#حضرت_زینب_ولادت
وقتی که گهواره است دستان برادر
خواهر رسید اول به دامان برادر
بعد از ولادت گریه کرد و مادرش گفت
آرام باش ای دخترم، جانِ برادر
معلوم شد از کودکی یار حسین است
این خواهری که هست درمان برادر
عکس حسینش بینِ قاب چشم هایش
عکس خودش هم بینِ چشمان برادر
زینب اگرچه زینتِ باباست، اما
اثبات کرده هست گریان برادر
دست برادر بالش زیر سرش بود
اینگونه بود هر روز مهمان برادر
لالاییِ شبهای او نام حسین است
پس بوده از اول مسلمان برادر
یک شب نشد بی روی دلدارش بخوابد
این است ماندن پای پیمان برادر
پنجاه و چندی سالِ بعد، آمد به مقتل
افتاد روی جسمِ بی جان برادر
فریاد زد حالا که پیراهن نداری
زینب فدای جسم عریان برادر...
#رضا_باقریان
@raziolhossein
وقتی که گهواره است دستان برادر
خواهر رسید اول به دامان برادر
بعد از ولادت گریه کرد و مادرش گفت
آرام باش ای دخترم، جانِ برادر
معلوم شد از کودکی یار حسین است
این خواهری که هست درمان برادر
عکس حسینش بینِ قاب چشم هایش
عکس خودش هم بینِ چشمان برادر
زینب اگرچه زینتِ باباست، اما
اثبات کرده هست گریان برادر
دست برادر بالش زیر سرش بود
اینگونه بود هر روز مهمان برادر
لالاییِ شبهای او نام حسین است
پس بوده از اول مسلمان برادر
یک شب نشد بی روی دلدارش بخوابد
این است ماندن پای پیمان برادر
پنجاه و چندی سالِ بعد، آمد به مقتل
افتاد روی جسمِ بی جان برادر
فریاد زد حالا که پیراهن نداری
زینب فدای جسم عریان برادر...
#رضا_باقریان
@raziolhossein
❤1
#حضرت_زینب_ولادت
تو را خبر بُوَد امشب چه دلپذیر شبی است؟
بلی بلی؛ شب میلاد دخت دخت نبی است
مه جمادی الاولی و پنجمین شب و روز
چه ماه مهر فروزی! چه روزی و چه شبی است!
رسیده مولد بانوی آسمان و زمین
چه مهر پرده نشینی! چه ماه مُحتجبی است!
چه بانویی! که عقیله میان هاشمیان
لقب گرفت و سزاوار این چنین لقبی است
ز بس به خاطر او شد روا حوائج خلق
به هر که مینگرم، فکر حاجت و طلبی است
اگر خدای تو را خوانده زین اب، زینب!
دگر که باخبر از آن مقام «زین ابی» است؟
چه خوش سروده! هر آن کس که بوده امّا حیف!
ندانم آن که چه کس شاعر است و از چه لبی است:
«هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب
هنوز نام تو بردن کمال بیادبی است»
#جواد_هاشمی_تربت
@raziolhossein
تو را خبر بُوَد امشب چه دلپذیر شبی است؟
بلی بلی؛ شب میلاد دخت دخت نبی است
مه جمادی الاولی و پنجمین شب و روز
چه ماه مهر فروزی! چه روزی و چه شبی است!
رسیده مولد بانوی آسمان و زمین
چه مهر پرده نشینی! چه ماه مُحتجبی است!
چه بانویی! که عقیله میان هاشمیان
لقب گرفت و سزاوار این چنین لقبی است
ز بس به خاطر او شد روا حوائج خلق
به هر که مینگرم، فکر حاجت و طلبی است
اگر خدای تو را خوانده زین اب، زینب!
دگر که باخبر از آن مقام «زین ابی» است؟
چه خوش سروده! هر آن کس که بوده امّا حیف!
ندانم آن که چه کس شاعر است و از چه لبی است:
«هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب
هنوز نام تو بردن کمال بیادبی است»
#جواد_هاشمی_تربت
@raziolhossein
❤3
#حضرت_زینب_ولادت
#حضرت_زینب_مدح
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد
از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد
جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد
من در اعماق خیالم ... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا می شد
لب آیات به تفسیر شما وا می شد
آمدی تا که فقط زینت مولا باشی
تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی
آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره ی " اعطینا " شد
عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت:
بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
#سیدحمیدرضا_برقعی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد
از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد
جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد
من در اعماق خیالم ... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا می شد
لب آیات به تفسیر شما وا می شد
آمدی تا که فقط زینت مولا باشی
تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی
آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره ی " اعطینا " شد
عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت:
بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
#سیدحمیدرضا_برقعی
@raziolhossein
❤5
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
بر چهره ی تابنده ی زینب صلوات
بر منطق کوبنده ی زینب صلوات
در گریه به صورت حسینش خندید
بر گریه و بر خنده ی زینب صلوات
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#رباعی
بر چهره ی تابنده ی زینب صلوات
بر منطق کوبنده ی زینب صلوات
در گریه به صورت حسینش خندید
بر گریه و بر خنده ی زینب صلوات
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
❤8
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
امشب كه كند فخر به شبهای گر
آورده فلك اختر زيبای دگر
اين زينب كبراست؟به دامان علي
يا ختم رسل گرفته زهرای دگر
مرحوم #سیدرضا_موید
@raziolhossein
#رباعی
امشب كه كند فخر به شبهای گر
آورده فلك اختر زيبای دگر
اين زينب كبراست؟به دامان علي
يا ختم رسل گرفته زهرای دگر
مرحوم #سیدرضا_موید
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود
که فضا جلوهگر از آیت زیبایی بود
در بهاری که نسیمش نفس جبریل است
گل ناز دگری رو به شکوفایی بود
خانهای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید
در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود
تا بیایند به تبریک محمد، جبریل
با ملائک همه در حال صف آرایی بود
به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا
ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود
تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن
حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود
ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت
این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود
دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا
که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود
دختری داشت سراپای همانند علی
زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود...
پنج معصوم به او معرفت آموختهاند
که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود
وصف او عالمۀ غیر معلم شده است
تا به این مرتبهاش پایهٔ دانایی بود
بود از صبر و رضا نایبۀ خاص امام
نازم او را که به این قدر توانایی بود
کربلا صحنۀ عشق است و در آن صحنۀ عشق
همت زینب نستوه تماشایی بود
به علمداری صحرای بلا کرد قیام
رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود
یک زن و آن همه داغ دل و آنقدر شکیب
عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود...
#سیدرضا_مؤید
@raziolhossein
خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود
که فضا جلوهگر از آیت زیبایی بود
در بهاری که نسیمش نفس جبریل است
گل ناز دگری رو به شکوفایی بود
خانهای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید
در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود
تا بیایند به تبریک محمد، جبریل
با ملائک همه در حال صف آرایی بود
به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا
ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود
تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن
حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود
ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت
این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود
دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا
که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود
دختری داشت سراپای همانند علی
زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود...
پنج معصوم به او معرفت آموختهاند
که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود
وصف او عالمۀ غیر معلم شده است
تا به این مرتبهاش پایهٔ دانایی بود
بود از صبر و رضا نایبۀ خاص امام
نازم او را که به این قدر توانایی بود
کربلا صحنۀ عشق است و در آن صحنۀ عشق
همت زینب نستوه تماشایی بود
به علمداری صحرای بلا کرد قیام
رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود
یک زن و آن همه داغ دل و آنقدر شکیب
عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود...
#سیدرضا_مؤید
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
زلف عفاف، رشتۀ دامان زینب است
آیات صبر، پایۀ ایمان زینب است
ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار
این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است
حبل المتینِ قافـله سالار عاشقان
تا روز حشر، موی پریشان زینب است
گل زخمهای پیکر صد پارۀ حسین
آیـات بیشمارۀ قرآن زینب است
سرهای نوک نیزه همه دستههای گل
تنهای پاره پاره، گلستان زینب است
آن نیزهای که خصم به قلب حسین زد
زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است
بـا یـاد صبح یازدهم، صبح بی حسین
هر روز صبح، شام غریبان زینب است
وقتی که گفت بـا سپه کوفـه "اُسکُتوا"
دیـدند کائنات بـه فرمان زینب است
وقتی رقیـه را بـه ره شام میزدنـد
دیدم حسین، دست به دامان زینب است
یاللعجب مگر که قیامت بـه پا شده
بر نیزه آفتاب درخشان زینب است
روز جزا بـهانـۀ شیعه بـرای عـفو
خون حسین و دیدۀ گریان زینب است
هر کس که پا نهد به عزا خانۀ حسین
بر او کرم کنید که مهمان زینب است
تـا آفتاب بـذل کند نـور خویش را
"میثم" همیشه بندۀ احسان زینب است
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
زلف عفاف، رشتۀ دامان زینب است
آیات صبر، پایۀ ایمان زینب است
ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار
این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است
حبل المتینِ قافـله سالار عاشقان
تا روز حشر، موی پریشان زینب است
گل زخمهای پیکر صد پارۀ حسین
آیـات بیشمارۀ قرآن زینب است
سرهای نوک نیزه همه دستههای گل
تنهای پاره پاره، گلستان زینب است
آن نیزهای که خصم به قلب حسین زد
زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است
بـا یـاد صبح یازدهم، صبح بی حسین
هر روز صبح، شام غریبان زینب است
وقتی که گفت بـا سپه کوفـه "اُسکُتوا"
دیـدند کائنات بـه فرمان زینب است
وقتی رقیـه را بـه ره شام میزدنـد
دیدم حسین، دست به دامان زینب است
یاللعجب مگر که قیامت بـه پا شده
بر نیزه آفتاب درخشان زینب است
روز جزا بـهانـۀ شیعه بـرای عـفو
خون حسین و دیدۀ گریان زینب است
هر کس که پا نهد به عزا خانۀ حسین
بر او کرم کنید که مهمان زینب است
تـا آفتاب بـذل کند نـور خویش را
"میثم" همیشه بندۀ احسان زینب است
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
آب زنید راه را آب حیات آمده
کوثر کوثر نبی، علی صفات آمده
علیمه و فهیمه ی فاطمیات آمده
قمر به سجده رفته چون بدر جمیله می رسد
دیده ی جهل کور شد زآنکه عقیله می رسد
جاه و جلال مصطفی، مُلکت و مال فاطمه
چشمه ی نوش مرتضی، آب زلال فاطمه
بزرگ - خواهر حسن، شهپر بال فاطمه
زنی به جز تو عشق را مرد سفر نمی شود
بی همگان بسر شود، بی تو بسر نمی شود
دامن پاک وحی جز وحی گهر نیاورد
نیّره ی نبی به جز شمس وقمر نیاورد
مادر دهر می سزد دگر پسر نیاورد
چه دختری که با دو صد شیر پسر برابر است
نبین که زینب است او، که خود علی دیگر است
چه زینبی که عرش را سریر خویش می کند
چه زینبی که صبر را اسیر خویش می کند
چه زینبی حسین را امیر خویش می کند
حسین زنده در دلِ جوش و خروشِ زینب است
علم زمین نمی خورد، علم به دوش زینب است
حب علی است در دلش خلیل اگر خلیل شد
مریم اگر عفیفه شد، به فاطمه دخیل شد
بزرگ شد هر که در این بیت شرف ذلیل شد
در این سرا هزارها فضه جلیله می شود
ولی میان این حرم یکی"عقیله" می شود
عقل به زانو آمد از درایتی که داشته
لال شده زبان از آن فصاحتی که داشته
خجل شده عبادت از عبادتی که داشته
عجب به بردباری و صبرِ دلِ شکسته اش
نمازها فدای آن نافله ی نشسته اش
به دست های او اگر طناب گیر کرده است
شمر که نه، عقیله را جهل اسیر کرده است
داغ حسین، عمه را چقدر پیر کرده است
کنیز می شدم اگر سایه ی بر سرم نبود
عمه پس از حسین اگر مدافع حرم نبود
#امیر_عظیمی
@raziolhossein
آب زنید راه را آب حیات آمده
کوثر کوثر نبی، علی صفات آمده
علیمه و فهیمه ی فاطمیات آمده
قمر به سجده رفته چون بدر جمیله می رسد
دیده ی جهل کور شد زآنکه عقیله می رسد
جاه و جلال مصطفی، مُلکت و مال فاطمه
چشمه ی نوش مرتضی، آب زلال فاطمه
بزرگ - خواهر حسن، شهپر بال فاطمه
زنی به جز تو عشق را مرد سفر نمی شود
بی همگان بسر شود، بی تو بسر نمی شود
دامن پاک وحی جز وحی گهر نیاورد
نیّره ی نبی به جز شمس وقمر نیاورد
مادر دهر می سزد دگر پسر نیاورد
چه دختری که با دو صد شیر پسر برابر است
نبین که زینب است او، که خود علی دیگر است
چه زینبی که عرش را سریر خویش می کند
چه زینبی که صبر را اسیر خویش می کند
چه زینبی حسین را امیر خویش می کند
حسین زنده در دلِ جوش و خروشِ زینب است
علم زمین نمی خورد، علم به دوش زینب است
حب علی است در دلش خلیل اگر خلیل شد
مریم اگر عفیفه شد، به فاطمه دخیل شد
بزرگ شد هر که در این بیت شرف ذلیل شد
در این سرا هزارها فضه جلیله می شود
ولی میان این حرم یکی"عقیله" می شود
عقل به زانو آمد از درایتی که داشته
لال شده زبان از آن فصاحتی که داشته
خجل شده عبادت از عبادتی که داشته
عجب به بردباری و صبرِ دلِ شکسته اش
نمازها فدای آن نافله ی نشسته اش
به دست های او اگر طناب گیر کرده است
شمر که نه، عقیله را جهل اسیر کرده است
داغ حسین، عمه را چقدر پیر کرده است
کنیز می شدم اگر سایه ی بر سرم نبود
عمه پس از حسین اگر مدافع حرم نبود
#امیر_عظیمی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
هست ساحل زینب و تفسیر دریا زینب است
غم ز طوفان نیست در دلهای ما تا زینب است
اولین ام ابیها حضرت صدیقه بود
شک ندارم دومین ام ابیها زینب است
هست ناموس علی بی شبهه ناموس خدا
کیست ناموس علی و حقتعالی، زینب است
هر قدم لحظه به لحظه در تمام زندگی
ذکر زینب یا علی ذکر علی یا زینب است
منعکس گردیده مادر در وجود دخترش
حق و الانصاف باید گفت زهرا زینب است
اوست جان حیدر و زهرا و پیغمبر لذا
مومنون و کوثر و اخلاص و طاها زینب است
نَقل یک روح و دو پیکر هست زینب با حسین
او سراپایش حسین و این سراپا زینب است
جان عالم از حسین و جان او خواهر بُود
پس تو دنبال چه می گردی مسیحا زینب است
کوفه را لرزاند با صوت رسای حیدری
شیر زن تر از تمام شیرزنها زینب است
ارث حیدر را به میدان برده در میدان شام
لا فتی الّا علی مُنجر به الّا زینب است
مرقدش هیهات آسیبی ببیند در دمشق
چونکه خط قرمزِ طوفان سقا زینب است
" لیس للانسان الّا ما سعی " پس سعی کن
دامن او را بگیری حشرِ ما با زینب است
#مهدی_مقیمی
@raziolhossein
هست ساحل زینب و تفسیر دریا زینب است
غم ز طوفان نیست در دلهای ما تا زینب است
اولین ام ابیها حضرت صدیقه بود
شک ندارم دومین ام ابیها زینب است
هست ناموس علی بی شبهه ناموس خدا
کیست ناموس علی و حقتعالی، زینب است
هر قدم لحظه به لحظه در تمام زندگی
ذکر زینب یا علی ذکر علی یا زینب است
منعکس گردیده مادر در وجود دخترش
حق و الانصاف باید گفت زهرا زینب است
اوست جان حیدر و زهرا و پیغمبر لذا
مومنون و کوثر و اخلاص و طاها زینب است
نَقل یک روح و دو پیکر هست زینب با حسین
او سراپایش حسین و این سراپا زینب است
جان عالم از حسین و جان او خواهر بُود
پس تو دنبال چه می گردی مسیحا زینب است
کوفه را لرزاند با صوت رسای حیدری
شیر زن تر از تمام شیرزنها زینب است
ارث حیدر را به میدان برده در میدان شام
لا فتی الّا علی مُنجر به الّا زینب است
مرقدش هیهات آسیبی ببیند در دمشق
چونکه خط قرمزِ طوفان سقا زینب است
" لیس للانسان الّا ما سعی " پس سعی کن
دامن او را بگیری حشرِ ما با زینب است
#مهدی_مقیمی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
دل آمده در كرب و بلا رو بزند
در گوشه ى خيمه گاه هوهو بزند
فرمان حسين است به سردارانش
زينب آمد، سپاه زانو بزند
#کرامت_نعمت_زاده
@raziolhossein
#رباعی
دل آمده در كرب و بلا رو بزند
در گوشه ى خيمه گاه هوهو بزند
فرمان حسين است به سردارانش
زينب آمد، سپاه زانو بزند
#کرامت_نعمت_زاده
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
رو کرد خدا قدرت پنهانی خود را
تا خلق کند حوری انسانی خود را
ابلیس بهشتی بشود گر بگذارد
بر خاک قدم های تو پیشانی خود را
هفتاد یهودی نه ، که سلمان و ابوذر
مدیون تو هستند مسلمانی خود را
در بند غمت هر که اسیر است عزیز است
آزاد مکن یوسف زندانی خود را
چون مور اگر ریزه خور خوان تو باشیم
یک روز ببینیم سلیمانی خود را
ترسی ز اجل نیست به این شرط که باشیم
در روضه ی تو لحظه پایانی خود را
دل را به منای غم تو ذبح نمودیم
از یاد مبر این همه قربانی خود را
#علی_ذولقدر
@raziolhossein
رو کرد خدا قدرت پنهانی خود را
تا خلق کند حوری انسانی خود را
ابلیس بهشتی بشود گر بگذارد
بر خاک قدم های تو پیشانی خود را
هفتاد یهودی نه ، که سلمان و ابوذر
مدیون تو هستند مسلمانی خود را
در بند غمت هر که اسیر است عزیز است
آزاد مکن یوسف زندانی خود را
چون مور اگر ریزه خور خوان تو باشیم
یک روز ببینیم سلیمانی خود را
ترسی ز اجل نیست به این شرط که باشیم
در روضه ی تو لحظه پایانی خود را
دل را به منای غم تو ذبح نمودیم
از یاد مبر این همه قربانی خود را
#علی_ذولقدر
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر
دو چشم از گریه همچون ابر، خسته
ز دست صبر زینب، صبر، خسته
صدایش رنگ و بویی آشنا داشت
طنین موج آیات خدا داشت
زبانش ذوالفقاری صیقلی بود
صدا، آیینهی صوت علی بود
چه گوشی میکند باور شنیدن؟
خروشی این چنین مردانه از زن!
به این پرسش نخواهد داد پاسخ
مگر اندیشهی اهل تناسخ:
حلول روح او، در جسم زینب
علیّ دیگری با اسم زینب
زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق
زنی، پیغمبر قرآن ناطق
زنی، خون خدایی را پیمبر
زن و پیغمبری؟ الله اکبر!
#قیصر_امین_پور
@raziolhossein
دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر
دو چشم از گریه همچون ابر، خسته
ز دست صبر زینب، صبر، خسته
صدایش رنگ و بویی آشنا داشت
طنین موج آیات خدا داشت
زبانش ذوالفقاری صیقلی بود
صدا، آیینهی صوت علی بود
چه گوشی میکند باور شنیدن؟
خروشی این چنین مردانه از زن!
به این پرسش نخواهد داد پاسخ
مگر اندیشهی اهل تناسخ:
حلول روح او، در جسم زینب
علیّ دیگری با اسم زینب
زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق
زنی، پیغمبر قرآن ناطق
زنی، خون خدایی را پیمبر
زن و پیغمبری؟ الله اکبر!
#قیصر_امین_پور
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
اي دست خدا و فوق هر دست علي
اي رشته ي كائنات در دست علي
دست من و دامنت كه امروز تورا
قنداقه ي زينب است در دست علي
......
اي عقل و خرد ماتِ مقامت زينب
وی همچو علی نُطق كلامت زينب
در قدر شرافتت همين بس كه خدا
زد سكهی زِينِ اَب به نامت زينب
مرحوم #سیدرضا_موید
@raziolhossein
#رباعی
اي دست خدا و فوق هر دست علي
اي رشته ي كائنات در دست علي
دست من و دامنت كه امروز تورا
قنداقه ي زينب است در دست علي
......
اي عقل و خرد ماتِ مقامت زينب
وی همچو علی نُطق كلامت زينب
در قدر شرافتت همين بس كه خدا
زد سكهی زِينِ اَب به نامت زينب
مرحوم #سیدرضا_موید
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
از روشنای عرش طلوعی دگر رسید
حوریه ای دوباره به شکل بشر رسید
این بار چندم است که در باغ اهل بیت
طوبای فاطمیِّ علی را ثمر رسید
بانو تو آمدی و به شام سیاه ما
از فیض گام های تو نور سحر رسید
امشب خود خدا به علی هدیه می دهد
تو آمدی و زینت قلب پدر رسید
تو آمدی که دور برادر بگردی و
اینگونه شد مدار فلک را قمر رسید
تو آمدی به خاطر تنهایی حسین
یعنی برای کرب و بلا همسفر رسید
ما با حسین شور تماشا گرفته ایم
امشب میان زینبیون جا گرفته ایم
خورشید صبح گاهی بامت حسین بود
بعد از دو هفته ماه تمامت حسین بود
هر دفعه که برادرت از راه میرسید
از فرط شور و شوق سلامت حسین بود
یک راستای نور وجود تو زینب است
نوری که در مسیر امامت حسین بود
ساده ترش شد این که نوشتیم زینب و
دیدیم در حقیقتِ نامت حسین بود
در ذیل خطبه های فصیحت مورخان
آورده اند تکه کلامت حسین بود
در خانواده ای که واژه ی برخاستن علی است
از کودکی ، ذکر قیامت حسین بود
خواهر اگر توئی و برادر اگر حسین
نادیده ام برادر و خواهر در عالمین
حتی اگر که مدح تو را صد کتاب کرد
کی میشود فضائل تان را حساب کرد
چشم من آن گلی که به حسرت شکفته است
باید به لطف گام تو گل را گلاب کرد
حتی بیان نام تو اعجاز میکند
این اسم سیئات مرا هم ثواب کرد
هر حاجتی که پیش خداوند برده ام
گفتم به حق زینب و او مستجاب کرد
آیینه ی تمام قد حجب فاطمه
خورشید را طلوع رخت در نقاب کرد
ای خواهر کریم مدینه فقیر را
یک گوشه از کرامتت عالی جناب کرد
تو آسمان ترینی و بالا تر از تو نیست
ای خانمی که هیچ کس آقاتر از تو نیست
ای لحن خطبه های تو شیواتر از همه
مضمون جمله های تو گویاتر از همه
تعریف داغ در نظرت جور دیگری ست
ای کربلا به چشم تو زیباتر از همه
حتماً تمام واقعه را خوب دیده ای
ظهری که بود جای تو بالاتر از همه
اما کسی ندید که نفرین کنی چرا
ای آن که ربنای تو گیراتر از همه
ظهری که سی هزار نفر بود و یک نفر
افتاده بود زخمی و تنهاتر از همه
ظهری که در هجوم به گودال تیر و تیغ
پیچیده می شدند و معماتر از همه....
....این بود که تنش به چه جرمی کفن نداشت
بر روی خاک بود و سری در بدن نداشت
شاید که ارث تو پیغمبری نبود
در شام و کوفه روی تو خاکستری نبود
پس هاله ی نور تو آنجا چه کاره بود؟
راوی دروغ گفته سرت معجری نبود
بانو قسم به خون دهان برادرت
بزم شراب جای چنین خواهری نبود
با تو بنای گریه و زاری نداشتم
اما اگر که مادرتان بستری نبود
امروز با نفس زدنش خون نمی گریست
دیروز اگر جسارت میخ در نبود
جاری شده ست خون دل از دیده ی ترم
آمد دوباره فاطمیه ، وای مادرم
#حسین_رستمی
@raziolhossein
از روشنای عرش طلوعی دگر رسید
حوریه ای دوباره به شکل بشر رسید
این بار چندم است که در باغ اهل بیت
طوبای فاطمیِّ علی را ثمر رسید
بانو تو آمدی و به شام سیاه ما
از فیض گام های تو نور سحر رسید
امشب خود خدا به علی هدیه می دهد
تو آمدی و زینت قلب پدر رسید
تو آمدی که دور برادر بگردی و
اینگونه شد مدار فلک را قمر رسید
تو آمدی به خاطر تنهایی حسین
یعنی برای کرب و بلا همسفر رسید
ما با حسین شور تماشا گرفته ایم
امشب میان زینبیون جا گرفته ایم
خورشید صبح گاهی بامت حسین بود
بعد از دو هفته ماه تمامت حسین بود
هر دفعه که برادرت از راه میرسید
از فرط شور و شوق سلامت حسین بود
یک راستای نور وجود تو زینب است
نوری که در مسیر امامت حسین بود
ساده ترش شد این که نوشتیم زینب و
دیدیم در حقیقتِ نامت حسین بود
در ذیل خطبه های فصیحت مورخان
آورده اند تکه کلامت حسین بود
در خانواده ای که واژه ی برخاستن علی است
از کودکی ، ذکر قیامت حسین بود
خواهر اگر توئی و برادر اگر حسین
نادیده ام برادر و خواهر در عالمین
حتی اگر که مدح تو را صد کتاب کرد
کی میشود فضائل تان را حساب کرد
چشم من آن گلی که به حسرت شکفته است
باید به لطف گام تو گل را گلاب کرد
حتی بیان نام تو اعجاز میکند
این اسم سیئات مرا هم ثواب کرد
هر حاجتی که پیش خداوند برده ام
گفتم به حق زینب و او مستجاب کرد
آیینه ی تمام قد حجب فاطمه
خورشید را طلوع رخت در نقاب کرد
ای خواهر کریم مدینه فقیر را
یک گوشه از کرامتت عالی جناب کرد
تو آسمان ترینی و بالا تر از تو نیست
ای خانمی که هیچ کس آقاتر از تو نیست
ای لحن خطبه های تو شیواتر از همه
مضمون جمله های تو گویاتر از همه
تعریف داغ در نظرت جور دیگری ست
ای کربلا به چشم تو زیباتر از همه
حتماً تمام واقعه را خوب دیده ای
ظهری که بود جای تو بالاتر از همه
اما کسی ندید که نفرین کنی چرا
ای آن که ربنای تو گیراتر از همه
ظهری که سی هزار نفر بود و یک نفر
افتاده بود زخمی و تنهاتر از همه
ظهری که در هجوم به گودال تیر و تیغ
پیچیده می شدند و معماتر از همه....
....این بود که تنش به چه جرمی کفن نداشت
بر روی خاک بود و سری در بدن نداشت
شاید که ارث تو پیغمبری نبود
در شام و کوفه روی تو خاکستری نبود
پس هاله ی نور تو آنجا چه کاره بود؟
راوی دروغ گفته سرت معجری نبود
بانو قسم به خون دهان برادرت
بزم شراب جای چنین خواهری نبود
با تو بنای گریه و زاری نداشتم
اما اگر که مادرتان بستری نبود
امروز با نفس زدنش خون نمی گریست
دیروز اگر جسارت میخ در نبود
جاری شده ست خون دل از دیده ی ترم
آمد دوباره فاطمیه ، وای مادرم
#حسین_رستمی
@raziolhossein
❤1
#حضرت_زینب_ولادت
نماز عشق ؛به پا می کنم به نام حسین
ز نای سینه نوا می کنم به نام حسین
تو زینبی و همه قاصرند از وصفت
کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین
به نام دلبرت اذن دخول می گیرم
طواف کوی تو را می کنم به نام حسین
به نام نامی معشوق شهره اند عشاق
تو را همیشه صدا می کنم به نام حسین
من از تو یاد گرفتم چنین عبادت را
میان سجده دعا می کنم به نام حسین
قسم به سجده ی تو اعتقاد من این است
نماز ؛سوی خدا می کنم به نام حسین
تو آمدی که بگویی برای قرب خدا
وجود خویش فدا می کنم به نام حسین
دمشق و کربلا هر دو تربت عشق است
شب ولادت تو وقت صحبت عشق است
خدا عنان دل ما به دست تو داده
اسیر دام تو اما ز غیر آزاده
اگر پیاله ی ما بوی چشم تو گیرد
شود برای همیشه لبالب از باده
مقام " زین اَبی "را به هرکسی ندهند
که این مدال، فقط گردن تو افتاده
اگر که باز شود دیده ها به نور اشک
اگر قدم بگذاریم بین این جاده
به چشم خویش ببینیم پای پرچم عشق
هنوز با کمری راست زینب اِستاده
چنان سگی به در خانه ات ببند مرا
که نام صاحب کلب است روی قلاده
خدا شهود شود بی حجاب در دل شب
نشسته دختر زهرا میان سجاده
به بی نظیری تو اعتراف باید کرد
شبیه کعبه به دورت طواف باید کرد
زمان بوسه رسیده کمی مدارا کن
رسیده ای بغل یار دیده ات وا کن
در این نگاه، برای همیشه ای بانو
تمام حسن خداوند را تماشا کن
به فکر عبد گنه کار باش و یک لحظه
به احترام حسین دست خویش بالا کن
به پشت معجر خود با کمی دعا کردن
تمام شهر پر از نور، مثل زهرا کن
همه به یاد خدیجه رخ تو بوسیدند
جلال بانوی مکه دوباره احیا کن
ببین چگونه پدر مست دیدن تو شده
نظر به چهره ی پر افتخار مولا کن
سلام دختر حیدر شریکة الارباب
بزرگ زاده بیا و گدای خود دریاب
کسی که دست توسل بر این سرا بزند
قدم به وادی ممنوعه ی خدا بزند
حرام باد به هر عاشقی که بی اذنت
قدم برای زیارت به کربلا بزند
شناختی که من از دست هایتان دارم
بعید باشد اگر دست رد به ما بزند
همین کرامتتان شد سبب به هر شب و روز
که حلقه دور نگین کرم گدا بزند
تو قرص نان خودت را به سائلی دادی
که حق به خانه ی تان مهر هل اتی بزند
تهجّد سحرت بس که غرق ذات خداست
حسین تکیه ی آخر بر این دعا بزند
از آن دمی که شده احترامتان واجب
به دست های شما بوسه مصطفی بزند
ز محضر همه سادات عذر می خواهم
اگر که گفته ام آتش به قلب ها بزند
خدا نیاورد آن روز را که در شهری
کسی به بی ادبی نامتان صدا بزند
به غیر حضرت زهرا کسی اجازه نداشت
که دست بر گره معجر شما بزند
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
نماز عشق ؛به پا می کنم به نام حسین
ز نای سینه نوا می کنم به نام حسین
تو زینبی و همه قاصرند از وصفت
کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین
به نام دلبرت اذن دخول می گیرم
طواف کوی تو را می کنم به نام حسین
به نام نامی معشوق شهره اند عشاق
تو را همیشه صدا می کنم به نام حسین
من از تو یاد گرفتم چنین عبادت را
میان سجده دعا می کنم به نام حسین
قسم به سجده ی تو اعتقاد من این است
نماز ؛سوی خدا می کنم به نام حسین
تو آمدی که بگویی برای قرب خدا
وجود خویش فدا می کنم به نام حسین
دمشق و کربلا هر دو تربت عشق است
شب ولادت تو وقت صحبت عشق است
خدا عنان دل ما به دست تو داده
اسیر دام تو اما ز غیر آزاده
اگر پیاله ی ما بوی چشم تو گیرد
شود برای همیشه لبالب از باده
مقام " زین اَبی "را به هرکسی ندهند
که این مدال، فقط گردن تو افتاده
اگر که باز شود دیده ها به نور اشک
اگر قدم بگذاریم بین این جاده
به چشم خویش ببینیم پای پرچم عشق
هنوز با کمری راست زینب اِستاده
چنان سگی به در خانه ات ببند مرا
که نام صاحب کلب است روی قلاده
خدا شهود شود بی حجاب در دل شب
نشسته دختر زهرا میان سجاده
به بی نظیری تو اعتراف باید کرد
شبیه کعبه به دورت طواف باید کرد
زمان بوسه رسیده کمی مدارا کن
رسیده ای بغل یار دیده ات وا کن
در این نگاه، برای همیشه ای بانو
تمام حسن خداوند را تماشا کن
به فکر عبد گنه کار باش و یک لحظه
به احترام حسین دست خویش بالا کن
به پشت معجر خود با کمی دعا کردن
تمام شهر پر از نور، مثل زهرا کن
همه به یاد خدیجه رخ تو بوسیدند
جلال بانوی مکه دوباره احیا کن
ببین چگونه پدر مست دیدن تو شده
نظر به چهره ی پر افتخار مولا کن
سلام دختر حیدر شریکة الارباب
بزرگ زاده بیا و گدای خود دریاب
کسی که دست توسل بر این سرا بزند
قدم به وادی ممنوعه ی خدا بزند
حرام باد به هر عاشقی که بی اذنت
قدم برای زیارت به کربلا بزند
شناختی که من از دست هایتان دارم
بعید باشد اگر دست رد به ما بزند
همین کرامتتان شد سبب به هر شب و روز
که حلقه دور نگین کرم گدا بزند
تو قرص نان خودت را به سائلی دادی
که حق به خانه ی تان مهر هل اتی بزند
تهجّد سحرت بس که غرق ذات خداست
حسین تکیه ی آخر بر این دعا بزند
از آن دمی که شده احترامتان واجب
به دست های شما بوسه مصطفی بزند
ز محضر همه سادات عذر می خواهم
اگر که گفته ام آتش به قلب ها بزند
خدا نیاورد آن روز را که در شهری
کسی به بی ادبی نامتان صدا بزند
به غیر حضرت زهرا کسی اجازه نداشت
که دست بر گره معجر شما بزند
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
#رباعی
كوثر به ظهور گوهری آوردست
زهرای بتول دختری آوردست
تا در غم كربلا كند مادريش
از بهر حسين خواهری آوردست
مرحوم #سیدرضا_موید
......
بر یمن قدوم بنت حیـدر صلوات
بر نـائبـه ی حضرت مـادر صلوات
لبخنـد به لبهـای حسین است و حسن
خوشنودی قلب دو بـرادر صلوات
#مصطفی_محمدی
@raziolhossein
#رباعی
كوثر به ظهور گوهری آوردست
زهرای بتول دختری آوردست
تا در غم كربلا كند مادريش
از بهر حسين خواهری آوردست
مرحوم #سیدرضا_موید
......
بر یمن قدوم بنت حیـدر صلوات
بر نـائبـه ی حضرت مـادر صلوات
لبخنـد به لبهـای حسین است و حسن
خوشنودی قلب دو بـرادر صلوات
#مصطفی_محمدی
@raziolhossein
#حضرت_زینب
#رباعی
ایکاش که در خدمت زینب باشیم
گریان غم و محنت زینب باشیم
یکشب حرم رقیه جان باشیم و...
یکشب حرم حضرت زینب باشیم
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#رباعی
ایکاش که در خدمت زینب باشیم
گریان غم و محنت زینب باشیم
یکشب حرم رقیه جان باشیم و...
یکشب حرم حضرت زینب باشیم
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#یازینب
#حضرت_زینب_مدح
روایت است که یک روز حضرت زهرا
رسید گریه کنان نزد خواجۀ دو سرا
گرفته بود ببر زینب عزیزش را
چه زینبی که ستوده فلک کنیزش را
جمال فاطمی او شبیه مادر بود
ولی ز اشک، دو چشمش دو بحر گوهر بود
بگفت فاطمه در محضر رسول خدا
که ای به خاک تو جان تمام خلق فدا
رسیده فاطمه ات از غصّه جان بر لب
چرا نمی شود آرام دخترم زینب
هماره از دل او آه و ناله برخیزد
بر وی دست من از صبح اشک می ریزد
نبی گشود دو دست و ز دامن زهرا
به روی سینه چو قرآن گرفت زینب را
گرفت در بغل او را به احترام تمام
صدای گریۀ او لحظه ای نشد آرام
علی گشود دو دست و ورا گرفت ببر
نشد خموش دمی بر فراز دست پدر
حسن رسید ز بابا گرفت او را باز
ولی نگشت خموش آن همای وحی حجاز
به سینه ناله و اشکش ز دیده جاری بود
که سیّدالشهّدا دست های خویش گشود
گرفت خواهر خود را چو جان خود در بر
کشید دست نوازش و را به صورت و سر
چنانکه بحر خروشنده اوفتد ز خروش
صدای طوطی وحی مدینه شد خاموش
ز روی شانۀ جدّ و اب و برادر و مام
به وصل گمشدۀ خود رسید و شد آرام
گمانم آنکه به او با اشاره گفت حسین
که وقت گریه تو نیست ای فروغ دو عین
هنوز شعله ی آتش بر این سرا نزدند
هنوز مادر مظلومۀ تو را نزدند
هنوز غربت حیدر ندیده گریه مکن
کبودی رخ مادر ندیده گریه نکن
نگاه دار بر آن لحظه اشک و زمزمه را
که بشکنند در این خانه دست فاطمه را
مریز اشک و مزن ناله و مکن زاری
هنوز از سر بابا نگشته خون جاری
هنوز خون به دل زار ما نکرده کسی
هنوز فرق علی را دو تا نکرده کسی
شرار آه تو روزی ز سینه برخیزد
که از گلوی حسن لخته لخته خون ریزد
سرشک دیده میفشان به برگ یاسمنت
هنوز تیر نباریده بر تن حسنت
صبور باش میفشان سرشک از دیده
هنوز جسم حسینت به خون نغلطیده
زمام گریه نگهدار تا که در گودال
کنند سم اسبان تن مرا پامال
زمان گریه ی تو لحظه ایست خواهر من
که بوسه گیری از پاره پاره حنجر من
هنوز نیزه به کتف و به شانه ات نزدند
کنار پیکر من تازیانه ات نزدند
هنوز شام بلا را ندیده ای زینب
هنوز طشت طلا را ندیده ای زینب
هنوز پیش رویت اهل شام صف نزدند
هنوز پای صدای حسین کف نزدند
هنوز سنگ بلا بر سرت نباریده
هنوز کوفه به اشک غمت نخندیده
مریز اشک بصورت ز دیده پیوسته
هنوز چوبۀ محمل سر تو نشکسته
اگر چه دختر زهرا ز گریه شد خاموش
ولی درون وجودش چو بحر داشت خروش
پس از گذشت زمان روزگار پیرش کرد
به دشت کرب و بلا عاقبت اسیرش کرد
اگر چه کوه بلا دمبدم کشید به پشت
خدا گواست که داغ حسین او را کشت
در آخرین دم خود یاد نازنین بدنی
به روی سینۀ خود داشت کهنه پیرهنی
چه کهنه پیرهنی پاره پاره چون جگرش
گرفته بود چو جان عزیز خود ببرش
به وقت مرگ نگاهش به دشت و صحرا بود
در انتظار قدوم عزیز زهرا بود
به سینه داغ غم لاله های رعنا داشت
در آخرین نفسش ذکر واحسینا داشت
تمام هستی خود را به راه جانان داد
نگاه کرد به روی حسین تا جان داد
دوبار دختر زهرا ز گریه شد آرام
یکی به شهر رسول خدا یکی در شام
جهان به ماتم او غرق آه و زاری باد
سرشک دیده «میثم» هماره جاری باد
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زینب_مدح
روایت است که یک روز حضرت زهرا
رسید گریه کنان نزد خواجۀ دو سرا
گرفته بود ببر زینب عزیزش را
چه زینبی که ستوده فلک کنیزش را
جمال فاطمی او شبیه مادر بود
ولی ز اشک، دو چشمش دو بحر گوهر بود
بگفت فاطمه در محضر رسول خدا
که ای به خاک تو جان تمام خلق فدا
رسیده فاطمه ات از غصّه جان بر لب
چرا نمی شود آرام دخترم زینب
هماره از دل او آه و ناله برخیزد
بر وی دست من از صبح اشک می ریزد
نبی گشود دو دست و ز دامن زهرا
به روی سینه چو قرآن گرفت زینب را
گرفت در بغل او را به احترام تمام
صدای گریۀ او لحظه ای نشد آرام
علی گشود دو دست و ورا گرفت ببر
نشد خموش دمی بر فراز دست پدر
حسن رسید ز بابا گرفت او را باز
ولی نگشت خموش آن همای وحی حجاز
به سینه ناله و اشکش ز دیده جاری بود
که سیّدالشهّدا دست های خویش گشود
گرفت خواهر خود را چو جان خود در بر
کشید دست نوازش و را به صورت و سر
چنانکه بحر خروشنده اوفتد ز خروش
صدای طوطی وحی مدینه شد خاموش
ز روی شانۀ جدّ و اب و برادر و مام
به وصل گمشدۀ خود رسید و شد آرام
گمانم آنکه به او با اشاره گفت حسین
که وقت گریه تو نیست ای فروغ دو عین
هنوز شعله ی آتش بر این سرا نزدند
هنوز مادر مظلومۀ تو را نزدند
هنوز غربت حیدر ندیده گریه مکن
کبودی رخ مادر ندیده گریه نکن
نگاه دار بر آن لحظه اشک و زمزمه را
که بشکنند در این خانه دست فاطمه را
مریز اشک و مزن ناله و مکن زاری
هنوز از سر بابا نگشته خون جاری
هنوز خون به دل زار ما نکرده کسی
هنوز فرق علی را دو تا نکرده کسی
شرار آه تو روزی ز سینه برخیزد
که از گلوی حسن لخته لخته خون ریزد
سرشک دیده میفشان به برگ یاسمنت
هنوز تیر نباریده بر تن حسنت
صبور باش میفشان سرشک از دیده
هنوز جسم حسینت به خون نغلطیده
زمام گریه نگهدار تا که در گودال
کنند سم اسبان تن مرا پامال
زمان گریه ی تو لحظه ایست خواهر من
که بوسه گیری از پاره پاره حنجر من
هنوز نیزه به کتف و به شانه ات نزدند
کنار پیکر من تازیانه ات نزدند
هنوز شام بلا را ندیده ای زینب
هنوز طشت طلا را ندیده ای زینب
هنوز پیش رویت اهل شام صف نزدند
هنوز پای صدای حسین کف نزدند
هنوز سنگ بلا بر سرت نباریده
هنوز کوفه به اشک غمت نخندیده
مریز اشک بصورت ز دیده پیوسته
هنوز چوبۀ محمل سر تو نشکسته
اگر چه دختر زهرا ز گریه شد خاموش
ولی درون وجودش چو بحر داشت خروش
پس از گذشت زمان روزگار پیرش کرد
به دشت کرب و بلا عاقبت اسیرش کرد
اگر چه کوه بلا دمبدم کشید به پشت
خدا گواست که داغ حسین او را کشت
در آخرین دم خود یاد نازنین بدنی
به روی سینۀ خود داشت کهنه پیرهنی
چه کهنه پیرهنی پاره پاره چون جگرش
گرفته بود چو جان عزیز خود ببرش
به وقت مرگ نگاهش به دشت و صحرا بود
در انتظار قدوم عزیز زهرا بود
به سینه داغ غم لاله های رعنا داشت
در آخرین نفسش ذکر واحسینا داشت
تمام هستی خود را به راه جانان داد
نگاه کرد به روی حسین تا جان داد
دوبار دختر زهرا ز گریه شد آرام
یکی به شهر رسول خدا یکی در شام
جهان به ماتم او غرق آه و زاری باد
سرشک دیده «میثم» هماره جاری باد
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
یا که خدا به خلق پیمبر نمی دهد
یا گر دهد پیمبر ابتر نمی دهد
حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس
غیر از رسول سوره کوثر نمی دهد
دختر در این قبیله تجلی کوثر است
بیخود خدا به فاطمه دختر نمی دهد
زینب یگانه است و خدا هم به فاطمه
تا زینب است دختر دیگر نمی دهد
زینب رشیده ایست که بر شانه کسی
تکیه به غیر شانه حیدر نمی دهد
زینب شکوه خواهریش را در عالمین
دست کسی به غیر برادر نمی دهد
او مظهر صفات جلالی حیدر است
یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد
زینب همان کسی است که در راه عفتش
عباس می دهد نخ معجر نمی دهد
#علی_اکبر_لطیفیان
@raziolhossein
یا که خدا به خلق پیمبر نمی دهد
یا گر دهد پیمبر ابتر نمی دهد
حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس
غیر از رسول سوره کوثر نمی دهد
دختر در این قبیله تجلی کوثر است
بیخود خدا به فاطمه دختر نمی دهد
زینب یگانه است و خدا هم به فاطمه
تا زینب است دختر دیگر نمی دهد
زینب رشیده ایست که بر شانه کسی
تکیه به غیر شانه حیدر نمی دهد
زینب شکوه خواهریش را در عالمین
دست کسی به غیر برادر نمی دهد
او مظهر صفات جلالی حیدر است
یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد
زینب همان کسی است که در راه عفتش
عباس می دهد نخ معجر نمی دهد
#علی_اکبر_لطیفیان
@raziolhossein
#حضرت_زینب_ولادت
امشب ملک از زینب کبری گوید
از نور دل و دیده طاها گوید
تبریک به هم ولادت زینب را
زهرا به علی علی به زهرا گوید
@raziolhossein
امشب ملک از زینب کبری گوید
از نور دل و دیده طاها گوید
تبریک به هم ولادت زینب را
زهرا به علی علی به زهرا گوید
@raziolhossein