💠 برگی از تاریخ
🔹تلگراف وزیر مالیه به حاکم قزوین برای حمل گندم قزوین به طهران به منظور رفع کمبود گندم در پایتخت با وجود قطحی در قزوین و اعتراض مردم به این اقدام
🔹۲۳ میزان ۱۳۳۵ قمری برابر با ۲۳ مهر ۱۲۹۶ خورشیدی
#انجمن_فرهنگی_تاریخی_عالی_قاپو
@qazvinhistory
🔹تلگراف وزیر مالیه به حاکم قزوین برای حمل گندم قزوین به طهران به منظور رفع کمبود گندم در پایتخت با وجود قطحی در قزوین و اعتراض مردم به این اقدام
🔹۲۳ میزان ۱۳۳۵ قمری برابر با ۲۳ مهر ۱۲۹۶ خورشیدی
#انجمن_فرهنگی_تاریخی_عالی_قاپو
@qazvinhistory
چند شب قبل
يك شعر خواندم كه خيلى به دل نشست.
دوست دارم حس خوبم را با شما هم شريك شوم،
شايد در اين ساعت از شب دلتان سرختر شود
. . .
⭕ جــام غـزل
گاهی چه بی گناه ، دلت پیر می شود
این جا همان دمی است که زود دیر می شود
گاهی به رغم تشنگی عشق ، عاقبت
با حسرتی فقط ، عطشت سیر می شود
گاهی همان دو چشم که رامت نموده بود
بی رحم چون کمان کمانگیر می شود
گاهی همان گلی که به دل پروراندى اش
خارش به سینه ات چه نفس گیر می شود
گاهی که آرزوست بغل سازی اش به مهر
تنها سراب اوست که تصویر می شود
گاهی نیایشت که فقط بهر وصل بود
چون نیست قسمتت ، به دلت تیر می شود
گاهی صدای بارش باران که دلرباست
با چتر تک سواره چه دلگیر می شود
گاهی که ضرب و جمع به راهی نمی رسد
من کم شوم ز یار ، چه تفسیر می شود
گاهی مسیر عشق ، ز پیکار عقل و دل
از تیزی و خطر ، چو شمشیر می شود
گاهی که منطقت ندهد پاسخت به دل
باید نشست و دید ، چه تقدیر می شود . . .
#محمدعلی_نجفی_زاده
#انجمن_فرهنگی_تاریخی_عالی_قاپو
@qazvinhistory
يك شعر خواندم كه خيلى به دل نشست.
دوست دارم حس خوبم را با شما هم شريك شوم،
شايد در اين ساعت از شب دلتان سرختر شود
. . .
⭕ جــام غـزل
گاهی چه بی گناه ، دلت پیر می شود
این جا همان دمی است که زود دیر می شود
گاهی به رغم تشنگی عشق ، عاقبت
با حسرتی فقط ، عطشت سیر می شود
گاهی همان دو چشم که رامت نموده بود
بی رحم چون کمان کمانگیر می شود
گاهی همان گلی که به دل پروراندى اش
خارش به سینه ات چه نفس گیر می شود
گاهی که آرزوست بغل سازی اش به مهر
تنها سراب اوست که تصویر می شود
گاهی نیایشت که فقط بهر وصل بود
چون نیست قسمتت ، به دلت تیر می شود
گاهی صدای بارش باران که دلرباست
با چتر تک سواره چه دلگیر می شود
گاهی که ضرب و جمع به راهی نمی رسد
من کم شوم ز یار ، چه تفسیر می شود
گاهی مسیر عشق ، ز پیکار عقل و دل
از تیزی و خطر ، چو شمشیر می شود
گاهی که منطقت ندهد پاسخت به دل
باید نشست و دید ، چه تقدیر می شود . . .
#محمدعلی_نجفی_زاده
#انجمن_فرهنگی_تاریخی_عالی_قاپو
@qazvinhistory
💠 مهمانخانه
رسم قزوینیان در گذشته
(به نقل از حج نامه کیوان قزوینی)
- رسول جعفریان
◾در قزوین سابقاً رسم بود که بر کتیبه در ِ خانه هر حاجی یک تابلو از گچ ساخته، نصب میکردند، و در آن «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیت» (آل عمران: ۹۷) و یا آیه وإن یکاد (قلم: ۵۱) یا إنّا فتحنا (فتح: ۱) با گچ نوشته بودند، و آن را مهر مکّه «مهر حاجیان» مینامیدند. بناها قالب چوبی کنده داشتند، جزء آلات بنایی بود که حالا نیست، و اگر در یک خانه دو حاجی و یا بیشتر بود، به عدد حاجیها تابلو نصب میشد.
◾خانهای دیدم که چهار تابلو در کتیبه در بود، خیلی محکم ساخته شده بود، و در قزوین که ۱۲ هزار خانه داشت، قرب دو هزار خانه تابلو حج داشت که نصف آنها تابلو متعدّد داشت، و اگر یک نفر دو بار به مکّه میرفت یا بیشتر، تابلو را مکرّر میکرد، و اگر غیر حاجی خانه تابلودار میخرید تابلو را خراب نمیکرد، امّا مورد ملامت و شرمنده بود و تلاش مینمود که به یک وسیله به حج رود.
◾و آن اوقات خیلی دشوار بود به حج رفتن و پرخرج و طولانی که غالباً یک سال طول میکشید، و کم حاجی بود که زنده برگردد، و به هر حال تابلو نصب میشد؛ و گاهی خبر مرگ حاجی میرسید مکرّر و بعد حاجی زنده میآمد با شادی بسیار و تماشاییان زیاد از کوچه نردبام میگذاردند که حاجی بالا رود، و از بام به خانهاش داخل شود نه از در؛ و فلسفه این کار معلوم نشد، و یک حاجی که زن و حامله بود از نردبام افتاد و مُرد، و حالا هم چنین است، برای هر مسافر در شهرها.
◾امّا تابلوی حاجی را در غیر قزوین ندیدهایم، و گاهی به ندرت شخص غیر حاجی هوس و جرأت میکرد یا برای تفأل که تابلو بر در خانهاش نصب کند امّا حق نداشت که آن آیهها را بنویسد که مردم سخت مانع شدند، فقط بسم اللّه را مینوشت، و اگر بعدها به حج میرفت باز یک تابلوی دیگر پهلوی آن تابلو نصب میکرد، و سابقاً خانه حاجی عنوان بزرگی داشت و مردم به امید بزرگی و رشک به آنجا نظر میکردند، و نازش حاجی به خودش بیاندازه بود، هر چه نفسش ضعیفتر و عقلش کمتر بود «وهو الغالب»، نازش به خود بیشتر مینمود، واگر کسی نام خود را بر در خانهاش نصب کند نافعتر است و جای نازش هم ندارد و جوینده بیپرسش مییابد.
#انجمن_فرهنگی_تاریخی_عالی_قاپو
@qazvinhistory
رسم قزوینیان در گذشته
(به نقل از حج نامه کیوان قزوینی)
- رسول جعفریان
◾در قزوین سابقاً رسم بود که بر کتیبه در ِ خانه هر حاجی یک تابلو از گچ ساخته، نصب میکردند، و در آن «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیت» (آل عمران: ۹۷) و یا آیه وإن یکاد (قلم: ۵۱) یا إنّا فتحنا (فتح: ۱) با گچ نوشته بودند، و آن را مهر مکّه «مهر حاجیان» مینامیدند. بناها قالب چوبی کنده داشتند، جزء آلات بنایی بود که حالا نیست، و اگر در یک خانه دو حاجی و یا بیشتر بود، به عدد حاجیها تابلو نصب میشد.
◾خانهای دیدم که چهار تابلو در کتیبه در بود، خیلی محکم ساخته شده بود، و در قزوین که ۱۲ هزار خانه داشت، قرب دو هزار خانه تابلو حج داشت که نصف آنها تابلو متعدّد داشت، و اگر یک نفر دو بار به مکّه میرفت یا بیشتر، تابلو را مکرّر میکرد، و اگر غیر حاجی خانه تابلودار میخرید تابلو را خراب نمیکرد، امّا مورد ملامت و شرمنده بود و تلاش مینمود که به یک وسیله به حج رود.
◾و آن اوقات خیلی دشوار بود به حج رفتن و پرخرج و طولانی که غالباً یک سال طول میکشید، و کم حاجی بود که زنده برگردد، و به هر حال تابلو نصب میشد؛ و گاهی خبر مرگ حاجی میرسید مکرّر و بعد حاجی زنده میآمد با شادی بسیار و تماشاییان زیاد از کوچه نردبام میگذاردند که حاجی بالا رود، و از بام به خانهاش داخل شود نه از در؛ و فلسفه این کار معلوم نشد، و یک حاجی که زن و حامله بود از نردبام افتاد و مُرد، و حالا هم چنین است، برای هر مسافر در شهرها.
◾امّا تابلوی حاجی را در غیر قزوین ندیدهایم، و گاهی به ندرت شخص غیر حاجی هوس و جرأت میکرد یا برای تفأل که تابلو بر در خانهاش نصب کند امّا حق نداشت که آن آیهها را بنویسد که مردم سخت مانع شدند، فقط بسم اللّه را مینوشت، و اگر بعدها به حج میرفت باز یک تابلوی دیگر پهلوی آن تابلو نصب میکرد، و سابقاً خانه حاجی عنوان بزرگی داشت و مردم به امید بزرگی و رشک به آنجا نظر میکردند، و نازش حاجی به خودش بیاندازه بود، هر چه نفسش ضعیفتر و عقلش کمتر بود «وهو الغالب»، نازش به خود بیشتر مینمود، واگر کسی نام خود را بر در خانهاش نصب کند نافعتر است و جای نازش هم ندارد و جوینده بیپرسش مییابد.
#انجمن_فرهنگی_تاریخی_عالی_قاپو
@qazvinhistory
💠 وقایع اتفاقیه
شکایت کفاشان قزوینی از واردات کفش
🔹١٧ بهمن ١٣٠٤ خورشیدی- کفاشان قزوینی با ارسال نامهای به رییس مجلس شورای ملی خواستار اقدام جدی برای جلوگیری از واردات کفش از خارج کشور که باعث ورشکستگی آنان گردیده، شدند.
🔹در بخشی از این نامه آمده است: «صنف اُرسیدوز و کفاش قزوین که قریب ١٥٠ درب دکان و سه هزار عائله میباشیم به واسطه ورود پوتین و گالش از خارجه و نبودن حس ملیت در اهالی و استعمال نکردن ارسی های داخله، همگی از هستی ساقط و متلاشی شدهایم.»
🔹کفاشان قزوینی از نمایندگان مجلس شورای ملی خواستند به این موضوع توجه جدی کنند.
- اسناد تجاری ادوار اول تا پنجم مجلس شورای ملی (۱۲۸۵- ۱۳۰۴)، ص ٥۱۰
#انجمن_فرهنگی_تاریخی_عالی_قاپو
@qazvinhistory
شکایت کفاشان قزوینی از واردات کفش
🔹١٧ بهمن ١٣٠٤ خورشیدی- کفاشان قزوینی با ارسال نامهای به رییس مجلس شورای ملی خواستار اقدام جدی برای جلوگیری از واردات کفش از خارج کشور که باعث ورشکستگی آنان گردیده، شدند.
🔹در بخشی از این نامه آمده است: «صنف اُرسیدوز و کفاش قزوین که قریب ١٥٠ درب دکان و سه هزار عائله میباشیم به واسطه ورود پوتین و گالش از خارجه و نبودن حس ملیت در اهالی و استعمال نکردن ارسی های داخله، همگی از هستی ساقط و متلاشی شدهایم.»
🔹کفاشان قزوینی از نمایندگان مجلس شورای ملی خواستند به این موضوع توجه جدی کنند.
- اسناد تجاری ادوار اول تا پنجم مجلس شورای ملی (۱۲۸۵- ۱۳۰۴)، ص ٥۱۰
#انجمن_فرهنگی_تاریخی_عالی_قاپو
@qazvinhistory