Telegram Web Link
Forwarded from رمان (SoGaND💙)
رمان خلافکارو نمیخواین بخونین ؟
@roman_donii
Forwarded from رمان (SoGaND💙)
عروس قنات 👰🔞🔞🔞🔞🚫
#عروس_قنات
پارت 233
@roman_bad2
@roman_donii

نویسنده : سوگند احمدی




پیمان: اون که زنته
_ پیمان واقعا اعصاب ندارم میزنم دندونتو تو دهنت خورد میکنم اون زن واقعیه منه مگه؟
پیمان: اینم حرفیه
از زبان شیوا¤¤¤
گم شده بودم
من یه احمق به تمام معنام فکر کردم دوسم داره
اما رادین اون شیمارو دوس داره
اشکام ریخت میترسیدم
وسط جنگل بودم
تاحالا هیچ وقت اینجای روستا نبودم
یهو یه نفرو دیدم
بدجور ترسناک بود
یه چی شبیه چادر مشکی تنش بود ولی یه کلاه مشکی بزرگم سرش بود
رفتم جلو تر
یهو برگشت
با دیدن قیافش داشتم خودمو خیس میکردم
اون یه مرد بود
ناخنای بلنده مشکی دستای لاغر چشاش سفید بود و هیچ رنگی نداشت لباش سیاه بود و دوره چشاشم سیاه
مرد: بالخره اومدی
صداش به حدی ترسناک بود که از ترس خواستم برم عقب ولی بدجور خوردم زمین
مرد: از من میترسی شیوا
_ تو اسم منو از کجا میدونی
عصای مشکی رنگشو اورد بالا
مرد: تورو ؟
_ اره
مرد: خیلی وقته میشناسمت
اومد سمتم خواستم برم عقب ولی پام بدجور درد میکرد
_ توروخدا کاریم نداشته باش
میلنگید و راه میرفت
اومد بالا سرم
از دیدن قیافش بدنم موهاش سیخ میشد
مرد: من به کمکت احتیاج دارم شیوا بهت اسیب نمیرسونم
دستشو دراز کرد سمتم
مرد: با من بیا شیوا
_ نه
مرد: کسایی که به من نه گفتن جنازشون هنوز معلوم نیست کجاست
اب دهنمو قورت دادم
_ پام درد میکنه نمیتونم پاشم
بی حرف زل زد بهم
اینجوری ترسناک تر میشد
اشکام ریخت
از زبان رادین ¤¤¤
ای کاش منه خر میرفتم دنبالش
_ میترسم یه طوریش بشه پیمان
گوشیش زنگ خورد
پیمان : جناب سروانه
_ چرا به تو زنگ میزنه
پیمان: گفتم هر چی راجب پیرزن فهمیدن بهت بگن
_ جواب بده دیگه
پیمان جواب داد و به حرف های جناب سروان گوش میداد هر لحظه بیشتر دهنش باز میشد
یهو زانو زد و قطع کرد
_ چیشده



@roman_bad2
@roman_donii
Forwarded from رمان (SoGaND💙)
بچه خوبی باشین امشب پارت ۱ جوکر ۵ میزارم🙈
Forwarded from رمان (SoGaND💙)
برای پیدا کردن پارت اول هر رمان باید روی لینک کلیک کنید💋

پی دی اف های کامل شده هم در آخر لیست هست😘

اگر به مشکل خوردین به ادمین بگین کمکتون کنه
@n_thnmk


پارت اول رمان عروس قنات 🌈😈


https://www.tg-me.com/roman_donii/8


پارت اول رمان جوکر فصل چهارم 🌈😈

https://www.tg-me.com/roman_donii/202


پارت اول رمان شلیک آخر 🌈😈

https://www.tg-me.com/roman_donii/770


پارت اول رمان برده شدم 🌈😈


https://www.tg-me.com/roman_donii/1235

پارت اول رمان استاد دانشگاه 🌈😈

https://www.tg-me.com/roman_donii/1118


پارت اول رمان خلافکار 🌈😈


https://www.tg-me.com/roman_donii/1298

پارت اول رمان جوکر فصل پنجم 🌈😈


https://www.tg-me.com/roman_donii/1669


پی دی اف کامل رمان جوکر فصل اول🌈😈


https://www.tg-me.com/roman_donii/1364


پی دی اف کامل رمان جوکر فصل دوم 🌈😈


https://www.tg-me.com/roman_donii/1365


پی دی اف کامل رمان جوکر فصل سوم🌈😈


https://www.tg-me.com/roman_donii/1367

پی دی اف کامل‌رمان برده او شدم 🌈😈


https://www.tg-me.com/roman_donii/1224

پی دی اف کامل رمان خلافکار مغرور من 🌈😈


https://www.tg-me.com/roman_donii/1226


پی دی اف کامل رمان دیوونه دو 🌈😈


https://www.tg-me.com/roman_donii/1366


@roman_donii
RoMaN🎀 pinned «برای پیدا کردن پارت اول هر رمان باید روی لینک کلیک کنید💋 پی دی اف های کامل شده هم در آخر لیست هست😘 اگر به مشکل خوردین به ادمین بگین کمکتون کنه @n_thnmk پارت اول رمان عروس قنات 🌈😈 https://www.tg-me.com/roman_donii/8 پارت اول رمان جوکر فصل چهارم 🌈😈 https:…»
Forwarded from رمان (SoGaND💙)
4_5778256018567858168.pdf
2.1 MB
دیوونه دو
فصل دوم🌈
Forwarded from رمان (SoGaND💙)
جوکر پنجم پی دی اف میکنم ولی یه کوچولو طول میکشه اونو که پی دی اف کنم فصل دوم من مجبور به ازدواج شدم گذاشته میشه ❤️
چنل اصلی اینه
@roman_donii
Forwarded from رمان (SoGaND💙)
4_5778256018567858169.pdf
1.5 MB
من مجبور به ازدواج شدم ❤️💎🌈
فصل اول
فصل دوم فقط داخل این چنل
@roman_donii
Forwarded from رمان (SoGaND💙)
یکتا
نمیاین ؟
@roman_donii
ارباب زاده اینجا گذاشته میشه
@roman_donii
Forwarded from رمان (SoGaND💙)
عروس قنات دیگه پارت گذاری نمیشه
فردا پی دی افش میاد براتون💎🌈
امشب پارت یک من مجبور به ازدواج شدم فصل دو میزارم
Forwarded from رمان (SoGaND💙)
#من_مجبور_به_ازدواج_شدم 💟
فصل دوم 🌀
📛فصل دوم این رمان بدون سانسور گذاشته میشود برای افراد زیر 14 سال مناسب نیست📛
ایدی نویسنده
@n_thnmk
ایدی چنل
@roman_donii
پارت 1


🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
@roman_donii


طبق معمول باید بگم که هنوز از کمربندت واسه همه مینویسم 💎🌈

از زبان درسا💎🌈
دونه دونه لواشک باز کردم و خوردم
زیره میز ناهار خوری نشسته بودم و تند تند میخوردم
اگه کیان میدید منو تیکه پاره میکرد
واسه دختر گلم بد بود
ولی خب منم همش دلم میخواست
پنجمیو باز کردم که سنگینی نگاه یه نفرو حس کردم
زل زدم بهش
کیان بود
خم شده بود و با اخم نگام میکرد
_ چرا سرکار نرفتی
کیان: سوئیچم جا مونده بود
نیشمو باز کردم
کیان همه لواشکامو گرفت و برد سمت سطل زباله
از زیر میز درومدم و گفتم
_ نه داری چه غلطی میکنی
کیان: چند بار گفتم واست بده نخور
_ کیان کتک میخوای
کیان: درسا پس فردا دخترمون به دنیا بیاد لواشک به دنیا میاد
_ خب جیکار کنم دلم میخواد
کیان: دلت میخواد یدونه یا دوتا
_ نمیخوام
کیان: بیا ببینم
به بغلش اشاره کرد
رفتم سمتش و بغلش کردم
کیان: قربونت بشم دیرم شده ولی شب زودتر میام
_ باشه برو
کیان رفت
منم تی وی روشن کردم و پلنگ صورتی میدیدم
صدای گوشیم اومد
برش داشتم
یه تکس از سمت اریا بود
اریا: سلام
حس بد ریخت تو دلم
اصلا ادم خوبی نبود



@roman_donii

🌼
🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
بقیش تو چنل هست
ارباب زاده فصل اول و دومم میزارم
Forwarded from رمان (SoGaND💙)
Forwarded from رمان (SoGaND💙)
عروس قنات.pdf
90.6 MB
عروس قنات فصل اول به طور کامل
@roman_donii
Forwarded from رمان (SoGaND💙)
#من_مجبور_به_ازدواج_شدم 💟
فصل دوم 🌀
📛فصل دوم این رمان بدون سانسور گذاشته میشود برای افراد زیر 14 سال مناسب نیست📛
ایدی نویسنده
@n_thnmk
ایدی چنل
@roman_donii
پارت 3

🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼
🌼
@roman_donii


با احساس فشار و خفگی از خواب بیدار شدم
کیان کنارم روی زمین دراز کشیده بود و محکم بغلم کرده بود
کیان: بیدار شدی
_ اوم
کیان: درسا
_ جان
کیان: چرا روی زمین خوابیدی
_ کمرم اذیت میشد روی مبل
دست کشید روی شکمم
کیان: نگفتم مامانتو اذیت نکن
خندیدم
_ بچمو دعوا نکن
کیان: ببین کاراتو هنوز نیومده منو فروختی
_ نخیر
کیان: درسا
_ جان
کیان : فردا میریم کیش
_ چرا دقیقه نود به من میگی کث*افت
کیان: زشته بچه یاد میگیره
با مشت محکم کوبیدم تو بازوش
_ بدجنس
کیان: این که بدجنسی نیست میخوای بد جنسیو نشونت بدم
_ اره
اروم اومد روم
_ عع نکن من حاملم
کیان: من بدجنسم
_ به جهنم بچه خودت میمیره
کیان: یعنی بچه تو نیست
_ نه
از زبان آریا💎🌈
_ چی میگی
نازی : کیان برای من و درسا واسه تو
_ اصلا نمیفهمم قرار بود ارثو که گرفت طلاق بگیره
نازی : کیان خیلی خوبه امکان نداره بشناسیش و نخوایش
_ ببند
نازی: او ببخشید راجب رقیب عشقیت اینجوری حرف زدم
_ بچه تو شکم درسا چی میشه
نازی : من نمیزارم به دنیا بیاد بچه کیان باید مادرش من باشم
_ حواست باشه به درسا اسیب نرسه
نازی: فردا میریم کیش
_ اره


@roman_donii

🌼
🌼🌼
🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
2025/07/06 09:27:38
Back to Top
HTML Embed Code: