Telegram Web Link
💠پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار می‌کند

💡محفل بیست و نهم عصرنشینی هنر و
اندیشه "#دیدار"

🔸نشست برخط: *نوسازی نشان، الزامات و اقتضائات*
با نگاهی به تجربۀ بازطراحی هویت بصری خبرگزاری فارس در کارگاه هنری سه‌در‌چهار

📌با حضور:
_ علی حیاتی: مدیر کارگاه سه‌در‌چهار

_ پوریا اسراری: از مجریان بازطراحی هویت بصری فارس

_ صادق جمالی: طراح، گرافیست و منتقد هنری

_ محمدجواد حسنلو: طراح، گرافیست و منتقد هنری

-محمدرضا وحیدزاده:‌ دبیر نشست و پژوهشگر حوزۀ هنر


دوشنبه، ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۰، ساعت ۱۵

📱پخش زنده نشست از:
www.Instagram.com/rcica_ir
www.instagram.com/3x4studio_
www.Instagram.com/hozehonari_ir
📆 به مناسبت زادروز #طاهره_صفارزاده

🖊 سال ۱۳۷۱ وزارت فرهنگ و آموزش عالی، صفارزاده را استاد نمونۀ‌ کشور معرفی کرد.
او اما دلخوش به این عناوین و افتخارات نبود. آنچه وی را به حرکت و مجاهدت وامی‌داشت، نیروی دیگری بود. او پس از توقف طرح ملی تألیف منابع تخصصی زبان به بهانۀ کمبود اعتبار، به خانه بازگشت و مشغول کار عظیم و ماندگار و بی‌بدیل ترجمۀ سه‌زبانۀ قرآن شد؛ کاری که ابتدا با مراجعه به این کتاب آسمانی برای بهره‌گیری در شعر شروع شد و پس از ۲۷ سال کار مداوم و آموختن زبان عربی و تحقیقات وسیع و دامنه‌دار، به صورت انتشار اثر ارجمند «قرآن حکیم» به پایان رسید؛ کاری که گذشته از راه‌گشایی‌های عملی در عرصۀ ترجمۀ‌ تخصصی قرآن و پرکردن خلأهای مهم در این زمینه و ارزش‌های علمی بسیار دیگر، از چند جهت برای نخستین بار در جهان اتفاق می‌افتاد: نخستین ترجمۀ یک کتاب آسمانی به دو زبان به قلم یک نفر، نخستین ترجمۀ یک کتاب آسمانی به قلم یک مترجم زن و نیز نخستین ترجمۀ انگلیسی قرآن به قلم یک ایرانی بود. انتشار این کتاب موجب دریافت لقب «خادم‌القرآن» در سال ۱۳۸۰ برای او شد.

📗 از کتاب در دست انتشار «شعر و اعتراض»، فصل صفارزاده، انتشارات سوره
🖼 نگاهی به تابلوی شگفت‌انگیز #بسیجی، اثر استاد #کاظم_چلیپا

🖊کاظم چلیپا در برخی از آثار خود مانند «بسیجی»، «مرزبانان دشت شقایق» و «طلایه‌داران» که موضوعشان مشخصاً رزمندگان دفاع مقدس‌ است، بیشتر کوشیده حالات و احولات و ویژگی‌های روحی و شخصیتی رزمندگان را نشان دهد. در نقاشی «بسیجی» با نحوۀ ترسیم بازار، مخاطب خود در صحنۀ درنگ نوجوان حاضر است و قُرب و بُعد خود را با او احساس می‌کند. در این اثر نوری رازآلود و معنوی که از جهتی با توجه به محل قرارگیری شخصیت، طبیعی هم می‌نماید، پیکر بسیجی را در میانۀ بازار در بر گرفته است...

📄 از مقالۀ‌ «نقد تطبیقی نقاشی انقلاب ایران و انقلاب مکزیک؛ مطالعۀ موردی آثار دیگو ریورا و کاظم چلیپا» در همایش ملی هنر انقلاب، دانشگاه سوره

#هفته_بسیج

💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh
واحد: مادر بگو بدون تو به کی تکیه کنم؟ | حاج میثم مطیعی
Haj Meysam Motiee
🎙مادر بگو بدون تو به کی تکیه کنم؟
🔺با نوای حاج میثم مطیعی
🔺با شعر محمدرضا وحیدزاده
👈 متن شعر:
meysammotiee.ir/post/2534

🏴 ایام سوگواری شهادت حضرت زهرا(س)، آذر ۱۴۰۰

☑️ @MeysamMotiee
☑️ www.tg-me.com/rezavahidzadeh
📓 از سوی انتشارات سروش، مجموعه شعر «دادخواهی» منتشر شد.

🖋 به گزارش روابط‌عمومی #انتشارات_سروش مجموعه شعر #دادخواهی دربرگیرندۀ آخرین سروده‌های محمدرضا وحیدزاده و مشتمل بر اشعاری در مضامین مختلف عاشقانه، اجتماعی و سیاسی و نیز قالب‌های متنوع غزل، مثنوی و رباعی است. پیش از این دو مجموعه شعر دیگر به نام‌های «اقرار» و «پیشواز» از وحیدزاده منتشر شده بود و «دادخواهی» دفتر سوم اشعار این شاعر است.

📎متن خبر: https://www.soroushpub.com/u/1bo

💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh
Forwarded from هیئت هنر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚪️هیئت هنر با همکاری حوزه هنری تهران برگزار می کند:
فراخوان رویداد ملی هنری "شهید عزیز ما"

محمدرضا وحیدزاده
دبیر بخش شعر و روایت رویداد *شهید عزیز ما*

جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت اثر و همچنین فعالیت در کارگروه های تخصصی هیئت هنر در هر بخش از رویداد ، از طریق سایت artrevenge.ir اقدام نمائید.
و مرد افتاده بود

یکی آواز داد: دلاور برخیز!
و مرد همچنان افتاده بود

دو تن آواز دادند: دلاور برخیز!
و مرد همچنان افتاده بود

ده‌ها تن و صدها تن خروش برآوردند: دلاور برخیز!
و مرد همچنان افتاده بود

هزاران تن خروش برآوردند: دلاور برخیز!
و مرد همچنان افتاده بود

تمامی آن سرزمینیان گرد آمده اشک‌ریزان خروش برآوردند: دلاور برخیز!

و مرد به پای خاست
نخستین کس را بوسه‌ای داد
و گام در راه نهاد

#گابریل_گارسیا_مارکز
#hero

💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh
🔸با امید آن دیدار

یکی از دندان‌های آسیایم لق شده، بدجوری دارد اذیتم می‌کند. یکی دوبار بهش زبان می‌زنم. یک دفعه می‌افتد. به هم می‌ریزم. سعی می‌‌کنم با زبان فشارش بدهم برود داخل. نمی‌شود. یکباره دندان آسیای دومم هم می‌‌افتد. حسابی وحشت کرده‌ام. هرچه می‌گذارمشان سر جایشان باز هم می‌افتند. حالم خوب نیست. زبان می‌زنم واحساس می‌کنم یک حفرۀ بزرگ در فک بالایی‌ام سمت راست ایجاد شده؛ حفره‌ای که مدام بزرگ‌تر و وحشتناک‌تر می‌شود. دارم قالب تهی می‌کنم. همۀ‌ تنم شده عرق. ناگهان با صدای اذان گوشی‌ام از خواب می‌پرم. گیج گیجم. این دیگر چه خوابی بود؟ پریشان و مبهوت از جایم بلند می‌شوم و می‌روم سمت توالت. جلوی روشویی می‌ایستم و دهنم را رو به آینه باز می‌‌کنم. دندان‌های آسیایم را که می‌بینم تازه به خودم می‌آیم و آرام می‌شوم. آبی به صورتم می‌زنم و وضو می‌گیرم. سجاده‌ام را پهن می‌کنم. نماز صبحم را می‌خوانم و می‌نشینم روی مبل. طبق عادت گوشی‌ام را برمی‌دارم و به شبکه‌های اجتماعی سر می‌زنم.
چند تا از گروه‌ها به شکل بی‌سابقه و عجیبی پیام‌های نخوانده دارند. این‌ها را دیشب چک کرده بودم.

📔 از کتاب هزار جان گرامی

💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh
📸#گزارش_تصویری

💠محفل سی‌ام عصرنشینی هنر و اندیشه دیدار، با موضوع «میدان سرمایه و دیوار»؛ با نگاهی به دیوارنگاری میدان ولی‌عصر، روز دوشنبه 22 آذرماه به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد.

🔸محمدرضا وحید‌زاده پژوهشگر حوزۀ هنر در ابتدای نشست گفت: در دهۀ ۷۰، فضای رسانه‌ شهری و محیطی با تحولات اجتماعی و فرهنگی که در کشور ما رخ داد تا حدودی به سمت گرایش‌های متجددانه حرکت کرد و به برخی از سیاست‌های سرمایه‌دارانه نزدیک شد. امروز ما در میدان ولی‌عصر با پدیده‌ای‌ روبرو هستیم که ویژگی‌های خاص خودش را دارد، از طرفی تباری از جنس دیوارنگاره‌های دهۀ شصت دارد و از طرفی اقتضائاتی چون بیلبورد و رسانه‌های محیطی و شهری به همراه دارد...🔻
🔻 گروه بین‌المللی #هندیران برگزار می‌کند:

👈 گفتگو دربارۀ کتاب #رسم_شاعری
تدوین موضوعی بیانات امین شعر انقلاب درباره شعر
👈 به‌کوشش محمدرضا وحیدزاده

🔹جمعه ۲۴ دی ماه ۱۴۰۰ ساعت ۲۱ به وقت تهران و ۲۳ به وقت دهلی نو

💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻به بهانهء #نمایشگاه_مجازی_کتاب🔺

«هنر معاصر ایران» را چطور بخوانیم؟ | از برنامه #چراغ_مطالعه، قسمت سی و سوم

⬅️ در این سال‌ها چندین کتاب خوب منتشر شده است که تا حدودی نگاه روش‌مندتری به هنر معاصر و یا آثار تجسمی داشته‌اند. نگاه‌هایی که دارای تحلیل گفتمانی و جامعه شناسی هستند و با یک رویکرد نظری دقیق به هنر امروز ما نگاه می‌کنند.

آثار معرفی شده:
«نقاشی ایرانی» شیلا کن بای، «نقاشی ایرانی از دیرباز تا امروز» رویین پاکباز، «جست‌وجوی هویت در نقاشی معاصر ایران» مرتضی گودرزی، «کنکاشی در هنر معاصر ایران» حمید کشمیرشکن، «پرورش ذوق عامه در عصر پهلوی» علی قلی‌پور، «گفتمان‌های فرهنگی و جریان‌های هنری در ایران» محمدرضا مریدی، «انفطار صورت» سید مرتضی آوینی و «خیال شرقی» مجموعه‌ای از مقالات، کتاب‌های معرفی شده در این بخش است.

💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh
به‌مناسبت چهل‌وسومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، نشست «از نقاشی دیواری تا رسانه‌های محیطی پس از انقلاب» سه‌شنبه ۱۹بهمن از ساعت ۱۰ تا ۱۲ به‌صورت برخط برگزار می‌شود.

در این نشست، نظام‌‌الدین امامی‌فر (عضو هیأت علمی دانشگاه شاهد)، فرزانه فرشیدنیک (عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) و محمدرضا وحیدزاده (دبیر کارگروه مطالعات هنری و ادبی انقلاب اسلامی پژوهشکدۀ فرهنگ و هنر اسلامی) سخنرانی خواهند کرد.

نظام‌‌الدین امامی‌فر، دبیر سومین دوسالانه دیوارنگاری شهری: شاهدان شهر، به لزوم بازسازی و استمرار طراحی چهره شهیدان بر دیوارهای شهر و متناسب با شرایط و تحولات روز جامعه خواهد پرداخت و فرزانه فرشیدنیک ضمن مروری بر تغییرات دیوارنگاری شهری پس از انقلاب، بر لزوم به‌روزرسانی محتوای آثار هنری ارائه‌شده بر دیوارهای شهر و رسانه‌های محیطی در راستای مبانی نظری انقلاب اسلامی و با تأکید بر بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری می‌پردازد. محمدرضا وحیدزاده نیز به پیشینه دیوارنگاری انقلاب و نقش هانیبال الخاص و شاگردان وی خواهد پرداخت.
شرکت در این نشست از طریق نشنی زیر برای عموم آزاد است:https://www.skyroom.online/ch/ricac/researc
چطوری کریس؟!
▪️ نگاهی به فیلم #بیرو، در #جشنواره_فیلم_فجر

https://www.tg-me.com/rezavahidzadeh/610
چطوری کریس؟! | نگاهی به فیلم #بیرو

«بیرو» ساختۀ مرتضی علی عباس میرزایی، یک فیلم پُرتره یا زندگی‌نامه‌ای دربارۀ چهره‌ای ورزشی است؛ دربارۀ «علیرضا بیرانوند»، دروازه‌بان تیم ملی ایران و باشگاه بوآویشتای پرتغال؛ مردی که در سال‌های پیش با جنگدگی و تلاش بی‌مثالش توانست عناوینی چون بهترین دروازه‌بان و بهترین بازیکن لیگ برتر و مرد سال فوتبال ایران و بهترین دروازه‌بان لیگ قهرمانان آسیا را از آن خود کند و پرتا‌ب‌های اعجاب‌انگیز دستش در نوامبر ۲۰۲۱، رکورددار بلندترین‌ها در جهان شد و در کتاب گینس به ثبت رسید. فیلم «بیرو»، به اندازۀ زندگی پُر تب و تاب بیرانوند و شخصیت خاص او هیجان‌اگیز و نفسگیر است و البته به همان‌اندازه شوخ‌طبع و بازیگوش.

«بیرو» از آن فیلم‌هایی است که دیدنش برای مخاطبی چون من همیشه شوق‌انگیز است. مستند و دربارۀ یک شخصیت واقعی است، قصه‌گوست، جسور است و البته امیدآفرین و انگیزه‌بخش. تلاش‌های نوجوانی زحمتکش و دور از مرکز را با صداقت به نمایش می‌گذارد که چگونه از پس همۀ موانع و دشواری‌ها و به اتکای همت و پشتکارش، خود را به قله‌های بلند موفقیت می‌رساند. ساخت چنین آثاری در سینمای ایران، آن‌ هم دربارۀ یک سوژۀ ورزشی با همۀ مشقت‌های ورود تصویر به دنیای هیجان و شتاب و کنش‌‌های فیزیکال، آن‌هم دربارۀ شخصیتی زنده و در صحنه، آن‌قدر مغتنم هست که بتوان با اغماض از کنار خام‌دستی‌ها و سهل‌گیری‌های فنی‌اش درگذشت و در سینمای اشباع اجتماعی و آپارتمانی و خاکستری این‌ سال‌ها، نفس حضورش را امیدبخش و دلگرم‌کننده خواند.

در این فیلم، به‌رغم انتظار اولیه‌، نمایش صحنۀ پایانی در سکانس نخست و سپس ارائۀ گزارشی از روند نیل قهرمان قصه از نقطۀ آغاز به فراز آخرین، روایتی ساده و پیشبینی‌پذیر و با شیبی ثابت نیست. فراز و نشیب‌های پیاپی زندگی بیرانوند و سلسۀ درهم‌آمیختۀ شکست‌ها و موفقیت‌هایش ریتم پرتپش و شتابانی به اثر بخشیده و البته لحن فانتزی و سرخوشانۀ فیلمساز – که بی‌گمان ملهم از شخصیت خود بیرانوند است – آن را بدل به فیلمی جذاب و دیدنی کرده است. همچنین از طرح مسائل انتقادی و به تصویر کشیدن آسیب‌ها و فسادهای جاری در فضای ورزش نیز غافل نبوده است.

با این‌همه به نظر می‌رسد همین برگ برندۀ اصلی، یعنی ریتم تند فیلم، از منظری دیگر تهدیدی جدی برای آن هم است؛ همانا تلاش جهت نشان دادن فراز و نشیب‌های پربسامد زندگی یک قهرمان ورزشی، به دلیل کثرت و انبوهی خارج از مدیومش، در کلیت خود به دست‌اندازهایی آزاردهنده و حوصله‌سربر شبیه شده است. مخاطب هنوز از پیچ ماجرای توفیق قبلی بیرون نیامده که وارد پیچ شکست بعدی می‌شود و هنوز فروبستگی پیشین در ذهنش عمق و ژرفا نیافته که گشایش یکباره و بُعدنیافتۀ دیگری ذهنش را به سوی دیگری می‌کشد. در واقع باید گفت مشکل اصلی بیرو، پرگویی و اصرار وسواس‌گونه و رنج‌آورش برای تشریح جزءبه‌جزء همۀ گفته‌ها و ناگفته‌های زندگی شخصی قهرمان قصه است. شاید اگر فیلمساز، با گشاده‌دستی و بی‌پروایی بیشتری دست به گزینش خرده‌روایت‌ها می‌زد و از میان خیل آن‌ها، به ضرر واقعیت سوژه و به نفع فرم فیلم خود، تنها نمونه‌های برجسته‌تری را گزیشن می‌کرد و با دقت مشغول پردازش و دادن وضوح و عمق بیشتر به همان‌ها می‌شد، به نتیجۀ سینمایی بهتری دست می‌یافت.

علاوه‌براین و گذشته از چهرۀ خود «علیرضا بیرانوند»، دربارۀ نحوۀ بازنمایی و تصویرسازی از چهره‌های واقعی دیگری چون نزدیکان و همکاران و مربیان او و به ویژه اعضای خانواده‌اش و شوخی‌هایی که فیلم با آن‌ها می‌کند و تأثیر این بازنمایی بر زندگی شخصی این افراد واقعی هم می‌توان سؤالاتی را طرح کرد که البته مجال و فرصت دیگری می‌طلبد.

در مجموع فیلم «بیرو» اثری جسورانه، مهم و امیدبخش در سینمای ایران است که دیدنش از فیلمساز جوانی چون مرتضی علی عباس میرزایی، به‌رغم وجود اثر دلسردکننده و یأس‌آوری چون «انزوا» در کارنامۀ سینمایی‌ش، می‌تواند امیدهای بسیاری را در دل زنده کند.

📰 منتشر شده در ششمین شماره بولتن "نقدنوشت" @naghd_nevesht

#جشنواره_فجر #جشنواره_فیلم_فجر #بیرو #مرتضی_علی_عباس_میرزایی #علیرضا_بیرانوند

https://www.tg-me.com/rezavahidzadeh/609
🌳 مرهمی برای حواس‌پرتی درخت
▪️ نگاهی به فیلم #نگهبان_شب، در #جشنواره_فیلم_فجر

www.tg-me.com/rezavahidzadeh/612
🌳 مرهمی برای حواس‌پرتی درخت | نگاهی به فیلم #نگهبان_شب

سینمای میرکریمی سینمای خاصی است؛ نه به معنای معهودش قصه‌گوست و نه سر سازگاری با معیارهای آثار نخبه‌گرا دارد. سر صبر و باطمأنینه روایت چندلایه‌اش را پیش می‌برد و به دنبال اطوارهای روشنفکری هم نیست. به دقت یک شاعر وسواسی، صحنه‌ها و اجزایش را کنار هم می‌چیند و حواسش به پیوند هریک از آن‌ها با هم هست؛ چنان‌که وقتی کارگری روستایی را در آغاز فیلم صاحب زمین معرفی می‌کند، باید شصتمان خبردار شود که عنصر زمین همانند یک واژۀ کلیدی در غزلی عراقی، با سکونت و کِشتن و حشمت و دست‌کشیدن و زایش در پیوند است؛ باید بدانیم که این روستازادۀ شیرین، به حکم ملاکی‌اش صاحب شوکت است و منیع‌الطبع و به اعتبار آن زمین، خاکی و بی‌آلایش. او قرار است، قرار و سُکنای این بزم باشد و با اختیار همسری از همین دیار، نشانی شود برای زایایی و پروریدن امید و زندگی در این بی‌‌‌جایی و بی‌سامانی.

او اهل زمین است و از پدرش آموخته که درختان هم نیازمند تیمارند؛ می‌داند که اگر زخمِ نشسته بر پیکر درختی را با گل ضماد نکند، درخت دچار حواس‌پرتی می‌شود. همین مهر موروثی پدری را که درآستانۀ حواس‌پرستی است و زوال تلخ خویش را بی‌تزلزل به نظاره نشسته، بر آن می‌دارد که پیش از رسیدن به نقطۀ پایان، امانت زایا و زندگی‌بخش خود را به دستان مهربان او بسپارد؛ به حیلتی پدرانه و به صدقی ایلیاتی و خردی پیرانه‌سر و سادگی شوق‌انگیزی که روان‌تر از آبیاری باغ در سحرگاهان است.

«نگهبان شب»، شعری عاشقانه و لطیف است، با پیوستگی و انسجامی سزاوار؛ غزلی است دلکش و حکیمانه. جهان محترمی دارد؛ همانند آثار نسبی‌گرای مشتری‌پسند این‌سال‌ها، همگان مُحق نیستند تا با نسبی‌شدن حق، خود حقیقت پایمال و بی‌اعتبار شود. در سرای «نگهبان شب» همگان محترم‌اند. دروغ ناپسند است و بدعهدی مذموم؛ اما وعده‌دهنده و امیدبسته، هر دو محترم‌اند. فرودست محترم است و فرداست نیز محترم. قصد کین‌کشی طبقاتی ندارد و نه از سرمایه‌دارِ در تکاپوی خانه‌سازی دیو می‌سازد و نه از کارگر ساده، مفلوکی ترحم‌برانگیز. حتی دل‌سوزی آدم‌ها برای هم نیز محترمانه و شیرین است.

در این فیلم مخاطب به همۀ‌ شخصیت‌ها حق نمی‌دهد تا دچار سردرگرمی و بلاتکلیفی و اختلال شناختی شود و راه را برای نسبی‌گرایی معرفتی باز کند؛ بلکه با شخصیت‌ها همدلی می‌کند؛ و چه فاصلۀ ژرفی است میان این دو. در پس جاه‌طلبی و شلتاق‌‌گری پیمان‌کار جوان، شوقی برای خانه‌داری مردم و بلند شدن صدای زندگی از پس دیوارهایشان دیده می‌شود و در پی بی‌مرامی‌اش و به زندان افتادن کارگر، جوانمردی و مروتی که باورپذیر است و محترمانه. در پس سادگی روستازاده‌ای که عاقبت ضمانت میلیاردی را نمی‌داند، رازداری و در عین حال مناعت طبعی دیده می‌شود که به آسانی می‌تواند از خیر پاداش دویست‌میلیون درگذرد و در عین حال خود را وام‌دار قولی بداند که فرد دیگری به همسرش داده است و در قبال آن دست از زمین‌های پدری‌اش بشوید.

او می‌تواند حواسش به حواس‌پرتی درختی که عمری سایه بر سر فرزندانش افکنده باشد و با داوطلبی برای پرواز، ضماد زخمی شود در سال‌هایی دور که از پی قهری ناگهانی میان پسر و پدر، بر دلش نقش بسته و التیام نمی‌یابد. او می‌تواند اولین چراغ یک دهکدۀ عمودی را روشن کند و شنوای گوش‌هایی شود که به خوبی نمی‌شنوند. او می‌تواند محترم باشد و کاری کند که به احترام زندگی و چهرۀ زییایش که نه در ناتورهای دشت، که در نگهبان‌های شب پرده از رخ برمی‌گیرد، از جا برخیزیم و کلاه از سر برداریم.


📰 منتشر شده در دهمین شماره بولتن "نقدنوشت"

www.tg-me.com/rezavahidzadeh/611
باران که گرفت یاد او افتادم
خورشید درآمد آمد او در یادم
این شعرِ شکفته از من و طبعم نیست
او لب به سخن گشود، من گل دادم 🌸


📙 از دفتر #دادخواهی، انتشارات سروش

💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh
🔸 کرسی ترویجی تاریخ‌نگاری تکوینی ادبیات معاصر

🔰 گروه #ادبیات_اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه برگزار می‌کند:

🎙 با حضور:
#حامد_صافی
#حامد_طونی
#محمدرضا_سنگری
#محمدرضا_وحیدزاده

🏢 تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

دوشنبه 16 اسفند ‌ماه، ساعت 10

📡 حضور مجازی از طریق:

🌐 join.skype.com/nhgl8NI5IhPN

#کرسی

🆔 @iictchannel
اللهم اسقنا الغیث و انشر علینا رحمتک بغیثک المغدق من السحاب المنساق لنبات ارضک المونق فی جمیع الآفاق و امنن علی عبادک بایناع الثمرة واحی بلادک ببلوغ الزهرة و اشهد ملائکتک الکرام السفرة بسقی منک نافع دائم غزره واسع دره وابل سریع عاجل (صحیفة سجادیه، دعای نوزدهم)


تنگ‌ست سینه‌ها و نفس سخت‌ست، دیری‌ست دل هوای سفر دارد
بانگ رحیل می‌شنویم از دور، از حال ایل جاده خبر دارد

بنگر به آسمان که چه دلتنگ‌ست، در بغض ابرها خبری پیداست
باید نماز جمعی باران خواند، با حال گریه ندبه اثر دارد

روییده‌اند چون علف از هر سو، بت‌های هرزۀ فتن و جادو
وقتش رسیده از سفر آید باز، مردی که روی دوش تبر دارد

در فصل گرم کوچ گروهی هم، در کوچه‌ها نشسته و در چرت‌‌اند
گفتیم شب شکست، به پا خیزید، گفتند گرگ و میش خطر دارد

خمیازه می‌کشند و نمی‌دانند، سر شد زمان خفت و خرفتی‌ها
باید به جاده سر سپرد هرکس در سر شرر، به سینه جگر دارد
* * *
یک ناله از میان در و دیوار برخاست تا قطیف، یمن، شامات...
با غاصبان حق علی گویید، آن یل یکی گزیده‌پسر دارد

۱۳۹۴
#یا_صاحب_الزمان
#نیمه_شعبان

📙 از دفتر #دادخواهی، انتشارات سروش

💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh
#رضا_براهنی درگذشت؛ شاعر خوبی نبود. اما نقدهایش -که البته گاهی از انصاف به دور می‌شد- قابل اعتنا بود. بی‌پروا می‌نوشت و زیبا و برانگیزاننده و خب، بسیاری مواقع جانبدارانه! متهم به پان‌ترکیسمش می‌کردند؛ اما خودش صریحا، به ویژه قبل ابتلا به آلزایمرش، تکذیب کرده بود. در جایی هم گفته است:

«من از این غلط‌ها نمی‌کنم. اگر کسی بخواهد به ایران حمله کند، من چون سربازی هم رفته‌ام، اولین کسی خواهم بود که به آن‌جا می‌آیم و تفنگ دست می‌گیرم و از مرزهای ایران دفاع می‌کنم… #فارسی زبان رسمی و مشترک همۀ #ایران است و زبان فوق‌العاده شاهکاری است که من نویسندهٔ آنم؛ ولی از زبان مادری خودم هم دفاع می‌کنم و ابداً به تجزیه اعتقادی ندارم. هرگز تمامیت ایران را از نظر دور نداشته‌ام.»

او درکتاب خواندنی «در انقلاب ایران» هم، ضمن نامه‌ای به یک دوست می‌نویسد: «تا موقعی که می‌توانند تمام ثروت یک مردم مظلوم را صرف فروش اسلحه و مهمات بکنند، دولت آمریکا حتی قادر نخواهد بود، که کلمه‌ای دربارۀ حقوق بشر درایران بگوید... ما فقط مردم خود را داریم و باید این مردم را به پستی و پلشتی دستگاه حاکمه و دستگاه سرمایه‌داری آشنا کرد»

💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh
2025/07/03 09:04:38
Back to Top
HTML Embed Code: