Telegram Web Link
بی‌بی‌گدانمیخواهی؟
عبدبی‌دست‌وپانمیخواهی؟
کاش‌می‌شدزمن‌سؤال‌کنی
فرزندم💔
کربلانمیخواهی؟🙂✋🏼

#اربعین
#جامانده
@rahe_noor1
الهی !
دل چگونه کالایی است؟ 🫀
که شکسته آن را خریداری
و فرموده ای پیش دل شکسته ام؟..

"علامه حسن زاده آملی "

@rahe_noor1
♥️زیر علمت امن ترین جای جهان است 🏴

@rahe_noor1
رفیق صبور باش
شهادت یه مقام رفیعِ
باید به دستش بیاری
قلبتو آروم کن
صبور باش:)

@rahe_noor1
هم اکنون اگر ملکوت الموت سررسد و تورا به عالم باقی فراخواند،هرچند با شهادت
آماده ای؟..

شهدا🤍
امشب محضر ارباب ماروهم از دعاهای پر خیرتون بهره‌مند کنید♥️
مثل همیشه..

@rahe_noor1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدا کند راست باشد که میگویند
دل به دل راه دارد..🦋🌌

#شهید_احمد_مشلب

@rahe_noor1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آخرش‌مدینه‌توبقیع
میخونن‌امام‌رضاییا
قربون‌کبوترای‌حرمت‌امام‌حسن

@rahe_noor1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دختر بدر الدجی امشب سه جا دارد عزا
گاه میگوید پدر گاهی حسن گاهی رضا
.
.
@rahe_noor1
Forwarded from •| وِصآل |•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انگار خدا برای بعضی بنده هایش آغوشش را باز کرده 🙃❤️

#شهید_محمدرضا_دهقان
@rahe_noor1
راه بهار، بسته نیست

راه بهار، بسته نیست. هرگوشه اشارت چشمان پیرمیخانه، سجاده به سوی بهار می‏سازد.
می‏خواهم به جاده‏ای بروم که در آن، علایم راهنمایی بندگی گذاشته‏اند؛ جاده‏ای که با لبخند از آن گذشتید و من با وضو باید بگذرم.اکنون، می‏خواهم با طهارت کلامتان و استعانت شفاعتتان و نیت امامتان، وضو کنم.
لاله، از جویبار خودسازی آب می‏خورد
خون، اولین رنگ نقاشی ما در بهار بود. پدرم می‏گفت، اگر لاله‏ای نروید، بهاری نمی‏آید و من برای آمدن بهار معرفت، هر روز، هزار بار شهید می‏شوم؛ هر روز، هزار بار روی مین توبه می‏روم.
پدرم می‏گفت، لاله‏ها از جویبار خودسازی آب می‏خورند؛ نه از آبراه خودپرستی. می‏خواهم جهانی به رنگ مردانگی شما بسازم.
🎒🧢

عکس شهید👇🏻
#شهید_احمد_مشلب❤️
@rahe_noor1
میخواهید خدا عاشق شما شود؟!..
قلم می زنید برای خدا باشد
گام بر می دارید برای خدا باشد
سخن می گوید برای خدا باشد
هرچی و همه چی برای خدا باشد
.
.
#شهید_ابراهیم_همت
@rahe_noor1
قشنگ‌ترین حس وقتیه که
یه اتفاق خوب برات میفته و
مطمئنی اون اتفاق یه پاداش
ازطرف خدا بوده..(:

https://chat.whatsapp.com/FrcmTIdqTXK1ADfn0sM8iW
.
#طنز_جبهہ 😂

یڪبار سعید خیلے از بچہ‌ها کار کشید...
فرمانده دستہ بود
شب برایش جشن پتو گرفتند...
حسابے کتکش زدند😂
من هم کہ دیدم نمےتوانم نجاتش
دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا
شاید کمے کمتر کتک بخورد..!
سعید هم نامردی نڪرد، بہ تلافے
آن جشن پتو ، نیم‌ساعت قبل از وقت نماز صبح، اذان گفت...😱
همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!

بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ
بچہ‌ها خوابند... بیدارشان ڪرد وَ گفت:

اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟
گفتند : ما نماز خواندیم..!✋🏻

گفت: الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟
گفتند : سعید شاهدی اذان گفت!
سعید هم گفت من برایِ نماز شب اذان گفتم نہ نماز صبح..!😂

#شهیدسعیدشاهدی 🤍
شادی‌روحشون‌صلوات❤️

@rahe_noor1
نویسنده:روح‏اللّه‏ حبیبان

حس عجیبی داشت. احساس می‏کرد این فضا برایش آشناست؛ اما یقین داشت تاکنون نظیر این باغ زیبا را هم ندیده... ناگهان حس کرد کسی پشت سرش ایستاده است. روی برگرداند. «آه، خدای من، چطور ممکن است؟ حسین تویی؟» حسین، با همان مظلومیت و نجابت و لبخندی همیشگی، آهسته گفت: «سلام مسعود!» و او در حالی‏که از تعجیب زبانش بند آمده بود، حسین را در آغوش گرفت و گریست: «باورم نمی‏شود. مگر تو... مگر تو شهید نشده بودی...؟ می‏دانی چند ساله است ندیدمت؟ از بچه‏های دیگر چه خبر...؟» و حسین همچنان در سکوت، فقط گوش می‏کرد؛ با همان لبخند.
«راستی، حسین! چقدر جوان مانده‏ای! اصلاً با بیست سال پیش، هیچ فرقی نکرده‏ای؟» ناگهان، لبخند از لب‏های حسین دور شد و با صدایی بغض‏آلود، به او گفت: «ولی تو خیلی فرق کرده‏ای مسعود!»

ادامه👇🏻
بازگشت به خود
ترس عجیبی، همه وجودش را گرفت. در یک آن، دید حسین از او دور می‏شود؛ دورتر و دورتر. می‏دوید، به او نمی‏رسید. ناگهان از خواب پرید. تمام بدنش خیس عرق شده بود. هنوز گرمای آغوش حسین را احساس می‏کرد. حس کرد دلش خیلی تنگ شده و اشک از چشمانش سرزیر شد و گریست؛ سیر گریست. خاطرات سال‏هایی نه چندان دور، برایش زنده بود... نگاهی به خود و زندگی‏اش، محیط کار و دوستان فعلی‏اش که انداخت، از خودش بدش آمد. صدای غمگین حسین، هنوز در گوشش بود.
دیگر خواب به چشمش نیامد. صبح که رسید، سررسیدش را گشود. در صفحه همان روز، در ستون یادداشت‏های مهم نوشت: «بازگشت به خود».

#بازگشت_به_خود🙃💞
تصویر خوشگلِ داداش مجید🥰

#شهید_مجید_قربانخانی

@rahe_noor1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگه شهدا رو بشناسی عاشقشون میشی
و این یعنی آغاز راه عاشق خداشدن
🤍🌌

@rahe_noor1
2024/05/11 23:25:12
Back to Top
HTML Embed Code: