدام از وداع ها، فرزند دردانه اش رکاب اسب را گرفت و از پدر خواست که از اسب پیاده شود و او را برای آخرین بار نوازش کند
با حال مناسب ببینید
ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
سیدالشهدا علیه السلام ۷ مرتبه با اصحاب و اهل بیت خود وداع کرد. در هر بار پس از وداع، فریاد زد: « هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی» در یک کدام از وداع ها، فرزند دردانه اش رکاب اسب را گرفت و از پدر خواست که از اسب پیاده شود و او را برای آخرین بار نوازش کند
با حال مناسب ببینید
ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
😭13💔2
⭕️ حوالی ساعت ۱۵ تا ۱۶
وقتی سیدالشهدا تنهای تنها شد لباسش را پاره پاره کرد تا بعد از شهادت آن را به غارت نبرند؛ هرچند همان لباس هم به غارت اشقیا رفت.
در این هنگام امام حسین علیه السلام فرزند شش ماهه اش را برای طلب آب به میدان برد که به ضرب تیر سه شعبه حرمله به شهادت رسید.وقتی نوبت به وداع با اهل حرم شد حضرت به سوی خیمهها رفت و وداع کرد و از آن جا به سمت میدان جنگ
امام وقتی وارد میدان شد کسی جرات رویارویی با او را نداشت تا جایی که هرکس به سمت سیدالشهدا آمد؛ امام او را به هلاکت رساند. اباعبدالله هنگام مواجهه با دشمنان میفرمود:« مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است.» در این لحظات عمربن سعد به لشکریانش دستور داد و با فرمان او ۴هزار تیرانداز از هر طرف امام را مورد هدف قرار دادند.
ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
وقتی سیدالشهدا تنهای تنها شد لباسش را پاره پاره کرد تا بعد از شهادت آن را به غارت نبرند؛ هرچند همان لباس هم به غارت اشقیا رفت.
در این هنگام امام حسین علیه السلام فرزند شش ماهه اش را برای طلب آب به میدان برد که به ضرب تیر سه شعبه حرمله به شهادت رسید.وقتی نوبت به وداع با اهل حرم شد حضرت به سوی خیمهها رفت و وداع کرد و از آن جا به سمت میدان جنگ
امام وقتی وارد میدان شد کسی جرات رویارویی با او را نداشت تا جایی که هرکس به سمت سیدالشهدا آمد؛ امام او را به هلاکت رساند. اباعبدالله هنگام مواجهه با دشمنان میفرمود:« مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است.» در این لحظات عمربن سعد به لشکریانش دستور داد و با فرمان او ۴هزار تیرانداز از هر طرف امام را مورد هدف قرار دادند.
ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
😭30💔2
⬅️ در حج قطره خون پشهای بر احرامی یکی از اهل کوفه افتاده بود، از عبدالله بن عُمر پرسید که این خون پاک است یا نجس؟
⬅️ عبدالله گفت: شگفتا از شما، پارسال خون حسین را ریختند و امثال تو سکوت کردید و حالا میپرسی که احرامیات با این خون نجس است یا پاک؟!
📚 ابن اثیر، الکامل فی التاریخ
@Profile_MS
⬅️ عبدالله گفت: شگفتا از شما، پارسال خون حسین را ریختند و امثال تو سکوت کردید و حالا میپرسی که احرامیات با این خون نجس است یا پاک؟!
📚 ابن اثیر، الکامل فی التاریخ
@Profile_MS
😭20❤1
💔 هیئت تمام شد
همه رفتند
و تو هنوز
بالای تل نشستهای و خون گریه میکنی...
#اجرکاللهیاصاحبالزمان
#فیمصیبتجدکالحسین
@Profile_MS
همه رفتند
و تو هنوز
بالای تل نشستهای و خون گریه میکنی...
#اجرکاللهیاصاحبالزمان
#فیمصیبتجدکالحسین
@Profile_MS
😭27💔2
‼️سرنوشت شاهدی از کربلا‼️
⚜ ابن رباح میگوید:
مرد نابینایی را دیدم که هنگام کشته شدن حسین(ع) در میدان جنگ بود. از او درباره کوری چشمانش پرسیدم.
♨️ گفت: من یکی از ده نفری هستم که شاهد کشته شدن حسین(ع) بودم، ولی من نه تیری زدم، نه نیزهای پرتاب کردم و نه شمشیری کشیدم.
بعد از کشته شدن حسین(ع) به خانه برگشتم و نماز عشاء را خواندم و خوابیدم!!!!
🔰 در خواب کسی را دیدم که گفت پیش رسول خدا برو. گفتم: پیامبر چه کار با من دارد؟
پس گردن مرا گرفت و کشان کشان سوی حضرت برد.
💢 پیامبر را دیدم که در صحرا نشسته، آستینها را بالا زده و خنجری در دست دارد و فرشتهای جلوی او ایستاده و شمشیری از آتش در دست دارد که نه نفر از دوستانم را کشت به گونهای که به هرکدام ضربهای میزد، جسدشان پر از آتش میشد...
🔴 من نزدیک پیامبر شدم و مقابلش زانو زدم و گفتم:
سلام بر تو ای رسول خدا... حضرت جواب نداد و مدتی صبر کرد.
⭕️ سپس سرش را بالا گرفت و فرمود: ای دشمن خدا! حرمت مرا شکستی و خاندان مرا به قتل رساندی و حق مرا رعایت نکردی و انجام دادی هر آنچه را که میخواستی.
🔷 گفتم: ای رسول خدا! به خدا که من نه شمشیری زدم و نه نیزهای پرتاب کردم و نه تیری انداختم.
🔸 پیامبر فرمود: راست میگویی، ولی سیاهی لشگر را زیاد کردی؛ نزد من بیا.
نزدیک پیامبر رفتم و تشتی پر از خون دیدم.
🔵 پیامبر به من گفت: این خون فرزندم حسین است... کمی از آن خون را به چشم من کشید؛ وقتی بیدار شدم کور شده بودم...
📚 لهوف، سیدابنطاووس، ص ۱۵۳، ۱۵۴
@Profile_MS
⚜ ابن رباح میگوید:
مرد نابینایی را دیدم که هنگام کشته شدن حسین(ع) در میدان جنگ بود. از او درباره کوری چشمانش پرسیدم.
♨️ گفت: من یکی از ده نفری هستم که شاهد کشته شدن حسین(ع) بودم، ولی من نه تیری زدم، نه نیزهای پرتاب کردم و نه شمشیری کشیدم.
بعد از کشته شدن حسین(ع) به خانه برگشتم و نماز عشاء را خواندم و خوابیدم!!!!
🔰 در خواب کسی را دیدم که گفت پیش رسول خدا برو. گفتم: پیامبر چه کار با من دارد؟
پس گردن مرا گرفت و کشان کشان سوی حضرت برد.
💢 پیامبر را دیدم که در صحرا نشسته، آستینها را بالا زده و خنجری در دست دارد و فرشتهای جلوی او ایستاده و شمشیری از آتش در دست دارد که نه نفر از دوستانم را کشت به گونهای که به هرکدام ضربهای میزد، جسدشان پر از آتش میشد...
🔴 من نزدیک پیامبر شدم و مقابلش زانو زدم و گفتم:
سلام بر تو ای رسول خدا... حضرت جواب نداد و مدتی صبر کرد.
⭕️ سپس سرش را بالا گرفت و فرمود: ای دشمن خدا! حرمت مرا شکستی و خاندان مرا به قتل رساندی و حق مرا رعایت نکردی و انجام دادی هر آنچه را که میخواستی.
🔷 گفتم: ای رسول خدا! به خدا که من نه شمشیری زدم و نه نیزهای پرتاب کردم و نه تیری انداختم.
🔸 پیامبر فرمود: راست میگویی، ولی سیاهی لشگر را زیاد کردی؛ نزد من بیا.
نزدیک پیامبر رفتم و تشتی پر از خون دیدم.
🔵 پیامبر به من گفت: این خون فرزندم حسین است... کمی از آن خون را به چشم من کشید؛ وقتی بیدار شدم کور شده بودم...
📚 لهوف، سیدابنطاووس، ص ۱۵۳، ۱۵۴
@Profile_MS
😭15😨1
@eshgh59mahdi
بسیار زیبا و شنیدنی
تو رو به مشک پاره ی علمدار
بیا آقا...بیا آقا...
بسیار سوزناک
دلتون شکست برای فرج مولای عزیزمان دعا کنید
@Profile_MS
بیا آقا...بیا آقا...
بسیار سوزناک
دلتون شکست برای فرج مولای عزیزمان دعا کنید
@Profile_MS
😭5💔3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امشب به صحرا بیکفن
جسم شهیدان است...
شام غریبان است...
جسم شهیدان است...
شام غریبان است...
😭4💔2
و اینک #عاشورا
مردی کنار قتلگاه، سالهاست صبح و شب خون گریه میکند...
و در انتظار ٣١٣ علمدار که عباسوار یاریَش کنند تا ندا دهد:
الا یا اهل العالم، انَّ جدّی الحسین قَتلوه عطشانا
اللهم عجل لولیکـــ الفرج
مردی کنار قتلگاه، سالهاست صبح و شب خون گریه میکند...
و در انتظار ٣١٣ علمدار که عباسوار یاریَش کنند تا ندا دهد:
الا یا اهل العالم، انَّ جدّی الحسین قَتلوه عطشانا
اللهم عجل لولیکـــ الفرج
❤15💔8
ای دل بشكستهی زار و غمین...
صحنهی شام غریبان را ببین...
صحنهی شام غریبان را ببین...
💔17❤1
آنچه میآید صدای اسبهاست...
كودكی در زیر پای اسبهاست...
كودكی در زیر پای اسبهاست...
😭21💔2