آیا دوباره گیسوانم را در باد شانه خواهم زد؟
آیا دوباره باغچهها را بنفشه خواهم کاشت؟
و شمعدانیها را
در آسمان پشت پنجره خواهم گذاشت؟
آیا دوباره روی لیوانها خواهم رقصید؟
آیا دوباره زنگ در مرا به سوی انتظار صدا خواهد برد؟
#فروغ_فرخزاد
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
آیا دوباره باغچهها را بنفشه خواهم کاشت؟
و شمعدانیها را
در آسمان پشت پنجره خواهم گذاشت؟
آیا دوباره روی لیوانها خواهم رقصید؟
آیا دوباره زنگ در مرا به سوی انتظار صدا خواهد برد؟
#فروغ_فرخزاد
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤10👏2
  تو مثل لاله پيش از طلوع دامنهها
که سر به صخره گذارد
غريبی و پاکی
تو را ز وحشت توفان،
به سينه میفشرم
عجب سعادت غمناکی.
#منوچهر_آتشی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
که سر به صخره گذارد
غريبی و پاکی
تو را ز وحشت توفان،
به سينه میفشرم
عجب سعادت غمناکی.
#منوچهر_آتشی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤6👏3
  تو را برای دوست داشتن دوست میدارم
تو را به جای همهی کسانی که نمیشناختهام
دوستمی دارم
تو را به جای همهی روزگارانی که نمیزیستهام
دوست میدارم
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب میشود
و برای نخستین گناه
تو را به خاطر دوست داشتن
دوست میدارم
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمیدارم
دوست میدارم.
#پل_الوار
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
تو را به جای همهی کسانی که نمیشناختهام
دوستمی دارم
تو را به جای همهی روزگارانی که نمیزیستهام
دوست میدارم
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب میشود
و برای نخستین گناه
تو را به خاطر دوست داشتن
دوست میدارم
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمیدارم
دوست میدارم.
#پل_الوار
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤18👏1
  غول دراز میکشد روی صخره
و صورتش را به تختهسنگ میچسباند
سنگهای تازه متولد شده
سنگهای کودک
ابری کوچک با سایهاش
از روی او آرامآرام میگذرد.
#شهرام_شیدایی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
و صورتش را به تختهسنگ میچسباند
سنگهای تازه متولد شده
سنگهای کودک
ابری کوچک با سایهاش
از روی او آرامآرام میگذرد.
#شهرام_شیدایی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
👍4❤1
  بگذار تا با تمام زبانهایی که میدانی
و نمیدانی بگویم:
دوستت دارم.
#نزار_قبانی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
و نمیدانی بگویم:
دوستت دارم.
#نزار_قبانی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤7
  ببین چگونه دهان از شکل میافتد
وقتی میخواهد
حقیقتی را کتمان کند.
#محمد_مختاری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
وقتی میخواهد
حقیقتی را کتمان کند.
#محمد_مختاری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤10👍1
  دلم فرو آویختهست 
از خاموشی آشفتهات
و آفتاب دلتنگ میرود
و باز میگردد بر گونههات.
#محمد_مختاری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
از خاموشی آشفتهات
و آفتاب دلتنگ میرود
و باز میگردد بر گونههات.
#محمد_مختاری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤4
  تو را به خاطر دوست داشتن
دوست میدارم
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمیدارم
دوست میدارم.
#پل_الوار
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
دوست میدارم
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمیدارم
دوست میدارم.
#پل_الوار
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤12👍1
  باشد که آوازخوان آتش
ما را از تاریکی به روشنایی باز آورد
برکت و گرمای رویا را به ما باز آورد
باشد که سرما بمیرد
گرسنگی بمیرد
نفرت و نادانی بمیرد.
#سیدعلی_صالحی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
ما را از تاریکی به روشنایی باز آورد
برکت و گرمای رویا را به ما باز آورد
باشد که سرما بمیرد
گرسنگی بمیرد
نفرت و نادانی بمیرد.
#سیدعلی_صالحی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤12👍1
  آغاز شد 
سالی بلند
سالی که سروهای جوان
برفهای خونین را
از شانههای خویش تکاندند.
#محمد_مختاری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
سالی بلند
سالی که سروهای جوان
برفهای خونین را
از شانههای خویش تکاندند.
#محمد_مختاری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
👏6👍2
  من
خلاف انتظار خیلیها
راه افتاده آمدهام شفای کلمات را
به دست درماندگان سرزمینم رساندهام.
گفتم شما خوب خواهید شد،
درد از دنیا رخت برمیبندد میرود جهنم،
شما آرام باشید
همه چیز درست خواهد شد،
ما هنوز هم برای آمدن باران
به دعای پر لکنت کودکان محتاجیم.
#سیدعلی_صالحی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
خلاف انتظار خیلیها
راه افتاده آمدهام شفای کلمات را
به دست درماندگان سرزمینم رساندهام.
گفتم شما خوب خواهید شد،
درد از دنیا رخت برمیبندد میرود جهنم،
شما آرام باشید
همه چیز درست خواهد شد،
ما هنوز هم برای آمدن باران
به دعای پر لکنت کودکان محتاجیم.
#سیدعلی_صالحی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤7👍1
  برایم اهمیتی ندارند
سالهایی که فرا میرسند
و سالهایی که از بین میروند
تویی تنها زمان
که عقربههای ساعت نابودش نمیکنند.
#نزار_قبانی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
سالهایی که فرا میرسند
و سالهایی که از بین میروند
تویی تنها زمان
که عقربههای ساعت نابودش نمیکنند.
#نزار_قبانی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤9
  خدا كند انگورها برسند
جهان مست شود
تلوتلو بخورند خیابانها
به شانهی هم بزنند
رئیسجمهورها و گداها
مرزها مست شوند
برای لحظهای
تفنگها یادشان برود دریدن را
كاردها یادشان برود
بریدن را
قلمها آتش را
آتشبس بنویسند.
#الیاس_علوی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
جهان مست شود
تلوتلو بخورند خیابانها
به شانهی هم بزنند
رئیسجمهورها و گداها
مرزها مست شوند
برای لحظهای
تفنگها یادشان برود دریدن را
كاردها یادشان برود
بریدن را
قلمها آتش را
آتشبس بنویسند.
#الیاس_علوی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤19👍2👎1
  مرا چند هجا
بیشتر دوست داشته باش!
مرا که فکر میکنم
پایان غمانگیزی خواهم داشت...
#ادریس_بختیاری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
بیشتر دوست داشته باش!
مرا که فکر میکنم
پایان غمانگیزی خواهم داشت...
#ادریس_بختیاری
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤7👏1
  ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامنکشان من زهر تنهاییچشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم، کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلسِتان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم واندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیآرم جفا کار از فغانم میرود
 
#سعدی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامنکشان من زهر تنهاییچشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم، کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلسِتان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم واندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیآرم جفا کار از فغانم میرود
#سعدی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤13👍2
  من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
#مولانا
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
#مولانا
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
❤11
  