Telegram Web Link
Forwarded from کارزار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 شکار پرندگان؟ آری یا خیر

رضا ساکی، خبرنگار و کنشگر محیط زیست از کارزار «درخواست صدور پروانه شکار پرندگان ۱۴۰۴» می‌گوید

🔸 این کارزار که از تاریخ ۱۰ مهرماه شروع به فعالیت کرده موفق شده تا الان بیش از ۳۵۰۰ امضا کسب کند.

🗣 «با توجه به افزایش جمعیت کبک وحشی به همراه کبوترسانان، مقتضی است همانند سال گذشته علاوه بر صدور پروانه کبوترسانان، پروانه کبک وحشی و آبزیان نیز در کشور و در جاهایی که جمعیت مناسب وجود دارد در سال ۱۴۰۴ صادر گردد.»

این بخشی از متن کارزار است؛ برای مطالعه‌ی متن کامل کارزار و امضا روی لینک بزنید:

https://www.karzar.net/257205

⚠️ پلتفرم کارزار بستری برای جمع‌آوری امضاست و تمام کارزارها توسط مردم نوشته می‌شود و دغدغه‌ی بخشی از مردم است؛ اگر با کارزاری مخالف هستید می‌توانید نظر خود را در قسمت «نظرات» هر کارزار وارد کنید، یا اقدام به ایجاد کارزار جدید نمایید.

#قدرت_بی_قدرتان ✌🏻
@resaki
@karzarnet
کارگاه «از فارسی تا ایرانشهر» برگزار می‌شود

مروری بر سرگذشت زبان فارسی و اندیشه ایرانشهری در دوره انتقال

کارگاه «از فارسی تا ایرانشهر» با هدف بررسی چگونگی تداوم و دگرگونی زبان فارسی و اندیشه ایرانشهری در گذر از روزگار ساسانی به عصر اسلامی برگزار می‌شود.

در این نشست، تحولات زبانی و فکری ایران در قرن‌های نخستین پس از اسلام مورد واکاوی قرار می‌گیرد تا تصویری روشن‌تر از چگونگی انتقال میراث فرهنگی و جهان‌بینی ایرانی به دوره اسلامی ارائه شود.

در این کارگاه، مسیر تحول زبان فارسی از گونه‌های میانه تا فارسی دری و نیز دگرگونی و بقا‌ی اندیشه ایرانشهری ــ از بنیادهای سیاسی و فلسفی‌اش در دوران باستان تا بازتاب‌هایش در آثار اندیشمندان دوره اسلامی و روزگار معاصر ــ بررسی خواهد شد.

هدف از این برنامه آن است که نشان داده شود چگونه دانش، زبان، و فهم ایرانی از جهان و زندگی، با وجود دگرگونی‌های تاریخی و سیاسی، به شیوه‌ای پیوسته به دوره‌های بعدی راه یافته و زمینه‌ساز تداوم هویت فرهنگی ایران شده است.
برای ثبت‌نام به ابرسین پیام بدهید:

@abarsin1404

☎️ ۰۲۱-۸۸۸۴۵۶۶۸
📱 ۰۹۹۰۹۲۹۲۷۴۹
4
💠
مبنای نامگذاری خیابانها و بوستانهای تبریز چیست؟

* استاد جلال محمدی

زبان فارسی، زبان رسمی و ملّی و عمومی و تاریخی کشور عزیزمان ایران است و هر ایرانی، در همه جای کشور سهیم است. ایران از آن همه ایرانیان است، ایرانیانی که ممکن زبان محلی و بومی آنها، بلوچی، کردی، آذری، ترکمن، لری، گیلکی، تاتی، لکی، تالشی، ارمنی، عبری، عربی، گرجی و… باشد. تاکید بر نامگذاری اماکن و خیابانها به زبان فارسی به خاطر آن است که مفهوم و معنا و پیام هر نام، برای همه مخاطبان قابل درک باشد و چون زبان فارسی، از دیرینه تاریخ تاکنون جزئی از هویت ملی و فرهنگی ایرانیان است، بهتر است که در نامگذاری از این زبان استفاده شود. البته آیین نامه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی، جوانب دیگر را نیز در نظر گرفته است، مانند استفاده از اسامی شخصیتهای محلی و...

یکی از ویژگی های قومگرایان ایجاد تقابل بین زبان های بومی و زبان ملی و رسمی کشور است، ازاینرو وقتی از نامگذاری اماکن و خیابانها و… به زبان فارسی سخن می رود، قومگرایان باهوچیگری از بی اعتنایی به زبانهای قومی و غالب شدن زبان قوم فارس سخن می گویند!! در حالیکه زبان فارسی در ایران از دیرینه ی تاریخ تاکنون، زبان ملی همه ایرانیان است. یعنی زبان فارسی، زبان ملی است و درانحصار قومی خاص نیست. زبان فارسی، زبان همه اقوام و زبان همه شهروندان ایرانی است.در واقع همان قدر که زبان فارسی، زبان اهالی استان فارس یا کردستان و لرستان و تهران است، همان قدر نیز زبان مردم آذربایجان و تبریز است.
مراجعه به کتابهای تاریخی و جغرافیایی و دیوانهای شعرای قرنهای گذشته، نشان می دهد که درگذشته، اسامی اماکن و خیابانهای تبریز اغلب به زبان فارسی بوده است.
برای مثال در دیوان خاقانی شروانی از شاعران قرن ششم هجری آمده است: 
"تابه تبریزم، دوچیزم حاصل است
نیم نان و آب «مهران رود» و بس"
چنان که پیداست نام «مهران رود» در شعر خاقانی آمده است.
یا ابیاتی در دیوان کمال خجندی از شاعران سده ی هشتم هجری و مدفون در تبریز آمده و در این ابیات اسامی برخی اماکن و محلات ذکر شده است:
گفت فرهاد آقا به میرولی
که «رشیدیه» را کنیم آباد 
زر به تبریزیان به آجر وسنگ
بدهیم از برای این بنیاد 
یا همین شاعر در رباعی معروف خود، اسامی «سرخاب» و «چرنداب» و «گجیل» را آورده است
تبریز مرا به جای جان خواهد بود
پیوسته بدو دل نگران خواهد بود 

تا در نکشم آب «چرنداب» و "گجیل"
سرخاب» ز چشم من روان خواهد بود
کمال خجندی در بیتی دیگر نام «ولیانکوه» را آورده که خود ساکن آن جا بوده است
زاهدا تو بهشت جو که "کمال"
"ولیانکوه" خواهد و تبریز
کمال خجندی هفتصد سال قبل، از محلات چرنداب و گجیل و سرخاب و ولیانکوه نام برده است. علاوه بر کهن بودن نامهای فارسی مانند سرخاب، سیلاب، چرنداب و… در تبریز، هماهنگی آوایی میان این نامها نیز قابل توجه است و به نوعی از ذوق ادبی تبریزی های قدیم خبر می دهد.
این اشعار به عنوان نمونه آورده شده و الا اگر تحقیق کافی برای استخراج اسامی اماکن و محلات و دروازه ها و عمارات تبریز در اشعار گذشتگان انجام شود، به نتایج گسترده ای می توان رسید.
مولف نزهه القلوب نوشته که تبریز هفت ناحیه است و در ذکر این هفت ناحیه اسامی روستاها و اماکنی را آورده است که امروز بعد از صدها سال، همین اسامی زنده است و اسامی رسمی این روستاها و اماکن به شمار می رود مانند: «کندرود، سعید آباد، سردرود، کجاباد، لاکدزج، خسروشاه، میلان، اسکو، فسقندیس، ارونق، سیس، شبستر، وایقان، کوزه کنان، صوفیان، کوه سرخاب،" 

اسامی برخی محلات تبریز که صدهاسال سابقه دارند و در نزهه القلوب نیز آمده، هنوز هم باقی است مانند: سرخاب، سیلاب، چرنداب، گازران، شش کیلان، نوبر و...

متاسفانه طی سالهای گذشته دستهایی آشکار و پنهان در صدد تحریف و نسخ هویت تاریخی و اصیل تبریز درکار بوده است، چنین القا می کنند که گویا اسامی فارسی اماکن و جایها و محلات و مناطق تبریز یا آذریابجان، در دوره رضاشاه جعل شده است! وباهمین بهانه می خواهند اسامی اصیل محلات و اماکن و رودها و کوهها و خیابانها و روستاها را تحریف وتغییر دهند، درکنار تلاشهای کسانی که باعناصر هویتی آذربایجان مانند تشیع، زبان فارسی واندیشه ایرانی سرِ ستیز دارند، عده ای نیز هستند که به خاطر کم دانشی و بی آگاهی از گذشته تاریخی و جغرافیایی تاریخ اسامی اماکن و روستاها و محلات تبریز، در تحریف این اسامی همدست هستند.
مثلا نگاهی به کتابهای تاریخی و جغرافیایی معتبر و کهن، نشان می دهد که درتبریز کوهی به نام «عینالی!» وجود نداشته و نام این کوه طی سالهای اخیر برتابلوهای شهرداری تبریز نقش بسته است!
کوهی که درتابلوهای شهرداری تبریز از آن با عنوان جعلی «عینالی» یادمی شود،همان کوه سرخاب است که درکتب تاریخی، جغرافیایی و دیوانهای شعرا نام آن بارها ذکر شده است..
( ادامه مطلب 👇 )
4
(ادامه)
به خاطر مقبره دو بزرگوار ازاولیای خداکه نام یکی «عون بن علی» گفته می شود، بتدریج اسم «عینالی» درزبان بومی شکل گرفته و شهرداری تبریز این اسم بیمعنا (عینالی) را پذیرفته و درتابلوهایش نوشته است! درحالی که پذیرفتن این نام جعلی، علت علمی ندارد و گوشه ای از تاریخ تبریز را که درپیوند با«کوه سرخاب» است، از تاریخ محو می کند.
یا دراتفاقی سوال برانگیز تابلوهایی توسط اداره میراث فرهنگی در بازار کهن تبریز با الفبای انگلیسی و تلفظ آذری نصب شده که معلوم نیست هدف از آن چیست؟
یابرای نمونه چندعضو کم سواد شورای یک روستا، تصور کرده اند که نام «کجاباد» که هزارسال سابقه دارد، معناندارد وکوشیده اند که نام تاریخی و اصیل این روستا را به «کوجو وار!» یا «گوجو وار»(یعنی قدرت و نیرو دارد!) تغییر دهند!!
البته وقتی نام کوه بزرگ و تاریخی مانند کوه سرخاب به اسم بی معنای «عینالی» تغییر می یابد و شهرداری تبریز نیز همین اسم بی معنی را به نام تاریخی و اصیل ترجیح می دهد، می توان دانست که تغییر و انحراف اسامی در وسعتی زیاد رخ می دهد!
مسئله دیگر، آشفتگی در نامگذاری اماکن در تبریز است و گاهی برای یک مکان از چند اسم در تابلوها استفاده می شود. مثلا دریک تابلو برای «بازار پنبه فروشان» از همین اسم استفاده می شود و درتابلویی دیگر علاوه بر همین اسم فارسی، اسم دیگری مانند «پامبوخچی بازار» نقش می بندد!
بالاخره کدام یک درست است؟
مساله دیگر درنامگذاری اماکن توسط شهرداری تبریز،استفاده از اسامی ترکی است. نامگذاری اماکن و خیابانها به زبان فارسی هرگز به معنای مخالفت با زبان آذری یا ترکی آذری نیست. همچنانکه ایرانی ها و شیعیان اعم از آذری و کرد و فارس و … در نامگذاری فرزندان خود از اسامی مبارک ائمه اطهار استفاده می کنند و این به معنای بی اعتنایی یا مخالفت با زبان آذری و کردی و ترکی و … نیست. بلکه در این نامگذاریها هدفی بسیار والاتر از موضوع زبان وقومیت دنبال می شود. مسئولان نامگذاری درتبریز، نخستین پایتخت حکومت بزرگ شیعی ایران، باید بدانند که تبریز متعلق به ایران است، همانگونه که تهران ومشهد واهواز وخرم آباد و سنندج نیزچنین است.
تصور کنید عده ای از مردم تبریز به شهرهایی مانند اهواز وسنندج و خرم آباد بروند و دربوستانها و خیابانها با اسامی نامانوس عربی، کردی و لری مواجه شوند که نه معنای آنها را می دانند و نه حتی به درستی می توانند آنهارا تلفظ کنند! گویی به کشوری دیگر آمده اند که زبان فارسی در آنجا زبان رسمی و ملی و عمومی نیست! چه احساسی به آنها دست می دهد؟
همین احساس به سایر هموطنان ناآشنا با زبان بومی آذربایجان دست می دهد، وقتی که وارد تبریز می شوند و با اسامی خاصی مواجه می شوند: «ائل باغی»، «ائل داغی»، «باغلارباغی»..
این اسامی حامل چه پیامی است؟ آیا زندگی «ایلی» هنوز در ایران جریان دارد که این همه از کلمه «ایل» در اسامی استفاده می شود؟ 
دیگرنکته ای که درنامگذاری اماکن به زبان فارسی باید درک شود اینکه منظور از اسامی فارسی، اسامی و واژه های رایج در زبان فارسی است. زبان فارسی نیز مانند همه ی زبانهای زنده دنیا لغاتی از دیگرزبانها گرفته است که آنها از کثرت کاربرد درمدت زمان طولانی جزئی از زبان و لغات فارسی شده و هر فارسی زبان و فارسی دانی آن را می فهمد.

نامگذاری خیابانها و بوستانها و اماکن با اسامی غیرفارسی یا لغات نامانوس در واقع ایجاد نوعی مرزبندی با فرهنگ و زبان ملی است. حتی اگر هدف نامگذاران استفاده از زبان محلی وبومی باشد.
اهل ادب و لغت می دانند که صدها لغت مشترک بین زبان ملی ما یعنی زبان فارسی با زبانهای آذری، کردی، عربی و… وجود دارد که از این لغات مشترک می توان در نامگذاری اماکن و جای ها و موسسات و بوستانها استفاده کرد.
نتیجه:
1-نامگذاری در تمام کشورها اهمیت ویژه ای دارد، در ایران نیزچنین است و به همین جهت شورای عالی انقلاب فرهنگی آیین نامه ای برای آن تهیه کرده است که متاسفانه به صورت جدی مورد اعتنا قرار نمی گیرد.

2-نامگذاری یک امر تخصصی است و کسانی که در این کار دست دارند، باید علاوه بر برخورداری از فکر و اندیشه اسلامی و ایرانی و دلبستگی ملی، از تاریخ و جغرافیا و ادبیات در حد لزوم اطلاع داشته باشند.

3-تحریف و نسخ اسامی تاریخی در تبریز در حال روی دادن است و با این کار، به گذشت تاریخی تبریز لطمه وارد می شود.

4-هماهنگی در نامگذاری وجود ندارد و برای یک مکان تابلوهایی با اسامی فارسی یا آذری نصب می شود

5-برخی مواقع از اسامی فاقد معنا و جعلی در نامگذاری استفاده می شود مانند عینالی، رهلی بازار و

6-برخی مواقع نامگذاری ها بر مبنای نگرش محدود و قومیتی است

7-ضروری است شورای فرهنگ عمومی در راستای حسن اجرای آیین نامه شورای عالی انقلاب فرهنگی و نظارت بر نامگذاری ها در شهر تبریز فعال تر شود.(خلاصه شده)
#جلال_محمدی
#ایرانسرا
@IRANSARA_IR
2
Forwarded from گلونی | Golvani
جناب آقای مسعود پزشکیان

با درود،

دولت شما وظیفه دارد نام‌ جاهای باستانی و قدیمی ایران‌زمین را پاس بدارد. پس از شما درخواست می‌کنیم با هرگونه تغییر نام کوهستان «سبلان» که به روایت کتاب‌های هزارساله پارسی و عربی، نامی جز سبلان نداشته است، برخورد کنید.

https://www.karzar.net/263088
7👍5
امضا کنید زودتر و لطفا 👆🏽
👍12
امیدوارم شنبه شما رو ببینم:

دعوتید به
دورهمی با نویسندگان
و جشن امضای کتاب «بالابلند»
روایت‌هایی از بلندترین هویت ایران، دماوند.📚🏔️

به صرف گپ‌وگفت و چای و شیرینی☕️
نویسندگان روایت‌های کتاب:
رضا ساکی، مجید قهرودی، میثم امیری، مکرمه شوشتری، روح‌الله احمدی، غلامرضا طریقی، مهری رحیم‌زاده، سهیل باریکانی، فائضه غفارحدادی، حبیب یوسف‌زاده، انوشه میرمجلسی، محمدرضا شرفی خبوشان، عباس محمدی، وحید بهرامی، سمیه سیدیان، شیرمحمد خلیلی، مهدی مطلق، محمدسعید صفاری و مهدی قزلی .

🔹شنبه سوم آبان ساعت ۱۶
🔹خانه‌ی روزنامه‌نگاران شهر، تقاطع خیابان‌های شریعتی و طالقانی
@resaki
12
ارتفاع‌زدگی

رضا ساکی: ما در دهه هفتاد در منطقه دو تهران زندگی می‌‌کردیم و دوستی داشتیم که ناگهان بار کردند و رفتند گیشا؛ بالای گیشا که هنوز برج میلاد نبود. از محله قدیمی‌ تا گیشا یا بهتر بگویم از شهرآرا تا گیشا را پیاده می‌رفتیم. و البته هنوز هم می‌شود رفت. راهی نبود و می‌رفتیم دوست‌‌مان را می‌دیدیم. در واقع این دوست‌مان از این طرف بلوار رفته بود آن طرف اما دیگر خودش را گیشایی می‌دانست تا شهر‌آرایی.

یک‌روز رک به ما گفت: «دیگر از من انتظار نداشته باشید با شما بچرخم. برایم سخت است پایین بیام و دوباره سربالایی را برگردم بالا. با بچه‌های امیرآباد بیشتر حال می‌کنم.»
خلاصه که فاصله ما و دوست‌‌مان بیشتر شد و بعدا شنیدیم که به بچه‌های گیشا گفته بود ما اصالتا شمرونی هستیم. ما می‌خندیدیم چون قبلا با هم رفته بودیم خانه پدربزرگ‌اش در همین حوالی تهران و در گردوچینی کمک کرده بودیم.

خلاصه که این آقا گویا بعدا از ایران هم رفت و سال‌هاست بی‌خبریم از او اما هر وقت کسی به «ارتفاع» محله‌اش افتخار می‌کند من به یاد این دوست دوران مدرسه می‌افتم و توی دلم می‌‌گویم نکشیمون بچه گیشا.
@resaki
😁22🤣15👏6🤬2
درود بر دوستان و خوبان و یاران

کتاب‌های استفاده شده مربوط به پارسال
مقطع اول و دوم متوسطه (هفتم تا دوازدهم)

به شدت مورد نیاز است (برای مناطق روستایی)

لطفا هر کسی داره و می‌تونه تهیه کنه دریغ نکنه، بسیار واجبه.

شماره تماس جناب خاکی برای هماهنگی
09132392189
8💔1
سال‌های خشکسالی
سال‌های پروژه‌ها


رضا ساکی: در یکی از بدترین پاییزهای عمرمان هستیم؛ پاییزی که نه رنگ دارد، نه باران، نه امید.

شبکه‌ آی‌فیلم هم برای چندمین بار سریال «یوسف پیامبر» را پخش می‌کند؛ و اتفاقاً این شب‌ها رسیده‌ به همان بخش‌ها که یوزارسیف مشغول ذخیره کردن گندم است و قرار است هفت سال خشکسالی از راه برسد.

حالا ما مانده‌ایم در آبانی که برایمان یادآور خاطرات تلخ است. چشم‌ به آسمان دوخته‌ایم که ببارد، اما هرچه می‌بارد از چشم‌های ماست، نه از این آسمان بی‌ابر که انگار با تمام دشت‌ها و کوه‌های ایران قهر کرده است.

امشب که چند لحظه‌ای از «یوسف پیامبر» را تماشا می‌کردم، با خودم گفتم خوش به حال مصری‌ها که دست‌کم یوسفی داشتند برای تدبیر ماجرا.
خردمندی که دانست چگونه از سال‌های خشکسالی، سال‌های بقا بسازد. چون در قصه‌ ما، سال‌های خشکسالی سال‌های پروژه‌هاست؛ سال‌های انتقال آب، سال‌های سدسازی، سال‌های رونق کسب همان‌هایی که خشکسالی برایشان بیزینس است، نه بلا.
.
#خشکسالی #ایران #آب #رضاساکی

@resaki
😭1510👍4😐1
هیچ ابری نیست.
@resaki
😢10😭4😨2
سوگواران_سفیدپوشبررسی_ریشة_سفیدپوشی_در_سوگواری_های_تاریخ_بیهقی.pdf
435.3 KB
در خوانش «دیباچه نوین شاهنامه» رسیدیم به عبارت «نیل‌پوشان» و حالا که سپیدپوشی در مراسم زنده‌یاد تقوایی هم محل گفت‌‌وگو است، این گفتار را بخوانید با عنوان:
«سوگواران سفیدپوش (بررسی ریشه سفیدپوشی در سوگواری‌های تاریخ بیهقی)»
#شاهنامه_گردی
@resaki
👍3
امروز: پایان فعالیت خانه اندیشمندان علوم انسانی در ساختمان ورشو.
😐12😢3👏1
خیلی خیلی مواظب باشید
این پیام از دیشب داره میاد، دو تا از دوستان که هک شدن فرستادن و من حواسم بود.
مراقبت کنید که نصب نکنید 🧨
@resaki
👍10👏4🙏1
یاد کوروش در اداره‌

رضا ساکی: یک بار در اداره‌ای دولتی بودم و منتظر نامه‌. من در طبقه سوم بودم و نامه باید از همکف که دبیرخانه بود می‌رسید به آنجا و نرسیده بود و من در میان طبقات می‌دویدم بلکه نشانی از نامه بیابم و در میان یکی از همین تلاش‌ها به خودم گفتم اگر چاپار هخامنشی بودم از تهران تا کرج رفته بودم آنقدر که در این طبقات بالا و پایین کردم.

و همان موقع به یاد کوروش و داریوش افتادم که نظم و شیوه‌ای دویست ساله برقرار کردند از شرق تا غرب جهان باستان و سیستم‌شان جواب می‌داد و نامه‌ها از مصر به شوش و از شوش به مرزهای دور شرقی می‌رفت و حتما به وقت می‌رسید که اگر نمی‌رسید این سازوکار، دویست سال دوام نمی‌آورد.

من هر‌ وقت تاریخ هخامنشیان می‌خوانم و نقشه این شاهنشاهی را نگاه می‌کنم، شگفت‌زده می‌شوم.
و این شگفتی همیشه همراه من است. به‌ویژه وقتی در اداره‌ای سیستم قطع است.
.
#طنز #هخامنشیان #شوخی #رضاساکی #کوروش_بزرگ
.
@resaki
19😢4👍1😁1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پرسپولیس ده نفره، توپ رو جایی فرستاد که نگو و نپرس ✌️❤️
8🔥2
2025/10/31 02:55:38
Back to Top
HTML Embed Code: