Telegram Web Link
*📌الله تعالی غنی مطلق است؛ وجود او به هیچ چیز وابسته نیست.*

✔️بدون شک باری تعالی غنی مطلق است؛ و وجود او به هیچ چیز وابسته نیست، نه به زمان، نه به مکان و نه به هیچ مخلوق یا چیزی دیگر. حتی اگر همه چیز نیست و نابود شود؛ انسان و حیوان، عرش و کرسی، آسمان و زمین و همه چیز باز هم الله تعالی موجود است و موجودیت او تعالی وابسته به وجود مخلوقات نیست‌.

👌این عقیده‌ی تمامی مسلمین است، مگر مجسمه‌ و حلولیه.

👈چنانکه سلفیه معاصر می‌ گویند: وجود الله تعالی تنها در مکان قابل تصور است! و گاهی آن را مکان عدمی می‌ گویند (که خود هم نمی‌ دانند آن چیست!) یعنی وجود الله تعالی مشروط به وجود این مکان است.

⁉️از این جماعت سؤال می‌ کنیم: آیا الله تعالی می‌ تواند این مکان را نابود کند؟

❗️اگر بگویند نه! یعنی الله تعالی ناتوان است. و این به اتفاق کفر است.

❗️و اگر بگویند بله! پس بعد از نابودی آن مکان، وجود باری تعالی دیگر در مکان نخواهد بود و لذا مذهبشان باطل می‌ شود.

✔️پس واضح گشت که مذهب سلفیه معاصر یعنی اینکه وجود باری تعالی را مشروط به مکان می‌ دانند خطایی بزرگ است که مستلزم نیازمندی الله تعالی به غیر اوست.

🌸ارشاد باری تعالی است:

✔️ يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (سورة فاطر ۱۵)

🌱ترجمه: ای مردم! شما به الله نیازمندید؛ و الله، بی نیاز ستوده است.

🔹️ وَكَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا. (سورة النساء ۱۳۱)

🌱ترجمه: و الله ستوده ی بی نیاز است

🔹️هُوَ الْغَنِيُّ. (سورة یونس ۶۸)

🌱ترجمه: او تعالی از هر چیزی بی نیاز می باشد.

🔹️وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ. (سورة الحج ۶۴)

🌱ترجمه: و بی گمان الله، ذاتی بی نیاز و ستوده است.

🔹️وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ. (سورة البقرة ۲۶۳)

🌱ترجمه: و الله بى نياز [و] بردبار است.

🔹️وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ. (سورة آل عمران ۹۷)

🌱ترجمه: و هر كس كفر ورزد، [بداند] كه الله از جهانيان بى نياز است.

🔹️ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ. (سورة العنكبوت ۶)

🌱ترجمه: بى گمان الله از جهانيان بى نياز است.

🔹️وَّاسْتَغْنَى اللَّهُ ۚ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ. (سورة التغابن ۶)

🌱ترجمه: و الله، اظهار بی نیازی کرد.و الله، بی نیاز و ستوده است.

🔹️اللَّهُ الصَّمَدُ. (سورة الإخلاص ۲)

🌱ترجمه: الله بى نياز است.

✍️أبوأُمامه محمد دیوبندی عفا الله عنه

🗓پنج شنبه - ٢٣ ربیع الثانی ١٤٤٧

🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
2👏2
Forwarded from Mohammad taregh
*✳️ آیا اهل‌ السنة والجماعة منکر استواء الله متعال بر عرش هستند؟*

🔴گروه موسوم به جمعیت علماء اهل حدیث اخیراً دو کلیپ منتشر کرده و در آن بر مدافع اهل حق، حضرت مولانا أبوأمامه حفظه‌ الله و بر تمام اهل‌ السنة والجماعة (اعم از اشاعره و ماتریدیه) تهمت زده است که گویا آنان منکر صفت استواء هستند!

✋️این تهمتی آشکار و دروغی بزرگ است که هدف آن تنها تشویش اذهان عوام است.

🟢و چون این دروغ از سوی نهادی منتشر شده که نام جمعیت علماء اهل حدیث را بر خود دارد و هیچ‌ یک از اعضای این جمعیت تا کنون واکنشی به این افترا نشان نداده‌ اند، ما این تهمت را به حساب تمامی علمای این گروه می‌ گذاریم؛ زیرا سکوت در برابر دروغ، رضایت به آن است.

*🌿 اثبات صفت استواء از ائمه اهل‌ السنة والجماعة*

🌹امام اعظم، امام امت، نعمان بن ثابت ابوحنیفه رحمه‌ الله (م ۱۵۰ هـ) فرمودند:

📝نقر بان الله سبحانه وتعالى على العرش استوى من غير أن يكون له حاجة إليه و استقرار عليه و هو حافظ العرش و غير العرش من غير احتياج فلو كان محتاجا لما قدر علي خلق العالم و تدبيره كالمخلوقين و لو كان محتاجا الي الجلوس والقرار فقبل خلق العرش أين كان الله تعالي ، تعالي الله عن ذلك علوا كبيرا .

☘️ترجمه : ما اقرار میکنیم به اینکه خداوند سبحانه و تعالی بر عرش مستوی است بدون اینکه به عرش نیازی داشته باشد و یا بر عرش استقرار داشته باشد و او حافظ عرش و غیر از عرش است بدون اینکه به آنها نیازی داشته باشد اگر محتاج میبود قادر به خلق و ایجاد جهان و تدبیرش نبود مانند مخلوقات و اگر محتاج به نشستن و قرار گرفتن بود پس قبل خلق عرش خداوند متعال کجا بود ؟خداوند متعال از همه اینها بلند مرتبه و پاک است ‌.

📍نکته: امام ابوحنیفه رحمه‌ الله با طرح این سؤال، می‌ خواهند ذهن‌ ها را از توهم جسمیت پاک کرده و عقیدهٔ تنزیه را در دل‌ ها جای دهند.

🌹همچنین امام اعظم رحمه‌الله همچنین فرمودند:

📝لو قیل این الله تعالی فقال : یقال له کان الله تعالی و لا مکان قبل ان یخلق الخلق و کان الله تعالی و لم یکن این و لا خلق و لا شئ و هو خالق کل شئ .

☘️ترجمه: اگر گفته شود خداوند متعال کجاست ؟ به او گفته میشود خداوند متعال بود و مکانی قبل از اینکه مخلوق را خلق کند نبود و خداوند متعال بود و أین (کجا) نبود و نه خلقی وجود داشت و نه چیز دیگری وجود داشت و او خالق همه چیز است .

🌹امام دارالهجره، امام مالک رحمه‌ الله فرمودند:

📝عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَهْبٍ، قَالَ: كُنَّا عِنْدَ مَالِكٍ فَدَخَلَ رَجُلٌ، فَقَالَ: يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾ كَيْفَ اسْتَوَى؟ فَأَطْرَقَ مَالِكٌ فَأَخَذَتْهُ الرُّحَضَاءُ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، فَقَالَ: الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى كَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ، وَلَا يُقَالُ: كَيْفَ، وَكَيْفَ عَنْهُ مَرْفُوعٌ، وَ انت رجل سوء صَاحِبَ بِدْعَةٍ أَخْرِجُوهُ فاخرج الرجل .

☘️ترجمه: عبدالله بن وهب می‌فرماید:ما نزد امام مالک رحمه‌الله نشسته بودیم که شخصی آمد و گفت: ای ابو عبدالله رحمن بر عرش استوی کرده است استوی آن چگونه است؟ امام مالک رحمه‌الله سر خود را پایین کرده و عرق بر جبین شده و سپس سر خود را بلند کرده و فرمودند: رحمان بر عرش مستوی همانگونه که خود وصف کرده است و در این مورد کیف و چگونگی گفته نمی‌شود زیرا کیفیت و چگونه نسبت به ذات باری تعالی گفته نمی‌شود و تو مرد برد و صاحب بدعتی هستی این مرد را بیرون کنید پس مرد بیرون کرده شد.

🌹امام امت، ابوالحسن اشعری رحمه‌ الله فرمودند:

📝وأن الله تعالى استوى على العرش على الوجه الذي قاله وبالمعنى الذي أراده، استواء منزهاً عن المماس و الممارسة والاستقرار والتمكن والحلول والانتقال، لا يحمله العرش، وحملة العرش محمولون بلطف قدرته، ومقهورون في قبضته، وهو فوق العرش، وفوق كل شيء إلى تخوم الثرى، فوقية لا تزيده قرباً إلى العرش والسماء، بل هو رفيع الدرجات عن العرش، كما أنه رفيع الدرجات عن الثرى، وهو مع ذلك قريب من كل موجود، وهو أقرب إلى العبد من حبل الوريد، وهو على كل شيء شهيد.

☘️ترجمه: بدون شک خداوند بر عرش مستوی است همانگونه که گفته است مطابق همان معنی که خودش فرموده است همراه تنزیه خداوند از مماست ؛ممارست ؛استقرار ؛تمکن جای گرفتن ؛حلول و انتقال .
2
Forwarded from Mohammad taregh
عرش خداوند را حمل نمیکند بلکه خداوند با لطف و قدرت خود عرش و حاملین عرش را نگاه داشته است که در قبضه قدرت او مقهور و مغلوب گشته اند او از بالای عرش تا پایین فرش از همه بالاتر و بلند مرتبه تر است فوقیت خداوند نسبت قربت بین عرش و آسمان را اضافه نمیکند بلکه (مراد از فوقیت آن )فوقیت شأن و بلند مرتبه بودن است او از عرش چنان بلند و بالا است چنان چه از هر پستی بلند و بالاست و با وجود فوقیت خود به هر موجود نزدیک است بلکه به بنده از شاهرگ او هم نزدیکتر است و بر هر کس گواه است .

🌹امام الهدى، ابومنصور ماتریدی رحمه‌ الله فرمودند:

📝الأصل أنه لو كان فهو بإضافة اللَّه إلى العلو عليه تعظيمًا له، وعلى ذلك في كل شيء يضاف إلى اللَّه أو اللَّه إليه من جهة الخضوع فهو على تعظيم ذلك، لا على أن يفهم منه ما يفهم مثله من الخلائق ....فما بال المشبهة فهمت من إضافة الاستواء على العرش المعنى المكروه على احتمال الاستواء معاني سوى الذي ذكر، أو أن يقال: استوى: ثم واستوى: قصد، واستوى: علا، واستوى: استقر، واستوى: استولى؛ فإذا كان معناه يتوجَّه إلى هذه الوجوه، لم يحتمل أن يكون أحد يقدر من ذلك؛ إذ هو ما يتوجه إليه، ويعتمد عليه لولا الجهل به....فالاستواء الذي يتوجّه إلى وجوه أحق بذلك...وقال الحسن: معناه: استولى على العرش، كما يقال ، استوى فلان على بغداد، بمعنى : استولى ونحن نقول - وباللَّه التوفيق -: قد ثبت من طريق التنزيل بأنه استوى على العرش، وقد لزم القول بأنه ليس كمثله شيء ، وعلى ذلك اتفاق القول ألا يقدر كلامه بما عرف من كلام الخلق، ولا فعله به .

☘️ترجمه : در اصل اضافت علو رحمان به سوی عرش خاطر تعظیم اوست زیرا اضافت هر چیز به سوی خدا و اضافت خدا به سوی او هدف از آن تعظیم اوست تا ما برای رب لا یزال مانند صفات مخلوق فهمیده نشود . پس فرقه مشبهه را چه شده است که استواء را با وجود معانی متعدد همان معنی که برای خدا مکروه است را گرفته و مذهب خود قرار داده‌اند حالانکه به غیر از معنی مذکور معانی دیگری نیز برای استوا به کار برده شده است مانند استوا به معنی سپس؛ استوا به معنی قصد و اراده ؛ استوا به معنی بالا استوا به معنی قهر و غلبه و .... اگر این معانی نسبت به خداوند قبول کرده شود پس از میان مخلوقات هیچکس تحمل این معانی را ندارد همان معنی به سوی آن فهمیده می‌شود و بر آن اعتبار کرده می‌شود که نسبت به آن جهل نباشد ‌. پس از استوا همان معنی مراد گرفته میشود که لایق شأن خداوند باشد .
امام حسن بصری رحمه‌الله می‌فرمایند : در مورد استوا علی العرش معنی غلبه و قبضه بر آن مراد است مانند اینکه گفته می‌شود فلانی بر عراق استوا کرد یعنی غلبه حاصل کرد .
ما با توفیق خداوند میگوییم همانگونه که به وسیله وحی آیه استواء علی العرش نازل شده است همانگونه به وسیله وحی لیس کمثله شی نیز نازل شده است که از آن این ثابت میشود که کلام او مانند کلام مخلوق نیست و نه فعل او مانند فعل مخلوق است.

*🟢 تأویلات اهل‌ السنة والجماعة*

✋️بله، سلفیه باید می‌ گفتند: اهل‌ السنة والجماعة، معنایی را که ما برای استواء قائل هستیم، رد می‌کنند، نه اینکه بگویند: اهل‌ السنة منکر اصل صفت استواء اند!

📣زیرا آنچه ما رد می‌ کنیم، معنای باطل استقرار و نشستن و قرار گرفتن است، که عقیدهٔ رئیس مجسمه، مقاتل بن سلیمان بود. ما مجسمه نیستیم، بلکه اهل‌ السنة والجماعة هستیم که بر تنزیه خداوند پای می‌ فشاریم.

*🔴دروغ دیگر سلفیه:*

⬅️می‌گویند: اهل‌‌ السنة والجماعة قائل‌ اند که الله در هر مکان موجود است! این نیز دروغی آشکار است.

✋️لعنةُ الله على الكاذبين.

⤵️عقیدهٔ صحیح اهل‌ السنة والجماعة چنین است:

✅️الله موجودٌ بلا مكان؛ خداوند موجود است بدون اینکه در مکانی باشد.

✋️به تعبیر ساده‌ تر: خداوند بود در حالی که مکانی وجود نداشت؛ پس از خلق مکان، در مکان نیست، بلکه همان‌ گونه که ازلاً بود، باقی است. و پس از فنای مکان نیز، همچنان موجود است بر همان صفات ازلی خود.

🧠برای فهم عوام گفته می‌ شود: الله در همه‌ جا وجود دارد، و مقصود از آن احاطهٔ علمی و قدرتی است، نه مکانی. چنانکه امام اشرف‌ علی تهانوی رحمه‌ الله در امداد الفتاوی تصریح کرده‌اند که: تعمیم عموم امکنه همان تعبیر لا مکان است، برای آنکه عوام بهتر بفهمند. و اصل عقیده این است که: الله موجود بلا مکان.

✍️نوشته: مولانا محمد طارق دیوبندی

https://www.tg-me.com/+4icprM7KiZo4NTdk
5
*📄رسالهٔ خداشناسی(بخش اول)*

🌸اثر سلطان الحكماء والمتكلمين الإمام فخر الدين الرازى رضي الله تعالى عنه

✍️تسهیل و تقریب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه

☘️بسم الله الرحمن الرحیم

👌امام فخرالدین رازی رحمه الله فرمودند:

🌱الحمد لله حمدا يليق بعلو شأنه وباهر برهانه، وصلواته على نبي الرحمة محمد وآله، دوستی با وفا و پاک‌ دل از من خواست چند ورق در شناخت خداوند بنویسم، پس این اوراق را فی‌ البداهه نوشتم، والتكلان في جميع الأمور على توفيق الحي القيوم.

📑فصل اول:

✔️بدان که این مقصود از یک جهت از همه مقصودها آسان‌ تر است، و از جهت دیگر از همه دشوارتر.

👈اما آسانیش از آن روست که نور جلال پروردگار از هر چیز آشکارتر است، و حقیقت هستی او از همه هستی‌ ها کاملتر، و هیچ چیز با او تعالی هیچ‌ گونه شباهت و همانندی ندارد؛ و هر چه چنین باشد، شناخت آن بسیار آسان است.

👈و دشواریش از آن جهت است که دیدۀ عقل انسان در برابر نور جلال او تعالی، همچون دیدۀ خفاش در برابر نور آفتاب است؛ چنانکه چشم خفاش تاب درخشش آفتاب ندارد، عقل بشر نیز تاب درک نور جلال الهی را ندارد. و چون دیدگان خیره شود، بینایی نقصان گیرد. و از آنجا که کمال نور جلال، صفت ذاتی باری تعالی است، و ناتوانی قوت دید، صفت لازم بشر است که ناگزیر آن نقصان هرگز بر طرف نخواهد شد.

⁉️اگر سائلی بپرسد: این ناتوانی و ضعف در دیدۀ عقل بشر از کجاست؟

🔰در جواب می‌گوییم از چند جهت است:

🔹️اول: آنکه عقل بشر و همه قوت های انسانی محدود و متناهی اند،اما نور جلال باری تعالی نامتناهی است، و میان محدود و نامحدود هیچ نسبتی نیست.

🔹️دوم: هرگاه داننده چیزی را به‌ کمال بشناسد، دانش او بر آن چیز احاطه می‌ یابد، و هر آنکه بر چیزی احاطه دارد، از آن کامل‌ تر است. و آنکه مورد احاطه قرار گیرد، ناگزیر محدود است. و چون جلال الهی بی‌ نهایت است، احاطۀ عقول بشری بر ذات او تعالی محال خواهد بود.

🌱ادامه دارد...ان شاء الله تعالی

🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
4
*📄رسالهٔ خداشناسی(بخش دوم)*

🌸اثر سلطان الحكماء والمتكلمين الإمام فخر الدين الرازى رضي الله تعالى عنه

✍️تسهیل و تقریب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه

🔹️سوم: دانستن یا دریافت دو نوع دارد: یکی در رسیدن و دیگری به گرویدن.

🌱در رسیدن یعنی اینکه انسان چیزی را بشنود یا ببیند و در ذهنش آن را بشناسد، بدون اینکه درباره‌ اش حکم کند؛ نه بگوید درست است و نه غلط. مثلا وقتی عقل یا جانت دو لفظی را می‌ شنود، از آن دو لفظ معنایی می‌ گیرد، اما هنوز هیچ قضاوتی نمی‌ کند. این نوع شناخت را *در رسیدن* می‌ گویند و در زبان عربی آن را تصور می‌ گویند.

🌱به گرویدن یعنی باور کردن و حکم دادن.
مثلا وقتی می‌گویی زید نویسنده است، برای اینکه این را بپذیری، باید اول زید را بشناسی و بعد بدانی نویسنده بودن یعنی چه، تا بتوانی بگویی زید نویسنده هست یا نیست. پس معلوم شد که به گرویدن وابسته به در رسیدن است؛ یعنی تا چیزی را نشناسی، نمی‌ توانی درباره‌ اش حکم دهی.

👌و اما بدان که *در رسیدن* اکتسابی نیست یعنی آن را با تلاش و کسب به‌ دست نمی‌ آورند؛ چون اگر کسی بخواهد با کوشش آن را به‌ دست آورد، دو حالت دارد:

🔸️یا عقلش به آن چیز توجه و اشاره دارد؛ در این صورت، آن چیز پیش او حاضر و معلوم است، پس دیگر نیازی به کوشش نیست. یا عقلش به آن چیز اشاره ندارد؛ در این صورت، از آن غافل است، و کسی که از چیزی غافل است، نمی‌ تواند در پی آن باشد.

❗️اگر کسی بگوید ممکن است چیزی هم معقول باشد و هم از یک جهت مغفول و پنهان، پاسخ این است که: آن جهت که معقول است، با آن جهتی که نامعقول است متفاوت است. چون اگر یکی باشد، هم نفی و هم اثبات یک چیز جمع می‌شود که محال است.

✔️پس آن بخشی که معقول است، اصلاً قابل طلب نیست، زیرا به دست آوردن چیزی که پیشاپیش روشن است ممکن نیست. و آن بخشی که نامعقول است هم مطلوب نیست، چون طلب چیزی که عقل درباره‌ اش غافل است، محال است.

👈نتیجه اینکه هیچ‌ یک از در رسیدن هایی که به آن‌ ها در زبان عربی تصور گفته می‌شود، اکتسابی نیست؛ بلکه همهٔ تصورها بدیهی و طبیعی هستند.

📌وقتی این مسئله روشن شد، می‌گوییم: ما از طریق خودمان تنها می‌ توانیم تصوری داشته باشیم از آنچه از سه طریق به ما می‌ رسد:

👈۱- از حواس خود، مثل رنگ‌ ها، صداها، مزه‌ ها، بوها، گرما، سرما و امثال این‌ عرض ها .

👈۲- از نفس خود، مثل درد و لذت، شادی و خشم و امثال آن.

👈۳- از عقل خود، مثل هستی و نیستی، یگانگی و کثرت، واجب و ممکن و امثال این‌ ها.

✔️و هر چیزی که خارج از این سه دسته باشد، هیچ راهی برای تصور آن وجود ندارد.

🌸حقیقت الله تعالی از همه این سه نوع فراتر است، پس عقل انسان هیچ راهی به ذات حق تعالی ندارد؛ بلکه عقل ما فقط می‌ تواند از طریق مراتب مخلوقات به صفات باری تعالی پی ببرد. بیش از این، در افهام و ادراک انسان ظاهر نیست که ما نیاز مندیم و الله تعالی بی‌ نیاز است، همانطور که فرمودند: يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ.

🌱ادامه دارد...ان شاء الله تعالی

🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
4
Forwarded from Mohammad taregh
*📎رد کذب عبدالله ریگی احمدی درباره صفات باری تعالی و توضیح دیدگاه اهل سنت و جماعت*

⬅️آقای عبدالله ریگی احمدی که در بحث صفات، بی‌ علمیش را مولانا ابو امامه آشکار کرد و به‌ همگان نشان داد که در این موضوع بدون علم سخن گفته‌ است، باز هم شروع به حمله کرده و به اهل سنت و جماعت، اشاعره و ماتریدیه تهمت زدند. این امر جای تعجب ندارد چرا که اولین تهمت ایشان نیز نیست.

🔴تهمت آقای ریگی احمدی این است که اشاعره و ماتریدیه در نفی صفات هستند. این بزرگ‌ ترین دروغ است. بله، اشاعره و ماتریدیه جسمیت را رد می‌ کنند و به صفات پروردگار ایمان دارند، اما صفات خداوند را عضو و جسم برای خداوند نمی‌ دانند.

☝️ادعای اینکه ما صفات را اثبات نمی‌ کنیم، کذب محض است. بلکه ما به صفات ایمان داریم و آن ها را تصدیق می‌ کنیم چنانکه در کتب ما ذکر شده است.

☘️بله! آنچه اشاعره و ماتریدیه منکر آن هستند، تجسیم و افکار تجسیمی سلفیه معاصر است، نه خود صفت. مثلا ما به صفت ید و استوا ایمان داریم، اما آنچه که در ذهن متبادر می‌ شود از تجسیم، اعضا و جوارح است را نفی می‌ کنیم و می‌ گوییم خداوند به مراد خویش آگاه است یا در حد ضرورت به تاویل آن می‌ پردازیم، چنانکه در پست‌ های دیگر به بحث تاویل پرداخته‌ ایم.

🌼امام اعظم نعمان بن ثابت ابو حنیفه رحمه‌ الله فرمودند:

📝وَصِفَاته كلهَا بِخِلَاف صِفَات المخلوقين يعلم لَا كعلمنا وَيقدر لَا كقدرتنا وَيرى لَا كرؤيتنا وَيتَكَلَّم لَا ككلامنا وَيسمع لَا كسمعنا وَنحن نتكلم بالآلات والحروف وَالله تَعَالَى يتَكَلَّم بِلَا آلَة وَلَا حُرُوف والحروف مخلوقة وَكَلَام الله تَعَالَى غير مَخْلُوق (الفقه الاکبر)

☘️تمام صفات خداوند متعال بر خلاف صفات مخلوقات هستند الله متعال می‌داند نه مانند دیدن ما قدرت دارد نه مانند قدرت ما می‌بیند نه مانند دیدن ما، و کلام می‌کند نه مانند کلام ما، و می‌شنود نه مانند شنیدن ما، و ما(مخلوقات) صحبت می‌کنیم با آلات (زبان و مخارج) و حروف حال آنکه الله متعال صحبت می‌کند بدون آله و حروف حروف مخلوق هستند و کلام الله متعال مخلوق نیست.

☝️از این بیان امام ابو حنیفه رحمه‌ الله واضح شد که ما خود صفت را قبول داریم، اما معنایی که منجر به جسمیت و لوازم آن شود را از خداوند نفی می‌ کنیم.

🌼همچنين امام طحاوی رحمه‌ الله در کتاب گرانسنگ خود العقیدة الطحاویة فرمودند:

📝وَتَعَالَى عَنِ الْحُدُودِ وَالْغَايَاتِ وَالْأَرْكَانِ وَالْأَعْضَاءِ وَالْأَدَوَاتِ لا تحويه الجهات الست كسائر المبتدعات .

☘️الله متعال از حدود و پایان و ارکان و اعضا وآلات پاک و مبراست و او را جهات ششگانه در بر نمی‌گیرد مانند مخلوقات.

☝️ این نص هم نشان می‌ دهد که خداوند از اعضای جسمانی پاک است؛ زیرا اعضا ذات را نیازمند می‌ کنند، حال آنکه رب کائنات بی‌ نیاز است.

📌لذا، تفویض و تاویل به معنای تعطیل یا نفی صفت نیست، آنطور که آقای عبدالله و همفکرانشان پنداشته‌ اند؛ بلکه ایمان به نصوص و تصدیق صفت است و تنها معنایی که منجر به نقص در خداوند شود را رد می‌ کنیم.

🌼این امر از دیگر ائمه سلف نیز ثابت است. امام سفیان بن عیینه رحمه‌ الله فرمودند:

📝سُفْيَانَ بْنَ عُيَيْنَةَ، يَقُولُ: كُلُّ مَا وَصَفَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ نَفْسِهِ فِي كِتَابِهِ فَتَفْسِيرُهُ تِلَاوَتُهُ وَالسُّكُوتُ عَلَيْهِ لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُفَسِّرَهُ بِالْعَرَبِيَّةِ وَلَا بِالْفَارِسِيَّةِ (کتاب الاسماء والصفات للبیهقی ج: ۲ص: ۱۵۸)

☘️ترجمه: آنچه خداوند برای ذات خود در قرآن وصف کرده است، تلاوتش است و سکوت بر آن. و نباید کسی آن را به عربی یا فارسی تفسیر کند.

☝️امام سفیان بن عیینه رحمه الله در اینجا مجسمه را از ریشه زده و لا جواب کرده است چنانکه به وضوح فرمودند فقط تلاوت کند و سکوت کند خواه عرب باشد یا عجم.

📍تاویل نیز از سلف ثابت است، چنانکه امام اعظم رحمه‌ الله فرمودند:

📝وَلَيْسَ قرب الله تَعَالَى وَلَا بعده من طَرِيق طول الْمسَافَة وقصرها وَلَكِن على معنى الْكَرَامَة والهوان والمطيع قريب مِنْهُ بِلَا كَيفَ والعاصي بعيد مِنْهُ بِلَا كَيفَ.

☘️قرب خداوند و بعد او از طریق طول مسافت و کوتاهی آن نیست بلکه به معنی کرامت و ذلت است که فرمانبردار به خداوند نزدیک و نافرمان از خداوند دور است بدون هیچگونه کیفیتی.

✅️و این شخص خود معترف است که صفات خداوند از تشبیه پاک اند، اما از سوی دیگر استوا را به نشستن یا قرار گرفتن ترجمه می‌ کند، درست مانند مشبهه مجسمه.

📣اما آیه مبارکه: لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ.

☝️در اینجا، خداوند کریم تجسیم و هرگونه مشابهت را رد کرده است. هیچ چیزی در ذات و صفات خداوند مشابه او نیست؛ اشتراک تنها لفظی است و معنوی نيست. زیرا اگر خداوند مانند غیرش بود، محتاج می‌ بود، اما خداوند بی‌ نیاز است، همانطور در قرآن آمده: الله الصمد.
3
Forwarded from Mohammad taregh
✋️پس این آیه خود رد محکم بر افکار سلفیت و مجسمه‌ زمانه است.

🤲خداوند کریم ما را بر مذهب اهل سنت و جماعت پایدار نگه دارد و با ایمان بمیراند. آمین.

✍️نوشته: مولانا محمد طارق دیوبندی

https://www.tg-me.com/+4icprM7KiZo4NTdk
3🤯1
رساله‌ ای در حقیقت زمان.pdf
5.5 MB
📘رساله‌ای در حقیقت زمان.

📝تألیف: علامه ابن کمال پاشا حنفی رحمه الله

📎تحقیق و تعلیق: دکتر حمزه بکری حفظه الله

✍️ترجمه: أبوأُمامه محمد دیوبندی


🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
5🤯1💯1
*📄رسالهٔ خداشناسی(بخش سوم)*

🌸اثر سلطان الحكماء والمتكلمين الإمام فخر الدين الرازى رضي الله تعالى عنه

✍️تسهیل و تقریب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه

🔰قدمگاه انسان در راه شناخت دو مرحله بیشتر نیست:

✔️قدم اول این است که هر چیزی را که با حس و خیال خود درک می‌ کنی از بالاترین(عرش) تا پایین‌ ترین(زمین) باید بدانی که همه‌ ی آن‌ ها ممکن‌ الوجود هستند. یعنی چی؟ یعنی ذات و حقیقت این چیزها طوری است که هم می‌ توانند باشند (هستی بگیرند) و هم می‌ توانند نباشند (نیستی بگیرند).

✔️قدم دوم این است که بفهمی هر چیزی که ممکن‌ الوجود است، نیاز به خالق و پدید آورنده‌ ای دارد. چرا؟ چون ممکن‌ الوجود یعنی چیزی که بودن و نبودنش با ذاتش برابر است، هیچ‌ کدام بر دیگری برتری ندارد. پس وقتی چنین چیزی وجود پیدا می‌ کند، باید چیزی دیگر باشد که بودنش را بر نبودنش ترجیح داده باشد. چون خودش نمی‌ تواند تصمیم بگیرد که باشد یا نباشد، و این ترجیح از سوی دیگری است که او را از نیستی به هستی آورده است.

⤴️پس با پیمودن این دو قدم، عقل بشر از پایین ترین مرتبه عالم حدوث و امکان، به آستانه‌ی سرا پرده‌ی ازلیت می‌ رسد. و چون به این درگاه قدم بگذارد، خطاب آید که: فاخلع نعلیک؛ یعنی از این دو مقدمه نیز چشم بپوش و دل برکن. زیرا چون به درگاه وحدت مطلق رسیدی، در آنجا دیگر کثرت معنا ندارد، و در برابر چشمه‌ی وحدت، پرداختن به دو و چند ناممکن است.

👈و اشاره‌ی به این مقام در آن سخن باری تعالی است که فرمود: إنك بالواد المقدس طوى؛ یعنی تو در وادی مقدس و پاکی. و مقدس در اینجا صفتی است سلبی، به معنی پاکی و بی‌ نیازی از هرگونه نقص و تعلق. و فراتر رفتن از این مرتبه ممکن نیست، زیرا اینجا نهایت سیر عقل است.

👌از همین رو، سوره‌ی اخلاص که شریف‌ ترین سوره‌ های قرآن است، جز از صفات سلبی باری تعالی سخن نمی‌ گوید؛ یعنی تنها از پاکی و تنزه ذات الله تعالی از هر نقص و مشابهت با مخلوقات یاد می‌ کند و در آن، سخنی از صفات ثبوتی نیامده است.

🌱و چون عقل به این درجه برسد، در همانجا درنگ می‌ کند و سیر و حرکتش متوقف می‌ شود؛ زیرا حرکت همیشه از چیزی به سوی چیز دیگر است، و این خود مستلزم دویی است، در حالی که وحدت با دویی سازگار نیست. پس در عالم وحدت، حرکت عقل ناممکن است.

☘️و نیز سخن گفتن و خبر دادن از آن مقام نیز محال است؛ زیرا در هر خبر دادن، دو چیز لازم است: یکی آنکه از او سخن می‌ گویی، و دیگر آنکه به او نسبت می‌ دهی. مثلا اگر بگویی جوهر جوهر است، این گفتار بی‌ فایده است، چون چیزی بر آن نیفزوده‌ ای. اما اگر بگویی جوهر پدید آمده و مخلوق است، این سخن سودمند است، زیرا جوهر ذات است و پدید آمده بودن صفت؛ و ذات و صفت، دو چیزند نه یکی. پس دانسته شد که سخن گفتن و خبر دادن جز در جایی که دوگانگی باشد درست نمی‌ آید، و از یک فرد مطلق و یگانه نمی‌ توان خبر داد.

❗️و عجب اینجاست که همین سخنی که گفتیم  که خبر دادن از او ممکن نیست خود نوعی خبر دادن از اوست، آن هم به این معنا که خبر دادن ممکن نیست! و این خود تناقض است، زیرا جمع میان خبر دادن و خبر ندادن محال است.

📌پس اگر بخواهی از او تعالی خبر دهی، نمی‌ توانی؛ و اگر بخواهی بگویی که از او تعالی خبر دادن ممکن نیست، باز هم نمی‌ توانی. در نتیجه چاره‌ ای نیست جز آنکه زبان از گفتار بازماند و عقل از تصرف فرو ماند؛ و در آن مقام، جز حیرتی که دیده‌ی عقل را در انوار جلال حق خیره می‌ سازد، چیزی باقی نمی‌ ماند.

⬅️و بدین‌ گونه با برهان روشن شد که: من عرف الله كل لسانه ووقف عقله؛ یعنی هر که الله تعالی را بشناسد، زبانش از گفتار باز می‌ ماند و عقلش از ادراک فرو‌ می‌ نشیند.

🌱ادامه دارد...ان شاء الله تعالی

🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
4
2025/10/22 13:22:44
Back to Top
HTML Embed Code: