Forwarded from مشکاة الأسرار
✨ کانال مشکاة الأسرار ✨
🌿 مستنداتی در باب درخواست مستقیم از اهل بیت علیهم السلام
✨ https://www.tg-me.com/meshkaat_al_asrar
🌿 لینک گروه مشکاة الأسرار
✨ https://www.tg-me.com/meshkat_al_asrar
🌿 مستنداتی در باب درخواست مستقیم از اهل بیت علیهم السلام
✨ https://www.tg-me.com/meshkaat_al_asrar
🌿 لینک گروه مشکاة الأسرار
✨ https://www.tg-me.com/meshkat_al_asrar
Telegram
مشکاة الأسرار
🌱 مشکاة الأسرار 🌱
🍃مستنداتی در باب درخواست مستقیم از اهل بیت علیهم السلام
📝 @meshkaat_al_asrar
🌱 گروه مشکاة الأسرار
💖 @meshkat_al_asrar
.
✨ نور الأنوار - فضائل ، مستندات ، نقد مقصره:
🌱 @nour_al_anvar
💻 گروه مباحثات:
🌟 @nour_al_anvar_110
🍃مستنداتی در باب درخواست مستقیم از اهل بیت علیهم السلام
📝 @meshkaat_al_asrar
🌱 گروه مشکاة الأسرار
💖 @meshkat_al_asrar
.
✨ نور الأنوار - فضائل ، مستندات ، نقد مقصره:
🌱 @nour_al_anvar
💻 گروه مباحثات:
🌟 @nour_al_anvar_110
محبت اهل البیت صلوات الله علیهم حسنه ایست که هیچ سیئه ای همراه آن آسیب نمی رساند .
امام صادق صلوات الله علیه فرمودند : كان رجل يبيع الزيت وكان يحب رسول الله صلى الله عليه وآله حبا شديدا كان إذا أراد أن يذهب في حاجته لم يمض حتى ينظر إلى رسول الله صلى الله عليه وآله وقد عرف ذلك منه فإذا جاء تطاول له حتى ينظر إليه، حتى إذا كانت ذات يوم دخل عليه فتطاول له رسول الله صلى الله عليه وآله حتى نظر إليه ثم مضى في حاجته فلم يكن بأسرع من أن رجع فلما رآه رسول الله صلى الله عليه وآله قد فعل ذلك أشار إليه بيده إجلس فجلس بين يديه فقال: مالك فعلت اليوم شيئا لم تكن تفعله قبل ذلك؟ فقال: يا رسول الله صلی الله علیه و آله والذي بعثك بالحق نبيا ( صلی الله علیه و آله ) لغشى قلبي شئ من ذكرك حتى ما استطعت أن أمضي في حاجتي حتى رجعت إليك، فدعا له وقال له خيرا ثم مكث رسول الله صلى الله عليه وآله أياما لا يراه فلما فقده سأل عنه فقيل: يا رسول الله صلی الله علیه و آله ما رأيناه منذ أيام فانتعل رسول الله صلى الله عليه وآله وانتعل معه أصحابه وانطلق حتى أتوا سوق الزيت فإذا دكان الرجل ليس فيه أحد، فسأل عنه جيرته فقيل: يا رسول الله مات ولقد كان عندنا أمينا صدوقا إلا أنه قد كان فيه خصلة، قال: وما هي؟ قالوا: كان يرهق يعنون يتبع النساء فقال رسول الله صلى الله عليه وآله : رحمه الله والله لقد كان يحبني حبا لو كان نخاسا لغفر الله له.
امام صادق صلوات الله علیه فرمودند: مردى بود كه روغن زيتون مى فروخت و پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله را شدیداً دوست مى داشت او هر گاه مى خواست دنبال كارى برود نخست پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را ديدار مى كرد و ایشان را نظاره میکرد و اين شيوه از او شهرت يافته بود، و هر گاه نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مى آمد آن حضرت صلّى اللَّه عليه و آله گردن مى كشيد تا آن مرد او را ببيند. يك روز خدمت حضرت صلّى اللَّه عليه و آله رسيد و حضرت صلّى اللَّه عليه و آله هم براى او گردن برافراشت و او به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نگريست و رفت و طولى نكشيد، كه برگشت و چون پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ديد كه او چنين كرد با دست به وى اشاره كرد كه: بنشين. او در برابر پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله نشست و حضرت صلّى اللَّه عليه و آله از او پرسيد: امروز كارى كردى كه پيش از آن نمى كردى [يعنى زود برگشتى]، و او در پاسخ عرض كرد: اى پيامبر خدا! صلی الله علیه و آله سوگند به آن كسى كه تو را براستى و درستى براى هدايت مردمان برانگيخت، يادت دل مرا فرا گرفته است، تا جايى كه نتوانستم پى كارم روم و نزد شما بازگشتم. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله براى او دعا كرد و پاسخ خوبى به او داد، و پس از آن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله چند روز را گذرانيد بى آنكه او را ببيند، پس از حال او جويا شد. بديشان عرض كردند: يا رسول اللَّه! صلی الله علیه و آله چند روزى است كه او را نديده ايم. پس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله كفش بر پاى كرد و اصحابش نيز با او كفش بر پاى كردند و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به راه افتاد تا همگى به بازار روغن فروشان رسيدند و ناگاه ديدند كه در دكان مرد كسى نيست. حضرت صلّى اللَّه عليه و آله از همسايگانش حال او را پرسيد. گفتند: يا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله او از دنیا رفته است. وى نزد ما شخصى امين و درستكار بود جز آنكه خصلتى داشت. حضرت صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: آن خصلت چه بود؟
گفتند: لوده بود - دنبال زن ها مى افتاد - پس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: خدا او را رحمت كند. بخدا كه مرا سخت دوست مى داشت و اگر برده فروش هم بود، قطعا خدا او را مى آمرزيد.
الروضة من الكافي صفحه ۷۷
قول اون افراد احتمال داره یا اشتباه فهمیده باشند از رفتار های اون محب یا ممکن هست اتهام باشه الله اعلم
#محبت
امام صادق صلوات الله علیه فرمودند : كان رجل يبيع الزيت وكان يحب رسول الله صلى الله عليه وآله حبا شديدا كان إذا أراد أن يذهب في حاجته لم يمض حتى ينظر إلى رسول الله صلى الله عليه وآله وقد عرف ذلك منه فإذا جاء تطاول له حتى ينظر إليه، حتى إذا كانت ذات يوم دخل عليه فتطاول له رسول الله صلى الله عليه وآله حتى نظر إليه ثم مضى في حاجته فلم يكن بأسرع من أن رجع فلما رآه رسول الله صلى الله عليه وآله قد فعل ذلك أشار إليه بيده إجلس فجلس بين يديه فقال: مالك فعلت اليوم شيئا لم تكن تفعله قبل ذلك؟ فقال: يا رسول الله صلی الله علیه و آله والذي بعثك بالحق نبيا ( صلی الله علیه و آله ) لغشى قلبي شئ من ذكرك حتى ما استطعت أن أمضي في حاجتي حتى رجعت إليك، فدعا له وقال له خيرا ثم مكث رسول الله صلى الله عليه وآله أياما لا يراه فلما فقده سأل عنه فقيل: يا رسول الله صلی الله علیه و آله ما رأيناه منذ أيام فانتعل رسول الله صلى الله عليه وآله وانتعل معه أصحابه وانطلق حتى أتوا سوق الزيت فإذا دكان الرجل ليس فيه أحد، فسأل عنه جيرته فقيل: يا رسول الله مات ولقد كان عندنا أمينا صدوقا إلا أنه قد كان فيه خصلة، قال: وما هي؟ قالوا: كان يرهق يعنون يتبع النساء فقال رسول الله صلى الله عليه وآله : رحمه الله والله لقد كان يحبني حبا لو كان نخاسا لغفر الله له.
امام صادق صلوات الله علیه فرمودند: مردى بود كه روغن زيتون مى فروخت و پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله را شدیداً دوست مى داشت او هر گاه مى خواست دنبال كارى برود نخست پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را ديدار مى كرد و ایشان را نظاره میکرد و اين شيوه از او شهرت يافته بود، و هر گاه نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مى آمد آن حضرت صلّى اللَّه عليه و آله گردن مى كشيد تا آن مرد او را ببيند. يك روز خدمت حضرت صلّى اللَّه عليه و آله رسيد و حضرت صلّى اللَّه عليه و آله هم براى او گردن برافراشت و او به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نگريست و رفت و طولى نكشيد، كه برگشت و چون پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ديد كه او چنين كرد با دست به وى اشاره كرد كه: بنشين. او در برابر پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله نشست و حضرت صلّى اللَّه عليه و آله از او پرسيد: امروز كارى كردى كه پيش از آن نمى كردى [يعنى زود برگشتى]، و او در پاسخ عرض كرد: اى پيامبر خدا! صلی الله علیه و آله سوگند به آن كسى كه تو را براستى و درستى براى هدايت مردمان برانگيخت، يادت دل مرا فرا گرفته است، تا جايى كه نتوانستم پى كارم روم و نزد شما بازگشتم. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله براى او دعا كرد و پاسخ خوبى به او داد، و پس از آن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله چند روز را گذرانيد بى آنكه او را ببيند، پس از حال او جويا شد. بديشان عرض كردند: يا رسول اللَّه! صلی الله علیه و آله چند روزى است كه او را نديده ايم. پس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله كفش بر پاى كرد و اصحابش نيز با او كفش بر پاى كردند و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به راه افتاد تا همگى به بازار روغن فروشان رسيدند و ناگاه ديدند كه در دكان مرد كسى نيست. حضرت صلّى اللَّه عليه و آله از همسايگانش حال او را پرسيد. گفتند: يا رسول اللَّه صلی الله علیه و آله او از دنیا رفته است. وى نزد ما شخصى امين و درستكار بود جز آنكه خصلتى داشت. حضرت صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: آن خصلت چه بود؟
گفتند: لوده بود - دنبال زن ها مى افتاد - پس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: خدا او را رحمت كند. بخدا كه مرا سخت دوست مى داشت و اگر برده فروش هم بود، قطعا خدا او را مى آمرزيد.
الروضة من الكافي صفحه ۷۷
قول اون افراد احتمال داره یا اشتباه فهمیده باشند از رفتار های اون محب یا ممکن هست اتهام باشه الله اعلم
#محبت
امیرالمومنین امام علی ( صلوات الله علیه و آله ) و بدگویی و سبِ علنیِ معاویه زنازاده و مقصره
به سند صحیح از امام باقر صلوات الله علیه که فرمودند: درحالیکه مردم دور امیرالمومنین امام علی صلوات الله علیه و آله جمع بودند حضرت به فرستاده معاویه ی زنازاده ملعون فرمودند :
قَاتَلَ اللَّهُ ابْنَ آکِلَةِ الْأَکْبَادِ مَا أَضَلَّهُ وَ أَعْمَاهُ وَ مَنْ مَعَهُ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَعْتَقَ جَارِیَةً فَمَا أَحْسَنَ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِهَا حُکْمُ اللَّهِ بَیْنِی وَ بَیْنَ هَذِهِ الْأُمَّةِ قَطَعُوا رَحِمِی وَ أَضَاعُوا أَیَّامِی وَ دَفَعُوا حَقِّی وَ صَغَّرُوا عَظِیمَ مَنْزِلَتِی .
خداوند پسر هند جگرخوار را بکشد! چقدر او و همراهانش در گمراهی و کوری هستند! به خدا سوگند که او کنیزی را آزاد کرد و ندانست که چگونه با او ازدواج کند. خداوند میان من و این امّت داوری کند ؛ رحم مرا قطع كردند و روزگارم را تباه ساختند و حق مرا دفع کردند و جایگاه عظیم مرا کوچک نمودند .
الخصال جلد ۲ صفحه ۴۴۰
#سب
به سند صحیح از امام باقر صلوات الله علیه که فرمودند: درحالیکه مردم دور امیرالمومنین امام علی صلوات الله علیه و آله جمع بودند حضرت به فرستاده معاویه ی زنازاده ملعون فرمودند :
قَاتَلَ اللَّهُ ابْنَ آکِلَةِ الْأَکْبَادِ مَا أَضَلَّهُ وَ أَعْمَاهُ وَ مَنْ مَعَهُ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَعْتَقَ جَارِیَةً فَمَا أَحْسَنَ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِهَا حُکْمُ اللَّهِ بَیْنِی وَ بَیْنَ هَذِهِ الْأُمَّةِ قَطَعُوا رَحِمِی وَ أَضَاعُوا أَیَّامِی وَ دَفَعُوا حَقِّی وَ صَغَّرُوا عَظِیمَ مَنْزِلَتِی .
خداوند پسر هند جگرخوار را بکشد! چقدر او و همراهانش در گمراهی و کوری هستند! به خدا سوگند که او کنیزی را آزاد کرد و ندانست که چگونه با او ازدواج کند. خداوند میان من و این امّت داوری کند ؛ رحم مرا قطع كردند و روزگارم را تباه ساختند و حق مرا دفع کردند و جایگاه عظیم مرا کوچک نمودند .
الخصال جلد ۲ صفحه ۴۴۰
#سب
امام صادق صلوات الله علیه فرمودند :
إِنَّ اَللَّهَ لاَ يَجْعَلُ حُجَّةً فِي أَرْضِهِ يُسْأَلُ عَنْ شَيْءٍ فَيَقُولُ لاَ أَدْرِي .
قطعا خدا در زمین خود حجتی را قرار نمی دهد که از چیزی سؤال شود پس بگوید که نمی دانم .
الکافي جلد ۱ صفحه ۲۲۷
_ روایات مشابه
#علم_امام
إِنَّ اَللَّهَ لاَ يَجْعَلُ حُجَّةً فِي أَرْضِهِ يُسْأَلُ عَنْ شَيْءٍ فَيَقُولُ لاَ أَدْرِي .
قطعا خدا در زمین خود حجتی را قرار نمی دهد که از چیزی سؤال شود پس بگوید که نمی دانم .
الکافي جلد ۱ صفحه ۲۲۷
_ روایات مشابه
#علم_امام
⇔🔹️ثقلین🔹️⇔
امیرالمومنین امام علی ( صلوات الله علیه و آله ) و بدگویی و سبِ علنیِ معاویه زنازاده و مقصره به سند صحیح از امام باقر صلوات الله علیه که فرمودند: درحالیکه مردم دور امیرالمومنین امام علی صلوات الله علیه و آله جمع بودند حضرت به فرستاده معاویه ی زنازاده ملعون…
امام صادق صلوات الله علیه فرمودند :
لَا إِیمَانَ بِاللَّهِ إِلَّا بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
ایمانی به الله نیست مگر با بیزاری از دشمنان الله عزوجل .
الخصال جلد ۲ صفحه ۶۰۳
#برائت
لَا إِیمَانَ بِاللَّهِ إِلَّا بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
ایمانی به الله نیست مگر با بیزاری از دشمنان الله عزوجل .
الخصال جلد ۲ صفحه ۶۰۳
#برائت
Forwarded from ⇔🔹️ثقلین🔹️⇔
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میگن رفیقت تا جهنم یعنی امام حسین صلوات الله علیه و آله
قَالَ نَعَمْ قُلْتُ ذَلِکَ وَ إِنْ وَجَدْتُهُ فِی النَّارِ أَخْرَجْتُهُ
محمد بن احمد بن داود بن عقبه گوید که همسایه ای به نام علی بن محمد داشتم که میگفت: هر ماه یک بار به زیارت امام حسین صلوات الله علیه و آله می رفتم. سپس سالخورده شدم و جسمم ناتوان گشت و یک بار از زیارت امام حسین صلوات الله علیه و آله باز ماندم، سپس پیاده به زیارت او رفتم و پس از چند روز رسیدم و سلام دادم و دو رکعت نماز زیارت خواندم و چون خوابیدم، امام حسین صلوات الله علیه و آله را دیدم که از مزارش برخاسته و به من فرمودند: ای علی، چرا تو که پیش از این مهربان بودی، بی مهری کردی؟ گفتم سرورم، پیکرم ناتوان گشته و گامهایم سست و پنداشتم که آخر عمرم است پس چند روزی طول کشید تا به نزد تو آمدم. سخنی از شما به روایت شنیدم که دوست دارم از خود شما بشنوم. حضرت صلوات الله علیه و آله فرمودند: بگو. گفتم از شما روایت است که فرمودید: هر که مرا در حیاتش زیارت کند، پس از وفاتش به دیدار او می آیم. فرمودند: آری چنین گفتم و اگر او را در آتش بیابم، وی را خارج خواهم ساخت.
بحارالانوار جلد ۹۸ صفحه ۱۶
قَالَ نَعَمْ قُلْتُ ذَلِکَ وَ إِنْ وَجَدْتُهُ فِی النَّارِ أَخْرَجْتُهُ
محمد بن احمد بن داود بن عقبه گوید که همسایه ای به نام علی بن محمد داشتم که میگفت: هر ماه یک بار به زیارت امام حسین صلوات الله علیه و آله می رفتم. سپس سالخورده شدم و جسمم ناتوان گشت و یک بار از زیارت امام حسین صلوات الله علیه و آله باز ماندم، سپس پیاده به زیارت او رفتم و پس از چند روز رسیدم و سلام دادم و دو رکعت نماز زیارت خواندم و چون خوابیدم، امام حسین صلوات الله علیه و آله را دیدم که از مزارش برخاسته و به من فرمودند: ای علی، چرا تو که پیش از این مهربان بودی، بی مهری کردی؟ گفتم سرورم، پیکرم ناتوان گشته و گامهایم سست و پنداشتم که آخر عمرم است پس چند روزی طول کشید تا به نزد تو آمدم. سخنی از شما به روایت شنیدم که دوست دارم از خود شما بشنوم. حضرت صلوات الله علیه و آله فرمودند: بگو. گفتم از شما روایت است که فرمودید: هر که مرا در حیاتش زیارت کند، پس از وفاتش به دیدار او می آیم. فرمودند: آری چنین گفتم و اگر او را در آتش بیابم، وی را خارج خواهم ساخت.
بحارالانوار جلد ۹۸ صفحه ۱۶
Forwarded from دفاع از اعتقادات و رد شبهات
✍🏼علم امام علیهالسلام منتهای علم است و پرسشهای افراد ولو بسیار سخت باشد در برابر علم آنان نا چیز است.
به ايشان عرض كرد: چه چيز باعث خنده شما شد؟ امام فرمود: زيرا تو از چيزهايى پرسيدى كه در برابر گستردگى علم چون خاشاكى در پهناى دريا باشد.
📚تحف العقول، ص۱۷۲، جوابه علیهالسلام عن مسائل سأله عنها ملك الروم
🔗مطالب مرتبط:
➖ امام علیه السلام از علمش چیزی کم نمیشود و عجایبش تمام نشدنی است.
➖علم امام مانند درياى بیكران است و شگفتیهاى آن بيشتر از عجايب درياست..
#علم_امام #صفات_امام #نشانه_امامت #اصول_فضائل #امام_حسین
🔗@eteqadate_shie
- هنگامى كه امپراطور روم نمايندهاى را نزد امام حسين عليهالسلام و يزيد بن معاويه لعنة الله فرستاده بود؛
نماينده امپراطور از ايشان در باره كهكشان و آن هفت چيزى كه مخلوق خدايند و در بيرون از رحم آفريده شدهاند پرسيد. امام حسين عليهالسلام از شنيدن اين سؤال خنديد.
به ايشان عرض كرد: چه چيز باعث خنده شما شد؟ امام فرمود: زيرا تو از چيزهايى پرسيدى كه در برابر گستردگى علم چون خاشاكى در پهناى دريا باشد.
📚تحف العقول، ص۱۷۲، جوابه علیهالسلام عن مسائل سأله عنها ملك الروم
🔗مطالب مرتبط:
➖ امام علیه السلام از علمش چیزی کم نمیشود و عجایبش تمام نشدنی است.
➖علم امام مانند درياى بیكران است و شگفتیهاى آن بيشتر از عجايب درياست..
#علم_امام #صفات_امام #نشانه_امامت #اصول_فضائل #امام_حسین
🔗@eteqadate_shie