عروسک خیمهشببازی
محمدعلی فروغی، در نامهای به دکتر محمود افشار مینویسد:
کسی که سواد ندارد در امر انتخابات بهکلّی کور و کر و از شرایط و مقرّرات انتخابات و عملیات آن بیخبر است. قانون نمیداند، روزنامه نمیبیند، اعلان نمیخواند، منظور و مقصود از انتخاب را نمیفهمد، اختیارش کاملاً در دست دیگران است، هر بلایی بخواهند به سرش میآورند. در این صورت آیا میتوان گفت: شرکت او در امر انتخابات درواقع عمل کردن به حقوق ملّی است؟ چنین کس با صغیر که از حقّ انتخاب محروم است چه تفاوت دارد؟ بلکه باید گفت از صغیر پستتر است و حرکاتش در این عملیات مانند حرکات عروسک خیمهشببازی است.*
در درستی نظر خردمندانۀ ذکاءالملک، تردیدی نیست؛ اما باید در نظر داشت که این نامه در خردادماه ۱۳۰۶ نوشته شده و اکنون با گذشت حدود یک قرن، ملاک سواد هم تغییر کرده است. اگر روزی توانایی خواندن و نوشتن معیار سواد بود، امروز در امری چون انتخابات داشتن حداقل دانش سیاسی نیز شرط است.
البته اینهمه وقتی معنی دارد که انتخابات به روش درست و آزاد برگزار شود. در انتخاباتی که از قبل تمام مهرهها با هزار نوع گزینش مغرضانه دستچین شدهاند و مهندسی انتخابات مردم را مجاب میکند دفع افسد به فاسد کنند و اغلب هم نمیدانند که دفع افسد به افسدی دیگر از حیثی دیگر کردهاند از اساس انتخاب معنی ندارد. در چنین انتخاباتی مردم نهتنها عروسک خیمهشببازی که سیاهی لشکرند و در واقع برخلاف تصور خودشان هیچ نقشی در انتخاب ندارند.
آنچه گفته شد مربوط به مرحلۀ انتخاب است، و به فرض صحت و سلامت انتخابات، در مرحلۀ بعد آنچه بدین انتخابات معنی میبخشد باز بودن میدان برای عملِ منتخَب یا منتخَبان است. اگر به علت گستردگی فساد و بیداد و استبداد، فضای نظام سیاسی چنان فروبسته و پیوند حکومت و ملت چنان فروگسسته باشد که حتی در صورت انتخاب «صالح» (تا به «فاسد» خام قلتبان چه رسد) همچنان شخص صالح نتواند کاری از پیش ببرد باز هم آن انتخابات بیمعنی است و برگزاری آن در چشم خردمندان تنها نمایشی فریبکارانه خواهد بود؛ زیرا در هر صورت فساد «کم نشود گر صد انتخاب رود».
___
* نامههای محمدعلی فروغی، به کوشش دکتر محمد افشینوفایی و مهدی فیروزیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۱۹۰.
https://www.tg-me.com/roshananemehr
محمدعلی فروغی، در نامهای به دکتر محمود افشار مینویسد:
کسی که سواد ندارد در امر انتخابات بهکلّی کور و کر و از شرایط و مقرّرات انتخابات و عملیات آن بیخبر است. قانون نمیداند، روزنامه نمیبیند، اعلان نمیخواند، منظور و مقصود از انتخاب را نمیفهمد، اختیارش کاملاً در دست دیگران است، هر بلایی بخواهند به سرش میآورند. در این صورت آیا میتوان گفت: شرکت او در امر انتخابات درواقع عمل کردن به حقوق ملّی است؟ چنین کس با صغیر که از حقّ انتخاب محروم است چه تفاوت دارد؟ بلکه باید گفت از صغیر پستتر است و حرکاتش در این عملیات مانند حرکات عروسک خیمهشببازی است.*
در درستی نظر خردمندانۀ ذکاءالملک، تردیدی نیست؛ اما باید در نظر داشت که این نامه در خردادماه ۱۳۰۶ نوشته شده و اکنون با گذشت حدود یک قرن، ملاک سواد هم تغییر کرده است. اگر روزی توانایی خواندن و نوشتن معیار سواد بود، امروز در امری چون انتخابات داشتن حداقل دانش سیاسی نیز شرط است.
البته اینهمه وقتی معنی دارد که انتخابات به روش درست و آزاد برگزار شود. در انتخاباتی که از قبل تمام مهرهها با هزار نوع گزینش مغرضانه دستچین شدهاند و مهندسی انتخابات مردم را مجاب میکند دفع افسد به فاسد کنند و اغلب هم نمیدانند که دفع افسد به افسدی دیگر از حیثی دیگر کردهاند از اساس انتخاب معنی ندارد. در چنین انتخاباتی مردم نهتنها عروسک خیمهشببازی که سیاهی لشکرند و در واقع برخلاف تصور خودشان هیچ نقشی در انتخاب ندارند.
آنچه گفته شد مربوط به مرحلۀ انتخاب است، و به فرض صحت و سلامت انتخابات، در مرحلۀ بعد آنچه بدین انتخابات معنی میبخشد باز بودن میدان برای عملِ منتخَب یا منتخَبان است. اگر به علت گستردگی فساد و بیداد و استبداد، فضای نظام سیاسی چنان فروبسته و پیوند حکومت و ملت چنان فروگسسته باشد که حتی در صورت انتخاب «صالح» (تا به «فاسد» خام قلتبان چه رسد) همچنان شخص صالح نتواند کاری از پیش ببرد باز هم آن انتخابات بیمعنی است و برگزاری آن در چشم خردمندان تنها نمایشی فریبکارانه خواهد بود؛ زیرا در هر صورت فساد «کم نشود گر صد انتخاب رود».
___
* نامههای محمدعلی فروغی، به کوشش دکتر محمد افشینوفایی و مهدی فیروزیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۱۹۰.
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
👍14❤1
ضرب در سه
(با الهام از مولانا و حافظ)
گفتم: «از رازِ جهان نکتۀ نغزی کن فاش
پس ازآن هرچه بپرسیم دگر هیچ مگو»
گفت: «آن یار کزو گشت سرِ کوه، بلند
دوکلاسهست ولی جانِ پدر هیچ مگو!»
جالب بابلی
https://www.tg-me.com/roshananemehr
(با الهام از مولانا و حافظ)
گفتم: «از رازِ جهان نکتۀ نغزی کن فاش
پس ازآن هرچه بپرسیم دگر هیچ مگو»
گفت: «آن یار کزو گشت سرِ کوه، بلند
دوکلاسهست ولی جانِ پدر هیچ مگو!»
جالب بابلی
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
😁14
بار هزار و یکم
هزار بار فریبِ حرامیان خوردی
برای بار دگر هم دلیل میبینی؟
همیشه میگزدت مار از یکی سوراخ
چنین که خیره به چشمِ کلیل میبینی
دریغ از تو که در زیرِ پنجۀ نمرود
«خلال» را به خطایی «خلیل» میبینی
مجو طریقِ هدیٰ از فریقِ تیهِ ضلال
که هر طرف که بگردی ضلیل میبینی
مریضیان و ذلیلی به چشمِ عقل یکیست
چه فرق بینِ مریض و ذلیل میبینی؟
م. ف
https://www.tg-me.com/roshananemehr
هزار بار فریبِ حرامیان خوردی
برای بار دگر هم دلیل میبینی؟
همیشه میگزدت مار از یکی سوراخ
چنین که خیره به چشمِ کلیل میبینی
دریغ از تو که در زیرِ پنجۀ نمرود
«خلال» را به خطایی «خلیل» میبینی
مجو طریقِ هدیٰ از فریقِ تیهِ ضلال
که هر طرف که بگردی ضلیل میبینی
مریضیان و ذلیلی به چشمِ عقل یکیست
چه فرق بینِ مریض و ذلیل میبینی؟
م. ف
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
👍17❤2
روشنان مهر pinned «عروسک خیمهشببازی محمدعلی فروغی، در نامهای به دکتر محمود افشار مینویسد: کسی که سواد ندارد در امر انتخابات بهکلّی کور و کر و از شرایط و مقرّرات انتخابات و عملیات آن بیخبر است. قانون نمیداند، روزنامه نمیبیند، اعلان نمیخواند، منظور و مقصود از انتخاب…»
چیز
هر آنکس که ناچیز بُد چیز گشت
وز اندازۀ کهتری برگذشت
بزرگش مخوانید کان مهتری
سبک بازگردد سوی کهتری
◾️ شاهنامه، فردوسی، پیرایش جلال خالقی مطلق، تهران: سخن، ۱۳۹۴، ج ۳، ص ۵۴۸-۵۴۹.
@roshananemehr
هر آنکس که ناچیز بُد چیز گشت
وز اندازۀ کهتری برگذشت
بزرگش مخوانید کان مهتری
سبک بازگردد سوی کهتری
◾️ شاهنامه، فردوسی، پیرایش جلال خالقی مطلق، تهران: سخن، ۱۳۹۴، ج ۳، ص ۵۴۸-۵۴۹.
@roshananemehr
❤4👍3
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
تو چراغ خود برافروز
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار میکند:
آشنایی با اندیشههای مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان
آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار میشود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارهٔ ۱۲)
این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار میشود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار میکند:
آشنایی با اندیشههای مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان
آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار میشود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارهٔ ۱۲)
این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار میشود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
👍11👎6❤3
روشنان مهر pinned «در لعن یزید چه سودت ز لعنِ یزیدِ زبون؟ یزیدِ زمان گر بمانَد مصون نهای گر ز خیلِ ستمپروری یزیدِ زمان را به زیر آوری بدن را به زنجیر خستن چه سود؟ چو زنجیری از پای نتوان گشود چرا دست بر سینه باید گریست؟ چو در سینه از دست دیوان غمیست یزیدان گرفتند خاک…»
صدای زن در شعر سیمین
سیمین بهبهانی از پرچمداران غزل نو فارسی است. نوگرایی او در اوزان تازهای که ساخته است خلاصه نمیشود. اساس کار او نو شدن نگرش و تفاوت فکر و جهانبینی است. بهویژه سیمین در جایگاه شاعر زن بهراستی نمایندۀ شخصیت و احساسات زنان است و برخلاف اکثر قریب به اتفاق زنان شاعر پیشین (فروغ فرخزاد از هر دیدی که نگاه کنیم یک استثناء عجیب در طول تاریخ ادبیات فارسی است که البته پس از سیمین به دنیا آمده است) تسلیم تفکر مردسالار نشده است.
برای نشان دادن نگاه تازۀ سیمین به نقش زن در رابطۀ عاشقانه بهعمد غزلی را انتخاب کردم که هم وزنی کهن و پرسابقه دارد (ساختهشده از تکرار چهاربارۀ «مستفعلن») و هم در ساختار کلی (این غزل در قالب «مناظره» سروده شده است که قرنها پیشینه دارد) و هم در صور خیال (ازجمله اضافههای تشبیهی دستفرسودی چون «نوش لب» و «زنجیر عشق») و زبان و واژهها و مفاهیم (ازجمله اشاره به «رقیب» که در جامعۀ امروزی به آن معنی قدیم وجود ندارد) به ادبیات کهن نزدیکتر است. با این حال میبینیم که سیمین زن را از انفعال مألوف بیرون آورده و به او نقش تازه و صدا و شخصیت مستقل داده است:
گفتی که: «میبوسم تو را»، گفتم: «تمنّا میکنم»
گفتی: «اگر بیند کسی؟»، گفتم که: «حاشا میکنم»
گفتی: «ز بخت بد اگر، ناگه رقیب آید ز در؟»
گفتم که: «با افسونگری، او را ز سر وا میکنم»
گفتی که: «تلخیهای می گر ناگوار افتد مرا؟»
گفتم که: «با نوش لبم، آن را گوارا میکنم»
گفتی: «چه میبینی، بگو، در چشمِ چون آیینهام؟»
گفتم که: «من خود را در او عریان تماشا میکنم»
گفتی که: «از بیطاقتی دل قصدِ یغما میکند»
گفتم که: «با یغماگران باری مدارا میکنم»
گفتی که: «پیوندِ تو را با نقدِ هستی میخرم»
گفتم که: «ارزانتر ازین من با تو سودا میکنم»
گفتی: «اگر از کوی خود روزی تو را گویم: برو»
گفتم که: «صد سال دگر امروز و فردا میکنم»
گفتی: «اگر از پای خود زنجیر عشقت وا کنم؟»
گفتم: «ز تو دیوانهتر دانی که پیدا میکنم» *
چنانکه میبینید زن موجودی منفعل و خاموش و بیتوجه به علایق و امیال خویش نیست. او نقش کشتزار را در برابر ابر بازی نمیکند. رعدی است در کنار برق، و برقی است در کنار رعد. ترسنده و لرزنده نیست. بیپرده و بیپروا از میل خود سخن میگوید و حتی عاشقِ نگران را دل میدهد و تشویق میکند.
در بیت نخست «تمنّا میکنم» به شکلی ظریف هم میل و رغبت سیمین را میرساند و هم اصطلاحی است در تعارفات امروزی که لطف کلام را دوچندان کرده و باعث شده نمایاندن نیاز از سوی زن جلوهای ناخوش پیدا نکند.
سیمین با وجود تابوشکنی، بیپروایی را از حد نمیگذراند و دربارۀ عریان شدن به روشی لطیف در بیت چهارم حرف دل خود را بر زبانِ «نگاه مرد» میگذارد و در واقع میل خویش را با تأویل و تعبیر نگاه او بیان میکند.
شاعر، با وجود ابراز تمایل و نیازمندی (در برابر ناز بیحد و پرهیز طاقتسوز معشوقِ آشنای شعر فارسی)، در بیت پایانی جلوهای از استغنای خود را هم نشان میدهد که این نیز باز در تیز کردن آتش اشتیاق مرد مؤثر است.
ــــــ
* مجموعه اشعار، سیمین بهبهانی، تهران: نگاه، ۱۳۸۸، ص ۴۵۲.
💐 ۲۸ تیرماه زادروز سیمین بهبهانی (۱۳۰۶-۱۳۹۳)
https://www.tg-me.com/roshananemehr
سیمین بهبهانی از پرچمداران غزل نو فارسی است. نوگرایی او در اوزان تازهای که ساخته است خلاصه نمیشود. اساس کار او نو شدن نگرش و تفاوت فکر و جهانبینی است. بهویژه سیمین در جایگاه شاعر زن بهراستی نمایندۀ شخصیت و احساسات زنان است و برخلاف اکثر قریب به اتفاق زنان شاعر پیشین (فروغ فرخزاد از هر دیدی که نگاه کنیم یک استثناء عجیب در طول تاریخ ادبیات فارسی است که البته پس از سیمین به دنیا آمده است) تسلیم تفکر مردسالار نشده است.
برای نشان دادن نگاه تازۀ سیمین به نقش زن در رابطۀ عاشقانه بهعمد غزلی را انتخاب کردم که هم وزنی کهن و پرسابقه دارد (ساختهشده از تکرار چهاربارۀ «مستفعلن») و هم در ساختار کلی (این غزل در قالب «مناظره» سروده شده است که قرنها پیشینه دارد) و هم در صور خیال (ازجمله اضافههای تشبیهی دستفرسودی چون «نوش لب» و «زنجیر عشق») و زبان و واژهها و مفاهیم (ازجمله اشاره به «رقیب» که در جامعۀ امروزی به آن معنی قدیم وجود ندارد) به ادبیات کهن نزدیکتر است. با این حال میبینیم که سیمین زن را از انفعال مألوف بیرون آورده و به او نقش تازه و صدا و شخصیت مستقل داده است:
گفتی که: «میبوسم تو را»، گفتم: «تمنّا میکنم»
گفتی: «اگر بیند کسی؟»، گفتم که: «حاشا میکنم»
گفتی: «ز بخت بد اگر، ناگه رقیب آید ز در؟»
گفتم که: «با افسونگری، او را ز سر وا میکنم»
گفتی که: «تلخیهای می گر ناگوار افتد مرا؟»
گفتم که: «با نوش لبم، آن را گوارا میکنم»
گفتی: «چه میبینی، بگو، در چشمِ چون آیینهام؟»
گفتم که: «من خود را در او عریان تماشا میکنم»
گفتی که: «از بیطاقتی دل قصدِ یغما میکند»
گفتم که: «با یغماگران باری مدارا میکنم»
گفتی که: «پیوندِ تو را با نقدِ هستی میخرم»
گفتم که: «ارزانتر ازین من با تو سودا میکنم»
گفتی: «اگر از کوی خود روزی تو را گویم: برو»
گفتم که: «صد سال دگر امروز و فردا میکنم»
گفتی: «اگر از پای خود زنجیر عشقت وا کنم؟»
گفتم: «ز تو دیوانهتر دانی که پیدا میکنم» *
چنانکه میبینید زن موجودی منفعل و خاموش و بیتوجه به علایق و امیال خویش نیست. او نقش کشتزار را در برابر ابر بازی نمیکند. رعدی است در کنار برق، و برقی است در کنار رعد. ترسنده و لرزنده نیست. بیپرده و بیپروا از میل خود سخن میگوید و حتی عاشقِ نگران را دل میدهد و تشویق میکند.
در بیت نخست «تمنّا میکنم» به شکلی ظریف هم میل و رغبت سیمین را میرساند و هم اصطلاحی است در تعارفات امروزی که لطف کلام را دوچندان کرده و باعث شده نمایاندن نیاز از سوی زن جلوهای ناخوش پیدا نکند.
سیمین با وجود تابوشکنی، بیپروایی را از حد نمیگذراند و دربارۀ عریان شدن به روشی لطیف در بیت چهارم حرف دل خود را بر زبانِ «نگاه مرد» میگذارد و در واقع میل خویش را با تأویل و تعبیر نگاه او بیان میکند.
شاعر، با وجود ابراز تمایل و نیازمندی (در برابر ناز بیحد و پرهیز طاقتسوز معشوقِ آشنای شعر فارسی)، در بیت پایانی جلوهای از استغنای خود را هم نشان میدهد که این نیز باز در تیز کردن آتش اشتیاق مرد مؤثر است.
ــــــ
* مجموعه اشعار، سیمین بهبهانی، تهران: نگاه، ۱۳۸۸، ص ۴۵۲.
💐 ۲۸ تیرماه زادروز سیمین بهبهانی (۱۳۰۶-۱۳۹۳)
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
❤11👎4👍3💔1
ویراست دوم صد شعر از این صد سال
از امثال امروزی (برگرفته از اصطلاحات ورزشی) «به ترکیب برنده دست نمیزنند» است. ساخت این مثل ریشه در تجربهای تلخ دارد. تجربۀ کسانی که خواستهاند «به» را «بهتر» کنند؛ اما «بد» نصیبشان شده است. به بیان دیگر، گاهی تلاش ما برای بهتر کردن آنچه هست نتیجهای معکوس دارد؛ زیرا یا حدّ امکانات و تواناییهای ما فراتر از آن نیست یا موقع برای ارتقای سطح کیفی کار نامناسب است. چون از مثلی ورزشی بهره بردم بد نیست باز مثالی ورزشی بزنم و اشاره کنم که برخی از ورزشکاران برنده با اینکه رقیبی برای خود نمیبینند و به اصطلاح در رشتۀ خود رکورددار هستند، دست از تلاش برای پیشرفت نمیکشند و در نبود رقیبان دیگر با خود رقابت میکنند. به این معنی که برای شکستن رکورد قبلی خود میکوشند.
دوست عزیزم آقای دکتر محمد افشینوفایی، که از طرفداران رویکرد دوم است و همواره میل به «بهترین»ها دارد هفده سال پیش جنگی از بهترین اشعار معاصر فارسی را با نام صد شعر از این صد سال فراهم آورد. نگارنده، همانطور که پیشتر نیز گفته است، این کتاب را بهترین گزیدۀ شعر قرن بیستم ایران میداند و رقیبی برای این کتاب نمیشناسد. استقبال مخاطبان نیز از این کتاب خوب بوده و با اینکه مشکلات بسیاری برای ناشر محترم (انتشارات سخن) پیش آمد و بعد از تمام شدن چاپ ششم کتاب حدود یک دهه نتوانست آن را تجدید چاپ کند، امروز چاپ هفتم صد شعر از این صد سال به بازار عرضه شده است.
پیشتر در اینجا ده ویژگی ستودنی کتاب را برشمردهام. این بار گردآورنده مطابق تعبیری که در آغاز متن آوردم «به ترکیب برنده دست زده» و ویراستی تازه از کتاب را فراهم آورده است که تفاوتی چشمگیر با چاپ نخست دارد.
افشینوفایی در ویراست جدید صد شعر از این صد سال اشعار برخی از شاعران همچون ادیبالممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، ادیب نیشابوری، عبرت نائینی، صفای اصفهانی و حبیب خراسانی را از آن رو که چندان تناسبی با سبک نو و ذهن و زبان شاعران قرن بیستم ایران نداشتند از کتاب حذف کرده است. نیز سرودههای برخی از اهل علم و فضل همچون جلالالدین همایی و لطفعلی صورتگر و محمدابراهیم باستانی پاریزی را که شهرت اصلیشان به شاعری نبوده یا شاعر حرفهای نبودهاند کنار نهاده است. در عوض از شاعران مشهور نوگرایی چون #شاملو و #فروغ و #منزوی شعرهای بیشتری در کتاب آورده و تعدادی شعر هم از نسل سخنوران پس از انقلاب به کار افزوده است.
در ویراست جدید، گردآورنده در پانوشتها برای درک مخاطب عام توضیحات بیشتری دربارۀ لغات و مفاهیم و دشواریهای متن داده و در بخش پایانی کتاب اطلاعات بخش معرّفی شاعران را تکمیل کرده است.
صد شعر از این صد سال، دارای سه بخش کلی است که در هر یک از آنها صد شعر آمده است. در چاپهای پیشین چهارپارهها و قوالب ترکیبی در کنار اشعار نیمایی در بخش شعر نو آمده بودند؛ اما در ویراست جدید افشینوفایی بخش شعر نو را به اشعار نیمایی اختصاص داده است و سایر اشعار را (جز غزل که بخشی جدا دارد) به بخش «قالبهای دیگر» برده است. در چاپهای پیشین تعدادی شعر را ممیّزان وزارت ارشاد از کتاب حذف کرده بودند؛ اما خوشبختانه ویراست جدید بدون حذف اشعار با سیصد شعر چاپ شده است.
با این تغییرات اساسی، ویراست جدید از لونی دیگر است و کسانی که چاپهای اول تا ششم کتاب را دارند از صورت تازه بینیاز نیستند. بدین ترتیب افشینوفایی مانند ورزشکاران رکوردداری که رکورد خود را میشکنند، بار دیگر گلچینی از شعر معاصر فراهم آورده که همچون چاپ نخست بهترین گزیدۀ شعر معاصر است؛ ولی از آن هم بهتر است.
https://www.tg-me.com/roshananemehr
از امثال امروزی (برگرفته از اصطلاحات ورزشی) «به ترکیب برنده دست نمیزنند» است. ساخت این مثل ریشه در تجربهای تلخ دارد. تجربۀ کسانی که خواستهاند «به» را «بهتر» کنند؛ اما «بد» نصیبشان شده است. به بیان دیگر، گاهی تلاش ما برای بهتر کردن آنچه هست نتیجهای معکوس دارد؛ زیرا یا حدّ امکانات و تواناییهای ما فراتر از آن نیست یا موقع برای ارتقای سطح کیفی کار نامناسب است. چون از مثلی ورزشی بهره بردم بد نیست باز مثالی ورزشی بزنم و اشاره کنم که برخی از ورزشکاران برنده با اینکه رقیبی برای خود نمیبینند و به اصطلاح در رشتۀ خود رکورددار هستند، دست از تلاش برای پیشرفت نمیکشند و در نبود رقیبان دیگر با خود رقابت میکنند. به این معنی که برای شکستن رکورد قبلی خود میکوشند.
دوست عزیزم آقای دکتر محمد افشینوفایی، که از طرفداران رویکرد دوم است و همواره میل به «بهترین»ها دارد هفده سال پیش جنگی از بهترین اشعار معاصر فارسی را با نام صد شعر از این صد سال فراهم آورد. نگارنده، همانطور که پیشتر نیز گفته است، این کتاب را بهترین گزیدۀ شعر قرن بیستم ایران میداند و رقیبی برای این کتاب نمیشناسد. استقبال مخاطبان نیز از این کتاب خوب بوده و با اینکه مشکلات بسیاری برای ناشر محترم (انتشارات سخن) پیش آمد و بعد از تمام شدن چاپ ششم کتاب حدود یک دهه نتوانست آن را تجدید چاپ کند، امروز چاپ هفتم صد شعر از این صد سال به بازار عرضه شده است.
پیشتر در اینجا ده ویژگی ستودنی کتاب را برشمردهام. این بار گردآورنده مطابق تعبیری که در آغاز متن آوردم «به ترکیب برنده دست زده» و ویراستی تازه از کتاب را فراهم آورده است که تفاوتی چشمگیر با چاپ نخست دارد.
افشینوفایی در ویراست جدید صد شعر از این صد سال اشعار برخی از شاعران همچون ادیبالممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، ادیب نیشابوری، عبرت نائینی، صفای اصفهانی و حبیب خراسانی را از آن رو که چندان تناسبی با سبک نو و ذهن و زبان شاعران قرن بیستم ایران نداشتند از کتاب حذف کرده است. نیز سرودههای برخی از اهل علم و فضل همچون جلالالدین همایی و لطفعلی صورتگر و محمدابراهیم باستانی پاریزی را که شهرت اصلیشان به شاعری نبوده یا شاعر حرفهای نبودهاند کنار نهاده است. در عوض از شاعران مشهور نوگرایی چون #شاملو و #فروغ و #منزوی شعرهای بیشتری در کتاب آورده و تعدادی شعر هم از نسل سخنوران پس از انقلاب به کار افزوده است.
در ویراست جدید، گردآورنده در پانوشتها برای درک مخاطب عام توضیحات بیشتری دربارۀ لغات و مفاهیم و دشواریهای متن داده و در بخش پایانی کتاب اطلاعات بخش معرّفی شاعران را تکمیل کرده است.
صد شعر از این صد سال، دارای سه بخش کلی است که در هر یک از آنها صد شعر آمده است. در چاپهای پیشین چهارپارهها و قوالب ترکیبی در کنار اشعار نیمایی در بخش شعر نو آمده بودند؛ اما در ویراست جدید افشینوفایی بخش شعر نو را به اشعار نیمایی اختصاص داده است و سایر اشعار را (جز غزل که بخشی جدا دارد) به بخش «قالبهای دیگر» برده است. در چاپهای پیشین تعدادی شعر را ممیّزان وزارت ارشاد از کتاب حذف کرده بودند؛ اما خوشبختانه ویراست جدید بدون حذف اشعار با سیصد شعر چاپ شده است.
با این تغییرات اساسی، ویراست جدید از لونی دیگر است و کسانی که چاپهای اول تا ششم کتاب را دارند از صورت تازه بینیاز نیستند. بدین ترتیب افشینوفایی مانند ورزشکاران رکوردداری که رکورد خود را میشکنند، بار دیگر گلچینی از شعر معاصر فراهم آورده که همچون چاپ نخست بهترین گزیدۀ شعر معاصر است؛ ولی از آن هم بهتر است.
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
👍12👎3
توضیح دربارۀ دورۀ آشنایی با مولانا و غزلیاتش
همه میدانند که مردم ایران روی گنج نشستهاند و باز از نظر مادی فقیرند؛ اما از نظر معنوی نیز چنین است و زبان فارسی گنجینههایی دارد که مردم ایران با وجود بهرهمند بودن از آنها نباید دچار فقر معنوی شوند. همانطور که رفاه مادی آسایش میآورد، غنای معنوی نیز مایۀ آرامش است. متأسفانه این روزها با فروپاشی اقتصاد کشور و فساد فراگیر مسئولان، تلاش برای «زنده ماندن» چنان طاقتفرسا شده که کمتر به فکر «زندگی کردن» میافتیم.
قصد من از برگزاری دورۀ «تو چراغ خود برافروز» آشنا کردن دوستداران با یکی از گنجینههای معنوی زبان فارسی است. بر آنم که میتوان با شناخت مولانا و اندیشههایش از رنج آدمیان کاست و بر لذت و غنای معنویشان افزود.
«تو چراغ خود برافروز» دورۀ تخصصی ادبیات و برابر با واحدی دانشگاهی نیست (هرچند به کار دانشجویان ادبیات هم خواهد آمد) و هدف آن آشنا ساختن عموم با دیوان غزلیات شمس است. با این حال در این دوره به جای حاشیهپردازی و عرفانبافی تخیّلی و قصهگویی، تکیهٔ اصلی بر متن و شرح آن است.
@roshananemehr
همه میدانند که مردم ایران روی گنج نشستهاند و باز از نظر مادی فقیرند؛ اما از نظر معنوی نیز چنین است و زبان فارسی گنجینههایی دارد که مردم ایران با وجود بهرهمند بودن از آنها نباید دچار فقر معنوی شوند. همانطور که رفاه مادی آسایش میآورد، غنای معنوی نیز مایۀ آرامش است. متأسفانه این روزها با فروپاشی اقتصاد کشور و فساد فراگیر مسئولان، تلاش برای «زنده ماندن» چنان طاقتفرسا شده که کمتر به فکر «زندگی کردن» میافتیم.
قصد من از برگزاری دورۀ «تو چراغ خود برافروز» آشنا کردن دوستداران با یکی از گنجینههای معنوی زبان فارسی است. بر آنم که میتوان با شناخت مولانا و اندیشههایش از رنج آدمیان کاست و بر لذت و غنای معنویشان افزود.
«تو چراغ خود برافروز» دورۀ تخصصی ادبیات و برابر با واحدی دانشگاهی نیست (هرچند به کار دانشجویان ادبیات هم خواهد آمد) و هدف آن آشنا ساختن عموم با دیوان غزلیات شمس است. با این حال در این دوره به جای حاشیهپردازی و عرفانبافی تخیّلی و قصهگویی، تکیهٔ اصلی بر متن و شرح آن است.
@roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
تو چراغ خود برافروز
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار میکند:
آشنایی با اندیشههای مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان
آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار میشود)…
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار میکند:
آشنایی با اندیشههای مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ نخست- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان
آغاز دوره: پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار میشود)…
👍7❤5👎3
فرق آب و سراب
چرا چون ابلهان امّید داری
بدان کهت نیست زو امّیدواری؟
تو همچون تشنگان جویای آبی
ولیکن در بیابان با سرابی
فخرالدین اسعد گرگانی
https://www.tg-me.com/roshananemehr
چرا چون ابلهان امّید داری
بدان کهت نیست زو امّیدواری؟
تو همچون تشنگان جویای آبی
ولیکن در بیابان با سرابی
فخرالدین اسعد گرگانی
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
👍10
Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
تو چراغ خود برافروز
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار میکند:
آشنایی با اندیشههای مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ دوم- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان
آغاز دوره: پنجشنبه ۸ شهریورماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار میشود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارهٔ ۱۲)
این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار میشود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار برگزار میکند:
آشنایی با اندیشههای مولانا و خوانش غزلیات شمس تبریزی (دورهٔ دوم- ۴ جلسه)
مدرّس: مهدی فیروزیان
آغاز دوره: پنجشنبه ۸ شهریورماه ۱۴۰۳ (جلسات هفتگی است و ساعت ۱۰ صبح پنجشنبۀ هر هفته برگزار میشود)
محل برگزاری: کانون زبان پارسی (تهران، خیابان ولیعصر، سهراه زعفرانیه، خیابان عارفنسب، شمارهٔ ۱۲)
این دوره برای دانشجویان با ۳۰ درصد تخفیف برگزار میشود.
تلفن تماس برای ثبت نام: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
❤7👎3
درهمآمیختگی زبان گفتار و نوشتار
امروز «گفتارینویسی» یا «شکستهنویسی» چنان در فضای مجازی رواج یافته که بیم آن میرود توانایی نوشتن به زبان رسمی در بخشی عظیم از جامعه از بین برود. جالب است که نسل جدید زبان معیار همنسلان بنده و والدین خود را مضحک میدانند و به عنوان چیزی «از مد افتاده» از آن یاد میکنند. متأسفانه حتی دانشجویان ادبیات در برگههای امتحانی خود با زبان گفتار به سؤالات ادبی پاسخ میدهند و اگر شکستهنویسی با جریمۀ کسر نمره همراه باشد هم با وجود کوشش برای نوشتن به زبان معیار گاهی در برخی جملات یا کلمات دچار لغزش میشوند و ناخواسته شکسته مینویسند. از نمونههای چنین لغزشی همین ترانۀ وطنی جدید با صدای علی زند وکیلی است که ترانهسرا (علی صفری) با وجود اینکه زبان رسمی و بیان ادبی را برای کار خود برگزیده در میان کلام ادبی «نِمیری» را به جای «نمیروی» به کار برده است:
ایران تو تا ابد بمان
هرگز نمیری از میان
هستم اگر تو باشی
پینوشت: معنی «شکوه مادرانۀ منی» بر نگارنده روشن نشد. گوینده شکوهی مادرانه دارد (یعنی مادری است باشکوه؟) و میگوید وطن مانند این شکوه یا خود این شکوه است؟
@roshananemehr
امروز «گفتارینویسی» یا «شکستهنویسی» چنان در فضای مجازی رواج یافته که بیم آن میرود توانایی نوشتن به زبان رسمی در بخشی عظیم از جامعه از بین برود. جالب است که نسل جدید زبان معیار همنسلان بنده و والدین خود را مضحک میدانند و به عنوان چیزی «از مد افتاده» از آن یاد میکنند. متأسفانه حتی دانشجویان ادبیات در برگههای امتحانی خود با زبان گفتار به سؤالات ادبی پاسخ میدهند و اگر شکستهنویسی با جریمۀ کسر نمره همراه باشد هم با وجود کوشش برای نوشتن به زبان معیار گاهی در برخی جملات یا کلمات دچار لغزش میشوند و ناخواسته شکسته مینویسند. از نمونههای چنین لغزشی همین ترانۀ وطنی جدید با صدای علی زند وکیلی است که ترانهسرا (علی صفری) با وجود اینکه زبان رسمی و بیان ادبی را برای کار خود برگزیده در میان کلام ادبی «نِمیری» را به جای «نمیروی» به کار برده است:
ایران تو تا ابد بمان
هرگز نمیری از میان
هستم اگر تو باشی
پینوشت: معنی «شکوه مادرانۀ منی» بر نگارنده روشن نشد. گوینده شکوهی مادرانه دارد (یعنی مادری است باشکوه؟) و میگوید وطن مانند این شکوه یا خود این شکوه است؟
@roshananemehr
👍8😁1💔1
نوراهان
آریا طبیبزاده، پژوهشگر و نوازندۀ جوان، نخستین مجموعۀ موسیقایی رسمی خود را با نام «نوراهان» منتشر کرد.
نوراهان نخستین مجموعۀ منتشرشده با کمانچۀ ششسیم است و این ویژگی حالتی دوگانه به این اثر بخشیده است که میتوان آن را «نوگرایی در پیروی از سنّت» نامید؛ زیرا از سویی این نوع کمانچه یادگاری است از عهد قاجار و از سوی دیگر حافظۀ شنیداری ایرانیان از این نوا کمابیش خالی است. از همین رو نام مجموعه، «نوراهان»، جز معنی اصلی که رهآورد و ارمغان است، به روش ایهامی معنی نغمههای نو را نیز به ذهن متبادر میکند (یکی از معانی «راه» نغمه و آهنگ است).
سیمها در کمانچۀ ششسیم جفتی کوک میشوند و صدایی که از این ساز برمیآید نسبت به کمانچۀ چهارسیم قدرتی مضاعف دارد. اما همین ویژگی کوک میتواند آن را از نظر امکانات نغمهپردازی به سازی سهسیم تبدیل کند. طبیبزاده با بهرهگیری از کوک ناهمسان در جفت سوم سیمها طنینی مناسب به ساز بخشیده و با انگشتگذاری مستقل بر سیم پنجم که کاری است دشوار، وسعت صوتی ساز را هم گسترش داده و در این شیوۀ ابداعی کوک از کوکهای رایج تار و سهتار الهام گرفته است.
کمانچه به لحاظ تکنیک اجرا از سازهای دشوار موسیقی ایرانی شمرده میشود و نواختن کمانچۀ ششسیم به مراتب از کمانچۀ چهارسیم دشوارتر است. مهارت و چربدستی آریا طبیبزاده در اجرای نوراهان ستودنی است. درک صحیح نوازنده از ردیف موسیقی دستگاهی ایران، پختگی جملات و تلاش برای ایجاد بیان تازه در عین حفظ اصالتها نیز از ویژگیهای این اثر ارزشمند است.
از دیگر وجوه اهمیت نوراهان بداهه بودن سراسر اثر است. این روزها که گویی چشمۀ خلاقیت نوازندگان ایرانی خشکیده است هر اجرای سازی که میشنویم حتی با وجود ادعای «بداهه» بودن آشکارا ساختگی و به اصطلاح «تمرینشده» است. همچنین به سبب خوگیر شدن نوازندگان به نواختن قطعات خشک مربوط به ایجاد مهارت و سرعت (اتود)، حالت تمرینی در اکثر نوازندگیها آشکار است. افزون بر این، تأکید بسیار نوازندگان امروزی بر حفظ ریتم با روش غربی و استفاده از مترونوم پدیدهای نامبارک است که خوشبختانه در این اثر نشانی از آن نمییابیم.
طبیبزاده این مجموعه را مانند نخستین کتاب منتشرشدهاش به مادر گرامیاش بانو دکتر عاطفه جنابیفر تقدیم کرده است. زایش نوراهان بر ایشان و بر والد ماجدشان جناب دکتر امید طبیبزاده و بر ما خجسته باد.
https://www.tg-me.com/roshananemehr
آریا طبیبزاده، پژوهشگر و نوازندۀ جوان، نخستین مجموعۀ موسیقایی رسمی خود را با نام «نوراهان» منتشر کرد.
نوراهان نخستین مجموعۀ منتشرشده با کمانچۀ ششسیم است و این ویژگی حالتی دوگانه به این اثر بخشیده است که میتوان آن را «نوگرایی در پیروی از سنّت» نامید؛ زیرا از سویی این نوع کمانچه یادگاری است از عهد قاجار و از سوی دیگر حافظۀ شنیداری ایرانیان از این نوا کمابیش خالی است. از همین رو نام مجموعه، «نوراهان»، جز معنی اصلی که رهآورد و ارمغان است، به روش ایهامی معنی نغمههای نو را نیز به ذهن متبادر میکند (یکی از معانی «راه» نغمه و آهنگ است).
سیمها در کمانچۀ ششسیم جفتی کوک میشوند و صدایی که از این ساز برمیآید نسبت به کمانچۀ چهارسیم قدرتی مضاعف دارد. اما همین ویژگی کوک میتواند آن را از نظر امکانات نغمهپردازی به سازی سهسیم تبدیل کند. طبیبزاده با بهرهگیری از کوک ناهمسان در جفت سوم سیمها طنینی مناسب به ساز بخشیده و با انگشتگذاری مستقل بر سیم پنجم که کاری است دشوار، وسعت صوتی ساز را هم گسترش داده و در این شیوۀ ابداعی کوک از کوکهای رایج تار و سهتار الهام گرفته است.
کمانچه به لحاظ تکنیک اجرا از سازهای دشوار موسیقی ایرانی شمرده میشود و نواختن کمانچۀ ششسیم به مراتب از کمانچۀ چهارسیم دشوارتر است. مهارت و چربدستی آریا طبیبزاده در اجرای نوراهان ستودنی است. درک صحیح نوازنده از ردیف موسیقی دستگاهی ایران، پختگی جملات و تلاش برای ایجاد بیان تازه در عین حفظ اصالتها نیز از ویژگیهای این اثر ارزشمند است.
از دیگر وجوه اهمیت نوراهان بداهه بودن سراسر اثر است. این روزها که گویی چشمۀ خلاقیت نوازندگان ایرانی خشکیده است هر اجرای سازی که میشنویم حتی با وجود ادعای «بداهه» بودن آشکارا ساختگی و به اصطلاح «تمرینشده» است. همچنین به سبب خوگیر شدن نوازندگان به نواختن قطعات خشک مربوط به ایجاد مهارت و سرعت (اتود)، حالت تمرینی در اکثر نوازندگیها آشکار است. افزون بر این، تأکید بسیار نوازندگان امروزی بر حفظ ریتم با روش غربی و استفاده از مترونوم پدیدهای نامبارک است که خوشبختانه در این اثر نشانی از آن نمییابیم.
طبیبزاده این مجموعه را مانند نخستین کتاب منتشرشدهاش به مادر گرامیاش بانو دکتر عاطفه جنابیفر تقدیم کرده است. زایش نوراهان بر ایشان و بر والد ماجدشان جناب دکتر امید طبیبزاده و بر ما خجسته باد.
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
👍10❤2
درگذشت محمدعلی بهمنی
محمدعلی بهمنی (۲۷ فروردین ۱۳۲۱ – ۹ شهریور ۱۴۰۳) از مشهورترین غزلسرایان نیمۀ دوم قرن چهاردهم خورشیدی بود که در ترانهسرایی هم دستی داشت و ترانههایی لطیف و خاطرهانگیز چون «بهار بهار» (با آهنگ تورج شعبانخانی) از او بر جا مانده است. شهرت او هم تا حدّی مدیون همین ترانهها و نیز اشعاری از اوست که در تصانیف خوانده شده است.
او شاعری سیاسی نبود و از عشق سخن میگفت؛ با این حال اشعاری برای شخصیتهای سیاسی هم سروده است؛ ازجمله «سوگسرودی برای حضرت امام خمینی (ره)» (عین لفظ شاعر) با این مطلع:
زندهتر از تو کسی نیست، چرا گریه کنیم؟
مرگمان باد و مباد آنکه تو را گریه کنیم
همکاری بهمنی با نهادهای حکومتی و شرکتش در جشنوارۀ شعر فجر که برایش منافعی چون کسب جوایز متعدد و رسیدن به ریاست شورای شعر و ترانۀ دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در پی داشت باعث کاسته شدن از محبوبیت او شده بود. با این حال شخصیت او دوستداشتنی بود.
چند باری افتخار دیدار و مصاحبت با زندهیاد محمدعلی بهمنی را داشتهام و او را همواره مردی خوشبرخورد، مهربان، فروتن و بیادعا یافتهام. سال ۱۳۸۸ از ایشان درخواست کردم که مقالهای برای درج در کتاب از ترانه و تندر (در شناخت شعر و زندگی حسین #منزوی) بنگارد. با خوشرویی گفت: «من حرفهایم را دربارۀ منزوی زدهام و حرف جدید ندارم». بهناچار، از آنجا که نمیخواستم کتاب از نوشتۀ بهمنی خالی باشد، با کسب اجازه مقالهای چاپشده از ایشان را در کتاب گنجاندم.
شعر بهمنی در چشم نگارنده شعری بلندمرتبه نیست. تقریباً هیچگاه از خواندن شعرش شگفتزده نشدهام و بسیاری مواقع از سلیقهاش در انتخاب کلمات و عبارات و نحو جمله و صور خیال دلزده شدهام و بارها از ضعفش در کامل کردن غزلی که یکی دو بیت خوب دارد تعجب کردهام. غزل بهمنی کشف و کرامتی ندارد. ساده است و بیشتر با لفاظی ساخته شده است. بیشتر نوگرایی را نمایش میدهد تا آنکه در بطن خود نو باشد.
کثرت اشارات بهمنی به «غزل» و «شعر» و مضمونسازی زیاد با مفاهیم مربوط به غزل و شعر و شاعری جدّاً برای بنده ملالآور است. مثلاً این مصرعها که همگی مصرع نخست غزلهایی از او هستند:
جسمم «غزل» است اما روحم همه نیماییست...
«غزلی» چون خود شما زیبا...
امسال گل ندارد «شعر» بهاری من...
با هر بهانه در «غزلهایم» تو را تکرار خواهم کرد...
من و دریا «غزلی ناب سرودیم» از تو...
تنهایی تو و «غزل من» دو چیز نیست...
«سرودمت» نه به زیباییِ خودت شاید...
یک آن ازآن دقایقِ نابم «غزل» نشد...
با این حال غزلهایی خوب و زیبا در حد و مرز غزل معاصر و آنچه از آن انتظار داریم از بهمنی بر جا مانده که از میان آنها میتوان به غزلهایی بدین مطالع اشاره کرد:
زخم آنچنان بزن که به رستم شغاد زد
زخمی که حیله بر جگر اعتماد زد
قطره قطره اگرچه آب شدیم
ابر بودیم و آفتاب شدیم
درین زمانۀ بی هایوهوی لالپرست
خوشا به حال کلاغانِ قیلوقالپرست
https://www.tg-me.com/roshananemehr
محمدعلی بهمنی (۲۷ فروردین ۱۳۲۱ – ۹ شهریور ۱۴۰۳) از مشهورترین غزلسرایان نیمۀ دوم قرن چهاردهم خورشیدی بود که در ترانهسرایی هم دستی داشت و ترانههایی لطیف و خاطرهانگیز چون «بهار بهار» (با آهنگ تورج شعبانخانی) از او بر جا مانده است. شهرت او هم تا حدّی مدیون همین ترانهها و نیز اشعاری از اوست که در تصانیف خوانده شده است.
او شاعری سیاسی نبود و از عشق سخن میگفت؛ با این حال اشعاری برای شخصیتهای سیاسی هم سروده است؛ ازجمله «سوگسرودی برای حضرت امام خمینی (ره)» (عین لفظ شاعر) با این مطلع:
زندهتر از تو کسی نیست، چرا گریه کنیم؟
مرگمان باد و مباد آنکه تو را گریه کنیم
همکاری بهمنی با نهادهای حکومتی و شرکتش در جشنوارۀ شعر فجر که برایش منافعی چون کسب جوایز متعدد و رسیدن به ریاست شورای شعر و ترانۀ دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در پی داشت باعث کاسته شدن از محبوبیت او شده بود. با این حال شخصیت او دوستداشتنی بود.
چند باری افتخار دیدار و مصاحبت با زندهیاد محمدعلی بهمنی را داشتهام و او را همواره مردی خوشبرخورد، مهربان، فروتن و بیادعا یافتهام. سال ۱۳۸۸ از ایشان درخواست کردم که مقالهای برای درج در کتاب از ترانه و تندر (در شناخت شعر و زندگی حسین #منزوی) بنگارد. با خوشرویی گفت: «من حرفهایم را دربارۀ منزوی زدهام و حرف جدید ندارم». بهناچار، از آنجا که نمیخواستم کتاب از نوشتۀ بهمنی خالی باشد، با کسب اجازه مقالهای چاپشده از ایشان را در کتاب گنجاندم.
شعر بهمنی در چشم نگارنده شعری بلندمرتبه نیست. تقریباً هیچگاه از خواندن شعرش شگفتزده نشدهام و بسیاری مواقع از سلیقهاش در انتخاب کلمات و عبارات و نحو جمله و صور خیال دلزده شدهام و بارها از ضعفش در کامل کردن غزلی که یکی دو بیت خوب دارد تعجب کردهام. غزل بهمنی کشف و کرامتی ندارد. ساده است و بیشتر با لفاظی ساخته شده است. بیشتر نوگرایی را نمایش میدهد تا آنکه در بطن خود نو باشد.
کثرت اشارات بهمنی به «غزل» و «شعر» و مضمونسازی زیاد با مفاهیم مربوط به غزل و شعر و شاعری جدّاً برای بنده ملالآور است. مثلاً این مصرعها که همگی مصرع نخست غزلهایی از او هستند:
جسمم «غزل» است اما روحم همه نیماییست...
«غزلی» چون خود شما زیبا...
امسال گل ندارد «شعر» بهاری من...
با هر بهانه در «غزلهایم» تو را تکرار خواهم کرد...
من و دریا «غزلی ناب سرودیم» از تو...
تنهایی تو و «غزل من» دو چیز نیست...
«سرودمت» نه به زیباییِ خودت شاید...
یک آن ازآن دقایقِ نابم «غزل» نشد...
با این حال غزلهایی خوب و زیبا در حد و مرز غزل معاصر و آنچه از آن انتظار داریم از بهمنی بر جا مانده که از میان آنها میتوان به غزلهایی بدین مطالع اشاره کرد:
زخم آنچنان بزن که به رستم شغاد زد
زخمی که حیله بر جگر اعتماد زد
قطره قطره اگرچه آب شدیم
ابر بودیم و آفتاب شدیم
درین زمانۀ بی هایوهوی لالپرست
خوشا به حال کلاغانِ قیلوقالپرست
https://www.tg-me.com/roshananemehr
Telegram
روشنان مهر
نوشتههای مهدی فیروزیان
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
درنگی در فرهنگ و هنر ایرانزمین
👍5💔2❤1
روشنان مهر pinned «دختر نامآورِ ایرانزمین نامت جهان را درنوردیدهست اما ماییم و صد اما و صد چندان معما گفتند نامت رمز خواهد گشت و گردید هرگز نگشتی نیست در این نیست تردید اما دریغا چشمهای مهربینت اما دریغا دستهای نازنینت اما دریغا زلفک پرپیچوتابت اما دریغا خندهات،…»