🔥 نیاز و وابستگی
💥@rraavvaann
وقتی به دیگران وابسته باشیم ناامیدی احساسی گریزناپذیر خواهد بود؛
و زنان و مردانی که نمیتوانند
چنین چیزی را تحمل کنند، ممکن است خیلی سریع عاشق شوند و خیلی سریع هم فرد مقابلشان را طرد کنند؛
آنها ابتدا معتقدند که شریک عاطفیشان فردی کامل و بینقص است؛
سپس او را به خاطر دلیل بیاهمیتی طرد میکنند
و این دوگانگی احساسی و سردرگمی را با خلاص شدن از دست شریک عاطفی که عصبانی یا ناامیدشان کرده
به اصطلاح حل کردند.
💥@rraavvaann
💥@rraavvaann
وقتی به دیگران وابسته باشیم ناامیدی احساسی گریزناپذیر خواهد بود؛
و زنان و مردانی که نمیتوانند
چنین چیزی را تحمل کنند، ممکن است خیلی سریع عاشق شوند و خیلی سریع هم فرد مقابلشان را طرد کنند؛
آنها ابتدا معتقدند که شریک عاطفیشان فردی کامل و بینقص است؛
سپس او را به خاطر دلیل بیاهمیتی طرد میکنند
و این دوگانگی احساسی و سردرگمی را با خلاص شدن از دست شریک عاطفی که عصبانی یا ناامیدشان کرده
به اصطلاح حل کردند.
💥@rraavvaann
زبان بدن برای افزایش کاریزماتون و راه رفتن با اعتماد به نفس :
💥@rraavvaann
1- قدمای محکم ولی شمرده بردار.
2- عجله نکن و شتابان راه نرو.
3- بدنتو خشک و سیخ نگه ندار.
4- آزاد باش از دستات استفاده کن.
5- صاف بایست و کاملا سرت رو بالا بگیر.
6- بزار دستات خیلی نرمال اویزون باشن.
7-وقتی وارد یه جمعی میشی یه لبخند ملیح کوتاه بزن و نرم افراد رو نگاه و نظاره کن
8-خجالتی بودن سمه حذفش کن وقتی میخوای بشینی جایی معذب نباش
9-از انگشتات موقع صحبت استفاده کن
10-با صدای نرمال و رسا حرف بزن و کلمات رو بخوبی ادا کن.
11-اگه اعتماد بنفس نداری هم تظاهر کن بهش که پر از اعتماد به نفسی.
💥@rraavvaann
💥@rraavvaann
1- قدمای محکم ولی شمرده بردار.
2- عجله نکن و شتابان راه نرو.
3- بدنتو خشک و سیخ نگه ندار.
4- آزاد باش از دستات استفاده کن.
5- صاف بایست و کاملا سرت رو بالا بگیر.
6- بزار دستات خیلی نرمال اویزون باشن.
7-وقتی وارد یه جمعی میشی یه لبخند ملیح کوتاه بزن و نرم افراد رو نگاه و نظاره کن
8-خجالتی بودن سمه حذفش کن وقتی میخوای بشینی جایی معذب نباش
9-از انگشتات موقع صحبت استفاده کن
10-با صدای نرمال و رسا حرف بزن و کلمات رو بخوبی ادا کن.
11-اگه اعتماد بنفس نداری هم تظاهر کن بهش که پر از اعتماد به نفسی.
💥@rraavvaann
👈 اینکه میگویید زن ها پیچیده اند گاهی هم بهانه گیر کاملا قبول دارم
👌 اما کافی است به همین زن پیچیده عشق بدهی دوستت دارم هایت را مانند وعده های دارویی سر ساعت به خوردش بدهید.
❤️ بعد بنشینید و ببینید این دارو چه اثر معجزه آسایی دارد آنگاه دیگر پیچیدگی ای در کار نیست زلال، شفاف، معلوم و ساده میشود بدون ذره ای ابهام و بهانه.❤️
اگر در زن پیچیدگی زیادی میبینید بدانید خیلی وقت است داروی تقویتی دوستت دارم را از او دریغ کردید.
💥@rraavvaann
👌 اما کافی است به همین زن پیچیده عشق بدهی دوستت دارم هایت را مانند وعده های دارویی سر ساعت به خوردش بدهید.
❤️ بعد بنشینید و ببینید این دارو چه اثر معجزه آسایی دارد آنگاه دیگر پیچیدگی ای در کار نیست زلال، شفاف، معلوم و ساده میشود بدون ذره ای ابهام و بهانه.❤️
اگر در زن پیچیدگی زیادی میبینید بدانید خیلی وقت است داروی تقویتی دوستت دارم را از او دریغ کردید.
💥@rraavvaann
حالِ خوب می خواهی ؟! یاد بگیر رویِ پایِ خودت بایستی ، به خودت تکیه کنی و همه کاره ی دنیای خودت باشی .
دلت که گرفت ؛ دنبالِ گوشی برایِ شنیدن و دستی برایِ نوازش نگردی و خودت درمان دردها و بی کسیِ خودت باشی .
از هیچ کس توقعی نداشته باش !
توقع داشتن از آدم ها ، جز اینکه باعث رنجش ، و مانعِ ابتکار و خودباوری ات باشد نتیجه ی دیگری ندارد !
سعی کن فقط روی خودت ، و توانمندی های خودت حساب کنی ...
💥@rraavvaann
دلت که گرفت ؛ دنبالِ گوشی برایِ شنیدن و دستی برایِ نوازش نگردی و خودت درمان دردها و بی کسیِ خودت باشی .
از هیچ کس توقعی نداشته باش !
توقع داشتن از آدم ها ، جز اینکه باعث رنجش ، و مانعِ ابتکار و خودباوری ات باشد نتیجه ی دیگری ندارد !
سعی کن فقط روی خودت ، و توانمندی های خودت حساب کنی ...
💥@rraavvaann
❤️گاهی در روابط، آدمها
در دلشان لبریز از خواستهاند،
اما لبشان قفل است.
حرفی از نیاز نمیزنند،
اما گله دارند که چرا فهمیده نمیشوند،
چرا کسی برایشان قدمی برنمیدارد.
آنچه در این میان فراموش میشود،
این است که هیچکس جادوگر نیست،
هیچکس نمیتواند از سکوت،
صدای نیاز را بشنود،
از اخم، تمنای محبت را بفهمد.
ما به شریکمان خرده میگیریم که چرا نمیبیند،
در حالی که خودمان چیزی برای دیدن نشان ندادهایم.
رابطهای سالم، نه بر پایهٔ حدس و گمان،
بلکه بر پایهٔ گفتوگو میچرخد،
بر توانایی صادقانه گفتن آنچه میخواهیم،
آنچه نیاز داریم، و آنچه درونمان میگذرد.
ناتوانی در بیان خواستهها،
اغلب ما را به سمت بازیهای ذهنی
و واکنشهای دفاعی میبرد.
در این وضعیت، به جای گفتوگو، سرزنش میکنیم،
به جای درخواست، فاصله میگیریم یا دعوا راه میاندازیم.
چون بلد نیستیم نیازمان را بگوییم،
امیدواریم که دیگری حدس بزند،
اما حدس همیشه خطا دارد
و خطاها تلنبار میشوند تا جایی که
خشم و دلخوری فوران میکنند.
در این میان، رابطه قربانی میشود،
نه از کممحبتی، بلکه از کمگفتوگویی.
ابراز احساس،
مهارتیست که بسیاری از ما یاد نگرفتهایم.
نه در مدرسه،
نه در خانه،
هیچوقت کسی به ما نیاموخت که گفتن
"من نیاز دارم"
یا "از این موضوع ناراحتم"
چهقدر میتواند نجاتبخش باشد.
در نبود این مهارت،
ما اغلب به یکی از دو پاسخ غریزی پناه میبریم:
یا حمله میکنیم، یا عقبنشینی.
اما هیچکدام از این دو، نه نیاز ما را تأمین میکند،
و نه رابطه را ترمیم می کند.
فقط فاصلهها را بیشتر میکند،
سوءتفاهمها را عمیقتر، و خستگیها را مزمنتر می کند.
رابطه وقتی میبالد که گفتوگو در آن زنده باشد.
نه گفتوگویی پر از اتهام،
بلکه پر از شفافیت.
اینکه بتوانی بگویی:
"من این را میخواهم"،
بدون ترس از قضاوت یا طرد شدن.
اینکه شریک تو بفهمد که قرار نیست ذهنخوانی کند،
فقط کافیست شنونده باشد.
و تو هم یاد بگیری که
بهجای انباشت خشم و دلخوری،
آن را در کلماتت جاری کنی.
اینگونه است که رابطه نفس میکشد،
جان میگیرد،
و از سطح به عمق میرود،
نه با سکوت و توقع،
بلکه با گفتوگویی که از دل برمیآید.
💥@rraavvaann
در دلشان لبریز از خواستهاند،
اما لبشان قفل است.
حرفی از نیاز نمیزنند،
اما گله دارند که چرا فهمیده نمیشوند،
چرا کسی برایشان قدمی برنمیدارد.
آنچه در این میان فراموش میشود،
این است که هیچکس جادوگر نیست،
هیچکس نمیتواند از سکوت،
صدای نیاز را بشنود،
از اخم، تمنای محبت را بفهمد.
ما به شریکمان خرده میگیریم که چرا نمیبیند،
در حالی که خودمان چیزی برای دیدن نشان ندادهایم.
رابطهای سالم، نه بر پایهٔ حدس و گمان،
بلکه بر پایهٔ گفتوگو میچرخد،
بر توانایی صادقانه گفتن آنچه میخواهیم،
آنچه نیاز داریم، و آنچه درونمان میگذرد.
ناتوانی در بیان خواستهها،
اغلب ما را به سمت بازیهای ذهنی
و واکنشهای دفاعی میبرد.
در این وضعیت، به جای گفتوگو، سرزنش میکنیم،
به جای درخواست، فاصله میگیریم یا دعوا راه میاندازیم.
چون بلد نیستیم نیازمان را بگوییم،
امیدواریم که دیگری حدس بزند،
اما حدس همیشه خطا دارد
و خطاها تلنبار میشوند تا جایی که
خشم و دلخوری فوران میکنند.
در این میان، رابطه قربانی میشود،
نه از کممحبتی، بلکه از کمگفتوگویی.
ابراز احساس،
مهارتیست که بسیاری از ما یاد نگرفتهایم.
نه در مدرسه،
نه در خانه،
هیچوقت کسی به ما نیاموخت که گفتن
"من نیاز دارم"
یا "از این موضوع ناراحتم"
چهقدر میتواند نجاتبخش باشد.
در نبود این مهارت،
ما اغلب به یکی از دو پاسخ غریزی پناه میبریم:
یا حمله میکنیم، یا عقبنشینی.
اما هیچکدام از این دو، نه نیاز ما را تأمین میکند،
و نه رابطه را ترمیم می کند.
فقط فاصلهها را بیشتر میکند،
سوءتفاهمها را عمیقتر، و خستگیها را مزمنتر می کند.
رابطه وقتی میبالد که گفتوگو در آن زنده باشد.
نه گفتوگویی پر از اتهام،
بلکه پر از شفافیت.
اینکه بتوانی بگویی:
"من این را میخواهم"،
بدون ترس از قضاوت یا طرد شدن.
اینکه شریک تو بفهمد که قرار نیست ذهنخوانی کند،
فقط کافیست شنونده باشد.
و تو هم یاد بگیری که
بهجای انباشت خشم و دلخوری،
آن را در کلماتت جاری کنی.
اینگونه است که رابطه نفس میکشد،
جان میگیرد،
و از سطح به عمق میرود،
نه با سکوت و توقع،
بلکه با گفتوگویی که از دل برمیآید.
💥@rraavvaann
❤1
💢قهر کردن بیش از اندازه یک بیماری شخصیتی است
💢قهر کردن یک نوع اختلال شخصیتی و نوعی بیماری روانی است که فرد با تکیه بر آن از روبرویی با مشکلاتش می گریزد و طرف مقابل را تنبیه می کند.
💢کسانی که زیاد قهر می کنند افرادی هستند که تصور می کنند بهترین کار برای تسلط روی افراد، این است که آنها را تحت کنترل درآورند.
💢البته این شیوه برخورد، خودخواهانه به نظر می رسد چون بدین ترتیب فرصت حرف زدن را از طرف مقابل هم سلب می کنند.
💢قهر کردن یکی از اختلالات شخصیت نابالغ است که ممکن است ریشه در کودکی فرد داشته باشد. این افراد معمولا راه حلهای موقت و ناکار آمدی مثل قهر کردن را به شیوه های صحیح حل مشکلات ترجیح می دهند.
💢قهر، حاصل خشم افراد درونگرا، کم جرات، منفعل پرخاشگر، خجالتی و پرتوقع است. این افراد به دلیل عدم بلوغ شخصیت در ابراز احساساتشان ناتوان هستند.
💢قهر، رفتاری برای بیان اعتراض است و از جانب کسانی که بیماری رفتاری دارند انجام می شود برای برخورد با کسانی که به صورت مداوم قهر می کنند مهمترین نکته اینست که نباید به آنها برای قهرشان جایزه داد.
💥@rraavvaann
💢قهر کردن یک نوع اختلال شخصیتی و نوعی بیماری روانی است که فرد با تکیه بر آن از روبرویی با مشکلاتش می گریزد و طرف مقابل را تنبیه می کند.
💢کسانی که زیاد قهر می کنند افرادی هستند که تصور می کنند بهترین کار برای تسلط روی افراد، این است که آنها را تحت کنترل درآورند.
💢البته این شیوه برخورد، خودخواهانه به نظر می رسد چون بدین ترتیب فرصت حرف زدن را از طرف مقابل هم سلب می کنند.
💢قهر کردن یکی از اختلالات شخصیت نابالغ است که ممکن است ریشه در کودکی فرد داشته باشد. این افراد معمولا راه حلهای موقت و ناکار آمدی مثل قهر کردن را به شیوه های صحیح حل مشکلات ترجیح می دهند.
💢قهر، حاصل خشم افراد درونگرا، کم جرات، منفعل پرخاشگر، خجالتی و پرتوقع است. این افراد به دلیل عدم بلوغ شخصیت در ابراز احساساتشان ناتوان هستند.
💢قهر، رفتاری برای بیان اعتراض است و از جانب کسانی که بیماری رفتاری دارند انجام می شود برای برخورد با کسانی که به صورت مداوم قهر می کنند مهمترین نکته اینست که نباید به آنها برای قهرشان جایزه داد.
💥@rraavvaann
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وقتی عشق مرز نمیشناسه! ❤️
نگاه کنید به این موجودات دوستداشتنی که چطور بدون هیچ پیشداوریای، در کنار هم
از لحظاتشون لذت میبرن.
از مرغ و خروسهایی که در کنار هم قرار میگیرن تا سگ و گربههایی که رفیق فابریک شدن…
اینا دقیقاً همون چیزی رو بهمون یادآوری میکنن که دنیامون امروز بیشتر از همیشه بهش نیاز داره: همزیستی مسالمتآمیز و عشق بیقید و شرط.
امیدوارم با دیدن این ویدیو، یه لبخند واقعی بیاد روی لبتون و دلتون گرم شه.
کدوم لحظه بیشتر از همه به دلتون نشست؟
💥@rraavvaann
نگاه کنید به این موجودات دوستداشتنی که چطور بدون هیچ پیشداوریای، در کنار هم
از لحظاتشون لذت میبرن.
از مرغ و خروسهایی که در کنار هم قرار میگیرن تا سگ و گربههایی که رفیق فابریک شدن…
اینا دقیقاً همون چیزی رو بهمون یادآوری میکنن که دنیامون امروز بیشتر از همیشه بهش نیاز داره: همزیستی مسالمتآمیز و عشق بیقید و شرط.
امیدوارم با دیدن این ویدیو، یه لبخند واقعی بیاد روی لبتون و دلتون گرم شه.
کدوم لحظه بیشتر از همه به دلتون نشست؟
💥@rraavvaann
🔥حتی عاشقانه ترین رابطه ها هم یک روز به جایی می رسند، که نباید؛ به آستانه فروپاشی و نابودی.
💥@rraavvaann
آن وقت است که دیگر کسی طعم ساعت ها کنار هم نشستن توی ماشینِ دم کرده، دلهره بوسه های یواشکیِ خیابان های خلوت، مزه شیرین آب طالبی پُر یخ توی گرمای ظهر یا جگرهایی که از سیخ در آورده بودند و خشک بود و نمک نداشت را یادش نمی آید.
دیگر کسی به پا درد خریدهای طولانی و به فردایی که می تواند مثل دیروز و پیش تر باشد، فکر نمی کند.
یک عالمه حرف های ناگفته برای این زده می شود که ردی از گذشته نماند و امیدی به آینده.
من یقین دارم که آدمیزاد،
بارها زاییده می شود.
هر بار به گونه ای، با بهانه ای، از بطنی.
اما آدمی که در آستانه فروپاشی
زاده می شود، به هیچ کدام از آدم های پیش از این شبیه نیست.
نه چشم های غمگینش، نه باور
دست خورده اش و نه اندوه پایان ناپذیرش.
سهم فردای این موجود تازه متولد، وصال دوباره ای باشد یا هجران، چه فرقی می کند؟ که دیگر آن آغوش برایش گرم نخواهد بود و آن بوسه ها شیرین؛
و تا همیشه دنیا، رگباری از کلمات دردناک و طولانی خیالش را آشفته خواهد ساخت.
بعدها
برای فرزندم خواهم نوشت که هنر اصلی،
نه آن هفتگانه مهم،
که هنر عبور از برزخ ها است.
یادش خواهم داد که انسان خوب، در شادی و غم، در آسانی و دشواری، در اوج یا حضیض، همانی می ماند که قبلا بوده. با همان کلمات، با همان رفتارها، با همان نگاه مهربان.
به او خواهم گفت که تعداد مرگ ها و تولدهای یک انسان، فقط روی خودش اثر میگذارد. روی اندوه پیوسته اش.
اما دیگران، او را با واژه هایی به یاد می آورند که در آستانه فروپاشی زاییده می شود.
💥@rraavvaann
💥@rraavvaann
آن وقت است که دیگر کسی طعم ساعت ها کنار هم نشستن توی ماشینِ دم کرده، دلهره بوسه های یواشکیِ خیابان های خلوت، مزه شیرین آب طالبی پُر یخ توی گرمای ظهر یا جگرهایی که از سیخ در آورده بودند و خشک بود و نمک نداشت را یادش نمی آید.
دیگر کسی به پا درد خریدهای طولانی و به فردایی که می تواند مثل دیروز و پیش تر باشد، فکر نمی کند.
یک عالمه حرف های ناگفته برای این زده می شود که ردی از گذشته نماند و امیدی به آینده.
من یقین دارم که آدمیزاد،
بارها زاییده می شود.
هر بار به گونه ای، با بهانه ای، از بطنی.
اما آدمی که در آستانه فروپاشی
زاده می شود، به هیچ کدام از آدم های پیش از این شبیه نیست.
نه چشم های غمگینش، نه باور
دست خورده اش و نه اندوه پایان ناپذیرش.
سهم فردای این موجود تازه متولد، وصال دوباره ای باشد یا هجران، چه فرقی می کند؟ که دیگر آن آغوش برایش گرم نخواهد بود و آن بوسه ها شیرین؛
و تا همیشه دنیا، رگباری از کلمات دردناک و طولانی خیالش را آشفته خواهد ساخت.
بعدها
برای فرزندم خواهم نوشت که هنر اصلی،
نه آن هفتگانه مهم،
که هنر عبور از برزخ ها است.
یادش خواهم داد که انسان خوب، در شادی و غم، در آسانی و دشواری، در اوج یا حضیض، همانی می ماند که قبلا بوده. با همان کلمات، با همان رفتارها، با همان نگاه مهربان.
به او خواهم گفت که تعداد مرگ ها و تولدهای یک انسان، فقط روی خودش اثر میگذارد. روی اندوه پیوسته اش.
اما دیگران، او را با واژه هایی به یاد می آورند که در آستانه فروپاشی زاییده می شود.
💥@rraavvaann
❤1
.
زمان زیادی گذشت
تا که فهمیدم همیشه
اونی که میخوای نمیشه
فهمـیدم که بی تفاوتی
بزرگترین انتقامه
تنفر یه عـشقه
دلخوری و ناراحتی
از میزان اهمیته....
غرور بزرگترین دشـمنه ....
فهمیدم همیشه رفتن
از روی نفرت نیست
هر کی زبونش نرمه
دلش گرم نیست
هر کی اخلاقش تنده
جنسش سخت نیست
ظاهر دلیلی بر باطن نیست
فهمیدم هر کی میخنده
بدون درد و غم نیست!
فهمیدم خیلی موقع ها
خواسته هات حتی
با گریه التماس
انجام شدنی نیست
فهمیدم گاهی اوقات
تواوج شلوغی
تنهاترینی اره تنهاترینی ...
💥@rraavvaann
زمان زیادی گذشت
تا که فهمیدم همیشه
اونی که میخوای نمیشه
فهمـیدم که بی تفاوتی
بزرگترین انتقامه
تنفر یه عـشقه
دلخوری و ناراحتی
از میزان اهمیته....
غرور بزرگترین دشـمنه ....
فهمیدم همیشه رفتن
از روی نفرت نیست
هر کی زبونش نرمه
دلش گرم نیست
هر کی اخلاقش تنده
جنسش سخت نیست
ظاهر دلیلی بر باطن نیست
فهمیدم هر کی میخنده
بدون درد و غم نیست!
فهمیدم خیلی موقع ها
خواسته هات حتی
با گریه التماس
انجام شدنی نیست
فهمیدم گاهی اوقات
تواوج شلوغی
تنهاترینی اره تنهاترینی ...
💥@rraavvaann
❤2
🍃يكى از اشتباهات رايج ما در ارتباط اينست كه به جاي اينكه رك و راست حرفمان را بزنيم و احساساتمان را بيان كنيم
در پي اين هستيم كه به شيوه اى ماهرانه و در لفافه حرف دلمان را با جملاتى با مضمون
"تو در حق من ظلم كردى"
"من قربانى هستم"
"سعى كن ظلم به من نكنى"بزنيم
متاسفانه برچسب هايى كه پيام تو بدي را به فرد مقابلمان منتقل مى كنند اورا ناخودآگاه در ورطه ى بد بودن مى برند و در صفت بيان شده تقويت مى كنند
حالا با خودت رو راست باش دوست من !
چقدر از جملات :
تو بى مسئوليتى
تو قدر نشناسي
تو بي مهر و محبتى
تو بي لياقتى
تو وجدان ندارى
تو بى كفايتى
تو بدقولى
تو من رو دوست ندارى
تو براى من ارزش قائل نيستى
و ...
استفاده مي كني ؟؟؟
حالا كه مى دانى تكرار اين جملات
باعث مى شود فرد در صفات ذكر شده
تقويت شود آيا تكرارشان مى كني ؟!!!
💥@rraavvaann
در پي اين هستيم كه به شيوه اى ماهرانه و در لفافه حرف دلمان را با جملاتى با مضمون
"تو در حق من ظلم كردى"
"من قربانى هستم"
"سعى كن ظلم به من نكنى"بزنيم
متاسفانه برچسب هايى كه پيام تو بدي را به فرد مقابلمان منتقل مى كنند اورا ناخودآگاه در ورطه ى بد بودن مى برند و در صفت بيان شده تقويت مى كنند
حالا با خودت رو راست باش دوست من !
چقدر از جملات :
تو بى مسئوليتى
تو قدر نشناسي
تو بي مهر و محبتى
تو بي لياقتى
تو وجدان ندارى
تو بى كفايتى
تو بدقولى
تو من رو دوست ندارى
تو براى من ارزش قائل نيستى
و ...
استفاده مي كني ؟؟؟
حالا كه مى دانى تكرار اين جملات
باعث مى شود فرد در صفات ذكر شده
تقويت شود آيا تكرارشان مى كني ؟!!!
💥@rraavvaann
آلبرت الیس(بنیانگذار رویکرد عقلانی هیجانی) میگه:
اگر شما چای دوست داشته باشید و پارتنرتان قهوه،
شما با هم "فرق" دارید.
اما اگر شما اصرار کنید که باید او چای را بیشتر از قهوه دوست داشته باشه، شما با هم "اختلاف" دارید.
"فرقها" ریشه در تفاوتِ سرشتها دارند و راهحل، در پذیرش آنهاست
و "اختلافات" ریشه در تفاوتِ منش ها دارند و راهحل، در پختگی و اعتلای مهارتهاست.
💬دکتر روح الله صدیق
@rraavvaann 🪴
اگر شما چای دوست داشته باشید و پارتنرتان قهوه،
شما با هم "فرق" دارید.
اما اگر شما اصرار کنید که باید او چای را بیشتر از قهوه دوست داشته باشه، شما با هم "اختلاف" دارید.
"فرقها" ریشه در تفاوتِ سرشتها دارند و راهحل، در پذیرش آنهاست
و "اختلافات" ریشه در تفاوتِ منش ها دارند و راهحل، در پختگی و اعتلای مهارتهاست.
💬دکتر روح الله صدیق
@rraavvaann 🪴
❣رقصیدن شما را باهوشتر میکند
💥@rraavvaann
باور بکنید یا نه، مطالعات و پژوهشهای اخیر ادعا میکنند رقصیدن شما را باهوشترمیکند. نشان داده شده است که رقصیدن منظم به دور ماندن شما از بیماری آلزایمر کمک میکند. این کار عملکرد شناختی را در هر سنی افزایش میدهد. در مطالعهای که در دانشکدهی پزشکی آلبرت انیشتین انجام شد، نشان داده شده است که اکثر فعالیتها، که توسط افراد سالمند انجام میشود، یعنی افراد بالای ۷۵ سال، هیچ تاثیری بر ابتلای آنها به زوال عقل ندارد.
تنها فعالیتی که از زوال عقلی آنها جلوگیری میکند رقصیدن منظم است.
رقصیدن میتواند مغز ما را تمرین دهد که دچار گیجی و ابهام نشود. رقص در موقعیتهای اجتماعی به مغز کمک میکند اندروفین ترشح کند، که باعث میشود احساس خوبی به شما دست بدهد.
بارها و بارها، و در مطالعه پشت مطالعه این امر اثبات شده است که رقصیدن مکرر میتواند عملکرد مغز را، از هر فعالیت دیگری، بیشتر بهبود ببخشد.
💥@rraavvaann
💥@rraavvaann
باور بکنید یا نه، مطالعات و پژوهشهای اخیر ادعا میکنند رقصیدن شما را باهوشترمیکند. نشان داده شده است که رقصیدن منظم به دور ماندن شما از بیماری آلزایمر کمک میکند. این کار عملکرد شناختی را در هر سنی افزایش میدهد. در مطالعهای که در دانشکدهی پزشکی آلبرت انیشتین انجام شد، نشان داده شده است که اکثر فعالیتها، که توسط افراد سالمند انجام میشود، یعنی افراد بالای ۷۵ سال، هیچ تاثیری بر ابتلای آنها به زوال عقل ندارد.
تنها فعالیتی که از زوال عقلی آنها جلوگیری میکند رقصیدن منظم است.
رقصیدن میتواند مغز ما را تمرین دهد که دچار گیجی و ابهام نشود. رقص در موقعیتهای اجتماعی به مغز کمک میکند اندروفین ترشح کند، که باعث میشود احساس خوبی به شما دست بدهد.
بارها و بارها، و در مطالعه پشت مطالعه این امر اثبات شده است که رقصیدن مکرر میتواند عملکرد مغز را، از هر فعالیت دیگری، بیشتر بهبود ببخشد.
💥@rraavvaann
🔥باور کن هرچیزی یه وقتی داره، هر اتفاقی به وقتش خوشه، به موقعش به دل میشینه، به موقعش به دل میچسبه. بعدش دیگه از دهن میفته، از چشمِ دل میفته....
الان که جوونی باید دل بدی به خواسته ی دلت. الان که جونشو داری باید با همه ی توانت بدوئی تا برسی به مقصود دلت. وگرنه امروزت که بشه فردا و جوونیت که بشه پیری، گیریم که هی با خودت بگی هنوز دلم جوونه، گیریم که رژِ قرمزِ جیغ بزنی و پیراهنای مردونه ی رنگِ شاد بپوشی، دیگه نه پاهات قوتِ دوئیدنو داره، نه دستات زور چنگ زدن به ریسمون آرزوهات رو!
باور کنی یا نه، جونِ جوونی که از پاهات بره، دو قدمم که برداری سمت خواهش دلت، نفست میگیره، به نفس نفس میفتی...
تا دیر نشده حرفِ دلتو گوش کن،
تا دیر نشده با دلت راه بیا،
همین امروز بشین پایِ دلت و درداش...
باور کن فردا دیگه خیلی دیره،
خیلی دیر !
💥@rraavvaann
الان که جوونی باید دل بدی به خواسته ی دلت. الان که جونشو داری باید با همه ی توانت بدوئی تا برسی به مقصود دلت. وگرنه امروزت که بشه فردا و جوونیت که بشه پیری، گیریم که هی با خودت بگی هنوز دلم جوونه، گیریم که رژِ قرمزِ جیغ بزنی و پیراهنای مردونه ی رنگِ شاد بپوشی، دیگه نه پاهات قوتِ دوئیدنو داره، نه دستات زور چنگ زدن به ریسمون آرزوهات رو!
باور کنی یا نه، جونِ جوونی که از پاهات بره، دو قدمم که برداری سمت خواهش دلت، نفست میگیره، به نفس نفس میفتی...
تا دیر نشده حرفِ دلتو گوش کن،
تا دیر نشده با دلت راه بیا،
همین امروز بشین پایِ دلت و درداش...
باور کن فردا دیگه خیلی دیره،
خیلی دیر !
💥@rraavvaann
❤2
🔥لازم نیست برای کسی که نمیفهمه
توضیح بدی چه کارایی براش کردی
و چقدر باهاش ساختی
و چقدر به فکرش بودی.
خودت رو ازش بگیر
و هیچ توجهی بهش نکن
گذر زمان خودش همه چیز رو
بهش میفهمونه.
یادت باشه حتی اعتراض و داد و بیداد هم یه نوع توجه محسوب میشه...
💥@rraavvaann
توضیح بدی چه کارایی براش کردی
و چقدر باهاش ساختی
و چقدر به فکرش بودی.
خودت رو ازش بگیر
و هیچ توجهی بهش نکن
گذر زمان خودش همه چیز رو
بهش میفهمونه.
یادت باشه حتی اعتراض و داد و بیداد هم یه نوع توجه محسوب میشه...
💥@rraavvaann
❤️گاهی در روابط، آدمها
در دلشان لبریز از خواستهاند،
اما لبشان قفل است.
حرفی از نیاز نمیزنند،
اما گله دارند که چرا فهمیده نمیشوند،
چرا کسی برایشان قدمی برنمیدارد.
آنچه در این میان فراموش میشود،
این است که هیچکس جادوگر نیست،
هیچکس نمیتواند از سکوت،
صدای نیاز را بشنود،
از اخم، تمنای محبت را بفهمد.
ما به شریکمان خرده میگیریم که چرا نمیبیند،
در حالی که خودمان چیزی برای دیدن نشان ندادهایم.
رابطهای سالم، نه بر پایهٔ حدس و گمان،
بلکه بر پایهٔ گفتوگو میچرخد،
بر توانایی صادقانه گفتن آنچه میخواهیم،
آنچه نیاز داریم، و آنچه درونمان میگذرد.
ناتوانی در بیان خواستهها،
اغلب ما را به سمت بازیهای ذهنی
و واکنشهای دفاعی میبرد.
در این وضعیت، به جای گفتوگو، سرزنش میکنیم،
به جای درخواست، فاصله میگیریم یا دعوا راه میاندازیم.
چون بلد نیستیم نیازمان را بگوییم،
امیدواریم که دیگری حدس بزند،
اما حدس همیشه خطا دارد
و خطاها تلنبار میشوند تا جایی که
خشم و دلخوری فوران میکنند.
در این میان، رابطه قربانی میشود،
نه از کممحبتی، بلکه از کمگفتوگویی.
ابراز احساس،
مهارتیست که بسیاری از ما یاد نگرفتهایم.
نه در مدرسه،
نه در خانه،
هیچوقت کسی به ما نیاموخت که گفتن
"من نیاز دارم"
یا "از این موضوع ناراحتم"
چهقدر میتواند نجاتبخش باشد.
در نبود این مهارت،
ما اغلب به یکی از دو پاسخ غریزی پناه میبریم:
یا حمله میکنیم، یا عقبنشینی.
اما هیچکدام از این دو، نه نیاز ما را تأمین میکند،
و نه رابطه را ترمیم می کند.
فقط فاصلهها را بیشتر میکند،
سوءتفاهمها را عمیقتر، و خستگیها را مزمنتر می کند.
رابطه وقتی میبالد که گفتوگو در آن زنده باشد.
نه گفتوگویی پر از اتهام،
بلکه پر از شفافیت.
اینکه بتوانی بگویی:
"من این را میخواهم"،
بدون ترس از قضاوت یا طرد شدن.
اینکه شریک تو بفهمد که قرار نیست ذهنخوانی کند،
فقط کافیست شنونده باشد.
و تو هم یاد بگیری که بهجای انباشت خشم و دلخوری،
آن را در کلماتت جاری کنی.
اینگونه است که رابطه نفس میکشد،
جان میگیرد،
و از سطح به عمق میرود،
نه با سکوت و توقع،
بلکه با گفتوگویی که از دل برمیآید.
💥@rraavvaann
در دلشان لبریز از خواستهاند،
اما لبشان قفل است.
حرفی از نیاز نمیزنند،
اما گله دارند که چرا فهمیده نمیشوند،
چرا کسی برایشان قدمی برنمیدارد.
آنچه در این میان فراموش میشود،
این است که هیچکس جادوگر نیست،
هیچکس نمیتواند از سکوت،
صدای نیاز را بشنود،
از اخم، تمنای محبت را بفهمد.
ما به شریکمان خرده میگیریم که چرا نمیبیند،
در حالی که خودمان چیزی برای دیدن نشان ندادهایم.
رابطهای سالم، نه بر پایهٔ حدس و گمان،
بلکه بر پایهٔ گفتوگو میچرخد،
بر توانایی صادقانه گفتن آنچه میخواهیم،
آنچه نیاز داریم، و آنچه درونمان میگذرد.
ناتوانی در بیان خواستهها،
اغلب ما را به سمت بازیهای ذهنی
و واکنشهای دفاعی میبرد.
در این وضعیت، به جای گفتوگو، سرزنش میکنیم،
به جای درخواست، فاصله میگیریم یا دعوا راه میاندازیم.
چون بلد نیستیم نیازمان را بگوییم،
امیدواریم که دیگری حدس بزند،
اما حدس همیشه خطا دارد
و خطاها تلنبار میشوند تا جایی که
خشم و دلخوری فوران میکنند.
در این میان، رابطه قربانی میشود،
نه از کممحبتی، بلکه از کمگفتوگویی.
ابراز احساس،
مهارتیست که بسیاری از ما یاد نگرفتهایم.
نه در مدرسه،
نه در خانه،
هیچوقت کسی به ما نیاموخت که گفتن
"من نیاز دارم"
یا "از این موضوع ناراحتم"
چهقدر میتواند نجاتبخش باشد.
در نبود این مهارت،
ما اغلب به یکی از دو پاسخ غریزی پناه میبریم:
یا حمله میکنیم، یا عقبنشینی.
اما هیچکدام از این دو، نه نیاز ما را تأمین میکند،
و نه رابطه را ترمیم می کند.
فقط فاصلهها را بیشتر میکند،
سوءتفاهمها را عمیقتر، و خستگیها را مزمنتر می کند.
رابطه وقتی میبالد که گفتوگو در آن زنده باشد.
نه گفتوگویی پر از اتهام،
بلکه پر از شفافیت.
اینکه بتوانی بگویی:
"من این را میخواهم"،
بدون ترس از قضاوت یا طرد شدن.
اینکه شریک تو بفهمد که قرار نیست ذهنخوانی کند،
فقط کافیست شنونده باشد.
و تو هم یاد بگیری که بهجای انباشت خشم و دلخوری،
آن را در کلماتت جاری کنی.
اینگونه است که رابطه نفس میکشد،
جان میگیرد،
و از سطح به عمق میرود،
نه با سکوت و توقع،
بلکه با گفتوگویی که از دل برمیآید.
💥@rraavvaann
❤2
🔥بیشتر ما در گذشتهمان کسانی را داشتهایم
که ما را سرزنش کردند،
تحقیرمان کردند،
دست انداختند،
کنار گذاشتند.
پدری که صدایمان را نشنید،
مادری که اشکهایمان را نادیده گرفت،
معلمی که به جای درک، تنبیهمان کرد.
همکلاسیهایی که از تفاوتهایمان خنده ساختند،
محبوبی که پشت کرد و رفت.
لحظاتی داشتهایم که با تمام وجود
دلمان خواست زمان را عقب بکشیم،
کلمهای را نگوییم،
کاری را نکنیم،
یا اصلا دیده نمیشدیم.
خجالت کشیدهایم،
ترسیدهایم،
سرخورده شدهایم،
و به مرور، همهی اینها را در خودمان دفن کردهایم.
اما آنچه دفن شده،
لزوماً از بین نرفته است.
این شرمها،
ترسها،
حسادتها
و دلخوریهای قدیمی،
در لایههای زیرین روانمان تهنشین شدهاند،
ساکت، اما زنده.
ما یاد گرفتهایم که آنها را نادیده بگیریم
تا سبکتر زندگی کنیم،
اما آنها در تاریکی خودشان را بازسازی کردهاند،
رشد کردهاند، و منتظر ماندهاند.
منتظر یک لحظه بیحواس،
یک اتفاق ساده،
یک جرقه کوچک تا در قالب یک واکنش ناگهانی،
یک رفتار پیشبینیناپذیر، از درون ما بیرون بجهند.
و درست همان جاست که ما از خودمان میپرسیم:
"چرا این کار را کردم؟"،
"چرا اینقدر عصبانی شدم؟"،
"چرا گفتم؟ چرا زدم؟ چرا شکستم؟"
این همان لحظهایست که یک هیجان قدیمی،
که سالها پیش دفناش کرده بودیم،
سر از خاک بیرون میآورد
و اختیار لحظهای ما را بهدست میگیرد.
نه از سر بدی،
بلکه از سر فشاری که تحملش را دیگر نداشته ایم.
از سر تنگنایی که برای رهایی، راهی جز فوران ندیده است.
ما با این هیجانات سرکوبشده زندگی میکنیم،
با این تنشهای ابرازنشده که بهدنبال رهاییاند.
آنها میخواهند دیده شوند،
شنیده شوند، به رسمیت شناخته شوند.
و تا زمانی که فرصت حرف زدن به آنها ندهیم،
تا وقتی برایشان جایی باز نکنیم،
آنها هر بار از راهی دیگر،
با شکلی دیگر،
با شدتی بیشتر،
باز خواهند گشت.
این بازگشتها را نه باید محکوم کرد،
نه باید ترسید.
باید آنها را فهمید،
باید به آنها گوش داد،
باید آرامشان کرد،
باید پذیرفت که هر زخمی،
اگر شنیده شود، دست از فریاد میکشد.
💥@rraavvaann
که ما را سرزنش کردند،
تحقیرمان کردند،
دست انداختند،
کنار گذاشتند.
پدری که صدایمان را نشنید،
مادری که اشکهایمان را نادیده گرفت،
معلمی که به جای درک، تنبیهمان کرد.
همکلاسیهایی که از تفاوتهایمان خنده ساختند،
محبوبی که پشت کرد و رفت.
لحظاتی داشتهایم که با تمام وجود
دلمان خواست زمان را عقب بکشیم،
کلمهای را نگوییم،
کاری را نکنیم،
یا اصلا دیده نمیشدیم.
خجالت کشیدهایم،
ترسیدهایم،
سرخورده شدهایم،
و به مرور، همهی اینها را در خودمان دفن کردهایم.
اما آنچه دفن شده،
لزوماً از بین نرفته است.
این شرمها،
ترسها،
حسادتها
و دلخوریهای قدیمی،
در لایههای زیرین روانمان تهنشین شدهاند،
ساکت، اما زنده.
ما یاد گرفتهایم که آنها را نادیده بگیریم
تا سبکتر زندگی کنیم،
اما آنها در تاریکی خودشان را بازسازی کردهاند،
رشد کردهاند، و منتظر ماندهاند.
منتظر یک لحظه بیحواس،
یک اتفاق ساده،
یک جرقه کوچک تا در قالب یک واکنش ناگهانی،
یک رفتار پیشبینیناپذیر، از درون ما بیرون بجهند.
و درست همان جاست که ما از خودمان میپرسیم:
"چرا این کار را کردم؟"،
"چرا اینقدر عصبانی شدم؟"،
"چرا گفتم؟ چرا زدم؟ چرا شکستم؟"
این همان لحظهایست که یک هیجان قدیمی،
که سالها پیش دفناش کرده بودیم،
سر از خاک بیرون میآورد
و اختیار لحظهای ما را بهدست میگیرد.
نه از سر بدی،
بلکه از سر فشاری که تحملش را دیگر نداشته ایم.
از سر تنگنایی که برای رهایی، راهی جز فوران ندیده است.
ما با این هیجانات سرکوبشده زندگی میکنیم،
با این تنشهای ابرازنشده که بهدنبال رهاییاند.
آنها میخواهند دیده شوند،
شنیده شوند، به رسمیت شناخته شوند.
و تا زمانی که فرصت حرف زدن به آنها ندهیم،
تا وقتی برایشان جایی باز نکنیم،
آنها هر بار از راهی دیگر،
با شکلی دیگر،
با شدتی بیشتر،
باز خواهند گشت.
این بازگشتها را نه باید محکوم کرد،
نه باید ترسید.
باید آنها را فهمید،
باید به آنها گوش داد،
باید آرامشان کرد،
باید پذیرفت که هر زخمی،
اگر شنیده شود، دست از فریاد میکشد.
💥@rraavvaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیدن این ویدیو درک خیلی عمیقی نسبت به معنای زندگی نشون میده:
@rraavvaann 🪴
@rraavvaann 🪴
👏5👍2👎1