پرسش از ارباب:
من به عنوان یک «دیگری» برای تو چه نیستم؟
من به عنوان یک «دیگری» برای تو چه نیستم؟
Final Results
25%
مرد زنده
30%
زن مرده
45%
ارباب
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🗣 Reading Lacan's Seminar IV:
The Object Relations
Theorizing the Lack of Object;
Chapter III--The Signifier and the Holy Spirit;
Section II
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
The Object Relations
Theorizing the Lack of Object;
Chapter III--The Signifier and the Holy Spirit;
Section II
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
👍7
رسانۀ روانسینمایی
🔰 الکتروشوک؛ مصاحبۀ روانکاوی (بخش چهاردهم) (پایان) ✍️ #لکان؛ #یک_روانپریشی_لکانی آقای پریمو: باغی پنهان همان جا که تأملات، تصاویر یا تأملاتی که من میتوانم در مورد موضوعات مختلف داشته باشم، و غیره... شما چطور میتوانید فعالیت حرفهای داشته باشید اگر برخی…
Hospitalized
Worrytrain
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠 جعبۀ پاندورا بسته، ضبط صوت خاموش!
🎞 (۲۰۰۱) بِران اِی راهبرِ آغاز ماهان (بخش دوم)
🎥 #فیلمکاوی؛ #لینچ؛ ۲۴نمایی تاریخ مسیحی ارباب (۲۰۲۳ - ۱۹۴۶)
✍️ #لکان؛ #شکافندگی_نرینگی
♨️ همجنسگرایی مردانه، در تطابق با مُهرِ نرینگی که آرزومندی را بنا مینهد، در طول محور آرزومندی بنا میشود، حال آنکه همجنسگرایی زنانه برعکس، آنطور که مشاهده نشان میدهد، به وسیلۀ یأسی جهتدهی شده که محور درخواست برای شیدایی را عریضتر میکند. این اظهارات باید از طریق بررسی دوبارۀ کارکردِ نقاب پالایش شوند، چرا که نقاب بر همانندسازیهایی که در آنها پاسخهای رد به درخواست کنار میروند چیرگی دارد.
♨️ این واقعیت که زنانگی در این نقاب سرپناه مییابد، به لطف واپسرانیِ ذاتی در مُهرِ نرینۀ آرزومندی، این پیامدِ کنجکاویبرانگیز را دارد که موجب میشود نمایش مردانگی در آدمیان زنانه به نظر بیاید.
♻️ ترجمه: محمد پورفر
⚡️ Lacan; Écrits, The Signification of the Phallus
✔️ Mulholland = Ó Maolchalann, meaning 'chief of the calends'.
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
🎞 (۲۰۰۱) بِران اِی راهبرِ آغاز ماهان (بخش دوم)
🎥 #فیلمکاوی؛ #لینچ؛ ۲۴نمایی تاریخ مسیحی ارباب (۲۰۲۳ - ۱۹۴۶)
✍️ #لکان؛ #شکافندگی_نرینگی
♨️ همجنسگرایی مردانه، در تطابق با مُهرِ نرینگی که آرزومندی را بنا مینهد، در طول محور آرزومندی بنا میشود، حال آنکه همجنسگرایی زنانه برعکس، آنطور که مشاهده نشان میدهد، به وسیلۀ یأسی جهتدهی شده که محور درخواست برای شیدایی را عریضتر میکند. این اظهارات باید از طریق بررسی دوبارۀ کارکردِ نقاب پالایش شوند، چرا که نقاب بر همانندسازیهایی که در آنها پاسخهای رد به درخواست کنار میروند چیرگی دارد.
♨️ این واقعیت که زنانگی در این نقاب سرپناه مییابد، به لطف واپسرانیِ ذاتی در مُهرِ نرینۀ آرزومندی، این پیامدِ کنجکاویبرانگیز را دارد که موجب میشود نمایش مردانگی در آدمیان زنانه به نظر بیاید.
♻️ ترجمه: محمد پورفر
⚡️ Lacan; Écrits, The Signification of the Phallus
✔️ Mulholland = Ó Maolchalann, meaning 'chief of the calends'.
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
❤2
رسانۀ روانسینمایی
💠 جعبۀ پاندورا 🎞 (۲۰۰۱) بِران اِی راهبر آغاز ماهان (Drive Mulholland) 🎥 #فیلمکاوی؛ #لینچ؛ ۲۴نمایی تاریخ مسیحی ارباب (۲۰۲۳ - ۱۹۴۶) ✍️ #لکان؛ #سمینار_اضطراب ♨️ فروید به ما میگوید: «آناتومی سرنوشت است.» میدانید که من در مقاطع مشخصی علیه این دستور به دلیل…
🔰 «دیگریِ» شیدایی (l'Autre de l'Amour)
✍️ #لکان؛ #شکافندگی_نرینگی (La signiftcation du phallus)
♨️ (1) چرا یک دختر کوچک خودش را، حتی برای یک لحظه، اختهشده در معنای بیبهره از نرینگی، توسط کسی میانگارد که در آغاز به عنوان مادرش و سپس به عنوان پدرش شناسایی میکند؟
♨️ (2) پیشینتر از آن، چرا هر دو جنسیت مادر را واجد نرینگی، به عبارتی مادری نرینه میانگارند؟
♨️ (۳) همبسته با آن، چرا شکافندگیِ اختگی (از دید بالینی آشکار) به درستی دامنۀ اثرگذارش را در شکلدهی علائم به دست نمیآورد، مگر از هنگام کشف شدنش به عنوان اختگی مادر؟
♨️ (4) این سه مسأله سرانجام به چرا و چگونگی «مرحلۀ نرینه» در رشد میرسند. همانطور که میدانیم، فروید این اصطلاح را برای اشاره به نخستین بلوغ تناسلی به کار میبرد تا جایی که از یک سو، به نظر میرسد به وسیلۀ برتری خیالیِ خصلت نرینه و به وسیلۀ شادمانگیِ خودارضایی مشخص میشود، و از سوی دیگر، فروید این شادمانگی را در مورد زنان در «خروسک» مکانیابی میکند، اندامی که بدینشکل به سطح کارکرد نرینگی میرسد. بنابراین او به نظر در هر دو جنسیت هرگونه نقشهنگاری غریزی از «زهدانراه» را به عنوان محل دخول تناسلی از قلم میاندازد مگر در پایان این مرحله، به عبارتی تا زمان فروپاشیِ تنیدگیِ ادیپ.
♨️ این نابخردی مشکوک به کژدانایی (méconnaissance) در معنای فنی واژه است، و حتی مشکوکتر در معنایی که گاهی جعل شده. آیا این میتواند قرینۀ چیزی جز آن افسانه باشد که درنگ در آن، ورود به اجتماعِ دفنه و زهره را وابسته به توضیحات یک زن سالمند نشان میدهد؟
♨️ در عین حال نباید گمان کرد آن نوع از بیوفایی که ممکن است شالودۀ کارکرد مردانگی به نظر برسد فقط وجه مشخصۀ مرد است. چون اگر موشکافانه نگاه کنیم، همین رونوشت را میتوان در زنان یافت، با از پیش دانستن اینکه سخت است بتوان «دیگریِ» شیدایی را به خودی خود پشت بنای خانه دید، جایی که او جایگزینِ هستیِ درست همان مردی میشود که زن خصلتهایش را میستاید.
♻️ محمد پورفر
⚡️ Lacan; Écrits, La signiftcation du phallus
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
✍️ #لکان؛ #شکافندگی_نرینگی (La signiftcation du phallus)
♨️ (1) چرا یک دختر کوچک خودش را، حتی برای یک لحظه، اختهشده در معنای بیبهره از نرینگی، توسط کسی میانگارد که در آغاز به عنوان مادرش و سپس به عنوان پدرش شناسایی میکند؟
♨️ (2) پیشینتر از آن، چرا هر دو جنسیت مادر را واجد نرینگی، به عبارتی مادری نرینه میانگارند؟
♨️ (۳) همبسته با آن، چرا شکافندگیِ اختگی (از دید بالینی آشکار) به درستی دامنۀ اثرگذارش را در شکلدهی علائم به دست نمیآورد، مگر از هنگام کشف شدنش به عنوان اختگی مادر؟
♨️ (4) این سه مسأله سرانجام به چرا و چگونگی «مرحلۀ نرینه» در رشد میرسند. همانطور که میدانیم، فروید این اصطلاح را برای اشاره به نخستین بلوغ تناسلی به کار میبرد تا جایی که از یک سو، به نظر میرسد به وسیلۀ برتری خیالیِ خصلت نرینه و به وسیلۀ شادمانگیِ خودارضایی مشخص میشود، و از سوی دیگر، فروید این شادمانگی را در مورد زنان در «خروسک» مکانیابی میکند، اندامی که بدینشکل به سطح کارکرد نرینگی میرسد. بنابراین او به نظر در هر دو جنسیت هرگونه نقشهنگاری غریزی از «زهدانراه» را به عنوان محل دخول تناسلی از قلم میاندازد مگر در پایان این مرحله، به عبارتی تا زمان فروپاشیِ تنیدگیِ ادیپ.
♨️ این نابخردی مشکوک به کژدانایی (méconnaissance) در معنای فنی واژه است، و حتی مشکوکتر در معنایی که گاهی جعل شده. آیا این میتواند قرینۀ چیزی جز آن افسانه باشد که درنگ در آن، ورود به اجتماعِ دفنه و زهره را وابسته به توضیحات یک زن سالمند نشان میدهد؟
♨️ در عین حال نباید گمان کرد آن نوع از بیوفایی که ممکن است شالودۀ کارکرد مردانگی به نظر برسد فقط وجه مشخصۀ مرد است. چون اگر موشکافانه نگاه کنیم، همین رونوشت را میتوان در زنان یافت، با از پیش دانستن اینکه سخت است بتوان «دیگریِ» شیدایی را به خودی خود پشت بنای خانه دید، جایی که او جایگزینِ هستیِ درست همان مردی میشود که زن خصلتهایش را میستاید.
♻️ محمد پورفر
⚡️ Lacan; Écrits, La signiftcation du phallus
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
Wikipedia
Daphnis and Chloe
ancient Greek novel by Longus
👍3🤔2
آزمونکِ شیدایان:
«دیگریِ» شیدایی از دید لکان زن است یا مرد؟
«دیگریِ» شیدایی از دید لکان زن است یا مرد؟
Anonymous Quiz
41%
زن
29%
مرد
30%
جنسیتی دیگر
«دیگریِ» شیدایی در فیلم «جادۀ مالهالند»/«بران اِی راهبرِ آغازماهان» (Mulholland Drive) کیست؟
Anonymous Poll
15%
«زن سالمندِ آبیمو» در باشگاه «خاموش» (Silencio)
10%
کابوی (Cowboy)
15%
کامیلا «ملکه» (Camilla)
28%
دایان/دیانا «الهۀ ماه» (Diane)
0%
ریبِکا دلریو «دلفریبِ رودخانه» (Rebekah del Rio)
5%
بیخانمانِ پشت غذاخوریِ «دول» (Winkie's Diner)
5%
آدام کشر «آدم پیوند» کارگردان (Adam Kesher)
0%
آقای روک «قلعه» مرد ویلچری در استودیو (Mr. Roque)
10%
مرد جادوگر باشگاهِ «خاموش» (Silencio)
10%
شخصیتی دیگر
👍2
✔️ نکته:
فیلمها و ویدئوهای به اشتراک گذاشته شده در کانال را روی یک نمایشگر بزرگ (ترجیحاً ویدئو پروژکتور) و با سیستم صوتی قوی تماشا کنید. دیدنشان روی گوشی همراه احتمالاً موجب برداشت اشتباه خواهد شد.
فیلمها و ویدئوهای به اشتراک گذاشته شده در کانال را روی یک نمایشگر بزرگ (ترجیحاً ویدئو پروژکتور) و با سیستم صوتی قوی تماشا کنید. دیدنشان روی گوشی همراه احتمالاً موجب برداشت اشتباه خواهد شد.
👍4
از دید شما فردی که «ایگو» (Ego) (Das Ich) (Moi) را به فارسی «من» ترجمه میکند به کدام گزینه نزدیکتر است؟
Anonymous Poll
18%
خودشیفته
5%
ارباب
4%
خودشیفتهٔ وسواسی
5%
زبانشناسی دقیق
2%
روانکاوی حاذق
24%
او که الفبای روانکاوی را هم نمیداند
29%
او که وقتی میگوید «من» «ایگوی آرمانی»اش شروع به صحبت میکند.
13%
او که وقتی میگوید «من» «آرمانِ ایگویش» شروع به صحبت میکند.
زمانی که سوژه میگوید «من دوستت دارم» (I like you) (Je t'aime) در واقع دارد چه میگوید؟
Anonymous Poll
33%
من خودم دوستت دارم
21%
خودم را نمیدانم ولی «دیگری» دوستت دارد
8%
من تو را دوست دارم و «دیگری» مرا دوست دارد
14%
من تو را دوست دارم و تو مرا دوست داری
24%
«دیگریِ» شیدایی مرا دوست دارد و من تو را
«من خودم دوستت دارم» یعنی چه؟
Anonymous Poll
22%
من خودم را دوست دارم و خودم تو را دوست دارد
9%
من خودم را دوست داشتهام و خودم تو را دوست دارد
13%
خودم تو را دوست داشته است و من خودم را دوست دارم
11%
خودم مرا دوست دارد و من تو را دوست دارم
5%
خودم مرا دوست داشته است و من تو را دوست دارم
5%
خودم مرا دوست دارد و من تو را دوست داشتهام
36%
هیچکدام
من شیدایتم (I love you) (Je vous aime) یعنی چه؟
Anonymous Poll
8%
من شیفتهٔ تو هستم و «دیگری» شیدای تو
5%
من شیدای تو هستم و «دیگریِ شیدایی» شیفتهٔ تو
12%
من شیدای تو و شیفتهٔ خودم هستم
2%
من شیفتهٔ تو و شیدای «دیگری» هستم
5%
«دیگری» شیدای من است و من شیفتهٔ تو
3%
«دیگریِ شیدایی» شیفتهٔ من است و من شیدای تو
14%
من شیدای خودم و شیفتهٔ تو هستم
41%
من شیفتهٔ تو هستم و تو خود من هستی
6%
من شیدای «دیگری» هستم و «دیگری» شیدای تو
5%
من شیفتهٔ «دیگریِ شیدایی» هستم و او شیدای تو
🤯6👍4😁1
آیا با کاربست برابرنهادهای پارسی زیر برای دو واژۀ سوژه و ابژه موافق هستید؟
سوژه: شناسا
ابژه: آماجه
سوژه: شناسا
ابژه: آماجه
Anonymous Poll
17%
با اولی بله، با دومی خیر
5%
با دومی بله، با اولی خیر
59%
با هر دو مخالفم
11%
با هر دو موافقم
8%
نظری ندارم
آزمونک شیدایان:
برابرنهاد فرضی واژگان «سوژه و ابژه» از منظر ریشهشناسی لغت در زبان «نیا-هندو-اروپایی» به پارسی به ترتیب چیست؟
برابرنهاد فرضی واژگان «سوژه و ابژه» از منظر ریشهشناسی لغت در زبان «نیا-هندو-اروپایی» به پارسی به ترتیب چیست؟
Anonymous Quiz
27%
شناسا و آماجه
3%
آماج و شناسه
26%
شناسا و شناسه
3%
شناسه و شناس
2%
آماج و آماجه
6%
آماجه و آماج
9%
روانداز و زیرانداز
5%
زیرانداز و روانداز
11%
جُستار و جُسته
9%
جُسته و جُستار
از دید شما برابرهای واژگان «سوژه» و »ابژه» از منظر روانکاوی به ترتیب کدامند؟
Anonymous Poll
11%
«من، نهاد، ناهشیار» و «دگره (a)، خود، هشیار»
4%
«یاده (′a)، خود، هشیار» و «من، نهاد، ناهشیار»
10%
«خویشتن، نهاد، ناخودآگاه» و «من، «دگره (a)، خودآگاه»
3%
«من، نهاد، ناخودآگاهی» و « «دگره (a)، خود، خودآگاهی»
11%
«دیگری، نهاد، ناخودآگاه» و «دگره (a)، من، خودآگاه»
23%
«خویشتن، من، خودآگاهی» و «دیگری، نهاد، ناخودآگاهی»
10%
حالت عکس یکی از گزینههای فوق
28%
هیچکدام
🔰 فروید فروردین فرید
✍️ #لکان؛ #فرا_خویشاوندی_شناسه، آموزۀ ۲، تکۀ ۱
♨️ برای شما فراتر خواهد بود که خرسند شوید تا من، این برایتان آسانتر میکند یاد بگیرید که من چه میخواهم از این شناسا به شما بگویم، و سپس این خوانشها دگرباره از روزنههایی دیگر بسآموزنده خواهند بود، و نخستین روزنه هم اینکه اگر یکی به این گزارۀ نیک آشنای «ریمرود» بیندیشد: «کلهخریِ آدمی انگارهای از بیپایانی میبخشد.» آنگاه من باید بیفزایم که اگر او امروز زنده بود میافزود: «...همچنین خیرهسریِ نگرههای روانکاوان -- من هرگز در جایگاه یکسان کردن آنها را با کلهخری نیستم -- چیدمانی است که میتواند انگارۀ بیپایانی ببخشد.»
♨️ چون به راستی تهِ خیرگی است دیدن اینکه هوش دگرگونِ روانکاوان زیر بار چه دشواریهای فرانابهنجاری است، پس از گواهیهای به خودی خود بس بیپرده و بس سهمگین «فرید». ولی «فرید» «همواره یکتا» [اینک اینجا]، این شناسا را آفرید، از این رو پیشبینی میشود پایانۀ دسترسی آنچه من امروز به شما خواهم گفت هم تا همینجا باشد: این آشکار است اگر «یک چیز» باشد که باید تا بازپسین با انگارۀ این شناسه بستیزد...
که ما پیشتر با سرنویس شناسۀ هماهنگ نامش نهادیم،
شناسهای که سرشتش پایانگر خویشاوندی شناسا و شناسه است
...اگر «یک چیز» باشد که باید با آن بستیزد، من هستم که خودم هم نمیگویم کارآزماییِ روانکاوی، چون از همه گذشته خودِ کارآزمایی توده، خویشتنیِ مرد با زن، چیز کمدردسری نیست: اگر چیز پردردسری نبود خودِ روانکاوی هرگز نمیبود ولی واجآراییهای باریک «فرید» یکی هستند که افزونِ نویسه را از یک گام، از یک شکاف، از چیزی ناراست میآفریند.
۳/۱/۱۴۰۲
۲۳/۳/۲۰۲۳
۱/۹/۱۴۴۴
♻️ محمد پورفر
⚡️ Lacan; La relation d ‘objet (1956-57)
Table des séances: Leçon 2, 28 novembre 1956
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
✍️ #لکان؛ #فرا_خویشاوندی_شناسه، آموزۀ ۲، تکۀ ۱
۷ آذر ۱۳۳۵♨️ من این هفته به خواست شما انجامش دادم، خوانش آنچه روانکاوان دربارۀ این شناسا نوشتهاند که امسال دادۀ ما خواهد بود، که «خود شناسه» است، و ریزبینانهتر این شناسه که ما برایش سخن بازپسین گفتیم، او که «خود شناسۀ زاینده» است. خود «شناسۀ زاینده»، اگر بخواهیم با نام خودش صدایش کنیم، «فرا زن» است، خب چرا با نام خودش صدایش نکنیم؟ به این شیوه دستکم شمارِ روشنی از خوانشهای «فرا تنآمیزیِ زنانه» هست که من خودم از آنها خرسند بودهام.
♨️ برای شما فراتر خواهد بود که خرسند شوید تا من، این برایتان آسانتر میکند یاد بگیرید که من چه میخواهم از این شناسا به شما بگویم، و سپس این خوانشها دگرباره از روزنههایی دیگر بسآموزنده خواهند بود، و نخستین روزنه هم اینکه اگر یکی به این گزارۀ نیک آشنای «ریمرود» بیندیشد: «کلهخریِ آدمی انگارهای از بیپایانی میبخشد.» آنگاه من باید بیفزایم که اگر او امروز زنده بود میافزود: «...همچنین خیرهسریِ نگرههای روانکاوان -- من هرگز در جایگاه یکسان کردن آنها را با کلهخری نیستم -- چیدمانی است که میتواند انگارۀ بیپایانی ببخشد.»
♨️ چون به راستی تهِ خیرگی است دیدن اینکه هوش دگرگونِ روانکاوان زیر بار چه دشواریهای فرانابهنجاری است، پس از گواهیهای به خودی خود بس بیپرده و بس سهمگین «فرید». ولی «فرید» «همواره یکتا» [اینک اینجا]، این شناسا را آفرید، از این رو پیشبینی میشود پایانۀ دسترسی آنچه من امروز به شما خواهم گفت هم تا همینجا باشد: این آشکار است اگر «یک چیز» باشد که باید تا بازپسین با انگارۀ این شناسه بستیزد...
که ما پیشتر با سرنویس شناسۀ هماهنگ نامش نهادیم،
شناسهای که سرشتش پایانگر خویشاوندی شناسا و شناسه است
...اگر «یک چیز» باشد که باید با آن بستیزد، من هستم که خودم هم نمیگویم کارآزماییِ روانکاوی، چون از همه گذشته خودِ کارآزمایی توده، خویشتنیِ مرد با زن، چیز کمدردسری نیست: اگر چیز پردردسری نبود خودِ روانکاوی هرگز نمیبود ولی واجآراییهای باریک «فرید» یکی هستند که افزونِ نویسه را از یک گام، از یک شکاف، از چیزی ناراست میآفریند.
۳/۱/۱۴۰۲
۲۳/۳/۲۰۲۳
۱/۹/۱۴۴۴
♻️ محمد پورفر
⚡️ Lacan; La relation d ‘objet (1956-57)
Table des séances: Leçon 2, 28 novembre 1956
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
👍2❤1🔥1
﴿۲﴾ ماه سوزان مردی که تابید درونش خوانشهای رهنما بر مردمان و پرتوهایی از رهنمایان و دگرگونان پس هر یک از شما گواهیِ آغازماهان دهد آنگاه بگذارید او باز ایستد و هرکه بیمار باشد یا که هنوز در کوچان پس نویدها دهد از روزگاران پایانی که خواهد «یکتا» بر شما آسودگان و نخواهد بر شما دشوارگان و انجامیدن نویدها و برافراشتنِ «یکتا» اگر هنوز رهنمایتان است و اگر به راستی سپاسگزارش هستید ﴿۱۸۵﴾
♻️ برگردان از «عربی» به پارسی: محمد پورفر
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
♻️ برگردان از «عربی» به پارسی: محمد پورفر
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
👍3
﴿۲﴾ یکتا هیچ دیگری نیست مگر او که زنده ایستاده، نه هیچ پندارش زمانگان و نه هرگز خفتار، ازآن اوست آنچه در آسمانهها و هرآنچه در سرزمینان است، همان یگانه مردی که پایمردی میکند به هنگامش مگر به فرمان دیگری، میداند آنچه میان دستانشان و هرآنچه پشتشان است، و نه هرگز فراگیرند گرد هیچچیز از دانش دیگری مگر گرد آنچه آرزومند است، گسترد جایگاهش آسمانهها و سرزمینان، و نه هیچ دوست میداردش نگهداریشان، وانگه او افراشتۀ فرین است ﴿۲۵۵﴾
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
🔰 منگ زی یا منگ نزی؟
✍️ #لکان؛ #سمینار_منش_روانکاوی
💠 ناسازههای منش یا آیا در همنوایی با خواستاریات رفتار کردهای؟ (بخش یکم)
♨️ برای آنکه خودمان را به چیزی کرانمند کنیم که بتواند در جا گفته شود، چیزی که اکنون همه از دیربازان دانستهاند و یکی از فروتنانهترین ویژگیهای کارورزی ماست، میشود بگوییم که روانکاوی از راه بازگشتی به نهان یک رفتار پیشروی میکند. این به تنهایی راستار این راست است که گرایش ما به سویۀ کردار است. پیشنهاد فروید دربارۀ ناهشیار پیشباوری است، چه سرزنده باشد چه بیمار، بهنجار یا نابهنجار، رفتار آدمی نهان پنهانی دارد که میتوان به آن دسترسی داشت. در چنین بستری پندارۀ روانپالایی که یک پالایشگری، یک رویهبرداری یا جداسازی ترازهاست، بیدرنگ دریافتنی میشود.
♨️ این از دید من به سختی همردۀ یک نویافته ارزیابی شود؛ درستتر، این پایینترین جایگاه است که خوشبختانه در پنداشت توده از روانکاوی چندان تار نشده: در آنچه روی تراز کارآزمایی زیسته رخ میدهد نهان ژرفتری هست که راهنمای آن کارآزمایی است، و میتوان به آن دسترسی داشت. فزونتر، چیزها نمیتوانند همانند پیش از زمانی باشند که دو لایه از هم جدا میشوند.
♨️ این ما را راه چنان دوری نمیبرد. کالبد رویانی از یک «خودت را بشناسِ» بسیار کهن است، گرچه آشکارا، در خویشاوندی با یک کالبد فراهمگانی از هرآنچه نام خودش را پیشرفت درونین میگذارد، پافشاری جدای خودش را دارد. هرچند همین اندازه بسنده است برای جانمایی دگرگونیِ روشنی که من امسال بر آن پافشاری کردهام و اگر نه با کارآزمایی روانکاوانه، پس دستکم با خردورزی فرویدی رونمایی شده است.
♨️ این دگرگونی از چه پدید آمده؟ این را میتوان در پاسخ داده شده به پرسشی سنجید که تودۀ مردم از خودشان میپرسند، پرسشی که ما کمابیش سرراست پاسخش را میدهیم. پرسش این است: زمانی که پایان یابد، زمانی که بازگشت به نهان یک رفتار به سرانجام رسد، زمانی که نهانۀ ژرف رهانیده شود -- به سخن دیگر، از درون یک روانپالایی نهانۀ رویهبرداری جداسازی شود -- آیا همهچیز به خودی خود درست میشود؟ یا باریکبینانه، آیا چیزی جز نیکی نخواهد بود؟
♨️ این ما را به پرسشی بسیار کهن برمیگرداند. منگزی نامی، آنگونه که یسوعیها او را مینامیدند، به ما میگوید که این را میتوان به شیوۀ پیش رو داوری کرد: در آغاز، نیکی برای آدمی نهادینه بود؛ مانند کوهساری بود که با درختان پوشیده شده. تنها اینکه ماندگارانِ پهنۀ پیرامون آغاز کردند به بریدن درختان. بخشایش شب این بود که زمینۀ رشد تازهای از جوانهها را فراهم آورد، ولی هنگام سپیده رمهها بازگشتند تا آنها را بخورند و در پایان کوهسار سترون شد، تا که دیگر چیزی به رویش نرویید.
♨️ پس میبینید که این دستانداز تازهای نیست. نیکی در این پرسش چنان در کارآزمایی ما از درستسنجی دور است که ما کارمان را از جایی که فروتنانه واکنش درمانی وارونه نامیده میشود آغاز میکنیم، چیزی که در تراز چشمگیرترِ همگانیِ فرهنگی من بار پیش بدخواهیِ پذیرفته یا تندرداده در «نه میگویمِ» اُدیپ نامیدم. نه اینکه دستانداز ناشکافته برجا نماند؛ این پس از بازگشت به نهان تندرداده میشود.
♻️ برگردان: محمد پورفر
⚡️ Lacan; The ethics of psychoanalysis,
The paradoxes of ethics or Have you acted in conformity with your desire?
✔️ ادامه در:
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
✍️ #لکان؛ #سمینار_منش_روانکاوی
💠 ناسازههای منش یا آیا در همنوایی با خواستاریات رفتار کردهای؟ (بخش یکم)
♨️ برای آنکه خودمان را به چیزی کرانمند کنیم که بتواند در جا گفته شود، چیزی که اکنون همه از دیربازان دانستهاند و یکی از فروتنانهترین ویژگیهای کارورزی ماست، میشود بگوییم که روانکاوی از راه بازگشتی به نهان یک رفتار پیشروی میکند. این به تنهایی راستار این راست است که گرایش ما به سویۀ کردار است. پیشنهاد فروید دربارۀ ناهشیار پیشباوری است، چه سرزنده باشد چه بیمار، بهنجار یا نابهنجار، رفتار آدمی نهان پنهانی دارد که میتوان به آن دسترسی داشت. در چنین بستری پندارۀ روانپالایی که یک پالایشگری، یک رویهبرداری یا جداسازی ترازهاست، بیدرنگ دریافتنی میشود.
♨️ این از دید من به سختی همردۀ یک نویافته ارزیابی شود؛ درستتر، این پایینترین جایگاه است که خوشبختانه در پنداشت توده از روانکاوی چندان تار نشده: در آنچه روی تراز کارآزمایی زیسته رخ میدهد نهان ژرفتری هست که راهنمای آن کارآزمایی است، و میتوان به آن دسترسی داشت. فزونتر، چیزها نمیتوانند همانند پیش از زمانی باشند که دو لایه از هم جدا میشوند.
♨️ این ما را راه چنان دوری نمیبرد. کالبد رویانی از یک «خودت را بشناسِ» بسیار کهن است، گرچه آشکارا، در خویشاوندی با یک کالبد فراهمگانی از هرآنچه نام خودش را پیشرفت درونین میگذارد، پافشاری جدای خودش را دارد. هرچند همین اندازه بسنده است برای جانمایی دگرگونیِ روشنی که من امسال بر آن پافشاری کردهام و اگر نه با کارآزمایی روانکاوانه، پس دستکم با خردورزی فرویدی رونمایی شده است.
♨️ این دگرگونی از چه پدید آمده؟ این را میتوان در پاسخ داده شده به پرسشی سنجید که تودۀ مردم از خودشان میپرسند، پرسشی که ما کمابیش سرراست پاسخش را میدهیم. پرسش این است: زمانی که پایان یابد، زمانی که بازگشت به نهان یک رفتار به سرانجام رسد، زمانی که نهانۀ ژرف رهانیده شود -- به سخن دیگر، از درون یک روانپالایی نهانۀ رویهبرداری جداسازی شود -- آیا همهچیز به خودی خود درست میشود؟ یا باریکبینانه، آیا چیزی جز نیکی نخواهد بود؟
♨️ این ما را به پرسشی بسیار کهن برمیگرداند. منگزی نامی، آنگونه که یسوعیها او را مینامیدند، به ما میگوید که این را میتوان به شیوۀ پیش رو داوری کرد: در آغاز، نیکی برای آدمی نهادینه بود؛ مانند کوهساری بود که با درختان پوشیده شده. تنها اینکه ماندگارانِ پهنۀ پیرامون آغاز کردند به بریدن درختان. بخشایش شب این بود که زمینۀ رشد تازهای از جوانهها را فراهم آورد، ولی هنگام سپیده رمهها بازگشتند تا آنها را بخورند و در پایان کوهسار سترون شد، تا که دیگر چیزی به رویش نرویید.
♨️ پس میبینید که این دستانداز تازهای نیست. نیکی در این پرسش چنان در کارآزمایی ما از درستسنجی دور است که ما کارمان را از جایی که فروتنانه واکنش درمانی وارونه نامیده میشود آغاز میکنیم، چیزی که در تراز چشمگیرترِ همگانیِ فرهنگی من بار پیش بدخواهیِ پذیرفته یا تندرداده در «نه میگویمِ» اُدیپ نامیدم. نه اینکه دستانداز ناشکافته برجا نماند؛ این پس از بازگشت به نهان تندرداده میشود.
♻️ برگردان: محمد پورفر
⚡️ Lacan; The ethics of psychoanalysis,
The paradoxes of ethics or Have you acted in conformity with your desire?
✔️ ادامه در:
@PSYCIN ✨ رسانۀ روانسینمایی
Wikipedia
Mencius
Mencius (孟子, Mèngzǐ, MEN-shee-əs; c. 371 – c. 289 BC) was a Chinese Confucian philosopher, often described as the Second Sage (亞聖) to reflect his traditional esteem relative to Confucius himself. He was part of Confucius's fourth generation of disciples,…
❤1😁1
