Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
رساله ای در حقیقت زمان.pdf
5.5 MB
📘رسالهای در حقیقت زمان.
📝تألیف: علامه ابن کمال پاشا حنفی رحمه الله
📎تحقیق و تعلیق: دکتر حمزه بکری حفظه الله
✍️ترجمه: أبوأُمامه محمد دیوبندی
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
📝تألیف: علامه ابن کمال پاشا حنفی رحمه الله
📎تحقیق و تعلیق: دکتر حمزه بکری حفظه الله
✍️ترجمه: أبوأُمامه محمد دیوبندی
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
❤5🤯1
Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
*📄رسالهٔ خداشناسی(بخش سوم)*
🌸اثر سلطان الحكماء والمتكلمين الإمام فخر الدين الرازى رضي الله تعالى عنه
✍️تسهیل و تقریب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔰قدمگاه انسان در راه شناخت دو مرحله بیشتر نیست:
✔️قدم اول این است که هر چیزی را که با حس و خیال خود درک می کنی از بالاترین(عرش) تا پایین ترین(زمین) باید بدانی که همه ی آن ها ممکن الوجود هستند. یعنی چی؟ یعنی ذات و حقیقت این چیزها طوری است که هم می توانند باشند (هستی بگیرند) و هم می توانند نباشند (نیستی بگیرند).
✔️قدم دوم این است که بفهمی هر چیزی که ممکن الوجود است، نیاز به خالق و پدید آورنده ای دارد. چرا؟ چون ممکن الوجود یعنی چیزی که بودن و نبودنش با ذاتش برابر است، هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد. پس وقتی چنین چیزی وجود پیدا می کند، باید چیزی دیگر باشد که بودنش را بر نبودنش ترجیح داده باشد. چون خودش نمی تواند تصمیم بگیرد که باشد یا نباشد، و این ترجیح از سوی دیگری است که او را از نیستی به هستی آورده است.
⤴️پس با پیمودن این دو قدم، عقل بشر از پایین ترین مرتبه عالم حدوث و امکان، به آستانهی سرا پردهی ازلیت می رسد. و چون به این درگاه قدم بگذارد، خطاب آید که: فاخلع نعلیک؛ یعنی از این دو مقدمه نیز چشم بپوش و دل برکن. زیرا چون به درگاه وحدت مطلق رسیدی، در آنجا دیگر کثرت معنا ندارد، و در برابر چشمهی وحدت، پرداختن به دو و چند ناممکن است.
👈و اشارهی به این مقام در آن سخن باری تعالی است که فرمود: إنك بالواد المقدس طوى؛ یعنی تو در وادی مقدس و پاکی. و مقدس در اینجا صفتی است سلبی، به معنی پاکی و بی نیازی از هرگونه نقص و تعلق. و فراتر رفتن از این مرتبه ممکن نیست، زیرا اینجا نهایت سیر عقل است.
👌از همین رو، سورهی اخلاص که شریف ترین سوره های قرآن است، جز از صفات سلبی باری تعالی سخن نمی گوید؛ یعنی تنها از پاکی و تنزه ذات الله تعالی از هر نقص و مشابهت با مخلوقات یاد می کند و در آن، سخنی از صفات ثبوتی نیامده است.
🌱و چون عقل به این درجه برسد، در همانجا درنگ می کند و سیر و حرکتش متوقف می شود؛ زیرا حرکت همیشه از چیزی به سوی چیز دیگر است، و این خود مستلزم دویی است، در حالی که وحدت با دویی سازگار نیست. پس در عالم وحدت، حرکت عقل ناممکن است.
☘️و نیز سخن گفتن و خبر دادن از آن مقام نیز محال است؛ زیرا در هر خبر دادن، دو چیز لازم است: یکی آنکه از او سخن می گویی، و دیگر آنکه به او نسبت می دهی. مثلا اگر بگویی جوهر جوهر است، این گفتار بی فایده است، چون چیزی بر آن نیفزوده ای. اما اگر بگویی جوهر پدید آمده و مخلوق است، این سخن سودمند است، زیرا جوهر ذات است و پدید آمده بودن صفت؛ و ذات و صفت، دو چیزند نه یکی. پس دانسته شد که سخن گفتن و خبر دادن جز در جایی که دوگانگی باشد درست نمی آید، و از یک فرد مطلق و یگانه نمی توان خبر داد.
❗️و عجب اینجاست که همین سخنی که گفتیم که خبر دادن از او ممکن نیست خود نوعی خبر دادن از اوست، آن هم به این معنا که خبر دادن ممکن نیست! و این خود تناقض است، زیرا جمع میان خبر دادن و خبر ندادن محال است.
📌پس اگر بخواهی از او تعالی خبر دهی، نمی توانی؛ و اگر بخواهی بگویی که از او تعالی خبر دادن ممکن نیست، باز هم نمی توانی. در نتیجه چاره ای نیست جز آنکه زبان از گفتار بازماند و عقل از تصرف فرو ماند؛ و در آن مقام، جز حیرتی که دیدهی عقل را در انوار جلال حق خیره می سازد، چیزی باقی نمی ماند.
⬅️و بدین گونه با برهان روشن شد که: من عرف الله كل لسانه ووقف عقله؛ یعنی هر که الله تعالی را بشناسد، زبانش از گفتار باز می ماند و عقلش از ادراک فرو می نشیند.
🌱ادامه دارد...ان شاء الله تعالی
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🌸اثر سلطان الحكماء والمتكلمين الإمام فخر الدين الرازى رضي الله تعالى عنه
✍️تسهیل و تقریب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔰قدمگاه انسان در راه شناخت دو مرحله بیشتر نیست:
✔️قدم اول این است که هر چیزی را که با حس و خیال خود درک می کنی از بالاترین(عرش) تا پایین ترین(زمین) باید بدانی که همه ی آن ها ممکن الوجود هستند. یعنی چی؟ یعنی ذات و حقیقت این چیزها طوری است که هم می توانند باشند (هستی بگیرند) و هم می توانند نباشند (نیستی بگیرند).
✔️قدم دوم این است که بفهمی هر چیزی که ممکن الوجود است، نیاز به خالق و پدید آورنده ای دارد. چرا؟ چون ممکن الوجود یعنی چیزی که بودن و نبودنش با ذاتش برابر است، هیچ کدام بر دیگری برتری ندارد. پس وقتی چنین چیزی وجود پیدا می کند، باید چیزی دیگر باشد که بودنش را بر نبودنش ترجیح داده باشد. چون خودش نمی تواند تصمیم بگیرد که باشد یا نباشد، و این ترجیح از سوی دیگری است که او را از نیستی به هستی آورده است.
⤴️پس با پیمودن این دو قدم، عقل بشر از پایین ترین مرتبه عالم حدوث و امکان، به آستانهی سرا پردهی ازلیت می رسد. و چون به این درگاه قدم بگذارد، خطاب آید که: فاخلع نعلیک؛ یعنی از این دو مقدمه نیز چشم بپوش و دل برکن. زیرا چون به درگاه وحدت مطلق رسیدی، در آنجا دیگر کثرت معنا ندارد، و در برابر چشمهی وحدت، پرداختن به دو و چند ناممکن است.
👈و اشارهی به این مقام در آن سخن باری تعالی است که فرمود: إنك بالواد المقدس طوى؛ یعنی تو در وادی مقدس و پاکی. و مقدس در اینجا صفتی است سلبی، به معنی پاکی و بی نیازی از هرگونه نقص و تعلق. و فراتر رفتن از این مرتبه ممکن نیست، زیرا اینجا نهایت سیر عقل است.
👌از همین رو، سورهی اخلاص که شریف ترین سوره های قرآن است، جز از صفات سلبی باری تعالی سخن نمی گوید؛ یعنی تنها از پاکی و تنزه ذات الله تعالی از هر نقص و مشابهت با مخلوقات یاد می کند و در آن، سخنی از صفات ثبوتی نیامده است.
🌱و چون عقل به این درجه برسد، در همانجا درنگ می کند و سیر و حرکتش متوقف می شود؛ زیرا حرکت همیشه از چیزی به سوی چیز دیگر است، و این خود مستلزم دویی است، در حالی که وحدت با دویی سازگار نیست. پس در عالم وحدت، حرکت عقل ناممکن است.
☘️و نیز سخن گفتن و خبر دادن از آن مقام نیز محال است؛ زیرا در هر خبر دادن، دو چیز لازم است: یکی آنکه از او سخن می گویی، و دیگر آنکه به او نسبت می دهی. مثلا اگر بگویی جوهر جوهر است، این گفتار بی فایده است، چون چیزی بر آن نیفزوده ای. اما اگر بگویی جوهر پدید آمده و مخلوق است، این سخن سودمند است، زیرا جوهر ذات است و پدید آمده بودن صفت؛ و ذات و صفت، دو چیزند نه یکی. پس دانسته شد که سخن گفتن و خبر دادن جز در جایی که دوگانگی باشد درست نمی آید، و از یک فرد مطلق و یگانه نمی توان خبر داد.
❗️و عجب اینجاست که همین سخنی که گفتیم که خبر دادن از او ممکن نیست خود نوعی خبر دادن از اوست، آن هم به این معنا که خبر دادن ممکن نیست! و این خود تناقض است، زیرا جمع میان خبر دادن و خبر ندادن محال است.
📌پس اگر بخواهی از او تعالی خبر دهی، نمی توانی؛ و اگر بخواهی بگویی که از او تعالی خبر دادن ممکن نیست، باز هم نمی توانی. در نتیجه چاره ای نیست جز آنکه زبان از گفتار بازماند و عقل از تصرف فرو ماند؛ و در آن مقام، جز حیرتی که دیدهی عقل را در انوار جلال حق خیره می سازد، چیزی باقی نمی ماند.
⬅️و بدین گونه با برهان روشن شد که: من عرف الله كل لسانه ووقف عقله؛ یعنی هر که الله تعالی را بشناسد، زبانش از گفتار باز می ماند و عقلش از ادراک فرو می نشیند.
🌱ادامه دارد...ان شاء الله تعالی
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
Telegram
✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
✔️تبیین و إشاعهٔ عقاید و نظريات اهلسنت والجماعت احناف دیوبند.
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
❤4