من آشنای کویرم، تو اهلِ بارانی
چه کردهام که مرا از خودت نمیدانی؟
مرا نگاه! که چشم از تو بر نمیدارم
تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی
من از غم تو غزل میسرایم و آن را
تو عاشقانه به گوشِ رقیب میخوانی
هزار باغِ گل از دامن تو میروید
به هر کجا بروی باز در گلستانی
قیاسِ یک به یکِ شهر با تو آسان نیست
که بهتر از همگان است؟ بهتر از آنی
#سجاد_سامانی
@sajjadSamani
چه کردهام که مرا از خودت نمیدانی؟
مرا نگاه! که چشم از تو بر نمیدارم
تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی
من از غم تو غزل میسرایم و آن را
تو عاشقانه به گوشِ رقیب میخوانی
هزار باغِ گل از دامن تو میروید
به هر کجا بروی باز در گلستانی
قیاسِ یک به یکِ شهر با تو آسان نیست
که بهتر از همگان است؟ بهتر از آنی
#سجاد_سامانی
@sajjadSamani
❤140😢11👍8🔥6🤩1
این شب تاریک، این چشم سیاهش را نگاه!
در شب دل بردن از مردم، نگاهش را نگاه!
گیسوانش جنگجویان شب و مژگان او
نیزهدارانند، غوغای سپاهش را نگاه!
نیمهشب دل میربود از من که چشمش بسته شد
پلک خسته، این رفیق نیمهراهش را نگاه!
آسمان دریای خون شد، ابر زیر گریه زد
حالِ دورافتادگان از روی ماهش را نگاه!
با رقیبان گفت : "آه ، از دوریش ناراحتم"
چشمک رندانۀ او بعدِ آهش را نگاه!
سجاد سامانی
@SajjadSamani
در شب دل بردن از مردم، نگاهش را نگاه!
گیسوانش جنگجویان شب و مژگان او
نیزهدارانند، غوغای سپاهش را نگاه!
نیمهشب دل میربود از من که چشمش بسته شد
پلک خسته، این رفیق نیمهراهش را نگاه!
آسمان دریای خون شد، ابر زیر گریه زد
حالِ دورافتادگان از روی ماهش را نگاه!
با رقیبان گفت : "آه ، از دوریش ناراحتم"
چشمک رندانۀ او بعدِ آهش را نگاه!
سجاد سامانی
@SajjadSamani
❤161😢17👍8🤩3🔥2🎉2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
او رفته سالهاست ... چه میخواستم چه شد
این نیز بخت ماست، چه میخواستم چه شد
آن بیوفا که لحظهای از من جدا نبود
حالا ببین کجاست، چه میخواستم چه شد
ای کاش گفته بود که آن آخرین نگاه
پایان ماجراست، چه میخواستم چه شد
گویا وصال دوست که بر من حرام بود
بر دیگران رواست، چه میخواستم چه شد
شعر مرا شنید و پسندید و گریه کرد
اما مرا نخواست، چه میخواستم چه شد
آغاز سال نو، من و داغ فراق تو
عید است یا عزاست؟ چه میخواستم چه شد
سجاد سامانی
@sajjadsamani
این نیز بخت ماست، چه میخواستم چه شد
آن بیوفا که لحظهای از من جدا نبود
حالا ببین کجاست، چه میخواستم چه شد
ای کاش گفته بود که آن آخرین نگاه
پایان ماجراست، چه میخواستم چه شد
گویا وصال دوست که بر من حرام بود
بر دیگران رواست، چه میخواستم چه شد
شعر مرا شنید و پسندید و گریه کرد
اما مرا نخواست، چه میخواستم چه شد
آغاز سال نو، من و داغ فراق تو
عید است یا عزاست؟ چه میخواستم چه شد
سجاد سامانی
@sajjadsamani
❤111😢31👍9🔥5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آمد به مزار من و خشنودترین بود
پس وعدهی دیدار که میگفت، همین بود ...
از دشت گذر کرد خرامان و خرامان
صیاد، فراوان و فراوان به کمین بود
از جانب خود راندن و بر خاک نشاندن
پاداش دعای منِ سجاده نشین بود ...
زاهد، به نگاهی دل و دین باختی آخر
ای وای اگر آخر تقوای تو این بود
کم سرزنشت میکنم ای دل که به هر حال
تقدیر تو در مساله عشق چنین بود ...
#سجاد_سامانی
@sajjadsamani
پس وعدهی دیدار که میگفت، همین بود ...
از دشت گذر کرد خرامان و خرامان
صیاد، فراوان و فراوان به کمین بود
از جانب خود راندن و بر خاک نشاندن
پاداش دعای منِ سجاده نشین بود ...
زاهد، به نگاهی دل و دین باختی آخر
ای وای اگر آخر تقوای تو این بود
کم سرزنشت میکنم ای دل که به هر حال
تقدیر تو در مساله عشق چنین بود ...
#سجاد_سامانی
@sajjadsamani
❤100😢21👍8🔥7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به رسم صبر ، باید مَرد آهش را نگه دارد
اگر مرد است، بغض گاهگاهش را نگه دارد
پریشان است گیسویی در این باد و پریشانتر
مسلمانی که میخواهد نگاهش را نگه دارد
عصای دست من عشق است، عقل سنـگدل بـگذار
که این دیوانه تنها تکیهگاهش را نگه دارد
به روی صورتم گیسوی او مهمان شد و گفتم
خدا دلبستگان روسیاهش را نگه دارد
دلم را چشمهایش تیرباران کرد ، تسلیمم
بگویید آن کمانابرو سپاهش را نگه دارد....!
#سجاد_سامانى
@sajjadsamani
اگر مرد است، بغض گاهگاهش را نگه دارد
پریشان است گیسویی در این باد و پریشانتر
مسلمانی که میخواهد نگاهش را نگه دارد
عصای دست من عشق است، عقل سنـگدل بـگذار
که این دیوانه تنها تکیهگاهش را نگه دارد
به روی صورتم گیسوی او مهمان شد و گفتم
خدا دلبستگان روسیاهش را نگه دارد
دلم را چشمهایش تیرباران کرد ، تسلیمم
بگویید آن کمانابرو سپاهش را نگه دارد....!
#سجاد_سامانى
@sajjadsamani
❤132🔥16👍6😢5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به دیدارم نمیآیی چرا؟ دلتنگ دیدارم
همین بود اینکه میگفتی وفادارم وفادارم؟
سجاد سامانی
@sajjadsamani
همین بود اینکه میگفتی وفادارم وفادارم؟
سجاد سامانی
@sajjadsamani
❤76😢21👍7🔥7
ياراي گريه نيست، به آهي بسنده کن !
آري، به آه گاه به گاهي بسنده کن!
درد دل تو را چه کسي گوش ميکند؟
اي در جهان غريب! به چاهي بسنده کن!
دستت به گيسوان رهايش نميرسد
از دوردستها به نگاهي بسنده کن!
سرمستي صواب اگر کارساز نيست
گاهي به آهِ بعدِ گناهي بسنده کن!
اهل نظر نگاه به دنيا نميکنند
تنها به ياد چشم سياهي بسنده کن!
.
#سجاد_سامانی
@sajjadsamani
آري، به آه گاه به گاهي بسنده کن!
درد دل تو را چه کسي گوش ميکند؟
اي در جهان غريب! به چاهي بسنده کن!
دستت به گيسوان رهايش نميرسد
از دوردستها به نگاهي بسنده کن!
سرمستي صواب اگر کارساز نيست
گاهي به آهِ بعدِ گناهي بسنده کن!
اهل نظر نگاه به دنيا نميکنند
تنها به ياد چشم سياهي بسنده کن!
.
#سجاد_سامانی
@sajjadsamani
❤117😢18👍10🔥9😁2
😢97❤45👍16
سفر میکردی و کار تو را دشوار میکردم
که چون ابر بهاری گریۀ بسیار میکردم
همان "آغاز" باید بر حذر میبودم از عشقت
همان دیدار "اول" باید استغفار میکردم
ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود
تو را دیگر میان خوابها دیدار میکردم
«به روی نامههایت قطرۀ اشک است، غمگینی؟»
تو میپرسیدی و با چشم خون انکار میکردم
در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود
به پای مرگ میافتادم و اصرار میکردم
خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر
غزل در گوش من میخوانْد و من تکرار میکردم
#سجاد_سامانی
@Sajjadsamani
که چون ابر بهاری گریۀ بسیار میکردم
همان "آغاز" باید بر حذر میبودم از عشقت
همان دیدار "اول" باید استغفار میکردم
ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود
تو را دیگر میان خوابها دیدار میکردم
«به روی نامههایت قطرۀ اشک است، غمگینی؟»
تو میپرسیدی و با چشم خون انکار میکردم
در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود
به پای مرگ میافتادم و اصرار میکردم
خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر
غزل در گوش من میخوانْد و من تکرار میکردم
#سجاد_سامانی
@Sajjadsamani
❤160😢16👍11🔥8🤩1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام کردم و گفتم مرا که یادت هست؟
جواب دادی و گفتی به جا نیاوردم
دلیل اشک مرا دوستان که پرسیدند
صبور بودم و نام تو را نیاوردم
#سجاد_سامانی
@Sajjadsamani
جواب دادی و گفتی به جا نیاوردم
دلیل اشک مرا دوستان که پرسیدند
صبور بودم و نام تو را نیاوردم
#سجاد_سامانی
@Sajjadsamani
😢86❤56👍5
گفت در چشمان من غرق تماشایی چقدر
گفتم آری، خود نمیدانی که زیبایی چقدر!
در میان دوستداران تا غریبم دید گفت:
دورهگرد آشنا! دور و بر مایی چقدر!
ای دل عاشق که پای انتظارش سوختی
هیچکس در انتظارت نیست، تنهایی چقدر
عاشقی از داغ غیرت مرد و با خونش نوشت
دل نمیبندی ولی محبوب دلهایی چقدر
آتش دوری مرا سوزاند، ای روز وصال
بیش از این طاقت ندارم، دیر میآیی چقدر...
#سجاد_سامانی
@Sajjadsamani
گفتم آری، خود نمیدانی که زیبایی چقدر!
در میان دوستداران تا غریبم دید گفت:
دورهگرد آشنا! دور و بر مایی چقدر!
ای دل عاشق که پای انتظارش سوختی
هیچکس در انتظارت نیست، تنهایی چقدر
عاشقی از داغ غیرت مرد و با خونش نوشت
دل نمیبندی ولی محبوب دلهایی چقدر
آتش دوری مرا سوزاند، ای روز وصال
بیش از این طاقت ندارم، دیر میآیی چقدر...
#سجاد_سامانی
@Sajjadsamani
❤172😢13👍6🎉4🔥2😱1
آه از جفای چرخ ستمگر، حسین را
وای از بلای نیزه و خنجر، حسین را
مظلوم عالم است و ستمدیدگان دهر
فریاد کردهاند مکرر حسین را
ابنای روزگار اگر سر دهند و تن
یا رب مخواه بی تن و بی سر، حسین را
خم شد ستون عرش الهی در آن میان
در هم شکست داغ برادر حسین را
وای از دقایقی که ملائک خبر کنند
از ماجرای سیلی و معجر، حسین را
در خاک بردن علی اصغر به جان رساند
یا جان سپردن علی اکبر، حسین را؟
هر گوشه پیکری ست در این دشت لالهگون
دیگر نماند یاورِ دیگر، حسین را
خورشید ذرهای ز حسین است و ماه نیز
یاداورند سرو و صنوبر حسین را
شاعر ز استعاره پشیمان شد و نخواند
با هیچ جز حسین برابر حسین را
معشوق را مفارقت از عاشقان مباد
دامن گرفتهایم به محشر، حسین را
اول حسین گفتم و آخر همان حسین
من دوست دارم اول و آخر حسین را
سجاد سامانی
@Sajjadsamani
وای از بلای نیزه و خنجر، حسین را
مظلوم عالم است و ستمدیدگان دهر
فریاد کردهاند مکرر حسین را
ابنای روزگار اگر سر دهند و تن
یا رب مخواه بی تن و بی سر، حسین را
خم شد ستون عرش الهی در آن میان
در هم شکست داغ برادر حسین را
وای از دقایقی که ملائک خبر کنند
از ماجرای سیلی و معجر، حسین را
در خاک بردن علی اصغر به جان رساند
یا جان سپردن علی اکبر، حسین را؟
هر گوشه پیکری ست در این دشت لالهگون
دیگر نماند یاورِ دیگر، حسین را
خورشید ذرهای ز حسین است و ماه نیز
یاداورند سرو و صنوبر حسین را
شاعر ز استعاره پشیمان شد و نخواند
با هیچ جز حسین برابر حسین را
معشوق را مفارقت از عاشقان مباد
دامن گرفتهایم به محشر، حسین را
اول حسین گفتم و آخر همان حسین
من دوست دارم اول و آخر حسین را
سجاد سامانی
@Sajjadsamani
❤222😢18👍4🔥4😁2
اف بر شما و ذات خبیث و پلیدتان
بر کوچک و بزرگ و سیاه و سپیدتان
هر روز، زجرتان برساند خدا و رنج
هر دم عزایتان و عزا باد عیدتان!
الحق که برگزیده شمایید موشها!
ابلیس خوش فریفت و خوش برگزیدتان
موسی کجا و ذات پلید شما کجا؟
فرعون عبدتان شده، هامان عبیدتان
ای قوم صدپدر، همه آلودهدامنید
نفرین به مادری که نزایید و **دتان!
ای بیرگان که خون هر آزاده را به جوش
آوردهاید، لعن خدا بر وریدتان
در انتقام خون عزیزان که ریختید
باید به خاک و خون چو ذلیلان کشیدتان
چون بیرق حسینی عالم علم شود
رحمی نمیکنیم به شمر و یزیدتان!
سجاد سامانی
@sajjadsamani
بر کوچک و بزرگ و سیاه و سپیدتان
هر روز، زجرتان برساند خدا و رنج
هر دم عزایتان و عزا باد عیدتان!
الحق که برگزیده شمایید موشها!
ابلیس خوش فریفت و خوش برگزیدتان
موسی کجا و ذات پلید شما کجا؟
فرعون عبدتان شده، هامان عبیدتان
ای قوم صدپدر، همه آلودهدامنید
نفرین به مادری که نزایید و **دتان!
ای بیرگان که خون هر آزاده را به جوش
آوردهاید، لعن خدا بر وریدتان
در انتقام خون عزیزان که ریختید
باید به خاک و خون چو ذلیلان کشیدتان
چون بیرق حسینی عالم علم شود
رحمی نمیکنیم به شمر و یزیدتان!
سجاد سامانی
@sajjadsamani
❤330🔥58👍23😁23😱10👌3