Telegram Web Link
آدم‌ها
وقتی می‌آیند
موسیقی‌شان را هم با خودشان می‌آورند
ولی وقتی می‌روند
با خود نمی‌برند‌‌

آدم‌ها
می‌آیند
و می‌روند
ولی در دلتنگی‌هایمان‌‌
شعرهایمان‌‌
رویاهای خیس شبانه‌‌مان می‌مانند‌‌‌.


#هرتا_مولر


■ شعرخوانی
@Reading_poem
11
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رویای من اینه که انتقام بگیرم؛ رویای تو چیه؟!

👀🎭دور دوم اجرای نمایش «میرزا مُخَنَث» پس از استقبال ۱۴۰۰ تماشاگر در ۲۰ اجرا؛ این‌بار در تئاتر هامون

برگزیده‌ی جوایز زیر از بیستمین جشنواره بین‌المللی نمایش عروسکی تهران_مبارک:
🔸برگزیده بهترین متن و نویسندگی
🔸برگزیده بهترین طراحی و ساخت عروسک
▫️تقدیر بهترین کارگردانی
▫️تقدیر بهترین بازی‌دهندگی و صداپیشگی
▫️تقدیر بهترین طراحی نور
‌‌
تهیه بلیت سه روز نخست با ۲۰ درصد تخفیف از سایت تیوال امکان‌پذیر است!


https://www.tiwall.com/p/mirza.mokhnas3
2👏1
صدایت را بفرست
تا چون پیچکی در آن بیاویزم و
از این تالاب بگریزم.


#عزیز_نسین


■ شعرخوانی
@Reading_poem
7👏1
Forwarded from Siavash Yazdandoust
سنگی نشده‌ام هرگز
برای پاهایی
که قصد ترکم دارند
اگرچه نور من باشد
و در تاریکی تنها بمانم

هرگز سنگی نشده‌ام
برای قلبی
که روزگاری دوستم داشته
اگرچه گریه‌هایم سکوت‌وار است

سنگی هرگز نشده‌ام
برای پاهایی که بازگردند
اگرچه در خواب،
اگرچه کوتاه
و دوباره ترکم کنند

هیچ‌گاه سنگی نشده‌ام
تنها نگاه کرده‌ام
دوست داشته‌ام
و در میان آمدن‌ها و رفتن‌ها
زخمی به زخم‌هایم اضافه شد

۱۸ شهریور ۱۴۰۴

#سیاوش_یزدان_دوست

@Siavash_Yazdandoust
5
به من گرسنگی بدهید
سخت و جانفرسا
اما برایم عشق کوچکی باقی بگذارید
صدایی که در پایان روز
با من سخن بگوید
دستی که در تاریکی اتاق لمسم کند
و این تنهایی طولانی را برهم‌ زند.


#کارل_سندبرگ


■ شعرخوانی
@Reading_poem
11👍2👏1
اگر صدايى از گذشته
تو را به روزهاى قديمى دعوت كند
بدان كه تنهايى.


#عزیز_نسین


■ شعرخوانی
@Reading_poem
9👍1
آن که می‌خندد
هنوز خبر هولناک را
نشنیده است.


#برتولت_برشت


■ شعرخوانی
@Reading_poem
6👎2
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی

به شرط آن که مَنت بنده‌وار در خدمت
بایستم، تو خداوندوار بنشینی

میان ما و شما عهد در ازل رفته‌ست
هزار سال برآید همان نخستینی

چو صبرم از تو میسر نمی‌شود چه کنم؟
به خشم رفتم و باز آمدم به مسکینی

به حکم آن که مرا هیچ دوست چون تو به دست
نیاید و تو به از من هزار بگزینی

به رنگ و بوی بهار ای فقیر قانع باش
چو باغبان نگذارد که سیب و گل چینی

تفاوتی نکند گر ترش کنی ابرو
هزار تلخ بگویی هنوز شیرینی

لگام بر سر شیران کند صلابت عشق
چنان کشد که شتر را مهار در بینی

ز نیک‌بختی سعدی‌ست پایبند غمت
زهی کبوتر مقبل که صید شاهینی

مرا شکیب نمی‌باشد ای مسلمانان
ز روی خوب، لکم دینکم و لی دینی


#سعدی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
6
اگر هرگز خورشيد را نديده بودم
سايه را تاب می‌آوردم
ولی نور رنجی بی‌بديل را
به كوير درونم آورد.


#اميلی_ديكينسون


■ شعرخوانی
@Reading_poem
3
بگذار شادمانی جانت را بگیرد
نه اینکه مرگ‌های کوچک
تو را از پای درآورد.


#کارل_سندبرگ


■ شعرخوانی
@Reading_poem
8👏1
گیسوانت گم شده در جنگل
پاهایت، پاهایم را نوازش می‌دهد
فرو رفته در خواب، عظیم‌تر از شبی، تو
رویایت، اما، در این اتاق می‌گنجد
چه بزرگیم ما که این‌همه کوچکیم.


#اکتاویو_پاز


■ شعرخوانی
@Reading_poem
2
پدر
من از تو دو دست دارم
من از تو لب دارم
پس چگونه نمی‌توانم ببوسم
ببوسم، ببوسم، ببوسم
و هر بار درد نکشم؟


#ولاديمير_مایاکوفسکی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
5
عجب شکسته‌دل و زار و ناتوان شده‌ام
چنان که هجر تو می‌خواست، آنچنان شده‌ام

خدای را، دگر ای باد، سوی من مگذر
که من به کوی کسی خاک آستان شده‌ام

دلم ز شادی عالم گرفته است ولی
غمی که از تو رسیده است شادمان شده‌ام


#هلالی_جغتایی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
3

این روزها
این‌گونه‌ام، ببین:
دستم، چه کُند پیش می‌رود، انگار:
هر شعرِ باکره‌ای را سروده‌ام
پایم چه خسته می‌کشدم، گویی
کَت‌بسته از خمِ هر راه رفته‌ام
تا زیر هر کجا                                         
حتی شنوده‌ام
هر بار شیونِ تیرِ خلاص را

ای دوست!
این روزها
با هر که دوست می‌شوم احساس می‌کنم
آنقدر دوست بوده‌ایم که دیگر_
وقتِ خیانت است

انبوهِ غم حریم و حرمتِ خود را
از دست داده است
دیری‌ست هیچ‌ کار ندارم
مانند یک وزیر                            

وقتی که هیچ کار نداری
تو هیچ‌کاره‌ای
من هیچ‌کاره‌ام: یعنی که شاعرم
گیرم از این کنایه هیچ نفهمی

این روزها
این‌گونه‌ام:
فرهادواره‌ای که تیشه‌ی خود را_
گم کرده است                                          

آغازِ انهدام چنین است
این‌گونه بود آغازِ انقراضِ سلسله‌ی مردان
یاران
وقتی صدای حادثه خوابید
بر سنگِ گورِ من بنویسید:
_یک جنگجو که نجنگید
امّا...، شکست خورد.


#نصرت_رحمانی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
8👍3
🚀 امکان قبولی شما در تافل و آیلتس!

در این مسیر کنار شما هستیم از ۰ تا ۱۰۰ ✔️

🎯 تافل Home Edition – تا نمره 100⁣
🎯 آیلتس آنلاین – تا نمره 7⁣

۱۰۰٪ قابل استعلام⁣
مشاوره حضوری + امکان دیدن روند آزمون⁣

📞 تماس سریع:⁣
📱 @hampaazmoon_crm
📱 @hampaazmoon_crm
2

با من به آن ستاره بیا
به آن ستاره‌ای که هزاران هزار سال
از انجماد خاک و مقیاس‌های پوچ زمین دور است
و هیچکس در آنجا
از روشنی نمی‌ترسد.


#فروغ_فرخزاد


■ شعرخوانی
@Reading_poem
14👏1
نگاه میهنم پیرم کرده است
چراغ ماتم است گلایل
کسی توازن انسان و خاک را می‌خواهد برهم زند
صدای زنجره می‌گیرد
و کرم لای خط و گندم و شناسنامه وول می‌خورد
شمایل کدر مرگ
و هاله‌ای که گرداگردش بسته‌اند
نگاه نیم بسته بر دوایر فرا رونده
گلوی آفتاب و شیشه‌ای شکسته
که برق می‌زند
و خون روز و رودخانه در غبار و پلک‌های خسته
گم می‌شود
نمک دهان و زخم را فرو می‌بندد
و گاه‌گاه خش‌خشِ مدادی بر کاغذی
که مهره‌های پشت را می‌لرزاند
غبار جای گام‌های تند
نشسته است
و گام‌ها که باد را مهار کرده بودند
مساحت کویری حیات را اندازه می‌گیرند...


#محمد_مختاری


■ شعرخوانی
@Reading_poem
9
دنیا همیشه چیزی برای غافلگیری آدم دارد. اصلآ همین را می خواهد؛این که یک دفعه درگیر چیزی شوی و هاج و واج به اطرافت نگاه کنی و آب توی دهانت خشک شود.
انگار لذت می برد که هر دفعه بپرد بغل بنده خدایی و غرق حیرت،عذاب،عشق،گناه،غم یا شادی اش کند.

مدارام،تازه ترین رمان با موضوع کرونا از نشر پرسمان روانه بازار شد.

لینک خرید کتاب:
https://porsemanpress.com/product/%d9%85%d8%af%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%85/

با نویسنده اثر در ارتباط باشید:.
@Manmahastam1
2
از در بالا رفتم
پله‌ها را باز کردم
لباس خوابم را خواندم
و دکمه‌های دعایم را بستم
ملافه را خاموش کردم
وچراغ خوابم را روی سرم کشیدم
آخ...!
از دیشب که مرا بوسید
همه‌ چیز را
قاطی کرده‌ام.


#رومن_لنسکی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
11
Forwarded from بهرخ شورورزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قطعه‌ی «آواز ِغم»
تقدیم به آنانکه که برای افروختن آتشِ عشق، هیزم شدند و تنها سوختن نصیبشان شد،
و دل به مهر دادند اما در نامهربانی به تماشای شکستنِ خود نشستند،
و عاشقانی که پایِ رفتن نداشتند اما در جور، رنجِ هجرت را صبوری کردند
و تقدیم به مردمان رنج کشیده در جهانی که می‌شد تنها غرق در عشق باشد و مهر و صلح، اما حجابِ منفعت طلبی‌ها‌،مانع از دیدن نورشان شد…
به امید فردایی زیباتر…

آهنگساز : حسام ناصری
خواننده: بهرخ شورورزی
شعر : حسین غیاثی

گیتار : نوید زمردی
ویلنسل : مسعود فیروزی نژاد
پیانو : حسام ناصری


ضبط و میکس : استودیو نیما
ویدیو: گروه هنری آما

کارگردان: علیرضا صفرنژاد
تصویربردار و تدوین: مهرداد مجاوری

لینک کامل قطعه در کانال یوتیوب:
https://youtu.be/wILvzxbFIC8?si=vLC-bH7-HwS75dCT

لینک شنیداری:
https://open.spotify.com/album/1fWYjMdg7dIQGVK9afRJUP?si=bCE8RFmkQ7KjLcwk68MrWw

#موسیقی
#آواز
#بهرخ_شورورزی
#حسام_ناصری
2
2025/10/23 21:18:00
Back to Top
HTML Embed Code: