اومدم راه برم دلم واشه
ولی همون نیمکته رو دیدم که دوتایی روش نشستیم و آهنگ خوندیم و خندیدیم و فیلم گرفتیم
رفتم همونجایی که دوتایی نشستیم پاهامونو آویزون کردیم و شیرکاکائو خوردیم. ولی تو دیگه نیستی. دلم برای تو تنگ شده، دلم برای لحظه هامون تنگ شده، دلم برای خودم وقتی تو کنارم بودی تنگ شده.
خلاصه که کوفتم شد هواخوری.
ولی همون نیمکته رو دیدم که دوتایی روش نشستیم و آهنگ خوندیم و خندیدیم و فیلم گرفتیم
رفتم همونجایی که دوتایی نشستیم پاهامونو آویزون کردیم و شیرکاکائو خوردیم. ولی تو دیگه نیستی. دلم برای تو تنگ شده، دلم برای لحظه هامون تنگ شده، دلم برای خودم وقتی تو کنارم بودی تنگ شده.
خلاصه که کوفتم شد هواخوری.
منزجرکننده و کثیف ترین آدمارو راه دادم توو تنهاییام. شرمنده روح و جسمم هستم. آلوده کننده بودن. :)
انگار کن انارهای رسیده ی آبان ماه را فشرده باشند به روی پیراهن سفید محبوبت، انگار کن تمام آدم هایی که خیال کرده بودی قریب دنیایت هستند، غریب ترینند. انگار کن کسانی که تمام تلاشت را کرده بودی لحظه ای لبخند روی لبشان بیاید، ساعت ها، روزها، ماه ها، مادر گریه هایت شوند. انگار کن برای دیدن ستاره دنباله دار ساعت ها راه رفته باشی و چند ثانیه ای دیر رسیده باشی.
انگار کن ساعت ها نبوده باشی و کسی متوجه نشده باشد. انگار کن ساعت ها چشم به در دوخته باشی و کسی نیامده باشد. انگار کن آرامشت را فروخته باشی به قیمت هیچ.
انگار کن ساعت ها نبوده باشی و کسی متوجه نشده باشد. انگار کن ساعت ها چشم به در دوخته باشی و کسی نیامده باشد. انگار کن آرامشت را فروخته باشی به قیمت هیچ.