Forwarded from فرارو
میانسطور اظهارات سرلشکر صفوی؛ آمادگی ایران برای جنگ نهایی؟
رحیم صفوی این اصل را یادآوری میکند که «که اگر خواهان صلح هستیم، باید برای جنگ آماده باشیم.» نکتهای که بر حفظ آمادگی نیروهای مسلح از جنبههای مختلف تاکید دارد. همچنین او سپس به این میپردازد که بهترین دفاع حمله است.
https://fararu.com/fa/news/895785
رحیم صفوی این اصل را یادآوری میکند که «که اگر خواهان صلح هستیم، باید برای جنگ آماده باشیم.» نکتهای که بر حفظ آمادگی نیروهای مسلح از جنبههای مختلف تاکید دارد. همچنین او سپس به این میپردازد که بهترین دفاع حمله است.
https://fararu.com/fa/news/895785
❤1
شماره ۲۸
📌ستون طنز «عینک دودی»؛ قصهش درازه.../ من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد، علی فرصت...
فرارو / ۲۹ مرداد ۱۴۰۴
✍🏻 ناپلئون بناپارت یا (محسن صالحیخواه)
🔹اول میخواستم ستون امروز را این طور تیتر بزنم: «چگونه سیاست خارجی قجری نداشته باشیم.» اما بعد دیدم ۲۶ مرداد سالگرد فوت بهمن مفید بوده. پس چه بهتر که از این زاویه کار را زخمی کنم. شما عوامالناس را نمیدانم اما من بهمن مفید را با آن مونولوگ دوستداشتنیاش در فیلم قیصر میشناسم: «من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد، علی فرصت، آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامونم بود.»
🔹بهانه ستون امروز، صحبتهای راهبردی یکی از نمایندههای مجلس است. آقا میثم ظهوریان، نماینده مشهد و کلات در خانه ملت (؟) که هم جوان است، هم زبان برّانی دارد، هم دارای دکتراست و هم بخواهیم و نخواهیم، عضو مجلس است. اخیراً دو تکه از صحبتهای ایشان چشمم را گرفت. جایی که از رئالیسم در سیاست خارجی صحبت میکرد و آخر سر به این نقطه رسید که از این نظر، نگاهش به دکتر سعید جلیلی در حوزه سیاست خارجی نزدیکتر است. جای دیگری هم میگوید اگر دستگاه سیاست خارجی ما قجری نباشد، تندترین انتقادها را سرمایه و در مذاکرات استفاده میکند. همانطور که آمریکاییها با لولو کردن کنگره، از ما در مذاکرات برجام امتیاز گرفتند.
🔹رئالیسم یا واقعگرایی در روابط بینالملل مبتنی بر قدرت و ابزار قدرت است. اما یک تفاوت کوچولو با برداشت جنابشان وجود دارد. در اختیار داشتن ابزار قدرت با این که فکر کنیم ابزار قدرت را در اختیار داریم، تومنی صنار توفیر دارد. یعنی چه؟ میروی خط بیاندازی روی صورت گندهلات محل. دست به یقه که میشوی، میبینی ای دل غافل! تیزی نداری! بقیهاش را نمیگویم. خودت تصویرسازی کن. این تفاوت واقعگرایی با دچار بودن به نوعی برداشت اشتباه از واقعگراییست. یکهو به خودت میآیی و میبینی عه! قارقارکهای واقعی دشمن آمد. عه! افتادیم توی چاه فصل ۷ و هزاران آدم کاربلد هم نمیتوانند سنگی که این رئالیسم جادویی توی چاه انداخت، بیرون بیاورند.
🔹در مورد موضوع قجری هم اگر منظورش این است که این دیپلماتهای اتوکشیده مثل قجرها میروند چیزمیزهای ما را میدهند و میآیند، اندکی خطای تحلیلی در این منظور دکترجانمان وجود دارد. سیاست حساب و کتاب دارد. شما را ارجاع میدهم به آن قصه معروف قائممقام فراهانی، سیاستمدار بزرگ دوره قاجار.
🔹نقل است که «وقتی نظامیان و برخی سیاسیون و فقیهان فتحعلیشاه را به جنگ دوم با روسیه تحریض میکردند و با تملق و شعار بر طبل جنگ میکوبیدند، قائممقام از شاه پرسید: «اعلیحضرت چه مبلغ مالیات میگیرند؟ شاه جواب داد قریب ۶ کرور. قائممقام گفت: دولت روس چه مبلغ مالیات میگیرد؟ شاه گفت: میشنوم ۶۰۰ کرور. قائممقام گفت: به قانون حساب، کسی که ۶ کرور مالیات می گیرد با کسی که ۶۰۰ کرور عایدات دارد از در جنگ درنمیآید.» (اعتماد، ۱۳۹۹)
🔹گاهی این حرفها شنیده نمیشود و شرایطی به وجود میآورد که در نهایت برای حفظ دیگر چیزها، آدمیان به ترکمانچای تن میدهند. درگیری در جنگهای ایران و روس اگر نبود، گلستان و ترکمانچای هم در کار نبود. آن سیاست خارجی مبتنی بر رئالیسم جادویی در کار نبود، فصل هفتی در کار نبود و در نهایت برجامی و اسنپبکی. شما با همین دستفرمان معتقدید انتقاد میکنید. اما انتقادتان چیست؟ چرا نرفتی همه چیز بگیری بدون این که هیچ چیز بدهی.
⚠️ [ته کار رسیدیم به اینجا که «ما گفتیم زدیم، شمام بگید زده! خوبیت نداره!»]
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
📌ستون طنز «عینک دودی»؛ قصهش درازه.../ من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد، علی فرصت...
فرارو / ۲۹ مرداد ۱۴۰۴
✍🏻 ناپلئون بناپارت یا (محسن صالحیخواه)
🔹اول میخواستم ستون امروز را این طور تیتر بزنم: «چگونه سیاست خارجی قجری نداشته باشیم.» اما بعد دیدم ۲۶ مرداد سالگرد فوت بهمن مفید بوده. پس چه بهتر که از این زاویه کار را زخمی کنم. شما عوامالناس را نمیدانم اما من بهمن مفید را با آن مونولوگ دوستداشتنیاش در فیلم قیصر میشناسم: «من بودم، حاجی نصرت، رضا پونصد، علی فرصت، آره و اینا خیلی بودیم، کریم آقامونم بود.»
🔹بهانه ستون امروز، صحبتهای راهبردی یکی از نمایندههای مجلس است. آقا میثم ظهوریان، نماینده مشهد و کلات در خانه ملت (؟) که هم جوان است، هم زبان برّانی دارد، هم دارای دکتراست و هم بخواهیم و نخواهیم، عضو مجلس است. اخیراً دو تکه از صحبتهای ایشان چشمم را گرفت. جایی که از رئالیسم در سیاست خارجی صحبت میکرد و آخر سر به این نقطه رسید که از این نظر، نگاهش به دکتر سعید جلیلی در حوزه سیاست خارجی نزدیکتر است. جای دیگری هم میگوید اگر دستگاه سیاست خارجی ما قجری نباشد، تندترین انتقادها را سرمایه و در مذاکرات استفاده میکند. همانطور که آمریکاییها با لولو کردن کنگره، از ما در مذاکرات برجام امتیاز گرفتند.
🔹رئالیسم یا واقعگرایی در روابط بینالملل مبتنی بر قدرت و ابزار قدرت است. اما یک تفاوت کوچولو با برداشت جنابشان وجود دارد. در اختیار داشتن ابزار قدرت با این که فکر کنیم ابزار قدرت را در اختیار داریم، تومنی صنار توفیر دارد. یعنی چه؟ میروی خط بیاندازی روی صورت گندهلات محل. دست به یقه که میشوی، میبینی ای دل غافل! تیزی نداری! بقیهاش را نمیگویم. خودت تصویرسازی کن. این تفاوت واقعگرایی با دچار بودن به نوعی برداشت اشتباه از واقعگراییست. یکهو به خودت میآیی و میبینی عه! قارقارکهای واقعی دشمن آمد. عه! افتادیم توی چاه فصل ۷ و هزاران آدم کاربلد هم نمیتوانند سنگی که این رئالیسم جادویی توی چاه انداخت، بیرون بیاورند.
🔹در مورد موضوع قجری هم اگر منظورش این است که این دیپلماتهای اتوکشیده مثل قجرها میروند چیزمیزهای ما را میدهند و میآیند، اندکی خطای تحلیلی در این منظور دکترجانمان وجود دارد. سیاست حساب و کتاب دارد. شما را ارجاع میدهم به آن قصه معروف قائممقام فراهانی، سیاستمدار بزرگ دوره قاجار.
🔹نقل است که «وقتی نظامیان و برخی سیاسیون و فقیهان فتحعلیشاه را به جنگ دوم با روسیه تحریض میکردند و با تملق و شعار بر طبل جنگ میکوبیدند، قائممقام از شاه پرسید: «اعلیحضرت چه مبلغ مالیات میگیرند؟ شاه جواب داد قریب ۶ کرور. قائممقام گفت: دولت روس چه مبلغ مالیات میگیرد؟ شاه گفت: میشنوم ۶۰۰ کرور. قائممقام گفت: به قانون حساب، کسی که ۶ کرور مالیات می گیرد با کسی که ۶۰۰ کرور عایدات دارد از در جنگ درنمیآید.» (اعتماد، ۱۳۹۹)
🔹گاهی این حرفها شنیده نمیشود و شرایطی به وجود میآورد که در نهایت برای حفظ دیگر چیزها، آدمیان به ترکمانچای تن میدهند. درگیری در جنگهای ایران و روس اگر نبود، گلستان و ترکمانچای هم در کار نبود. آن سیاست خارجی مبتنی بر رئالیسم جادویی در کار نبود، فصل هفتی در کار نبود و در نهایت برجامی و اسنپبکی. شما با همین دستفرمان معتقدید انتقاد میکنید. اما انتقادتان چیست؟ چرا نرفتی همه چیز بگیری بدون این که هیچ چیز بدهی.
⚠️ [ته کار رسیدیم به اینجا که «ما گفتیم زدیم، شمام بگید زده! خوبیت نداره!»]
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
📌میانسطور یک مصاحبه خاص؛ ناامیدی دیپلمات ارشد از دیپلماسی
🔹به تازگی متن کامل مصاحبه سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه با برنامه دیپلماسی خبرگزاری ایرنا منتشر شده است. مصاحبهای که روز ۲۶ مرداد در جریان بازدید از خبرگزاری دولت انجام شد.
🔹با توجه به شرایط فعلی کشور، پشت سر گذاشتن جنگ ۱۲ روزه، تخریب روند مذاکره از سوی ایالات متحده، در پیش بودن بازگشت قطعنامههای شورای امنیت و انجام شدن آن در خبرگزاری رسمی کشور، حائز نکاتی مهم است.
🔹در سالهای اخیر سابقه نداشته است که وزیر امور خارجه کشور بیش از آن که درباره دیپلماسی صحبت کند، به جنگ بپردازد. این نیز میتوان ناشی از شرایط فعلی کشور و تجربه جنگ ۱۲ روزه باشد. شاید این بخش از صحبتهای عراقچی را بتوان مغز مصاحبه و تشریح وضعیت فعلی دانست: «در برخی موقعیتها باید بجنگید؛ اگر نجنگید، بهاصطلاح، باختهاید و منافع کشور را نادیده گرفتهاید. در برخی شرایط نیز نباید جنگید؛ چراکه در این صورت، هزینهای غیرضروری به کشور تحمیل میشود. در بعضی مواقع باید مذاکره کرد و مشکلات کشور را از طریق مذاکره حل نمود. و گاهی هم نباید مذاکره کرد؛ مخصوصاً زمانی که مذاکره ممکن است به تسلیم، خواری، یا زیر سؤال رفتن عزت یک کشور بینجامد. زمانی که حاکمیت کشور تهدید شود و طرف مقابل بخواهد از طریق مذاکره به خواستههایی برسد که از طریق جنگ نتوانسته به آنها دست یابد.»
در فرارو بخوانید.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
🔹به تازگی متن کامل مصاحبه سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه با برنامه دیپلماسی خبرگزاری ایرنا منتشر شده است. مصاحبهای که روز ۲۶ مرداد در جریان بازدید از خبرگزاری دولت انجام شد.
🔹با توجه به شرایط فعلی کشور، پشت سر گذاشتن جنگ ۱۲ روزه، تخریب روند مذاکره از سوی ایالات متحده، در پیش بودن بازگشت قطعنامههای شورای امنیت و انجام شدن آن در خبرگزاری رسمی کشور، حائز نکاتی مهم است.
🔹در سالهای اخیر سابقه نداشته است که وزیر امور خارجه کشور بیش از آن که درباره دیپلماسی صحبت کند، به جنگ بپردازد. این نیز میتوان ناشی از شرایط فعلی کشور و تجربه جنگ ۱۲ روزه باشد. شاید این بخش از صحبتهای عراقچی را بتوان مغز مصاحبه و تشریح وضعیت فعلی دانست: «در برخی موقعیتها باید بجنگید؛ اگر نجنگید، بهاصطلاح، باختهاید و منافع کشور را نادیده گرفتهاید. در برخی شرایط نیز نباید جنگید؛ چراکه در این صورت، هزینهای غیرضروری به کشور تحمیل میشود. در بعضی مواقع باید مذاکره کرد و مشکلات کشور را از طریق مذاکره حل نمود. و گاهی هم نباید مذاکره کرد؛ مخصوصاً زمانی که مذاکره ممکن است به تسلیم، خواری، یا زیر سؤال رفتن عزت یک کشور بینجامد. زمانی که حاکمیت کشور تهدید شود و طرف مقابل بخواهد از طریق مذاکره به خواستههایی برسد که از طریق جنگ نتوانسته به آنها دست یابد.»
در فرارو بخوانید.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
Fararu | فرارو
میانسطور یک مصاحبه خاص؛ ناامیدی دیپلمات ارشد از دیپلماسی
وزیر امور خارجه گفت: «ما برای مذاکره الان طرح داریم، ولی بدانیم که این معنایش این نیست که مذاکره جلوی جنگ را میتواند بگیرد. یک ماه، دو ماه از تجربه اخیرمان نگذشته است.»
❤1
Forwarded from عکس نگار
شماره ۲۹
📌ستون طنز «عینک دودی»؛ ۱۱ خیانت مسعود به روایت کامران
فرارو / ۳ شهریور ۱۴۰۴
آقا کامران غضنفری، نماینده مشتی مجلس، آن بزرگوار، آن جاسوسشناس، آن کاربلد، آن مسافر قدیمی کیهان، وقت ما و خودش را گرفت و یک ویدیوی ۱۳ دقیقهای بیرون داد. ویدیویی که خیانتهای مسعودخان پزشکیان را در ۱۳ یا ۱۴ پرده (درباره تعداد پردههایش مطمئن نیستم و دلم نمیخواهد آن ویدیو را بیشتر از یک بار که مجبورم بودم، دوباره تماشا کنم) افشا کرد. میگویند پای تحلیلِ تحلیلگر باید روی زمین باشد. این تحلیل پایش روی زمین نبود، توی زمین بود. آنقدر قرص، محکم و استوار که مو لای درزش نمیرفت. چون نمیخواهم شما هم وقتتان را تلف کنید، اینجا چند پرده را برایتان بازگو میکنم.
۱. مسعود با صدور فرمان توقف حمله به اسرائیل، باعث نجات این رژیم از نابودی شد. چون اگر موشکباران اسرائیل چند روز دیگر ادامه پیدا میکرد، کار آنها تمام بود. فکر کنم نماینده تهران در روزهای جنگ ۱۲ روزه در کشور تشریف نداشتند.
۲. پزشکیان هی میگوید مذاکره! خائن! این خودش ارسال پالس ضعف است. البته کامرانجان مشخص نمیکند وقتی ماههای قبل از جنگ و همچنین مذاکرهای که وسطش موشک توی میز خورد، رئیسجمهور آمریکا هم حرف از مذاکره میزد، داشت به ایران پالس ضعف میفرستاد یا نه؟! مثلاً ترامپ که نامه نوشت به ایران، ارسال پالس ضعف بود؟ بماند که الان دیگر دیپلماسی هم جواب نمیدهد.
۳. مسعودخان از نداشتن آب، برق، گاز و البته داشتن تورم حرف میزند. نظر شخصی من این است که مسعود هر روز روزه میگیرد. برای همین مجبور است راست بگوید. چون دروغ بگوید روزهاش باطل میشود. البته، البته، البته! اگر مسعود بگوید تورم نداریم، آب و گاز و برق داریم، کامران و بروبچ راضی میشوند، به نظرم چند روزی روزه نگیرد! حالا در این میان اگر مسعود بگوید تورم نداریم و آن چند تا را داریم، واقعا باعث میشود تورم نداشته باشیم و آن چند تا را داشته باشیم، چه بهتر! هر روز بگوید.
۴. متاسفانه مسعود با حسن [روحانی] و سِدممد [خاتمی] دیدار میکند. به نظرم جوانب احتیاط را رعایت نکرده. این ملاقاتها با دنبالههای داخلی دشمنان تابلودار خارجی، یا در دفتر رئیسجمهور انجام شده یا در خانههای امن مخوف در سطح پایتخت. اگر در دفتر و نهاد بوده که آدمفروشها خبر را به گوش کامران رساندند. اگر در خانههای سطح پایتخت بوده که جوانب احتیاط را رعایت نکردند. چه معنی دارد رئیسجمهور فعلی با رئیسجمهورهای سابق و اسبق جلسه کند؟!
۵. چرا مسعود گفت قصه زنگهزور انقدر هم بزرگ نیست؟! باید فحش را میکشید به بالا تا پایین علیف و پاشینیان و همه. غلط کردند بدون هماهنگی ما کاری انجام دادند. چه معنی دارد این وسط جاده بکشند به ما هم نگویند؟ به جای این که بروند رایزنی کنند، جوانب را بسنجند و راهحلی پیدا کنند، باید (*/+ـ()*،×!٬٫٬!٪×،*)()**،،*))((ــ()*،×*/-+-+-) میکردند که بدانند کت تن کیست!
۶. گفته که اگر اسرائیل سلاحش را زمین بگذارد، ما هم زمین میگذاریم. چه غلطها! مگر نمیداند ما زاییده شدیم که بجنگیم و اینها را نابود کنیم؟ تا آخر همین است که است.
۷. چرا واتساپ را رفع فیلتر کردند؟ مگر نمیدانند که دشمن با آنها ترور کرد! مگر نمیداند اسرائیل و آمریکا و ناتو هیچ ابزاری نداشتند و کار را با واتساپ درآوردند؟
۸. چرا پزشکیان پارسال گفته بود ما باید با آمریکا برادر شویم؟ آدم مگر با شیطان برادر میشود. آن هم نه هر شیطانی! شیطان بزرگ.
۹. متاسفانه شاهد این بودیم که مسعود جلوی اجرای قانون فوق هوشمند و خارقالعاده حجاب که حاصل عرق ریختن نمایندگان ملت در مجلس بود را گرفت. به نظر آقای کامران، این دهمین پرده از خیانت آقامسعود است. این که مردم چه میخواهند و چه نمیخواهند مهم نیست. متاسفانه مسعود دقت نکرد کامران و بروبچ چه میخواهند.
۱۰. مسعود همچنین یک تنه، جلوی تقویت ارزش پول ملی را گرفته. البته کامران هم مثل رفقایش از روی واقعیتها و مشکلات پرش سهگام انجام میدهد. مثلاً نگاهش این است که دلار در دولت مرحوم سیدابراهیم رئیسی در حال سقوط بود و ارزش ریال به صورت جتگونهای بالا میرفت. اما این جماعت آمدند که همه چیز را خراب کنند. بنده خدا نمیداند حتی آنهایی که میخواهند بگویند سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ خیلی خوب بود، نهایتاً میگویند دلار، گوشت و مرغ و برنج فقط N درصد گران شد. اما الان N درصدتر گران شده. جنگ و ترامپ و این جور چیزها هم کلاً به کتف هیچ کدامشان نیست.
۱۱. کامران شاکی شد که چرا مسعود تنگه هرمز را نمیبندد. برای این موضوع جوابی ندارم. من هم نمیدانم چرا مسعود تنگه هرمز را نمیبندد! ببند آقا ببند!
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
📌ستون طنز «عینک دودی»؛ ۱۱ خیانت مسعود به روایت کامران
فرارو / ۳ شهریور ۱۴۰۴
آقا کامران غضنفری، نماینده مشتی مجلس، آن بزرگوار، آن جاسوسشناس، آن کاربلد، آن مسافر قدیمی کیهان، وقت ما و خودش را گرفت و یک ویدیوی ۱۳ دقیقهای بیرون داد. ویدیویی که خیانتهای مسعودخان پزشکیان را در ۱۳ یا ۱۴ پرده (درباره تعداد پردههایش مطمئن نیستم و دلم نمیخواهد آن ویدیو را بیشتر از یک بار که مجبورم بودم، دوباره تماشا کنم) افشا کرد. میگویند پای تحلیلِ تحلیلگر باید روی زمین باشد. این تحلیل پایش روی زمین نبود، توی زمین بود. آنقدر قرص، محکم و استوار که مو لای درزش نمیرفت. چون نمیخواهم شما هم وقتتان را تلف کنید، اینجا چند پرده را برایتان بازگو میکنم.
۱. مسعود با صدور فرمان توقف حمله به اسرائیل، باعث نجات این رژیم از نابودی شد. چون اگر موشکباران اسرائیل چند روز دیگر ادامه پیدا میکرد، کار آنها تمام بود. فکر کنم نماینده تهران در روزهای جنگ ۱۲ روزه در کشور تشریف نداشتند.
۲. پزشکیان هی میگوید مذاکره! خائن! این خودش ارسال پالس ضعف است. البته کامرانجان مشخص نمیکند وقتی ماههای قبل از جنگ و همچنین مذاکرهای که وسطش موشک توی میز خورد، رئیسجمهور آمریکا هم حرف از مذاکره میزد، داشت به ایران پالس ضعف میفرستاد یا نه؟! مثلاً ترامپ که نامه نوشت به ایران، ارسال پالس ضعف بود؟ بماند که الان دیگر دیپلماسی هم جواب نمیدهد.
۳. مسعودخان از نداشتن آب، برق، گاز و البته داشتن تورم حرف میزند. نظر شخصی من این است که مسعود هر روز روزه میگیرد. برای همین مجبور است راست بگوید. چون دروغ بگوید روزهاش باطل میشود. البته، البته، البته! اگر مسعود بگوید تورم نداریم، آب و گاز و برق داریم، کامران و بروبچ راضی میشوند، به نظرم چند روزی روزه نگیرد! حالا در این میان اگر مسعود بگوید تورم نداریم و آن چند تا را داریم، واقعا باعث میشود تورم نداشته باشیم و آن چند تا را داشته باشیم، چه بهتر! هر روز بگوید.
۴. متاسفانه مسعود با حسن [روحانی] و سِدممد [خاتمی] دیدار میکند. به نظرم جوانب احتیاط را رعایت نکرده. این ملاقاتها با دنبالههای داخلی دشمنان تابلودار خارجی، یا در دفتر رئیسجمهور انجام شده یا در خانههای امن مخوف در سطح پایتخت. اگر در دفتر و نهاد بوده که آدمفروشها خبر را به گوش کامران رساندند. اگر در خانههای سطح پایتخت بوده که جوانب احتیاط را رعایت نکردند. چه معنی دارد رئیسجمهور فعلی با رئیسجمهورهای سابق و اسبق جلسه کند؟!
۵. چرا مسعود گفت قصه زنگهزور انقدر هم بزرگ نیست؟! باید فحش را میکشید به بالا تا پایین علیف و پاشینیان و همه. غلط کردند بدون هماهنگی ما کاری انجام دادند. چه معنی دارد این وسط جاده بکشند به ما هم نگویند؟ به جای این که بروند رایزنی کنند، جوانب را بسنجند و راهحلی پیدا کنند، باید (*/+ـ()*،×!٬٫٬!٪×،*)()**،،*))((ــ()*،×*/-+-+-) میکردند که بدانند کت تن کیست!
۶. گفته که اگر اسرائیل سلاحش را زمین بگذارد، ما هم زمین میگذاریم. چه غلطها! مگر نمیداند ما زاییده شدیم که بجنگیم و اینها را نابود کنیم؟ تا آخر همین است که است.
۷. چرا واتساپ را رفع فیلتر کردند؟ مگر نمیدانند که دشمن با آنها ترور کرد! مگر نمیداند اسرائیل و آمریکا و ناتو هیچ ابزاری نداشتند و کار را با واتساپ درآوردند؟
۸. چرا پزشکیان پارسال گفته بود ما باید با آمریکا برادر شویم؟ آدم مگر با شیطان برادر میشود. آن هم نه هر شیطانی! شیطان بزرگ.
۹. متاسفانه شاهد این بودیم که مسعود جلوی اجرای قانون فوق هوشمند و خارقالعاده حجاب که حاصل عرق ریختن نمایندگان ملت در مجلس بود را گرفت. به نظر آقای کامران، این دهمین پرده از خیانت آقامسعود است. این که مردم چه میخواهند و چه نمیخواهند مهم نیست. متاسفانه مسعود دقت نکرد کامران و بروبچ چه میخواهند.
۱۰. مسعود همچنین یک تنه، جلوی تقویت ارزش پول ملی را گرفته. البته کامران هم مثل رفقایش از روی واقعیتها و مشکلات پرش سهگام انجام میدهد. مثلاً نگاهش این است که دلار در دولت مرحوم سیدابراهیم رئیسی در حال سقوط بود و ارزش ریال به صورت جتگونهای بالا میرفت. اما این جماعت آمدند که همه چیز را خراب کنند. بنده خدا نمیداند حتی آنهایی که میخواهند بگویند سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ خیلی خوب بود، نهایتاً میگویند دلار، گوشت و مرغ و برنج فقط N درصد گران شد. اما الان N درصدتر گران شده. جنگ و ترامپ و این جور چیزها هم کلاً به کتف هیچ کدامشان نیست.
۱۱. کامران شاکی شد که چرا مسعود تنگه هرمز را نمیبندد. برای این موضوع جوابی ندارم. من هم نمیدانم چرا مسعود تنگه هرمز را نمیبندد! ببند آقا ببند!
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
Forwarded from فرارو
ادعاهای جنجالی محمد صدر؛ ۱۰ نکته از مصاحبه عضو مجمع تشخیص
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و سیاستمدار اصلاحطلب است که سابقهای طولانی در دستگاه سیاست خارجی دارد. صدر در دوران اصلاحات یکی از دو معاون ارشد وزارت امور خارجه بود. او که در این مصاحبه مقابل محمدحسین رنجبران، فعال رسانهای و مشاور وزیر امور خارجه نشسته بود، تحلیل خود درباره احتمال ترور سیدابراهیم رئیسی از سوی اسرائیل را ارائه داد.
https://fararu.com/fa/news/897988
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و سیاستمدار اصلاحطلب است که سابقهای طولانی در دستگاه سیاست خارجی دارد. صدر در دوران اصلاحات یکی از دو معاون ارشد وزارت امور خارجه بود. او که در این مصاحبه مقابل محمدحسین رنجبران، فعال رسانهای و مشاور وزیر امور خارجه نشسته بود، تحلیل خود درباره احتمال ترور سیدابراهیم رئیسی از سوی اسرائیل را ارائه داد.
https://fararu.com/fa/news/897988
۱۲ پرسش سخت درباره آینده ایران / بخش اول
📌فرارو / ۳ شهریور ۱۴۰۴
✍🏻محسن صالحیخواه
۱. با برنامه هستهای چه باید کرد؟
۲۲ سال از باز شدن پرونده هستهای ایران میگذرد. جنگ اخیر، نقطه عطف این قصه طولانی بود. یکبار برای همیشه، باید هزینه – فایده این برنامه را بسنجیم. چه نیازهایی داریم و ظرفیتمان چقدر است؟ قطعاً کشور ما هم به برق هستهای، امکان تولید رادیوایزوتوپهای حیاتی برای بیماران، آبشیرینکنها و دیگر مزایای این صنعت نیاز دارد. اما هیچ کشوری مثل ما در دنیا با این چالشها بر سر موضوع هستهای روبرو نشده است. باید شجاعانه روندی که از دهه هفتاد آغاز شده و به امروز رسیده را مرور کنیم. روندی که فقط هستهای نیست. چالش هستهای بخشی از مشکلات ایران و نظام بینالملل بوده نه همه آن. بعضی مسائل دیگر وجود دارد که نمیتوان به آنها پرداخت. با توجه به تهدیدنمایی از ایران در مسائل مختلف، مسئله هستهای به عنوان نقطه فشار انتخاب شد. تمام اینها مربوط به گذشته است. امروز و در نقطهای که ایستادیم، با توجه به نیازها، ظرفیت و شرایط کشور، برنامه هستهای را چگونه باید پیش ببریم؟
۲. سیاست ما در قبال رژیم اسرائیل چیست؟
در جنایتکار بودن رژیم اسرائیل شکی نیست. از زمان آغاز جنگ در غزه پس از ۷ اکتبر، بدون حساب کردن شهدای غیرنظامی در لبنان، ۶۲ هزار نفر در حملات اسرائیل کشته شدند. در جنگ ۱۲ روزه بیش از ۱۰۰۰ نفر شهید شدند که اکثر آنها غیرنظامی بودند. سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال اسرائیل قرار است چه تغییری بکند؟ قرار است ایران پشتیبان تشکیل کشور فلسطین باشد یا همین مسیر فعلی را ادامه دهد؟
۳. در منطقه چه خواهیم کرد؟
سیاست منطقهای ایران نیز به بازنگری نیاز دارد. پس از ۷ اکتبر بسیاری مسائل در خاورمیانه تغییر کرد. اما تا پیش از آن را نیز باید جسورانه و با شجاعت مورد توجه قرار بدهیم. ایران مسیری به نام مقاومت را در منطقه پیش میبرد. مسیری که تا سالها مبتنی بر ارتباط با ملتها بود و نه دولتها. دولتها به خاطر ضعف یا احساس نیاز، تا نقطهای با این سیاست همراهی میکردند. اما امروز به نظر نمیرسد چنین نظری داشته باشند. آخرین کارکرد این جریان مقابله با جریان تروریسم تکفیری بود. برخی این جریان مقاومت را عامل بازدارندگی متقارن مینامند و معتقدند عامل فشاری برای مقابله با تهدید اسرائیل بود. پس از ۷ اکتبر، تحولات روی دور تند رفت. سوریه سقوط کرد. دولت عراق به عنوان نزدیکترین دولت به تهران، تمایلی ندارد مسیر پیشین را ادامه دهد. لبنان در لبه جنگ داخلی و منازعات مسلحانه ایستاده چرا که دولت میخواهد حزبالله را خلع سلاح کند. جنگی که تحلیلگران معتقدند داخلی نمیماند و با ورود آمریکا و اسرائیل هم همراه میشود. این سیاست منطقهای که زمانی برای جمهوری اسلامی کارکرد داشت اما ۷ اکتبر آن را از بین برد و در نهایت کار به جنگ مستقیم رسید.
۴. تکلیف مردم ایران چیست؟
برای ساختار سیاسی ایران باید مردم ایران در اولویت باشند. این یک اصل است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. پس از جنگ ۱۲ روزه، جریان تندروی داخلی وقتی موضوع امت – ملت وسط کشیده شد، از این در داخل آمد که برخی دارند این دوگانه را ایجاد میکنند. در حالی که پرداختن به این موضوع، واکنشی به کنشها و نظریهپردازیهای پیشین آنها بود. قرار نیست مردم ایران زیر سنگینترین فشارها قرار داشته باشند چرا که برخی معتقدند ملت ذیل امت قرار دارد. همان طور که ایران تنها انتخاب ماست، ملت ایران هم باید نخستین انتخاب حاکمان ما باشد. زمانی که اسرائیل و آمریکا به ایران حمله کردند، این مردم ایران بودند که وارد طراحی آنها نشدند. شاید امروز از سیاستمدار تا رسانههای عمومی این عدم ورود مردم را پای مسائلی غیرواقعی فاکتور کنند، اما جنگ ۱۲ روزه نشان داد در نهایت این مردم ایران هستند که برای ایران میمانند.
📌فرارو / ۳ شهریور ۱۴۰۴
✍🏻محسن صالحیخواه
۱. با برنامه هستهای چه باید کرد؟
۲۲ سال از باز شدن پرونده هستهای ایران میگذرد. جنگ اخیر، نقطه عطف این قصه طولانی بود. یکبار برای همیشه، باید هزینه – فایده این برنامه را بسنجیم. چه نیازهایی داریم و ظرفیتمان چقدر است؟ قطعاً کشور ما هم به برق هستهای، امکان تولید رادیوایزوتوپهای حیاتی برای بیماران، آبشیرینکنها و دیگر مزایای این صنعت نیاز دارد. اما هیچ کشوری مثل ما در دنیا با این چالشها بر سر موضوع هستهای روبرو نشده است. باید شجاعانه روندی که از دهه هفتاد آغاز شده و به امروز رسیده را مرور کنیم. روندی که فقط هستهای نیست. چالش هستهای بخشی از مشکلات ایران و نظام بینالملل بوده نه همه آن. بعضی مسائل دیگر وجود دارد که نمیتوان به آنها پرداخت. با توجه به تهدیدنمایی از ایران در مسائل مختلف، مسئله هستهای به عنوان نقطه فشار انتخاب شد. تمام اینها مربوط به گذشته است. امروز و در نقطهای که ایستادیم، با توجه به نیازها، ظرفیت و شرایط کشور، برنامه هستهای را چگونه باید پیش ببریم؟
۲. سیاست ما در قبال رژیم اسرائیل چیست؟
در جنایتکار بودن رژیم اسرائیل شکی نیست. از زمان آغاز جنگ در غزه پس از ۷ اکتبر، بدون حساب کردن شهدای غیرنظامی در لبنان، ۶۲ هزار نفر در حملات اسرائیل کشته شدند. در جنگ ۱۲ روزه بیش از ۱۰۰۰ نفر شهید شدند که اکثر آنها غیرنظامی بودند. سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال اسرائیل قرار است چه تغییری بکند؟ قرار است ایران پشتیبان تشکیل کشور فلسطین باشد یا همین مسیر فعلی را ادامه دهد؟
۳. در منطقه چه خواهیم کرد؟
سیاست منطقهای ایران نیز به بازنگری نیاز دارد. پس از ۷ اکتبر بسیاری مسائل در خاورمیانه تغییر کرد. اما تا پیش از آن را نیز باید جسورانه و با شجاعت مورد توجه قرار بدهیم. ایران مسیری به نام مقاومت را در منطقه پیش میبرد. مسیری که تا سالها مبتنی بر ارتباط با ملتها بود و نه دولتها. دولتها به خاطر ضعف یا احساس نیاز، تا نقطهای با این سیاست همراهی میکردند. اما امروز به نظر نمیرسد چنین نظری داشته باشند. آخرین کارکرد این جریان مقابله با جریان تروریسم تکفیری بود. برخی این جریان مقاومت را عامل بازدارندگی متقارن مینامند و معتقدند عامل فشاری برای مقابله با تهدید اسرائیل بود. پس از ۷ اکتبر، تحولات روی دور تند رفت. سوریه سقوط کرد. دولت عراق به عنوان نزدیکترین دولت به تهران، تمایلی ندارد مسیر پیشین را ادامه دهد. لبنان در لبه جنگ داخلی و منازعات مسلحانه ایستاده چرا که دولت میخواهد حزبالله را خلع سلاح کند. جنگی که تحلیلگران معتقدند داخلی نمیماند و با ورود آمریکا و اسرائیل هم همراه میشود. این سیاست منطقهای که زمانی برای جمهوری اسلامی کارکرد داشت اما ۷ اکتبر آن را از بین برد و در نهایت کار به جنگ مستقیم رسید.
۴. تکلیف مردم ایران چیست؟
برای ساختار سیاسی ایران باید مردم ایران در اولویت باشند. این یک اصل است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. پس از جنگ ۱۲ روزه، جریان تندروی داخلی وقتی موضوع امت – ملت وسط کشیده شد، از این در داخل آمد که برخی دارند این دوگانه را ایجاد میکنند. در حالی که پرداختن به این موضوع، واکنشی به کنشها و نظریهپردازیهای پیشین آنها بود. قرار نیست مردم ایران زیر سنگینترین فشارها قرار داشته باشند چرا که برخی معتقدند ملت ذیل امت قرار دارد. همان طور که ایران تنها انتخاب ماست، ملت ایران هم باید نخستین انتخاب حاکمان ما باشد. زمانی که اسرائیل و آمریکا به ایران حمله کردند، این مردم ایران بودند که وارد طراحی آنها نشدند. شاید امروز از سیاستمدار تا رسانههای عمومی این عدم ورود مردم را پای مسائلی غیرواقعی فاکتور کنند، اما جنگ ۱۲ روزه نشان داد در نهایت این مردم ایران هستند که برای ایران میمانند.
محسن صالحیخواه|روایت
۱۲ پرسش سخت درباره آینده ایران / بخش اول 📌فرارو / ۳ شهریور ۱۴۰۴ ✍🏻محسن صالحیخواه ۱. با برنامه هستهای چه باید کرد؟ ۲۲ سال از باز شدن پرونده هستهای ایران میگذرد. جنگ اخیر، نقطه عطف این قصه طولانی بود. یکبار برای همیشه، باید هزینه – فایده این برنامه…
بخش دوم
۵. مرکز افتاد برون؟
بیدل دهلوی غزلی دارد که یک مصرع آن وصف حال دقیق امروز و دیروز ماست. آنجایی که میگوید: «مرکز افتاد برون بس که شد این دایره تنگ.» موضوع عرصه سیاست داخلی را از دریچه قصه عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور ببینیم. تندروها معتقدند پزشکیان باید از این جایگاه برکنار شود. برای این کار هم ابزار قانونی در اختیار دارند. برخلاف بسیاری، فکر میکنم اتفاقاً به جریان افتادن این طرح و شکل گرفتن بحثهای جدی و بدون پردهپوشی در مجلس بسیار اتفاق مبارکیست. شاید یک قدم از گولزدن خود دور شویم. اما بعد به این فکر میکنم که دقیقا کدام نمایندگان ملت قرار است رئیسجمهور را استیضاح کنند و در نهایت رای به عدم کفایتش بدهند؟ مجلسی که حداقلیترین پارلمان تاریخ ایران است؟ مجلسی که در انتخابات دور اول آن ۴۰ و در دور دوم ۸ درصد مردم شرکت کردند؟ اگر نتایج دور دوم انتخابات زودهنگام ۱۴۰۳ را ملاک قرار بدهیم، این مجلس نماینده کدام مردم است؟ پایگاه رای پزشکیان، جلیلی یا ۵۱ درصدی که رای ندادند؟ مجلس فقط یک نمونه است. همین امروز فردی رئیسجمهور کشور است که برای انتخابات مجلس ۱۴۰۲ رد صلاحیت شده بود و بعد در بازنگری تائید صلاحیت شد. از چند روز قبل فردی دبیر شورایعالی امنیت ملی کشور است که دو بار در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ با دلایلی که قاعدتاً باید او را خانهنشین میکرد، رد صلاحیت شد. معیار این غربال کردنها چیست؟
۶. تکلیف مطالبات مردم چیست؟
شاید این کلیدیترین سوال در میان این پرسشهای سخت باشد. مردم ایران امروز و در سال ۱۴۰۴ چگونه فکر میکنند؟ تغییرات گسترده جامعه ایران امکان کتمان ندارد، نیاز به پذیرش دارد. حکمرانان باید از جامعه جلوتر باشند نه عقبتر. همانطور که فعالان سیاسی باید از جامعه جلوتر باشند. برای پذیرش خواستههای مردم، نیاز اول شنیدن آنها و گفتگوست. اگر نه، میتوان به راحتی به سبک کیهان و امثال آنها، برچسب فریبخورده، دنباله داخلی دشمنان، ضدانقلاب، بازیکننده در پازل دشمن و ... به این افکار زد و صورت مسئله را پاک کرد.
۷. با تحریمهای فلجکننده چه کنیم؟
این روزها در پاسخ به احتمال استفاده طرفهای اروپایی از اسنپبک، این گزاره را میشنویم که به خاطر تحریمهای یک جانبه آمریکا علیه ایران، بازگشت قعطنامههای شورای امنیت تاثیر اقتصادی خاصی بر کشور ندارند. تخصص اقتصادی ندارم و اهل فن باید در این حوزه نظر بدهند. اما میتوانم این سوال را بپرسم که دقیقاً قرار است با این تحریمهای فلجکننده که همین امروز با آنها دست به گریبان هستیم، چه کنیم؟! آن زمان که حریف تحریم روی تحریم میگذاشت و نسبت به آن بیتوجهی میشد، باید این روز را میدیدیم.
امروز حتی فروش نفت ایران به چین که ترامپ تهدید کرده آن را به صفر میرساند، از کانالهای غیررسمی انجام میشود. چرا چین باید تجارت ۵۸۲ میلیاردی خود با آمریکا (آمار ۲۰۲۴) که بخش غالب آن صادرات به ایالات متحده بوده را به خاطر تجارت با ایران به خطر بیاندازد؟ خسارت ۱ تریلیون و ۲۰۰ میلیارد دلاری این تحریمها را چگونه قرار است جبران کنیم؟ این تحریمها در تمام شئون زندگی ما ایرانیان از قطع ارتباط دانشگاهها با مراکز علمی خارجی تا محروم شدن از تکنولوژی، فرسودگی زیرساختها و حوزههای دیگر تاثیر خود را نشان میدهد.
۸. تکلیف تنش با آمریکا چیست؟
آمریکا سلطهگر است. شکی در این موضوع نداریم. اصلاً سوابق آمریکا اجازه نمیدهد به این موضوع شک کنیم. اما کمتر کشورهایی هستند که شرایطی شبیه ایران دارند. بخشی از مشکلات ایران مربوط به این میشود که پروندههای میان دو طرف طی سالها همواره در همپیچیدهتر شد. در حالی که ابزار این تقابل را در اختیار نداشتیم. اخیراً وزیر امور خارجه در برنامه ماجرای جنگ که اجازه پخش از صداوسیما پیدا نکرد چه گفت؟ در جریان مذاکرات با کشورهای منطقه گفته بود موشکهای ما که به خاک آمریکا نمیرسد، اما پایگاههای آمریکا اطراف ما زیاد است که در کشورهای شماست. این نقطه پایانی توان ما محسوب میشود. میتوانیم در نهایت به منافع آمریکا در منطقه و تاسیسات آن آسیبهای جدی بزنیم و آسیبهای جدی دریافت کنیم. در حوزه رفع تحریمها، گفته میشود که ما محدودیت در حوزه هستهای را میپذیریم اما تمام تحریمها باید رفع شود. تلخ است اما چرا تحریمهایی که با موضوعات مختلف بر ما اعمال شده با گفتگوهای هستهای برطرف شود؟ مشکلات جامع و گستره تحریمهای در همتنیده، نیاز به مذاکره جامع دارد که امروز امکان جواب ندادن این روند هم زیاد است.
۵. مرکز افتاد برون؟
بیدل دهلوی غزلی دارد که یک مصرع آن وصف حال دقیق امروز و دیروز ماست. آنجایی که میگوید: «مرکز افتاد برون بس که شد این دایره تنگ.» موضوع عرصه سیاست داخلی را از دریچه قصه عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور ببینیم. تندروها معتقدند پزشکیان باید از این جایگاه برکنار شود. برای این کار هم ابزار قانونی در اختیار دارند. برخلاف بسیاری، فکر میکنم اتفاقاً به جریان افتادن این طرح و شکل گرفتن بحثهای جدی و بدون پردهپوشی در مجلس بسیار اتفاق مبارکیست. شاید یک قدم از گولزدن خود دور شویم. اما بعد به این فکر میکنم که دقیقا کدام نمایندگان ملت قرار است رئیسجمهور را استیضاح کنند و در نهایت رای به عدم کفایتش بدهند؟ مجلسی که حداقلیترین پارلمان تاریخ ایران است؟ مجلسی که در انتخابات دور اول آن ۴۰ و در دور دوم ۸ درصد مردم شرکت کردند؟ اگر نتایج دور دوم انتخابات زودهنگام ۱۴۰۳ را ملاک قرار بدهیم، این مجلس نماینده کدام مردم است؟ پایگاه رای پزشکیان، جلیلی یا ۵۱ درصدی که رای ندادند؟ مجلس فقط یک نمونه است. همین امروز فردی رئیسجمهور کشور است که برای انتخابات مجلس ۱۴۰۲ رد صلاحیت شده بود و بعد در بازنگری تائید صلاحیت شد. از چند روز قبل فردی دبیر شورایعالی امنیت ملی کشور است که دو بار در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ با دلایلی که قاعدتاً باید او را خانهنشین میکرد، رد صلاحیت شد. معیار این غربال کردنها چیست؟
۶. تکلیف مطالبات مردم چیست؟
شاید این کلیدیترین سوال در میان این پرسشهای سخت باشد. مردم ایران امروز و در سال ۱۴۰۴ چگونه فکر میکنند؟ تغییرات گسترده جامعه ایران امکان کتمان ندارد، نیاز به پذیرش دارد. حکمرانان باید از جامعه جلوتر باشند نه عقبتر. همانطور که فعالان سیاسی باید از جامعه جلوتر باشند. برای پذیرش خواستههای مردم، نیاز اول شنیدن آنها و گفتگوست. اگر نه، میتوان به راحتی به سبک کیهان و امثال آنها، برچسب فریبخورده، دنباله داخلی دشمنان، ضدانقلاب، بازیکننده در پازل دشمن و ... به این افکار زد و صورت مسئله را پاک کرد.
۷. با تحریمهای فلجکننده چه کنیم؟
این روزها در پاسخ به احتمال استفاده طرفهای اروپایی از اسنپبک، این گزاره را میشنویم که به خاطر تحریمهای یک جانبه آمریکا علیه ایران، بازگشت قعطنامههای شورای امنیت تاثیر اقتصادی خاصی بر کشور ندارند. تخصص اقتصادی ندارم و اهل فن باید در این حوزه نظر بدهند. اما میتوانم این سوال را بپرسم که دقیقاً قرار است با این تحریمهای فلجکننده که همین امروز با آنها دست به گریبان هستیم، چه کنیم؟! آن زمان که حریف تحریم روی تحریم میگذاشت و نسبت به آن بیتوجهی میشد، باید این روز را میدیدیم.
امروز حتی فروش نفت ایران به چین که ترامپ تهدید کرده آن را به صفر میرساند، از کانالهای غیررسمی انجام میشود. چرا چین باید تجارت ۵۸۲ میلیاردی خود با آمریکا (آمار ۲۰۲۴) که بخش غالب آن صادرات به ایالات متحده بوده را به خاطر تجارت با ایران به خطر بیاندازد؟ خسارت ۱ تریلیون و ۲۰۰ میلیارد دلاری این تحریمها را چگونه قرار است جبران کنیم؟ این تحریمها در تمام شئون زندگی ما ایرانیان از قطع ارتباط دانشگاهها با مراکز علمی خارجی تا محروم شدن از تکنولوژی، فرسودگی زیرساختها و حوزههای دیگر تاثیر خود را نشان میدهد.
۸. تکلیف تنش با آمریکا چیست؟
آمریکا سلطهگر است. شکی در این موضوع نداریم. اصلاً سوابق آمریکا اجازه نمیدهد به این موضوع شک کنیم. اما کمتر کشورهایی هستند که شرایطی شبیه ایران دارند. بخشی از مشکلات ایران مربوط به این میشود که پروندههای میان دو طرف طی سالها همواره در همپیچیدهتر شد. در حالی که ابزار این تقابل را در اختیار نداشتیم. اخیراً وزیر امور خارجه در برنامه ماجرای جنگ که اجازه پخش از صداوسیما پیدا نکرد چه گفت؟ در جریان مذاکرات با کشورهای منطقه گفته بود موشکهای ما که به خاک آمریکا نمیرسد، اما پایگاههای آمریکا اطراف ما زیاد است که در کشورهای شماست. این نقطه پایانی توان ما محسوب میشود. میتوانیم در نهایت به منافع آمریکا در منطقه و تاسیسات آن آسیبهای جدی بزنیم و آسیبهای جدی دریافت کنیم. در حوزه رفع تحریمها، گفته میشود که ما محدودیت در حوزه هستهای را میپذیریم اما تمام تحریمها باید رفع شود. تلخ است اما چرا تحریمهایی که با موضوعات مختلف بر ما اعمال شده با گفتگوهای هستهای برطرف شود؟ مشکلات جامع و گستره تحریمهای در همتنیده، نیاز به مذاکره جامع دارد که امروز امکان جواب ندادن این روند هم زیاد است.
محسن صالحیخواه|روایت
بخش دوم ۵. مرکز افتاد برون؟ بیدل دهلوی غزلی دارد که یک مصرع آن وصف حال دقیق امروز و دیروز ماست. آنجایی که میگوید: «مرکز افتاد برون بس که شد این دایره تنگ.» موضوع عرصه سیاست داخلی را از دریچه قصه عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور ببینیم. تندروها معتقدند پزشکیان…
بخش سوم
۱۰. تکلیف ایرانیان خارج از کشور چیست؟
ایران دارای یک جمعیت دیاسپورای میلیونی، متفرق در اقصی نقاط جهان است. معمولاً در بزنگاه انتخاباتها، درباره ایرانیان خارج از کشور زیاد میشنویم. گاهی در بزنگاههای بحرانهای اقتصادی هم از آنها یاد میشود. با این هدف که بیایند و در کشور سرمایهگذاری کنند. در حالی که وقتی با آنها درباره این موضوع رو در رو صحبت کنید، میبینید که از این نگاه آزرده هستند. این جمعیت میلیونی مهاجر، به دلایل مختلفی ایجاد شده و تعداد آن نیز قابل توجه است. ظرفیتهای علمی و اقتصادی آنها نیز قابل توجه است. اما زمانی کشور میتواند از این ظرفیتها استفاده کند که ارتباط و دیالوگ میان داخل و خارج برقرار باشد. عفو عمومی صادر شود و ایرانیان خارج بدون ذرهای ترس که دلایلی موجه و ناموجه دارد، بتوانند به کشور تردد کنند. موضوع ایرانیان خارج از کشور یک موضوع فرادستگاهی و حاکمیتی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. تا زمانی که این دیالوگ برقرار نشود و تغییراتی اساسی برای حل مشکلات آنها اتفاق نیافتد، ایران برای همه ایرانیان صرفاً یک شعار باقی خواهد ماند.
۱۱. موضوع زندانیان، مطبوعات و خطوط قرمز چه خواهد شد؟
اخیراً پس از صحبتهای رئیس شورای اطلاعرسانی دولت درباره زندانیان سیاسی، موجی به راه افتاد و یک پرسش به وجود آمد. زندانی سیاسی کیست و زندانی امنیتی کیست؟ آنها چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ آیا افراد به صرف این که انتقاداتی هرچند تند مطرح کرده باشند، مجرم امنیتی هستند؟ چون تا جایی که میدانیم به فردی مانند مصطفی تاجزاده که یک فعال سیاسی شناختهشده است، با فردی که برای یک کشور خارجی جاسوسی کرده، به یک چشم نگاه میشود. این مفاهیم نیاز به بازتعریف جدی دارد. عفو زندانیانی که اقدام به جاسوسی، خرابکاری و ترور نکردند، قدمی مثبت است. بسیاری خطوط قرمز در کشور ما مصنوعی و مولود تعاریف سلیقهای از مسائل مهمی مانند امنیت و منافع ملی در کنار امنیت روانی جامعه هستند. در حالی که این خطوط قرمز مصنوعی، دور مسائلی بسیار مهم کشیده شدند.
۱۲. آشتی ملی رخ خواهد داد؟
آشتی ملی شعار زیبایی مانند ایران برای همه ایرانیان است. در نگاه اول خوب به نظر میرسد و دوستداشتنیست. علاقمند به تحقق آن میشویم. اما رسیدن به آن بسیار سخت است. زمانی که آشتی ملی مطرح میشود، برخی آن را در همان چارچوب اصلاحطلب و اصولگرا تعریف میکنند. دوگانه اصلاحطلب و اصولگرا سالهاست که دیگر وجود ندارد. ما باید این مفهوم را جا بیاندازیم که یک ملت به نام ملت ایران وجود دارد که اعتقاد به برخی مسائل و باورها در دل این ملت، باعث برتری پیدا کردن گروهی بر گروههای دیگر نمیشود. این جامعه مطالباتی دارد و باید شنیده شود. حتی ممکن است ما اشتباه کنیم و جامعه مطالبه ادامه همین سیاستها را داشته باشد. اما دسترسی به پاسخ این سوال، از توجه به جمعیت راهپیمایی روز قدس، مراسم تشییع شهدا یا جشن ۱۰ کیلومتری غدیر رخ نخواهد. گاهی از بعضی تریبونها به خصوص از سوی ائمه جمعه با صراحت و جدیت مردم به گروههای خودی و غیرخودی، مومن و غیرمومن، انقلابی و غیرانقلابی تقسیم میشوند. در حالی که این دستهبندیها خطاست. جنگ ۱۲ روزه این حقیقت را برای ما بیش از پیش آشکار کرد.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
۱۰. تکلیف ایرانیان خارج از کشور چیست؟
ایران دارای یک جمعیت دیاسپورای میلیونی، متفرق در اقصی نقاط جهان است. معمولاً در بزنگاه انتخاباتها، درباره ایرانیان خارج از کشور زیاد میشنویم. گاهی در بزنگاههای بحرانهای اقتصادی هم از آنها یاد میشود. با این هدف که بیایند و در کشور سرمایهگذاری کنند. در حالی که وقتی با آنها درباره این موضوع رو در رو صحبت کنید، میبینید که از این نگاه آزرده هستند. این جمعیت میلیونی مهاجر، به دلایل مختلفی ایجاد شده و تعداد آن نیز قابل توجه است. ظرفیتهای علمی و اقتصادی آنها نیز قابل توجه است. اما زمانی کشور میتواند از این ظرفیتها استفاده کند که ارتباط و دیالوگ میان داخل و خارج برقرار باشد. عفو عمومی صادر شود و ایرانیان خارج بدون ذرهای ترس که دلایلی موجه و ناموجه دارد، بتوانند به کشور تردد کنند. موضوع ایرانیان خارج از کشور یک موضوع فرادستگاهی و حاکمیتی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. تا زمانی که این دیالوگ برقرار نشود و تغییراتی اساسی برای حل مشکلات آنها اتفاق نیافتد، ایران برای همه ایرانیان صرفاً یک شعار باقی خواهد ماند.
۱۱. موضوع زندانیان، مطبوعات و خطوط قرمز چه خواهد شد؟
اخیراً پس از صحبتهای رئیس شورای اطلاعرسانی دولت درباره زندانیان سیاسی، موجی به راه افتاد و یک پرسش به وجود آمد. زندانی سیاسی کیست و زندانی امنیتی کیست؟ آنها چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ آیا افراد به صرف این که انتقاداتی هرچند تند مطرح کرده باشند، مجرم امنیتی هستند؟ چون تا جایی که میدانیم به فردی مانند مصطفی تاجزاده که یک فعال سیاسی شناختهشده است، با فردی که برای یک کشور خارجی جاسوسی کرده، به یک چشم نگاه میشود. این مفاهیم نیاز به بازتعریف جدی دارد. عفو زندانیانی که اقدام به جاسوسی، خرابکاری و ترور نکردند، قدمی مثبت است. بسیاری خطوط قرمز در کشور ما مصنوعی و مولود تعاریف سلیقهای از مسائل مهمی مانند امنیت و منافع ملی در کنار امنیت روانی جامعه هستند. در حالی که این خطوط قرمز مصنوعی، دور مسائلی بسیار مهم کشیده شدند.
۱۲. آشتی ملی رخ خواهد داد؟
آشتی ملی شعار زیبایی مانند ایران برای همه ایرانیان است. در نگاه اول خوب به نظر میرسد و دوستداشتنیست. علاقمند به تحقق آن میشویم. اما رسیدن به آن بسیار سخت است. زمانی که آشتی ملی مطرح میشود، برخی آن را در همان چارچوب اصلاحطلب و اصولگرا تعریف میکنند. دوگانه اصلاحطلب و اصولگرا سالهاست که دیگر وجود ندارد. ما باید این مفهوم را جا بیاندازیم که یک ملت به نام ملت ایران وجود دارد که اعتقاد به برخی مسائل و باورها در دل این ملت، باعث برتری پیدا کردن گروهی بر گروههای دیگر نمیشود. این جامعه مطالباتی دارد و باید شنیده شود. حتی ممکن است ما اشتباه کنیم و جامعه مطالبه ادامه همین سیاستها را داشته باشد. اما دسترسی به پاسخ این سوال، از توجه به جمعیت راهپیمایی روز قدس، مراسم تشییع شهدا یا جشن ۱۰ کیلومتری غدیر رخ نخواهد. گاهی از بعضی تریبونها به خصوص از سوی ائمه جمعه با صراحت و جدیت مردم به گروههای خودی و غیرخودی، مومن و غیرمومن، انقلابی و غیرانقلابی تقسیم میشوند. در حالی که این دستهبندیها خطاست. جنگ ۱۲ روزه این حقیقت را برای ما بیش از پیش آشکار کرد.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
Forwarded from عکس نگار
شماره ۳۰
📌«عینک دودی»؛ دوغت را بنوش که هوا گرم است
فرارو / ۵ شهریور ۱۴۰۴
✍🏻ناپلئون بناپارت [یا محسن صالحیخواه]
🔹قیافه ما شبیه غربگراهاست. البته من که امپراتور فرانسه هستم و ذاتاً غربیام. اما در اصل ما دو سره بار میزنیم. شرق و غرب را با هم میخواهیم. چون تاریخ به ما ثابت کرده غش کردن سمت یک جهت جغرافیایی، عاقبت خوشی برای ملک و مملکت ندارد. علاوه بر گرفتگی عضلات کمر، ناگهان شرق و غرب با هم دعوا میگیرند و چون زیادی گنده هستند، کوچولوترها را زیر پا له میکنند. اصلاً آدم نباید وارد دعوای حیوانهای گنده شود. باید از همهشان سواری بگیرد. البته در این فقره، آمریکا فیل و گاهی خر است، روسیه خرس و چین اژدهای زرد. با دو تای اول باید سواری کرد و با آخری پرواز.
🔹حالا قصه ما و این آقاحسین کیهان هم بر سر همین جریان است. خدا نکند کسی به روسها و رئیسشان چیزی بگوید. تو گویی انگار کسی نعوذبالله کفر گفته و حرف ناجوری زده. چرا؟ چون روسیه به قول جنابشان جلوی آمریکا ایستاده و برای همین است که غربگراهای خاک بر سر داخلی، از دستش ناراحتند. نه آقاجان! جنس ایستادگی روسها مقابل آمریکا با آن چیزی که در اتاق سردبیری کیهان با آن مختصات خاصش برای خودتان تفت میدهید و دودش تا میدان توپخانه میرسد، فرق میکند. آنها هم ابزارش را دارند، هم زورش را. پایش برسد، از همه شما بهتر بلدند که معامله کنند.
🔹منتهی این وسط، آقاحسین فکر میکند یک جبهه ضدآمریکایی وجود دارد که بریکس و شانگهای و روسیه و چین و جنوب جهانی همه در آن جمع شدند. همه هم پشت سر ایران شمشیر میزنند. خیر آقاجان! چنین جبههای وجود ندارد. گشتم نبود، نگرد نیست. چین دارد با آمریکا تجارت میکند، روسها هم اگر لازم باشد، با آمریکا هم کنار میآیند و کار میکنند. آلاسکا هم میروند. آلاسکا هم میخورند. دست هم میدهند. زیر پای اوکراین را هم میکشند. برای اروپاییها هم شیشکی میبندند. اصلاً سیاست همین است! بالاخره هر جنگی یک روز تمام میشود. تا ابد که نمیتوانیم فشنگ تولید کنیم.
حالا تو هی بیا این را برای این جماعت عجیب توضیح بده! نمیفهمند که نمیفهمند. دوست دارند خودشان را گول بزنند. توی فضای خودشان سیر میکنند. اخوی، ابزار و زورش را داری، از سر تا ته خاورمیانه، از قفقاز تا اسکاندیناوی، از غرب تا شرق دور، در جنوبگان قاره، سیبری، آمریکای شمالی، تایلند، پاتایا و پوکت، هر که را میخواهی خط خطی کن. ابزارش را نداری، بنشین این بغل و دوغت را بنوش که هوا گرم است.
🔹چرا آقاحسین مگسی شد؟ چون صدرِ مدعی اصلاحات گفت روسها به اسرائیل اطلاعات پدافند ایران را دادند. به ترکیه ناتو اس – ۴۰۰ فروختند اما به ما کوفت هم نمیدهند. تازه همان اس – ۳۰۰ قبلی را هم با بدبختی تحویل دادند. پولش را هم گرفته بودند نامردها! الان هم که سوخو را نمیدهد. خب مرد مومن نمیدهد!! همین پارسال نبود که یکی ازسردارهای سپاه بعد از سقوط اسد گفت روسها پدافند دمشق را خاموش میکردند و اسرائیل میآمد و میزد و میرفت و یک دستی هم برای ما تکان میداد؟! اگر با نگفتن اینها، مشکل حل میشود، اصلاً همین الان سوخوها توی پارکینگ خانه ما دارد خاک میخورد. فقط چون خیلی وقت پیش تحویل داده بودند، باید باتری به باتری کنیم. باتریهایش خوابیده.
🔹به همان خدایی که همه جا هست، روسیه با آمریکا و چین هیچ فرقی ندارد آقاحسین. آنها هم دنبال سود خودشانند و لاغیر. باید سیاست داشته باشیم و کار این کشور را با غرب و شرق پیش ببریم. اگر نه، یک برگ ورق با عکس جوکر در حال شعبدهبازی بیش نیستیم.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
📌«عینک دودی»؛ دوغت را بنوش که هوا گرم است
فرارو / ۵ شهریور ۱۴۰۴
✍🏻ناپلئون بناپارت [یا محسن صالحیخواه]
🔹قیافه ما شبیه غربگراهاست. البته من که امپراتور فرانسه هستم و ذاتاً غربیام. اما در اصل ما دو سره بار میزنیم. شرق و غرب را با هم میخواهیم. چون تاریخ به ما ثابت کرده غش کردن سمت یک جهت جغرافیایی، عاقبت خوشی برای ملک و مملکت ندارد. علاوه بر گرفتگی عضلات کمر، ناگهان شرق و غرب با هم دعوا میگیرند و چون زیادی گنده هستند، کوچولوترها را زیر پا له میکنند. اصلاً آدم نباید وارد دعوای حیوانهای گنده شود. باید از همهشان سواری بگیرد. البته در این فقره، آمریکا فیل و گاهی خر است، روسیه خرس و چین اژدهای زرد. با دو تای اول باید سواری کرد و با آخری پرواز.
🔹حالا قصه ما و این آقاحسین کیهان هم بر سر همین جریان است. خدا نکند کسی به روسها و رئیسشان چیزی بگوید. تو گویی انگار کسی نعوذبالله کفر گفته و حرف ناجوری زده. چرا؟ چون روسیه به قول جنابشان جلوی آمریکا ایستاده و برای همین است که غربگراهای خاک بر سر داخلی، از دستش ناراحتند. نه آقاجان! جنس ایستادگی روسها مقابل آمریکا با آن چیزی که در اتاق سردبیری کیهان با آن مختصات خاصش برای خودتان تفت میدهید و دودش تا میدان توپخانه میرسد، فرق میکند. آنها هم ابزارش را دارند، هم زورش را. پایش برسد، از همه شما بهتر بلدند که معامله کنند.
🔹منتهی این وسط، آقاحسین فکر میکند یک جبهه ضدآمریکایی وجود دارد که بریکس و شانگهای و روسیه و چین و جنوب جهانی همه در آن جمع شدند. همه هم پشت سر ایران شمشیر میزنند. خیر آقاجان! چنین جبههای وجود ندارد. گشتم نبود، نگرد نیست. چین دارد با آمریکا تجارت میکند، روسها هم اگر لازم باشد، با آمریکا هم کنار میآیند و کار میکنند. آلاسکا هم میروند. آلاسکا هم میخورند. دست هم میدهند. زیر پای اوکراین را هم میکشند. برای اروپاییها هم شیشکی میبندند. اصلاً سیاست همین است! بالاخره هر جنگی یک روز تمام میشود. تا ابد که نمیتوانیم فشنگ تولید کنیم.
حالا تو هی بیا این را برای این جماعت عجیب توضیح بده! نمیفهمند که نمیفهمند. دوست دارند خودشان را گول بزنند. توی فضای خودشان سیر میکنند. اخوی، ابزار و زورش را داری، از سر تا ته خاورمیانه، از قفقاز تا اسکاندیناوی، از غرب تا شرق دور، در جنوبگان قاره، سیبری، آمریکای شمالی، تایلند، پاتایا و پوکت، هر که را میخواهی خط خطی کن. ابزارش را نداری، بنشین این بغل و دوغت را بنوش که هوا گرم است.
🔹چرا آقاحسین مگسی شد؟ چون صدرِ مدعی اصلاحات گفت روسها به اسرائیل اطلاعات پدافند ایران را دادند. به ترکیه ناتو اس – ۴۰۰ فروختند اما به ما کوفت هم نمیدهند. تازه همان اس – ۳۰۰ قبلی را هم با بدبختی تحویل دادند. پولش را هم گرفته بودند نامردها! الان هم که سوخو را نمیدهد. خب مرد مومن نمیدهد!! همین پارسال نبود که یکی ازسردارهای سپاه بعد از سقوط اسد گفت روسها پدافند دمشق را خاموش میکردند و اسرائیل میآمد و میزد و میرفت و یک دستی هم برای ما تکان میداد؟! اگر با نگفتن اینها، مشکل حل میشود، اصلاً همین الان سوخوها توی پارکینگ خانه ما دارد خاک میخورد. فقط چون خیلی وقت پیش تحویل داده بودند، باید باتری به باتری کنیم. باتریهایش خوابیده.
🔹به همان خدایی که همه جا هست، روسیه با آمریکا و چین هیچ فرقی ندارد آقاحسین. آنها هم دنبال سود خودشانند و لاغیر. باید سیاست داشته باشیم و کار این کشور را با غرب و شرق پیش ببریم. اگر نه، یک برگ ورق با عکس جوکر در حال شعبدهبازی بیش نیستیم.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
❤1
Forwarded from عکس نگار
📌طعم تلخ واقعیت
پاسخی به دو ادعای تندروها در حوزه دیپلماسی
📅هممیهن / ۶ شهریور ۱۴۰۴
✍🏻محسن صالحیخواه / روزنامهنگار
🔹صحن مجلس دیروز محل دعوا بر سر حضور مجدد بازرسهای آژانس در ایران بود. یک نفر شاکی بود که چرا قرار است اطلاعات مواد و سایتهای هستهای به آژانس داده شود و دیگری میگفت حضور بازرسهای آژانس در ایران خلاف مصوبه مجلس است و اگر شرایط به همین منوال ادامه پیدا کند، علیه رئیس شورایعالی امنیت ملی – مسعود پزشکیان – اعلام جرم خواهد شد. در نهایت عباس عراقچی در مصاحبهای با خبرگزاری مجلس به امیرحسین ثابتی پاسخ داد که متنی بین ایران و آژانس نهایی نشده و بازرسها نیز به خاطر تعویض سوخت نیروگاه بوشهر به ایران آمدند. وقتی این اظهارنظرها را میبینیم، دقیقاً نمیدانیم چه واکنشی باید نشان دهیم. در این شرایط باید دو واقعیت تلخ را مرور کنیم.
🔹الزام ایران به همکاری با آژانس و ارائه اطلاعات به این نهاد است. ایران عضو انپیتی است و نمیتواند با آژانس همکاری نکند. در نهایت باید این چارچوب به دست بیاید و طبیعتاً اطلاعات به آژانس ارائه میشود. آژانس و مدیرکل آن بازیگران نقش منفی در جریان جنگ ۱۲ روزه بودند؟ قطعاً. اما ایران میتواند با آنها همکاری نکند؟ خیر. مگر اینکه تصمیم حاکمیت این باشد که از معاهده عدم اشاعه خارج شود که آن خود بحرانی دیگر است. امروز که ایران عضو آژانس، انپیتی است و تاسیسات و برنامه آن قبل از جنگ زیر نظر بازرسان بود، کار به اینجا رسید. وای به حال روزی که عملاً بخواهیم تعهدی به آژانس نداشته باشیم. حسابرسی از مواد هستهای، وظیفه ذاتی آژانس است. نکته جالب این که بخشی از نقاط کور پرونده ایران در آژانس، به یافت شدن «ذرات اورانیوم» در مکانهای اعلامنشده مربوط میشد. موضوعی که ایران میگوید حاصل خرابکاری اسرائیل است اما در هر صورت حل نشد.
🔹حال تصور کنید با این میزان حساسیت، ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد و حدود ۱۰ تن اورانیوم با غنای پایینتر (طبق گزارش آژانس) چه وضعیتی ایجاد میکند. موضوع هستهای و ارتباط با آژانس باید طی سالها مدیریت میشد. پرونده ایران سیاسی است و آژانس نیز در نهایت یک نهاد سیاسی است. موضع هم فقط هستهای نیست اما این نقطه فشار خیلی راحت در اختیار آنها گذاشته شد. در دو دهه گذشته، عدهای ترجیح دادند همان بازی انفرادی خود را با فلسفهبافیها پیش ببرند. آن دستفرمان، مقصدی جز این نقطه نداشت. چارچوبهایی وجود دارد که باید در دل آنها پیش برویم. به این دقت کنید که روسها هم بدون حضور بازرسان آژانس، عملیات تعویض سوخت را انجام نمیدهند.
🔹امکان دارد که دیپلماسی جوابگوی این شرایط نباشد و ایران بار دیگر تحت تحریمهای بینالمللی قرار بگیرد. ایران نباید در این شرایط قرار میگرفت. گذر زمان نشان داد که قطعنامهها کاغذپاره نبودند. برجام بهترین و بیشترین چیزی بود که ایران میتوانست به دست بیاورد اما خیلی زود میان سه ضلع تندروهای داخلی، اسرائیل و آمریکا لِه شد. مشخص نیست که جریان ضددیپلماسی تصور میکند که ایران چقدر میتوانست شرایط تحریمی بینالملل را ادامه دهد.
🔹ضلع داخلی این سهگانه هم امروز در جایگاه مدعی و نه متهم ایستاده. در صورتی که برعکس، آنها باید بدانند یادگاری از خود به جا گذاشتند که مبرزترین متخصصین هم نهایتاً توانستند ۱۰ سال ما را از شر آن نجات دهند. ایران با مرگ توافق هستهای برنامه هستهای خود را از سر گرفت و چند پله آن را ارتقاء داد و به قول معروف از اسنپبک استفاده کرد. طرف مقابل هم میخواهد ما را به وضعیت قبل از توافق هستهای برگرداند. اسنپبک انتخاب بین بد و بدتر بود. انتخاب بین ادامه انزوای بینالمللی و قرار داشتن ذیل فصل هفت منشور به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت بینالملل، یا ایجاد روندی که میتوانست به خروج از این وضعیت منتهی شود. در هر صورت، آنهایی که این روزها مدعی تسلط بر سیاست خارجی با نگاه به مکتب واقعگرایی هستند، باید در خلوت خود این جمله را تکرار کنند که اگر قطعنامهای نبود، اسنپبکی هم نبود. اینها طعم تلخ واقعیتهایی است که برخی آن را کتمان میکنند. چراکه معتقدند نظم جهانی در حال فروپاشی است و اهمیتی ندارد در این نظم چه رخ میدهد.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
پاسخی به دو ادعای تندروها در حوزه دیپلماسی
📅هممیهن / ۶ شهریور ۱۴۰۴
✍🏻محسن صالحیخواه / روزنامهنگار
🔹صحن مجلس دیروز محل دعوا بر سر حضور مجدد بازرسهای آژانس در ایران بود. یک نفر شاکی بود که چرا قرار است اطلاعات مواد و سایتهای هستهای به آژانس داده شود و دیگری میگفت حضور بازرسهای آژانس در ایران خلاف مصوبه مجلس است و اگر شرایط به همین منوال ادامه پیدا کند، علیه رئیس شورایعالی امنیت ملی – مسعود پزشکیان – اعلام جرم خواهد شد. در نهایت عباس عراقچی در مصاحبهای با خبرگزاری مجلس به امیرحسین ثابتی پاسخ داد که متنی بین ایران و آژانس نهایی نشده و بازرسها نیز به خاطر تعویض سوخت نیروگاه بوشهر به ایران آمدند. وقتی این اظهارنظرها را میبینیم، دقیقاً نمیدانیم چه واکنشی باید نشان دهیم. در این شرایط باید دو واقعیت تلخ را مرور کنیم.
🔹الزام ایران به همکاری با آژانس و ارائه اطلاعات به این نهاد است. ایران عضو انپیتی است و نمیتواند با آژانس همکاری نکند. در نهایت باید این چارچوب به دست بیاید و طبیعتاً اطلاعات به آژانس ارائه میشود. آژانس و مدیرکل آن بازیگران نقش منفی در جریان جنگ ۱۲ روزه بودند؟ قطعاً. اما ایران میتواند با آنها همکاری نکند؟ خیر. مگر اینکه تصمیم حاکمیت این باشد که از معاهده عدم اشاعه خارج شود که آن خود بحرانی دیگر است. امروز که ایران عضو آژانس، انپیتی است و تاسیسات و برنامه آن قبل از جنگ زیر نظر بازرسان بود، کار به اینجا رسید. وای به حال روزی که عملاً بخواهیم تعهدی به آژانس نداشته باشیم. حسابرسی از مواد هستهای، وظیفه ذاتی آژانس است. نکته جالب این که بخشی از نقاط کور پرونده ایران در آژانس، به یافت شدن «ذرات اورانیوم» در مکانهای اعلامنشده مربوط میشد. موضوعی که ایران میگوید حاصل خرابکاری اسرائیل است اما در هر صورت حل نشد.
🔹حال تصور کنید با این میزان حساسیت، ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد و حدود ۱۰ تن اورانیوم با غنای پایینتر (طبق گزارش آژانس) چه وضعیتی ایجاد میکند. موضوع هستهای و ارتباط با آژانس باید طی سالها مدیریت میشد. پرونده ایران سیاسی است و آژانس نیز در نهایت یک نهاد سیاسی است. موضع هم فقط هستهای نیست اما این نقطه فشار خیلی راحت در اختیار آنها گذاشته شد. در دو دهه گذشته، عدهای ترجیح دادند همان بازی انفرادی خود را با فلسفهبافیها پیش ببرند. آن دستفرمان، مقصدی جز این نقطه نداشت. چارچوبهایی وجود دارد که باید در دل آنها پیش برویم. به این دقت کنید که روسها هم بدون حضور بازرسان آژانس، عملیات تعویض سوخت را انجام نمیدهند.
🔹امکان دارد که دیپلماسی جوابگوی این شرایط نباشد و ایران بار دیگر تحت تحریمهای بینالمللی قرار بگیرد. ایران نباید در این شرایط قرار میگرفت. گذر زمان نشان داد که قطعنامهها کاغذپاره نبودند. برجام بهترین و بیشترین چیزی بود که ایران میتوانست به دست بیاورد اما خیلی زود میان سه ضلع تندروهای داخلی، اسرائیل و آمریکا لِه شد. مشخص نیست که جریان ضددیپلماسی تصور میکند که ایران چقدر میتوانست شرایط تحریمی بینالملل را ادامه دهد.
🔹ضلع داخلی این سهگانه هم امروز در جایگاه مدعی و نه متهم ایستاده. در صورتی که برعکس، آنها باید بدانند یادگاری از خود به جا گذاشتند که مبرزترین متخصصین هم نهایتاً توانستند ۱۰ سال ما را از شر آن نجات دهند. ایران با مرگ توافق هستهای برنامه هستهای خود را از سر گرفت و چند پله آن را ارتقاء داد و به قول معروف از اسنپبک استفاده کرد. طرف مقابل هم میخواهد ما را به وضعیت قبل از توافق هستهای برگرداند. اسنپبک انتخاب بین بد و بدتر بود. انتخاب بین ادامه انزوای بینالمللی و قرار داشتن ذیل فصل هفت منشور به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت بینالملل، یا ایجاد روندی که میتوانست به خروج از این وضعیت منتهی شود. در هر صورت، آنهایی که این روزها مدعی تسلط بر سیاست خارجی با نگاه به مکتب واقعگرایی هستند، باید در خلوت خود این جمله را تکرار کنند که اگر قطعنامهای نبود، اسنپبکی هم نبود. اینها طعم تلخ واقعیتهایی است که برخی آن را کتمان میکنند. چراکه معتقدند نظم جهانی در حال فروپاشی است و اهمیتی ندارد در این نظم چه رخ میدهد.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
👍1
#توئیت
جمهوری اسلامی در صورت #خروج_از_NPT، دیگر تعهدی نسبت به آژانس ندارد.خروجش هم به معنی ساخت سلاح تفسیر و تبلیغ میشود.
با بازگشت ذیل فصل ۷ طی ۳۰ روز و قطع دسترسی آژانس،حتی اگر به سمت تسلیحات نرود،احتمال حمله گسترده بسیار بالاست.چون هدفی مشروع است.هرچند تعهدش هم جلوی جنگ را نگرفت.
لینک توئیت
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
جمهوری اسلامی در صورت #خروج_از_NPT، دیگر تعهدی نسبت به آژانس ندارد.خروجش هم به معنی ساخت سلاح تفسیر و تبلیغ میشود.
با بازگشت ذیل فصل ۷ طی ۳۰ روز و قطع دسترسی آژانس،حتی اگر به سمت تسلیحات نرود،احتمال حمله گسترده بسیار بالاست.چون هدفی مشروع است.هرچند تعهدش هم جلوی جنگ را نگرفت.
لینک توئیت
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
Forwarded from عکس نگار
شماره ۳۱
📌«عینک دودی»؛ میان ماه من تا ماه گردون...
فرارو / ۸ شهریور ۱۴۰۴
✍🏻 محسن صالحیخواه
🔹نه خیلی قدیم، همین چند سال پیش یکی از دعواهای سینماییجماعت با صداوسیما این بود که چرا تیزر فیلمهای ما از تلویزیون پخش نمیشود. یا اگر پخش میشود، چرا کم پخش میشود. مگر ارث پدرتان است که هر طور عشقتان میکشد با فیلمهای ما رفتار میکنید؟ البته که واقعیت نشان میداد ارث پدرشان است. اما کسی زورش به آنها نمیرسید، نمیرسد و نمیخواهد رسید. مثل آن سازمان گندهای که بیشتر سینماهای کشور به نامش سند خورده و عشقش نکشد به فیلمی که پروانه ساخت و نمایش گرفته، سالن نمیدهد. کلاً همه چیز عشقیست. اگر پروانه ارشاد «ماه من» باشد، عشق کردن یا نکردن آنها هم «ماه گردون» است. اینجا ادبیات فارسی به کمکمان میآید: «میان ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمین تا اسمان است.»
🔹اما چرخ [همان ماه] گردون خیلی هم نچرخید تا این وضعیت تا حد زیادی عوض شد. هر چرخِ گردون را ۳۶۵ روز و چهار سال یک بار ۳۶۶ روز در نظر بگیریم، کلاً چندتا از این سیصدوچندروزها گذشت که کارشان به اینجا رسید. صبح برنامه برق من را چک کردی. امروز قطعی برق نداری و آدم خوشحالتری هستی. داری توی خیابانها و اتوبانهای شهر زیبایمان تهران رانندگی میکنی، یک هو میبینی بنری زدند به گندگی عرض اتوبان و فلان بازیگر دارد با سبیلش به تو اخم میکند. اول از خودت میپرسی که، عه؟! این سریال را کدام پلتفرم دارد پخش میکند؟ بروم ببینم چیست که بعداً از تلگرام دانلود کنم. اما ترافیک که کمی جلوتر میرود، میبینی ای دل غافل! زیرِ بنر آرم سیمافیلم خورده! سریال صداوسیماست. همان سازمانی که شما توی دورترین روستای کشور هم تلویزیون نارنجی ۱۴ اینچ سیاهوسفید داشته باشی، پیچش را بچرخانی چندتا کانالش را مفت و مجانی میبینی. اگر ستاپباکس داشته باشی که چه بهتر. کانالهایش بیشتر هم هست. یعنی کانالهای بیشتری داری که هیچی ندارد.
🔹این سازمان عریض و طویل چرا کارش به اینجا رسیده که بنر سریالهایش را بزند گوشه خیابان؟! یعنی انقدر اوضاعش خراب شده؟! به نظرم بیا نیمه پر لیوان را ببینیم. احتمالاً میخواهند برای هر چه بیشتر دیده شدن محتوای تولیدی، از تمام ابزارهای نوین تبلیغاتی استفاده کنند. چرا همیشه سینک، گاز، ماءالشعیر، تبلیغ خمیردندان با کریم باقری؟! یک بار هم سریال صداوسیما.
🔹تا میآیی با نیمه پر لیوان ارتباط برقرار کنی، یادت میآید همین سازمان، یک سازمانی زیر خودش دارد که پایش روی خرخره پلتفرمهاست. این که چرا یک سازمان ذینفع، خودش روی رقبایش نظارت میکند هم عجیب است هم باحال. قبول کن این چیزها نمک زندگیست. اگر این هیجانها نباشد که زندگی خیلی یکنواخت میشود. ولی بیایید با هم صادق باشیم، این حجم از خرابکاری واقعا هنر است. هر کسی توانایی این مدل خراب کردن را ندارد.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
📌«عینک دودی»؛ میان ماه من تا ماه گردون...
فرارو / ۸ شهریور ۱۴۰۴
✍🏻 محسن صالحیخواه
🔹نه خیلی قدیم، همین چند سال پیش یکی از دعواهای سینماییجماعت با صداوسیما این بود که چرا تیزر فیلمهای ما از تلویزیون پخش نمیشود. یا اگر پخش میشود، چرا کم پخش میشود. مگر ارث پدرتان است که هر طور عشقتان میکشد با فیلمهای ما رفتار میکنید؟ البته که واقعیت نشان میداد ارث پدرشان است. اما کسی زورش به آنها نمیرسید، نمیرسد و نمیخواهد رسید. مثل آن سازمان گندهای که بیشتر سینماهای کشور به نامش سند خورده و عشقش نکشد به فیلمی که پروانه ساخت و نمایش گرفته، سالن نمیدهد. کلاً همه چیز عشقیست. اگر پروانه ارشاد «ماه من» باشد، عشق کردن یا نکردن آنها هم «ماه گردون» است. اینجا ادبیات فارسی به کمکمان میآید: «میان ماه من تا ماه گردون، تفاوت از زمین تا اسمان است.»
🔹اما چرخ [همان ماه] گردون خیلی هم نچرخید تا این وضعیت تا حد زیادی عوض شد. هر چرخِ گردون را ۳۶۵ روز و چهار سال یک بار ۳۶۶ روز در نظر بگیریم، کلاً چندتا از این سیصدوچندروزها گذشت که کارشان به اینجا رسید. صبح برنامه برق من را چک کردی. امروز قطعی برق نداری و آدم خوشحالتری هستی. داری توی خیابانها و اتوبانهای شهر زیبایمان تهران رانندگی میکنی، یک هو میبینی بنری زدند به گندگی عرض اتوبان و فلان بازیگر دارد با سبیلش به تو اخم میکند. اول از خودت میپرسی که، عه؟! این سریال را کدام پلتفرم دارد پخش میکند؟ بروم ببینم چیست که بعداً از تلگرام دانلود کنم. اما ترافیک که کمی جلوتر میرود، میبینی ای دل غافل! زیرِ بنر آرم سیمافیلم خورده! سریال صداوسیماست. همان سازمانی که شما توی دورترین روستای کشور هم تلویزیون نارنجی ۱۴ اینچ سیاهوسفید داشته باشی، پیچش را بچرخانی چندتا کانالش را مفت و مجانی میبینی. اگر ستاپباکس داشته باشی که چه بهتر. کانالهایش بیشتر هم هست. یعنی کانالهای بیشتری داری که هیچی ندارد.
🔹این سازمان عریض و طویل چرا کارش به اینجا رسیده که بنر سریالهایش را بزند گوشه خیابان؟! یعنی انقدر اوضاعش خراب شده؟! به نظرم بیا نیمه پر لیوان را ببینیم. احتمالاً میخواهند برای هر چه بیشتر دیده شدن محتوای تولیدی، از تمام ابزارهای نوین تبلیغاتی استفاده کنند. چرا همیشه سینک، گاز، ماءالشعیر، تبلیغ خمیردندان با کریم باقری؟! یک بار هم سریال صداوسیما.
🔹تا میآیی با نیمه پر لیوان ارتباط برقرار کنی، یادت میآید همین سازمان، یک سازمانی زیر خودش دارد که پایش روی خرخره پلتفرمهاست. این که چرا یک سازمان ذینفع، خودش روی رقبایش نظارت میکند هم عجیب است هم باحال. قبول کن این چیزها نمک زندگیست. اگر این هیجانها نباشد که زندگی خیلی یکنواخت میشود. ولی بیایید با هم صادق باشیم، این حجم از خرابکاری واقعا هنر است. هر کسی توانایی این مدل خراب کردن را ندارد.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
👍2
#توئیت
بعد از بمباران تاسیسات، پرونده هستهای وارد مرحله جدیدی شد.حتی اگر رسمی به تهران گفته نشده باشد، ج.ا میداند بازسازی و فعالیت مجدد سایتها،به معنی حمله دوباره است.عملاً پس از ۷ اکتبر در منطقه و پس از جنگ ۱۲ روزه در هستهای،چیزی برای مذاکره وجود ندارد.
روزهای عجیبی در پیش است.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
بعد از بمباران تاسیسات، پرونده هستهای وارد مرحله جدیدی شد.حتی اگر رسمی به تهران گفته نشده باشد، ج.ا میداند بازسازی و فعالیت مجدد سایتها،به معنی حمله دوباره است.عملاً پس از ۷ اکتبر در منطقه و پس از جنگ ۱۲ روزه در هستهای،چیزی برای مذاکره وجود ندارد.
روزهای عجیبی در پیش است.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
👍2
Forwarded from فرارو
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#توئیت
ارتشی قدرتمند داشته باشید، برای کشورهای قدرتمند رجز بخوانید. نه این که زبان تهدید مثل ابرقدرتها باشد و بردِ توانِ آفندی به پایگاههای آمریکا در منطقه و مناطق میانی اروپا برسد. کشوری که بخشهای مختلف نظامیاش فرسوده شده و توانش صرفاً در موشکهای برد متوسط و پهپاد است، قدرتمند نیست.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
ارتشی قدرتمند داشته باشید، برای کشورهای قدرتمند رجز بخوانید. نه این که زبان تهدید مثل ابرقدرتها باشد و بردِ توانِ آفندی به پایگاههای آمریکا در منطقه و مناطق میانی اروپا برسد. کشوری که بخشهای مختلف نظامیاش فرسوده شده و توانش صرفاً در موشکهای برد متوسط و پهپاد است، قدرتمند نیست.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
Forwarded from عکس نگار
شماره ۳۲
📌«عینک دودی»؛ نان خشک، رونی کلمن و نرو سمیه...
فرارو / ۱۲ شهریور ۱۴۰۴
✍🏻 محسن صالحیخواه
🔹زندگی بدون الگو معنی ندارد. این را به عنوان فرزند ارشد یک خیاط به شما میگویم. فکر میکنید من چرا روزنامهنگار شدم؟ چون سالهای سال مادرم روی روزنامههای کیهان (چرا مادر!!)، خبر ورزشی و اطلاعات (آن اطلاعات نه، این اطلاعات) الگوی لباس میکشید.
🔹در کشورداری هم با الگوگیری از کشورهای دیگر مواجه هستیم. اما شیوه الگوگیریها با هم فرق میکند. مثلاً مردم ممکن است از حاکمان بخواهند مثل حاکمان کشورهای بدبخت اسکاندیناوی حکمرانی کنند. اما مسئولین از مردم بخواهند که مثل عزیزانمان در یمن و بنگلادش زندگی کنند. البته راه سومی هم هست. این که هر کس دوست ندارد، جمع کند از ایران برود. برود همانجایی که آن رفاه و آن سبک زندگی هست. ولی از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان؛ آن موقعی که خانم ابوطالبی گفت جمع کنید بروید، دلار بود ۱۳ هزار تومان. الان اگر بخواهیم برویم هم نمیشود. دلار شده ۱۰۳ هزار تومان.
🔹سال ۹۷ یکی از عزیزان گفت: «از یمنیها یاد بگیریم که چگونه در برابر تهدید و تحریم مقاومت میکنند. به جای لباس لنگ میبندد و اسلحه به دست دارند و چند تکه نان خشک دستشان است با پای پیاده و سعودیها از دست اینها عاجز شدند.» حرفش حساب بود. اما بعدش یادمان آمد گوینده بعد از زدن این حرف به خانهاش، بیخ دیوار کاخ سعدآباد رفته. اتفاقاً این افاضات را مهرماه آن سال گفته بود و پاییز سعدآباد خیلی قشنگ است و هوایش عالیست. پس بعد از این که یادمان آمد کجا زندگی میکند، دیگر حرفش حساب نبود. فهمیدیم میگوید شما مقاومت کنید تا من بروم روی برگهای زرد خیابان سعدآباد قدم بزنم و با صدای خشخشش عشق کنم. بعد یکی گفت اینجوری نگو! آقازادهها برج میسازند، شغل ایجاد میکنند که مردم نان سر سفره ببرند. ما هم روی چشم کوبیدیم و گفتیم چشششششم.
🔹یکی دیگر سال ۰۲ گفت «با شرایط فعلی و میزان درآمد و ... باید وضعیت زندگی خودمان را به کشورهایی مانند هند و بنگلادش و پاکستان مقایسه کنیم. اگر از کالای ایرانی حمایت کردیم و ساعات کار و تلاشمان را افزایش دادیم آن وقت باید سطح زندگی خودمان را با ژاپن و آلمان مقایسه کنیم.» آن موقع خواستیم بگوییم والله ما داریم میدویم که از زندگی عقب نمانیم و زنده بمانیم، دیدیم بنده خدا حق و منطقی گفت. دوباره روی چشم کوبیدیم و گفتیم چشششششم.
🔹عزیز دیگری که وقتی ما طفل بودیم و میلیارد واقعا میلیارد بود، نمیشد تعداد صفرهای حسابش را شمرد، همین مردادی که گذشت میگفت ما از طرف خدا مامور شدیم با باطل بجنگیم. البته دقیق مشخص نکرد باطل کیست. وقتی که هم به خودش و جبههاش یادآوری کردیم که دارند گلواژه میگویند، از دست ما ناراحت شدند. البته از حق نگذریم. خدا خیرش بدهد. این یکی حداقل ظاهر را حفظ میکند و میگوید ما، نمیگوید مردم. یک سری دیگر این روزها میگویند بمب بسازیم مثل کره شمالی، دشمن عین سگ از ما بترسد. دست آخر هم امام جمعه محترم قم، همین هفته پیش در خطبهها، یمنیها را الگویی مناسب معرفی کرد که با ابتکار و مقاومت جلوی اسرائیلیها ایستادند.
🔹نقل است که پدر دانشمندی به فرزندش گفت: «پسرم تو بزرگ شدی میخواهی شبیه چه کسی شوی؟» فرزند خواست پاچه پدر را بخاراند، گفت: «شبیه شما پدر.» پدر لبخندی کج زد و گفت: «خاک عالم بر سرت. من میخواستم شبیه رونی کلمن شوم، این شدم. تو که میخواهی شبیه من شوی، شبیه نوید محمدزاده توی ابدویکروز میشوی.» حالا این هم قصه ماست. ما که بچه بودیم، میگفتند آقای هاشمی رفسنجانی گفته ما میخواهیم ژاپن اسلامی شویم. میخواستیم ژاپن اسلامی شویم، تهش این شدیم. وای به حال فردا که الگوی امروزش، یمن، کره شمالی، بنگلادش و اینهاست.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
📌«عینک دودی»؛ نان خشک، رونی کلمن و نرو سمیه...
فرارو / ۱۲ شهریور ۱۴۰۴
✍🏻 محسن صالحیخواه
🔹زندگی بدون الگو معنی ندارد. این را به عنوان فرزند ارشد یک خیاط به شما میگویم. فکر میکنید من چرا روزنامهنگار شدم؟ چون سالهای سال مادرم روی روزنامههای کیهان (چرا مادر!!)، خبر ورزشی و اطلاعات (آن اطلاعات نه، این اطلاعات) الگوی لباس میکشید.
🔹در کشورداری هم با الگوگیری از کشورهای دیگر مواجه هستیم. اما شیوه الگوگیریها با هم فرق میکند. مثلاً مردم ممکن است از حاکمان بخواهند مثل حاکمان کشورهای بدبخت اسکاندیناوی حکمرانی کنند. اما مسئولین از مردم بخواهند که مثل عزیزانمان در یمن و بنگلادش زندگی کنند. البته راه سومی هم هست. این که هر کس دوست ندارد، جمع کند از ایران برود. برود همانجایی که آن رفاه و آن سبک زندگی هست. ولی از خدا که پنهان نیست، از شما چه پنهان؛ آن موقعی که خانم ابوطالبی گفت جمع کنید بروید، دلار بود ۱۳ هزار تومان. الان اگر بخواهیم برویم هم نمیشود. دلار شده ۱۰۳ هزار تومان.
🔹سال ۹۷ یکی از عزیزان گفت: «از یمنیها یاد بگیریم که چگونه در برابر تهدید و تحریم مقاومت میکنند. به جای لباس لنگ میبندد و اسلحه به دست دارند و چند تکه نان خشک دستشان است با پای پیاده و سعودیها از دست اینها عاجز شدند.» حرفش حساب بود. اما بعدش یادمان آمد گوینده بعد از زدن این حرف به خانهاش، بیخ دیوار کاخ سعدآباد رفته. اتفاقاً این افاضات را مهرماه آن سال گفته بود و پاییز سعدآباد خیلی قشنگ است و هوایش عالیست. پس بعد از این که یادمان آمد کجا زندگی میکند، دیگر حرفش حساب نبود. فهمیدیم میگوید شما مقاومت کنید تا من بروم روی برگهای زرد خیابان سعدآباد قدم بزنم و با صدای خشخشش عشق کنم. بعد یکی گفت اینجوری نگو! آقازادهها برج میسازند، شغل ایجاد میکنند که مردم نان سر سفره ببرند. ما هم روی چشم کوبیدیم و گفتیم چشششششم.
🔹یکی دیگر سال ۰۲ گفت «با شرایط فعلی و میزان درآمد و ... باید وضعیت زندگی خودمان را به کشورهایی مانند هند و بنگلادش و پاکستان مقایسه کنیم. اگر از کالای ایرانی حمایت کردیم و ساعات کار و تلاشمان را افزایش دادیم آن وقت باید سطح زندگی خودمان را با ژاپن و آلمان مقایسه کنیم.» آن موقع خواستیم بگوییم والله ما داریم میدویم که از زندگی عقب نمانیم و زنده بمانیم، دیدیم بنده خدا حق و منطقی گفت. دوباره روی چشم کوبیدیم و گفتیم چشششششم.
🔹عزیز دیگری که وقتی ما طفل بودیم و میلیارد واقعا میلیارد بود، نمیشد تعداد صفرهای حسابش را شمرد، همین مردادی که گذشت میگفت ما از طرف خدا مامور شدیم با باطل بجنگیم. البته دقیق مشخص نکرد باطل کیست. وقتی که هم به خودش و جبههاش یادآوری کردیم که دارند گلواژه میگویند، از دست ما ناراحت شدند. البته از حق نگذریم. خدا خیرش بدهد. این یکی حداقل ظاهر را حفظ میکند و میگوید ما، نمیگوید مردم. یک سری دیگر این روزها میگویند بمب بسازیم مثل کره شمالی، دشمن عین سگ از ما بترسد. دست آخر هم امام جمعه محترم قم، همین هفته پیش در خطبهها، یمنیها را الگویی مناسب معرفی کرد که با ابتکار و مقاومت جلوی اسرائیلیها ایستادند.
🔹نقل است که پدر دانشمندی به فرزندش گفت: «پسرم تو بزرگ شدی میخواهی شبیه چه کسی شوی؟» فرزند خواست پاچه پدر را بخاراند، گفت: «شبیه شما پدر.» پدر لبخندی کج زد و گفت: «خاک عالم بر سرت. من میخواستم شبیه رونی کلمن شوم، این شدم. تو که میخواهی شبیه من شوی، شبیه نوید محمدزاده توی ابدویکروز میشوی.» حالا این هم قصه ماست. ما که بچه بودیم، میگفتند آقای هاشمی رفسنجانی گفته ما میخواهیم ژاپن اسلامی شویم. میخواستیم ژاپن اسلامی شویم، تهش این شدیم. وای به حال فردا که الگوی امروزش، یمن، کره شمالی، بنگلادش و اینهاست.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
Forwarded from عکس نگار
به زمین بازگردید که وقت تنگ است
هممیهن / ۱۸ شهریور ۱۴۰۴
محسن صالحیخواه / روزنامهنگار
🔹سیدحمزه صفوی، در برنامه اینترنتی آزاد به گفتههای فردی در یک جلسه بسته با وزیر امور خارجه اشاره کرد که تصویری جامع از یک چارچوب فکری موثر در سیاست خارجی است. او گفت: «در دولت قبلی، رئیس گروه مشاورین وزیر محترم امور خارجه در حضور وزیر بحثی را مطرح کردند. گفتند ما در وضعیتی هستیم که در نظام بینالملل پنج قدرت وجود دارد؛ آمریکا، روسیه، چین، اتحادیه اروپا و ایران. تا به حال ندیده بودم که کسی بگوید ما قدرت بینالمللی هستیم. ما قدرت منطقهای میتوانیم باشیم و هستیم. اما قدرت بینالمللی ادعای عجیبی است.»
صفوی ادامه داد: «اینجا شگفتی ما به پایان نرسید. ایشان در ادامه فرمودند اتحادیه اروپا که پیر شده و در حال نابودی است. آمریکا در حال فروپاشی است. روسیه در حمله به اوکراین نابود شده، چین هم با مشکلات جدی مواجه است. بنابراین، ابرقدرتی در جهان جز ما باقی نمانده است.» او همچنین تاکید کرد که «این ذهنیت از قدرت که تطبیق با واقعیت نداشته باشد، در ارکان تصمیمگیری در ایران وجود داشته و ضعفهای خود را در زمان چالشها نشان میدهد.»
🔹این باور به صورت جدی و متواتر از تریبونهای رسمی و نیمهرسمی به سمت جامعه پمپاژ میشود. محدود به دولت سیزدهم هم نیست. امری ریشهدار است. مهم نیست که در جامعه خریداری ندارد و پذیرندگان آن محدود هستند؛ مهم این است که چنین نگاهی وارد حوزه اجرا میشود و تاثیراتی مخرب از خود به جا میگذارد. مهمترین مشکل این باور در آن است که پای باورمندانش به هیچ وجه روی زمین نیست.
🔹تمام آنچه درباره اتحادیه اروپا، چین، روسیه و آمریکا مطرح کردند را صحیح فرض کنیم، ایران در چه وضعیتی است؟ ایران کشوری توانمند است که ظرفیت و امکاناتی برای بازیگری دارد. موقعیتی ژئوپلیتیک دارد که این توانمندی را تقویت میکند. اما ظرفیتها و امکانات ایران محدود هستند و تا جایگاهی که بتوان آن را یک قدرت بینالمللی نامید، سالها فاصله وجود دارد. ایران نفوذ سیاسی، جایگاه اقتصادی، توان نظامی، وسعت سرزمینی و جمعیت قابل توجهی ندارد. به خصوص در حوزه اقتصادی به خاطر دست و پنجه نرم کردن با تحریمها، توانش به شدت تحلیل رفته است.
🔹وقتی در چنین شرایطی، برخی تصور کنند ایران جایگاهی بسیار بالا و راهبردی در معادلات جهان دارد، نادرست است. ایران بسیار مهم است اما نه به آن اندازهای که این جریان دوست دارند یا تصور میکنند. نه بازیگر منفرد نظام بینالملل است که بتواند یکتنه دنبال حقوق خود برود – مانند موضوع هستهای – و نه دیگر بازیگران نشستهاند که نفوذ خود را از طریق گروههای مقاومت تا ساحل مدیترانه افزایش دهد. جهان، جهان کنش و واکنش، منافع و واقعیتهاست. اما باورمندان به این دست تئوریها، با امکانات و ظرفیتها کاری ندارند. آرزوها را مساوی تمام مؤلفههای ریشهدار در واقعیت میدانند.
🔹با همین زمینه فکری است که کیهان چند وقت یک بار پیشنهاد میدهد تنگه هرمز را ببندیم. همین امروز تنگه هرمز را ببندیم، اولین کشوری که از آن ضرر میکند چین است و آن که سود میبرد، روسها هستند. چین بزرگترین خریدار نفت جهان است و روسیه دومین و به روایتی سومین صادرکننده آن. نفت روسیه از تنگه هرمز میگذرد؟ خیر اما نفت ایران تنها از این مسیر میگذرد. صادرات نفت کشورهای منطقه از این تنگه انجام میشود و بحرانی جدید در خاورمیانه به وجود خواهد آمد.
🔹باقی ماندن در NPT و فعالیت تحت نظر آژانس، تاسیسات هستهای ایران را حفظ نکرد. به همین دلیل عدهای در داخل کشور بر طبل خروج از آن میکوبند. وقتی NPT به کار ایران نیامد و جلوی جنگ را نگرفت، خروج از آن قطعاً بحرانی بزرگتر را رقم میزند. نمیتوانیم خودمعرف در آغوش بحران برویم و کشور را درگیر کنیم. گاهی به این فکر میکنیم که شاید بد نباشد این اقدامات انجام شود تا به چشم ببینیم پس از آن فقط بحران است و هیچ چیز دیگری وجود ندارد. از این دست تئوریپردازیها در ایران زیاد است که تنها به مناظرهها، مقالات و مصاحبهها محدود نمیماند. ارائه میشود اما دافعهای شدید دارد.
🔹چون با برداشت جامعه از شرایط و آنچه پیش چشم خود میبینند، بسیار متفاوت است. در نهایت تزشان این است که منتظر بمانیم یا مسیری نادرست را ادامه دهیم که یک روز آمریکا فروبپاشد، اتحادیه اروپا از بین برود، چین منزوی شود، روسیه خود را در جنگ با غرب نابود کند تا ما ابرقدرت جهان بشویم؟ تا وقتی این اتفاقات رخ دهد، از ایران چه باقی میماند؟ میگویند «اگر بشود، چه میشود!» اما متوجه نیستند که چه هزینههایی پای این «اگر» دادهایم و همچنان میدهیم.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
هممیهن / ۱۸ شهریور ۱۴۰۴
محسن صالحیخواه / روزنامهنگار
🔹سیدحمزه صفوی، در برنامه اینترنتی آزاد به گفتههای فردی در یک جلسه بسته با وزیر امور خارجه اشاره کرد که تصویری جامع از یک چارچوب فکری موثر در سیاست خارجی است. او گفت: «در دولت قبلی، رئیس گروه مشاورین وزیر محترم امور خارجه در حضور وزیر بحثی را مطرح کردند. گفتند ما در وضعیتی هستیم که در نظام بینالملل پنج قدرت وجود دارد؛ آمریکا، روسیه، چین، اتحادیه اروپا و ایران. تا به حال ندیده بودم که کسی بگوید ما قدرت بینالمللی هستیم. ما قدرت منطقهای میتوانیم باشیم و هستیم. اما قدرت بینالمللی ادعای عجیبی است.»
صفوی ادامه داد: «اینجا شگفتی ما به پایان نرسید. ایشان در ادامه فرمودند اتحادیه اروپا که پیر شده و در حال نابودی است. آمریکا در حال فروپاشی است. روسیه در حمله به اوکراین نابود شده، چین هم با مشکلات جدی مواجه است. بنابراین، ابرقدرتی در جهان جز ما باقی نمانده است.» او همچنین تاکید کرد که «این ذهنیت از قدرت که تطبیق با واقعیت نداشته باشد، در ارکان تصمیمگیری در ایران وجود داشته و ضعفهای خود را در زمان چالشها نشان میدهد.»
🔹این باور به صورت جدی و متواتر از تریبونهای رسمی و نیمهرسمی به سمت جامعه پمپاژ میشود. محدود به دولت سیزدهم هم نیست. امری ریشهدار است. مهم نیست که در جامعه خریداری ندارد و پذیرندگان آن محدود هستند؛ مهم این است که چنین نگاهی وارد حوزه اجرا میشود و تاثیراتی مخرب از خود به جا میگذارد. مهمترین مشکل این باور در آن است که پای باورمندانش به هیچ وجه روی زمین نیست.
🔹تمام آنچه درباره اتحادیه اروپا، چین، روسیه و آمریکا مطرح کردند را صحیح فرض کنیم، ایران در چه وضعیتی است؟ ایران کشوری توانمند است که ظرفیت و امکاناتی برای بازیگری دارد. موقعیتی ژئوپلیتیک دارد که این توانمندی را تقویت میکند. اما ظرفیتها و امکانات ایران محدود هستند و تا جایگاهی که بتوان آن را یک قدرت بینالمللی نامید، سالها فاصله وجود دارد. ایران نفوذ سیاسی، جایگاه اقتصادی، توان نظامی، وسعت سرزمینی و جمعیت قابل توجهی ندارد. به خصوص در حوزه اقتصادی به خاطر دست و پنجه نرم کردن با تحریمها، توانش به شدت تحلیل رفته است.
🔹وقتی در چنین شرایطی، برخی تصور کنند ایران جایگاهی بسیار بالا و راهبردی در معادلات جهان دارد، نادرست است. ایران بسیار مهم است اما نه به آن اندازهای که این جریان دوست دارند یا تصور میکنند. نه بازیگر منفرد نظام بینالملل است که بتواند یکتنه دنبال حقوق خود برود – مانند موضوع هستهای – و نه دیگر بازیگران نشستهاند که نفوذ خود را از طریق گروههای مقاومت تا ساحل مدیترانه افزایش دهد. جهان، جهان کنش و واکنش، منافع و واقعیتهاست. اما باورمندان به این دست تئوریها، با امکانات و ظرفیتها کاری ندارند. آرزوها را مساوی تمام مؤلفههای ریشهدار در واقعیت میدانند.
🔹با همین زمینه فکری است که کیهان چند وقت یک بار پیشنهاد میدهد تنگه هرمز را ببندیم. همین امروز تنگه هرمز را ببندیم، اولین کشوری که از آن ضرر میکند چین است و آن که سود میبرد، روسها هستند. چین بزرگترین خریدار نفت جهان است و روسیه دومین و به روایتی سومین صادرکننده آن. نفت روسیه از تنگه هرمز میگذرد؟ خیر اما نفت ایران تنها از این مسیر میگذرد. صادرات نفت کشورهای منطقه از این تنگه انجام میشود و بحرانی جدید در خاورمیانه به وجود خواهد آمد.
🔹باقی ماندن در NPT و فعالیت تحت نظر آژانس، تاسیسات هستهای ایران را حفظ نکرد. به همین دلیل عدهای در داخل کشور بر طبل خروج از آن میکوبند. وقتی NPT به کار ایران نیامد و جلوی جنگ را نگرفت، خروج از آن قطعاً بحرانی بزرگتر را رقم میزند. نمیتوانیم خودمعرف در آغوش بحران برویم و کشور را درگیر کنیم. گاهی به این فکر میکنیم که شاید بد نباشد این اقدامات انجام شود تا به چشم ببینیم پس از آن فقط بحران است و هیچ چیز دیگری وجود ندارد. از این دست تئوریپردازیها در ایران زیاد است که تنها به مناظرهها، مقالات و مصاحبهها محدود نمیماند. ارائه میشود اما دافعهای شدید دارد.
🔹چون با برداشت جامعه از شرایط و آنچه پیش چشم خود میبینند، بسیار متفاوت است. در نهایت تزشان این است که منتظر بمانیم یا مسیری نادرست را ادامه دهیم که یک روز آمریکا فروبپاشد، اتحادیه اروپا از بین برود، چین منزوی شود، روسیه خود را در جنگ با غرب نابود کند تا ما ابرقدرت جهان بشویم؟ تا وقتی این اتفاقات رخ دهد، از ایران چه باقی میماند؟ میگویند «اگر بشود، چه میشود!» اما متوجه نیستند که چه هزینههایی پای این «اگر» دادهایم و همچنان میدهیم.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
❤1
📌 تکل از پشت به عراقچی
✍🏻 محسن صالحیخواه
📅 فرارو / ۱۹ شهریور ۱۴۰۴
🔹پرونده هستهای پس از دو دهه به نقطهای رسید که مشخص نیست در نهایت چه خواهد شد. جنگی ۱۲ روزه را پشت سر گذاشتیم که مهمترین نقطه عطف این پرونده را نیز رقم زد که حمله آمریکا به تاسیسات هستهای بود. ۱۱ روز از فرصت ۳۰ روزه تا بازگشت تحریمهای بینالمللی میگذرد و در حالی که طرف غربی صدایی یکپارچه علیه ایران دارد، مشخص نیست تهران دقیقاً چه برنامهای دارد. نوعی آشفتگی و سیاسیکاری در سیاست داخلی حاکم است که سیاست خارجی را بیش از پیش با خود درگیر کرده. فعلا دعوا بر سر همکاری با آژانس است.
🔹صحنه به چه صورت است؟ ایران عضو انپیتی است و مانند اسرائیل، هند یا پاکستانِ دهه ۹۰ میلادی نیست که غرب روی برنامه هستهای حتی صلحآمیزش، چشم ببندند. دو متحد اصلیاش یعنی چین و روسیه نیز چنین توان یا میلی به انجام این کار ندارند. پروندهاش حقوقی یا فنی نیست و کاملاً سیاسیست و پشتیبانی ندارد. تنهای تنهاست. بنابراین، تا وقتی عضو این معاهده است، چارهای ندارد جز این که با آژانس همکاری کند. تا زمانی که این عضویت وجود دارد، در نهایت با به دست آمدن مدالیته جدید، ایران باید تکلیف حدود ۱۰ تن مواد هستهای به خصوص ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد را مشخص کند. آژانس بیاید و تاسیسات بمباران شده و سالم را بازرسی کند. این دسترسی در نهایت باید داده شود و فشارهای اخیر مجلس تغییری در آن ایجاد نمیکند. مگر این که جمهوری اسلامی بخواهد از انپیتی بیرون برود که آن خود موضوع و روندی دیگر است.
🔹خروج از انپیتی آن قدر پرریسک و بسیار پرهزینه است که تصمیمگیری درباره آن، در حد و اندازه مجلس نیست. به این دلیل که ارتباط مستقیم با سیاستهای کلی نظام دارد. این در حالی است که جمهوری اسلامی فقط بخواهد از انپیتی خارج شود و قصدی برای ساخت سلاح نداشته باشد. یک پله بالاتر، اگر بحث تغییر دکترین هستهای به میان بیاید، موضوع فتوای رهبری درباره حرام بودن تسلیحات کشتارجمعی مطرح است که تغییری راهبردی محسوب میشود. این تصمیم کلان مربوط به مجموعه نظام جمهوری اسلامی و در نهایت، آیتالله خامنهایست. در هر دو صورت، مجلس چنین جایگاهی ندارد. به خصوص این مجلس که در انتخابات آن، کمترین مشارکت رقم خورد (دور اول ۴۰.۶ و دور دوم ۸ درصد) و اعضایش عملاً بخش عمدهای از مردم ایران را نمایندگی نمیکنند. اگر جمهوری اسلامی در نهایت تصمیم گرفت از این معاهده خارج شود، موضوع حالتی دیگر به خود میگیرد.
🔹باورش سخت است که در چنین شرایطی، یک اقلیت سیاسی پرسروصدا در مجلس و بیرون از آن، در حوزه امنیت ملی کاملاً سیاسی رفتار میکنند. گویا وزارت خارجه جزیرهای جدا از نظام سیاسی است که خودسرانه عمل میکند و هر طور که میخواهد پیش میرود. یا این که اگر روشی برای اهداف تعیینشده از سوی سازوکار حاکم – فارغ از درست یا نادرست بودن آنها – در پیش میگیرد، باید مطابق سلیقه آنها باشد. وزیر خارجه با تمام قوت و ضعف در نگاه و عملکردش، وظیفه دارد با استفاده از ابزار دیپلماسی، جلوی وقوع بحران را بگیرد. تضمینی هم وجود ندارد که موفق شود. چون تمام مسیرهای موجود در ۲۲ سال گذشته در پرونده هستهای طی شده و عملاً نتیجهای نداشته. همین جماعت مدعی هم در امنیتی کردن پرونده ایران و از کار افتادن ابتکارها، کنار فشارهای اروپا، آمریکا و اسرائیل نقشی محوری داشتند. حالا همان افراد در این وضعیت دنبال استیضاح و مجازات عراقچی هستند. چرا؟ چون باید با آژانس تعامل کند و آنها مدعیاند قانونی که ناگهان ۴ تیر در مجلس مصوب کردند، زیر پا گذاشته شده است. قانونی که تنها نقطه قابل دفاعش این است که تصمیمگیری در مورد تعامل با آژانس را در اختیار شورایعالی امنیت ملی گذاشته و آن را از دست مجلس خارج کرده است. اتفاقاً همین جماعت چندی پیش میگفتند قانونشان ایراد دارد چون مجلس را از تصمیمگیری کنار گذاشته!
🔹در حالی که تمرکز وزارت امور خارجه باید بر کنترل بحران باشد، بیشترین فشار عاری از منطق را به وزیر آن دستگاه وارد میکنند. شرایط کشور به حدی در هم پیچیده که نمیشود رفتار کودکانه این نمایندگان را درک کرد. یکی میخواهد عراقچی را استیضاح و دادگاهی کند، آن یکی که هنوز منتظریم اسناد ساواکی بودن جواد ظریف و عامل موساد بودن پزشکیان را نشان بدهد، دنبال اعلام جرم علیه رئیس شورایعالی امنیت ملی این مملکت است. بخواهیم صادقانه و شفاف صحبت کنیم، هیچ تضمینی وجود ندارد که مسیر فعلی هم جلوی بحران بگیرد. یا باید این مسیر مدیریت شود و احتمال بروز جنگ گسترده را به کمترین حد رساند، یا اندک عقل باقیمانده را کنار گذاشت و خودمعرف به درون آتش رفت و مرگی شرافتمندانه را رقم زد.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
✍🏻 محسن صالحیخواه
📅 فرارو / ۱۹ شهریور ۱۴۰۴
🔹پرونده هستهای پس از دو دهه به نقطهای رسید که مشخص نیست در نهایت چه خواهد شد. جنگی ۱۲ روزه را پشت سر گذاشتیم که مهمترین نقطه عطف این پرونده را نیز رقم زد که حمله آمریکا به تاسیسات هستهای بود. ۱۱ روز از فرصت ۳۰ روزه تا بازگشت تحریمهای بینالمللی میگذرد و در حالی که طرف غربی صدایی یکپارچه علیه ایران دارد، مشخص نیست تهران دقیقاً چه برنامهای دارد. نوعی آشفتگی و سیاسیکاری در سیاست داخلی حاکم است که سیاست خارجی را بیش از پیش با خود درگیر کرده. فعلا دعوا بر سر همکاری با آژانس است.
🔹صحنه به چه صورت است؟ ایران عضو انپیتی است و مانند اسرائیل، هند یا پاکستانِ دهه ۹۰ میلادی نیست که غرب روی برنامه هستهای حتی صلحآمیزش، چشم ببندند. دو متحد اصلیاش یعنی چین و روسیه نیز چنین توان یا میلی به انجام این کار ندارند. پروندهاش حقوقی یا فنی نیست و کاملاً سیاسیست و پشتیبانی ندارد. تنهای تنهاست. بنابراین، تا وقتی عضو این معاهده است، چارهای ندارد جز این که با آژانس همکاری کند. تا زمانی که این عضویت وجود دارد، در نهایت با به دست آمدن مدالیته جدید، ایران باید تکلیف حدود ۱۰ تن مواد هستهای به خصوص ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد را مشخص کند. آژانس بیاید و تاسیسات بمباران شده و سالم را بازرسی کند. این دسترسی در نهایت باید داده شود و فشارهای اخیر مجلس تغییری در آن ایجاد نمیکند. مگر این که جمهوری اسلامی بخواهد از انپیتی بیرون برود که آن خود موضوع و روندی دیگر است.
🔹خروج از انپیتی آن قدر پرریسک و بسیار پرهزینه است که تصمیمگیری درباره آن، در حد و اندازه مجلس نیست. به این دلیل که ارتباط مستقیم با سیاستهای کلی نظام دارد. این در حالی است که جمهوری اسلامی فقط بخواهد از انپیتی خارج شود و قصدی برای ساخت سلاح نداشته باشد. یک پله بالاتر، اگر بحث تغییر دکترین هستهای به میان بیاید، موضوع فتوای رهبری درباره حرام بودن تسلیحات کشتارجمعی مطرح است که تغییری راهبردی محسوب میشود. این تصمیم کلان مربوط به مجموعه نظام جمهوری اسلامی و در نهایت، آیتالله خامنهایست. در هر دو صورت، مجلس چنین جایگاهی ندارد. به خصوص این مجلس که در انتخابات آن، کمترین مشارکت رقم خورد (دور اول ۴۰.۶ و دور دوم ۸ درصد) و اعضایش عملاً بخش عمدهای از مردم ایران را نمایندگی نمیکنند. اگر جمهوری اسلامی در نهایت تصمیم گرفت از این معاهده خارج شود، موضوع حالتی دیگر به خود میگیرد.
🔹باورش سخت است که در چنین شرایطی، یک اقلیت سیاسی پرسروصدا در مجلس و بیرون از آن، در حوزه امنیت ملی کاملاً سیاسی رفتار میکنند. گویا وزارت خارجه جزیرهای جدا از نظام سیاسی است که خودسرانه عمل میکند و هر طور که میخواهد پیش میرود. یا این که اگر روشی برای اهداف تعیینشده از سوی سازوکار حاکم – فارغ از درست یا نادرست بودن آنها – در پیش میگیرد، باید مطابق سلیقه آنها باشد. وزیر خارجه با تمام قوت و ضعف در نگاه و عملکردش، وظیفه دارد با استفاده از ابزار دیپلماسی، جلوی وقوع بحران را بگیرد. تضمینی هم وجود ندارد که موفق شود. چون تمام مسیرهای موجود در ۲۲ سال گذشته در پرونده هستهای طی شده و عملاً نتیجهای نداشته. همین جماعت مدعی هم در امنیتی کردن پرونده ایران و از کار افتادن ابتکارها، کنار فشارهای اروپا، آمریکا و اسرائیل نقشی محوری داشتند. حالا همان افراد در این وضعیت دنبال استیضاح و مجازات عراقچی هستند. چرا؟ چون باید با آژانس تعامل کند و آنها مدعیاند قانونی که ناگهان ۴ تیر در مجلس مصوب کردند، زیر پا گذاشته شده است. قانونی که تنها نقطه قابل دفاعش این است که تصمیمگیری در مورد تعامل با آژانس را در اختیار شورایعالی امنیت ملی گذاشته و آن را از دست مجلس خارج کرده است. اتفاقاً همین جماعت چندی پیش میگفتند قانونشان ایراد دارد چون مجلس را از تصمیمگیری کنار گذاشته!
🔹در حالی که تمرکز وزارت امور خارجه باید بر کنترل بحران باشد، بیشترین فشار عاری از منطق را به وزیر آن دستگاه وارد میکنند. شرایط کشور به حدی در هم پیچیده که نمیشود رفتار کودکانه این نمایندگان را درک کرد. یکی میخواهد عراقچی را استیضاح و دادگاهی کند، آن یکی که هنوز منتظریم اسناد ساواکی بودن جواد ظریف و عامل موساد بودن پزشکیان را نشان بدهد، دنبال اعلام جرم علیه رئیس شورایعالی امنیت ملی این مملکت است. بخواهیم صادقانه و شفاف صحبت کنیم، هیچ تضمینی وجود ندارد که مسیر فعلی هم جلوی بحران بگیرد. یا باید این مسیر مدیریت شود و احتمال بروز جنگ گسترده را به کمترین حد رساند، یا اندک عقل باقیمانده را کنار گذاشت و خودمعرف به درون آتش رفت و مرگی شرافتمندانه را رقم زد.
📌محسن صالحیخواه|روایت
@revayatiran
Forwarded from فرارو
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM