نکته:
از “یاکوب بومه” عارف و نویسندهی آلمانی در قرن هفدهم، پرسیدند: نزدیکترین راه به خدا چیست؟
گفت: برای من که پینهدوزم، نزدیکترین راه، این است که پینه دوزِ خوبی باشم، شما را نمیدانم.
(دیانت و عقلانیت /رضا بابایی)
❤3
Forwarded from نشر احسان
📕ترجمه فارسی جماع العلم
🔸نشراحسان
🔹نویسنده: محمد بن ادریس شافعی
🔸مترجم: عدنان فلاحی
🔸سال چاپ: ۱۴۰۴
🔹قطع: رقعی
🔸تعداد صفحه: ۱۰۲
🔹دستهبندی موضوعی: فقه و اصول
نحوه خرید
📚کتابفروشی شهر
✨🛒>>ثبت سفارش<<
🆔 @NashrEhsan | نشراحسان
🔸نشراحسان
🔹نویسنده: محمد بن ادریس شافعی
🔸مترجم: عدنان فلاحی
🔸سال چاپ: ۱۴۰۴
🔹قطع: رقعی
🔸تعداد صفحه: ۱۰۲
🔹دستهبندی موضوعی: فقه و اصول
نحوه خرید
📚کتابفروشی شهر
✨🛒>>ثبت سفارش<<
🆔 @NashrEhsan | نشراحسان
آمیزهی حق و باطل
ما باید واقعاً باور کنیم که هیچ انسانی حق مجسم نیست و هیچ انسانی هم باطل مجسم نیست وگرنه نمیتوانیم عقلانی زندگی کنیم. کسانی میتوانند عقلانی زندگی کنند که هیچ انسانی را حق مسلم ندانند و باطل مسلم هم ندانند؛ یعنی یکپارچه حق ندانند و یکپارچه باطل هم ندانند. شما اگر کسی را یکپارچه باطل بدانید نسبت به ادلهای که بر سخنش میآورد بیاعتنا میشوید چون اصل سخنش را باطل میدانید به ادلهاش گوش نمیسپارید. از طرف دیگر هم اگر کسی را حق مجسم بدانید به ادلهاش گوش نمیسپارید. چرا؟ چون میگویید سخن ایشان دلیل نمیخواهد، هرچه میگویند درست است.
آدم برای اینکه علاوه بر مدعای کسی، به دلیل او هم گوش بدهد، نباید او را حق مجسم بداند و نه باطل مجسم. ما وقتی کسی را حق مجسم بدانیم دیگر به دلیلش گوش نمیدهیم چون میگوییم مدعایش درست است و دیگر احتیاج به دلیل نیست. وقتی کسی را باطل مجسم هم بدانیم باز به دلیلش گوش نمیدهیم چون میگوییم مدعایش نادرست است دلیلش هرچه میخواهد باشد. ما باید هرکسی را آمیختهای از حق و باطل بدانیم و بگوییم درصدی از آنچه میگوید حق است و درصدی از آنچه میگوید باطل است.
مولانا خیلی خوب میگفت (به تعبیر امروزی) هیچکسی نمیآید یک سکه «سه تومان و پنج هزاری» ضزب بزند چرا؟ چون آدم سکه را ضرب میزند و تقلب میکند که بهجای سکه واقعی و اصیل از او بپذیرند. چون سکه واقعی «سه تومان و پنج هزاری» وجود ندارد هیچکس سکه سه تومان و پنج هزاری را ضرب نمیزند. هیچکس نمیآید یک اسکناس بیضی شکل چاپ کند چون اسکناس باید به مصرف برسد. این تمثیل معنایش چیست؟ معنایش این است اگر یک سخنی بخواهد باطل کامل باشد مشتری ندارد و آدمهایی هم که میخواهند حرف باطلی بزنند باید این حرف باطلشان را با کلی حق باهم بیامیزند تا مشتری پیدا بکند. و این یعنی «هیچ سخنی نیست الا اینکه جنبه حقی در آن وجود دارد .
وقتی فروید میگفت: آدم همه فعالیتهایش ناشی از غریزه جنسی است - البته مبالغه میکرد - ولی اگر غریزه جنسی هیچ نقشی در زندگی نداشت فروید میتوانست بگوید همه نقش مال غریزه جنسی است؟ طبعاً باید غریزه جنسی یک نقشی در زندگی داشته باشد تا بعد فروید بیاید در این نقش مبالغه کند ولی اگر غریزه جنسی هیچ نقشی نداشت اصلاٌ فروید نمیتوانست این را بگوید. در زمانی مارکس گفته است: منافع طبقاتی آدمها در موضعگیریهایشان تاثیر دارد - ولو مبالغه داشت - اما در عینحال اگر منافع طبقاتی هیچ تاثیری در موضعگیریها نداشت، مارکس نمیتوانست این را بگوید. ما باید بپذیریم که سخنان همیشه آمیزهای از حق و باطلند. وقتی این آمیزهبودن سخنان از حق و باطل را بپذیریم به ادله سخنان اعتنا نشان میدهیم.
علاوه بر این انسان باید قبول کند که خودش هم انسان است و ما این را قبول نمیکنیم. برتولت برشت یک نمایشنامهای دارد به نام «آدم، آدم است». اول به نظر میآید این گزاره، یک گزاره تحلیلی است؛ آنالتیک است زیرا «هرچیزی خودش است»؛ آب، آب است؛ سنگ هم سنگ است و طبعاٌ آدم هم آدم است. ولی همانگونه که برتولت برشت در آن نمایشنامه میخواهد نشان دهد واقعاً گاهی وقتها ما فکر میکنیم آدم، آدم نیست. نکته مرتبط با بحث من این است که ما گاهی وقتها فکر میکنیم که خود ما انسان نیستیم چرا؟ برای اینکه حکم کلی میکنیم درباره اینکه هر انسانی ممکن است اشتباه بکند اما در مورد خودمان چنین حکمی نمیکنیم. پس لااقل ظاهراً در مورد خودمان معتقدیم که ما انسان نیستیم چون ما ممکن نیست اشتباه بکنیم. شرط عقلانیت این است که آدم به خودش بباوراند که من یک تافته جدابافتهای نیستم؛ من هم انسانم و هر انسانی جایزالخطا است بنابراین من هم جایزالخطا خواهم بود.
مصطفی ملکیان
عقلانیت و زندگی عقلانی
@rasepardeh
ما باید واقعاً باور کنیم که هیچ انسانی حق مجسم نیست و هیچ انسانی هم باطل مجسم نیست وگرنه نمیتوانیم عقلانی زندگی کنیم. کسانی میتوانند عقلانی زندگی کنند که هیچ انسانی را حق مسلم ندانند و باطل مسلم هم ندانند؛ یعنی یکپارچه حق ندانند و یکپارچه باطل هم ندانند. شما اگر کسی را یکپارچه باطل بدانید نسبت به ادلهای که بر سخنش میآورد بیاعتنا میشوید چون اصل سخنش را باطل میدانید به ادلهاش گوش نمیسپارید. از طرف دیگر هم اگر کسی را حق مجسم بدانید به ادلهاش گوش نمیسپارید. چرا؟ چون میگویید سخن ایشان دلیل نمیخواهد، هرچه میگویند درست است.
آدم برای اینکه علاوه بر مدعای کسی، به دلیل او هم گوش بدهد، نباید او را حق مجسم بداند و نه باطل مجسم. ما وقتی کسی را حق مجسم بدانیم دیگر به دلیلش گوش نمیدهیم چون میگوییم مدعایش درست است و دیگر احتیاج به دلیل نیست. وقتی کسی را باطل مجسم هم بدانیم باز به دلیلش گوش نمیدهیم چون میگوییم مدعایش نادرست است دلیلش هرچه میخواهد باشد. ما باید هرکسی را آمیختهای از حق و باطل بدانیم و بگوییم درصدی از آنچه میگوید حق است و درصدی از آنچه میگوید باطل است.
مولانا خیلی خوب میگفت (به تعبیر امروزی) هیچکسی نمیآید یک سکه «سه تومان و پنج هزاری» ضزب بزند چرا؟ چون آدم سکه را ضرب میزند و تقلب میکند که بهجای سکه واقعی و اصیل از او بپذیرند. چون سکه واقعی «سه تومان و پنج هزاری» وجود ندارد هیچکس سکه سه تومان و پنج هزاری را ضرب نمیزند. هیچکس نمیآید یک اسکناس بیضی شکل چاپ کند چون اسکناس باید به مصرف برسد. این تمثیل معنایش چیست؟ معنایش این است اگر یک سخنی بخواهد باطل کامل باشد مشتری ندارد و آدمهایی هم که میخواهند حرف باطلی بزنند باید این حرف باطلشان را با کلی حق باهم بیامیزند تا مشتری پیدا بکند. و این یعنی «هیچ سخنی نیست الا اینکه جنبه حقی در آن وجود دارد .
وقتی فروید میگفت: آدم همه فعالیتهایش ناشی از غریزه جنسی است - البته مبالغه میکرد - ولی اگر غریزه جنسی هیچ نقشی در زندگی نداشت فروید میتوانست بگوید همه نقش مال غریزه جنسی است؟ طبعاً باید غریزه جنسی یک نقشی در زندگی داشته باشد تا بعد فروید بیاید در این نقش مبالغه کند ولی اگر غریزه جنسی هیچ نقشی نداشت اصلاٌ فروید نمیتوانست این را بگوید. در زمانی مارکس گفته است: منافع طبقاتی آدمها در موضعگیریهایشان تاثیر دارد - ولو مبالغه داشت - اما در عینحال اگر منافع طبقاتی هیچ تاثیری در موضعگیریها نداشت، مارکس نمیتوانست این را بگوید. ما باید بپذیریم که سخنان همیشه آمیزهای از حق و باطلند. وقتی این آمیزهبودن سخنان از حق و باطل را بپذیریم به ادله سخنان اعتنا نشان میدهیم.
علاوه بر این انسان باید قبول کند که خودش هم انسان است و ما این را قبول نمیکنیم. برتولت برشت یک نمایشنامهای دارد به نام «آدم، آدم است». اول به نظر میآید این گزاره، یک گزاره تحلیلی است؛ آنالتیک است زیرا «هرچیزی خودش است»؛ آب، آب است؛ سنگ هم سنگ است و طبعاٌ آدم هم آدم است. ولی همانگونه که برتولت برشت در آن نمایشنامه میخواهد نشان دهد واقعاً گاهی وقتها ما فکر میکنیم آدم، آدم نیست. نکته مرتبط با بحث من این است که ما گاهی وقتها فکر میکنیم که خود ما انسان نیستیم چرا؟ برای اینکه حکم کلی میکنیم درباره اینکه هر انسانی ممکن است اشتباه بکند اما در مورد خودمان چنین حکمی نمیکنیم. پس لااقل ظاهراً در مورد خودمان معتقدیم که ما انسان نیستیم چون ما ممکن نیست اشتباه بکنیم. شرط عقلانیت این است که آدم به خودش بباوراند که من یک تافته جدابافتهای نیستم؛ من هم انسانم و هر انسانی جایزالخطا است بنابراین من هم جایزالخطا خواهم بود.
مصطفی ملکیان
عقلانیت و زندگی عقلانی
@rasepardeh
ڕاسپاردە
باید هدفِ ما، تنها اصلاح خویشتن باشد اگر خودم را اصلاح کردم، اطرافیان و جامعهی من، به میزانی که تحت تأثیر مناند، وضع بهتری پیدا میکنند. نتیجهی موفقیت در اصلاح خودم این است که درد و رنج کسانی که زندگیشان تحت تأثیر من است، کاهش مییابد. یگانه راه کاهش…
💠اگر هدف ما باید تنها اصلاح خودمان باشد چرا خود جناب ملکیان اینهمه میگوید و مینویسد؟
لابد چیزی در باورها، خواستهها، احساسات، گفتارها و رفتارهای مخاطبانش هست که نیاز به تغییر و اصلاح دارد که نیاز میبیند در این حجم وسیع حرف بزند و بنویسد و گرنه اگر آدم تنها هدفش اصلاح خودش باشد باید در سکوت تنها همان کارهایی را بکند که در این متن ذکر کرده است.
خود بیان این مطلب در فضای عمومی جامعه که "باید هدف ما تنها اصلاح خویشتن باشد" تلاشی است از طرف او برای اصلاح کسانی که تنها هدفشان اصلاح خویشتن نیست و به اصلاح خودش در این زمینه بسنده نکرده و متصدی اصلاح دیگران شده است.
هرکس برای دیگران حرف زد و نوشت یعنی دارد به چیزی دعوت میکند که گمان میکند مردم در آن زمینه یا عیب دارند یا نقص یا هردو. و البته کار بسیار به جا و موجهی میکند اما اگر ادعا کند که انسان باید فقط و تنها به فکر اصلاح خودش باشد و تنها هدفش باید اصلاح خودش باشد، اما از طرف دیگر شبانهروز در حال بیان دیدگاههای خودش برای مردم و نقد اموری باشد که معتقد است درست نیستند، آن کارش که حرف میزند و مینویسد با این ادعایش در تناقض است.
📝#محسن_نیکخواه
https://www.tg-me.com/AZADANDISHI93
@rasepardeh
لابد چیزی در باورها، خواستهها، احساسات، گفتارها و رفتارهای مخاطبانش هست که نیاز به تغییر و اصلاح دارد که نیاز میبیند در این حجم وسیع حرف بزند و بنویسد و گرنه اگر آدم تنها هدفش اصلاح خودش باشد باید در سکوت تنها همان کارهایی را بکند که در این متن ذکر کرده است.
خود بیان این مطلب در فضای عمومی جامعه که "باید هدف ما تنها اصلاح خویشتن باشد" تلاشی است از طرف او برای اصلاح کسانی که تنها هدفشان اصلاح خویشتن نیست و به اصلاح خودش در این زمینه بسنده نکرده و متصدی اصلاح دیگران شده است.
هرکس برای دیگران حرف زد و نوشت یعنی دارد به چیزی دعوت میکند که گمان میکند مردم در آن زمینه یا عیب دارند یا نقص یا هردو. و البته کار بسیار به جا و موجهی میکند اما اگر ادعا کند که انسان باید فقط و تنها به فکر اصلاح خودش باشد و تنها هدفش باید اصلاح خودش باشد، اما از طرف دیگر شبانهروز در حال بیان دیدگاههای خودش برای مردم و نقد اموری باشد که معتقد است درست نیستند، آن کارش که حرف میزند و مینویسد با این ادعایش در تناقض است.
📝#محسن_نیکخواه
https://www.tg-me.com/AZADANDISHI93
@rasepardeh
Telegram
کانال آزاد اندیشی
گامی در راه برداشت موانع روانی و معرفتی حقیقت طلبی
دکتر علی الوردی،مورخ و جامعهشناس سکولار عراقی که گزینگویههایش در جهان عرب زبانزد است، میگوید:
ما نگرانِ ملحدانی که منکر خدا میشوند نیستیم؛ بلکه کسانی وحشتِ واقعی ما را برمیانگیزند که با تمام ایمانِشان، دست به کُشتار میزنند تا وجود خدا را برایمان اثبات کنند.
@rasepardeh
ما نگرانِ ملحدانی که منکر خدا میشوند نیستیم؛ بلکه کسانی وحشتِ واقعی ما را برمیانگیزند که با تمام ایمانِشان، دست به کُشتار میزنند تا وجود خدا را برایمان اثبات کنند.
@rasepardeh
❤1
ڕاسپاردە
💠اگر هدف ما باید تنها اصلاح خودمان باشد چرا خود جناب ملکیان اینهمه میگوید و مینویسد؟ لابد چیزی در باورها، خواستهها، احساسات، گفتارها و رفتارهای مخاطبانش هست که نیاز به تغییر و اصلاح دارد که نیاز میبیند در این حجم وسیع حرف بزند و بنویسد و گرنه اگر آدم…
.
🌽یه کشاورز بود که ذرّتهای باکیفیتی پرورش میداد.
▫️جای تعجب بود که چطوری بین همهی کشاورزهایی که ذرت میکارن، فقط اونه که هرسال جایزهی بهترین ذرّت رو میبره؟
▫️یه سال خبرنگار روزنامه باهاش مصاحبه میکنه و بین مصاحبه میفهمه که کشاورز هر سال بذر ذرت برندهی خودشو با همسایههاش تقسیم میکنه!
▫️چرا بذر محصول خودتو با بقیهی همسایهها تقسیم میکنی وقتی میدونی سال بعد همون آدما باهات رقابت میکنن؟
▫️کشاورز جواب داد:
البته که میدونم، ولی شما هم میدونی که باد گردهی ذرت رسیده رو برمیداره و مزرعه به مزرعه میچرخونه؟
اگه همسایهم ذرت ضعیفی داشته باشه، ذرت منم ضعیف میشه و اگه قرار باشه ذرت خوبی پرورش بدم، باید به همسایههام هم کمک کنم که محصول با کیفیتی داشته باشن.
زندگی ما همینه...
اگه بخوایم خوب و معنادار زندگی کنیم باید به پربار کردن زندگی اطرافیانمون کمک کنیم...
چون ارزش هر فرد با تاثیر مثبتی که در زندگی دیگران میذاره سنجیده میشه.
زندگی شاد در گرو کمک کردن به دیگرانه وگرنه شادی انفرادی لذتی نداره./ هیرکان
تحلیل و رصد
@rasepardeh
🌽یه کشاورز بود که ذرّتهای باکیفیتی پرورش میداد.
▫️جای تعجب بود که چطوری بین همهی کشاورزهایی که ذرت میکارن، فقط اونه که هرسال جایزهی بهترین ذرّت رو میبره؟
▫️یه سال خبرنگار روزنامه باهاش مصاحبه میکنه و بین مصاحبه میفهمه که کشاورز هر سال بذر ذرت برندهی خودشو با همسایههاش تقسیم میکنه!
▫️چرا بذر محصول خودتو با بقیهی همسایهها تقسیم میکنی وقتی میدونی سال بعد همون آدما باهات رقابت میکنن؟
▫️کشاورز جواب داد:
البته که میدونم، ولی شما هم میدونی که باد گردهی ذرت رسیده رو برمیداره و مزرعه به مزرعه میچرخونه؟
اگه همسایهم ذرت ضعیفی داشته باشه، ذرت منم ضعیف میشه و اگه قرار باشه ذرت خوبی پرورش بدم، باید به همسایههام هم کمک کنم که محصول با کیفیتی داشته باشن.
زندگی ما همینه...
اگه بخوایم خوب و معنادار زندگی کنیم باید به پربار کردن زندگی اطرافیانمون کمک کنیم...
چون ارزش هر فرد با تاثیر مثبتی که در زندگی دیگران میذاره سنجیده میشه.
زندگی شاد در گرو کمک کردن به دیگرانه وگرنه شادی انفرادی لذتی نداره./ هیرکان
تحلیل و رصد
@rasepardeh