Telegram Web Link
📸#گزارش_تصویری

💠سی و پنجمین عصرنشینی هنر و اندیشه دیدار، بیست و سوم اسفندماه به همت پژوهشکدۀ فرهنگ و هنر اسلامی و دفتر طنز حوزه هنری با حضور سیدعلی میرفتاح، دکتر سجاد صفار هرندی، دکتر محمدحسن یادگاری و محمدرضا وحیدزاده برگزار شد.
ادامه [صفحه۲]

این نشست با موضوع "نقش گل‌آقا در تاریخ فرنگی و اجتماعی ایران معاصر" و نگاهی به مستند روزگار گل‌آقایی ساخته محمدحسن یادگاری شکل گرفت.

🔸سیدعلی میرفتاح: طنزپردازان معاصر ادبیات گفت‌و گو با حاکمان را نمی‌شناسند یا بلد نیستند. این به آن معنا نیست که صاحبان قدرت ایراد و اشکالی ندارند. ما هنوز نتوانستیم به ادبیاتی برسیم که وقتی از مقام عالی نظام انتقاد می‌کنیم، انتقادمان حمل بر عداوت و کینه‌توزی نشود و جنبه‌های برادری و خیرخواهی در آن دیده شود برای همین انرژیمان در جایی هرز می‌رود که می‌خواهیم ثابت کنیم با انتقاد از کارهای مسئولین قصد نداریم با آنها چپ بیفتیم...

🔸محمدحسن یادگاری: یک فرهنگ و تمدن با چند عنصر روال تاریخی، شرایط جغرافیایی، افراد، موقعیت‌های مکانی و دوره‌های زمانی شناخته می‌شود. من به خواندن بیوگرافی‌ها و شناخت شخصیت‌ها علاقه‌مندم بنابراین مستند روزگار گل‌آقایی را ساختم...

🔸سجاد صفار هرندی: صابری فومنی از نظر شهید آوینی صدای مردم بوده است. این گویای نقش گل‌آقا در بخشی از تاریخ است. او با نقشش چیزی به آرشیو فرهنگ و خرد ما اضافه کرده است و این چیزی است که ما مدام از آن تغذیه می‌کنیم بنابراین من معتقدم پروژه گل‌آقا، پروژه موفقی بوده است.

🔸محمدرضا وحیدزاده: به نظر می‌رسد هیچ‌ هنرمندی را نمی‌توان نام برد که تا اندازۀ مرحوم کیومرث صابری با سیاست مماس شده باشد و در این سطح خود را با‌ آن درآمیخته باشد؛ بی‌آنکه ذره‌ای سیاست‌زده شود یا آلودۀ بازی‌های سیاسی و جناحی گردیده باشد...

🎙📃صوت و گزارش نشست در سایت پژوهشکده در دسترس علاقمندان می‌باشد.

🌐www.rcica.ir


#پژوهشکده_فرهنگ_و_هنر_اسلامی
#باشگاه_هنر_و_اندیشه

🌍 rcica.ir
♨️ @rcica
Forwarded from بسیجِ هُنرها
🔶 برای هنر، به نام هنر
🔹 مروری بر آثار نقاشان معترض قرن بیستم

💠 ویژه‌برنامه‌ی روز هنر انقلاب اسلامی

👤 سخنران: جناب آقای محمدرضا وحیدزاده، پژوهشگر هنر و ادبیات

🗓 زمان: شنبه ۲۰ فروردین‌ماه، ساعت ۱۴:۰۰ الی ۱۵:۰۰
📍مکان: سالن شهید آوینی، پردیس هنرهای زیبا

@basijhonarha_ut
دانشگاه صدا و سیما، مراسم هفته هنر انقلاب اسلامی را به مناسبت گرامیداشت سالگرد شهادت سیدمرتضی آوینی برگزار می‌کند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، دانشگاه صدا و سیما از روز شنبه 20 تا روز دوشنبه 22 فروردین‌ماه مراسم هفته هنر انقلاب اسلامی را به مناسبت شهادت سیدمرتضی آوینی برگزار خواهد کرد.

دو کرسی ترویجی با موضوع « سبک شناسی هنر انقلاب » و « نسبت سینما با دین و هویت ملی » از برنامه‌های این مراسم خواهد بود.

در این کرسی‌ها میهمانان ویژه‌ای از جمع هنرمندان و منتقدان حضور خواهند داشت. از جمله آقای محمدرضا وحیدزاده با موضوع « سبک‌شناسی هنر انقلاب اسلامی» سخنرانی خواهد کرد.
بسیج دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی(ره) به مناسبت هفته هنر انقلاب اسلامی تقدیم می کند ؛

🔺 حلقه ملاقات با هنر انقلاب اسلامی
بررسی آثار برگزیده نقاشی انقلاب اسلامی و جهان در قرن بیستم

با حضور:
استاد محمدرضا وحید زاده
پژوهشگر هنر انقلاب اسلامی

زمان: شنبه، ۲۰ فروردین ماه ۱۴۰۱ ساعت ۵ عصر
مکان: خیابان شهید بهشتی، سالن شماره ۳ دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی

◀️ جلسه همزمان در فضای اسکای روم نیز برگزار میشود.
https://www.skyroom.online/ch/bsj.atu/communication
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻🔺سیزدهمین گردهمایی فعالان علوم‌انسانی انقلاب اسلامی

🔶نشست «مرتضی و ما »؛ به بهانه سالگرد شهادت شهید مرتضی آوینی

🎙ارائه دوم: محمدرضا وحیدزاده

#پژوهشکده_فرهنگ_و_هنر_اسلامی
#باشگاه_هنر_و_اندیشه

🌍 rcica.ir
♨️ @rcica
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 حکایت مرد تنها
◾️ماجرای نجات معجزه‌آسای دختری که به‌خاطر مرگ مادرش راهی بیمارستان شد

🎬 کارگردان: ابوذر حیدری
🖋نویسنده: لیلی نادری
👤بازیگران: محمدرضا وحیدزاده و آنوشا گودرزی

🔗www.instagram.com/p/CclQJR3FuA1/
💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌«حماسه‌سرایی در سرای حماسه»

🔻در محفل سی‌و‌ششم از چه حرف می‌زنیم؟

***با نگاهی به نقاشی سرارنمای «خرمشهر» از ناصر پلنگی


به مناسبت چهلمین سالگرد آزادسازی «خرمشهر»

📌با حضور:
- دکتر علی داودی: شاعر و نقاش
- محمد صمدی: گرافیست و کارشناس هنری
- ارسلان عیوض‌زاده:‌ طراح و مدرس هنری
- محمدرضا وحیدزاده: پژوهشگر هنر و دبیر نشست

دوشنبه، ۲ خرداد ۱۴۰۱، از ساعت ۱۷ الی ۱۹

***حضور برای عموم آزاد است
📍خیابان سمیه، حوزه هنری، سالن سلمان هراتی

📱پخش زندۀ نشست از:
www.Instagram.com/rcica_ir
www.instagram.com/hozehonari_ir


#پژوهشکده_فرهنگ_و_هنر_اسلامی
#باشگاه_اندیشه_و_هنر

🌍 rcica.ir
♨️ @rcica
💠 هم‌قدم تا دریا 💠
🔹برنامۀ پیاده‌روی، ویژۀ اهالی فرهنگ و هنر🔹

☀️ می‌خواهیم هم‌قدم با جماعتی از هنرمندان، راهی کوه و جنگل شویم، از این شهر شلوغ و دودگرفته کناره بگیریم و دل به صفای همسفران و خنکای درختان کوهسار بسپاریم.
⛰️ اگر اهل پیاده‌روی و کوه‌گردی ۲روزه هستید، بسم‌الله.
📆 عصر چهارشنبه25 خردادماه به شهر بلده می‌رویم و شب می‌مانیم.
صبح پنج‌شنبه به سوی جنگل نیتل حرکت می‌کنیم و شب جمعه همان‌جا اتراق می‌کنیم.
🏕️ بامداد جمعه از مسیر جنگل‌های کجور به سمت دریا سرازیر می شویم تا پس از نیم‌روز، در ساحل دریا، تنی به آب بزنیم.
🚎 غروب جمعه به تهران بازمی‌گردیم.
🤲🏼 ان‌شاء‌الله تعالی


🔹 هزینۀ ثبت نام در سفر مبلغ 250هزار تومان است. (ظرفیت برنامه محدود است)

🔹 شرایط حضور:
▪️سلامت و آمادگی روانی و جسمانی برای ۲ روز پیاده‌روی
▪️داشتن کفش، کوله، کیسۀ خواب مناسب

🔔 در صورتی که افتخار همراهی با شما را داشته باشیم، برای هماهنگی بیشتر در گروه مجازی مربوطه عضو خواهید شد.

🔔برای ثبت نام، ✔️ نام و نام خانوادگی، ✔️ رشتۀ هنری و فرهنگی و ✔️ شمارۀ همراه و واتساپ خود را در واتساپ به شماره 09122942405 ارسال کنید.

🕌 مسجد حوزه هنری
🔺خون‌گریه‌های ساحل خلیج فارس در سوگ پرواز شمارۀ 655
🔹معرفی یک اثر مفهوهی (Conceptual art) با رویکرد چیدمان محیطی از #احمد_نادعیان


https://www.tg-me.com/rezavahidzadeh/631
https://www.instagram.com/rezavahidzadeh64/
🔺خون‌گریه‌های ساحل خلیج فارس در سوگ پرواز شمارۀ 655
🔹معرفی یک اثر مفهوهی (Conceptual art) با رویکرد چیدمان محیطی از #احمد_نادعیان

▪️دربارۀ «پرواز شمارۀ 655»، روایت‌ها، شعرها و آثار ویدئویی و هنری چندی خلق شده که گرچه هنوز تناسبی با ابعاد شگفت‌انگیز چنان حادثۀ دهشتناکی ندارد، بعضاً می‌توان در میانشان نمونه‌های درخور تأملی هم یافت؛ یکی از همین کارهای ارزشمند، اثر مفهوهی (Conceptual art) با رویکرد چیدمانی احمد نادعیان و همراهان او در ساحل لاک‌پشت‌ها، در خلیج فارس است.
نادعلیان در این اثر با کمک شرکت‌کنندگانی از شهرهای مختلف ایران اقدام به ترسیم نمایی از هوایپمای مسافربری روی شن‌های ساحل جزیرۀ هرمز کرد؛ همان هواپیمای ایران‌ایری که با شناسۀ Ir655 از بندرعباس به مقصد دبی، در تاریخ ۳ ژوییه ۱۹۸۸ میلادی برابر با ۱۲ تیرماه ۱۳۶۷ با شلیک موشک هدایت‌شوندۀ کروز از کشتی جنگنده یو.اس.اس. جک وینسنس متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی ۲۹۰ مسافر آن جان باختند؛ هواپیمایی که در جمع مسافران بی‌گناهش ۶۶ کودک (۵۷ کودک ۲ تا ۱۲ ساله و ۸ کودک زیر 2 سال) حضور داشتند.
طراحی هواپیما با سنگ و خاک قرمز جزیره انجام پذیرفته بود و پیشبینی شده بود در پی بالا آمدن آب، هواپیما به زیر آب برود و خاک سرخ با آب امواج ترکیب شود. در واقع مد آب، بخشی از فرایند اجرا در این اثر مفهومی بود. پس از طراحی نیز گروه هنرمندان عقب‌نشینی کردند و در کوه‌های اطراف مستقر شدند. سپس به عکاسی از روند یکی‌شدن هواپیما با آب دریا پرداختند. طی مد، آب تدریجا بالا آمد و هواپیما به کلی ناپدید شد و تنها شمارۀ پرواز 655 باقی ماند.
به گفتۀ نادعلیان، با توجه به این‌که ابعاد این چیدمان بزرگ بود و برای اجرای آن سرعت عمل نیاز بود، دشواری‌های بسیاری وجود داشت. برای دسترسی به مکان مورد نظر اجرای چیدمان که با استفاده از تصاویر هوایی گوگل‌ارت مکان‌یابی و شناسایی شده بود، گروه ناگزیر به عبور از مکانی دماغه‌ای‌شکل و از داخل آب بود. با توجه به شرایط دریا، آنان تنها زمان اندکی برای انتقال وسایل و تکمیل کار خود فرصت داشتند.
در این اثر تصویر هواپیما به اندازۀ تقریباً واقعی ترسیم شد و بزرگ‌ترين چيدمان‌های محيطي ایران به‌شمار می‌رود. «پرواز شمارۀ 655» یک اثر مفهومی، از نوع هنر محیطی بود که خلاقیت و تجربۀ احمد نادعلیان در چیدمان‌ها و اجراهای محیطی آن را بدل به یکی از کارهای ارزشمند و ماندگار مرتبط با موضوع جنگ و صلح و اعتراض به تروریسم کرد.

https://www.tg-me.com/rezavahidzadeh/631
https://www.instagram.com/rezavahidzadeh64/
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖼️ بزم نور و نسیم
🖋️ روایتی از نگارۀ «غدیرخم» اثر استاد محمود فرشچیان

📣 نویسنده و کارگردان: امیرحسین خلیلی
💼 تهیه‌کننده: محمدرضا عبدالحمیدی

🎥 تصویربردار: سیامک مختاری
🎙️ گوینده: علی‌همت مومنی‌وند
🎞️ تدوینگر: ملیحه صلاحیان
🎧 صداگذار: پویا صفا
🎨 گرافیست: محمدحسین بستان‌منش
📹 دستیاران تصویر: فاضل علی‌پور، سهیل حشمتی، سیدمحمدجواد موسوی طامه، مهدی حمیدی

📚 پژوهشگر: محمدرضا وحیدزاده

#غدیر
#غدیری_ام
#عید_غدیر
#عید_غدیر_مبارک
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
نقل خاطره‌ای از دیدار با علمدار جبهۀ فرهنگی

📰 منتشرشده در ویژ‌ه‌نامۀ عمار، به مناسبت چهلمین روز درگذشت حاج نادر طالب‌زاده، خرداد 1401
بسمه‌تعالی

🔻قرار در خانۀ نادر ‌🔺
▪️به نقل از «ویژه‌نامۀ چهلمین روز درگذشت حاج‌نادر طالب‌زاده»، صفحۀ 40

سال 89 بود و ما در قلۀ جوانی و شور و انگیزه ایستاده بودیم. آن روزها فیلم عجیبی به دستم رسیده بود به نام «غیر قابل تصور» (Unthinkabl). ماجرا به رفتار عجیب یک تروریست و درماندگی دستگاه‌های امنیتی آمریکا در مواجهه با او بازمی‌گشت. ظاهر فیلم مثل عموم فیلم‌های اکشن و دلهره‌ای هالیوود بود و طبق معمول رویکرد اسلام‌هراسی داشت. باطن ماجرا اما چیزی فراتر از این بود. «غیر قابل تصور» در لایه‌های زیرین حرف‌های مهم‎‌تری داشت و از فصلی جدید در روابط آمریکا و دشمنانش سخن می‌گفت. فیلم را به دست برادرم سیدامیر جاوید رساندم و موضوع را با او در میان گذاشتم. او نیز بعد از تماشا با من هم‌نظر بود. در شور و حال آن سال‌ها، بی‌تاب گفتگو با شخصی صاحب‌رأی و مجرب‌تر بودیم. می‌خواستیم در نشریۀ پرمخاطب «پنجره» در آن ایام داغ، یک پرونده درباره‌اش کار کنیم. سید بعد از مدتی، نام حاج‌نادر را به میان آورد. گزینۀ وسوسه‌انگیزی بود و به همان‌اندازه متهورانه. آن روزها برنامۀ «راز» حاج‌نادر حسابی گل کرده بود و همه‌جا صحبت از او بود. یقین داشتم در سرشلوغی‌هایش وقتی برای ما یک‌لاقباها نخواهد داشت. به سید گفتم بعید می‌دانم در این شرایط بتوانیم پیدایش کنیم. نگاه سید از من روشن‌تر بود. گفت بسپارش به من. شماره‌اش را یافت و شروع به تماس‌گرفتن کرد. یک بار، دو بار، سه بار... یک‌روز، دو روز، سه‌روز.... حاج‌نادر جواب نمی‌داد و به نظرم طبیعی هم بود. سید ولی دست‌برندار نبود. اصرار داشت که فقط با او می‌شود دربارۀ این فیلم حرف زد. پیاپی تماس می‌گرفت. سی و سه بار زنگ زد. بار سی و چهارم حاج‌نادر گوشی را برداشت و خیلی گرم سلام داد. پوزش خواست که سرش شلوغ بوده، اما از این‌که کسی سی و چهار بار بی‌امان شماره‌اش را گرفته، متعجب شده و دست آخر از روی کنجکاوی پاسخ داده تا ببیند چه کسی پشت خط است. پذیرفت که نسخه‌ای از فیلم را به دستش برسانیم. بعد از آن خیلی سریع قرار یک گفتگو را لابه‌لای همۀ مشغله‌هایش هماهنگ کرد و از ما خواست به دیدنش برویم. کجا؟ در خانۀ خودش؛ سعادت‌آباد. روز مقرر راه افتادیم و به آدرسی که داده بود رفتیم. سعادت آباد، خیابان... کوچۀ... پلاک... یک آپارتمان نوساز بود. یک ملک شخصی ساده. با کمی استرس زنگ زدیم و صدایی غریبه پاسخ داد. گفت بیایید بالا. رفتیم. جلوی واحد که رسیدیم، جوانی در را باز کرد و ما را به داخل خواند. خانه، یک خانۀ مسکونی معمولی بود؛ با چیدمانی مرسوم و حتی قاب عکس‌هایی قدیمی از بزرگان و درگذشتگان خانواده. سیاه‌سفید، برای حوالی سی و چهل شمسی؛ با ژست‌های رسمی، پوشش‌های آن دوره و البته کمی فاخر. داخل خانه اما شرایط عجیبی حاکم بود. یک نفر نشسته بود پای گیرندۀ تلویزیون و با کنترل شبکه‌ها را می‌چرخید. یک نفر دکمه‌های دستگاه فکس را فشار می‌داد و نوار کاغذها را جمع می‌کرد. یک نفر از این اتاق به آن اتاق می‌رفت و یک نفر هم در آشپزخانه بین قفسه‌ها به دنبال چیزی می‌گشت. درها را باز و بسته می‌کرد و داخل قوطی‌ها سرک می‌کشید. این دیگر چه جور خانه‌ای بود؟ خود حاج‌نادر کجاست؟ جوان ما را به گوشۀ پذیرایی راهنمایی کرد؛ جایی که با یک دست مبل ساده و یک پارتیش چوبی از باقی فضای خانه جدا شده بود. ساکت و مبهوت منتظر نشستیم تا حاج‌نادر بیاید. درِ یکی از اتاق‌ها باز شد و میزبانمان با پیراهنی گشاد و شلوار راحتی سفیدی بیرون آمد. دستی به موهای خوش‌حالت جوگندمی و خرمایی‌اش کشید و با یک حرکت همه را مرتب کرد. گویی تازه از استراحت برخاسته باشد. به سمتمان آمد و بی‌کمترین غریبگی، کنارمان نشست. بی‌مقدمه وارد بحث شد و صمیمانه تعجب و هیجانش را از فیلمی که دیده بود با ما در میان گذاشت؛ بی‌تکلف، بی‌فاصله، بی‌‌نقاب. بابت معرفی فیلم تشکر کرد. گفت شمارۀ ما را به همراه نام این فیلم در گوشی‌اش ذخیره کرده که لطفمان از خاطرش نرود. گفت به ما بدهکار است و در عوض این فیلم باید حتماً یک فیلم خوب به دستمان برساند. گفت طلبتان!

💭https://www.tg-me.com/rezavahidzadeh/634

ادامه در پست بعد 👇🏻
ادامه از پست قبل 👆🏻

از سویی غرق در جذبۀ حاج‌نادر شده بودم و از سوی دیگر هنوز به شرایط خانه می‌اندیشیدم؛ خانه‌ای مسکونی که ما در کنجی از آن به گپ و گفت با میزبان مشغول بودیم و در هر جای دیگرش، کسی گرم کاری بود. یک نفر هاردها را در لبتاپ خالی می‌کرد و یک نفر مشغول نوشتن بود. یک نفر برای دیگران چایی می‌ریخت و یک نفر تلفن جواب می‌داد. درست مثل قصه‌ها، مثل خانۀ ابوراصف در رمان «من او»، مثل خانۀ علی لاپوآنته و رفقایش در فیلم «نبرد الجزایر». در اثنای مصاحبه، گرم گفتگو بودیم که زنگ خانه به صدا درآمد. یکی از جوان‌ها آیفون را برداشت و در را باز کرد. چنددقیقه بعد، دختر خانمی با کوله‌پشتی و مقنعۀ مدرسه و روپوش سورمه‌ای وارد شد. آمد جلو و به حاج‌نادر سلام داد. حاج‌نادر هم با او حال و احوالی کرد: خوبی بابا؟ مدرسه خوب بود؟ بعد هم دخترخانم به اتاق خودش رفت و حاجی بازگشت به سر گفتگو. ماجرا برایم عجیب‌تر شد. اینجا بلاخره خانه است یا قرارگاه؟ خانه‌تیمی است یا محل سکونت خانواده؟ آدم‌های معمولی اینجا زندگی می‌کنند یا یک مشت پارتیزان و چریک رسانه‌ای؟ چه خبر است اینجا؟ به‌راستی پیش از این در عمرم چنین چیزی ندیده بودم؛ و البته پس از آن هم هیچ‌گاه ندیدم. تا کنون با آدم‌های فرهنگی و دغدغه‌مند زیادی دیدار کرده‌ام، اما هیچ‌یک این‌گونه قول و عملشان درهم‌نیامیخته بود؛ هیچ‌کدام این‌چنین زندگی‌شان با مبارزه یکی نشده بود؛ هیچ‌کس را هم در عرصۀ فرهنگ و هنر به اندازۀ او جدی، اما امیدوار و روبه‌جلو نیافتم؛ حتی زمانی که ما لب به انتقاد می‌گشودیم، نیمۀ پر لیوان را می‌دید و از خود ما برای انگیزه‌بخشی به ما، وام می‌گرفت. اجازه دهید پایان‌بخش این روایت، سطرهایی از همین گفتگو و نحوۀ نگاه روشن حاج‌نادر به صحنه باشد:
جاوید: بگذارید کمی از خودمان انتقاد کنیم. عملکرد ما در حوزۀ سینما کمی منفعلانه بوده. نمی‌توان گفت همچون هالیوود یک سیستمِ یکپارچه در تولید این محصولات نقش داشته‌اند. این اهمال برایم توجیه‌پذیر نیست.
حاج‌نادر: باید توجه کنید که بین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تفاوت است. همه که نباید حزب‌الله لبنان باشند.
وحیدزده: اما در هالیوود وضع به گونۀ دیگری است. پس چرا آن‌ها نظام‌مند عمل می‌کنند؟
حاج‌نادر: هالیوود یک صنعت است. صنعتی است که بودجۀ آن از همۀ بودجۀ نفت ایران بیشتر است. ما نباید چنین توقعی داشته باشیم. ما که به دنبال اینترتینمنت یا در پی سرگرمی نبوده‌ایم. ما می‌خواستیم حقیقت را حفظ کنیم. اگر توانستیم این کار را کنیم برایمان بس است. ما هنرمان جنگ سی‌وسه‌روزه است. مهم نیست که سینمای ما در این مسیر گام برنمی‌دارد. سینمای ما زمانی می‌تواند به این مرحله برسد که رشد فکری و فنی و هنری ما ارتقا یابد. ولی از این مهم‌تر سطح آگاهی است. انقلاب اسلامی یک واقعۀ جهانی است و منحصر به ایران و لبنان هم نیست. هرکسی با این کاروان همراه شد و کمک کرد تکلیفش روشن است. نگران نباشید که چرا هالیوود نداریم.
جاوید: نباید به دنبال استراتژی مقابله هم باشیم؟
حاج‌نادر: هنر ما همین شماها هستید. همین شمای جوانی که آمده‌ای و این فیلم را به من معرفی کرده‌ای و یقۀ مرا برای تحلیل و بررسی آن گرفته‌ای. قرار نیست ما دنیا را با چیزهای مصنوعی سرگرم کنیم. آن‌ها دارند دنیا را با سم سرگرم می‌کنند. اگر ما به طور طبیعی بتوانیم به جایی برسیم که یک رسانۀ پویای تأثیرگذار داشته باشیم، موفق بوده‌ایم. به قول شما سینمای ما فیلم‌فارسی است. درست شبیه دورۀ فردین و بهروز که اصلاً نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد. البته باید گفت اقداماتی انجام شده، اما در اقلیت است. برای ما همین هوشیاری شما برای رصد اوضاع و کار دشمن کافی است.

محمدرضا وحیدزاده

💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh
نقشی زدی از ابر، ورق نم شده‌است
نقشی ز عطش، اشک دمادم شده‌است
از سرخی آن غروب چشمت خون بود
برخیز حبیب حق! محرم شده‌است 🖤

#حبیب_الله_صادقی
#نقاشی_انقلاب

💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh
2025/07/02 03:27:35
Back to Top
HTML Embed Code: