raVen art team
Photo
تشکیل CoBrA
در سال 1948، چند هنرمند دانمارکی، هلندی و بلژیکی برای شرکت در کنفرانس بین المللی سوررئالیسم به پاریس سفر کردند. کریستین دوترمونت، شاعر بلژیکی، با نگرش سوررئالیست ها موافق نبود، زیرا آنها را بسیار تئوریک می دانست. او معتقد بود ...
ادامه در کامنت
در سال 1948، چند هنرمند دانمارکی، هلندی و بلژیکی برای شرکت در کنفرانس بین المللی سوررئالیسم به پاریس سفر کردند. کریستین دوترمونت، شاعر بلژیکی، با نگرش سوررئالیست ها موافق نبود، زیرا آنها را بسیار تئوریک می دانست. او معتقد بود ...
ادامه در کامنت
هنرمندان CoBrA تلاش کردند تا به نوعی بیان مستقیم و خودانگیخته دست یابند. "در این دوره از تغییر، نقش هنرمند خلاق فقط می تواند نقش یک انقلابی باشد: این وظیفه اوست که آخرین بقایای یک زیبایی شناسی توخالی و آزاردهنده را از بین ببرد و غرایز خلاق را که هنوز ناخودآگاه در ذهن انسان خفته است، بیدار کند." Constant Nieuwenhuys توضیح داد. هنرمندان در بیان خلاق کودکان و معلولان ذهنی، هنر ساده لوحانه، هنر عامیانه، هنر غیرغربی و قبیله ای و همچنین در هنر بدوی اسکاندیناوی از قرون وسطی و پیش از تاریخ به دنبال الهام بودند. آزمایش با مواد، روش های کار، و اشکال مختلف بیان، همه جنبه های مهم کار آنها بود. هنرمندان به شدت با ناسیونالیسم و فرهنگ غالب بورژوازی مخالف بودند. آنها با هم روی نقاشی های مشترک کلمه، مجله، کتاب، چاپ، نمایشگاه و نقاشی های دیواری کار کردند.
پی نوشت عکس:
نمایشگاه CoBrA در موزه Stedelijk آمستردام، 1949
ادامه در کامنت ها
پی نوشت عکس:
نمایشگاه CoBrA در موزه Stedelijk آمستردام، 1949
ادامه در کامنت ها
نمایشگاه 1949 در موزه Stedelijk آمستردام
در سال 1949 ویلم سندبرگ، مدیر وقت موزه Stedelijk در آمستردام، تصمیم گرفت نمایشگاهی از هنر CoBrA ترتیب دهد. او انرژی هنرمندان CoBrA را تحسین میکرد، اما نگران بود که به دلیل بومهای کوچکی که معمولاً با آن کار میکردند، با قدرت کامل مواجه نشود. هنرمندان در مقیاس کوچک کار می کردند زیرا هیچ علاقه ای به کار آنها از بازار هنری تجاری وجود نداشت، بنابراین آنها نمی توانستند بوم های بزرگتر را بخرند. بنابراین سندبرگ بومهای بزرگی را برای آنها فراهم کرد تا هنرمندان بتوانند قطعات بزرگتری را مخصوصاً برای نمایش بسازند.
در آن زمان، عموم مردم هلند وقتی به هنر آوانگارد فکر می کردند، به پیت موندریان و د استایل فکر می کردند. نمایشگاه CoBrA مطمئناً سر و صدایی به پا کرد، زیرا مطبوعات هلندی این هنر تجربی را «خطنویسی، کف زدن و لکهنگاری» نامیدند. به زودی، گروه در سراسر اروپای غربی بیشتر شناخته شد.
ادامه و پایان در کامنت
Part3
در سال 1949 ویلم سندبرگ، مدیر وقت موزه Stedelijk در آمستردام، تصمیم گرفت نمایشگاهی از هنر CoBrA ترتیب دهد. او انرژی هنرمندان CoBrA را تحسین میکرد، اما نگران بود که به دلیل بومهای کوچکی که معمولاً با آن کار میکردند، با قدرت کامل مواجه نشود. هنرمندان در مقیاس کوچک کار می کردند زیرا هیچ علاقه ای به کار آنها از بازار هنری تجاری وجود نداشت، بنابراین آنها نمی توانستند بوم های بزرگتر را بخرند. بنابراین سندبرگ بومهای بزرگی را برای آنها فراهم کرد تا هنرمندان بتوانند قطعات بزرگتری را مخصوصاً برای نمایش بسازند.
در آن زمان، عموم مردم هلند وقتی به هنر آوانگارد فکر می کردند، به پیت موندریان و د استایل فکر می کردند. نمایشگاه CoBrA مطمئناً سر و صدایی به پا کرد، زیرا مطبوعات هلندی این هنر تجربی را «خطنویسی، کف زدن و لکهنگاری» نامیدند. به زودی، گروه در سراسر اروپای غربی بیشتر شناخته شد.
ادامه و پایان در کامنت
Part3
دادائیسم، هنر دادا یا دادائیست چیست؟
در اصل یک اصطلاح فرانسوی عامیانه است ، دادا، به عنوان یک کلمه، مزخرف است. با این حال، دادائیسم به عنوان یک جنبش ثابت کرد که یکی از جنبش های هنری انقلابی در اوایل قرن بیستم است که به عنوان پاسخی به عصر مدرن متولد شد.
پی نوشت عکس :
Marcel Duchamp, Fountain, 1917.
مارسل دوشان، فواره(آبنما)، 1917.
در اصل یک اصطلاح فرانسوی عامیانه است ، دادا، به عنوان یک کلمه، مزخرف است. با این حال، دادائیسم به عنوان یک جنبش ثابت کرد که یکی از جنبش های هنری انقلابی در اوایل قرن بیستم است که به عنوان پاسخی به عصر مدرن متولد شد.
پی نوشت عکس :
Marcel Duchamp, Fountain, 1917.
مارسل دوشان، فواره(آبنما)، 1917.
raVen art team
دادائیسم، هنر دادا یا دادائیست چیست؟ در اصل یک اصطلاح فرانسوی عامیانه است ، دادا، به عنوان یک کلمه، مزخرف است. با این حال، دادائیسم به عنوان یک جنبش ثابت کرد که یکی از جنبش های هنری انقلابی در اوایل قرن بیستم است که به عنوان پاسخی به عصر مدرن متولد شد. پی…
دادائیسم: خاستگاه ها و ایده های کلیدی جنبش هنر
در طول جنگ جهانی اول تعداد بیشماری از هنرمندان، نویسندگان و روشنفکران مخالف جنگ به سوئیس پناه بردند. زوریخ، به ویژه، مرکزی برای افراد در تبعید بود، و اینجا بود که هوگو بال و امی همینگز کاباره ولتر را در 5 فوریه 1916 افتتاح کردند. کاباره محل ملاقات هنرمندان آوانگارد رادیکال تر بود. در تلاقی بین یک کلوپ شبانه و یک مرکز هنری، هنرمندان میتوانند آثار خود را در میان شعر، موسیقی و رقص به نمایش بگذارند. هانس (ژان) آرپ، تریستان تزارا، مارسل یانکو و ریچارد هوئلسنبک از جمله مشارکت کنندگان اصلی کاباره ولتر بودند. با ادامه جنگ، هنر و اجراهای آنها به طور فزاینده ای تجربی، دگراندیشانه و آنارشیک شد. آنها با هم به بیهودگی و وحشت جنگ زیر فریاد نبرد DADA اعتراض کردند.
هنرمندان در اوایل دهه 1910 در واکنش به ظهور فرهنگ سرمایه داری، جنگ و تنزل همزمان هنر، شروع به کشف هنر جدید یا «ضد هنر» کردند که توسط مارسل دوشان توصیف شده است. آنها می خواستند تعریف هنر را در نظر بگیرند و برای این کار قوانین شانس و ابژه یافت شده را آزمایش کردند. شکل هنری آنها شکلی هنری بود که زیربنای طنز و چرخشهای هوشمندانه داشت، اما دادائیستها در همان پایههای آن سؤالی بسیار جدی درباره نقش هنر در عصر مدرن میپرسیدند. با گسترش دامنه هنر دادا - تا سال 1915، آرمان های آن توسط هنرمندان نیویورک، پاریس و فراتر از آن پذیرفته شد - و با غرق شدن جهان در قساوت های جنگ جهانی اول، این سوال حتی مهم تر شد.
در طول جنگ جهانی اول تعداد بیشماری از هنرمندان، نویسندگان و روشنفکران مخالف جنگ به سوئیس پناه بردند. زوریخ، به ویژه، مرکزی برای افراد در تبعید بود، و اینجا بود که هوگو بال و امی همینگز کاباره ولتر را در 5 فوریه 1916 افتتاح کردند. کاباره محل ملاقات هنرمندان آوانگارد رادیکال تر بود. در تلاقی بین یک کلوپ شبانه و یک مرکز هنری، هنرمندان میتوانند آثار خود را در میان شعر، موسیقی و رقص به نمایش بگذارند. هانس (ژان) آرپ، تریستان تزارا، مارسل یانکو و ریچارد هوئلسنبک از جمله مشارکت کنندگان اصلی کاباره ولتر بودند. با ادامه جنگ، هنر و اجراهای آنها به طور فزاینده ای تجربی، دگراندیشانه و آنارشیک شد. آنها با هم به بیهودگی و وحشت جنگ زیر فریاد نبرد DADA اعتراض کردند.
هنرمندان در اوایل دهه 1910 در واکنش به ظهور فرهنگ سرمایه داری، جنگ و تنزل همزمان هنر، شروع به کشف هنر جدید یا «ضد هنر» کردند که توسط مارسل دوشان توصیف شده است. آنها می خواستند تعریف هنر را در نظر بگیرند و برای این کار قوانین شانس و ابژه یافت شده را آزمایش کردند. شکل هنری آنها شکلی هنری بود که زیربنای طنز و چرخشهای هوشمندانه داشت، اما دادائیستها در همان پایههای آن سؤالی بسیار جدی درباره نقش هنر در عصر مدرن میپرسیدند. با گسترش دامنه هنر دادا - تا سال 1915، آرمان های آن توسط هنرمندان نیویورک، پاریس و فراتر از آن پذیرفته شد - و با غرق شدن جهان در قساوت های جنگ جهانی اول، این سوال حتی مهم تر شد.
raVen art team
Hugo Ball, Cabaret Voltaire, 1916 هوگو بال، کاباره ولتر، 1916
شیوه های مختلف دادائیسم
دادائیست ها از آزمایش با رسانه های جدید ابایی نداشتند. برای مثال، ژان آرپ - مجسمهسازی که پیشگام دادائیسم بود - هنر کولاژ و پتانسیل تصادفی بودن آن را کشف کرد. من ری همچنین با هنرهای عکاسی و ایربراشینگ به عنوان شیوه هایی بازی می کرد که دست هنرمند را دور می کرد و در نتیجه همکاری را با یک شانس همراه می کرد. فراتر از این رسانه های هنری، دادائیست ها هنرهای ادبی و نمایشی را نیز بررسی کردند. به عنوان مثال، هوگو بال، مردی که مانیفست وحدت بخش دادائیسم را در سال 1916 نوشت، در مورد آزادسازی کلام مکتوب تحقیق کرد. بال با رهایی متن از محدودیت های مرسوم یک صفحه منتشر شده، با قدرت هجاهای بی معنی که به عنوان شکل جدیدی از شعر ارائه می شود، بازی کرد. این اشعار دادائیستی اغلب به اجرا تبدیل می شدند و به این شبکه هنرمندان اجازه می دادند به راحتی بین رسانه ها حرکت کنند.
[متن به زبان اصلی کامنت شد ]
دادائیست ها از آزمایش با رسانه های جدید ابایی نداشتند. برای مثال، ژان آرپ - مجسمهسازی که پیشگام دادائیسم بود - هنر کولاژ و پتانسیل تصادفی بودن آن را کشف کرد. من ری همچنین با هنرهای عکاسی و ایربراشینگ به عنوان شیوه هایی بازی می کرد که دست هنرمند را دور می کرد و در نتیجه همکاری را با یک شانس همراه می کرد. فراتر از این رسانه های هنری، دادائیست ها هنرهای ادبی و نمایشی را نیز بررسی کردند. به عنوان مثال، هوگو بال، مردی که مانیفست وحدت بخش دادائیسم را در سال 1916 نوشت، در مورد آزادسازی کلام مکتوب تحقیق کرد. بال با رهایی متن از محدودیت های مرسوم یک صفحه منتشر شده، با قدرت هجاهای بی معنی که به عنوان شکل جدیدی از شعر ارائه می شود، بازی کرد. این اشعار دادائیستی اغلب به اجرا تبدیل می شدند و به این شبکه هنرمندان اجازه می دادند به راحتی بین رسانه ها حرکت کنند.
[متن به زبان اصلی کامنت شد ]
raVen art team
شیوه های مختلف دادائیسم دادائیست ها از آزمایش با رسانه های جدید ابایی نداشتند. برای مثال، ژان آرپ - مجسمهسازی که پیشگام دادائیسم بود - هنر کولاژ و پتانسیل تصادفی بودن آن را کشف کرد. من ری همچنین با هنرهای عکاسی و ایربراشینگ به عنوان شیوه هایی بازی می کرد…
نمونه هایی از هنر معروف دادا
این جنبش آثار هنری معروف بسیاری را به ارمغان آورده است. در اینجا چند نمونه منتخب از هنر دادائیسم آورده شده است:
فواره مارسل دوشان (1917)
چرخ دوچرخه مارسل دوشان (1913)
ویولن انگرس من ری (1924)
شعر صوتی هوگو بال کاراوانه (1916)
سر مکانیکی رائول هاسمن (روح زمانه ما) (1920)
برش هانا هوخ با چاقوی آشپزخانه دادا در آخرین دوران فرهنگی شکم آبجوی وایمار (1919)
تصاویر مربوطه در قالب پست های بعدی در کانال قرار داده می شود
این جنبش آثار هنری معروف بسیاری را به ارمغان آورده است. در اینجا چند نمونه منتخب از هنر دادائیسم آورده شده است:
فواره مارسل دوشان (1917)
چرخ دوچرخه مارسل دوشان (1913)
ویولن انگرس من ری (1924)
شعر صوتی هوگو بال کاراوانه (1916)
سر مکانیکی رائول هاسمن (روح زمانه ما) (1920)
برش هانا هوخ با چاقوی آشپزخانه دادا در آخرین دوران فرهنگی شکم آبجوی وایمار (1919)
تصاویر مربوطه در قالب پست های بعدی در کانال قرار داده می شود
ویولن انگرس من ری (1924)
من ری با رنگ آمیزی سوراخ های f یک ساز زهی بر روی چاپ عکاسی مدل برهنه خود و عکاسی مجدد از آن چاپ ، چیزی را که در اصل یک برهنه کلاسیک بود تغییر داد. اکنون بدن زن به یک ساز موسیقی تبدیل شده بود. او همچنین عنوان Le Violin d’Ingres را اضافه کرد، که یک اصطلاح فرانسوی که به معنای «سرگرمی» می باشد.
من ری با رنگ آمیزی سوراخ های f یک ساز زهی بر روی چاپ عکاسی مدل برهنه خود و عکاسی مجدد از آن چاپ ، چیزی را که در اصل یک برهنه کلاسیک بود تغییر داد. اکنون بدن زن به یک ساز موسیقی تبدیل شده بود. او همچنین عنوان Le Violin d’Ingres را اضافه کرد، که یک اصطلاح فرانسوی که به معنای «سرگرمی» می باشد.
سر مکانیکی رائول هاسمن (روح زمانه ما) (1920)
رائول هاسمن شاعر، کلاژیست و هنرمند پرفورمنس بود که بیشتر به خاطر مجسمهاش با عنوان سر مکانیکی (روح زمانه ما) شناخته میشود. سر آدمک ساخته شده از یک بلوک چوبی جامد، معکوس ادعای هگل است که "همه چیز ذهن است". از نظر هاسمن، سر انسان خالی است بیشتر از آن چیزی که شانس به بیرون جمجمه اش چسبانده است. هاسمن با طرح این موضوعات میخواست تصویری بسازد که سنتهای رایج غربی را که سر مقر عقل است، در هم بشکند.
رائول هاسمن شاعر، کلاژیست و هنرمند پرفورمنس بود که بیشتر به خاطر مجسمهاش با عنوان سر مکانیکی (روح زمانه ما) شناخته میشود. سر آدمک ساخته شده از یک بلوک چوبی جامد، معکوس ادعای هگل است که "همه چیز ذهن است". از نظر هاسمن، سر انسان خالی است بیشتر از آن چیزی که شانس به بیرون جمجمه اش چسبانده است. هاسمن با طرح این موضوعات میخواست تصویری بسازد که سنتهای رایج غربی را که سر مقر عقل است، در هم بشکند.
حقوق مالکیت فکری یا حقوق معنوی :
حقوقی مالکیت فکری یعنی حق مالکیت شخص بر دستاورد های فکری خودش، که شامل هر دستاورد فکری از قبیل اختراع، تالیف و خلق اثر و.. میشه
حق مالکیت فکری دو جنبه داره
جنبه مالی : مثل حق تکثیر ، نشر، عرضه، پخش و اجرا
جنبه غیر مالی : مثل حق تصمیم گیری درباره انتشار، انستاب اثر، حفظ حرمت و..
جنبه مالی قابل انتقاله یعنی با قرارداد میشه به شخصی دیگه منتقل کرد (مثلا انتقال حق نشر به یک ناشر )
ولی جنبه غیرمالی غیرقابل انتقاله(یعنی اگر اثری به اسم شخصی منتشر بشه به اسم اون شخص باقی میمونه و هیچ کسی دیگه حق انتشار به اسم خودش رو نداره مثلا کتاب شاهنامه فردوسی )
سوالی بود بپرسید بیشتر توضیح بدم
کانال اطلاعات هنری ریون
𓅨 | ʀᴀVᴇɴ_ᴀʀᴛ
حقوقی مالکیت فکری یعنی حق مالکیت شخص بر دستاورد های فکری خودش، که شامل هر دستاورد فکری از قبیل اختراع، تالیف و خلق اثر و.. میشه
حق مالکیت فکری دو جنبه داره
جنبه مالی : مثل حق تکثیر ، نشر، عرضه، پخش و اجرا
جنبه غیر مالی : مثل حق تصمیم گیری درباره انتشار، انستاب اثر، حفظ حرمت و..
جنبه مالی قابل انتقاله یعنی با قرارداد میشه به شخصی دیگه منتقل کرد (مثلا انتقال حق نشر به یک ناشر )
ولی جنبه غیرمالی غیرقابل انتقاله(یعنی اگر اثری به اسم شخصی منتشر بشه به اسم اون شخص باقی میمونه و هیچ کسی دیگه حق انتشار به اسم خودش رو نداره مثلا کتاب شاهنامه فردوسی )
سوالی بود بپرسید بیشتر توضیح بدم
کانال اطلاعات هنری ریون
𓅨 | ʀᴀVᴇɴ_ᴀʀᴛ
raVen art team
حقوق مالکیت فکری یا حقوق معنوی : حقوقی مالکیت فکری یعنی حق مالکیت شخص بر دستاورد های فکری خودش، که شامل هر دستاورد فکری از قبیل اختراع، تالیف و خلق اثر و.. میشه حق مالکیت فکری دو جنبه داره جنبه مالی : مثل حق تکثیر ، نشر، عرضه، پخش و اجرا جنبه غیر مالی…
در چند پست سعی میکنم حقوق مالکیت فکری رو براتون توضیح بدم که اشنایی اولیه داشته باشید برای حمایت از اثارتون
raVen art team
(Hope II a painting by Gustav Klimt امیدص2اثری از گوستاو کلیمت
کلیمت در سال ۱۹۰۳ هرما با حاملگی مشهود و پا به ماه را در امید اول نقاشی کرد که در آن او برهنه به تصویر کشیده شد. در امید ۲، او یک لباس یا روپوش بلند تزئین شده با اشکال هندسی پوشیدهاست. موهای بلند قهوه ای و چشمان بستهای دارد و سرش را به سمت سینههای برهنه و شکم در حال رشد خم میکند. جمجمه انسانی ناسازگار در جلوی لباس او ظاهر میشود - شاید نشانه ای از خطرات ناشی از زایمان، یا احتمالاً یادبودی باشد (در امید اول، او همچنین با یک جمجمه و چندین چهره شبیه مرگ همراه است). در پای نقاشی، سه زن نیز سر خود را خم میکنند، گویی در حال دعا یا شاید عزاداری هستند.
ابعاد این نقاشی مربع ۱۱۰٫۵ در ۱۱۰٫۵ سانتیمتر (۴۳٫۵ در ۴۳٫۵ اینچ) است. زنان یک سوم مرکز نقاشی را به خود اختصاص دادهاند و در هر دو طرف زمینه ای دارای گلدان طلایی تیرهتر است. لباس این زن، که مانند یک اثر هنری بیزانسی با برگ طلا تزئین شده و دارای رنگ و طرح غنی است، اما مانند یک شمایل ارتدوکس صاف است، در تضاد با چهرههای انسان و گوشت برهنه با ظرافت نقاشی شده و منحنی و همچنین با رنگ آمیزی تیرهتر زمینه است.
امید ۲ در اولین وینا کونستشاو در سال ۱۹۰۸ به نمایش گذاشته شد. به دلیل برهنگی رسواکنانه شخصیت اصلی آن، امید اول تا دومین کونستشاو وینا در سال بعد به نمایش گذاشته نشد.
این نقاشی قبل از دسامبر ۱۹۱۴ توسط اوگنی پریماوسی خریداری شد و در اواخر دهه ۱۹۳۰ توسط نئو گالری اتو کالیر یا جانشینش ویتا کونستلر فروخته شد. در مجموعههای خصوصی باقی ماند تا سال ۱۹۷۸، که توسط هانس بارناس به موزه هنر مدرن (MOMA) در نیویورک فروخته شد.
ابعاد این نقاشی مربع ۱۱۰٫۵ در ۱۱۰٫۵ سانتیمتر (۴۳٫۵ در ۴۳٫۵ اینچ) است. زنان یک سوم مرکز نقاشی را به خود اختصاص دادهاند و در هر دو طرف زمینه ای دارای گلدان طلایی تیرهتر است. لباس این زن، که مانند یک اثر هنری بیزانسی با برگ طلا تزئین شده و دارای رنگ و طرح غنی است، اما مانند یک شمایل ارتدوکس صاف است، در تضاد با چهرههای انسان و گوشت برهنه با ظرافت نقاشی شده و منحنی و همچنین با رنگ آمیزی تیرهتر زمینه است.
امید ۲ در اولین وینا کونستشاو در سال ۱۹۰۸ به نمایش گذاشته شد. به دلیل برهنگی رسواکنانه شخصیت اصلی آن، امید اول تا دومین کونستشاو وینا در سال بعد به نمایش گذاشته نشد.
این نقاشی قبل از دسامبر ۱۹۱۴ توسط اوگنی پریماوسی خریداری شد و در اواخر دهه ۱۹۳۰ توسط نئو گالری اتو کالیر یا جانشینش ویتا کونستلر فروخته شد. در مجموعههای خصوصی باقی ماند تا سال ۱۹۷۸، که توسط هانس بارناس به موزه هنر مدرن (MOMA) در نیویورک فروخته شد.