روشنان مهر pinned «پیام فردوسی بهرغم خزانهای بیاعتبار دگرباره از راه آمد بهار وطن! ای ز بیداد اهریمنان فرومانده در اشک و خون همچنان مبادا که برگیری از یار، دل بمان باز نستوه و بیداردل دلت خوش به آواز امّید باد نشاندار تو شیر و خورشید باد رها میشود از بلا این دیار…»
ساز نوروز
بزن سازی که غمناکیم نوروز
به ما جانی بده خاکیم نوروز
نوا از چنگِ آزادی برآور
که رامِ چنگِ ضحاکیم نوروز
مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/roshananemehr
بزن سازی که غمناکیم نوروز
به ما جانی بده خاکیم نوروز
نوا از چنگِ آزادی برآور
که رامِ چنگِ ضحاکیم نوروز
مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
👍5❤3💔2
سه رباعی در هجو مدعی
جالب بابلی
ای کینهوری که هیچ کس یارت نیست
ور هست بهجز گوشی سیارت نیست
ای کاش بدانی که به غیر از تو کسی
مسئول شکستهای بسیارت نیست
ای آنکه شب و روز رجز میخوانی
وز جهل و جنون تالیِ چنگزخانی
کس در تو اثر ز راستی هیچ ندید
کژخلقی و کژخوانی و هم کشخانی
بدبختِ شقیپورِ زِهرجارانده!
همواره شکستخوردۀ وامانده!
از نسل نیاکان پلیدت با تو
میراث حرامزادگیها مانده!
@roshananemehr
جالب بابلی
ای کینهوری که هیچ کس یارت نیست
ور هست بهجز گوشی سیارت نیست
ای کاش بدانی که به غیر از تو کسی
مسئول شکستهای بسیارت نیست
ای آنکه شب و روز رجز میخوانی
وز جهل و جنون تالیِ چنگزخانی
کس در تو اثر ز راستی هیچ ندید
کژخلقی و کژخوانی و هم کشخانی
بدبختِ شقیپورِ زِهرجارانده!
همواره شکستخوردۀ وامانده!
از نسل نیاکان پلیدت با تو
میراث حرامزادگیها مانده!
@roshananemehr
👎18👍12
سؤال از پیر فرزانه
خرابت کرد و ویرانش نکردی
غلط کرد و پشیمانش نکردی
تو را با خاک یکسان کرد دشمن
چرا با خاک یکسانش نکردی؟
م. ف
https://www.tg-me.com/roshananemehr
خرابت کرد و ویرانش نکردی
غلط کرد و پشیمانش نکردی
تو را با خاک یکسان کرد دشمن
چرا با خاک یکسانش نکردی؟
م. ف
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
😁8👎5❤2👍1
بدون درد و خونریزی
حملهاش مثل صلح شیرین است
از کرامات شیخ ما این است
درد و خونریزیاش کم از ختنه
خرج آن لیک سخت سنگین است
میزند مال خویش را آتش
بسکه بیاعتنا به تمکین است
صلحجویانه میکند پیکار
جمع ضدَین بلکه ضدِین است
قطرهای خون نریخت از دشمن
بسکه در جنگ نیز بیکین است
گوشمالی دهد ولی بیدرد
مشت و مالش به قصد تسکین است
آه و نفرین اثر فزون بخشد
از گزندی که در میادین است
پس نباید به تیر زخمی کرد
دشمنی را که غرق نفرین است
دشمن شیخ را همین غم بس
که ازو قلب شیخ چرکین است
https://www.tg-me.com/roshananemehr
حملهاش مثل صلح شیرین است
از کرامات شیخ ما این است
درد و خونریزیاش کم از ختنه
خرج آن لیک سخت سنگین است
میزند مال خویش را آتش
بسکه بیاعتنا به تمکین است
صلحجویانه میکند پیکار
جمع ضدَین بلکه ضدِین است
قطرهای خون نریخت از دشمن
بسکه در جنگ نیز بیکین است
گوشمالی دهد ولی بیدرد
مشت و مالش به قصد تسکین است
آه و نفرین اثر فزون بخشد
از گزندی که در میادین است
پس نباید به تیر زخمی کرد
دشمنی را که غرق نفرین است
دشمن شیخ را همین غم بس
که ازو قلب شیخ چرکین است
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
❤10👍3😁2
لیاقت و قابلیت، رمز دوام
محمدعلی فروغی، لیاقت و قابلیت را رمز دوام ملّتها میدانست و مجاهده و مبارزه برای دستیابی به جایگاه برتر را نه در میدان شوم جنگ بلکه در عرصۀ معنوی معتبر میشمرد. او با پیشبینیِ برچیده شدن لشکرکشی در آیندۀ نزدیک، بر کسب برتری معنوی در زمان صلح تأکید داشت و آن را ضامن ثبات و امنیت میخواند.
مراد فروغی از برتری معنوی، با توجه به دیگر نوشتههای وی، ایجاد فرهنگ مترقی از راه آموزش و پرورش و گسترشِ دانش و آگاهی، تحکیم وحدت ملّی و داشتن روابط بینالمللی هوشمندانه و کسب افتخار و اقتدار مبتنی بر خردورزی و مصلحتبینی در سیاست داخلی و خارجی بود. او زمانی که در آنکارا به سر میبرد (۲۱ اردیبهشت ۱۳۰۷) در نامهای به حسین علاء، وزیرمختار ایران در فرانسه، دراینباره چنین نوشته است:
یک مطلب مسلّم است که هیچ ملّتی بدون لیاقت و قابلیت دوام نمیکند و اقلّ مسائل این است که استقلال ظاهری یا معنوی خود را از دست میدهد. در آتیه لشکرکشی و جنگ و جدال با توپ و تفنگ کمکم منسوخ میشود؛ امّا کشمکش معنوی هیچوقت از بین مردم مرتفع نخواهد شد. هر قومی که خود را لایق و مستعد میسازد مخدوم میشود و ملّت بیلیاقت خادم خواهد بود؛ چنانکه افراد مردم بهحسب استعداد و لیاقت بعضی آقا و جماعتی نوکرند، و چون این ترتیب طبیعی و مقرون به عدالت است چاره هم ندارد. *
___
* نامههای محمدعلی فروغی، به کوشش دکتر محمد افشینوفایی و مهدی فیروزیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۲۵۱-۲۵۲.
https://www.tg-me.com/roshananemehr
محمدعلی فروغی، لیاقت و قابلیت را رمز دوام ملّتها میدانست و مجاهده و مبارزه برای دستیابی به جایگاه برتر را نه در میدان شوم جنگ بلکه در عرصۀ معنوی معتبر میشمرد. او با پیشبینیِ برچیده شدن لشکرکشی در آیندۀ نزدیک، بر کسب برتری معنوی در زمان صلح تأکید داشت و آن را ضامن ثبات و امنیت میخواند.
مراد فروغی از برتری معنوی، با توجه به دیگر نوشتههای وی، ایجاد فرهنگ مترقی از راه آموزش و پرورش و گسترشِ دانش و آگاهی، تحکیم وحدت ملّی و داشتن روابط بینالمللی هوشمندانه و کسب افتخار و اقتدار مبتنی بر خردورزی و مصلحتبینی در سیاست داخلی و خارجی بود. او زمانی که در آنکارا به سر میبرد (۲۱ اردیبهشت ۱۳۰۷) در نامهای به حسین علاء، وزیرمختار ایران در فرانسه، دراینباره چنین نوشته است:
یک مطلب مسلّم است که هیچ ملّتی بدون لیاقت و قابلیت دوام نمیکند و اقلّ مسائل این است که استقلال ظاهری یا معنوی خود را از دست میدهد. در آتیه لشکرکشی و جنگ و جدال با توپ و تفنگ کمکم منسوخ میشود؛ امّا کشمکش معنوی هیچوقت از بین مردم مرتفع نخواهد شد. هر قومی که خود را لایق و مستعد میسازد مخدوم میشود و ملّت بیلیاقت خادم خواهد بود؛ چنانکه افراد مردم بهحسب استعداد و لیاقت بعضی آقا و جماعتی نوکرند، و چون این ترتیب طبیعی و مقرون به عدالت است چاره هم ندارد. *
___
* نامههای محمدعلی فروغی، به کوشش دکتر محمد افشینوفایی و مهدی فیروزیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۲۵۱-۲۵۲.
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
👍7
طفلِ پنجساله
شد پنج سال و باز دلم در سجودِ توست
هرچند راندهایش، سراپا درودِ توست
جرمش چه بود؟ خم نشدن پیشِ هیچکس
غیر از تویی که روز و شبان در سجود توست
آن آدمی نشد که تو میخواستی، ولی
ابلیسوار عاشقِ کور و کبود توست
از لحظهای که راندیاش و پژمراندیاش
در انتظارِ لحظۀ سبزِ ورود توست
چیزی بگو که مثلِ کویری برای ابر
این جانِ خسته تشنۀ گفت و شنود توست
جان بر لبم رسانده سکوتت، ولی هنوز
بی هیچ امید، بر لبِ جانم سرود توست
دور از تو از تنم اثری جز غمت نماند
آن هیمه سوخت، اینکه به جا مانده دود توست
هر شب هنوز از سرِ من خواب میبرد
این طفلِ پنجساله که نامش «نبودِ تو»ست
مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/roshananemehr
شد پنج سال و باز دلم در سجودِ توست
هرچند راندهایش، سراپا درودِ توست
جرمش چه بود؟ خم نشدن پیشِ هیچکس
غیر از تویی که روز و شبان در سجود توست
آن آدمی نشد که تو میخواستی، ولی
ابلیسوار عاشقِ کور و کبود توست
از لحظهای که راندیاش و پژمراندیاش
در انتظارِ لحظۀ سبزِ ورود توست
چیزی بگو که مثلِ کویری برای ابر
این جانِ خسته تشنۀ گفت و شنود توست
جان بر لبم رسانده سکوتت، ولی هنوز
بی هیچ امید، بر لبِ جانم سرود توست
دور از تو از تنم اثری جز غمت نماند
آن هیمه سوخت، اینکه به جا مانده دود توست
هر شب هنوز از سرِ من خواب میبرد
این طفلِ پنجساله که نامش «نبودِ تو»ست
مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
💔7❤4👍4😢1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سوار بر بال خیال
سهتار هما میوانی
به ناله کوک کند تا ترنّمم چون ساز،
زمانه داد به من رنجِ گوشمالی را
هزار بار به تاراج رفت و من هر بار
ز عاج ساختم آن خانۀ خیالی را
حسین #منزوی
@roshananemehr
سهتار هما میوانی
به ناله کوک کند تا ترنّمم چون ساز،
زمانه داد به من رنجِ گوشمالی را
هزار بار به تاراج رفت و من هر بار
ز عاج ساختم آن خانۀ خیالی را
حسین #منزوی
@roshananemehr
❤9
عارف_ایجی_یا_عارفالحی_اصفهانی؟_درنگی_بر_یک_بدخوانی_از_مصحح_لطائف.pdf
3.4 MB
نویسنده در این نوشته نخست مطلبی صحیح را که بنده پیشتر ذکر کردهام تکرار کرده (البته به شکلی نادرست) و سپس به سبب ناآشنایی با خطوط قدیم، در خواندن نسخه دچار لغزش شده و بر بخشی درست از گفتههایم خردۀ بیجا گرفته است. کل مطلب ایشان از همین دو نکته (تکرار سخنی درست به شکلِ غلط و خطا دانستن سخن درست دیگری از بنده) تشکیل شده است. معلوم نیست چرا مسئولان مجلۀ گزارش میراث چنین مطلبی را چاپ کردهاند.
تفصیل مطلب در فرستههای بعدی خواهد آمد.
@roshananemehr
تفصیل مطلب در فرستههای بعدی خواهد آمد.
@roshananemehr
👍2
عارف الحي یا عارف ایجی؟
هر کس با خط فارسی آشنایی درخور داشته باشد این نام را چیزی جز «عارف الحي صفهاني» نمیخواند. بیتردید «ایجی» خواندنِ «الحي» غلطِ فاحش است؛ زیرا در خط ثلث که سرسخنهای نسخۀ لطایف الخیال به آن خط است ارتفاع و شیب حرفِ پس از «ا» و زاویۀ قلمرانی مخصوص به لام است و نه دندانه.
@roshananemehr
هر کس با خط فارسی آشنایی درخور داشته باشد این نام را چیزی جز «عارف الحي صفهاني» نمیخواند. بیتردید «ایجی» خواندنِ «الحي» غلطِ فاحش است؛ زیرا در خط ثلث که سرسخنهای نسخۀ لطایف الخیال به آن خط است ارتفاع و شیب حرفِ پس از «ا» و زاویۀ قلمرانی مخصوص به لام است و نه دندانه.
@roshananemehr
👍5😁2
انتقادی بیجا، نکتهای تکراری (بخش نخست)
در آخرین شمارۀ مجلۀ گزارش میراث (ش ۹۸-۹۹، بهار و تابستان ۱۴۰۱ که با تأخیر در زمستان ۱۴۰۲ نشر یافته است)، نوشتهای یک و نیم صفحهای تحت عنوان «عارف ایجی یا عارفالحی اصفهانی» منتشر شده که نویسنده در آن نکتهای کماهمیت را که به ادعای ایشان «بدخوانی» یک کلمه است، دستمایۀ نوشتن مطلبی کرده است. البته ادعای ایشان درست نیست و بدخوانیای صورت نپذیرفته است؛ اما به فرض صحت ادعا هم کار ایشان در چاپ کردن این مطلب (نوشتن مطلبی مستقل برای تذکر دادن یک بدخوانی) عجیب است. در نقدهایی که بر کتب مصحَح نوشته میشود گاه به دهها مورد بدخوانی اشاره میشود و اگر قرار باشد برای هر کلمه بدخوانی در آثار تصحیحشده مطلبی نوشته شود روزانه میتوان دهها نوشته چون این مطلب منتشر کرد. البته ذکر بدخوانیهای متعدد هم در صورتی ارزش ذکر دارد که تذکر آنها بیسابقه باشد و کسی پیشتر متوجه آن اشتباهات نشده باشد. دربارۀ نوشتۀ یادشده این نکته نیز مصداق ندارد. یعنی نویسندۀ مطلب مذکور یک مسئلۀ ازپیش حلشده را حل کرده است.
قصد ایشان آن بوده که بگوید در لطایف الخیال از عارف ایجی یاد شده و مصحح کتاب این نکته را درنیافته است. بسیار خوب! این نکته را پیش از ایشان بنده در مدخل دانشنامهای «عارف ایگی» (دانشنامۀ زبان و ادب فارسی در شبهقاره، جلد پنجم) متذکر شدهام. پیش از بنده نیز زندهیاد گلچین معانی، بدون ذکر تصحیفِ راهیافته به نسخه، در تاریخ تذکرههای فارسی نام «عارف ایجی» را در شمار شاعران مذکور در لطایف الخیال آورده است. در نتیجه اینکه در لطایف الخیال از عارف ایجی یاد شده معلوم بوده است. پس نویسنده چه نکتهای را به نکات قبلی افزوده و برای حل کدام مشکل دست به قلم برده است؟
ایشان توضیح داده است که مصحح لطایف الخیال دچار بدخوانی شده و چون «ایجی» را «الحی» خوانده درنیافته که منظور مؤلف همان عارف ایجی است. همانطور که اشاره شد بنده در مدخل «عارف ایگی» نشان دادهام که شاعر مذکور در لطایف الخیال همان عارف ایگی است. مشکلی که در لطایف الخیال وجود دارد و نویسندۀ مطلب مذکور پیشنهادی برای حل آن ندارد این است که او به اصفهان نسبت یافته است. ایشان نسخه را چنین خوانده: «عارف ایجی صفهانی». عجیب است که با این خوانش برای ایشان سؤال پیش نیامده که چطور مؤلف لطایف الخیال عارف را هم «ایجی» دانسته و هم «اصفهانی»! این امر با توجه به شناختی که از زندگی عارف ایگی داریم قابل قبول نیست؛ زیرا او در شیراز تحصیل کرده، و پس از سفر به یزد و کرمان، از راه سیستان به هند کوچیده و پس از سالها سکونت در آنجا و سفرهایی به مناطق مختلف هند و نیز ایران، در بنگاله درگذشته است. در نسخه «الحي صفهاني» نوشته شده نه «ایجی صفهانی» و ظاهراً اینکه کاتب تناقضی در مطلب خود ندیده نیز از آن روست که وی لغتِ نخست را «الحی» میدانسته (نه ایجی) و در نتیجه آوردن نسبت «صفهانی» پس از آن را صحیح میشمرده است.
خوشبختانه تصویر نسخه در مطلب ایشان چاپ شده و هر کس با نسخ خطی آشنایی درخور داشته باشد بهآسانی میتواند دریابد که خط «الحي» است نه «ایجی». منطقاً هم نمیتوان سخنوری اهل ایج را که هیچ ربطی به اصفهان ندارد هم ایجی هم اصفهانی دانست. بنده دریافتهام که در نسخه تصحیفی راه یافته است. بنابراین نوشتهام «الحی» تصحیف «ایجی» است (نکتهای که مصحح لطایف الخیال به آن پی نبرده است و اشکال کار او این است، نه بدخوانی). سپس «صفهانی» در نسخۀ لطایف الخیال را به حدس تصحیف «اصطهبانی» دانستهام. زیرا ایگ/ ایج بر اساس آنچه در فارسنامۀ ناصری آمده دستکم از عهد قاجار از توابع اصطهبانات بوده و امروز نیز ایج در تقسیمبندیهای کشوری جزو شهرستان اصطهبان/ استهبان است. اینکه پس از ایج، برای توضیح، نام منطقۀ بزرگ مشهور را بیفزایند طبیعی است. یعنی شکل صحیح «عارف ایجی اصطهبانی» است و در نسخه بهخطا و تصحیف به شکل «عارف الحي صفهاني» درآمده است.
ادامه در بخش دوم 🔽
https://www.tg-me.com/roshananemehr
در آخرین شمارۀ مجلۀ گزارش میراث (ش ۹۸-۹۹، بهار و تابستان ۱۴۰۱ که با تأخیر در زمستان ۱۴۰۲ نشر یافته است)، نوشتهای یک و نیم صفحهای تحت عنوان «عارف ایجی یا عارفالحی اصفهانی» منتشر شده که نویسنده در آن نکتهای کماهمیت را که به ادعای ایشان «بدخوانی» یک کلمه است، دستمایۀ نوشتن مطلبی کرده است. البته ادعای ایشان درست نیست و بدخوانیای صورت نپذیرفته است؛ اما به فرض صحت ادعا هم کار ایشان در چاپ کردن این مطلب (نوشتن مطلبی مستقل برای تذکر دادن یک بدخوانی) عجیب است. در نقدهایی که بر کتب مصحَح نوشته میشود گاه به دهها مورد بدخوانی اشاره میشود و اگر قرار باشد برای هر کلمه بدخوانی در آثار تصحیحشده مطلبی نوشته شود روزانه میتوان دهها نوشته چون این مطلب منتشر کرد. البته ذکر بدخوانیهای متعدد هم در صورتی ارزش ذکر دارد که تذکر آنها بیسابقه باشد و کسی پیشتر متوجه آن اشتباهات نشده باشد. دربارۀ نوشتۀ یادشده این نکته نیز مصداق ندارد. یعنی نویسندۀ مطلب مذکور یک مسئلۀ ازپیش حلشده را حل کرده است.
قصد ایشان آن بوده که بگوید در لطایف الخیال از عارف ایجی یاد شده و مصحح کتاب این نکته را درنیافته است. بسیار خوب! این نکته را پیش از ایشان بنده در مدخل دانشنامهای «عارف ایگی» (دانشنامۀ زبان و ادب فارسی در شبهقاره، جلد پنجم) متذکر شدهام. پیش از بنده نیز زندهیاد گلچین معانی، بدون ذکر تصحیفِ راهیافته به نسخه، در تاریخ تذکرههای فارسی نام «عارف ایجی» را در شمار شاعران مذکور در لطایف الخیال آورده است. در نتیجه اینکه در لطایف الخیال از عارف ایجی یاد شده معلوم بوده است. پس نویسنده چه نکتهای را به نکات قبلی افزوده و برای حل کدام مشکل دست به قلم برده است؟
ایشان توضیح داده است که مصحح لطایف الخیال دچار بدخوانی شده و چون «ایجی» را «الحی» خوانده درنیافته که منظور مؤلف همان عارف ایجی است. همانطور که اشاره شد بنده در مدخل «عارف ایگی» نشان دادهام که شاعر مذکور در لطایف الخیال همان عارف ایگی است. مشکلی که در لطایف الخیال وجود دارد و نویسندۀ مطلب مذکور پیشنهادی برای حل آن ندارد این است که او به اصفهان نسبت یافته است. ایشان نسخه را چنین خوانده: «عارف ایجی صفهانی». عجیب است که با این خوانش برای ایشان سؤال پیش نیامده که چطور مؤلف لطایف الخیال عارف را هم «ایجی» دانسته و هم «اصفهانی»! این امر با توجه به شناختی که از زندگی عارف ایگی داریم قابل قبول نیست؛ زیرا او در شیراز تحصیل کرده، و پس از سفر به یزد و کرمان، از راه سیستان به هند کوچیده و پس از سالها سکونت در آنجا و سفرهایی به مناطق مختلف هند و نیز ایران، در بنگاله درگذشته است. در نسخه «الحي صفهاني» نوشته شده نه «ایجی صفهانی» و ظاهراً اینکه کاتب تناقضی در مطلب خود ندیده نیز از آن روست که وی لغتِ نخست را «الحی» میدانسته (نه ایجی) و در نتیجه آوردن نسبت «صفهانی» پس از آن را صحیح میشمرده است.
خوشبختانه تصویر نسخه در مطلب ایشان چاپ شده و هر کس با نسخ خطی آشنایی درخور داشته باشد بهآسانی میتواند دریابد که خط «الحي» است نه «ایجی». منطقاً هم نمیتوان سخنوری اهل ایج را که هیچ ربطی به اصفهان ندارد هم ایجی هم اصفهانی دانست. بنده دریافتهام که در نسخه تصحیفی راه یافته است. بنابراین نوشتهام «الحی» تصحیف «ایجی» است (نکتهای که مصحح لطایف الخیال به آن پی نبرده است و اشکال کار او این است، نه بدخوانی). سپس «صفهانی» در نسخۀ لطایف الخیال را به حدس تصحیف «اصطهبانی» دانستهام. زیرا ایگ/ ایج بر اساس آنچه در فارسنامۀ ناصری آمده دستکم از عهد قاجار از توابع اصطهبانات بوده و امروز نیز ایج در تقسیمبندیهای کشوری جزو شهرستان اصطهبان/ استهبان است. اینکه پس از ایج، برای توضیح، نام منطقۀ بزرگ مشهور را بیفزایند طبیعی است. یعنی شکل صحیح «عارف ایجی اصطهبانی» است و در نسخه بهخطا و تصحیف به شکل «عارف الحي صفهاني» درآمده است.
ادامه در بخش دوم 🔽
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
👍7
ادامۀ بخش نخست 🔼
انتقادی بیجا، نکتهای تکراری (بخش دوم)
برای روشن شدن سخن، اطلاعات ذکرشده را در شش شماره دستهبندی میکنم:
۱. مصحح لطایف الخیال متوجه نشده که منظور از عارف الحی در نسخۀ کتاب همان عارف ایجی است. اما این نکته بر دیگران (گلچین معانی و سپس بنده) مخفی نمانده و آن را در نوشتههایی ذکر کردهاند.
۲. اینکه در نسخۀ لطایف الخیال نام عارف ایجی به صورت عارف الحی صفهانی آمده تصحیفی بوده که برخی را گمراه کرده است. نگارنده در مقالۀ «عارف ایگی» متذکر این تصحیف شدهام.
۳. نویسندۀ مطلب کوتاه منتشرشده در گزارش میراث مطلبی را که دیگران نوشتهاند (نکتۀ شمارۀ ۱) بار دیگر به شکلی نادرست (یعنی با این تصور غلط که مصحح لطایف الخیال دچار بدخوانی نسخه شده) تکرار کرده است.
۴. نویسندۀ مذکور در خواندن نسخه دچار لغزش شده و گمان کرده چون بر اساس نوشتههای دیگران میداند «ایجی» درست است، میتواند خطای کاتب و خط نسخه را که «الحي» بوده ایجی بخواند. اما خط آشکارا «الحي» است و بر اساس اطلاعات دیگر باید آن را تصحیف دانست و به «ایجی» اصلاح کرد، نه اینکه بگوییم نسخه هم «ایجی» است.
۵. نویسندۀ یادشده «صفهانی» را به معنی اصفهانی دانسته و چون توجیهی برای اصفهانی خواندن عارف ایگی نیافته این خطا را به ناآگاهی مؤلف لطایف الخیال نسبت داده و دقت نکرده که حتی خودش مدعی شده در این کتاب عارف، «ایجی» خوانده شده است. پس مؤلف لطایف الخیال میدانسته این سخنور اهل ایج است و معنی ندارد که او را بلافاصله اصفهانی بخواند. گره این مشکل پیشتر به حدس بنده گشوده شده است و احتمالاً «صفهانی» تصحیف «اصطهبانی» است.
۶. نویسندۀ یادداشت که نکتۀ صحیحِ ذکر شدن اشعار عارف ایجی در لطایف الخیال را از مطلب دیگران از جمله مقالۀ بنده برداشته، به علت خطای خود در خواندن نسخه، بر خوانش صحیح بنده که مطابق خطِ نسخه است خرده گرفته است.
مجلۀ گزارش میراث با چاپ این مطلب به کار عجیبی دست زده است. اولاً ذکر بدخوانی یک کلمه را آنقدر مهم تصور کرده که مطلبی مستقل را به آن اختصاص دهد. ثانیاً توجه نکرده که نتیجۀ این مطلب (ذکر اشعار عارف ایگی در لطایف الخیال) را کسان دیگر قبلاً متوجه و متذکر شدهاند و این مطلب مکرر و بیارزش است. ثالثاً متوجه اشکال ادعای نویسنده و نادرستی خوانش او نشدهاند و مطلبش را به همان صورت غلط چاپ کردهاند.
بدین ترتیب در نوشتۀ مذکور یک نکتۀ صحیح (به شکلی نادرست) و یک نکتۀ غلط مطرح شده است. نکتۀ صحیح مأخوذ از نوشتههای پیشینیان (ازجمله مقالۀ بنده است) و نکتۀ غلط خردهگیری بیجا بر نوشتۀ صحیح بنده است.
https://www.tg-me.com/roshananemehr
انتقادی بیجا، نکتهای تکراری (بخش دوم)
برای روشن شدن سخن، اطلاعات ذکرشده را در شش شماره دستهبندی میکنم:
۱. مصحح لطایف الخیال متوجه نشده که منظور از عارف الحی در نسخۀ کتاب همان عارف ایجی است. اما این نکته بر دیگران (گلچین معانی و سپس بنده) مخفی نمانده و آن را در نوشتههایی ذکر کردهاند.
۲. اینکه در نسخۀ لطایف الخیال نام عارف ایجی به صورت عارف الحی صفهانی آمده تصحیفی بوده که برخی را گمراه کرده است. نگارنده در مقالۀ «عارف ایگی» متذکر این تصحیف شدهام.
۳. نویسندۀ مطلب کوتاه منتشرشده در گزارش میراث مطلبی را که دیگران نوشتهاند (نکتۀ شمارۀ ۱) بار دیگر به شکلی نادرست (یعنی با این تصور غلط که مصحح لطایف الخیال دچار بدخوانی نسخه شده) تکرار کرده است.
۴. نویسندۀ مذکور در خواندن نسخه دچار لغزش شده و گمان کرده چون بر اساس نوشتههای دیگران میداند «ایجی» درست است، میتواند خطای کاتب و خط نسخه را که «الحي» بوده ایجی بخواند. اما خط آشکارا «الحي» است و بر اساس اطلاعات دیگر باید آن را تصحیف دانست و به «ایجی» اصلاح کرد، نه اینکه بگوییم نسخه هم «ایجی» است.
۵. نویسندۀ یادشده «صفهانی» را به معنی اصفهانی دانسته و چون توجیهی برای اصفهانی خواندن عارف ایگی نیافته این خطا را به ناآگاهی مؤلف لطایف الخیال نسبت داده و دقت نکرده که حتی خودش مدعی شده در این کتاب عارف، «ایجی» خوانده شده است. پس مؤلف لطایف الخیال میدانسته این سخنور اهل ایج است و معنی ندارد که او را بلافاصله اصفهانی بخواند. گره این مشکل پیشتر به حدس بنده گشوده شده است و احتمالاً «صفهانی» تصحیف «اصطهبانی» است.
۶. نویسندۀ یادداشت که نکتۀ صحیحِ ذکر شدن اشعار عارف ایجی در لطایف الخیال را از مطلب دیگران از جمله مقالۀ بنده برداشته، به علت خطای خود در خواندن نسخه، بر خوانش صحیح بنده که مطابق خطِ نسخه است خرده گرفته است.
مجلۀ گزارش میراث با چاپ این مطلب به کار عجیبی دست زده است. اولاً ذکر بدخوانی یک کلمه را آنقدر مهم تصور کرده که مطلبی مستقل را به آن اختصاص دهد. ثانیاً توجه نکرده که نتیجۀ این مطلب (ذکر اشعار عارف ایگی در لطایف الخیال) را کسان دیگر قبلاً متوجه و متذکر شدهاند و این مطلب مکرر و بیارزش است. ثالثاً متوجه اشکال ادعای نویسنده و نادرستی خوانش او نشدهاند و مطلبش را به همان صورت غلط چاپ کردهاند.
بدین ترتیب در نوشتۀ مذکور یک نکتۀ صحیح (به شکلی نادرست) و یک نکتۀ غلط مطرح شده است. نکتۀ صحیح مأخوذ از نوشتههای پیشینیان (ازجمله مقالۀ بنده است) و نکتۀ غلط خردهگیری بیجا بر نوشتۀ صحیح بنده است.
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
👍8
محییِ ما
بزرگوارا! فردوسیا! به جای تو، من
یک از هزار نیارست گفت ازآنچه رواست
ثنا کنیم تو را تا که زندهایم به دهر
که شاهنامهات ای شهرهمرد، محییِ ماست
محمدتقی بهار
https://www.tg-me.com/roshananemehr
بزرگوارا! فردوسیا! به جای تو، من
یک از هزار نیارست گفت ازآنچه رواست
ثنا کنیم تو را تا که زندهایم به دهر
که شاهنامهات ای شهرهمرد، محییِ ماست
محمدتقی بهار
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
❤12
در تبِ همستر
ای فضاهای مجازی از شما بیکس شدم
آن فضای واقعی با همسرم را پس دهید!
همسر و همبسترم یارِ همستر گشته است
صد همستر میدهم همبسترم را پس دهید!
جالب بابلی
https://www.tg-me.com/roshananemehr
ای فضاهای مجازی از شما بیکس شدم
آن فضای واقعی با همسرم را پس دهید!
همسر و همبسترم یارِ همستر گشته است
صد همستر میدهم همبسترم را پس دهید!
جالب بابلی
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
😁10👍2💔1
روشنان مهر pinned «فراخوان برخیز و لگد بر جسدِ شیران زن! پیرایه به طاقِ وطنِ ویران زن! یعنی که به کامِ دلِ ضحّاکِ زمان انگشت به خون مردم ایران زن! مهدی #فیروزیان https://www.tg-me.com/roshananemehr»
خرد امیدواران
با دشنه سرت را ببرم یا خنجر؟
با تیشه پیات را بزنم یا به تبر؟
تو باخردی مباد نومید شوی
از فرصتِ انتخابِ خود بهره ببر!
مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/roshananemehr
با دشنه سرت را ببرم یا خنجر؟
با تیشه پیات را بزنم یا به تبر؟
تو باخردی مباد نومید شوی
از فرصتِ انتخابِ خود بهره ببر!
مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
👍10❤3😁2
بازخوانی هفت پیکر
نظامی گنجهای بهخوبی در ایران شناخته نشده و چنانکه باید قدر ندیده است. آنان که در شناخت نظامی کوشیدهاند نیز به هفت پیکر کمتر از دیگر منظومههای پنج گنج او پرداختهاند و توجه به مخزن الأسرار و خسرو و شیرین دانشگاهیان را از پرداختن به این منظومه که شاهکاری بیمانند و به گمان بنده بهترین اثر نظامی است، بازداشته است.
خبر برگزاری دورۀ آشنایی با هفت پیکر نظامی با تدریس دوست عزیزم آقای دکتر نوید فیروزی، که دانشوری نکتهسنج و سخندان است، مایۀ شادمانیام شد. امیدوارم استقبال دوستداران فرهنگ و ادب گرانسنگ ایرانزمین از این دوره زمینهساز تداوم یافتن برگزاری دورههایی دیگر از این دست باشد.
@roshananemehr
نظامی گنجهای بهخوبی در ایران شناخته نشده و چنانکه باید قدر ندیده است. آنان که در شناخت نظامی کوشیدهاند نیز به هفت پیکر کمتر از دیگر منظومههای پنج گنج او پرداختهاند و توجه به مخزن الأسرار و خسرو و شیرین دانشگاهیان را از پرداختن به این منظومه که شاهکاری بیمانند و به گمان بنده بهترین اثر نظامی است، بازداشته است.
خبر برگزاری دورۀ آشنایی با هفت پیکر نظامی با تدریس دوست عزیزم آقای دکتر نوید فیروزی، که دانشوری نکتهسنج و سخندان است، مایۀ شادمانیام شد. امیدوارم استقبال دوستداران فرهنگ و ادب گرانسنگ ایرانزمین از این دوره زمینهساز تداوم یافتن برگزاری دورههایی دیگر از این دست باشد.
@roshananemehr
Telegram
🔹️تنیده زِ دل🔹️
@Gazelle_G. شروع دوره، یکشنبه ۱۰ تیر، ثبتنام
عروسک خیمهشببازی
محمدعلی فروغی، در نامهای به دکتر محمود افشار مینویسد:
کسی که سواد ندارد در امر انتخابات بهکلّی کور و کر و از شرایط و مقرّرات انتخابات و عملیات آن بیخبر است. قانون نمیداند، روزنامه نمیبیند، اعلان نمیخواند، منظور و مقصود از انتخاب را نمیفهمد، اختیارش کاملاً در دست دیگران است، هر بلایی بخواهند به سرش میآورند. در این صورت آیا میتوان گفت: شرکت او در امر انتخابات درواقع عمل کردن به حقوق ملّی است؟ چنین کس با صغیر که از حقّ انتخاب محروم است چه تفاوت دارد؟ بلکه باید گفت از صغیر پستتر است و حرکاتش در این عملیات مانند حرکات عروسک خیمهشببازی است.*
در درستی نظر خردمندانۀ ذکاءالملک، تردیدی نیست؛ اما باید در نظر داشت که این نامه در خردادماه ۱۳۰۶ نوشته شده و اکنون با گذشت حدود یک قرن، ملاک سواد هم تغییر کرده است. اگر روزی توانایی خواندن و نوشتن معیار سواد بود، امروز در امری چون انتخابات داشتن حداقل دانش سیاسی نیز شرط است.
البته اینهمه وقتی معنی دارد که انتخابات به روش درست و آزاد برگزار شود. در انتخاباتی که از قبل تمام مهرهها با هزار نوع گزینش مغرضانه دستچین شدهاند و مهندسی انتخابات مردم را مجاب میکند دفع افسد به فاسد کنند و اغلب هم نمیدانند که دفع افسد به افسدی دیگر از حیثی دیگر کردهاند از اساس انتخاب معنی ندارد. در چنین انتخاباتی مردم نهتنها عروسک خیمهشببازی که سیاهی لشکرند و در واقع برخلاف تصور خودشان هیچ نقشی در انتخاب ندارند.
آنچه گفته شد مربوط به مرحلۀ انتخاب است، و به فرض صحت و سلامت انتخابات، در مرحلۀ بعد آنچه بدین انتخابات معنی میبخشد باز بودن میدان برای عملِ منتخَب یا منتخَبان است. اگر به علت گستردگی فساد و بیداد و استبداد، فضای نظام سیاسی چنان فروبسته و پیوند حکومت و ملت چنان فروگسسته باشد که حتی در صورت انتخاب «صالح» (تا به «فاسد» خام قلتبان چه رسد) همچنان شخص صالح نتواند کاری از پیش ببرد باز هم آن انتخابات بیمعنی است و برگزاری آن در چشم خردمندان تنها نمایشی فریبکارانه خواهد بود؛ زیرا در هر صورت فساد «کم نشود گر صد انتخاب رود».
___
* نامههای محمدعلی فروغی، به کوشش دکتر محمد افشینوفایی و مهدی فیروزیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۱۹۰.
https://www.tg-me.com/roshananemehr
محمدعلی فروغی، در نامهای به دکتر محمود افشار مینویسد:
کسی که سواد ندارد در امر انتخابات بهکلّی کور و کر و از شرایط و مقرّرات انتخابات و عملیات آن بیخبر است. قانون نمیداند، روزنامه نمیبیند، اعلان نمیخواند، منظور و مقصود از انتخاب را نمیفهمد، اختیارش کاملاً در دست دیگران است، هر بلایی بخواهند به سرش میآورند. در این صورت آیا میتوان گفت: شرکت او در امر انتخابات درواقع عمل کردن به حقوق ملّی است؟ چنین کس با صغیر که از حقّ انتخاب محروم است چه تفاوت دارد؟ بلکه باید گفت از صغیر پستتر است و حرکاتش در این عملیات مانند حرکات عروسک خیمهشببازی است.*
در درستی نظر خردمندانۀ ذکاءالملک، تردیدی نیست؛ اما باید در نظر داشت که این نامه در خردادماه ۱۳۰۶ نوشته شده و اکنون با گذشت حدود یک قرن، ملاک سواد هم تغییر کرده است. اگر روزی توانایی خواندن و نوشتن معیار سواد بود، امروز در امری چون انتخابات داشتن حداقل دانش سیاسی نیز شرط است.
البته اینهمه وقتی معنی دارد که انتخابات به روش درست و آزاد برگزار شود. در انتخاباتی که از قبل تمام مهرهها با هزار نوع گزینش مغرضانه دستچین شدهاند و مهندسی انتخابات مردم را مجاب میکند دفع افسد به فاسد کنند و اغلب هم نمیدانند که دفع افسد به افسدی دیگر از حیثی دیگر کردهاند از اساس انتخاب معنی ندارد. در چنین انتخاباتی مردم نهتنها عروسک خیمهشببازی که سیاهی لشکرند و در واقع برخلاف تصور خودشان هیچ نقشی در انتخاب ندارند.
آنچه گفته شد مربوط به مرحلۀ انتخاب است، و به فرض صحت و سلامت انتخابات، در مرحلۀ بعد آنچه بدین انتخابات معنی میبخشد باز بودن میدان برای عملِ منتخَب یا منتخَبان است. اگر به علت گستردگی فساد و بیداد و استبداد، فضای نظام سیاسی چنان فروبسته و پیوند حکومت و ملت چنان فروگسسته باشد که حتی در صورت انتخاب «صالح» (تا به «فاسد» خام قلتبان چه رسد) همچنان شخص صالح نتواند کاری از پیش ببرد باز هم آن انتخابات بیمعنی است و برگزاری آن در چشم خردمندان تنها نمایشی فریبکارانه خواهد بود؛ زیرا در هر صورت فساد «کم نشود گر صد انتخاب رود».
___
* نامههای محمدعلی فروغی، به کوشش دکتر محمد افشینوفایی و مهدی فیروزیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۱۹۰.
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
👍14❤1
ضرب در سه
(با الهام از مولانا و حافظ)
گفتم: «از رازِ جهان نکتۀ نغزی کن فاش
پس ازآن هرچه بپرسیم دگر هیچ مگو»
گفت: «آن یار کزو گشت سرِ کوه، بلند
دوکلاسهست ولی جانِ پدر هیچ مگو!»
جالب بابلی
https://www.tg-me.com/roshananemehr
(با الهام از مولانا و حافظ)
گفتم: «از رازِ جهان نکتۀ نغزی کن فاش
پس ازآن هرچه بپرسیم دگر هیچ مگو»
گفت: «آن یار کزو گشت سرِ کوه، بلند
دوکلاسهست ولی جانِ پدر هیچ مگو!»
جالب بابلی
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
😁14
بار هزار و یکم
هزار بار فریبِ حرامیان خوردی
برای بار دگر هم دلیل میبینی؟
همیشه میگزدت مار از یکی سوراخ
چنین که خیره به چشمِ کلیل میبینی
دریغ از تو که در زیرِ پنجۀ نمرود
«خلال» را به خطایی «خلیل» میبینی
مجو طریقِ هدیٰ از فریقِ تیهِ ضلال
که هر طرف که بگردی ضلیل میبینی
مریضیان و ذلیلی به چشمِ عقل یکیست
چه فرق بینِ مریض و ذلیل میبینی؟
م. ف
https://www.tg-me.com/roshananemehr
هزار بار فریبِ حرامیان خوردی
برای بار دگر هم دلیل میبینی؟
همیشه میگزدت مار از یکی سوراخ
چنین که خیره به چشمِ کلیل میبینی
دریغ از تو که در زیرِ پنجۀ نمرود
«خلال» را به خطایی «خلیل» میبینی
مجو طریقِ هدیٰ از فریقِ تیهِ ضلال
که هر طرف که بگردی ضلیل میبینی
مریضیان و ذلیلی به چشمِ عقل یکیست
چه فرق بینِ مریض و ذلیل میبینی؟
م. ف
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
👍17❤2