Telegram Web Link
برایم اهمیتی ندارند
سال‌هایی که فرا می‌رسند
و سال‌هایی که از بین می‌روند
تویی تنها زمان
که عقربه‌های ساعت نابودش نمی‌کنند.


#نزار_قبانی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
9
‏خدا كند انگورها برسند
جهان مست شود
تلوتلو بخورند خیابان‌ها
به شانه‌ی هم بزنند
رئیس‌جمهورها و گداها
مرزها مست شوند
برای لحظه‌ای
تفنگ‌ها یادشان برود دریدن را
كاردها یادشان برود
بریدن را
قلم‌ها آتش را
آتش‌بس بنویسند.


#الیاس_علوی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
19👍2👎1
نمی‌دانم نامت را
از دهان چه کسی وقتی می‌شنوی
فکر می‌کنی زیباتری؟


#حسن_آذری


■ شعرخوانی
@Reading_poem
7
مرا چند هجا
‏بیشتر دوست داشته باش!
‏مرا که فکر می‌کنم
‏پایان غم‌انگیزی خواهم داشت...


#ادریس_بختیاری


■ شعرخوانی
@Reading_poem
7👏1
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود
وآن دل که با خود داشتم با دل‌ستانم می‌رود

من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود

گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود

محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود

او می‌رود دامن‌کشان من زهر تنهایی‌چشان
دیگر مپرس از من نشان‌ کز دل نشانم می‌رود

برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم، کز سر دخانم می‌رود

با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود

بازآی و بر چشمم نشین ای دلسِتان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود

شب تا سحر می‌نغنوم واندرز کس می‌نشنوم
وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود

صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود

سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا
طاقت نمی‌آرم جفا کار از فغانم می‌رود
 

#سعدی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
13👍2
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم


#مولانا


■ شعرخوانی
@Reading_poem
11
آن‌که فراموش می‌کند
‏شادتر است
‏از آن‌که به یاد می‌آورد.


#پیر_پائولو_پازولینی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
👍7
عشق یعنی
‏من انتخاب کنم
‏چه کسی ویرانم کند.


#آرتور_رمبو


■ شعرخوانی
@Reading_poem
15👎1
شب من
با نوشتن نامه‌های عاشقانه
برای تو
می‌گذرد؛
و سپس
روز من
با محو کردن هرکدام،
سپری می‌شود؛
کلمه به کلمه!
و در این میان
قطب‌نمای زرین من
چشم‌های تو است؛
که به سمت دریای جدایی
اشاره می‌کند!


#غاده_السمان


■ شعرخوانی
@Reading_poem
7
یوسفِ گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور
کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور

ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن
وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور

گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن
چتر گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور

دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور

هان مَشو نومید چون واقِف نِه‌ای از سِرِّ غیب
باشد اندر پرده بازی‌هایِ پنهان غم مخور

ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد
چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور

در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم
سرزنش‌ها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور

گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کآن را نیست پایان، غم مخور

حال ما در فُرقت جانان و اِبرامِ رقیب
جمله می‌داند خدایِ حالْ‌گردان غم مخور

حافظا در کُنجِ فقر و خلوتِ شب‌هایِ تار
تا بُوَد وِردَت دعا و درس قرآن غم مخور


#حافظ


■ شعرخوانی
@Reading_poem
10
کسانی که به تنهایی نزیسته‌اند
نمی‌دانند که سکوت چه‌گونه انسان را می‌ترساند
و نمی‌دانند که چه‌گونه می‌شود
که انسان با خودش حرف می‌زند
و این‌که انسان چه‌گونه در آرزوی کسی
به سوی آینه‌ها می‌گریزد
و کسانی که به تنهایی نزیسته‌اند
این‌همه را نخواهند دانست.


#اورهان_ولی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
14👍3
تو را برای دوست داشتن دوست می‌دارم
تو را به جای همه‌ی کسانی که نمی‌شناخته‌ام
دوست‌می دارم
تو را به جای همه‌ی روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام
دوست می‌دارم.


#پل_الوار


■ شعرخوانی
@Reading_poem
12
زمین، حزنِ عجیبی دارد
از درخت‌هایش که به آتش کشیده شده‌اند
و کوه‌های یخی که فرو می‌ریزند
می‌شود فهمید.

با آن همه خط بر تن و صورتش
که هر که توانست با خنجر، مرزی کشید.

کدام برگ
باور می‌کند درخت تکه‌تکه‌ شده‌ حالا وسیع‌تر است؟


#سید‌محمد_مرکبیان


■ شعرخوانی
@Reading_poem
10
شب در چشمان من است
به سیاهی چشم‌هایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشم‌هایم نگاه کن
شب و روز در چشمان من است
به چشم‌های من نگاه کن
چشم اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت.


#حسین_پناهی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
8
Simin Behbehani Interview
Simin Behbehani | @Schahrouzk
مصاحبه با سیمین بهبهانی
ــــــــــــــــــــــــــ
▨ مصاحبه شونده: سیمین بهبهانی
▨ میزبان: تلویزیون ایران من
▨ زمان و مکان مصاحبه: تابستان ۱۳۷۴ در پورتلند
▨ موضوع: شرح حال و آثار چاپ شده از سیمین بهبهانی
▨ پالایش: شهروز
─────♬ ─────
شعر با صدای شاعر | @schahrouzk
6
آیا ققنوس‌های جوان از خاکسترم سر بر خواهند کشید
تا ستارگان آسمان را باج بگیرند؟


#رضا_براهنی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
8
من از پیر شدن می‌ترسم،
از ازدواج می‌ترسم.
مرا از تدارک سه وعده غذا در روز
معاف کن،
مرا رها کن
از قفس بی‌رحم زندگیِ
روتین و تکراری.
می‌خواهم آزاد باشم،
می‌خواهم بیاندیشم،
می‌خواهم به همه چیز واقف باشم.
فکر می‌کنم دوست دارم خودم را
«دختری که دوست داشت خدا باشد»
بنامم.


#سیلویا_پلات


■ شعرخوانی
@Reading_poem
15👍5
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‌کند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می‌کند

همتم تا می‌رود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‌کند

بلبلی در سینه می‌نالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی می‌کند

ما به داغ عشقبازی‌ها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی می‌کند

نای ما خامش ولی این زهره شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی می‌کند

گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می‌کند

سال‌ها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می‌کند

با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی می‌کند

بی‌ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می‌رسد با من خزانی می‌کند

طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون می‌کند با ما نهانی می‌کند

می‌رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی می‌کند

شهریارا گو دل از ما مهربانان نشکنید
ورنه قاضی در قضا نامهربانی می‌کند


#شهریار


■ شعرخوانی
@Reading_poem
13
بر همه‌ی کاغذها حرفم ریخت
تا پیدایت شود.


#فریدون_رهنما


■ شعرخوانی
@Reading_poem
7
کاک خسرو
سایه‌ها غمگینم می‌کند
درختی را که سایه‌اش
در مرز کشور دیگری بیافتد،
تیرباران می‌کنند.


#الیاس_علوی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
9👍4
2025/10/23 08:57:39
Back to Top
HTML Embed Code: