Forwarded from اتچ بات
Telegram
attach 📎
🔵 دین به منزلهی یک امکان
دست در انبان دین بردن
❓دین (متون مقدس، سنت و سیرهی قدیسین، تاریخ دین)، چیست که آدمی برای هرگونه تصمیم و عملاش، میتواند دستاویزی در آن بیابد و با بهره گرفتن از آن، رفتارش را موجه نشان دهد؟
❓و پرسش دوم، آیا زندگی شخص دیندار، بر اساس درک او از خدا سامان مییابد، یا شیوه و کیفیت زندگی او، تصویر خاصی از خدا را ایجاد میکند؟ به عبارت دیگر، زندگی یک باورمند، تحت تاثیر تصویری است که از خدا دارد و یا کیفیت و شیوهی زندگی کردن اوست که تصویر خاصی از خداوند را خلق میکند؟
✅ ۱. وقتی به تاریخ جوامع دیندار نظر میافکنیم، میبینیم که گاهی به نام دین، شفقت ورزیدهاند، گاهی به نام دین، خشونت ورزیدهاند. به نام دین، جنگ کردهاند و نیز به نام دین، صلح کردهاند. و بسیاری از رفتارهای متضاد را با ارجاع و توسل به متون، سنت و تاریخ دین، مرتکب شدهاند. هماکنون به رفتار صاحبان قدرت در ایران هم که نگاه میکنیم، درمییابیم که به نام دین و با تکیه به معارف دینی، متون مقدس، سنت و تاریخ دین، جنگ کردهاند، صلح کردهاند، مذاکره با خصم را رد کردهاند، و در وقت دیگر، مذاکره را پذیرفتهاند و همینطور باقی ماجرا.
تاریخ دین نشان میدهد که دین، به مثابهی یک امکان و در سطح نازلتر، گاه یک ابزار رخ نموده است. همچنان که علم و تکنولوژی نیز چنین بوده است. و همچنان که بسیاری از امور دیگر نیز نقش یک "امکان" را بازی کردهاند.
وقتی از "دین به منزلهی یک امکان" یاد میشود، به این معناست که آدمیان، دین را (چونان سایر ابزارهای در دسترس)، در خدمت اهداف و خواستههایی خود قرار میدهند. گویی، پیش از مراجعه به دین، هدف خود را معلوم میکنند و در هنگام مراجعه به متون دینی، سراغ گفتاری از متون میروند که امکان رسیدن به هدفشان را فراهم میکند. رفتارشان را موجه و کارشان را نزد خودشان، درست جلوه دهد.
✔️ رفتارشناسی باورمندان، این نکته را عیان میکند که این آدمی است که تصمیم میگیرد از دین چگونه و برای چه مقصودی استفاده نماید. اگر تصمیم به جنگ داشته باشد، از آیات قتال و ستیز و اگر صلح بخواهد از آیاتی بهره میبرد که به بخشایش و صلح فرمان میدهند. اگر بخواهد خشونت بورزد، به گفتار خشن و اگر بخواهد محبت بورزد، به رحمانیت گفتار خدا ارجاع میدهد. در این حالت، گویی "دین"، جعبهابزاری است که فراخور نیاز، از آن استفاده میبرند.
در آیات اول قرآن به صراحت آمده است که قرآن، برای هدایت متقین ارسال شده است. (ذٰلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ ۛ فيهِ ۛ هُدًى لِلمُتَّقينَ)
از این صراحت، چنین برداشت میشود که آدمی پیش از رجوع به سخن خداوند، باید که متقی شده باشد. زیرا که اگر غیر متقی، به کلام وحی مراجعه کند، جز خسران چیزی نصیب او نخواهد شد.
مولانا در مثنوی هم بر این نکته اشاره دارد که قرآن، یک امکان است. امکانی برای از چاه بیرون آمدن و امکانی برای رفتن به ته چاه.
بنا به آنچه آمد، هر شخص، دین و ایضا خدای خود را به صورت و شمایل خود میآفریند."کیفیت وجودی" هر مومن است که خدایش را خلق میکند. "جهتگیری درونی" است که توجه آدمی را به آیاتی جلب و از آیاتی دیگر غافل میکند.
✅ ۲. اگر آنچه گفته شد، قرین صحت باشد، آنگاه مسیر کسانی که تلاش میکنند تا قرائتی انسانی، اخلاقی و رحمانی از قرآن ارائه دهند، چندان با توفیق همراه نخواهد بود. زیرا قرائت آدمیان از کتاب مقدس، بیشتر از آن که امر معرفتی باشد، امر وجودی، اجتماعی است که در اوضاع و احوالی شکل میگیرد. به جای آن، باید به شرایطی اندیشید که در آن شرایط، خدای انسانی، رحمانی و اخلاقی خلق میشود. خدایی روادار و مداراجو که پاس حقوق انسانها را دارد و به شفقت و مهربانی راه میدهد.
در این ایده، خوانش و قرائت افراد از متن مقدس، ناشی از جهتگیری وجودی و شرایط بیرونی حاکم بر افراد است. همان که مولانا ان را "سودای سربالا" نام مینهاد.
درون خیالاندیش، درون جنگطلب، صلحطلب، مداراجو، خشمگین، آرام، بیپروا، با متانت و.....دین و خدای متناسب با خود را خلق میکند. هر فرد با مختصات وجودی خود، به متون دینی مراجعه میکند و دست در انبان دین میبرد و چیزهایی را برمیدارد که به کارش بیاید. از این رو، گرچه ارائهی چهرهی انسانی از دین و قرائت بشردوستانه از کلام وحی کاری درخور و شایسته است، اما راه به جایی نمیبرد و افقی را نمیگشاید. باید شرایط و امکانهایی فراهم کرد که آدمیانی با فضیلت و اخلاقی در آن رشد یابند. آنگاه انسان اخلاقی، دین او هم اخلاقی خواهد بود.
✍️ علی زمانیان ... ۰۷ / ۰۳ / ۱۴۰۴
@rasepardeh
دست در انبان دین بردن
❓دین (متون مقدس، سنت و سیرهی قدیسین، تاریخ دین)، چیست که آدمی برای هرگونه تصمیم و عملاش، میتواند دستاویزی در آن بیابد و با بهره گرفتن از آن، رفتارش را موجه نشان دهد؟
❓و پرسش دوم، آیا زندگی شخص دیندار، بر اساس درک او از خدا سامان مییابد، یا شیوه و کیفیت زندگی او، تصویر خاصی از خدا را ایجاد میکند؟ به عبارت دیگر، زندگی یک باورمند، تحت تاثیر تصویری است که از خدا دارد و یا کیفیت و شیوهی زندگی کردن اوست که تصویر خاصی از خداوند را خلق میکند؟
✅ ۱. وقتی به تاریخ جوامع دیندار نظر میافکنیم، میبینیم که گاهی به نام دین، شفقت ورزیدهاند، گاهی به نام دین، خشونت ورزیدهاند. به نام دین، جنگ کردهاند و نیز به نام دین، صلح کردهاند. و بسیاری از رفتارهای متضاد را با ارجاع و توسل به متون، سنت و تاریخ دین، مرتکب شدهاند. هماکنون به رفتار صاحبان قدرت در ایران هم که نگاه میکنیم، درمییابیم که به نام دین و با تکیه به معارف دینی، متون مقدس، سنت و تاریخ دین، جنگ کردهاند، صلح کردهاند، مذاکره با خصم را رد کردهاند، و در وقت دیگر، مذاکره را پذیرفتهاند و همینطور باقی ماجرا.
تاریخ دین نشان میدهد که دین، به مثابهی یک امکان و در سطح نازلتر، گاه یک ابزار رخ نموده است. همچنان که علم و تکنولوژی نیز چنین بوده است. و همچنان که بسیاری از امور دیگر نیز نقش یک "امکان" را بازی کردهاند.
وقتی از "دین به منزلهی یک امکان" یاد میشود، به این معناست که آدمیان، دین را (چونان سایر ابزارهای در دسترس)، در خدمت اهداف و خواستههایی خود قرار میدهند. گویی، پیش از مراجعه به دین، هدف خود را معلوم میکنند و در هنگام مراجعه به متون دینی، سراغ گفتاری از متون میروند که امکان رسیدن به هدفشان را فراهم میکند. رفتارشان را موجه و کارشان را نزد خودشان، درست جلوه دهد.
✔️ رفتارشناسی باورمندان، این نکته را عیان میکند که این آدمی است که تصمیم میگیرد از دین چگونه و برای چه مقصودی استفاده نماید. اگر تصمیم به جنگ داشته باشد، از آیات قتال و ستیز و اگر صلح بخواهد از آیاتی بهره میبرد که به بخشایش و صلح فرمان میدهند. اگر بخواهد خشونت بورزد، به گفتار خشن و اگر بخواهد محبت بورزد، به رحمانیت گفتار خدا ارجاع میدهد. در این حالت، گویی "دین"، جعبهابزاری است که فراخور نیاز، از آن استفاده میبرند.
در آیات اول قرآن به صراحت آمده است که قرآن، برای هدایت متقین ارسال شده است. (ذٰلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ ۛ فيهِ ۛ هُدًى لِلمُتَّقينَ)
از این صراحت، چنین برداشت میشود که آدمی پیش از رجوع به سخن خداوند، باید که متقی شده باشد. زیرا که اگر غیر متقی، به کلام وحی مراجعه کند، جز خسران چیزی نصیب او نخواهد شد.
مولانا در مثنوی هم بر این نکته اشاره دارد که قرآن، یک امکان است. امکانی برای از چاه بیرون آمدن و امکانی برای رفتن به ته چاه.
زانک از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
بنا به آنچه آمد، هر شخص، دین و ایضا خدای خود را به صورت و شمایل خود میآفریند."کیفیت وجودی" هر مومن است که خدایش را خلق میکند. "جهتگیری درونی" است که توجه آدمی را به آیاتی جلب و از آیاتی دیگر غافل میکند.
✅ ۲. اگر آنچه گفته شد، قرین صحت باشد، آنگاه مسیر کسانی که تلاش میکنند تا قرائتی انسانی، اخلاقی و رحمانی از قرآن ارائه دهند، چندان با توفیق همراه نخواهد بود. زیرا قرائت آدمیان از کتاب مقدس، بیشتر از آن که امر معرفتی باشد، امر وجودی، اجتماعی است که در اوضاع و احوالی شکل میگیرد. به جای آن، باید به شرایطی اندیشید که در آن شرایط، خدای انسانی، رحمانی و اخلاقی خلق میشود. خدایی روادار و مداراجو که پاس حقوق انسانها را دارد و به شفقت و مهربانی راه میدهد.
در این ایده، خوانش و قرائت افراد از متن مقدس، ناشی از جهتگیری وجودی و شرایط بیرونی حاکم بر افراد است. همان که مولانا ان را "سودای سربالا" نام مینهاد.
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون ترا سودای سربالا نبود
درون خیالاندیش، درون جنگطلب، صلحطلب، مداراجو، خشمگین، آرام، بیپروا، با متانت و.....دین و خدای متناسب با خود را خلق میکند. هر فرد با مختصات وجودی خود، به متون دینی مراجعه میکند و دست در انبان دین میبرد و چیزهایی را برمیدارد که به کارش بیاید. از این رو، گرچه ارائهی چهرهی انسانی از دین و قرائت بشردوستانه از کلام وحی کاری درخور و شایسته است، اما راه به جایی نمیبرد و افقی را نمیگشاید. باید شرایط و امکانهایی فراهم کرد که آدمیانی با فضیلت و اخلاقی در آن رشد یابند. آنگاه انسان اخلاقی، دین او هم اخلاقی خواهد بود.
✍️ علی زمانیان ... ۰۷ / ۰۳ / ۱۴۰۴
@rasepardeh
👍2
چنین شنیدم که ذوالقرنین دور جهان بگشت و همه جهان را به تسخیر خود درآورد و بازگشت و قصد خانهٔ خویش کرد ، در نزدیکی دامغان وقت مرگش رسید ؛ وصیت کرد که مرا در تابوتی گذارید و تابوت را سوراخ کنید و دستهای مرا از آن سوراخ بیرون کنید ، کف دست هایم را باز بگذارید و همینگونه برید تا مردمان بینند که همه جهان گرفتیم و دست خالی میرویم ، آمدیم و رفتیم ، گرفتیم و دادیم .
عنصرالمعالی
قابوسنامه
@rasepardeh
عنصرالمعالی
قابوسنامه
@rasepardeh
🔸
«همهکس را عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال.
یکی جهود و مسلمان
نزاع میکردند
چنانکه خنده گرفت
از حدیثِ ایشانم
به طیره گفت مسلمان:
گر این قبالهی من
درست نیست،
خدایا جهود میرانم
جهود گفت:
به تورات میخورم سوگند
وگر خلاف کنم،
همچو تو مسلمانم
گر از بسیط زمین
عقل منعدم گردد
به خود گمان نبَرَد هیچکس
که نادانم»
✍ #سعدی
📕 #گلستان
باب هشتم در آداب صحبت
@rasepardeh
«همهکس را عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال.
یکی جهود و مسلمان
نزاع میکردند
چنانکه خنده گرفت
از حدیثِ ایشانم
به طیره گفت مسلمان:
گر این قبالهی من
درست نیست،
خدایا جهود میرانم
جهود گفت:
به تورات میخورم سوگند
وگر خلاف کنم،
همچو تو مسلمانم
گر از بسیط زمین
عقل منعدم گردد
به خود گمان نبَرَد هیچکس
که نادانم»
✍ #سعدی
📕 #گلستان
باب هشتم در آداب صحبت
@rasepardeh
Forwarded from 🌺 (موحەممەد ئیزەدی) 🌺 mohammadezadi@ (Mo Ezadi)
بەھێزترین و گەورەترین دوژمنی ئیسلام ، موسوڵمانی نەزانە، چونکە بەھۆی نەزانینی خۆیەوە لایەنگری و دەمارگیری پڕ لە نەزانی بە کار دەبات و لەڕێگەی کارەکانییەوە شێوەو شکڵی ڕاستەقینەی ئیسلام ، ناشیرین دەکات و بەخەڵک نیشان دەدات کە ئیسلام تەنیا ئەمەیە....
#موحەممەد_ئیزەدی
@mohammdezadi
🔹️هرگز به نیکی دست نمییابید، مگر آنگاه که از آنچه دوست میدارید ببخشید.(آلعمران – ۹۲)
یاور همیشگی و نیکوکار گرامی
شمیم عید قربان در فضا پیچیده و صدای قدمهای این عید بزرگ به گوش میرسد.
در این ایام پرفضیلت، سفرهی نیازمندان چشمانتظار بخشش و کرم دیگری از سوی بندگان مخلص خداوند است.ما خدمتگزاران شما در مؤسسه خیریه ئاسوی بینیازی کوردستان از شما همراه عزیز دعوت میکنیم با مشارکت در طرح قربانی نیابتی،ما را در رنگین ساختن سفرهی بیش از ۵۰۰ خانوادهی تحت پوشش یاری فرمایید.
شماره تماس موسسه: 09941877616
شماره کارت:
5859 8370 0018 1046
6063 7370 0000 9579
شماره شبا :
IR450600540801104433866001
آدرس:خیابان کشاورز ،پاساژ وکیل
موسسه خیریه ئاسوی بی نیازی کوردستان
@asoybenyaze
یاور همیشگی و نیکوکار گرامی
شمیم عید قربان در فضا پیچیده و صدای قدمهای این عید بزرگ به گوش میرسد.
در این ایام پرفضیلت، سفرهی نیازمندان چشمانتظار بخشش و کرم دیگری از سوی بندگان مخلص خداوند است.ما خدمتگزاران شما در مؤسسه خیریه ئاسوی بینیازی کوردستان از شما همراه عزیز دعوت میکنیم با مشارکت در طرح قربانی نیابتی،ما را در رنگین ساختن سفرهی بیش از ۵۰۰ خانوادهی تحت پوشش یاری فرمایید.
شماره تماس موسسه: 09941877616
شماره کارت:
5859 8370 0018 1046
6063 7370 0000 9579
شماره شبا :
IR450600540801104433866001
آدرس:خیابان کشاورز ،پاساژ وکیل
موسسه خیریه ئاسوی بی نیازی کوردستان
@asoybenyaze
❤1
Forwarded from اتچ بات
هزرەجیاوازەکان | ناسر سوبحانی وەک کەسایەتییەکی ناسراوی ڕۆژهەڵاتی کوردستان - بەشی دووەم
🆔 @rasepardeh
15/2/2025
🆔 @rasepardeh
Telegram
attach 📎
《جهنم فومن》
خواجه محمد مهتاب را گفتند: خدای را میشناسی؟
گفت: آنقدر که انکارش نتوانم کرد و بدو کافر نتوانم بود.
گفتند: برای خدایی که بدین مقدار شناسی، چگونه نماز میگزاری و روزه میگیری و زکات میدهی و به حج میروی؟
گفت: این سخن با آنان بگویید که برای این ناشناخته گردن میزنند و خون میریزند و روزگار را بر خلق خدا سیاه کردهاند. در عبادت ما سود اگر نیست، زیان هم نیست.
@rasepardeh
خواجه محمد مهتاب را گفتند: خدای را میشناسی؟
گفت: آنقدر که انکارش نتوانم کرد و بدو کافر نتوانم بود.
گفتند: برای خدایی که بدین مقدار شناسی، چگونه نماز میگزاری و روزه میگیری و زکات میدهی و به حج میروی؟
گفت: این سخن با آنان بگویید که برای این ناشناخته گردن میزنند و خون میریزند و روزگار را بر خلق خدا سیاه کردهاند. در عبادت ما سود اگر نیست، زیان هم نیست.
@rasepardeh
👍1
🏷
#حکایت
پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت: این فرزند توست، تربیتش همچنان کن که یکی از فرزندان خویش.
ادیب خدمت کرد و متقبل شد و سالی چند بر او سعی کرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند.
مَلِک دانشمند را مؤاخذت کرد و معاتبت فرمود که وعدهی خلاف کردی و وفا بهجا نیاوردی.
گفت: بر رای خداوند روی زمین پوشیده نماند که تربیت یکسان است و طباع مختلف.
گرچه سیم و زر ز سنگ آید همی
در همه سنگی نباشد زرّ و سیم
بر همه عالم همیتابد سهیل
جایی انبان میکند جایی ادیم¹
¹ انبان یا خیک معمولاً از پوست دباغی نشده تهیه میشود و ادیم به معنای پوست دباغی شده است.
مفهوم سادهی بیت یعنی چیزی واحد، یکجا بیاثر است و یکجا مفید.
@rasepardeh
#حکایت
پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت: این فرزند توست، تربیتش همچنان کن که یکی از فرزندان خویش.
ادیب خدمت کرد و متقبل شد و سالی چند بر او سعی کرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند.
مَلِک دانشمند را مؤاخذت کرد و معاتبت فرمود که وعدهی خلاف کردی و وفا بهجا نیاوردی.
گفت: بر رای خداوند روی زمین پوشیده نماند که تربیت یکسان است و طباع مختلف.
گرچه سیم و زر ز سنگ آید همی
در همه سنگی نباشد زرّ و سیم
بر همه عالم همیتابد سهیل
جایی انبان میکند جایی ادیم¹
#گلستان_سعدی
¹ انبان یا خیک معمولاً از پوست دباغی نشده تهیه میشود و ادیم به معنای پوست دباغی شده است.
مفهوم سادهی بیت یعنی چیزی واحد، یکجا بیاثر است و یکجا مفید.
@rasepardeh
❤1
Forwarded from رێگا راسەکان (Goran)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی کسی را گول میزنی آنوقت انصاف و عدالت را از او میدزدی، میفهمی؟
هیچچیز زشتتر از دزدی نیست، اینکه مردی چیزی را مال او نباشد به سرقت ببرد، خواه جان یک آدم باشد خواه یک تکه نان..
بادبادک باز | #خالد_حسینی
📽 روزی روزگاری
@regarasakan
هیچچیز زشتتر از دزدی نیست، اینکه مردی چیزی را مال او نباشد به سرقت ببرد، خواه جان یک آدم باشد خواه یک تکه نان..
بادبادک باز | #خالد_حسینی
📽 روزی روزگاری
@regarasakan
نوشتن از اخلاق برای من همیشه دلپذیر بوده است. نوشتن از چیزی که هم رکن شریعت است و هم رکن معیشت، چرا دلپذیر نباشد؟ اما اگرچه ملال اور نیست، هراس آور است. قداستی در اخلاق هست که همچون یقین در ریاضیات، آن را برتر از تجزبه و تحلیل و تجریه و تحویل می نشاند. جامعه شناسی و روان شناسی رفتار، هیچ گاه نتوانسته اند جای علم اخلاق را پر کنند، چرا که همواره از حسن و قبح، یقینی می ماند که ویژه اخلاق است و دست هیچ تحویل و تحلیلی بدان
نمی رسد، همچنانکه هیچ حیله و شیوه فیلسوفانه ای تاکنون نتوانسته است ریاضیات را به یک علم تجربی کامل عیار بدل کند، زیرا که در آن علم، یقینی هست که از دل هیچ تجربه ای برنمی آید و به چنگ هیچ تجربه گری نمی افتد.
از چشمه تاریخ شگفتیهای بسیار جوشیده است و از نوادر شگفتیها آنکه، به گمان کسانی چیزی تحویل پذیرتر و نسبی تر و استثنابردارتر و اعتباری تر و شکستنی تر و ضابطه ناپذیرتر از این اخلاق مقدس نداشته ایم. مشکل فقط در مبانی اخلاق یا بی اخلاقی آدمیان نیست، در خود اخلاقیات هم هست. یعنی مسئله فقط این نیست ک حسن و قبح افعال، ذاتی اند یا نه، و عقل و عاطفه با هم کشمکش می ورزند یا نه، و چیزی به نام وجدان اخلاقی وجود دارد یا نه، و "باید" از "است" برمی آید یا نه، و آدمی مختار است یا نه، و ... بلکه چنین می نماید که صعب تر از اینها عجز رقت انگیز علم اخلاق است از دادن تعریف و ضابطه ای روشن و دقیق برای فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی.
هنوز که هنوز است پس از آن همه جهد و جنجال، معلوم نیست که دروغ گفتن دقیقاً در کجاها بد نیست، و صله رحم کجاها خوب است و خلف وعده کجا جایز است و راستگویی کی بد می شود و احسان با چه کسی رواست و خشم گرفتن بر چه کس ناروا، و از دو فضیلت متعارض کدام بر دیگری مقدم است و علم آموزی تا چه حد خوب است و تصرف در طبیعت تا کجا مجاز است و توسعه اقتصادی و فرهنگی و آزادی قلم و بیان و ... حدشان کجاست؟ و تعریف دقیق و درست عدل و ظلم و احسان و غیرت و حیا و تواضع و مصادیقشان چیست؟ و حقوق انسان کدامند؟ و خودخواهی چیست و حد ممدوح و مذموم آن کجاست؟ نوعدوستی و دیگردوستی چطور؟ گویی در مفاهیم اخلاقی، آنها که تعریفشان روشن است، حسن و فبحشان مطلق نیست و آنها که حسن و قبحشان مطلق است تعریفشان روشن نیست، و این هر دو به یک نتیجه می انجامد و آن کوتاهی و تیرگی در مقام ارشاد است. راستگویی معنا و تعریف واضحی دارد اما هیچ حکیم اخلاقی هیچ گاه فتوا نداده است که راستگویی مطلقا و همه جا نیکوست. خلف وعده هم، ابهام چندانی ندارد اما هیچ کس آن را مطلقا و در همه جا بد ندانسته است. از آن طرف با اینکه همه عقلا بر خسن عدل و قبح ظلم به نحو مطلق اتفاق کرده اند، هیچ عاقلی تعریفی روشن از عدل و ظلم به دست نداده است! گویی در اینجا هم مانند مکانیک کوانتومی با یک اصل "عدم تعیّن" روبه روییم و همین که بر دقت یک طرف
می افزاییم از اطلاق طرف دیگر می کاهیم (همچنان که دانستن سرعت دقیق الکترون، موضع آن را مبهم می گذارد و بالعکس). و این "عدم تعیّن" مسأله مسأله هاست و نشان می دهد که نه تنها علم اخلاق از بن، علم دقیق و ضابطه مندی نیست، بلکه هیچگاه به آن دقت و صلابت آرمانی نمی رسد و به فرض که حسن و قبح را چون معتزله ذاتی و عقلی بدانیم و بایدها را هم از است ها درآوریم، و حتی مشهورات اخلاقی و آرای محموده را در رتبه یقینیات و اولیات بنشانیم و نسبیت فرهنگی را از آنها بزداییم، و اعتباریت شان را بالمره انکار کنیم، و معنای حسن و قبح را هم به شیوه ای خردپسند به دست دهیم، باز هم نظرا ذره ای از آن عدم تعیّن نکاسته ایم و عملا قدمی به پیش نگذاشته ایم، و نوری بر منطقه حق و عدل و انصاف و قدرت و آزادی نیفکنده ایم و تکلیف فاعلان را در چند راهی های دشوار اخلاقی، معلوم نکرده ایم. ذاتی کردن حسن و قبح بیش از این نمی گوید که آدمی اگر کاری بد بکند، بدی آن ذاتی و واقعی است نه فرضی و اعتباری و مجازی. اما اینکه در این مخمصه که منم، کار بد کدام است و کار نیک کدام، حکمش از دل آن رأی فلسفی برنمی آید...
عبدالکریم سروش ـ "اخلاق خدایان: اخلاق برتر وجود ندارد" در اخلاق خدایان،
طرح نو 1387
@rasepardeh
نمی رسد، همچنانکه هیچ حیله و شیوه فیلسوفانه ای تاکنون نتوانسته است ریاضیات را به یک علم تجربی کامل عیار بدل کند، زیرا که در آن علم، یقینی هست که از دل هیچ تجربه ای برنمی آید و به چنگ هیچ تجربه گری نمی افتد.
از چشمه تاریخ شگفتیهای بسیار جوشیده است و از نوادر شگفتیها آنکه، به گمان کسانی چیزی تحویل پذیرتر و نسبی تر و استثنابردارتر و اعتباری تر و شکستنی تر و ضابطه ناپذیرتر از این اخلاق مقدس نداشته ایم. مشکل فقط در مبانی اخلاق یا بی اخلاقی آدمیان نیست، در خود اخلاقیات هم هست. یعنی مسئله فقط این نیست ک حسن و قبح افعال، ذاتی اند یا نه، و عقل و عاطفه با هم کشمکش می ورزند یا نه، و چیزی به نام وجدان اخلاقی وجود دارد یا نه، و "باید" از "است" برمی آید یا نه، و آدمی مختار است یا نه، و ... بلکه چنین می نماید که صعب تر از اینها عجز رقت انگیز علم اخلاق است از دادن تعریف و ضابطه ای روشن و دقیق برای فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی.
هنوز که هنوز است پس از آن همه جهد و جنجال، معلوم نیست که دروغ گفتن دقیقاً در کجاها بد نیست، و صله رحم کجاها خوب است و خلف وعده کجا جایز است و راستگویی کی بد می شود و احسان با چه کسی رواست و خشم گرفتن بر چه کس ناروا، و از دو فضیلت متعارض کدام بر دیگری مقدم است و علم آموزی تا چه حد خوب است و تصرف در طبیعت تا کجا مجاز است و توسعه اقتصادی و فرهنگی و آزادی قلم و بیان و ... حدشان کجاست؟ و تعریف دقیق و درست عدل و ظلم و احسان و غیرت و حیا و تواضع و مصادیقشان چیست؟ و حقوق انسان کدامند؟ و خودخواهی چیست و حد ممدوح و مذموم آن کجاست؟ نوعدوستی و دیگردوستی چطور؟ گویی در مفاهیم اخلاقی، آنها که تعریفشان روشن است، حسن و فبحشان مطلق نیست و آنها که حسن و قبحشان مطلق است تعریفشان روشن نیست، و این هر دو به یک نتیجه می انجامد و آن کوتاهی و تیرگی در مقام ارشاد است. راستگویی معنا و تعریف واضحی دارد اما هیچ حکیم اخلاقی هیچ گاه فتوا نداده است که راستگویی مطلقا و همه جا نیکوست. خلف وعده هم، ابهام چندانی ندارد اما هیچ کس آن را مطلقا و در همه جا بد ندانسته است. از آن طرف با اینکه همه عقلا بر خسن عدل و قبح ظلم به نحو مطلق اتفاق کرده اند، هیچ عاقلی تعریفی روشن از عدل و ظلم به دست نداده است! گویی در اینجا هم مانند مکانیک کوانتومی با یک اصل "عدم تعیّن" روبه روییم و همین که بر دقت یک طرف
می افزاییم از اطلاق طرف دیگر می کاهیم (همچنان که دانستن سرعت دقیق الکترون، موضع آن را مبهم می گذارد و بالعکس). و این "عدم تعیّن" مسأله مسأله هاست و نشان می دهد که نه تنها علم اخلاق از بن، علم دقیق و ضابطه مندی نیست، بلکه هیچگاه به آن دقت و صلابت آرمانی نمی رسد و به فرض که حسن و قبح را چون معتزله ذاتی و عقلی بدانیم و بایدها را هم از است ها درآوریم، و حتی مشهورات اخلاقی و آرای محموده را در رتبه یقینیات و اولیات بنشانیم و نسبیت فرهنگی را از آنها بزداییم، و اعتباریت شان را بالمره انکار کنیم، و معنای حسن و قبح را هم به شیوه ای خردپسند به دست دهیم، باز هم نظرا ذره ای از آن عدم تعیّن نکاسته ایم و عملا قدمی به پیش نگذاشته ایم، و نوری بر منطقه حق و عدل و انصاف و قدرت و آزادی نیفکنده ایم و تکلیف فاعلان را در چند راهی های دشوار اخلاقی، معلوم نکرده ایم. ذاتی کردن حسن و قبح بیش از این نمی گوید که آدمی اگر کاری بد بکند، بدی آن ذاتی و واقعی است نه فرضی و اعتباری و مجازی. اما اینکه در این مخمصه که منم، کار بد کدام است و کار نیک کدام، حکمش از دل آن رأی فلسفی برنمی آید...
عبدالکریم سروش ـ "اخلاق خدایان: اخلاق برتر وجود ندارد" در اخلاق خدایان،
طرح نو 1387
@rasepardeh
❤1
Forwarded from هەنارستانی بێدەنگی (sayda)
یاشار کەمال و موسا عەنتەر
فیکەیەکی کوردی دوو لووتکە بەیەک دەگەیەنێت
موسا عەنتەر لە کتێبی بیرەوەرییەکانیدا دەنووسێت:
جارێک لەگەڵ جەمیل پاشازادەی هاوڕێم لە ئیستانبول چووین بۆ کەناری کوچوکیالی. لە کاتی مەلەکردندا گوێم لێ بوو کەسێک بە فیکە میلۆدیی گۆرانیی (بێ مال)ی کوردی لێ دەدا. ئەو دەنگە زۆر کاری تێمان کرد، بۆیە بە مەلە خۆمان گەیاندە ئەوبەری کەنار. تەماشامان کرد گەنجێکی هەژار و کوێر دەرپێیەکی سپی لە پێدایە و لەسەر بەردێک دانیشتووە،
پرسیم:
- تۆ کێیت برام؟
بە تووڕەیی گوتی:
- بە تۆ چی!
من: فیکەی کوردیت لێ دەدا و من زۆر پێم خۆش بوو، بۆیە پرسیم.
ئەو: جا چی بووە؟ فیکەی کوردی لێ دەدەم.
من: تۆ کوردیت؟
ئەو: هەرچییەک بم، هەر ئەوەم!
من: تووڕە مەبە برام. سەرسامم بە بوێریت. ناوونیشانی خۆمت بدەمێ، سەرم لێ دەدەیت؟
سەرەتا زۆر بە تەنگەوە نەبوو، پاشان گوتی: "بەڵێ". قەڵەم و کاغەزی دەرهێنا و ناوونیشانەکەمی نووسی..
دوای دوو یان سێ مانگ هات بۆ سەردانم. لە کۆمەڵەی قوتابیانی فورات دەرگاوانێکی کوردی خەڵکی پوتورگە (شیرۆ)مان هەبوو ناوی عەلی و کەسێکی زۆر توند بوو. کەمال لەبەر دەرگا پرسیاری منی لێ دەکات. ئەویش تەماشای جلوبەرگ و قیافەتی دەکات و بە دڵی نابێت و پێی دەڵێت:
- بڕۆ کورە، بەڕێوەبەری بەڕێز پێشوازی لە شتی وەک تۆ ناکات.
"بەڕێوەبەری بەڕێز"یش منم. کەمال پێ دادەگرێت. عەلی هاتە ژوورەوە، سڵاوێکی سەربازی کرد و بە تورکی گوتی:
- بەڕێوەبەری بەڕێز، پیاوێکی هەژار هاتووە و دەیەوێت بتبینێت.
ساڵانی شەڕی دووەمی جیهانی بوو و خەڵکانێکی زۆر بۆ داوای هاوکاری ڕوویان تێمان دەکرد.
گوتم:
- کێیە؟
گوتی:
- ناوی کەمالە و یاشارە و چاوێکیشی کوێرە.
بیرم کەوتەوە. گوتم:
- با بێتە ژوورەوە.
یاشار کەمال هاتە ژوورەوە. هەڵسامە سەرپێ، ئەملا و ئەولایم ماچ کرد و دامنیشاند. تا نیوەڕۆ دەربارەی بابەتەکانی ڕۆژ قسەمان کرد. هەر ئەو ڕۆژە تێگەیشتم ئەو پیاوە گەوهەرێکی مەردایەتی و جوامێرییە. بۆ فراڤین چووینە ڕێستۆرانتەکەم لە نهۆمی خوارەوە. پاشان هاتینە سەرەوە و ئەو گوتی:
- دەڕۆم.
بیرم کردەوە وەک هاوکاری و دەستگیرۆیی ١٠ لیرەی بدەمێ. ئەوسا ١٠ لیرە پارەیەکی گەلێک زۆر بوو. هەرچەند هەوڵم دا، وەری نەگرت.
- نا، سوپاس. کار دەکەم و پارەم هەیە. لەبەر پارە بۆ ئێرە نەهاتووم.
سەرنجم دا لەوانە نییە، بۆیە لە بیرۆکەکەم پاشگەز بوومەوە و ئەویش ڕۆیشت. ساڵ هات و ساڵ چوو، کەمال بوو بە یاشار کەمال. لەو سەردەمەوە تا ئەمڕۆ دەستبەرداری یەکدی نەبووین.
بەکر شوانی
سەرەنجێ بۆ نووسەران
@Henaristani_Bedengi
فیکەیەکی کوردی دوو لووتکە بەیەک دەگەیەنێت
موسا عەنتەر لە کتێبی بیرەوەرییەکانیدا دەنووسێت:
جارێک لەگەڵ جەمیل پاشازادەی هاوڕێم لە ئیستانبول چووین بۆ کەناری کوچوکیالی. لە کاتی مەلەکردندا گوێم لێ بوو کەسێک بە فیکە میلۆدیی گۆرانیی (بێ مال)ی کوردی لێ دەدا. ئەو دەنگە زۆر کاری تێمان کرد، بۆیە بە مەلە خۆمان گەیاندە ئەوبەری کەنار. تەماشامان کرد گەنجێکی هەژار و کوێر دەرپێیەکی سپی لە پێدایە و لەسەر بەردێک دانیشتووە،
پرسیم:
- تۆ کێیت برام؟
بە تووڕەیی گوتی:
- بە تۆ چی!
من: فیکەی کوردیت لێ دەدا و من زۆر پێم خۆش بوو، بۆیە پرسیم.
ئەو: جا چی بووە؟ فیکەی کوردی لێ دەدەم.
من: تۆ کوردیت؟
ئەو: هەرچییەک بم، هەر ئەوەم!
من: تووڕە مەبە برام. سەرسامم بە بوێریت. ناوونیشانی خۆمت بدەمێ، سەرم لێ دەدەیت؟
سەرەتا زۆر بە تەنگەوە نەبوو، پاشان گوتی: "بەڵێ". قەڵەم و کاغەزی دەرهێنا و ناوونیشانەکەمی نووسی..
دوای دوو یان سێ مانگ هات بۆ سەردانم. لە کۆمەڵەی قوتابیانی فورات دەرگاوانێکی کوردی خەڵکی پوتورگە (شیرۆ)مان هەبوو ناوی عەلی و کەسێکی زۆر توند بوو. کەمال لەبەر دەرگا پرسیاری منی لێ دەکات. ئەویش تەماشای جلوبەرگ و قیافەتی دەکات و بە دڵی نابێت و پێی دەڵێت:
- بڕۆ کورە، بەڕێوەبەری بەڕێز پێشوازی لە شتی وەک تۆ ناکات.
"بەڕێوەبەری بەڕێز"یش منم. کەمال پێ دادەگرێت. عەلی هاتە ژوورەوە، سڵاوێکی سەربازی کرد و بە تورکی گوتی:
- بەڕێوەبەری بەڕێز، پیاوێکی هەژار هاتووە و دەیەوێت بتبینێت.
ساڵانی شەڕی دووەمی جیهانی بوو و خەڵکانێکی زۆر بۆ داوای هاوکاری ڕوویان تێمان دەکرد.
گوتم:
- کێیە؟
گوتی:
- ناوی کەمالە و یاشارە و چاوێکیشی کوێرە.
بیرم کەوتەوە. گوتم:
- با بێتە ژوورەوە.
یاشار کەمال هاتە ژوورەوە. هەڵسامە سەرپێ، ئەملا و ئەولایم ماچ کرد و دامنیشاند. تا نیوەڕۆ دەربارەی بابەتەکانی ڕۆژ قسەمان کرد. هەر ئەو ڕۆژە تێگەیشتم ئەو پیاوە گەوهەرێکی مەردایەتی و جوامێرییە. بۆ فراڤین چووینە ڕێستۆرانتەکەم لە نهۆمی خوارەوە. پاشان هاتینە سەرەوە و ئەو گوتی:
- دەڕۆم.
بیرم کردەوە وەک هاوکاری و دەستگیرۆیی ١٠ لیرەی بدەمێ. ئەوسا ١٠ لیرە پارەیەکی گەلێک زۆر بوو. هەرچەند هەوڵم دا، وەری نەگرت.
- نا، سوپاس. کار دەکەم و پارەم هەیە. لەبەر پارە بۆ ئێرە نەهاتووم.
سەرنجم دا لەوانە نییە، بۆیە لە بیرۆکەکەم پاشگەز بوومەوە و ئەویش ڕۆیشت. ساڵ هات و ساڵ چوو، کەمال بوو بە یاشار کەمال. لەو سەردەمەوە تا ئەمڕۆ دەستبەرداری یەکدی نەبووین.
بەکر شوانی
سەرەنجێ بۆ نووسەران
@Henaristani_Bedengi
🔸
⭕️ حکمت آفرینش مگس
امام اعظم شافعی رَحْمَةُ اللهِ عَلَیه در پیش پادشاهی نشسته بود، و پادشاه را خواب میآمد. هرگاه که پادشاه در خواب شدی، مگسی بیامدی و بر روی او نشستی، و او به دست خود طپانچهای سخت بر روی خود زدی. پس یکبار امام شافعی را گفت که: "خدای را حکمت چیست در آفرینش مگس؟" گفت: "تا آن کسانی را که دعوی جبّاری کنند، عجز ایشان بدیشان نماید."
📕 #گزیده_جوامع_الحکایات
✍ #سدیدالدین_محمد_عوفی
به کوشش: دکتر جعفر شعار
چاپ اول۱۳۶۳، ص۲۱
@rasepardeh
⭕️ حکمت آفرینش مگس
امام اعظم شافعی رَحْمَةُ اللهِ عَلَیه در پیش پادشاهی نشسته بود، و پادشاه را خواب میآمد. هرگاه که پادشاه در خواب شدی، مگسی بیامدی و بر روی او نشستی، و او به دست خود طپانچهای سخت بر روی خود زدی. پس یکبار امام شافعی را گفت که: "خدای را حکمت چیست در آفرینش مگس؟" گفت: "تا آن کسانی را که دعوی جبّاری کنند، عجز ایشان بدیشان نماید."
📕 #گزیده_جوامع_الحکایات
✍ #سدیدالدین_محمد_عوفی
به کوشش: دکتر جعفر شعار
چاپ اول۱۳۶۳، ص۲۱
@rasepardeh
زمان!
اثر #الساندرو_گاتو
..................
الوقت کالسیف، ان لم تقطعه قطعک” “وقت مانند شمشیر میباشد، اگر تو آنرا، قطع نکنی او تو را قطع خواهد کرد.
امام الشافعی
لا تزول قدما ابن آدم يوم القيامة حتى يسأل عن خمس : عن عمره فيما أفناه ، وعن شبابه فيما أبلاه...«رواه الترمذی».
یکی از مواردی که در قیامت، پیش از همه انسان در مورد آن بازخواست میشود این است که عمرش را در چه راهی سپری نموده است و سایر موارد مورد بازخواست نیز به نوعی به وقت ارتباط دارند
✍ #احمد_شریفی
@rasepardeh
اثر #الساندرو_گاتو
..................
الوقت کالسیف، ان لم تقطعه قطعک” “وقت مانند شمشیر میباشد، اگر تو آنرا، قطع نکنی او تو را قطع خواهد کرد.
امام الشافعی
لا تزول قدما ابن آدم يوم القيامة حتى يسأل عن خمس : عن عمره فيما أفناه ، وعن شبابه فيما أبلاه...«رواه الترمذی».
یکی از مواردی که در قیامت، پیش از همه انسان در مورد آن بازخواست میشود این است که عمرش را در چه راهی سپری نموده است و سایر موارد مورد بازخواست نیز به نوعی به وقت ارتباط دارند
✍ #احمد_شریفی
@rasepardeh