#امام_جواد
گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟
مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟
بسته شده راه صدایت چرا ؟
آب نیاورده برایت چرا ؟
شعله به جان و دل زهرا مکش
جان رضا روی زمین پا مکش
ضربه به حیثیت افلاک خورد
رنگ کبودی به رخی پاک خورد
موی به هم ریخته ات خاک خورد
داد زدی دورِ لبت چاک خورد
با جگر سوخته پرپر زدی
بر دَرِ حجره چقدر سر زدی
خون ز لب خشک تو پاشید وای
لحظۀ پرپر زدنت دید وای
چشم به چشمان تو خندید وای
تشت زنان دورِ تو رقصید وای
شعله به جان تو چنین ریخته
آب به پیش تو زمین ریخته
آب نخوردی ... بدنت پا نخورد
یک نخی از پیر و هنت پا نخورد
در ته گودال تنت پا نخورد
مثل حسین بر دهنت پا نخورد
یاد حسین دیدۀ تر داشتی
هر چه سرت آمده ، سر داشتی
چنگ به موی سرش انداختند
روی تن بی سر او تاختند
خیل زنان رنگ ز رخ باختند
پیکر غارت شده نشناختند
عمۀ سادات زمین گیر شد
بر سر بوسیدن رگ پیر شد
طول کشید از نَفَس افتادنش
حنجر پاشیده روی دامنش
عده ای اعراب دَمِ رفتنش
با کتک از کرب و بلا بُردنش
عمه از آن لحظه گرفتار شد
ناقه نشین راهی بازار شد
قاسم نعمتی
@rozeh_gram
گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟
مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟
بسته شده راه صدایت چرا ؟
آب نیاورده برایت چرا ؟
شعله به جان و دل زهرا مکش
جان رضا روی زمین پا مکش
ضربه به حیثیت افلاک خورد
رنگ کبودی به رخی پاک خورد
موی به هم ریخته ات خاک خورد
داد زدی دورِ لبت چاک خورد
با جگر سوخته پرپر زدی
بر دَرِ حجره چقدر سر زدی
خون ز لب خشک تو پاشید وای
لحظۀ پرپر زدنت دید وای
چشم به چشمان تو خندید وای
تشت زنان دورِ تو رقصید وای
شعله به جان تو چنین ریخته
آب به پیش تو زمین ریخته
آب نخوردی ... بدنت پا نخورد
یک نخی از پیر و هنت پا نخورد
در ته گودال تنت پا نخورد
مثل حسین بر دهنت پا نخورد
یاد حسین دیدۀ تر داشتی
هر چه سرت آمده ، سر داشتی
چنگ به موی سرش انداختند
روی تن بی سر او تاختند
خیل زنان رنگ ز رخ باختند
پیکر غارت شده نشناختند
عمۀ سادات زمین گیر شد
بر سر بوسیدن رگ پیر شد
طول کشید از نَفَس افتادنش
حنجر پاشیده روی دامنش
عده ای اعراب دَمِ رفتنش
با کتک از کرب و بلا بُردنش
عمه از آن لحظه گرفتار شد
ناقه نشین راهی بازار شد
قاسم نعمتی
@rozeh_gram
#امام_جواد
حسی غریب دور و برم را گرفته است
آتش حوالی جگرم را گرفته است
بغضی هوای چشم ترم را گرفته است
غصه به روی شانه، سرم را گرفته است
امشب که شمعِ حجلۀ دارالعزا شدم
آتش به جانِ روضۀ ابن الرضا شدم
با رنج و غم گذشت همه زندگانی اش
خون گشت لحظه لحظه دل آسمانی اش
قاتل نشسته فاتحه خوانه جوانی اش
له کرده زیر پای حسد مهربانی اش
ای نور چشم فاطمه، عالم فدای تو
ای حضرت جواد بمیرم برای تو
بی فایده است با تو مدارا نمی کند
مظلوم تر از تو که پیدا نمی کند
اینقدر در نزن بخدا وا نمی کند
شرم و حیا ز حضرت زهرا نمی كند
دارند به حال محتظرت خنده می كنند
به آه پشت درت خنده می كنند
جان كندن تو را به تماشا گذاشته
بر آیه آیه های دلت پا گذاشته
حالا بنای خنده و هورا گذاشته
ناخن كشیدنت به زمین جا گذاشته
بر پای كوبی است و جوابت نمی دهد
خواهش نكن كه جرعه ی آبت نمی دهد
از درد دست و پا چقدر جمع می كنی
از حجره پاره های جگر جمع می كنی
خاكستری كه مانده ز پر جمع می كنی
خود را به پیش چشم پسر جمع می كنی
جان بر لبت رسیده و دیگر قرار نیست
شكر خدا كه دور و برت نیزه دار نیست
در آفتاب سایه ی مادر نداشتی
دور برت به غیر كبوتر نداشتی
زخم سنان و نیزه به پیكر نداشتی
چیزی برای غارت لشكر نداشتی
نور و حرارتی به خراش تنت نخورد
دست كسی به گوشه ی پیراهنت نخورد
نقش زمین شدی سرت اما جدا نشد
یك بار هم هجای تنت جابجا نشد
رأس مطهرت سر سر نیزه ها نشد
رزازی از قطار سُم اسب ها نشد
بعد از سه روز گریه ی هر مرد و زن شدی
در بین بوریا نه، به قرآن كفن شدی
@rozeh_gram
حسی غریب دور و برم را گرفته است
آتش حوالی جگرم را گرفته است
بغضی هوای چشم ترم را گرفته است
غصه به روی شانه، سرم را گرفته است
امشب که شمعِ حجلۀ دارالعزا شدم
آتش به جانِ روضۀ ابن الرضا شدم
با رنج و غم گذشت همه زندگانی اش
خون گشت لحظه لحظه دل آسمانی اش
قاتل نشسته فاتحه خوانه جوانی اش
له کرده زیر پای حسد مهربانی اش
ای نور چشم فاطمه، عالم فدای تو
ای حضرت جواد بمیرم برای تو
بی فایده است با تو مدارا نمی کند
مظلوم تر از تو که پیدا نمی کند
اینقدر در نزن بخدا وا نمی کند
شرم و حیا ز حضرت زهرا نمی كند
دارند به حال محتظرت خنده می كنند
به آه پشت درت خنده می كنند
جان كندن تو را به تماشا گذاشته
بر آیه آیه های دلت پا گذاشته
حالا بنای خنده و هورا گذاشته
ناخن كشیدنت به زمین جا گذاشته
بر پای كوبی است و جوابت نمی دهد
خواهش نكن كه جرعه ی آبت نمی دهد
از درد دست و پا چقدر جمع می كنی
از حجره پاره های جگر جمع می كنی
خاكستری كه مانده ز پر جمع می كنی
خود را به پیش چشم پسر جمع می كنی
جان بر لبت رسیده و دیگر قرار نیست
شكر خدا كه دور و برت نیزه دار نیست
در آفتاب سایه ی مادر نداشتی
دور برت به غیر كبوتر نداشتی
زخم سنان و نیزه به پیكر نداشتی
چیزی برای غارت لشكر نداشتی
نور و حرارتی به خراش تنت نخورد
دست كسی به گوشه ی پیراهنت نخورد
نقش زمین شدی سرت اما جدا نشد
یك بار هم هجای تنت جابجا نشد
رأس مطهرت سر سر نیزه ها نشد
رزازی از قطار سُم اسب ها نشد
بعد از سه روز گریه ی هر مرد و زن شدی
در بین بوریا نه، به قرآن كفن شدی
@rozeh_gram
#امام_زمان_عج
ز آستانِ تو دورم دلم پر آشوب است
گواهِ من به همین پلک هایِ مرطوب است
فقط به خاطر تو به من آبرو دادند
چنان سگی که به اصحابِ کهف منسوب است
ز من مخواه صبوری کنم به پایِ فراق
که صبر پایِ فراق تو کار ایوب است
دعای خیر تو باعث شده زمین نخورم
چقدر اینکه تو هستی کنار من خوب است
بدون تو همه ی سال را عزاداریم
زمان دوری یوسف عزای یعقوب است
مرا درست کنُ به وصال خود برسان
نمی رسد به وصالت دلی که معیوب است
عریضه دادم و گفتم مرا حرم بفرست
تمام حاجت من در عریضه مکتوب است
غریب کرب و بلا در میان گودال و
به رویِ پیکر او سنگ و آهن و چوب است
@rozeh_gram
ز آستانِ تو دورم دلم پر آشوب است
گواهِ من به همین پلک هایِ مرطوب است
فقط به خاطر تو به من آبرو دادند
چنان سگی که به اصحابِ کهف منسوب است
ز من مخواه صبوری کنم به پایِ فراق
که صبر پایِ فراق تو کار ایوب است
دعای خیر تو باعث شده زمین نخورم
چقدر اینکه تو هستی کنار من خوب است
بدون تو همه ی سال را عزاداریم
زمان دوری یوسف عزای یعقوب است
مرا درست کنُ به وصال خود برسان
نمی رسد به وصالت دلی که معیوب است
عریضه دادم و گفتم مرا حرم بفرست
تمام حاجت من در عریضه مکتوب است
غریب کرب و بلا در میان گودال و
به رویِ پیکر او سنگ و آهن و چوب است
@rozeh_gram
#امام_زمان_عج
عطر تو زینت فضای روضه ها، مهدی بیا
هجر تو از پا می اندازد مرا، مهدی بیا
مهربان تر از پدر و مادر به فرزندان تویی
العجل ای بهترین بابای ما، مهدی بیا
فَلاَندُبَنَّکَ از دردِ فراق
وَ لَأَبْكِيَنَّ صَبَاحاً وَ مَسَاء، مهدی بیا
به تقاص خون جدت یا لثارات الحسین
زودتر با ذوالفقارِ مرتضی،مهدی بیا
جان به لب آمد ولی نامت نیافتد از لبم
عمر من آمد به سر با ذکر یا مهدی بیا
صبح عاشورا نشد پس وعده ی ما اربعین
درمسیرِ از نجف تا کربلا،مهدی بیا
شیرخواری با گلوی خشک و با چشمان تر
از دل گهواره میخواند تو را مهدی بیا
@rozeh_gram
عطر تو زینت فضای روضه ها، مهدی بیا
هجر تو از پا می اندازد مرا، مهدی بیا
مهربان تر از پدر و مادر به فرزندان تویی
العجل ای بهترین بابای ما، مهدی بیا
فَلاَندُبَنَّکَ از دردِ فراق
وَ لَأَبْكِيَنَّ صَبَاحاً وَ مَسَاء، مهدی بیا
به تقاص خون جدت یا لثارات الحسین
زودتر با ذوالفقارِ مرتضی،مهدی بیا
جان به لب آمد ولی نامت نیافتد از لبم
عمر من آمد به سر با ذکر یا مهدی بیا
صبح عاشورا نشد پس وعده ی ما اربعین
درمسیرِ از نجف تا کربلا،مهدی بیا
شیرخواری با گلوی خشک و با چشمان تر
از دل گهواره میخواند تو را مهدی بیا
@rozeh_gram
#امام_زمان_عج
ما اگر بد شده ایم،خاطر زهرا برگرد
مادرت قامت خم از غم تو پیر شده
آه برگرد به آن راس جدا بر سر نی
به همان جسم که بازیچه ی شمشیر شده
تشنه ی ذکر اناالمهدی تو هست حسین
طالب خون خدا،آمدنت دیر شده
هادی همتی
@rozeh_gram
ما اگر بد شده ایم،خاطر زهرا برگرد
مادرت قامت خم از غم تو پیر شده
آه برگرد به آن راس جدا بر سر نی
به همان جسم که بازیچه ی شمشیر شده
تشنه ی ذکر اناالمهدی تو هست حسین
طالب خون خدا،آمدنت دیر شده
هادی همتی
@rozeh_gram
#امام_زمان_عج
#استقبال_محرم
نگاه رحمتت بر ماست؛ میدانم که میآیی
ز اشک دوستان پیداست؛ میدانم که میآیی
گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا
تو تنها و علی تنهاست میدانم که میآیی
به گوش شیعه از پشتِ در آتشزده گویی
صدای نالۀ زهراست میدانم که میآیی
به یاد کربلا، کرب و بلا شد عالم امکان
زمان، هر روز عاشوراست، میدانم که میآیی
هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی
به گوش زینب کبراست، میدانم که میآیی
به یاد آب آب تشنگان، چشم محبانت
ز اشک و خون دل دریاست، میدانم که میآیی
هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد
به چشم خونفشان ماست میدانم که میآیی
تماشای خیالیِّ سر اصغر به نوک نی
شرار آتش دلهاست میدانم که میآیی
به خون پاک مظلومانِ عالم میخورم سوگند
که مهدی مصلح دنیاست میدانم که میآیی
اگر چه غایبی «میثم» به چشم خویش میبیند
لوای دولتت برپاست میدانم که میآیی
استادحاج غلامرضا سازگار
@rozeh_gram
#استقبال_محرم
نگاه رحمتت بر ماست؛ میدانم که میآیی
ز اشک دوستان پیداست؛ میدانم که میآیی
گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا
تو تنها و علی تنهاست میدانم که میآیی
به گوش شیعه از پشتِ در آتشزده گویی
صدای نالۀ زهراست میدانم که میآیی
به یاد کربلا، کرب و بلا شد عالم امکان
زمان، هر روز عاشوراست، میدانم که میآیی
هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی
به گوش زینب کبراست، میدانم که میآیی
به یاد آب آب تشنگان، چشم محبانت
ز اشک و خون دل دریاست، میدانم که میآیی
هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد
به چشم خونفشان ماست میدانم که میآیی
تماشای خیالیِّ سر اصغر به نوک نی
شرار آتش دلهاست میدانم که میآیی
به خون پاک مظلومانِ عالم میخورم سوگند
که مهدی مصلح دنیاست میدانم که میآیی
اگر چه غایبی «میثم» به چشم خویش میبیند
لوای دولتت برپاست میدانم که میآیی
استادحاج غلامرضا سازگار
@rozeh_gram
#امام_زمان_عج
#استقبال_محرم
دیدم به خواب ، آن آشنا دارد می آید
دیدم كه بر دردم دوا دارد می آید
دیدم كه با شال عزا و چشم گریان
مولایمان صاحب عزا دارد می آید
تو بانی این روضه ای دریاب ما را
آغوش خود بگشا گدا دارد می آید
آقا سوالی داشتم، از سمت گودال
آوای وا اُمّا چرا دارد می آید
آقا بگو جدّت مراقب باشد آخر
یك خنجر تیز از قفا دارد می آید
آتش به جان خیمه ها افتاده از درد
پایان تلخ ماجرا دارد می آید
همراه با آن قافله با دست بسته
یك خانم چادر سیا دارد می آید
عباس احمدی
@rozeh_gram
#استقبال_محرم
دیدم به خواب ، آن آشنا دارد می آید
دیدم كه بر دردم دوا دارد می آید
دیدم كه با شال عزا و چشم گریان
مولایمان صاحب عزا دارد می آید
تو بانی این روضه ای دریاب ما را
آغوش خود بگشا گدا دارد می آید
آقا سوالی داشتم، از سمت گودال
آوای وا اُمّا چرا دارد می آید
آقا بگو جدّت مراقب باشد آخر
یك خنجر تیز از قفا دارد می آید
آتش به جان خیمه ها افتاده از درد
پایان تلخ ماجرا دارد می آید
همراه با آن قافله با دست بسته
یك خانم چادر سیا دارد می آید
عباس احمدی
@rozeh_gram
#امام_باقر
روزی که بادهای مخالف امان نداد
هفت آسمان به قافله ای سایه بان نداد
خورشید بود و سایهی شوم غبارها
خورشید بود همسفر نیزه دارها
دیدی به روی نیزه سر آفتاب را
دیدی گلوی پرپر طفل رباب را
دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود
تیر سه شعبه با دل مولا چه کرده بود
در موج خیز شیون و ناله دویده ای
تا شام پا به پای سه ساله دویده ای
گل زخمهای سلسله یادت نمی رود
هرگز غروب قافله یادت نمی رود
هم ناله با صحیفهی ماتم گریستی
یک عمر پا به پای محرم گریستی
یوسف رحیمی
@rozeh_gram
روزی که بادهای مخالف امان نداد
هفت آسمان به قافله ای سایه بان نداد
خورشید بود و سایهی شوم غبارها
خورشید بود همسفر نیزه دارها
دیدی به روی نیزه سر آفتاب را
دیدی گلوی پرپر طفل رباب را
دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود
تیر سه شعبه با دل مولا چه کرده بود
در موج خیز شیون و ناله دویده ای
تا شام پا به پای سه ساله دویده ای
گل زخمهای سلسله یادت نمی رود
هرگز غروب قافله یادت نمی رود
هم ناله با صحیفهی ماتم گریستی
یک عمر پا به پای محرم گریستی
یوسف رحیمی
@rozeh_gram
#امام_باقر
خسته در بند غمم،بال و پرم میسوزد
نفسم با جگر شعله ورم میسوزد
با دلم زهر چه كرده است خدا می داند
جگرم نه كه ز پا تا به سرم میسوزد
دست و پا می زنم و ذكر لبم یا زهراست
گوشه ی خانه همه برگ و برم میسوزد
زآن همه ظلم كه دشمن به سرم آورده
در غمم زار نشسته پسرم میسوزد
گر چه در آتشم و پا به زمین میكوبم
قصه ی كرببلا بیشترم میسوزد
هر كه این قصه شنیده است ولی من دیدم
خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم
@rozeh_gram
خسته در بند غمم،بال و پرم میسوزد
نفسم با جگر شعله ورم میسوزد
با دلم زهر چه كرده است خدا می داند
جگرم نه كه ز پا تا به سرم میسوزد
دست و پا می زنم و ذكر لبم یا زهراست
گوشه ی خانه همه برگ و برم میسوزد
زآن همه ظلم كه دشمن به سرم آورده
در غمم زار نشسته پسرم میسوزد
گر چه در آتشم و پا به زمین میكوبم
قصه ی كرببلا بیشترم میسوزد
هر كه این قصه شنیده است ولی من دیدم
خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم
@rozeh_gram
#امام_باقر
روزی که بادهای مخالف امان نداد
هفت آسمان به قافله ای سایه بان نداد
خورشید بود و سایهی شوم غبارها
خورشید بود همسفر نیزه دارها
دیدی به روی نیزه سر آفتاب را
دیدی گلوی پرپر طفل رباب را
دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود
تیر سه شعبه با دل مولا چه کرده بود
در موج خیز شیون و ناله دویده ای
تا شام پا به پای سه ساله دویده ای
گل زخمهای سلسله یادت نمی رود
هرگز غروب قافله یادت نمی رود
هم ناله با صحیفهی ماتم گریستی
یک عمر پا به پای محرم گریستی
یوسف رحیمی
@rozeh_gram
روزی که بادهای مخالف امان نداد
هفت آسمان به قافله ای سایه بان نداد
خورشید بود و سایهی شوم غبارها
خورشید بود همسفر نیزه دارها
دیدی به روی نیزه سر آفتاب را
دیدی گلوی پرپر طفل رباب را
دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود
تیر سه شعبه با دل مولا چه کرده بود
در موج خیز شیون و ناله دویده ای
تا شام پا به پای سه ساله دویده ای
گل زخمهای سلسله یادت نمی رود
هرگز غروب قافله یادت نمی رود
هم ناله با صحیفهی ماتم گریستی
یک عمر پا به پای محرم گریستی
یوسف رحیمی
@rozeh_gram
#امام_باقر
خسته در بند غمم،بال و پرم میسوزد
نفسم با جگر شعله ورم میسوزد
با دلم زهر چه كرده است خدا می داند
جگرم نه كه ز پا تا به سرم میسوزد
دست و پا می زنم و ذكر لبم یا زهراست
گوشه ی خانه همه برگ و برم میسوزد
زآن همه ظلم كه دشمن به سرم آورده
در غمم زار نشسته پسرم میسوزد
گر چه در آتشم و پا به زمین میكوبم
قصه ی كرببلا بیشترم میسوزد
هر كه این قصه شنیده است ولی من دیدم
خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم
@rozeh_gram
خسته در بند غمم،بال و پرم میسوزد
نفسم با جگر شعله ورم میسوزد
با دلم زهر چه كرده است خدا می داند
جگرم نه كه ز پا تا به سرم میسوزد
دست و پا می زنم و ذكر لبم یا زهراست
گوشه ی خانه همه برگ و برم میسوزد
زآن همه ظلم كه دشمن به سرم آورده
در غمم زار نشسته پسرم میسوزد
گر چه در آتشم و پا به زمین میكوبم
قصه ی كرببلا بیشترم میسوزد
هر كه این قصه شنیده است ولی من دیدم
خون دل خوردم و شب تا به سحر نالیدم
@rozeh_gram
#امام_باقر
گـریه های رقیه را می دید
کــوه فریـاد در گلویش بود
محمل باز عمـه پشتِ سرش
ســرِ عبــاس روبـرویش بود
دید از نایِ نیــزه ی خورشید
برزمین،قطره قطره خون می ریخت
دیــد در کــوفه لشکر ابلیس
سر او را به شاخه ای آویخت
کودکان چموش سنگ بدست
پـایِ ناقه به جــانش افتادند
مردمان حرامـزاده ی شام
«خـارجی زاده» اش لقب دادند
از سـرِ بام، خـاک و خاکـستر
نُقل سر بود و؛ فرش راهش بود
چشم ناپاک شهر را می دیـد
غــم نـاموس در نگاهش بـود
غیـــرتش را بــه جـوش آوردند
نیزه داران مستِ سکه پرست
چــهره ی ســرخ عمـــه را تا دید
مثـل عباس چـشم خـود را بست
وحیدقاسمی
@rozeh_gram
گـریه های رقیه را می دید
کــوه فریـاد در گلویش بود
محمل باز عمـه پشتِ سرش
ســرِ عبــاس روبـرویش بود
دید از نایِ نیــزه ی خورشید
برزمین،قطره قطره خون می ریخت
دیــد در کــوفه لشکر ابلیس
سر او را به شاخه ای آویخت
کودکان چموش سنگ بدست
پـایِ ناقه به جــانش افتادند
مردمان حرامـزاده ی شام
«خـارجی زاده» اش لقب دادند
از سـرِ بام، خـاک و خاکـستر
نُقل سر بود و؛ فرش راهش بود
چشم ناپاک شهر را می دیـد
غــم نـاموس در نگاهش بـود
غیـــرتش را بــه جـوش آوردند
نیزه داران مستِ سکه پرست
چــهره ی ســرخ عمـــه را تا دید
مثـل عباس چـشم خـود را بست
وحیدقاسمی
@rozeh_gram
#امام_باقر
او امتداد غُصّه ی فردای کربلاست
همبازی سه ساله ی صحرای کربلاست
دریای غیرت و غضبش پر تلاطم است
بین تمام قافله او مرد دوم است
او آشنای هق هق اشک شبانه هاست
زخمیِّ دست سلسله و تازیانه هاست
طفل آمده ولی چِقَدَر پیر گشته بود
بی جان و خسته از غل و زنجیر گشته بود
با آبله ز پای خودش کار می کشید
مثل رقیّه از کف پا خار می کشید
انگار زهر تازه تری از جگر گذشت
تا غصه های بی حد شام از نظر گذشت
او دیده با چه سختی و آزار برده اند
ناموس شاه را،سر بازار برده اند
او دیده شامیان حرامی،دریده اند
او دیده معجر از سر عمه کشیده اند
او دیده رقص مستی بزم شراب را
او دیده خیزران و لب آفتاب را
با یاد صحنه ای،جگرش پاره پاره شد
حرف کنیز شد،به سکینه اشاره شد
بردیا محمدی
@rozeh_gram
او امتداد غُصّه ی فردای کربلاست
همبازی سه ساله ی صحرای کربلاست
دریای غیرت و غضبش پر تلاطم است
بین تمام قافله او مرد دوم است
او آشنای هق هق اشک شبانه هاست
زخمیِّ دست سلسله و تازیانه هاست
طفل آمده ولی چِقَدَر پیر گشته بود
بی جان و خسته از غل و زنجیر گشته بود
با آبله ز پای خودش کار می کشید
مثل رقیّه از کف پا خار می کشید
انگار زهر تازه تری از جگر گذشت
تا غصه های بی حد شام از نظر گذشت
او دیده با چه سختی و آزار برده اند
ناموس شاه را،سر بازار برده اند
او دیده شامیان حرامی،دریده اند
او دیده معجر از سر عمه کشیده اند
او دیده رقص مستی بزم شراب را
او دیده خیزران و لب آفتاب را
با یاد صحنه ای،جگرش پاره پاره شد
حرف کنیز شد،به سکینه اشاره شد
بردیا محمدی
@rozeh_gram
#امام_باقر
یادِ غروبِ بی کسی و شعـله ها کنید
صحنِ بقیـع و سینـه یِ ما کربلا کنید
مانده تنِ حسینِ تو در گـودیِّ عذاب
زینب کشانده شد به کجا؟... مجلسِ شراب
از چوبِ خیزران و لبِ یارِ ما نگو
از اضطـرابِ دخترِ دلـدار ما نگو
پایِ برهنه دختـرِ دردانه می دود
بالابلنـدِ عرش به ویرانه می رود
دیدی به چشمِ خود که حَرَم؛ زار می زند
وقتی رقـیه سر رویِ دیـوار می زند
سرما و طعنه ها و هجـوم کنایه ها
رقصـیدنِ هـزار نفر پایِ نیـزه ها
آمد طَبَق که دق کند آرامِ جانِ شاه
لکنـت زبان گـرفت تمام خـرابه... آه
آهِ رقیـه دامـنِ محـراب را گرفت
خوابید و از دوچشمِ حرم خواب را گرفت
ای یادگارِ روضه یِ تنـهاییِ حسین
یادش به خیر... دخترِ بابایی حسین
زد بر لب و دهن که پدر پیکر تو کو؟
ما ندبه خوانده ایم بگو دلبرِ تو کو؟
حسین ایمانی
@rozeh_gram
یادِ غروبِ بی کسی و شعـله ها کنید
صحنِ بقیـع و سینـه یِ ما کربلا کنید
مانده تنِ حسینِ تو در گـودیِّ عذاب
زینب کشانده شد به کجا؟... مجلسِ شراب
از چوبِ خیزران و لبِ یارِ ما نگو
از اضطـرابِ دخترِ دلـدار ما نگو
پایِ برهنه دختـرِ دردانه می دود
بالابلنـدِ عرش به ویرانه می رود
دیدی به چشمِ خود که حَرَم؛ زار می زند
وقتی رقـیه سر رویِ دیـوار می زند
سرما و طعنه ها و هجـوم کنایه ها
رقصـیدنِ هـزار نفر پایِ نیـزه ها
آمد طَبَق که دق کند آرامِ جانِ شاه
لکنـت زبان گـرفت تمام خـرابه... آه
آهِ رقیـه دامـنِ محـراب را گرفت
خوابید و از دوچشمِ حرم خواب را گرفت
ای یادگارِ روضه یِ تنـهاییِ حسین
یادش به خیر... دخترِ بابایی حسین
زد بر لب و دهن که پدر پیکر تو کو؟
ما ندبه خوانده ایم بگو دلبرِ تو کو؟
حسین ایمانی
@rozeh_gram
#امام_باقر
بانی روضه های غروب منا منم
پرچم به دوش ماتم کرببلا منم
با چشم خویش واقعه ایی دیده ام عجیب
احرام بسته، قافله ایی دیده ام غریب
دیدم که آب تحفه ی نایاب می شود
کودک چگونه تشنه و بی تاب می شود
دیدم چگونه جسم جوان خرد می شود
شخصیت امام زمان خرد می شود
دور امام نیزه و شمشیر دیده ام
در گودی گلو اثر تیر دیده ام
دیدم مفاصلی که ز هم دور می شود
شاهی به ضرب نیزه ایی منحور می شود
خنجر به دست شمر به گودال می رود
زهرا کنار پیکرش از حال می رود
چکمه به پا به جانب مقتل دوید وای
روی ضریح سینه ی جدم پرید وای
این جا به بعد مهر سکوتی بر این لب است
گودال بوسه گاه خصوصی زینب است
قاسم نعمتی
@rozeh_gram
بانی روضه های غروب منا منم
پرچم به دوش ماتم کرببلا منم
با چشم خویش واقعه ایی دیده ام عجیب
احرام بسته، قافله ایی دیده ام غریب
دیدم که آب تحفه ی نایاب می شود
کودک چگونه تشنه و بی تاب می شود
دیدم چگونه جسم جوان خرد می شود
شخصیت امام زمان خرد می شود
دور امام نیزه و شمشیر دیده ام
در گودی گلو اثر تیر دیده ام
دیدم مفاصلی که ز هم دور می شود
شاهی به ضرب نیزه ایی منحور می شود
خنجر به دست شمر به گودال می رود
زهرا کنار پیکرش از حال می رود
چکمه به پا به جانب مقتل دوید وای
روی ضریح سینه ی جدم پرید وای
این جا به بعد مهر سکوتی بر این لب است
گودال بوسه گاه خصوصی زینب است
قاسم نعمتی
@rozeh_gram
#امام_باقر
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز
هنوز بر کف پا زخم آبله است هنوز
هنوز قصّه ی بازار شام یادم هست
هنوز سنگ سرِ پشت بام یادم هست
چه ناله ها که در این سینه ها بریده شدند
چه موی ها که سر هر گذر کشیده شدند
هنوز قصّه ی آن نیزه دار یادم هست
صدای دخترکی بی قرار یادم هست
هنوز در دل ما بغض حرمله است هنوز
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز
شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین
شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین
«سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود»
سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود
وحید محمدی
@rozeh_gram
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز
هنوز بر کف پا زخم آبله است هنوز
هنوز قصّه ی بازار شام یادم هست
هنوز سنگ سرِ پشت بام یادم هست
چه ناله ها که در این سینه ها بریده شدند
چه موی ها که سر هر گذر کشیده شدند
هنوز قصّه ی آن نیزه دار یادم هست
صدای دخترکی بی قرار یادم هست
هنوز در دل ما بغض حرمله است هنوز
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز
شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین
شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین
«سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود»
سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود
وحید محمدی
@rozeh_gram
Forwarded from اللهم عجل الولیک الفرج
بسمربالحَیدرعلیهالسلام
شما هم در برپایی موکب بزرگ
عید غدیر درحد توان سهیم باشید🔥
5892101391252000
به نام :سیدمحمدرضاحسینی / بانکسپه
#سر_اربابمون_غیرت_داشته_باشیم😍
هیئت حسن بن علی علیه السلام
کد ثبت: ۲۲۱۰۵۰۱۹۶
https://www.instagram.com/hasanebnali_ir?igsh=OWNlNmV5enc1NWk4
فعالیتصفرتاصد✅❤️
شما هم در برپایی موکب بزرگ
عید غدیر درحد توان سهیم باشید🔥
5892101391252000
به نام :سیدمحمدرضاحسینی / بانکسپه
#سر_اربابمون_غیرت_داشته_باشیم😍
هیئت حسن بن علی علیه السلام
کد ثبت: ۲۲۱۰۵۰۱۹۶
https://www.instagram.com/hasanebnali_ir?igsh=OWNlNmV5enc1NWk4
فعالیتصفرتاصد✅❤️
روضه
بسمربالحَیدرعلیهالسلام شما هم در برپایی موکب بزرگ عید غدیر درحد توان سهیم باشید🔥 5892101391252000 به نام :سیدمحمدرضاحسینی / بانکسپه #سر_اربابمون_غیرت_داشته_باشیم😍 هیئت حسن بن علی علیه السلام کد ثبت: ۲۲۱۰۵۰۱۹۶ https://www.instagram.com/hasane…
هر چقدر در توانتون هست برا مولا علی علیه السلام کم نزارید حتی شده5هزارتومن در این امر خیر که اهل بیت علیه السلام سفارش کردند سهیم و شریک باشیم 🔥
5هزارتومن 10هزارتومن در این دنیا واقعا چیزی نیست هیچ کس از فردای خودش خبر نداره یه دفعه دیدی همین مبلغ ها توشه آخرتمون شد
سر اربابمون غیرت داشته باشیم ❤️😍
5هزارتومن 10هزارتومن در این دنیا واقعا چیزی نیست هیچ کس از فردای خودش خبر نداره یه دفعه دیدی همین مبلغ ها توشه آخرتمون شد
سر اربابمون غیرت داشته باشیم ❤️😍
Forwarded from اللهم عجل الولیک الفرج
سلام عزیزان
یه مداح باید از الان به فکر سبکهای محرمش باشه
✅ کانالی رو پیدا کردم حدود ۴۵۰ سبک برا #محرم گذاشته. هرچی بخوای توو این کانال هست
زمینه. پیش زمینه. شور. واحد. زمزمه.
اگه میخوای برا محرم دستت پر باشه، سریع عضو این کانال بشید
مخصوص سبکهای محرم #کربلایی_رضا_باقریان
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://www.tg-me.com/joinchat-QjYGrTGhxfRrk9kC
#خالق_اثر
لب گودال خواهر افتاده
تهِ گودال مادر افتاده
یه مداح باید از الان به فکر سبکهای محرمش باشه
✅ کانالی رو پیدا کردم حدود ۴۵۰ سبک برا #محرم گذاشته. هرچی بخوای توو این کانال هست
زمینه. پیش زمینه. شور. واحد. زمزمه.
اگه میخوای برا محرم دستت پر باشه، سریع عضو این کانال بشید
مخصوص سبکهای محرم #کربلایی_رضا_باقریان
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://www.tg-me.com/joinchat-QjYGrTGhxfRrk9kC
#خالق_اثر
لب گودال خواهر افتاده
تهِ گودال مادر افتاده
Forwarded from اللهم عجل الولیک الفرج
تا محرم نیومده سریع تر عضو کانال بشید.👇👇👇
مخصوص محرم حدود ۴۵۰ سبک
#کربلایی_رضا_باقریان_محرم
https://www.tg-me.com/joinchat-QjYGrTGhxfRrk9kC
مخصوص محرم حدود ۴۵۰ سبک
#کربلایی_رضا_باقریان_محرم
https://www.tg-me.com/joinchat-QjYGrTGhxfRrk9kC