تو از من میخواهی
عاشق باشم
من از تو میخواهم
دوستم داشته باشی
تو میخواهی مرا در قفس کنی
من میخواهم با تو پرواز کنم
این تفاوتِ
عشق و دوستداشتن است.
#ایوان_تورگنیف
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
عاشق باشم
من از تو میخواهم
دوستم داشته باشی
تو میخواهی مرا در قفس کنی
من میخواهم با تو پرواز کنم
این تفاوتِ
عشق و دوستداشتن است.
#ایوان_تورگنیف
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤8👏3👍2
رندی که عشق را هنر جاودانه گفت
درّی یگانه سُفت و درودی یگانه گفت
ای عشق چیستی؟ که از آغاز تا کنون
هر کس زبان گشود تو را در فسانه گفت
تا سرو و گل به رقص و سماع آورد، نسیم
در گوششان حدیث تو را، با ترانه گفت
نام تو بود بر لب انسان که میگذشت
که در به در صدا زد و خانه به خانه گفت
یک شمّه از تو در من و در آتش اوفتاد
من با زبان سرودم و او با زبانه گفت
ساقی تو را ز کوزه گرفت و به کاسه ریخت
مطرب تو را به نغمهی چنگ و چغانه گفت
ای تو خزان و ای تو بهار! ای که توأمان
هم برگ زرد خواند تو را، هم جوانه گفت
آنکس که هفت بحر به چشمش چو شبنمیست
دریای پرخروش تو را بیکرانه گفت
#حسین_منزوی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
درّی یگانه سُفت و درودی یگانه گفت
ای عشق چیستی؟ که از آغاز تا کنون
هر کس زبان گشود تو را در فسانه گفت
تا سرو و گل به رقص و سماع آورد، نسیم
در گوششان حدیث تو را، با ترانه گفت
نام تو بود بر لب انسان که میگذشت
که در به در صدا زد و خانه به خانه گفت
یک شمّه از تو در من و در آتش اوفتاد
من با زبان سرودم و او با زبانه گفت
ساقی تو را ز کوزه گرفت و به کاسه ریخت
مطرب تو را به نغمهی چنگ و چغانه گفت
ای تو خزان و ای تو بهار! ای که توأمان
هم برگ زرد خواند تو را، هم جوانه گفت
آنکس که هفت بحر به چشمش چو شبنمیست
دریای پرخروش تو را بیکرانه گفت
#حسین_منزوی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤5
برادر!
کتابهایی را برای من بفرست
که پایانی خوش داشته باشند؛
هواپیمایی به سلامت فرود میآید
جراح، لبخندزنان اتاق عمل را ترک میکند
پسر کور، بیناییاش را باز مییابد
عشاق، سرانجام یکدیگر را یافتند
عروسیای در پیش است
تشنگان به آب میرسند
و به نان و آزادی.
#ناظم_حکمت
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
کتابهایی را برای من بفرست
که پایانی خوش داشته باشند؛
هواپیمایی به سلامت فرود میآید
جراح، لبخندزنان اتاق عمل را ترک میکند
پسر کور، بیناییاش را باز مییابد
عشاق، سرانجام یکدیگر را یافتند
عروسیای در پیش است
تشنگان به آب میرسند
و به نان و آزادی.
#ناظم_حکمت
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤13
میدانم آری نیستی، اما نمیدانم
بیهوده میگردم به دنبالت چرا امشب؟
#محمدعلی_بهمنی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
بیهوده میگردم به دنبالت چرا امشب؟
#محمدعلی_بهمنی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤5👏1
ای کاش
آن نام را دوباره پیدا کنم
ای کاش
آن کوچه را دوباره ببینم
آنجا که ناگهان
یک روز نام کوچکم از دستم افتاد
و لابهلای خاطرهها گم شد
آنجا که
یک کودک غریبه
با چشمهای کودکی من نشسته است
از دور
لبخند او چه قدر شبیه من است!
#قیصر_امینپور
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
آن نام را دوباره پیدا کنم
ای کاش
آن کوچه را دوباره ببینم
آنجا که ناگهان
یک روز نام کوچکم از دستم افتاد
و لابهلای خاطرهها گم شد
آنجا که
یک کودک غریبه
با چشمهای کودکی من نشسته است
از دور
لبخند او چه قدر شبیه من است!
#قیصر_امینپور
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤8
Shamlou in Berkeley University
Ahmad Shamlou | @Schahrouzk
▨ پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه برکلی با احمد شاملو
▨ میزبان: دانشگاه برکلی آمریکا
▨ تاریخ مصاحبه: ۱۹۹۰
▨ پالایش: شهروز
▨ میزبان: دانشگاه برکلی آمریکا
▨ تاریخ مصاحبه: ۱۹۹۰
▨ پالایش: شهروز
❤4👏1
Forwarded from تنها صداست که میماند
ما درست وسط داستان هستیم؛ وسط ماجرای بیقراریها و آشوبها... اما نه اول کار بودیم که بفهمیم مقصر کیست و اصلاً داستان چیست و از کجا شکل گرفت، نه از اینجا که ایستادهایم آخر قضیه را میبینیم. بینابین ماجرا، در کشوقوسیم و به قول آن کسی که گفت: «چون دستمان به مقصر اصلی نمیرسد، داریم از صبح تا شب یقۀ یکدیگر را پاره میکنیم ،داریم فقط سگدو میزنیم برای دو روز عمر بیشتر و دوزار پول بیشتر.»
هفتۀ پیش که دکتر فلاح بهخاطر کرونا از دنیا رفت، دلم میخواست بروم داخل یکی از دستشوییهای بیمارستان و با قرصی چیزی خودم را خلاص کنم.
مدارام داستانِ سال های نه چندان دور ماست...
سال های ترس و کرونا...
تازه ترین رمان با موضوع کرونا نوشته هانیه موحد از نشر پرسمان راهی بازار شد.
مدارام داستان زندگی شش خانواده،پرستار و پزشک ایرانی در روزهایِ سخت و سرد کروناست.
رمانی که با احترام به خانواده های عزیز قربانیان کرونا تقدیم می شود.
لینک خرید کتاب:
https://porsemanpress.com/product/%d9%85%d8%af%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%85/
کانال نویسنده:
@Manmahastam1
هفتۀ پیش که دکتر فلاح بهخاطر کرونا از دنیا رفت، دلم میخواست بروم داخل یکی از دستشوییهای بیمارستان و با قرصی چیزی خودم را خلاص کنم.
مدارام داستانِ سال های نه چندان دور ماست...
سال های ترس و کرونا...
تازه ترین رمان با موضوع کرونا نوشته هانیه موحد از نشر پرسمان راهی بازار شد.
مدارام داستان زندگی شش خانواده،پرستار و پزشک ایرانی در روزهایِ سخت و سرد کروناست.
رمانی که با احترام به خانواده های عزیز قربانیان کرونا تقدیم می شود.
لینک خرید کتاب:
https://porsemanpress.com/product/%d9%85%d8%af%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%85/
کانال نویسنده:
@Manmahastam1
❤1👍1
و روزها كافى نيستند
و شبها كافى نيستند
و زندگى مثل موش مزرعهای
از دستانمان سر میخورد.
#ازرا_پاوند
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
و شبها كافى نيستند
و زندگى مثل موش مزرعهای
از دستانمان سر میخورد.
#ازرا_پاوند
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
👍4
عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم
شاکر نعمت و پروردهی احسان بودم
چه کند بنده که بر جور تحمل نکند
بار بر گردن و سر بر خط فرمان بودم
خار عشقت نه چنان پای نشاط آبله کرد
که سر سبزه و پروای گلستان بودم
روز هجرانت بدانستم قدر شب وصل
عجب ار قدر نبود آن شب و نادان بودم
گر به عقبی درم از حاصل دنیا پرسند
گویم آن روز که در صحبت جانان بودم
که پسندد که فراموش کنی عهد قدیم
به وصالت که نه مستوجب هجران بودم
خرم آن روز که بازآیی و سعدی گوید
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
#سعدی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
شاکر نعمت و پروردهی احسان بودم
چه کند بنده که بر جور تحمل نکند
بار بر گردن و سر بر خط فرمان بودم
خار عشقت نه چنان پای نشاط آبله کرد
که سر سبزه و پروای گلستان بودم
روز هجرانت بدانستم قدر شب وصل
عجب ار قدر نبود آن شب و نادان بودم
گر به عقبی درم از حاصل دنیا پرسند
گویم آن روز که در صحبت جانان بودم
که پسندد که فراموش کنی عهد قدیم
به وصالت که نه مستوجب هجران بودم
خرم آن روز که بازآیی و سعدی گوید
آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم
#سعدی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤10
وقتی در آسمان دروغ وزیدن میگیرد
دیگر چگونه میشود به سورههای رسولان سرشکسته پناه آورد؟
ما مثل مردههای هزارانهزارساله به هم میرسیم و آنگاه خورشید،
بر تباهی اجساد ما قضاوت خواهد کرد.
#فروغ_فرخزاد
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
دیگر چگونه میشود به سورههای رسولان سرشکسته پناه آورد؟
ما مثل مردههای هزارانهزارساله به هم میرسیم و آنگاه خورشید،
بر تباهی اجساد ما قضاوت خواهد کرد.
#فروغ_فرخزاد
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤11
این روزها به هرچه گذشتم کبود بود
هر سایهای که دست تکان داد، دود بود
این روزها ادامهی نان و پنیر و چای
اخبار منفجرشدهی صبح زود بود
جز مرگ پشت مرگ خبرهای تازه نیست
محبوب من چقدر جهان بیوجود بود!
ما همچنان به سایهای از عشق دلخوشیم
عشقی که زخم و زندگیاش تار و پود بود
پلکی زدیم و وقت خداحافظی رسید
ساعت برای با تو نشستن حسود بود
دنیا نخواست؟ یا من و تو کم گذاشتیم؟
با من بگو قرار من اینها نبود! بود؟!
#عبدالجبار_کاکایی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
هر سایهای که دست تکان داد، دود بود
این روزها ادامهی نان و پنیر و چای
اخبار منفجرشدهی صبح زود بود
جز مرگ پشت مرگ خبرهای تازه نیست
محبوب من چقدر جهان بیوجود بود!
ما همچنان به سایهای از عشق دلخوشیم
عشقی که زخم و زندگیاش تار و پود بود
پلکی زدیم و وقت خداحافظی رسید
ساعت برای با تو نشستن حسود بود
دنیا نخواست؟ یا من و تو کم گذاشتیم؟
با من بگو قرار من اینها نبود! بود؟!
#عبدالجبار_کاکایی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤9👍4
من مناجات درختان را هنگام سحر
رقص عطر گل یخ را با باد
نفسِ پاک شقایق را در سینهی کوه
صحبت چلچلهها را با صبح
نبض پایندهی هستی را در گندمزار
گردش رنگ و طراوت را در گونهی گل
همه را میشنوم، میبینم
من به این جمله نمیاندیشم!
به تو میاندیشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو میاندیشم.
#فریدون_مشیری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
رقص عطر گل یخ را با باد
نفسِ پاک شقایق را در سینهی کوه
صحبت چلچلهها را با صبح
نبض پایندهی هستی را در گندمزار
گردش رنگ و طراوت را در گونهی گل
همه را میشنوم، میبینم
من به این جمله نمیاندیشم!
به تو میاندیشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو میاندیشم.
#فریدون_مشیری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤13
بزرگترین پشیمانیام
ساعتها جمله ساختن
برای کسانی بود
که لیاقت یک کلمه را هم نداشتند!
#ایلهان_برک
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
ساعتها جمله ساختن
برای کسانی بود
که لیاقت یک کلمه را هم نداشتند!
#ایلهان_برک
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤13👍7👏1
همیشه چیزهایی که نداشتهام را
بیشتر دوست داشتهام
همچون تو که بسیار دوری
که بسیار ندارمت.
#پابلو_نرودا
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
بیشتر دوست داشتهام
همچون تو که بسیار دوری
که بسیار ندارمت.
#پابلو_نرودا
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤10
چون آفتاب خزانی، بی تو دل من گرفتهست
جانا! کجایی؟ که بی تو، خورشید روشن گرفتهست
این آسمان بی تو گویی، سنگی است بر خانه امروز
سنگی که راه نفس را بر چاه بیژن گرفتهست
از چشم میگیرم آبی تا پای تا سر نسوزم
زین آتش سرکشی که در من به خرمن گرفته است
ترسم نیایی و آید خاکستر من به سویت
آه از حریقی که بی تو در سینه دامن گرفتهست
از کُشتنم دیگر انگار، پروا نمیداری ای یار!
حالی که این دیر و دورت، خونم به گردن گرفتهست
چون خستگان زمینگیر، تن بسته دارم به زنجیر
بال پریدن شکسته است، پای دویدن گرفتهست
آه ای سفر کرده! برگرد، ای طاقتم برده، برگرد
برگرد کاین بیقراری، آرامش از من گرفتهست
#حسین_منزوی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
جانا! کجایی؟ که بی تو، خورشید روشن گرفتهست
این آسمان بی تو گویی، سنگی است بر خانه امروز
سنگی که راه نفس را بر چاه بیژن گرفتهست
از چشم میگیرم آبی تا پای تا سر نسوزم
زین آتش سرکشی که در من به خرمن گرفته است
ترسم نیایی و آید خاکستر من به سویت
آه از حریقی که بی تو در سینه دامن گرفتهست
از کُشتنم دیگر انگار، پروا نمیداری ای یار!
حالی که این دیر و دورت، خونم به گردن گرفتهست
چون خستگان زمینگیر، تن بسته دارم به زنجیر
بال پریدن شکسته است، پای دویدن گرفتهست
آه ای سفر کرده! برگرد، ای طاقتم برده، برگرد
برگرد کاین بیقراری، آرامش از من گرفتهست
#حسین_منزوی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤7
هرگز نمیدانیم که میرویم
وقتی روانهایم
در به شوخی میبندیم...
سرنوشت در پی ما میآید
و کلون در را میاندازد
و ما را دیگر دیداری نیست.
#امیلی_دیکنسون
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
وقتی روانهایم
در به شوخی میبندیم...
سرنوشت در پی ما میآید
و کلون در را میاندازد
و ما را دیگر دیداری نیست.
#امیلی_دیکنسون
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤9
Forwarded from تنها صداست که میماند
از شما میهمانان عزیز دعوت میشود به دیدن نمایش (مرد، روی کاناپه) به کارگردانی آقای آرام محضری در سالن تاتر هامون ساعت ۲۱ به صورت ۱۰۰ درصد تخفیف 《رایگان》 به مدت ۷ روز از تاریخ هشتم مردادماه لغات ۱۴ مرداد ماه دیدن فرمایید.
کد تخفیف: CO10
خرید از سایت تیوال
لینک خرید : https://www.tiwall.com/s/kanapeh3
کد تخفیف: CO10
خرید از سایت تیوال
لینک خرید : https://www.tiwall.com/s/kanapeh3
👍1
