Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
⁉️حکمت وجود محکم و متشابه در قرآن چیست؟ یعنی چه حکمتی دارد که همهی قرآن محکم نیست؟
🔰جواب:
🌸سلطان المتكلمين فخر رازی رحمه الله برای این موضوع چند حکمت ذکر کرده است که بندهی حقیر نقل خواهم کرد:
🔹️وجه اول: هرگاه متشابهات وجود داشته باشد، رسیدن به حقیقت دشوارتر و سخت تر میشود، و افزایش دشواری موجب فزونی ثواب است.
🌸چنانکه الله تعالی فرموده است:
✔️﴿أم حسبتم أن تدخلوا الجنة ولما يعلم الله الذين جاهدوا منكم ويعلم الصابرين﴾ [آل عمران: ۱۴۲].
🌱آیا گمان مىکنید وارد بهشت می شوید، حال آنکه الله از میان شما مجاهدان و شکیبایان را مشخص نکرده است؟
🔹️وجه دوم: اگر قرآن به طور کامل محکم می بود، فقط با یک مذهب مطابقت داشت، و تصریح آن، همهٔ مذاهب دیگر را باطل می کرد. این امر موجب می شد پیروان مذاهب مختلف از پذیرش و حتی تأمل در قرآن رویگردان شوند. در حالیکه بهره گیری از قرآن هنگامی تحقق یافت که هم محکمات و هم متشابهات در آن گرد آمد. بدین صورت هر صاحب مذهبی امیدوار شد که در آن چیزی بیابد که مذهبش را تقویت کند و گفتار او را تأیید نماید. پس همهٔ أهل مذاهب در قرآن نظر کردند و هر کس به تأمل در آن کوشید، و چون در این تأمل به غایت رسیدند، محکمات متشابهات را تفسیر کردند. بدین ترتیب باطل گرایان از بطلان خود رهایی یافته و به سوی حق هدایت شدند.
🔹️وجه سوم: چون قرآن مشتمل بر محکم و متشابه است، محقق در آن ناگزیر از یاری جستن به دلیل عقلی می شود. در این هنگام از تاریکی تقلید رها شده و به نور استدلال و برهان می رسد. اما اگر قرآن سراسر محکم بود، نیازی به استدلال های عقلی پیش نمی آمد و در نتیجه، انسان در جهل و تقلید باقی می ماند.
🔹️وجه چهارم: چون قرآن مشتمل بر محکم و متشابه است، مردم ناچار شدند راههای تأویل و ترجیح بعضی تأویلات را بر برخی دیگر بیاموزند. و یادگیری این امر نیازمند تحصیل علوم فراوانی همچون علم لغت و نحو و اصول فقه و غیره است. اگر چنین نبود، انسان نیازی به فراگیری این علوم نمی داشت. پس آوردن متشابهات برای همین فواید فراوان بوده است.
🔹️وجه پنجم: و این قوی ترین علت در این باب است: قرآن کتابی است که همگان، چه خواص و چه عوام، را مورد خطاب قرار میدهد. در حالیکه طبع عوام در بیشتر موارد از درک حقایق عالیه ناتوان است. پس اگر عوام در آغاز بشنوند که موجودی وجود دارد که نه جسم است، نه مکان دارد، و نه به او اشاره می شود(الله تعالی)، گمان می کنند این همان عدم و نفی است و در نتیجه به تعطیل می افتند. لذا، اصلح این بود که آنان در آغاز امر با الفاظی مخاطب شوند که دلالت بر اموری دارد که با اوهام و تخیلاتشان سازگار است، و این در عین حال آمیخته باشد با الفاظی که بر حقیقت صریح دلالت دارد. پس بخش نخست که در ابتدا به آنان گفته می شود، از باب متشابهات خواهد بود، و بخش دوم که در نهایت بر آنان آشکار می گردد، همان محکمات است.
🌹فهذا ما حضرنا في هذا الباب والله اعلم بمراده.
✍️أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🗓٢٢ صفر ١٤٤٧
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🔰جواب:
🌸سلطان المتكلمين فخر رازی رحمه الله برای این موضوع چند حکمت ذکر کرده است که بندهی حقیر نقل خواهم کرد:
🔹️وجه اول: هرگاه متشابهات وجود داشته باشد، رسیدن به حقیقت دشوارتر و سخت تر میشود، و افزایش دشواری موجب فزونی ثواب است.
🌸چنانکه الله تعالی فرموده است:
✔️﴿أم حسبتم أن تدخلوا الجنة ولما يعلم الله الذين جاهدوا منكم ويعلم الصابرين﴾ [آل عمران: ۱۴۲].
🌱آیا گمان مىکنید وارد بهشت می شوید، حال آنکه الله از میان شما مجاهدان و شکیبایان را مشخص نکرده است؟
🔹️وجه دوم: اگر قرآن به طور کامل محکم می بود، فقط با یک مذهب مطابقت داشت، و تصریح آن، همهٔ مذاهب دیگر را باطل می کرد. این امر موجب می شد پیروان مذاهب مختلف از پذیرش و حتی تأمل در قرآن رویگردان شوند. در حالیکه بهره گیری از قرآن هنگامی تحقق یافت که هم محکمات و هم متشابهات در آن گرد آمد. بدین صورت هر صاحب مذهبی امیدوار شد که در آن چیزی بیابد که مذهبش را تقویت کند و گفتار او را تأیید نماید. پس همهٔ أهل مذاهب در قرآن نظر کردند و هر کس به تأمل در آن کوشید، و چون در این تأمل به غایت رسیدند، محکمات متشابهات را تفسیر کردند. بدین ترتیب باطل گرایان از بطلان خود رهایی یافته و به سوی حق هدایت شدند.
🔹️وجه سوم: چون قرآن مشتمل بر محکم و متشابه است، محقق در آن ناگزیر از یاری جستن به دلیل عقلی می شود. در این هنگام از تاریکی تقلید رها شده و به نور استدلال و برهان می رسد. اما اگر قرآن سراسر محکم بود، نیازی به استدلال های عقلی پیش نمی آمد و در نتیجه، انسان در جهل و تقلید باقی می ماند.
🔹️وجه چهارم: چون قرآن مشتمل بر محکم و متشابه است، مردم ناچار شدند راههای تأویل و ترجیح بعضی تأویلات را بر برخی دیگر بیاموزند. و یادگیری این امر نیازمند تحصیل علوم فراوانی همچون علم لغت و نحو و اصول فقه و غیره است. اگر چنین نبود، انسان نیازی به فراگیری این علوم نمی داشت. پس آوردن متشابهات برای همین فواید فراوان بوده است.
🔹️وجه پنجم: و این قوی ترین علت در این باب است: قرآن کتابی است که همگان، چه خواص و چه عوام، را مورد خطاب قرار میدهد. در حالیکه طبع عوام در بیشتر موارد از درک حقایق عالیه ناتوان است. پس اگر عوام در آغاز بشنوند که موجودی وجود دارد که نه جسم است، نه مکان دارد، و نه به او اشاره می شود(الله تعالی)، گمان می کنند این همان عدم و نفی است و در نتیجه به تعطیل می افتند. لذا، اصلح این بود که آنان در آغاز امر با الفاظی مخاطب شوند که دلالت بر اموری دارد که با اوهام و تخیلاتشان سازگار است، و این در عین حال آمیخته باشد با الفاظی که بر حقیقت صریح دلالت دارد. پس بخش نخست که در ابتدا به آنان گفته می شود، از باب متشابهات خواهد بود، و بخش دوم که در نهایت بر آنان آشکار می گردد، همان محکمات است.
🌹فهذا ما حضرنا في هذا الباب والله اعلم بمراده.
✍️أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🗓٢٢ صفر ١٤٤٧
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
Telegram
✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
✔️تبیین و إشاعهٔ عقاید و نظريات اهلسنت والجماعت احناف دیوبند.
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
❤3👍1
Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
قدرت_مطلق_باری_تعالی_و_بطلان_تعلّق_آن_به_محالات.pdf
2.8 MB
📘قدرت مطلق باری تعالی و بطلان تعلّق آن به محالات.
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
❤3
Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
*📌نقد شبههی عبدالله ریگی احمدی و همفکرانش در تقلید کورکورانه از ملا عبدالغفور دامنی*
💢شبهه:
❗️اشاعره میگویند ما صفت سمع و بصر الله تعالی را حقیقتا قبول داریم اما صفات ید و استواء بر عرش را تأویل می کنند تا از تشبیه الله به مخلوق جلوگیری کنند. در حالی که در قرآن کریم صفت سمع و بصر برای مخلوق نیز ذکر شده است و نیز صفات ید و استواء نیز برای مخلوق ذکر شده است اگر پذیرش صفت سمع و بصر برای الله بدون تأویل مشکلی ندارد، پس چرا پذیرش صفت ید و استواء به تأویل نیاز دارد؟
🔰جواب:
✔️متأسفانه جماعت مجسمه برای اثبات عقاید باطل خود، بر أهل السنة والجماعة دروغی بزرگ بسته اند. مدعی شده اند که ما صفت سمع و بصر باری تعالی را همانند صفات مخلوق، حقیقتاً قبول داریم؛ در حالی که چنین ادعایی هرگز از ما صادر نشده و این عقیده باطل، مختص خود متسلفه است. در ادامه این مبحث را بررسی می کنیم و سپس ثابت خواهیم کرد آنچه ادعا شده، عقیدهٔ خود آن ها است، نه عقیدهٔ أهل السنة والجماعة.
🌸عقیده أهل السنة والجماعة است که هر صفتی که به بنده تعلق دارد، صفتی ممکن و حادث است. بنده ذاتاً قابل تغییر و محدود است و صفاتش نیز محدود و متأثر از عوامل بیرونی هستند. اگر بخواهیم این معنا را به الله تعالی نسبت دهیم، دو حالت پیش می آید:
👈اگر صفت واجب باشد، بنده نمیتواند به آن متصف شود.
👈اگر صفت ممکن باشد، الله تعالی نمیتواند به آن متصف شود.
⤴️لذا هیچ یک از صفات مخلوق نمیتواند صادقاً و حقیقتاً با صفات الله تعالی اشتراک معنوی داشته باشد.
🔰مثال:
ید(دست) بنده جزئی از بدن اوست و برای گرفتن و زدن خلق شده است. این معنا محدود و وابسته به ماده و مکان است. الله تعالی از هر گونه محدودیت و تعلق منزه است، پس هیچ «ید» بندهای نمیتواند با الله تعالی مشترک باشد.
👌و اما سمع و بصر بنده مستلزم انفعال اند؛ الله تعالی از هر گونه انفعال منزه است. لذا سمع و بصر بنده و الله تعالی، دو معنا و دو حقیقت متفاوت هستند.
👈اشتراک صرفاً لفظی است، نه معنوی:
🌱وقتی گفته می شود «الله تعالی سمیع و بصیر است»، و بنده نیز میشنود و میبیند، این اشتراک لفظی است. یعنی ما برای بیان تعلق صفت به موجود از همان اسم استفاده می کنیم، اما معنا و حقیقت صفت متفاوت است.
💯این اشتراک لفظی در تمام صفات ذاتی مانند قدرت، علم، اراده و حیات صادق است؛ هیچ یک از صفات مخلوق، حقیقتاً با صفات الله تعالی اشتراک ندارند.
❗️اما متسلفه گمراه اشتراک را معنوی و حقیقی میدانند: یعنی معنا را بین مخلوق و خالق یکی میدانند فقط کیفیت را تفویض میکنند و این یعنی اثبات صفت ممکن(حادث) برای باری تعالی که سراسر گمراهی است.
👇چنانکه شیخ متسلفه ابن عثیمین از روایت لأحرقت سبحات وجهه استدلال کرده و گفته است:
❗️فدل ذلك أيضًا أن هاتَيْنِ العَيْنَيْنِ يُبصِر بهما جَلَّ وَعَلَا؛ لأنَّ العَيْنَيْنِ هُما أداة الإبصار: این نیز دلیل بر آن است که این دو چشم به وسیله آنها الله جل و علا میبیند؛ زیرا چشم ها وسیلهی دیدن هستند.
❗️و در ادامه گفته است فتقرر لدينا عقيدة، وهي أن الله عَيْنَيْن، اثْنَتَيْن حَقيقيَّتَيْن: لذا عقیدهای برای ما تثبیت شد و آن این است که الله دارای دو چشم حقیقی و واقعی است.
(شرح عقيدة أهل السنة والجماعة للعثيمين، ص: ۲۵۶)
👇همچنین گفته است:
❗️لَا يَجوز أَنْ نَقُول: «إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بِلَا أُذُنِ»؛ لأَنَّ اللَّهَ لَم يَنْفِ الأُذُن عَن نَفْسِه، إِذَنْ لَا يَنْبَغِي أَنْ تَنْفِيها لاحتمالِ أَنْ يَكُونَ لَهُ أُذُنٌ، وأيضًا: «بَصِيرٌ بِلَا عَيْنٍ.: یعنی جایز نیست بگوییم: «الله شنواست بدون گوش»؛ زیرا الله گوش را از خود نفی نکرده است، پس نباید آن را نفی کنیم، به احتمال اینکه برای او گوش باشد. همچنین (جایز نیست بگوییم): «بینا است بدون چشم.»
(شرح عقيدة أهل السنة والجماعة للعثيمين، ص: ۱۲۰)
(نعوذ بالله من الضلال.)
🔍فائده: اثبات اشتراک معنوی بین الله تعالی و بنده به معنای ورود صفات ممکن به ذات واجب است، که با واجب بودن الله تعالی و منزه بودن او از هرگونه حادثگی و محدودیت مخالف است و همچنین اثبات اینکه الله تعالی برای دیدن محتاج چشم و برای شنیدن محتاج گوش است چنانکه متسلفه در عقیده خود غير مستقيم تصریح کرده اند.
👈لذا کسانی که میگویند «ید الله تعالی با ید بنده مشترک است» یا «سمع الله تعالی با سمع بنده یکی است»، در واقع مسیر تشبیه و تجسیم را میروند و به کفر یا ملزوم کفر نزدیک می شوند، حتی اگر ظاهر سخنشان کلی و نظری باشد.
🌸إمام أعظم رحمه الله فرمودهاند:
✔️من اعتقد حدوث صفة من صفات الله أو شك أو توقف كفر.
(كتاب الوصية، ضمن مجموعة رسائل أبي حنفية بتحقيق الكوثري، ص۲)
🌱هر کسی اعتقاد به حدوث صفتی از صفات الله تعالی داشته باشد یا آنکه شک یا توقفی کند، کافر می گردد.
🌸 همچنین إمام أعظم فرمودهاند:
💢شبهه:
❗️اشاعره میگویند ما صفت سمع و بصر الله تعالی را حقیقتا قبول داریم اما صفات ید و استواء بر عرش را تأویل می کنند تا از تشبیه الله به مخلوق جلوگیری کنند. در حالی که در قرآن کریم صفت سمع و بصر برای مخلوق نیز ذکر شده است و نیز صفات ید و استواء نیز برای مخلوق ذکر شده است اگر پذیرش صفت سمع و بصر برای الله بدون تأویل مشکلی ندارد، پس چرا پذیرش صفت ید و استواء به تأویل نیاز دارد؟
🔰جواب:
✔️متأسفانه جماعت مجسمه برای اثبات عقاید باطل خود، بر أهل السنة والجماعة دروغی بزرگ بسته اند. مدعی شده اند که ما صفت سمع و بصر باری تعالی را همانند صفات مخلوق، حقیقتاً قبول داریم؛ در حالی که چنین ادعایی هرگز از ما صادر نشده و این عقیده باطل، مختص خود متسلفه است. در ادامه این مبحث را بررسی می کنیم و سپس ثابت خواهیم کرد آنچه ادعا شده، عقیدهٔ خود آن ها است، نه عقیدهٔ أهل السنة والجماعة.
🌸عقیده أهل السنة والجماعة است که هر صفتی که به بنده تعلق دارد، صفتی ممکن و حادث است. بنده ذاتاً قابل تغییر و محدود است و صفاتش نیز محدود و متأثر از عوامل بیرونی هستند. اگر بخواهیم این معنا را به الله تعالی نسبت دهیم، دو حالت پیش می آید:
👈اگر صفت واجب باشد، بنده نمیتواند به آن متصف شود.
👈اگر صفت ممکن باشد، الله تعالی نمیتواند به آن متصف شود.
⤴️لذا هیچ یک از صفات مخلوق نمیتواند صادقاً و حقیقتاً با صفات الله تعالی اشتراک معنوی داشته باشد.
🔰مثال:
ید(دست) بنده جزئی از بدن اوست و برای گرفتن و زدن خلق شده است. این معنا محدود و وابسته به ماده و مکان است. الله تعالی از هر گونه محدودیت و تعلق منزه است، پس هیچ «ید» بندهای نمیتواند با الله تعالی مشترک باشد.
👌و اما سمع و بصر بنده مستلزم انفعال اند؛ الله تعالی از هر گونه انفعال منزه است. لذا سمع و بصر بنده و الله تعالی، دو معنا و دو حقیقت متفاوت هستند.
👈اشتراک صرفاً لفظی است، نه معنوی:
🌱وقتی گفته می شود «الله تعالی سمیع و بصیر است»، و بنده نیز میشنود و میبیند، این اشتراک لفظی است. یعنی ما برای بیان تعلق صفت به موجود از همان اسم استفاده می کنیم، اما معنا و حقیقت صفت متفاوت است.
💯این اشتراک لفظی در تمام صفات ذاتی مانند قدرت، علم، اراده و حیات صادق است؛ هیچ یک از صفات مخلوق، حقیقتاً با صفات الله تعالی اشتراک ندارند.
❗️اما متسلفه گمراه اشتراک را معنوی و حقیقی میدانند: یعنی معنا را بین مخلوق و خالق یکی میدانند فقط کیفیت را تفویض میکنند و این یعنی اثبات صفت ممکن(حادث) برای باری تعالی که سراسر گمراهی است.
👇چنانکه شیخ متسلفه ابن عثیمین از روایت لأحرقت سبحات وجهه استدلال کرده و گفته است:
❗️فدل ذلك أيضًا أن هاتَيْنِ العَيْنَيْنِ يُبصِر بهما جَلَّ وَعَلَا؛ لأنَّ العَيْنَيْنِ هُما أداة الإبصار: این نیز دلیل بر آن است که این دو چشم به وسیله آنها الله جل و علا میبیند؛ زیرا چشم ها وسیلهی دیدن هستند.
❗️و در ادامه گفته است فتقرر لدينا عقيدة، وهي أن الله عَيْنَيْن، اثْنَتَيْن حَقيقيَّتَيْن: لذا عقیدهای برای ما تثبیت شد و آن این است که الله دارای دو چشم حقیقی و واقعی است.
(شرح عقيدة أهل السنة والجماعة للعثيمين، ص: ۲۵۶)
👇همچنین گفته است:
❗️لَا يَجوز أَنْ نَقُول: «إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بِلَا أُذُنِ»؛ لأَنَّ اللَّهَ لَم يَنْفِ الأُذُن عَن نَفْسِه، إِذَنْ لَا يَنْبَغِي أَنْ تَنْفِيها لاحتمالِ أَنْ يَكُونَ لَهُ أُذُنٌ، وأيضًا: «بَصِيرٌ بِلَا عَيْنٍ.: یعنی جایز نیست بگوییم: «الله شنواست بدون گوش»؛ زیرا الله گوش را از خود نفی نکرده است، پس نباید آن را نفی کنیم، به احتمال اینکه برای او گوش باشد. همچنین (جایز نیست بگوییم): «بینا است بدون چشم.»
(شرح عقيدة أهل السنة والجماعة للعثيمين، ص: ۱۲۰)
(نعوذ بالله من الضلال.)
🔍فائده: اثبات اشتراک معنوی بین الله تعالی و بنده به معنای ورود صفات ممکن به ذات واجب است، که با واجب بودن الله تعالی و منزه بودن او از هرگونه حادثگی و محدودیت مخالف است و همچنین اثبات اینکه الله تعالی برای دیدن محتاج چشم و برای شنیدن محتاج گوش است چنانکه متسلفه در عقیده خود غير مستقيم تصریح کرده اند.
👈لذا کسانی که میگویند «ید الله تعالی با ید بنده مشترک است» یا «سمع الله تعالی با سمع بنده یکی است»، در واقع مسیر تشبیه و تجسیم را میروند و به کفر یا ملزوم کفر نزدیک می شوند، حتی اگر ظاهر سخنشان کلی و نظری باشد.
🌸إمام أعظم رحمه الله فرمودهاند:
✔️من اعتقد حدوث صفة من صفات الله أو شك أو توقف كفر.
(كتاب الوصية، ضمن مجموعة رسائل أبي حنفية بتحقيق الكوثري، ص۲)
🌱هر کسی اعتقاد به حدوث صفتی از صفات الله تعالی داشته باشد یا آنکه شک یا توقفی کند، کافر می گردد.
🌸 همچنین إمام أعظم فرمودهاند:
Telegram
✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
✔️تبیین و إشاعهٔ عقاید و نظريات اهلسنت والجماعت احناف دیوبند.
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
👏4❤1
Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
✔️وَصِفَاته كلهَا بِخِلَاف صِفَات المخلوقين يعلم لَا كعلمنا وَيقدر لَا كقدرتنا وَيرى لَا كرؤيتنا وَيتَكَلَّم لَا ككلامنا وَيسمع لَا كسمعنا وَنحن نتكلم بالآلات والحروف وَالله تَعَالَى يتَكَلَّم بِلَا آلَة وَلَا حُرُوف والحروف مخلوقة وَكَلَام الله تَعَالَى غير مَخْلُوق. وهو شيء لا كالأشياء ومعنى الشيء الثابت بلا جسم ولا جوهر ولا عرض ولا حد له ولا ضد له ولا ند له ولا مثل له.
(الفقه الأکبر للإمام أبي حنيفة، ص ۲/ ۲۰)
🌱و تمام صفات الله تعالی بر خلاف صفات مخلوقات، ازلی است. او تعالی علم دارد، اما نه مانند علوم ما. و قادر است، نه مانند قدرت ما. و میبیند، نه مانند دیدن ما. و میشنود، نه مانند شنیدن ما. و کلام دارد، نه مانند سخن گفتن ما. ما با «وسیله» و «حروف» سخن میگوییم ولی (حقیقتِ) کلام الله تعالی بدون وسیله و بدون حروف است. و حروف، مخلوق و آفریده شده است؛ در حالی که کلام الله تعالی مخلوق نیست. و الله تعالی شیئی است نه مانند اشیاء منظور شیء ثابتی است که نه جسم باشد و نه جوهر و نه عرض، نه حد و مرزی دارد و نه مثل و مانندی برای او است.
🌸إمام طحاوی رحمه الله فرمودهاند:
✔️ومن وصف الله بمعنى من معاني البشر فقد كفر.
(العقيدة الطحاوية، أبو جعفر الطحاوي، ص۱۳)
🌱هر کسی که الله تعالی را به خصوصیاتی از بشر توصیف کند کافر می گردد.
👈پس عقیده ما أهل السنة والجماعة این است هیچ صفتی از صفات ممکن و حادثه بنده با الله تعالی اشتراک معنوی ندارد.
👌اشتراک تنها لفظی است و برای بیان تعلق صفت به موجود به کار میرود.
💯ادعای اشتراک معنوی، مسیر تشبیه و تجسیم است که متسلفهی حشویه در آن غرق شده اند.
🌸والله تعالی أعلم
✍️مجیب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🗓٢٤ صفر ١٤٤٧
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
(الفقه الأکبر للإمام أبي حنيفة، ص ۲/ ۲۰)
🌱و تمام صفات الله تعالی بر خلاف صفات مخلوقات، ازلی است. او تعالی علم دارد، اما نه مانند علوم ما. و قادر است، نه مانند قدرت ما. و میبیند، نه مانند دیدن ما. و میشنود، نه مانند شنیدن ما. و کلام دارد، نه مانند سخن گفتن ما. ما با «وسیله» و «حروف» سخن میگوییم ولی (حقیقتِ) کلام الله تعالی بدون وسیله و بدون حروف است. و حروف، مخلوق و آفریده شده است؛ در حالی که کلام الله تعالی مخلوق نیست. و الله تعالی شیئی است نه مانند اشیاء منظور شیء ثابتی است که نه جسم باشد و نه جوهر و نه عرض، نه حد و مرزی دارد و نه مثل و مانندی برای او است.
🌸إمام طحاوی رحمه الله فرمودهاند:
✔️ومن وصف الله بمعنى من معاني البشر فقد كفر.
(العقيدة الطحاوية، أبو جعفر الطحاوي، ص۱۳)
🌱هر کسی که الله تعالی را به خصوصیاتی از بشر توصیف کند کافر می گردد.
👈پس عقیده ما أهل السنة والجماعة این است هیچ صفتی از صفات ممکن و حادثه بنده با الله تعالی اشتراک معنوی ندارد.
👌اشتراک تنها لفظی است و برای بیان تعلق صفت به موجود به کار میرود.
💯ادعای اشتراک معنوی، مسیر تشبیه و تجسیم است که متسلفهی حشویه در آن غرق شده اند.
🌸والله تعالی أعلم
✍️مجیب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🗓٢٤ صفر ١٤٤٧
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
Telegram
✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
✔️تبیین و إشاعهٔ عقاید و نظريات اهلسنت والجماعت احناف دیوبند.
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
❤6👏1
*درمنهج متسلـفین اهانت به مخالـفان کاربرد علـمی وپاسخ منطقی ومستند محسوب میشود!!!*
به همین منظور جناب متسلـف شروع به پاسخگوئی نمودند آن هم با اهانتی پر ازآب وتاب....
اما خوانندگان مطالب عقل دارند وتشخیص پاسخ علـمی ومنطقی ومستند را *از یاوه سرائی ها ممــلوء ازتخریب واهانت را تشخیص میدهند...*
ما میدانـیم که شما ناچارا مجبورید درمـقابل پاسخ های علمی برای بستن دهان طرفدارانیکه برای شما احسنت ودست میزدن یه چیزی ولو آن مطلب فاقد دانش وعلم باشد بگویید...
*خطابم به مخاطبان فریب خورده ایـن فرقه نوظهـور و موهـــــــن هست ...*
مادرپاسخ های علـمی اعتقاد اهل سنت وجماعت را بیان نمودیم وتفکیک نمودیم که عقاید فرقه متسلـفه دقیقا عقاید مجسمه زمان سلـف هست و عقایدشان *هیچ سنخیتی باعقاید سلـف صالح امت ندارد...*
زیرا عقیده سلـف صالح برایـن بوده که *الله سمیع وبصیر بلا الة وتشابه لفظی هیچ تلازمی ویگانگی بین* *صفات خالـق ومخلوق نیست ولی*
*بزرگان معاصر فرقه متسلـفه* *معتقدند الله چشم حقیقی دارد که با آن میبند زیرا آلة دیدن چشم هست*
*اماعقیده اهلسنت وجماعت برایـن* *هست که الله سمیع هست بدون نیاز به آلة شنیدن(گوش) بصیر بدون آلة دیدن(چشم)*
*سخن میگوید بدون آلة صحبت کردن(زبان)*
اما متسلفه معتقدند خداوند برای دیدن وشنیدن وصحبت نمودن *به چشم وگوش وزبان نیاز دارد* هرچند اعتقاد اهلسنت وجماعت برایـن هست که *الله جل وعلا سخن میگوید اما بدون نیاز به صوت وحروف زیرا همه اینا از حوادثند* وخداوند از متصف شدن به صفات حوادث پاک ومنزه هست
فلذا متسلـفه نمیدانند مبحث اعتقادی تنزیه الله را یا میدانند ولی میخواهنداعتقاد تجسیمی خود را درغالب اعتقاد اهلسنت وجماعت به خورد عموم مردم بدهند
تمام مستندات علمی واعتقادی سران فرقه نوظهور متسلـفه تجسیمی را در مـقالات گذشته ارائه داده شده است که مخاطبان میتوانند به آن ها مراجعه کنند
*ابومحمد حسام حنفی*
👈مرجع پاسخ به شبهات غیرمقلدین
www.tg-me.com/rahehaqiqat_groop
❂اینستاگرام:
instagram.com/rahehaqiqat
✓ وبسایت: https://rahehaqiqat.blogfa.com/
✍هدف انجمن مافقط دفاع از مذاهب اربعه اهل سنت وجماعت درمقابل دیگر فرق می باشد
به همین منظور جناب متسلـف شروع به پاسخگوئی نمودند آن هم با اهانتی پر ازآب وتاب....
اما خوانندگان مطالب عقل دارند وتشخیص پاسخ علـمی ومنطقی ومستند را *از یاوه سرائی ها ممــلوء ازتخریب واهانت را تشخیص میدهند...*
ما میدانـیم که شما ناچارا مجبورید درمـقابل پاسخ های علمی برای بستن دهان طرفدارانیکه برای شما احسنت ودست میزدن یه چیزی ولو آن مطلب فاقد دانش وعلم باشد بگویید...
*خطابم به مخاطبان فریب خورده ایـن فرقه نوظهـور و موهـــــــن هست ...*
مادرپاسخ های علـمی اعتقاد اهل سنت وجماعت را بیان نمودیم وتفکیک نمودیم که عقاید فرقه متسلـفه دقیقا عقاید مجسمه زمان سلـف هست و عقایدشان *هیچ سنخیتی باعقاید سلـف صالح امت ندارد...*
زیرا عقیده سلـف صالح برایـن بوده که *الله سمیع وبصیر بلا الة وتشابه لفظی هیچ تلازمی ویگانگی بین* *صفات خالـق ومخلوق نیست ولی*
*بزرگان معاصر فرقه متسلـفه* *معتقدند الله چشم حقیقی دارد که با آن میبند زیرا آلة دیدن چشم هست*
*اماعقیده اهلسنت وجماعت برایـن* *هست که الله سمیع هست بدون نیاز به آلة شنیدن(گوش) بصیر بدون آلة دیدن(چشم)*
*سخن میگوید بدون آلة صحبت کردن(زبان)*
اما متسلفه معتقدند خداوند برای دیدن وشنیدن وصحبت نمودن *به چشم وگوش وزبان نیاز دارد* هرچند اعتقاد اهلسنت وجماعت برایـن هست که *الله جل وعلا سخن میگوید اما بدون نیاز به صوت وحروف زیرا همه اینا از حوادثند* وخداوند از متصف شدن به صفات حوادث پاک ومنزه هست
فلذا متسلـفه نمیدانند مبحث اعتقادی تنزیه الله را یا میدانند ولی میخواهنداعتقاد تجسیمی خود را درغالب اعتقاد اهلسنت وجماعت به خورد عموم مردم بدهند
تمام مستندات علمی واعتقادی سران فرقه نوظهور متسلـفه تجسیمی را در مـقالات گذشته ارائه داده شده است که مخاطبان میتوانند به آن ها مراجعه کنند
*ابومحمد حسام حنفی*
👈مرجع پاسخ به شبهات غیرمقلدین
www.tg-me.com/rahehaqiqat_groop
❂اینستاگرام:
instagram.com/rahehaqiqat
✓ وبسایت: https://rahehaqiqat.blogfa.com/
✍هدف انجمن مافقط دفاع از مذاهب اربعه اهل سنت وجماعت درمقابل دیگر فرق می باشد
Telegram
✍انجمن راه حقیــقت🎓
👈مرجع پاسخ به شبهات غیرمقلدین
www.tg-me.com/rahehaqiqat_groop
❂اینستاگرام:
instagram.com/rahehaqiqat
✓ وبسایت: https://rahehaqiqat.blogfa.com/
✍هدف انجمن مافقط دفاع از مذاهب اربعه اهل سنت وجماعت درمقابل دیگر فرق می باشد
www.tg-me.com/rahehaqiqat_groop
❂اینستاگرام:
instagram.com/rahehaqiqat
✓ وبسایت: https://rahehaqiqat.blogfa.com/
✍هدف انجمن مافقط دفاع از مذاهب اربعه اهل سنت وجماعت درمقابل دیگر فرق می باشد
❤5🤯1
📢 اطلاعیه عمومی – دوره هفت روزه «عقيدة الطحاوية»
السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته
🌸با افتخار به اطلاع می رسانیم که دوره هفت روزه «عقيدة الطحاوية» از فردا شب آغاز میگردد.
این دوره فرصتی استثنایی برای تقویت مبانی عقیدتی و فهم دقیق اصول اعتقادی أهل السنة والجماعة است. در طول این هفت روز، مباحث کلیدی و پایهای عقیده، همراه با توضیحات علمی و مستندات شرعی مورد بررسی قرار می گیرد.
💻 محل برگزاری: آنلاین از طریق گوگل میت
⏰ زمان: هر شب ساعت ۲۲:۰۰ تا ۲۲:۴۵ (به وقت ایران)
⚠️ توجه: شرکت در دوره تنها برای کسانی امکان پذیر است که عضو گروه واتساپی دوره باشند.
🔰لینک گروه:
https://chat.whatsapp.com/D3C49sMzGXE3GVy5RR54C6?mode=ac_t
السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته
🌸با افتخار به اطلاع می رسانیم که دوره هفت روزه «عقيدة الطحاوية» از فردا شب آغاز میگردد.
این دوره فرصتی استثنایی برای تقویت مبانی عقیدتی و فهم دقیق اصول اعتقادی أهل السنة والجماعة است. در طول این هفت روز، مباحث کلیدی و پایهای عقیده، همراه با توضیحات علمی و مستندات شرعی مورد بررسی قرار می گیرد.
💻 محل برگزاری: آنلاین از طریق گوگل میت
⏰ زمان: هر شب ساعت ۲۲:۰۰ تا ۲۲:۴۵ (به وقت ایران)
⚠️ توجه: شرکت در دوره تنها برای کسانی امکان پذیر است که عضو گروه واتساپی دوره باشند.
🔰لینک گروه:
https://chat.whatsapp.com/D3C49sMzGXE3GVy5RR54C6?mode=ac_t
❤3
Forwarded from 📚مکتبه ی اسلامی📚 (خالـــد حنفی ✍)
در پرتگاه بی مذهبی.pdf
20.9 MB
#کتابچه
«در پرتگاه بی مذهبی»
📝مولف؛ استاد خالد حنفی
♦️نسخه فارسی
♦️فایل ؛ PDF
https://www.tg-me.com/islamic_maktaba
«در پرتگاه بی مذهبی»
📝مولف؛ استاد خالد حنفی
♦️نسخه فارسی
♦️فایل ؛ PDF
https://www.tg-me.com/islamic_maktaba
❤2
Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
*⚔️إبطال تلبیسات مجسمهٔ حلولیه*
👌عبدالله ریگی احمدی و همفکرانش برای اثبات عقیدهٔ باطل خویش، این بار دست به دامان یک حلولی شده اند؛ هر چند که او در مسلک با ایشان هم سوست، اما در عقیده میان خود اختلافات شدیدی دارند. اکنون بنده جوابیه ای را که آن شخص حلولی ارائه کرده، به صورت مدلل و مستند بررسی کرده و به آن پاسخ خواهم داد.
🔹️اولاً: شخص حلولی ما أهل السنة والجماعة را به انکار «علو باری تعالی» متهم کرده است، به گونهای که برای خواننده چنین القا می کند که گویا ما منکر این صفت هستیم. حال آنکه حقیقت امر چنین نیست؛ محل نزاع میان أهل السنة والجماعة با مجسمه و حشویه، اصل اثبات یا انکار علو نیست، بلکه بحث در چگونگی علو است. سؤال اساسی اینجاست که:
⁉️آیا علو باری تعالی صفتی ازلی و قائم به ذات است یا حادث و متغیر؟
⁉️آیا علو باری تعالی، علو مکانی و متراژی است؟
⁉️آیا ذات اقدس الله تعالی دارای مکان و حرکت و انتقال است یا منزه از آن است؟
✔️مجسمه و حشویه بر این عقاید باطله (اثبات مکان، انتقال و حرکت برای الله تعالی) تصریح کرده اند، در حالیکه أهل السنة والجماعة چنین نسبتهایی را نفی میکنند و الله تعالی را از مشابهت با مخلوقات منزه می دانند.
🔰اقوال ائمه أهل السنة والجماعة در تثبیت علو بدون تحدید و تجسیم و نفی مکان و حدود برای او تعالی:
🌸 امام أعظم ابوحنیفه رضی الله عنه(المتوفى 150 هـ)
در كتاب الوصية فرمودهاند :
✔️ونقر بأن الله سبحانه وتعالى على العرش استوى من غير أن يكون له حاجة إليه واستقرار عليه ، وهو حافظ العرش وغير العرش من غير احتياج ، فلو كان محتاجاً لما قدر على إيجاد العالم وتدبيره كالمخلوقين ، ولو كان محتاجاً إلى الجلوس والقرار فقبل خلق العرش أين كان الله ، تعالى الله عن ذلك علواً كبيراً.
(كتاب الوصية/شرح الفقه الأكبر ص61)
🌱و ما اقرار داریم که الله سبحانه و تعالی بر عرش مستوی شده است، بدون آنکه نیازی به آن داشته باشد یا بر آن استقرار یابد. و او نگهدارنده عرش و غیر عرش است، بدون نیاز به چیزی. پس اگر او نیازمند می بود، هرگز بر ایجاد و تدبیر عالم قدرت نداشت، چنانکه مخلوقات چنیناند. و اگر او به نشستن و قرار گرفتن نیاز میداشت، پس الله تعالی پیش از خلق عرش کجا بود ؟! تعالى الله عن ذلك علواً كبيراً.
🌸و همچنین امام أعظم ابوحنیفه رضی الله عنه فرمودهاند:
✔️قلت: أرأيت لو قيل أين الله تعالى؟ فقال- أي أبو حنيفة-: يقال له كان الله تعالى ولا مكان قبل أن يخلق الخلق، وكان الله تعالى ولم يكن أين ولا خلق ولا شىء، وهو خالق كل شىء" اهـ.
(الفقه الأبسط ضمن مجموعة رسانل أبي حنيفة بتحقيق الكوثري (ص/ 25))
🌱اگر کسی بپرسد «الله کجاست؟»، چه باید گفت؟ امام ابوحنیفه فرمود : به او گفته میشود: پیش از خلق مخلوقات وجود داشت، در حالیکه هیچ مکانی نبود؛ و الله بود، در حالیکه نه «کجایی» بود، نه مخلوقی، و نه هیچ چیز دیگری. و او خالق هر چیزی است.
🌸إمام أبو اسحاق الزجاج رحمه الله (المتوفى: ۳۱۱هـ). فرمودهاند:
فَهُوَ من الْعُلُوّ وَالله تَعَالَى عَال على كل شَيْء وَلَيْسَ المُرَاد بالعلو ارْتِفَاع الْمحل لِأَن الله تَعَالَى يجل عَن الْمحل وَالْمَكَان وَإِنَّمَا الْعُلُوّ علو الشَّأْن وارتفاع السُّلْطَان
(كتاب تفسير أسماء الله الحسنى للزجاج ص: ۶۰)
🌱پس او از «علو» است و الله تعالی از هر چیزی بالاتر و برتر است و مراد از «علو»، ارتفاع محل نیست؛ زیرا الله تعالی از محل و مکان جدا و برتر از آن است و قطعا مراد از «علو» علو و برتری شأن و ارتفاع سلطان است.
🌸همچنین جای دیگر فرمودهاند:
✔️الْعلي هُوَ فعيل فِي معنى فَاعل فَالله تَعَالَى عَال على خلقه وَهُوَ عَليّ عَلَيْهِم بقدرته وَلَا يجب أَن يذهب بالعلو ارْتِفَاع مَكَان إِذْ قد بَينا أَن ذَلِك لَا يجوز فِي صِفَاته تقدست وَلَا يجوز أَن يكون على أَن يتَصَوَّر بذهن أَو يتجلى لطرف تَعَالَى عَن ذَلِك علوا كَبِيرا.
(كتاب تفسير أسماء الله الحسنى للزجاج ص: ۴۸)
🌱«علي» بر وزن فعیل به معنای فاعل است، پس الله تعالی از مخلوقاتش بالاتر است و او تعالی با قدرتش بالاتر از آنهاست و جایز نیست که با «علو» به ارتفاع مکانی برود زیرا ما بیان کردیم که این در صفات مقدسهی الله تعالی جایز نیست و جایز نیست که به گونهای باشد که به ذهن متصور شود یا اینکه به طرفی تجلی کند شأن الله تعالی بالاتر از این است و برتری بزرگ از آن اوست.
🌸شيخ المفسرين ابن جرير الطبري رحمه الله(المتوفی 310 هـ) در تفسیر آیهی «وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُون» [اعراف: ۱۲۷] فرمودهاند:
✔️يقول: وإنا عالون عليهم بالقهر، يعني بقهر الملك والسلطان. وقد بينا أن كل عال بقهر وغلبة على شيء فإن العرب تقول: هو فوقه. (ج۱۰/ص۳۷۰)
👌عبدالله ریگی احمدی و همفکرانش برای اثبات عقیدهٔ باطل خویش، این بار دست به دامان یک حلولی شده اند؛ هر چند که او در مسلک با ایشان هم سوست، اما در عقیده میان خود اختلافات شدیدی دارند. اکنون بنده جوابیه ای را که آن شخص حلولی ارائه کرده، به صورت مدلل و مستند بررسی کرده و به آن پاسخ خواهم داد.
🔹️اولاً: شخص حلولی ما أهل السنة والجماعة را به انکار «علو باری تعالی» متهم کرده است، به گونهای که برای خواننده چنین القا می کند که گویا ما منکر این صفت هستیم. حال آنکه حقیقت امر چنین نیست؛ محل نزاع میان أهل السنة والجماعة با مجسمه و حشویه، اصل اثبات یا انکار علو نیست، بلکه بحث در چگونگی علو است. سؤال اساسی اینجاست که:
⁉️آیا علو باری تعالی صفتی ازلی و قائم به ذات است یا حادث و متغیر؟
⁉️آیا علو باری تعالی، علو مکانی و متراژی است؟
⁉️آیا ذات اقدس الله تعالی دارای مکان و حرکت و انتقال است یا منزه از آن است؟
✔️مجسمه و حشویه بر این عقاید باطله (اثبات مکان، انتقال و حرکت برای الله تعالی) تصریح کرده اند، در حالیکه أهل السنة والجماعة چنین نسبتهایی را نفی میکنند و الله تعالی را از مشابهت با مخلوقات منزه می دانند.
🔰اقوال ائمه أهل السنة والجماعة در تثبیت علو بدون تحدید و تجسیم و نفی مکان و حدود برای او تعالی:
🌸 امام أعظم ابوحنیفه رضی الله عنه(المتوفى 150 هـ)
در كتاب الوصية فرمودهاند :
✔️ونقر بأن الله سبحانه وتعالى على العرش استوى من غير أن يكون له حاجة إليه واستقرار عليه ، وهو حافظ العرش وغير العرش من غير احتياج ، فلو كان محتاجاً لما قدر على إيجاد العالم وتدبيره كالمخلوقين ، ولو كان محتاجاً إلى الجلوس والقرار فقبل خلق العرش أين كان الله ، تعالى الله عن ذلك علواً كبيراً.
(كتاب الوصية/شرح الفقه الأكبر ص61)
🌱و ما اقرار داریم که الله سبحانه و تعالی بر عرش مستوی شده است، بدون آنکه نیازی به آن داشته باشد یا بر آن استقرار یابد. و او نگهدارنده عرش و غیر عرش است، بدون نیاز به چیزی. پس اگر او نیازمند می بود، هرگز بر ایجاد و تدبیر عالم قدرت نداشت، چنانکه مخلوقات چنیناند. و اگر او به نشستن و قرار گرفتن نیاز میداشت، پس الله تعالی پیش از خلق عرش کجا بود ؟! تعالى الله عن ذلك علواً كبيراً.
🌸و همچنین امام أعظم ابوحنیفه رضی الله عنه فرمودهاند:
✔️قلت: أرأيت لو قيل أين الله تعالى؟ فقال- أي أبو حنيفة-: يقال له كان الله تعالى ولا مكان قبل أن يخلق الخلق، وكان الله تعالى ولم يكن أين ولا خلق ولا شىء، وهو خالق كل شىء" اهـ.
(الفقه الأبسط ضمن مجموعة رسانل أبي حنيفة بتحقيق الكوثري (ص/ 25))
🌱اگر کسی بپرسد «الله کجاست؟»، چه باید گفت؟ امام ابوحنیفه فرمود : به او گفته میشود: پیش از خلق مخلوقات وجود داشت، در حالیکه هیچ مکانی نبود؛ و الله بود، در حالیکه نه «کجایی» بود، نه مخلوقی، و نه هیچ چیز دیگری. و او خالق هر چیزی است.
🌸إمام أبو اسحاق الزجاج رحمه الله (المتوفى: ۳۱۱هـ). فرمودهاند:
فَهُوَ من الْعُلُوّ وَالله تَعَالَى عَال على كل شَيْء وَلَيْسَ المُرَاد بالعلو ارْتِفَاع الْمحل لِأَن الله تَعَالَى يجل عَن الْمحل وَالْمَكَان وَإِنَّمَا الْعُلُوّ علو الشَّأْن وارتفاع السُّلْطَان
(كتاب تفسير أسماء الله الحسنى للزجاج ص: ۶۰)
🌱پس او از «علو» است و الله تعالی از هر چیزی بالاتر و برتر است و مراد از «علو»، ارتفاع محل نیست؛ زیرا الله تعالی از محل و مکان جدا و برتر از آن است و قطعا مراد از «علو» علو و برتری شأن و ارتفاع سلطان است.
🌸همچنین جای دیگر فرمودهاند:
✔️الْعلي هُوَ فعيل فِي معنى فَاعل فَالله تَعَالَى عَال على خلقه وَهُوَ عَليّ عَلَيْهِم بقدرته وَلَا يجب أَن يذهب بالعلو ارْتِفَاع مَكَان إِذْ قد بَينا أَن ذَلِك لَا يجوز فِي صِفَاته تقدست وَلَا يجوز أَن يكون على أَن يتَصَوَّر بذهن أَو يتجلى لطرف تَعَالَى عَن ذَلِك علوا كَبِيرا.
(كتاب تفسير أسماء الله الحسنى للزجاج ص: ۴۸)
🌱«علي» بر وزن فعیل به معنای فاعل است، پس الله تعالی از مخلوقاتش بالاتر است و او تعالی با قدرتش بالاتر از آنهاست و جایز نیست که با «علو» به ارتفاع مکانی برود زیرا ما بیان کردیم که این در صفات مقدسهی الله تعالی جایز نیست و جایز نیست که به گونهای باشد که به ذهن متصور شود یا اینکه به طرفی تجلی کند شأن الله تعالی بالاتر از این است و برتری بزرگ از آن اوست.
🌸شيخ المفسرين ابن جرير الطبري رحمه الله(المتوفی 310 هـ) در تفسیر آیهی «وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُون» [اعراف: ۱۲۷] فرمودهاند:
✔️يقول: وإنا عالون عليهم بالقهر، يعني بقهر الملك والسلطان. وقد بينا أن كل عال بقهر وغلبة على شيء فإن العرب تقول: هو فوقه. (ج۱۰/ص۳۷۰)
Telegram
✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
*كشف الغطاء عن شبهات عبدالله ريگی أحمدی(بخش اول)*
✍️حرره العبد أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم🍃
💢پس از آنکه در رد کلام باطل اسماعیل طویل دربارهی حدیث «الجاریة» پاسخ علمی و مستندی ارائه کردم، آقای عبدالله ریگی احمدی در هراسی آشکار،…
✍️حرره العبد أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم🍃
💢پس از آنکه در رد کلام باطل اسماعیل طویل دربارهی حدیث «الجاریة» پاسخ علمی و مستندی ارائه کردم، آقای عبدالله ریگی احمدی در هراسی آشکار،…
❤4👍2
Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
🌱می گوید: ما بر آنها غالب و بالا هستیم به وسیله قهر، یعنی با قهر، سلطه و حکومت. و پیش تر روشن ساختیم که هر کسی که با قهر و غلبه بر چیزی برتر است، در زبان عرب می گویند: «هو فوقه.»
🌸و امام طبری رحمه الله در تفسیر آیهی «وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ» [انعام: ۶۱] فرمودهاند:
✔️ واللهُ الغالب خلقه، العالي عليهم بقدرته، لا المقهورُ من أوثانهم وأصنامهم المذلَّلُ المعلوُّ عليه لذِلَّتِهِ. (جامع البيان، ج۹/ص۲۸۸)
🌱الله تعالی غالب بر مخلوقاتش است، و بر آنها با قدرت خود برتری دارد، نه آن که مخلوقاتشان، از بتها و اصنامشان، خوار و مطیع باشند و بر او برتری پیدا کنند.
🌸همچنین در تبیین علوی که برای الله تعالی بر آسمان ها اثبات کرده است فرمودهاند:
✔️ علا عليها علوّ مُلْك وسُلْطان، لا علوّ انتقال وزَوال.(جامع البيان ج۱/ص۴۵۷)
🌱بر آنها برتری دارد به علوّ سلطنت و قدرت، نه به علوی از نوع انتقال و زوال.
🌸إمام أبو عوانة الإسفراييني رحمه الله(المتوفى: ۳۱۶هـ) فرمودهاند:
✔️الذي لم يزل بصفاته وأسمائه، الذي لا يشتمل عليه زمان، ولا يحيط به مكان.
(مستخرج أبي عوانة ط الجامعة الإسلامية ج۱ ص۱۶)
🌱کسی که همواره با صفات و اسمایش پایدار است، کسی که زمان او را در برنمیگیرد و مکان بر او احاطه ندارد.
🌸إمام أبو جعفر الطحاوي رحمه الله (المتوفى: ۳۲۱ هـ) فرمودهاند:
✔️وَتَعَالَى عَنِ الْحُدُودِ وَالْغَايَاتِ وَالْأَرْكَانِ وَالْأَعْضَاءِ وَالْأَدَوَاتِ، لَا تَحْوِيهِ الْجِهَاتُ السِّتُّ كَسَائِرِ الْمُبْتَدَعَاتِ.
(مَتنُ العَقيدَةِ الطَّحاوِيةِ)
🌱و الله تعالی منزّه و برتر است از حدود و انتها، و ارکان و اعضاء و جوارح. و جهات شش گانه(پایین، بالا، چپ، راست، جلو و عقب) بر ذات اقدس الله احاطه نمی یابند، چنانکه بر مخلوقات حادثه و محدثات دیگر احاطه می یابند.
🌸امام محمد بن القاسم الأنباری رحمه الله(المتوفى: ۳۲۸هـ) فرمودهاند:
✔️الحمد لله القديم الدائم، الذي ليس لقدمه ابتداء، ولا لديمومته انتهاء. الذي حجت الألباب بدائع حكمه ، وخصمت العقول لطائف حججه، وقطعت عذر الملحدين عجائب صنعه، وكلت الألسن عن تفسير صفته، وانحسرت العقول عن كنه معرفته. لا تحويه الأماكن ولا تحده لكبريائه الفكر. محرم على نوازع ثاقبات الفطن تحديده، وعلى عوامق الفطر تكييفه، وعلى غوائص سابحات النظر تصويره. ممتنع على الأوهام أن تكتنهه، وعلى الأفهام أن تستغرقه.
(الزاهر في معاني كلمات الناس لأبن الانباري ج۱ ص۱)
🌱ستایش مخصوص الله است، که قدیم و پایدار است؛ کسی که برای قدم او ابتداء و برای دوامش انتهایی نیست. دلها به شگفتی های حکم او پی برده اند، عقلها در لطایف حجت او به جدال برخاستهاند، و معجزات صنع او عذر بیخدایان را قطع کرده است. زبانها از تفسیر صفات او باز ماندهاند و عقل ها از درک ذات او ناتوان شدهاند. مکان ها او را دربر نمیگیرند و عظمتش را ذهن ها محدود نمیکنند. برای نیروهای دقیق عقل، تحدید او ممنوع است؛ برای دلهای پاک فطرت، تکییف او جایز نیست؛ و برای ژرفای اندیشهها، تصویر او ممکن نیست. وهم ها نمیتوانند او را درک کنند و فهم های سطحی قادر به احاطه بر او نیستند.
🌸إمام ابن عبد ربه الأندلسي رحمه الله(المتوفى: ۳۲۸هـ) فرمودهاند:
✔️الحمد لله الأول بلا ابتداء، الآخر بلا انتهاء؛ المنفرد بقدرته، المتعالي في سلطانه؛ الذي لا تحويه الجهات ولا تنعته الصفات.
(كتاب العقد الفريد لأبن عبد ربه الأندلسي ج۱ ص۳)
🌱ستایش مخصوص الله است، که اوّل است بدون ابتداء و آخر است بدون انتها؛ کسی که یگانه و بی همتا در قدرت خود است و برتر در سلطنت خود؛ کسی که جهات او را دربر نمی گیرند و صفات نمیتوانند او را توصیف کنند.
🌸امام محمد بن حبان رحمه الله(المتوفى: ۳۵۴هـ) فرمودهاند:
✔️قَالَ أَبُو حَاتِم مُحَمَّد بْن حبَان بن أَحْمد التَّمِيمِي الْحَمد لله الَّذِي لَيْسَ لَهُ حد مَحْدُود فيتوى وَلَا لَهُ أجل مَعْدُود فيفنى وَلَا يُحِيط بِهِ جَوَامِع الْمَكَان وَلَا يشْتَمل عَلَيْهِ تَوَاتر الزَّمَان وَلَا يدْرك نعْمَته بالشواهد والحواس وَلَا يُقَاس صِفَات ذَاته بِالنَّاسِ تعاظم قدره عَن مبالغ نعت الواصفين وَجل وَصفه عَن إِدْرَاك غَايَة.
(مقدمه کتاب الثقات ج ۱ ص ۱)
🌱ستایش مخصوص خداوندی است که هیچ حد محدود و پایانی برای او نیست، و اجل معینی ندارد که به پایان رسد. هیچ مکان جامعی او را دربر نمی گیرد و هیچ تواتر زمانی شامل او نمیشود. نعمت او را با حواس و شواهد نمی توان دریافت، و صفات ذات او را نمی توان با صفات انسانها مقایسه کرد. عظمت و بزرگی او فراتر از هر اندازهای است که وصف کنندگان بتوانند بیان کنند، و وصف او فراتر از درک نهایت عقلها است.
🌸و امام طبری رحمه الله در تفسیر آیهی «وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ» [انعام: ۶۱] فرمودهاند:
✔️ واللهُ الغالب خلقه، العالي عليهم بقدرته، لا المقهورُ من أوثانهم وأصنامهم المذلَّلُ المعلوُّ عليه لذِلَّتِهِ. (جامع البيان، ج۹/ص۲۸۸)
🌱الله تعالی غالب بر مخلوقاتش است، و بر آنها با قدرت خود برتری دارد، نه آن که مخلوقاتشان، از بتها و اصنامشان، خوار و مطیع باشند و بر او برتری پیدا کنند.
🌸همچنین در تبیین علوی که برای الله تعالی بر آسمان ها اثبات کرده است فرمودهاند:
✔️ علا عليها علوّ مُلْك وسُلْطان، لا علوّ انتقال وزَوال.(جامع البيان ج۱/ص۴۵۷)
🌱بر آنها برتری دارد به علوّ سلطنت و قدرت، نه به علوی از نوع انتقال و زوال.
🌸إمام أبو عوانة الإسفراييني رحمه الله(المتوفى: ۳۱۶هـ) فرمودهاند:
✔️الذي لم يزل بصفاته وأسمائه، الذي لا يشتمل عليه زمان، ولا يحيط به مكان.
(مستخرج أبي عوانة ط الجامعة الإسلامية ج۱ ص۱۶)
🌱کسی که همواره با صفات و اسمایش پایدار است، کسی که زمان او را در برنمیگیرد و مکان بر او احاطه ندارد.
🌸إمام أبو جعفر الطحاوي رحمه الله (المتوفى: ۳۲۱ هـ) فرمودهاند:
✔️وَتَعَالَى عَنِ الْحُدُودِ وَالْغَايَاتِ وَالْأَرْكَانِ وَالْأَعْضَاءِ وَالْأَدَوَاتِ، لَا تَحْوِيهِ الْجِهَاتُ السِّتُّ كَسَائِرِ الْمُبْتَدَعَاتِ.
(مَتنُ العَقيدَةِ الطَّحاوِيةِ)
🌱و الله تعالی منزّه و برتر است از حدود و انتها، و ارکان و اعضاء و جوارح. و جهات شش گانه(پایین، بالا، چپ، راست، جلو و عقب) بر ذات اقدس الله احاطه نمی یابند، چنانکه بر مخلوقات حادثه و محدثات دیگر احاطه می یابند.
🌸امام محمد بن القاسم الأنباری رحمه الله(المتوفى: ۳۲۸هـ) فرمودهاند:
✔️الحمد لله القديم الدائم، الذي ليس لقدمه ابتداء، ولا لديمومته انتهاء. الذي حجت الألباب بدائع حكمه ، وخصمت العقول لطائف حججه، وقطعت عذر الملحدين عجائب صنعه، وكلت الألسن عن تفسير صفته، وانحسرت العقول عن كنه معرفته. لا تحويه الأماكن ولا تحده لكبريائه الفكر. محرم على نوازع ثاقبات الفطن تحديده، وعلى عوامق الفطر تكييفه، وعلى غوائص سابحات النظر تصويره. ممتنع على الأوهام أن تكتنهه، وعلى الأفهام أن تستغرقه.
(الزاهر في معاني كلمات الناس لأبن الانباري ج۱ ص۱)
🌱ستایش مخصوص الله است، که قدیم و پایدار است؛ کسی که برای قدم او ابتداء و برای دوامش انتهایی نیست. دلها به شگفتی های حکم او پی برده اند، عقلها در لطایف حجت او به جدال برخاستهاند، و معجزات صنع او عذر بیخدایان را قطع کرده است. زبانها از تفسیر صفات او باز ماندهاند و عقل ها از درک ذات او ناتوان شدهاند. مکان ها او را دربر نمیگیرند و عظمتش را ذهن ها محدود نمیکنند. برای نیروهای دقیق عقل، تحدید او ممنوع است؛ برای دلهای پاک فطرت، تکییف او جایز نیست؛ و برای ژرفای اندیشهها، تصویر او ممکن نیست. وهم ها نمیتوانند او را درک کنند و فهم های سطحی قادر به احاطه بر او نیستند.
🌸إمام ابن عبد ربه الأندلسي رحمه الله(المتوفى: ۳۲۸هـ) فرمودهاند:
✔️الحمد لله الأول بلا ابتداء، الآخر بلا انتهاء؛ المنفرد بقدرته، المتعالي في سلطانه؛ الذي لا تحويه الجهات ولا تنعته الصفات.
(كتاب العقد الفريد لأبن عبد ربه الأندلسي ج۱ ص۳)
🌱ستایش مخصوص الله است، که اوّل است بدون ابتداء و آخر است بدون انتها؛ کسی که یگانه و بی همتا در قدرت خود است و برتر در سلطنت خود؛ کسی که جهات او را دربر نمی گیرند و صفات نمیتوانند او را توصیف کنند.
🌸امام محمد بن حبان رحمه الله(المتوفى: ۳۵۴هـ) فرمودهاند:
✔️قَالَ أَبُو حَاتِم مُحَمَّد بْن حبَان بن أَحْمد التَّمِيمِي الْحَمد لله الَّذِي لَيْسَ لَهُ حد مَحْدُود فيتوى وَلَا لَهُ أجل مَعْدُود فيفنى وَلَا يُحِيط بِهِ جَوَامِع الْمَكَان وَلَا يشْتَمل عَلَيْهِ تَوَاتر الزَّمَان وَلَا يدْرك نعْمَته بالشواهد والحواس وَلَا يُقَاس صِفَات ذَاته بِالنَّاسِ تعاظم قدره عَن مبالغ نعت الواصفين وَجل وَصفه عَن إِدْرَاك غَايَة.
(مقدمه کتاب الثقات ج ۱ ص ۱)
🌱ستایش مخصوص خداوندی است که هیچ حد محدود و پایانی برای او نیست، و اجل معینی ندارد که به پایان رسد. هیچ مکان جامعی او را دربر نمی گیرد و هیچ تواتر زمانی شامل او نمیشود. نعمت او را با حواس و شواهد نمی توان دریافت، و صفات ذات او را نمی توان با صفات انسانها مقایسه کرد. عظمت و بزرگی او فراتر از هر اندازهای است که وصف کنندگان بتوانند بیان کنند، و وصف او فراتر از درک نهایت عقلها است.
❤2
Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
🔹️ثانیاً: شخص حلولی با تکیه بر فهم شخصی خود برای اینکه ما گفتیم لفظ «أهل السماء» نمیتواند الله تعالی باشد، ادعا کرده که «أهل» برای مفرد هم به کار می رود. برای اثبات ادعای خود، نمونه هایی از به کارگیری آن برای مخلوقات در قرآن و حدیث آورده است.
⤴️در جواب عرض می شود اگر بگوییم «أهل السماء» یعنی الله، لازمه اش آن است که الله را به عنوان عضوی از یک مکان یا ساکنی از آسمان تصور کنیم. این دقیقاً همان تجسیم است که ائمه أهل السنة والجماعة به شدت رد کردهاند. و اما «أهل» دلالت بر جماعت دارد. وقتی بر مفرد استعمال می شود، بر اساس علاقه و اضافه است (مثل همسر که به سبب اضافه به خانه، «أهل» گفته می شود). اما نسبت «أهل» به ذات الله تعالی معقول نیست، چون الله تعالی تعالی نه همسر دارد، نه خانواده و نه نسبت سکونتی. پس این قیاس (که دلایلی از استعمال أهل بر مخلوقات آورده و اثبات برای خالق میکند) باطل است.
🌸امام الصنعاني رحمه الله فرموده است:
✔️(يرحمكم من في السماء) أي من رحمته عامة لأهل السماء الذين هم أكثر وأعظم من أهل الأرض أو المراد يرحمكم أهل السماء كما تشير إليه رواية أهل السماء.
(كتاب التنوير شرح الجامع الصغير، ج:۶ ص: ۲۷۹)
🌱«يرحمكم من في السماء» یعنی: کسی که رحمتش عام و شامل اهل آسمان است که از اهل زمین بیشتر و بزرگترند، یا مقصود این است که اهل آسمان به شما رحم کنند، همان گونه که روایت «أهل السماء» بدان اشاره دارد.
🌸علامه السندی رحمه الله در حاشیه خود بر مسند احمد (ج ۴، ص ۲۹۷) فرمودهاند:
✔️(يَرْحَمْكُمْ) بالجزم على جواب الأمر، ويمكن الرفع على الاستئناف بمنـزلة التعليل على معنى يرحمكم إن رحمتم، (أَهْلُ السّمَاءِ) أي سكان السماء من الملائكة الكرام، ورحمتهم بالاستغفار لهم وللدعاء، وتفسيره بالله بعيد).
🌱(يَرْحَمْكُمْ) با جزم بر جواب امر است، و می توان آن را با رفع بر استئناف گرفت، به منزله تعلیل و با معنای «اگر شما رحمت کنید، او شما را رحمت می کند»؛ (أَهْلُ السّمَاءِ) یعنی ساکنان آسمان از فرشتگان کریم، و رحمت آن ها از طریق استغفار برای آنها و دعاست. تفسیر آن(أَهْلُ السّمَاءِ)به الله بعید است.
🔹️ثالثًا: شخص حلولی گفته که ما برای فهم حدیث باید به حدیث جاریه و آیه أأمنتم من في السماء رجوع میکردیم:
⤴️در جواب عرض میشود که این مبحث تکراری و اصرار بر عجز است چنانکه در دو جوابیه قبلی به مجسمه حدیث جاریه و آیهی أأمنتم من في السماء را مدلل و مکمل شرح دادیم که هیچ گونه دلالتی بر عقیدهٔ مجسمهی حشویه ندارد؛ جویندگان حق میتوانند به جوابیه های قبلی مراجعه کنند.
🔰لینک جوابیهها:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband/1037
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband/1043
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband/1054
👈سپس شخص حلولی برای اثبات دعوی خود قولی از إمام طبری ارائه کرده که فرمودهاند منظور از «من في السماء» الله تعالی است.
⤴️در جواب عرض میشود که این نیز برای شما بی فایده است چون امام طبری رحمه الله از معتقدان به تنزیه است نه تجسیم. پس هرگز این عقیده باطل را نداشته که گویا الله حضور حسی و فیزیکی در آسمان یا بر عرش دارد. چنانکه بالاتر عقیده امام طبری را مدلل ارائه کردم همچنین امام طبری رحمه الله در مقدمه تاریخ الرسل والملوک درباره الله تعالی فرموده است: عن الله تعالى: لا تحيط به الأوهام، ولا تحويه الأقطار، ولا تدركه الأبصار" انتهى. یعنی او را اوهام احاطه نمی کند، اقطار او را در بر نمی گیرند و چشمها او را درک نمی کنند.. پس گفته «لا تحويه الأقطار» نص صریحی بر نفی مکان برای الله تعالی است.
👈و آقای حلولی بعد قولی از إمام ابن عبدالبر رحمه الله ارائه کرده است که معنای آیه را از ظاهرش خارج کرده و علو باری تعالی را بیان میکند که هیچ گونه تعلقی با عقیده متسلفهی حشویه ندارد.
👌برای اثبات اینکه امام ابن عبدالبر رحمه الله بر عقیده مجسمهی حشویه نبوده مستنداتی ارائه میکنم:
🌸امام ابن عبدالبر رحمه الله فرمودهاند:
✔️وَلَيْسَ مَجِيئُهُ حَرَكَةً وَلَا زَوَالًا وَلَا انْتِقَالًا لِأَنَّ ذَلِكَ إِنَّمَا يَكُونُ إِذَا كَانَ الْجَائِي جِسْمًا أَوْ جَوْهَرًا فَلَمَّا ثَبَتَ أَنَّهُ لَيْسَ بِجِسْمٍ وَلَا جَوْهَرٍ لَمْ يَجِبْ أَنْ يَكُونَ مَجِيئُهُ حَرَكَةً وَلَا نَقْلَةً. (التمهید ج ۷ ص ۱۳۷)
🌱و آمدن او [الله تعالی] حرکت و زوال و انتقال نیست، زیرا این امور تنها زمانی رخ میدهد که آنچه میآید جسم یا جوهر باشد. پس وقتی ثابت شد که او جسم و جوهر نیست، لازم نیست که آمدن او حرکت یا انتقال باشد.
🌸 همچنین امام ابن عبد البر رحمه الله فرمودند:
✔️وقد قالت فرقة منتسبة إلى أهل السنة إنه ينزلبذاته وهذا قول مهجور لأنه تعالى ذكره ليس بمحل للحركات ولا فيه شيء من علامات المخلوقات.(الإستذكار ج٨ ص١٥٣)
⤴️در جواب عرض می شود اگر بگوییم «أهل السماء» یعنی الله، لازمه اش آن است که الله را به عنوان عضوی از یک مکان یا ساکنی از آسمان تصور کنیم. این دقیقاً همان تجسیم است که ائمه أهل السنة والجماعة به شدت رد کردهاند. و اما «أهل» دلالت بر جماعت دارد. وقتی بر مفرد استعمال می شود، بر اساس علاقه و اضافه است (مثل همسر که به سبب اضافه به خانه، «أهل» گفته می شود). اما نسبت «أهل» به ذات الله تعالی معقول نیست، چون الله تعالی تعالی نه همسر دارد، نه خانواده و نه نسبت سکونتی. پس این قیاس (که دلایلی از استعمال أهل بر مخلوقات آورده و اثبات برای خالق میکند) باطل است.
🌸امام الصنعاني رحمه الله فرموده است:
✔️(يرحمكم من في السماء) أي من رحمته عامة لأهل السماء الذين هم أكثر وأعظم من أهل الأرض أو المراد يرحمكم أهل السماء كما تشير إليه رواية أهل السماء.
(كتاب التنوير شرح الجامع الصغير، ج:۶ ص: ۲۷۹)
🌱«يرحمكم من في السماء» یعنی: کسی که رحمتش عام و شامل اهل آسمان است که از اهل زمین بیشتر و بزرگترند، یا مقصود این است که اهل آسمان به شما رحم کنند، همان گونه که روایت «أهل السماء» بدان اشاره دارد.
🌸علامه السندی رحمه الله در حاشیه خود بر مسند احمد (ج ۴، ص ۲۹۷) فرمودهاند:
✔️(يَرْحَمْكُمْ) بالجزم على جواب الأمر، ويمكن الرفع على الاستئناف بمنـزلة التعليل على معنى يرحمكم إن رحمتم، (أَهْلُ السّمَاءِ) أي سكان السماء من الملائكة الكرام، ورحمتهم بالاستغفار لهم وللدعاء، وتفسيره بالله بعيد).
🌱(يَرْحَمْكُمْ) با جزم بر جواب امر است، و می توان آن را با رفع بر استئناف گرفت، به منزله تعلیل و با معنای «اگر شما رحمت کنید، او شما را رحمت می کند»؛ (أَهْلُ السّمَاءِ) یعنی ساکنان آسمان از فرشتگان کریم، و رحمت آن ها از طریق استغفار برای آنها و دعاست. تفسیر آن(أَهْلُ السّمَاءِ)به الله بعید است.
🔹️ثالثًا: شخص حلولی گفته که ما برای فهم حدیث باید به حدیث جاریه و آیه أأمنتم من في السماء رجوع میکردیم:
⤴️در جواب عرض میشود که این مبحث تکراری و اصرار بر عجز است چنانکه در دو جوابیه قبلی به مجسمه حدیث جاریه و آیهی أأمنتم من في السماء را مدلل و مکمل شرح دادیم که هیچ گونه دلالتی بر عقیدهٔ مجسمهی حشویه ندارد؛ جویندگان حق میتوانند به جوابیه های قبلی مراجعه کنند.
🔰لینک جوابیهها:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband/1037
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband/1043
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband/1054
👈سپس شخص حلولی برای اثبات دعوی خود قولی از إمام طبری ارائه کرده که فرمودهاند منظور از «من في السماء» الله تعالی است.
⤴️در جواب عرض میشود که این نیز برای شما بی فایده است چون امام طبری رحمه الله از معتقدان به تنزیه است نه تجسیم. پس هرگز این عقیده باطل را نداشته که گویا الله حضور حسی و فیزیکی در آسمان یا بر عرش دارد. چنانکه بالاتر عقیده امام طبری را مدلل ارائه کردم همچنین امام طبری رحمه الله در مقدمه تاریخ الرسل والملوک درباره الله تعالی فرموده است: عن الله تعالى: لا تحيط به الأوهام، ولا تحويه الأقطار، ولا تدركه الأبصار" انتهى. یعنی او را اوهام احاطه نمی کند، اقطار او را در بر نمی گیرند و چشمها او را درک نمی کنند.. پس گفته «لا تحويه الأقطار» نص صریحی بر نفی مکان برای الله تعالی است.
👈و آقای حلولی بعد قولی از إمام ابن عبدالبر رحمه الله ارائه کرده است که معنای آیه را از ظاهرش خارج کرده و علو باری تعالی را بیان میکند که هیچ گونه تعلقی با عقیده متسلفهی حشویه ندارد.
👌برای اثبات اینکه امام ابن عبدالبر رحمه الله بر عقیده مجسمهی حشویه نبوده مستنداتی ارائه میکنم:
🌸امام ابن عبدالبر رحمه الله فرمودهاند:
✔️وَلَيْسَ مَجِيئُهُ حَرَكَةً وَلَا زَوَالًا وَلَا انْتِقَالًا لِأَنَّ ذَلِكَ إِنَّمَا يَكُونُ إِذَا كَانَ الْجَائِي جِسْمًا أَوْ جَوْهَرًا فَلَمَّا ثَبَتَ أَنَّهُ لَيْسَ بِجِسْمٍ وَلَا جَوْهَرٍ لَمْ يَجِبْ أَنْ يَكُونَ مَجِيئُهُ حَرَكَةً وَلَا نَقْلَةً. (التمهید ج ۷ ص ۱۳۷)
🌱و آمدن او [الله تعالی] حرکت و زوال و انتقال نیست، زیرا این امور تنها زمانی رخ میدهد که آنچه میآید جسم یا جوهر باشد. پس وقتی ثابت شد که او جسم و جوهر نیست، لازم نیست که آمدن او حرکت یا انتقال باشد.
🌸 همچنین امام ابن عبد البر رحمه الله فرمودند:
✔️وقد قالت فرقة منتسبة إلى أهل السنة إنه ينزلبذاته وهذا قول مهجور لأنه تعالى ذكره ليس بمحل للحركات ولا فيه شيء من علامات المخلوقات.(الإستذكار ج٨ ص١٥٣)
Telegram
✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
*كشف الغطاء عن شبهات عبدالله ريگی أحمدی(بخش اول)*
✍️حرره العبد أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم🍃
💢پس از آنکه در رد کلام باطل اسماعیل طویل دربارهی حدیث «الجاریة» پاسخ علمی و مستندی ارائه کردم، آقای عبدالله ریگی احمدی در هراسی آشکار،…
✍️حرره العبد أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم🍃
💢پس از آنکه در رد کلام باطل اسماعیل طویل دربارهی حدیث «الجاریة» پاسخ علمی و مستندی ارائه کردم، آقای عبدالله ریگی احمدی در هراسی آشکار،…
❤2
Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
🌱فرقه ای که خود را منتسب به أهل السنة میدانند گفته اند: «إنه ینزل بذاته»؛ یعنی الله تعالی با ذات خود نازل میشود. این سخن، قولی مردود و مهجور است، زیرا ذات اقدس باری تعالی محل حوادث و حرکات نیست، و هیچ یک از علامات مخلوقات در او وجود ندارد.
🌸و إمام ابن عبدالبر رحمه الله خلاف متسلفهی مشبهه فرمودهاند:
✔️وأما قوله يضحك الله فمعناه يرحم الله عبده عند ذاك ويتلقاه بالروح والراحة والرحمة والرأفة وهذا مجاز مفهوم. (التمهيد ج ١٨ - الصفحة ٣٤٥)
🌱و اما قول «یضحک الله» (خداوند می خندد) معنایش این است که الله تعالی در آن هنگام بندهاش را مورد رحمت خویش قرار میدهد و او را با آسایش، راحتی، رحمت و مهربانی می پذیرد، این عبارت مجازی است با معنایی واضح و روشن.
🔔تنبیه: آنچه امام طبری و امام ابن عبدالبر رحمهم الله فرمودهاند، همان چیزی است که متسلفهی حشویه شب و روز میگویند گمراهی است.
❗️پس چگونه است که به کلام ائمهای استناد میکنند که مطابق دیدگاه خودشان گمراهاند؟ بله! حقیقت این است که جز فریب و گمراهی مردم مقصود دیگری ندارند.
🌹و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا.
✍️مجیب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🗓٢٩ صفر ١٤٤٧
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🌸و إمام ابن عبدالبر رحمه الله خلاف متسلفهی مشبهه فرمودهاند:
✔️وأما قوله يضحك الله فمعناه يرحم الله عبده عند ذاك ويتلقاه بالروح والراحة والرحمة والرأفة وهذا مجاز مفهوم. (التمهيد ج ١٨ - الصفحة ٣٤٥)
🌱و اما قول «یضحک الله» (خداوند می خندد) معنایش این است که الله تعالی در آن هنگام بندهاش را مورد رحمت خویش قرار میدهد و او را با آسایش، راحتی، رحمت و مهربانی می پذیرد، این عبارت مجازی است با معنایی واضح و روشن.
🔔تنبیه: آنچه امام طبری و امام ابن عبدالبر رحمهم الله فرمودهاند، همان چیزی است که متسلفهی حشویه شب و روز میگویند گمراهی است.
❗️پس چگونه است که به کلام ائمهای استناد میکنند که مطابق دیدگاه خودشان گمراهاند؟ بله! حقیقت این است که جز فریب و گمراهی مردم مقصود دیگری ندارند.
🌹و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا.
✍️مجیب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🗓٢٩ صفر ١٤٤٧
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
Telegram
✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
✔️تبیین و إشاعهٔ عقاید و نظريات اهلسنت والجماعت احناف دیوبند.
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
❤6🤯1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ
نصحیت شیخ عبدالقاهر به برادران سلفی....
نصحیت شیخ عبدالقاهر به برادران سلفی....
❤13👍1
Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
*📌سکوت شرمندگی ملاهای مجسمه و جولان افراد فحاش و بی سواد*
✔️فرقه و جریان متسلفهی مجسمه روز به روز در حال زوال و نابودی است؛ چنانکه ملاهای این جریان در سکوت شرمندگی فرو رفته اند و برخی افراد بی سواد و فحاش جای آنان را گرفته اند تا از این جریان باطل دفاع کنند!
👈پس از تلاش های بی ثمر، این بار شخصی به زعم خود پاسخی داده است؛ متنی که از اول تا آخر آن مملو از بغض و خشم، طعن، فحاشی (مانند نسبت دادن أهل السنة و الجماعة به حشره، موذی، کذاب، حمار، نادان، أهل اسطبل و غیره) و مغالطه های آشکار است. این فرد پیش تر چند صوت نیز منتشر کرده بود که سرشار از اشتباهات لفظی فاحش بود که به زودی آن ها را مشخص و منتشر خواهیم کرد تا جویندگان حق متوجه شوند که حتی در خوانش و بیان، سطح علمی آن ها زیر صفر است و کوچک ترین علمی ندارند.
👌با این حال، ما از این رویه خوشحالیم؛ زیرا حقیقت حال خود را بهتر برای مردم روشن می کنند.
🔰ان شاء الله تعالی، در ادامه به شطحیات و ادعا های این فرد خواهیم پرداخت.
⁉️فرد مدعی از نسبت دادن القابی همچون «حلولی»، «حشوی» و «تجسیمی» به آن ها بسیار خشمگین شده است، اما آیا حقیقت حالشان واقعاً چنین است یا خیر؟
🔹️ حلولی:
✔️ اصطلاح «حلولی» به معنای آن است که فرد یا گروه، ذات یا صفات الله تعالی را با مخلوقات آمیخته یا به گونهای تصور می کند که مرز بین خالق و مخلوق کمرنگ شود. متسلفه از این جهت حلولی شناخته می شوند، زیرا به تصور ایشان الله تعالی در مکان و جهت محدود است و با مخلوقات در ارتباط مکانی مستقیم قرار دارد.
🔹️ حشوی:
✔️ اصطلاح «حشوی» به معنای کسی است که آیات و احادیث صفات الله تعالی را تنها بر اساس ظاهر الفاظ آنها تفسیر می کند، بدون توجه به محکمات توحیدی و مفاهیم کلی شرع. متسلفه از این جهت حشوی شناخته می شوند، زیرا در بحث صفات باری تعالی، به جای جمع میان آیات محکم و متشابه، صرفاً بر ظاهر الفاظی مانند «ید» و «وجه» و «ساق » و غیره تکیه کرده و آنها را به معنای مادی و محسوس می گیرند.
🔹️ تجسیمی:
✔️ اصطلاح «تجسیمی» به معنای کسی است که برای الله تعالی جسم، اعضا یا مکان قائل میشود. این رویکرد بالاترین مرحله از تحریف و انحراف متسلفه است، زیرا به جای تنزیه الله تعالی از مخلوقات و انکار محدودیت های مادی، او را با صفات جسمانی و مادی تصور می کنند.
👇در این پست به حقیقت حال عقاید متسلفهی مجسمه به خوبی پرداختم مراجعه شود:
🔸️لینک پست:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband/1057
💢 سپس مدعی، برای اینکه پاسخی نداشته و ضعف جریان خود را بپوشاند، سؤالات ما که جریان باطلشان را نقد و رسوا کرده اند را «فلسفی» ناميده!
⤴️در جواب عرض می شود این سؤالات «فلسفی» نیستند بلکه «عقدی» هستند. شما که مدعی هستید الله تعالی در جهت حسی بالا است، باید روشن کنید:
⁉️آیا این بالا بودن حسی همیشه بوده یا از زمانی خاص شروع شده؟
⁉️اگر همیشه بوده، پس الله تعالی قبل از آسمان و عرش و مکان در کجا بوده؟
⁉️اگر بعداً حادث شد، پس تغییر و حدوث در ذات الله لازم می آید.
⁉️اگر بگویید مکان قدیم است، لازم می آید که در کنار الله تعالی، چیزی هم قدیم و هم ازلی باشد. در این صورت دیگر الله «واحد قهار» نخواهد بود، بلکه مکان یا جهت نیز شریک او در ازلیت خواهد بود؛ و این کفر صریح است.
👌این سؤالات دقیقاً همان است که ائمه أهل السنة والجماعة در دفع عقاید مجسمه مطرح کردند.(بالخصوص امام أعظم ابوحنیفه رضی الله عنه) لذا این نه بدعت است نه فلسفه، بلکه دفاع از تنزیه باری تعالی است.
💢 مدعی تجسیمی قولی را از امام مالک رحمه الله نقل کرده که در حقیقت برخلاف مذهب خودشان است، و در ترجمه آن نیز دست به تحریف زده است! اکنون دو روایت از امام مالک رحمه الله نقل می کنم تا حقیقت امر آشکار گردد.
🌸امام دارالهجرة، حضرت امام مالک رحمه الله فرمودهاند:
✔️چنانکه امام ذهبی رحمه الله در کتاب العلو آورده است: امام بیهقی با سندی صحیح از ابی الربیع الرشدینی از ابن وهب روایت کرده که فرمودند: قال كنت عند مالك فدخل رجل فقال يا أبا عبد الله الرحمن على العرش استوى كيف استوى فأطرق مالك وأخذته الرحضاء ثم رفع رأسه فقال : الرحمن على العرش استوى كماوصف نفسه ولا يقال كيف وكيف عنه مرفوع وأنت صاحب بدعة أخرجوه ) اه (کتاب العلو (ص ۱۳۸)
🌱نزد امام دارالهجرة حضرت امام مالک رحمه الله بودم، که مردی وارد شد و پرسید: ای اباعبدالله! «الرحمن على العرش استوى»، چگونه بر عرش استوا یافته است؟ امام مالک سر به زیر انداخت، عرق از چهره اش جاری شد، سپس سر بلند کرد و فرمود: الرحمن على العرش استوى همانگونه که خود را وصف فرموده، و پرسش از کیفیت نارواست، زیرا کیفیت و چگونگی از ذات اقدس الله تعالی منزه و مرفوع است، و تو بدعت گذاری، او را از مجلس بیرون کنید.
🌸همچنین روایت شده که:
✔️فرقه و جریان متسلفهی مجسمه روز به روز در حال زوال و نابودی است؛ چنانکه ملاهای این جریان در سکوت شرمندگی فرو رفته اند و برخی افراد بی سواد و فحاش جای آنان را گرفته اند تا از این جریان باطل دفاع کنند!
👈پس از تلاش های بی ثمر، این بار شخصی به زعم خود پاسخی داده است؛ متنی که از اول تا آخر آن مملو از بغض و خشم، طعن، فحاشی (مانند نسبت دادن أهل السنة و الجماعة به حشره، موذی، کذاب، حمار، نادان، أهل اسطبل و غیره) و مغالطه های آشکار است. این فرد پیش تر چند صوت نیز منتشر کرده بود که سرشار از اشتباهات لفظی فاحش بود که به زودی آن ها را مشخص و منتشر خواهیم کرد تا جویندگان حق متوجه شوند که حتی در خوانش و بیان، سطح علمی آن ها زیر صفر است و کوچک ترین علمی ندارند.
👌با این حال، ما از این رویه خوشحالیم؛ زیرا حقیقت حال خود را بهتر برای مردم روشن می کنند.
🔰ان شاء الله تعالی، در ادامه به شطحیات و ادعا های این فرد خواهیم پرداخت.
⁉️فرد مدعی از نسبت دادن القابی همچون «حلولی»، «حشوی» و «تجسیمی» به آن ها بسیار خشمگین شده است، اما آیا حقیقت حالشان واقعاً چنین است یا خیر؟
🔹️ حلولی:
✔️ اصطلاح «حلولی» به معنای آن است که فرد یا گروه، ذات یا صفات الله تعالی را با مخلوقات آمیخته یا به گونهای تصور می کند که مرز بین خالق و مخلوق کمرنگ شود. متسلفه از این جهت حلولی شناخته می شوند، زیرا به تصور ایشان الله تعالی در مکان و جهت محدود است و با مخلوقات در ارتباط مکانی مستقیم قرار دارد.
🔹️ حشوی:
✔️ اصطلاح «حشوی» به معنای کسی است که آیات و احادیث صفات الله تعالی را تنها بر اساس ظاهر الفاظ آنها تفسیر می کند، بدون توجه به محکمات توحیدی و مفاهیم کلی شرع. متسلفه از این جهت حشوی شناخته می شوند، زیرا در بحث صفات باری تعالی، به جای جمع میان آیات محکم و متشابه، صرفاً بر ظاهر الفاظی مانند «ید» و «وجه» و «ساق » و غیره تکیه کرده و آنها را به معنای مادی و محسوس می گیرند.
🔹️ تجسیمی:
✔️ اصطلاح «تجسیمی» به معنای کسی است که برای الله تعالی جسم، اعضا یا مکان قائل میشود. این رویکرد بالاترین مرحله از تحریف و انحراف متسلفه است، زیرا به جای تنزیه الله تعالی از مخلوقات و انکار محدودیت های مادی، او را با صفات جسمانی و مادی تصور می کنند.
👇در این پست به حقیقت حال عقاید متسلفهی مجسمه به خوبی پرداختم مراجعه شود:
🔸️لینک پست:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband/1057
💢 سپس مدعی، برای اینکه پاسخی نداشته و ضعف جریان خود را بپوشاند، سؤالات ما که جریان باطلشان را نقد و رسوا کرده اند را «فلسفی» ناميده!
⤴️در جواب عرض می شود این سؤالات «فلسفی» نیستند بلکه «عقدی» هستند. شما که مدعی هستید الله تعالی در جهت حسی بالا است، باید روشن کنید:
⁉️آیا این بالا بودن حسی همیشه بوده یا از زمانی خاص شروع شده؟
⁉️اگر همیشه بوده، پس الله تعالی قبل از آسمان و عرش و مکان در کجا بوده؟
⁉️اگر بعداً حادث شد، پس تغییر و حدوث در ذات الله لازم می آید.
⁉️اگر بگویید مکان قدیم است، لازم می آید که در کنار الله تعالی، چیزی هم قدیم و هم ازلی باشد. در این صورت دیگر الله «واحد قهار» نخواهد بود، بلکه مکان یا جهت نیز شریک او در ازلیت خواهد بود؛ و این کفر صریح است.
👌این سؤالات دقیقاً همان است که ائمه أهل السنة والجماعة در دفع عقاید مجسمه مطرح کردند.(بالخصوص امام أعظم ابوحنیفه رضی الله عنه) لذا این نه بدعت است نه فلسفه، بلکه دفاع از تنزیه باری تعالی است.
💢 مدعی تجسیمی قولی را از امام مالک رحمه الله نقل کرده که در حقیقت برخلاف مذهب خودشان است، و در ترجمه آن نیز دست به تحریف زده است! اکنون دو روایت از امام مالک رحمه الله نقل می کنم تا حقیقت امر آشکار گردد.
🌸امام دارالهجرة، حضرت امام مالک رحمه الله فرمودهاند:
✔️چنانکه امام ذهبی رحمه الله در کتاب العلو آورده است: امام بیهقی با سندی صحیح از ابی الربیع الرشدینی از ابن وهب روایت کرده که فرمودند: قال كنت عند مالك فدخل رجل فقال يا أبا عبد الله الرحمن على العرش استوى كيف استوى فأطرق مالك وأخذته الرحضاء ثم رفع رأسه فقال : الرحمن على العرش استوى كماوصف نفسه ولا يقال كيف وكيف عنه مرفوع وأنت صاحب بدعة أخرجوه ) اه (کتاب العلو (ص ۱۳۸)
🌱نزد امام دارالهجرة حضرت امام مالک رحمه الله بودم، که مردی وارد شد و پرسید: ای اباعبدالله! «الرحمن على العرش استوى»، چگونه بر عرش استوا یافته است؟ امام مالک سر به زیر انداخت، عرق از چهره اش جاری شد، سپس سر بلند کرد و فرمود: الرحمن على العرش استوى همانگونه که خود را وصف فرموده، و پرسش از کیفیت نارواست، زیرا کیفیت و چگونگی از ذات اقدس الله تعالی منزه و مرفوع است، و تو بدعت گذاری، او را از مجلس بیرون کنید.
🌸همچنین روایت شده که:
Telegram
✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
*پاسخ به تحدی عبدالغنی جواد نژاد: تجسیم در لوازم است نه فقط در لفظ.*
🍃وقتی پرده از حقیقت منهج متسلفهٔ مجسمه و حشویه برداشتیم و چهرهٔ عقیدهٔ باطلشان را عیان کردیم، شخصی بنام «عبدالغنی جواد نژاد» با دست پاچگی به میدان آمده و چنین تحدی به أهل حق یعنی أهل السنة…
🍃وقتی پرده از حقیقت منهج متسلفهٔ مجسمه و حشویه برداشتیم و چهرهٔ عقیدهٔ باطلشان را عیان کردیم، شخصی بنام «عبدالغنی جواد نژاد» با دست پاچگی به میدان آمده و چنین تحدی به أهل حق یعنی أهل السنة…
❤5👍1
Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
أخبرنا محمد بن عبدالملك قال حدثنا عبدالله بن يونس قال حدثنا بقي بن مخلد قال حدثنا بكار بن عبدالله القرشي قال حدثنا مهدي بن جعفر عن مالك بن أنس أنه سأله عن قول الله عز وجل ( الرحمن على العرش استوى ) كيف استوى ؟ قال فأطرق مالك ثم قال : استواؤه مجهول والفعل منه غير معقول والمسألة عن هذا بدعة ) اه
(التمهيد ۷/۱۵۱)
🌱 مهدی بن جعفر از امام مالک نقل کرد که شخصی از او پرسید درباره قول الله عزّ و جلّ: «الرحمن على العرش استوى» استوای او تعالی چگونه است؟ امام مالک سر خود را پایین انداخت و سپس فرمود: استوای او مجهول است، و فعل آن از او غیر قابل تصور است، و پرسش درباره آن بدعت است.
🔔تنبیه: اگر متسلفهی مجسمه واقعاً به امام مالک رحمه الله ملتزم هستند، نباید در معنای «استواء» وارد میشدند و اثبات کیفیت میکردند، چنانکه آن را به جلوس و استقرار (انتقال، مکان، جسمیت) حمل کنند.
💢سپس مدعی حشوی، تهمتی بسیار عظیم به ما زده و مدعی شده که ما منکر نزول باری تعالی هستیم و برای اثبات گفته خود به ائمه احناف تمسک کرده است، در حالی که قول نقل شده از امام یحیی بن معین حنفی رحمه الله هیچ ارتباطی با نزول انتقالی، مکانی یا حسی که از معتقدات مجسمه است، ندارد.
🌸امام بیهقی رحمه الله درباره صفت نزول فرمودهاند:
✔️وَالنُّزُولُ وَالْمَجِيءُ صِفَتَانِ مَنْفِيَّتَانِ عَنِ اللهِ تَعَالَى مِنْ طَرِيقِ الْحَرَكَةِ وَالِانْتِقَالِ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ، بَلْ هُمَا صِفَتَانِ مِنْ صِفَاتِ اللهِ تَعَالَى بِلَا تَشْبِيهٍ جَلَّ اللهُ تَعَالَى عَمَّا تَقُولُ الْمُعَطِّلَةُ لِصِفَاتِهِ، وَالْمُشَبِّهَةُ بِهَا عُلُوًّا كَبِيرًا". قُلْتُ: وَكَانَ أَبُو سُلَيْمَانَ الْخَطَّابِيُّ - رَحِمَهُ اللهُ - يَقُولُ: "إِنَّمَا يُنْكِرُ هَذَا وَمَا أَشْبَهَهُ مِنَ الْحَدِيثِ مَنْ يَقِيسُ الْأُمُورَ فِي ذَلِكَ بِمَا يُشَاهِدُهُ مِنَ النُّزُولِ الَّذِي هُوَ تَدَلِّي مِنْ أَعْلَى إِلَى أَسْفَلَ، وَانْتِقَالٌ مِنْ فَوْقٍ إِلَى تَحْتٍ، وَهَذِهِ صِفَةُ الْأَجْسَامِ وَالْأَشْبَاحِ، فَأَمَّا نُزُولُ مَنْ لَا تَسْتَوْلِي عَلَيْهِ صِفَاتُ الْأَجْسَامِ فَإِنَّ هَذِهِ الْمَعَانِيَ غَيْرُ مُتَوَهَّمَةٍ فِيهِ، وَإِنَّمَا هُوَ خَبَرٌ عَنْ قُدْرَتِهِ وَرَأْفَتِهِ بِعِبَادِهِ، وَعَطْفِهِ عَلَيْهِمْ، وَاسْتِجَابَتِهِ دُعَاءَهُمْ، وَمَغْفِرَتِهِ لَهُمْ، يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ لَا يَتَوَجَّهُ عَلَى صِفَاتِهِ كَيْفِيَّةٌ وَلَا عَلَى أَفْعَالِهِ كَمِّيَّةٌ، سُبْحَانَهُ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ.
(السُّنن الكبرى (3/4)
🌱نزول و مجیء صفاتی هستند که از طریق حرکت و انتقال از حالتی به حالت دیگر بر الله تعالی منتفی اند؛ بلکه این دو، صفاتی از صفات خداوند هستند بدون هر گونه تشبیه. الله تعالی منزه است از آنچه معطلان و مشبهان درباره صفات او میگویند و او برتر و بزرگ است.
🌱سپس گفته شده: ابو سلیمان خطابی رحمه الله می فرمود: تنها کسی که این حدیث(حدیث نزول) و مانند آن را انکار می کند، کسی است که امور را بر اساس آنچه از نزول مادی و انتقال از بالا به پایین میبیند، می سنجد. و این، صفت اجسام و اشباح است. اما نزول کسی که صفات اجسام بر او مستولی نیست، این معانی در او تصور ناپذیر است؛ بلکه این خبر، دلالت بر قدرت، رحمت و رأفت او به بندگان، التفات و اجابت دعای آنان و بخشش اوست. او هر چه بخواهد انجام میدهد، نه کیفیتی بر صفاتش و نه کمیتی بر افعالش وارد است. سُبْحَانَهُ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ.
🌸همچنین امام ابن حجر عسقلانی به نقل از قاضی بیضاوی رحمه الله چنین فرمودهاند:
✔️وَلَمَّا ثَبَتَ بِالْقَوَاطِعِ أَنَّهُ سُبْحَانَهُ مُنَزَّهٌ عَنِ الْجِسْمِيَّةِ وَالتَّحَيُّزِ؛ امْتَنَعَ عَلَيْهِ النُّزُولُ عَلَى مَعْنَى: الِانْتِقَالِ مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ أَخْفَضَ مِنْهُ، فَالْمُرَادُ: نُورُ رَحْمَتِهِ، أَيْ: يَنْتَقِلُ مِنْ مُقْتَضَى صِفَةِ الْجَلَالِ الَّتِي تَقْتَضِي الْغَضَبَ وَالِانْتِقَامَ، إِلَى مُقْتَضَى صِفَةِ الْإِكْرَامِ الَّتِي تَقْتَضِي الرَّأْفَةَ وَالرَّحْمَةَ. (فتح الباري (3/31)
🌱و چون به وسیله دلایل قطعی ثابت شده که الله تعالی منزه از جسم بودن و تحیز (قرار گرفتن در مکان و جهت) است، لذا نزول بر او به معنای انتقال از جایی به جایی دیگر که پایین تر از آن باشد، محال است. پس مقصود از نزول، نور رحمت اوست؛ یعنی انتقال (توجه و تجلی) از مقتضای صفت جلال که مستلزم غضب و انتقام است، به مقتضای صفت اکرام که مستلزم رأفت و رحمت است.
⤴️ فائده: روشن گشت که ما اهل السنة و الجماعة منکر اصل صفت «نزول» نیستیم، بلکه انکار ما متوجه برداشت باطل مجسمهی حشویه است. در حقیقت، منکران واقعی معنای صحیح نزول همان متسلفهی مجسمه اند.
(التمهيد ۷/۱۵۱)
🌱 مهدی بن جعفر از امام مالک نقل کرد که شخصی از او پرسید درباره قول الله عزّ و جلّ: «الرحمن على العرش استوى» استوای او تعالی چگونه است؟ امام مالک سر خود را پایین انداخت و سپس فرمود: استوای او مجهول است، و فعل آن از او غیر قابل تصور است، و پرسش درباره آن بدعت است.
🔔تنبیه: اگر متسلفهی مجسمه واقعاً به امام مالک رحمه الله ملتزم هستند، نباید در معنای «استواء» وارد میشدند و اثبات کیفیت میکردند، چنانکه آن را به جلوس و استقرار (انتقال، مکان، جسمیت) حمل کنند.
💢سپس مدعی حشوی، تهمتی بسیار عظیم به ما زده و مدعی شده که ما منکر نزول باری تعالی هستیم و برای اثبات گفته خود به ائمه احناف تمسک کرده است، در حالی که قول نقل شده از امام یحیی بن معین حنفی رحمه الله هیچ ارتباطی با نزول انتقالی، مکانی یا حسی که از معتقدات مجسمه است، ندارد.
🌸امام بیهقی رحمه الله درباره صفت نزول فرمودهاند:
✔️وَالنُّزُولُ وَالْمَجِيءُ صِفَتَانِ مَنْفِيَّتَانِ عَنِ اللهِ تَعَالَى مِنْ طَرِيقِ الْحَرَكَةِ وَالِانْتِقَالِ مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ، بَلْ هُمَا صِفَتَانِ مِنْ صِفَاتِ اللهِ تَعَالَى بِلَا تَشْبِيهٍ جَلَّ اللهُ تَعَالَى عَمَّا تَقُولُ الْمُعَطِّلَةُ لِصِفَاتِهِ، وَالْمُشَبِّهَةُ بِهَا عُلُوًّا كَبِيرًا". قُلْتُ: وَكَانَ أَبُو سُلَيْمَانَ الْخَطَّابِيُّ - رَحِمَهُ اللهُ - يَقُولُ: "إِنَّمَا يُنْكِرُ هَذَا وَمَا أَشْبَهَهُ مِنَ الْحَدِيثِ مَنْ يَقِيسُ الْأُمُورَ فِي ذَلِكَ بِمَا يُشَاهِدُهُ مِنَ النُّزُولِ الَّذِي هُوَ تَدَلِّي مِنْ أَعْلَى إِلَى أَسْفَلَ، وَانْتِقَالٌ مِنْ فَوْقٍ إِلَى تَحْتٍ، وَهَذِهِ صِفَةُ الْأَجْسَامِ وَالْأَشْبَاحِ، فَأَمَّا نُزُولُ مَنْ لَا تَسْتَوْلِي عَلَيْهِ صِفَاتُ الْأَجْسَامِ فَإِنَّ هَذِهِ الْمَعَانِيَ غَيْرُ مُتَوَهَّمَةٍ فِيهِ، وَإِنَّمَا هُوَ خَبَرٌ عَنْ قُدْرَتِهِ وَرَأْفَتِهِ بِعِبَادِهِ، وَعَطْفِهِ عَلَيْهِمْ، وَاسْتِجَابَتِهِ دُعَاءَهُمْ، وَمَغْفِرَتِهِ لَهُمْ، يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ لَا يَتَوَجَّهُ عَلَى صِفَاتِهِ كَيْفِيَّةٌ وَلَا عَلَى أَفْعَالِهِ كَمِّيَّةٌ، سُبْحَانَهُ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ.
(السُّنن الكبرى (3/4)
🌱نزول و مجیء صفاتی هستند که از طریق حرکت و انتقال از حالتی به حالت دیگر بر الله تعالی منتفی اند؛ بلکه این دو، صفاتی از صفات خداوند هستند بدون هر گونه تشبیه. الله تعالی منزه است از آنچه معطلان و مشبهان درباره صفات او میگویند و او برتر و بزرگ است.
🌱سپس گفته شده: ابو سلیمان خطابی رحمه الله می فرمود: تنها کسی که این حدیث(حدیث نزول) و مانند آن را انکار می کند، کسی است که امور را بر اساس آنچه از نزول مادی و انتقال از بالا به پایین میبیند، می سنجد. و این، صفت اجسام و اشباح است. اما نزول کسی که صفات اجسام بر او مستولی نیست، این معانی در او تصور ناپذیر است؛ بلکه این خبر، دلالت بر قدرت، رحمت و رأفت او به بندگان، التفات و اجابت دعای آنان و بخشش اوست. او هر چه بخواهد انجام میدهد، نه کیفیتی بر صفاتش و نه کمیتی بر افعالش وارد است. سُبْحَانَهُ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ.
🌸همچنین امام ابن حجر عسقلانی به نقل از قاضی بیضاوی رحمه الله چنین فرمودهاند:
✔️وَلَمَّا ثَبَتَ بِالْقَوَاطِعِ أَنَّهُ سُبْحَانَهُ مُنَزَّهٌ عَنِ الْجِسْمِيَّةِ وَالتَّحَيُّزِ؛ امْتَنَعَ عَلَيْهِ النُّزُولُ عَلَى مَعْنَى: الِانْتِقَالِ مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ أَخْفَضَ مِنْهُ، فَالْمُرَادُ: نُورُ رَحْمَتِهِ، أَيْ: يَنْتَقِلُ مِنْ مُقْتَضَى صِفَةِ الْجَلَالِ الَّتِي تَقْتَضِي الْغَضَبَ وَالِانْتِقَامَ، إِلَى مُقْتَضَى صِفَةِ الْإِكْرَامِ الَّتِي تَقْتَضِي الرَّأْفَةَ وَالرَّحْمَةَ. (فتح الباري (3/31)
🌱و چون به وسیله دلایل قطعی ثابت شده که الله تعالی منزه از جسم بودن و تحیز (قرار گرفتن در مکان و جهت) است، لذا نزول بر او به معنای انتقال از جایی به جایی دیگر که پایین تر از آن باشد، محال است. پس مقصود از نزول، نور رحمت اوست؛ یعنی انتقال (توجه و تجلی) از مقتضای صفت جلال که مستلزم غضب و انتقام است، به مقتضای صفت اکرام که مستلزم رأفت و رحمت است.
⤴️ فائده: روشن گشت که ما اهل السنة و الجماعة منکر اصل صفت «نزول» نیستیم، بلکه انکار ما متوجه برداشت باطل مجسمهی حشویه است. در حقیقت، منکران واقعی معنای صحیح نزول همان متسلفهی مجسمه اند.
❤3👍1
Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
❗️اشکالی عظيم بر عقیدهٔ متسلفهی حشویه:
✔️متسلفهی حشویه استواء باری تعالی بر عرش را به معنای استقرار و تمکن حمل میکنند و نزول به آسمان دنیا در ثلث آخر شب را هم انتقالی و مکانی می دانند. اگر به واقعیت نگاه کنیم ثلث آخر شب همیشه در حال گردش و گذر است وقتی ثلث آخر شب در ایران تمام شود هنوز در ترکیه و عراق در جریان است و وقتی در در این دو کشور تمام شود در بلاد مغرب ادامه دارد. به همین ترتیب تا آخر...که در کل دنیا این جاری است.
👈 بر اساس فهم غلط متسلفه پس الله تعالی باید همیشه در آسمان دنیا باشد پس این استقرار بر عرش که مدعی اند کجاست؟
👌 نتیجه این است که برای متسلفه چاره ای جز تأویل نزول یا استواء باقی نمی ماند و در نتیجه در تضاد با مذهب خود قرار می گیرند.
💢 و اما آنچه بنده در جوابیه پیشین گفته بودم که تمسک متسلفه به امام طبری رحمه الله هیچ فایدهای ندارد؛ زیرا روشن است که امام طبری رحمه الله از عقیدهی مجسمهی حشویه مبراست. این مطلب را نیز با مستندات مختلفی در همان جوابیه بیان و روشن کردهام. همچنین موضوع «فطرت» را در پاسخ به سلسله شبهات عبدالله ریگی احمدی به تفصیل توضیح خواهم داد. ان شاء الله
🔍 تنبیه: تمامی جوابیههای مجسمهی عصر نه بر پایهی علم و اخلاق، بلکه آمیخته با بغض، کینه، فحاشی و تفسیر های سطحی و شخصی آنان است.
🌸﴿سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾
«منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت، از آنچه [کافران، مشرکان و جاهلان] وصف میکنند.»
✍️مجیب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🗓 ١ ربیع الاول ١٤٤٧
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
✔️متسلفهی حشویه استواء باری تعالی بر عرش را به معنای استقرار و تمکن حمل میکنند و نزول به آسمان دنیا در ثلث آخر شب را هم انتقالی و مکانی می دانند. اگر به واقعیت نگاه کنیم ثلث آخر شب همیشه در حال گردش و گذر است وقتی ثلث آخر شب در ایران تمام شود هنوز در ترکیه و عراق در جریان است و وقتی در در این دو کشور تمام شود در بلاد مغرب ادامه دارد. به همین ترتیب تا آخر...که در کل دنیا این جاری است.
👈 بر اساس فهم غلط متسلفه پس الله تعالی باید همیشه در آسمان دنیا باشد پس این استقرار بر عرش که مدعی اند کجاست؟
👌 نتیجه این است که برای متسلفه چاره ای جز تأویل نزول یا استواء باقی نمی ماند و در نتیجه در تضاد با مذهب خود قرار می گیرند.
💢 و اما آنچه بنده در جوابیه پیشین گفته بودم که تمسک متسلفه به امام طبری رحمه الله هیچ فایدهای ندارد؛ زیرا روشن است که امام طبری رحمه الله از عقیدهی مجسمهی حشویه مبراست. این مطلب را نیز با مستندات مختلفی در همان جوابیه بیان و روشن کردهام. همچنین موضوع «فطرت» را در پاسخ به سلسله شبهات عبدالله ریگی احمدی به تفصیل توضیح خواهم داد. ان شاء الله
🔍 تنبیه: تمامی جوابیههای مجسمهی عصر نه بر پایهی علم و اخلاق، بلکه آمیخته با بغض، کینه، فحاشی و تفسیر های سطحی و شخصی آنان است.
🌸﴿سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾
«منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت، از آنچه [کافران، مشرکان و جاهلان] وصف میکنند.»
✍️مجیب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🗓 ١ ربیع الاول ١٤٤٧
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
Telegram
✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
✔️تبیین و إشاعهٔ عقاید و نظريات اهلسنت والجماعت احناف دیوبند.
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
❤4👍1
Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
*📌مجسمهی عصر در دام خیال*
🔸️تحدی متسلفهی مجسمه:
❗️تحدی میکنیم به تمام فرق گمراه اعم از مخانیث معتزله و صوفیان رقاص و بقیه اهل بدعت که یک اشتباه یا انحراف در منهج سلفیت و روش اهل حدیث پیدا کنند؛ که اگر پیدا کردند جایزه هم دارند! فرصت هم تا دمیده شدن صور اسرافیل.
🌸جواب تحدی:
✔️متسلفهی مجسمه معتقدند: کرسی که در فاصلهای زیر عرش است، محل و مکان قدم های الله تعالی است. و اینکه الله تعالی با ذات خود به صورت حرکت در ثلث آخر شب به آسمان دنیا نزول می کند و سپس بعد از آن صعود می کند.
(دیده شود در شرح لمعة الاعتقاد لابن عثيمين ص ۳۴/ ۳۷ و التعليقات المختصرة ... للفوزان ص ۱۲۵ و الإرشاد شرح لمعة الاعتقاد عبد الله بن الجبرين ص ۱۳۸ و غیره)
🔰در محور این عقیدهی قبیح و باطل چند سؤال مطرح می شود:
🔹️۱- آیا قدم های الله بر اساس این تصور مبتذل داخل عالم هستند یا خارج از آن؟
🔹️۲- اگر الله تعالی با ذات خود نازل شود، آیا در آن زمان داخل عالم است یا خارج از دایره خلق؟
🔹️۳- آیا از این استنباط لازم می آید که بخشی از ذات همیشه بر عرش باشد و بخش دیگری بر کرسی، در حالی که باقی ذات هنگام نزول و صعود در جای دیگر قرار دارد؟
🔹️۴- آیا قدم ها بر اساس این تصور و خیال سخيف بر روی بخشِ نازل شده از ذات قرار دارند یا زیر بخش غیر نازل؟
🔹️۵- انسان در ثلث آخر شب به کدام جهت حسی باید به محل الله اشاره کند؟! به جلو؟! یا به عقب؟! یا بالا به سوی عرش؟! یا پایین به سوی آسمان دنیا؟! یا به همهی شش جهت؟! زیرا بر اساس این تصور ابلهانه، پایان اشاره باید به بعضی از قسمتهای ذات الله باشد!
📢از متسلفهی مجسمه میخواهیم در محور اثبات این عقیده به تک تک سؤالات همراه با دلیل از قرآن و سنت پاسخ دهند.
👌 ضمناً ما جایزهٔ مجهول تحدی پلاستیکی آنها را نمی خواهیم؛ اما اگر بتوانند با دلیل صریح از کتاب و سنت عقیدهٔ خود را اثبات کنند، یک میلیارد تومان جایزه خواهیم داد.
✔️ حقیقت این است که مروجان تجسیم، تا شتر در سوراخ سوزن نرود، هیچ جرأت و توانی برای پاسخ به این سؤالات ندارند و تنها در وهم و خیال خود باقی خواهند ماند.
✍️مجیب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🗓 ٢ ربیع الاول ١٤٤٧
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🔸️تحدی متسلفهی مجسمه:
❗️تحدی میکنیم به تمام فرق گمراه اعم از مخانیث معتزله و صوفیان رقاص و بقیه اهل بدعت که یک اشتباه یا انحراف در منهج سلفیت و روش اهل حدیث پیدا کنند؛ که اگر پیدا کردند جایزه هم دارند! فرصت هم تا دمیده شدن صور اسرافیل.
🌸جواب تحدی:
✔️متسلفهی مجسمه معتقدند: کرسی که در فاصلهای زیر عرش است، محل و مکان قدم های الله تعالی است. و اینکه الله تعالی با ذات خود به صورت حرکت در ثلث آخر شب به آسمان دنیا نزول می کند و سپس بعد از آن صعود می کند.
(دیده شود در شرح لمعة الاعتقاد لابن عثيمين ص ۳۴/ ۳۷ و التعليقات المختصرة ... للفوزان ص ۱۲۵ و الإرشاد شرح لمعة الاعتقاد عبد الله بن الجبرين ص ۱۳۸ و غیره)
🔰در محور این عقیدهی قبیح و باطل چند سؤال مطرح می شود:
🔹️۱- آیا قدم های الله بر اساس این تصور مبتذل داخل عالم هستند یا خارج از آن؟
🔹️۲- اگر الله تعالی با ذات خود نازل شود، آیا در آن زمان داخل عالم است یا خارج از دایره خلق؟
🔹️۳- آیا از این استنباط لازم می آید که بخشی از ذات همیشه بر عرش باشد و بخش دیگری بر کرسی، در حالی که باقی ذات هنگام نزول و صعود در جای دیگر قرار دارد؟
🔹️۴- آیا قدم ها بر اساس این تصور و خیال سخيف بر روی بخشِ نازل شده از ذات قرار دارند یا زیر بخش غیر نازل؟
🔹️۵- انسان در ثلث آخر شب به کدام جهت حسی باید به محل الله اشاره کند؟! به جلو؟! یا به عقب؟! یا بالا به سوی عرش؟! یا پایین به سوی آسمان دنیا؟! یا به همهی شش جهت؟! زیرا بر اساس این تصور ابلهانه، پایان اشاره باید به بعضی از قسمتهای ذات الله باشد!
📢از متسلفهی مجسمه میخواهیم در محور اثبات این عقیده به تک تک سؤالات همراه با دلیل از قرآن و سنت پاسخ دهند.
👌 ضمناً ما جایزهٔ مجهول تحدی پلاستیکی آنها را نمی خواهیم؛ اما اگر بتوانند با دلیل صریح از کتاب و سنت عقیدهٔ خود را اثبات کنند، یک میلیارد تومان جایزه خواهیم داد.
✔️ حقیقت این است که مروجان تجسیم، تا شتر در سوراخ سوزن نرود، هیچ جرأت و توانی برای پاسخ به این سؤالات ندارند و تنها در وهم و خیال خود باقی خواهند ماند.
✍️مجیب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🗓 ٢ ربیع الاول ١٤٤٧
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
Telegram
✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
✔️تبیین و إشاعهٔ عقاید و نظريات اهلسنت والجماعت احناف دیوبند.
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
❤6
Forwarded from ✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
*نهایت ادب صوفیاء محقق در برابر ذات اقدس باری تعالی*
🔰در نفی جسم بودن ذات باری تعالی فرمودهاند:
✔️ما نمی گوییم: قدیم جسم نیست، بلکه می گوییم: جسم قدیم نیست. تفاوت بسیار است میان آنکه بگویید: الله تعالی جسم نیست، با آنکه بگویید: جسم الله تعالی نیست؛ چرا که نفی عیب از کسی که اساساً هیچ عیبی در او راه ندارد، خود نوعی عیب شمرده می شود!
👌پس صحیح و درست آن است که در این مسئله، قدم را از جسم سلب کنیم؛ یعنی بگوییم: هیچ جسمی قدیم نیست. و چون سلب کلی همیشه به صورت کلی معکوس می شود، از این باب صحیح خواهد بود که بگوییم: هیچ قدیمی جسم نیست.
🌸این خلاصهی کلام صوفیاء کرامؒ است؛ و حاصل آن این است که هر دو صورت صحیح اند، اما مقتضای ادب این است که قدم از جسم نفی شود، نه جسم از قدیم.
✍️أبوأُمامه دیوبندی
🗓٢ ربیع الاول ١٤٤٧
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🔰در نفی جسم بودن ذات باری تعالی فرمودهاند:
✔️ما نمی گوییم: قدیم جسم نیست، بلکه می گوییم: جسم قدیم نیست. تفاوت بسیار است میان آنکه بگویید: الله تعالی جسم نیست، با آنکه بگویید: جسم الله تعالی نیست؛ چرا که نفی عیب از کسی که اساساً هیچ عیبی در او راه ندارد، خود نوعی عیب شمرده می شود!
👌پس صحیح و درست آن است که در این مسئله، قدم را از جسم سلب کنیم؛ یعنی بگوییم: هیچ جسمی قدیم نیست. و چون سلب کلی همیشه به صورت کلی معکوس می شود، از این باب صحیح خواهد بود که بگوییم: هیچ قدیمی جسم نیست.
🌸این خلاصهی کلام صوفیاء کرامؒ است؛ و حاصل آن این است که هر دو صورت صحیح اند، اما مقتضای ادب این است که قدم از جسم نفی شود، نه جسم از قدیم.
✍️أبوأُمامه دیوبندی
🗓٢ ربیع الاول ١٤٤٧
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
Telegram
✍اهلسنت والجماعت احناف دیوبند📚
✔️تبیین و إشاعهٔ عقاید و نظريات اهلسنت والجماعت احناف دیوبند.
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
🌸بإشراف و اهتمام أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه
🔽link telegram:
https://www.tg-me.com/ahnafdeoband
🔽link whatsapp:
https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
❤5👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ
سطح سواد ملاهای غیرمقلد و متسلف که شب و روز تلاش میکنند مردم را گمراه کنند و عقیده باطله خود را تبلیغ نمایند و آن این که، العیاذ بالله، خدای جهانیان جسمی است که بر عرش نشسته و دو چشم و دو گوش و دو دست
و دو پا دارد و عرض و وزن و حجم دارد.
گسترده نشر کنید.
سطح سواد ملاهای غیرمقلد و متسلف که شب و روز تلاش میکنند مردم را گمراه کنند و عقیده باطله خود را تبلیغ نمایند و آن این که، العیاذ بالله، خدای جهانیان جسمی است که بر عرش نشسته و دو چشم و دو گوش و دو دست
و دو پا دارد و عرض و وزن و حجم دارد.
گسترده نشر کنید.
👍3🤯3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ
👌عثمان ریگی اومد ابروشو درست کنه، زد چشمشم کور کرد.
❗️عثمان ریگی شاگرد عبدالله ریگی احمدی برای دفاع از استادش بلند شده و ادعا میکند که ریگی احمدی به زبان فارسی گفته است «سَیاق» و «سَباق». در حالی که این الفاظ هیچ ریشه فارسی ندارند و در فارسی چنین تلفظ نمیشوند. اگر اصرار دارند، باید مستند آن را از کتب معتبر ارائه کنند.
👌عثمان ریگی اومد ابروشو درست کنه، زد چشمشم کور کرد.
❗️عثمان ریگی شاگرد عبدالله ریگی احمدی برای دفاع از استادش بلند شده و ادعا میکند که ریگی احمدی به زبان فارسی گفته است «سَیاق» و «سَباق». در حالی که این الفاظ هیچ ریشه فارسی ندارند و در فارسی چنین تلفظ نمیشوند. اگر اصرار دارند، باید مستند آن را از کتب معتبر ارائه کنند.
🤩8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ
#تناقضات_سران_لامذهب_بلوچستان
از شعار تا واقعیت، فرسنگها فاصله است...
آنان که خود را راهبر و منجی می نامند، در عمل چیزی جز نقاب داران گمراهی و ابزار باطل نیستند.
تصویر حقیقی شان را باید نه در خطابه ها، که در تضاد اعمال شان دید.
#تناقضات_سران_لامذهب_بلوچستان
از شعار تا واقعیت، فرسنگها فاصله است...
آنان که خود را راهبر و منجی می نامند، در عمل چیزی جز نقاب داران گمراهی و ابزار باطل نیستند.
تصویر حقیقی شان را باید نه در خطابه ها، که در تضاد اعمال شان دید.
👍5❤1
