Forwarded from Scientometrics
در تاریخ ۲۶ مارس ۱۹۵۳، در یک روز مهم در تاریخ پزشکی، دکتر Jonas Salk از آمریکا اعلام کرد که اولین واکسن فلج اطفال (از ویروس غیر فعال) را ساخته است.
او واکسن را روی خود و خانوادهاش تست کرد و تا یک سال بعد روی ۱/۶ میلیون نفر در آمریکا، کانادا و فنلاند تست شد و نتایج هم در ۱۹۵۵ اعلام شد. شش شرکت دارویی مجوز ساخت واکسن را دریافت کردند ولی او نخواست تا سودی از به اشتراک گذاری اطلاعات واکسن دریافت کند و وقتی از او پرسیدند که صاحب امتیاز واکسن کیست، پاسخ داد که متعلق به مردم است و مگر مثلا خورشید Patent دارد!
تعداد افراد مبتلا به این بیماری از ۵۸ هزار مورد در ۱۹۵۲، به حدود ۶ هزار مورد در ۱۹۵۷ و تنها ۱۶۱ مورد در ۱۹۶۱ رسید.
در بزرگترین همهگیری ثبت شده در آمریکا بیش از ۳۰۰۰ نفر در ۱۹۵۲ به علت ابتلا به این بیماری فوت شده بودند.
بعدا واکسن دیگری توسط Albert Sabin (قطره خوراکی از ویروس زنده ضعیف شده) در ۱۹۶۲ ساخته شد. (از ایکس و WHO)
@Scientometric
او واکسن را روی خود و خانوادهاش تست کرد و تا یک سال بعد روی ۱/۶ میلیون نفر در آمریکا، کانادا و فنلاند تست شد و نتایج هم در ۱۹۵۵ اعلام شد. شش شرکت دارویی مجوز ساخت واکسن را دریافت کردند ولی او نخواست تا سودی از به اشتراک گذاری اطلاعات واکسن دریافت کند و وقتی از او پرسیدند که صاحب امتیاز واکسن کیست، پاسخ داد که متعلق به مردم است و مگر مثلا خورشید Patent دارد!
تعداد افراد مبتلا به این بیماری از ۵۸ هزار مورد در ۱۹۵۲، به حدود ۶ هزار مورد در ۱۹۵۷ و تنها ۱۶۱ مورد در ۱۹۶۱ رسید.
در بزرگترین همهگیری ثبت شده در آمریکا بیش از ۳۰۰۰ نفر در ۱۹۵۲ به علت ابتلا به این بیماری فوت شده بودند.
بعدا واکسن دیگری توسط Albert Sabin (قطره خوراکی از ویروس زنده ضعیف شده) در ۱۹۶۲ ساخته شد. (از ایکس و WHO)
@Scientometric
❤101👍12👏5🔥3👎2
متن زیر بخشی از گزارش مجله نیچر است که پوریا ناظمی (کانال تلگرامی) آن را ترجمه کرده و ترجمه کامل آن را از اینجا میتوانید بخوانید: لینک
نیچر: سهچهارم دانشمندان آمریکایی به مهاجرت فکر میکنند.
با تغییرات سیاسی و علمی گسترده در دولت ترامپ، جامعهی پژوهشی آمریکا در شوک و نگرانی فرو رفته است. براساس نتایج نظرسنجیای که نشریه Nature منتشر کرده، ۷۵ درصد (بیش از ۱۲۰۰ نفر) از دانشمندان شرکتکننده در این نظرسنجی به ترک ایالات متحده فکر میکنند.
از میان ۶۹۰ پژوهشگر فوقلیسانس و دکترا، بیش از ۵۴۰ نفر اعلام کردند که قصد ترک آمریکا را دارند.
مقاصدی مانند اروپا و کانادا در صدر انتخابهای این افراد برای مهاجرت قرار دارند.
در ماههای اخیر، دولت ترامپ تحت پوشش طرحی برای «کاهش هزینههای دولتی» که با رهبری مستقیم ایلان ماسک، میلیاردر معروف اجرا میشود، اقدام به قطع گسترده بودجه پروژههای علمی فدرال کرده است.
هزاران نفر از کارکنان دولتی از جمله تعداد زیادی از دانشمندان، از کار اخراج و با حکم دادگاه مجدداً بهطور موقت بازگردانده شدهاند. با این حال، خطر اخراجهای گستردهتری همچنان دیده میشود.
@Scientometric
نیچر: سهچهارم دانشمندان آمریکایی به مهاجرت فکر میکنند.
با تغییرات سیاسی و علمی گسترده در دولت ترامپ، جامعهی پژوهشی آمریکا در شوک و نگرانی فرو رفته است. براساس نتایج نظرسنجیای که نشریه Nature منتشر کرده، ۷۵ درصد (بیش از ۱۲۰۰ نفر) از دانشمندان شرکتکننده در این نظرسنجی به ترک ایالات متحده فکر میکنند.
از میان ۶۹۰ پژوهشگر فوقلیسانس و دکترا، بیش از ۵۴۰ نفر اعلام کردند که قصد ترک آمریکا را دارند.
مقاصدی مانند اروپا و کانادا در صدر انتخابهای این افراد برای مهاجرت قرار دارند.
در ماههای اخیر، دولت ترامپ تحت پوشش طرحی برای «کاهش هزینههای دولتی» که با رهبری مستقیم ایلان ماسک، میلیاردر معروف اجرا میشود، اقدام به قطع گسترده بودجه پروژههای علمی فدرال کرده است.
هزاران نفر از کارکنان دولتی از جمله تعداد زیادی از دانشمندان، از کار اخراج و با حکم دادگاه مجدداً بهطور موقت بازگردانده شدهاند. با این حال، خطر اخراجهای گستردهتری همچنان دیده میشود.
@Scientometric
Nature
75% of US scientists who answered Nature poll consider leaving
Nature - More than 1,600 readers answered our poll; many said they were looking for jobs in Europe and Canada.
🤯39😁18👍14👎8❤3🔥1
واکسن شخصیسازیشده سرطان برای استفاده بعد از جراحی، آیا این به معنای پایان سرطان متاستاتیک کلیه است؟
اولین مطالعه درباره واکسنهای شخصیسازیشده (personalized cancer vaccines) برای سرطان کلیه (renal cell carcinoma)، برای استفاده بعداز جراحی (adjuvant) با نتایج چشمگیر منتشر شده است.
این مطالعه در قالب کارآزمایی بالینی فاز یک بر روی ۹ بیمار با سرطان کلیه (high-risk, fully resected clear cell renal cell carcinoma ,stage III or IV)) انجام شده و نتایج آن ماه قبل در نیچر منتشر شده (لینک) و نشان داده واکسن 100% موثر است و عوارض جانبی ناچیزی دارد.
برحی بیماران از ipilimumab نیز استفاده کرده اند.
با این حال، پرسشهایی درباره تاثیرات بلندمدت آن وجود دارد.
در سرطان کلیه، واکسنهایی که از سلولهای تومور خود بیمار ساخته میشوند قبلا بررسی شده بودند، تنها یک مطالعه (لینک) نشان داده بود که این واکسن میتواند به بهبود بقا بدون بیماری (disease-free survival) کمک کند. با این حال این مطالعه محدودیت های زیادی داشت، از جمله تفاوت در میزان attrition rates بین گروههای مطالعه، نبود داده دربارهی بقا، پیگیری کوتاهمدت و تنوع زیاد در بیماران از نظر مراحل و ویژگیهای تومور. به همین دلیل، نتایج این مطالعه قابل اعتماد نبود.
حالا تقریبا دو دهه بعد از این مطالعه، مطالعه امیدبخشی منتشر شده است.
محققان گزارش کردهاند که
✅ واکسیناسیون باعث ایجاد پاسخ ایمنی سلولهای T علیه آنتیژنهای معرفی شده توسط واکسن در 100% بیماران شده است. این شامل جهشهای کلیدی در سرطان کلیه مانند VHL، PBRM1، BAP1، KDM5C و PIK3CA بوده است.
✅ علاوه بر این، واکسن منجر به گسترش پایدار کلونهای سلول T محیطی (peripheral T cell clones) و همچنین افزایش واکنشپذیری سلولهای T علیه تومورهای خود بیمار (T cell reactivity against autologous tumours) در ۷ نفر از ۹ بیمار مورد مورد مطالعه شده است.
✅ در پیگیری با میانه 40.2 ماه، هیچ بیماری دچار عود نشده است.
✅ عوارض جانبی واکسن عمدتاً در حد درجه ۱ و بهندرت درجه ۲ بوده است.
این نتایج از یک مطالعه کارآزمایی بالینی فاز یک، گامی مهم در درمان سرطان کلیه محسوب میشوند. اگر این روش در پیگیریهای طولانیمدت و کارآزماییهای بالینی بزرگتر هم نتایج موفقیت آمیز داشته باشد، ممکن است کاهش چشمگیر یا حتی حذف عودهای RCC پس از جراحی را داشته باشیم.
برخی سولات مهم که با توجه به داده های موجود مطرح است:
در چه زمان و مرحله ای از درمان با واکسن سرطان، باید از ایمونوتراپی هم استفاده کرد؟ کدام رژیم ایمنی درمانی مناسب تر خواهد بود؟
کدام بیومارکرها می توانند استفاده شوند تا افرادی که بیشترین ریسک عود بعد از جراحی را دارند مشخص شوند و به این ترتیب افراد مناسب برای درمان با واکسن انتخاب شوند. به عبارتی بیمارانی که می توانند از درمان با واکسن سود ببرند نادیده گرفته نشوند.
و بالاخره، حالا با این نتایج امید بخش، آیا میتوان از واکسن سرطان برای درمان افراد با سرطان کلیه متاستاتیک هم استفاده کرد؟ هر چند واکسن سرطان در این مطالعه فاز یک، به از بین بردن میکرومتاستاز ها بعد از جراحی کمک کرده، اما عملکرد آن برای از بین بردن ماکرومتاستازها باید مورد بررسی قرار بگیرد چرا که مقابله با این ماکرومتاستازها به طور کلی می تواند متفاوت باشد.
متن خلاصه ای است از گزارش مجله Nature Reviews Urology که فایل پی دی اف آن هم ضمیمه پست شده است.
@Scientometric
اولین مطالعه درباره واکسنهای شخصیسازیشده (personalized cancer vaccines) برای سرطان کلیه (renal cell carcinoma)، برای استفاده بعداز جراحی (adjuvant) با نتایج چشمگیر منتشر شده است.
این مطالعه در قالب کارآزمایی بالینی فاز یک بر روی ۹ بیمار با سرطان کلیه (high-risk, fully resected clear cell renal cell carcinoma ,stage III or IV)) انجام شده و نتایج آن ماه قبل در نیچر منتشر شده (لینک) و نشان داده واکسن 100% موثر است و عوارض جانبی ناچیزی دارد.
برحی بیماران از ipilimumab نیز استفاده کرده اند.
با این حال، پرسشهایی درباره تاثیرات بلندمدت آن وجود دارد.
در سرطان کلیه، واکسنهایی که از سلولهای تومور خود بیمار ساخته میشوند قبلا بررسی شده بودند، تنها یک مطالعه (لینک) نشان داده بود که این واکسن میتواند به بهبود بقا بدون بیماری (disease-free survival) کمک کند. با این حال این مطالعه محدودیت های زیادی داشت، از جمله تفاوت در میزان attrition rates بین گروههای مطالعه، نبود داده دربارهی بقا، پیگیری کوتاهمدت و تنوع زیاد در بیماران از نظر مراحل و ویژگیهای تومور. به همین دلیل، نتایج این مطالعه قابل اعتماد نبود.
حالا تقریبا دو دهه بعد از این مطالعه، مطالعه امیدبخشی منتشر شده است.
محققان گزارش کردهاند که
✅ واکسیناسیون باعث ایجاد پاسخ ایمنی سلولهای T علیه آنتیژنهای معرفی شده توسط واکسن در 100% بیماران شده است. این شامل جهشهای کلیدی در سرطان کلیه مانند VHL، PBRM1، BAP1، KDM5C و PIK3CA بوده است.
✅ علاوه بر این، واکسن منجر به گسترش پایدار کلونهای سلول T محیطی (peripheral T cell clones) و همچنین افزایش واکنشپذیری سلولهای T علیه تومورهای خود بیمار (T cell reactivity against autologous tumours) در ۷ نفر از ۹ بیمار مورد مورد مطالعه شده است.
✅ در پیگیری با میانه 40.2 ماه، هیچ بیماری دچار عود نشده است.
✅ عوارض جانبی واکسن عمدتاً در حد درجه ۱ و بهندرت درجه ۲ بوده است.
این نتایج از یک مطالعه کارآزمایی بالینی فاز یک، گامی مهم در درمان سرطان کلیه محسوب میشوند. اگر این روش در پیگیریهای طولانیمدت و کارآزماییهای بالینی بزرگتر هم نتایج موفقیت آمیز داشته باشد، ممکن است کاهش چشمگیر یا حتی حذف عودهای RCC پس از جراحی را داشته باشیم.
برخی سولات مهم که با توجه به داده های موجود مطرح است:
در چه زمان و مرحله ای از درمان با واکسن سرطان، باید از ایمونوتراپی هم استفاده کرد؟ کدام رژیم ایمنی درمانی مناسب تر خواهد بود؟
کدام بیومارکرها می توانند استفاده شوند تا افرادی که بیشترین ریسک عود بعد از جراحی را دارند مشخص شوند و به این ترتیب افراد مناسب برای درمان با واکسن انتخاب شوند. به عبارتی بیمارانی که می توانند از درمان با واکسن سود ببرند نادیده گرفته نشوند.
و بالاخره، حالا با این نتایج امید بخش، آیا میتوان از واکسن سرطان برای درمان افراد با سرطان کلیه متاستاتیک هم استفاده کرد؟ هر چند واکسن سرطان در این مطالعه فاز یک، به از بین بردن میکرومتاستاز ها بعد از جراحی کمک کرده، اما عملکرد آن برای از بین بردن ماکرومتاستازها باید مورد بررسی قرار بگیرد چرا که مقابله با این ماکرومتاستازها به طور کلی می تواند متفاوت باشد.
متن خلاصه ای است از گزارش مجله Nature Reviews Urology که فایل پی دی اف آن هم ضمیمه پست شده است.
@Scientometric
Telegram
Scientometrics
❤🔥43👍19🔥4👎1💯1😭1
آزمایش ایمونوشیمیایی مدفوع (faecal immunochemical test) برای تشخیص خون مخفی در مدفوع، به اندازه کولونوسکوپی در جلوگیری از مرگ و میر ناشی از سرطان روده بزرگ موثر است.
این نتیجه یک مطالعه کارآزمایی بالینی با نام COLONPREV، بر روی حدود ۶۰ هزار نفر میباشد که نتایج آن در لنست (لینک) منتشر شده و طی آن non-inferiority برای تست ایمونوشیمیایی مدفوع نسبت به کولونوسکوپی (برای مرگ و میر ناشی از سرطان روده بزرگ در طی ده سال) مشخص شده است.
از مطالعه اخیر که چندماه قبل منتشر شده بود: افرادی که نتیجه کولونوسکوپی غربالگری آنها منفی باشد، ممکن است حداقل تا ۲۰ سال نیازی به تکرار آن نداشته باشند. این نتیجه بر اساس مطالعهای با حدود ۲۰۰,۰۰۰ شرکتکننده بهدست آمده که تا ۳۲ سال پیگیری شدهاند. نتایج در مجله JAMA Oncology منتشر شده است (لینک)
دسترسی به متن کامل مقاله: لینک
@Scientometric
این نتیجه یک مطالعه کارآزمایی بالینی با نام COLONPREV، بر روی حدود ۶۰ هزار نفر میباشد که نتایج آن در لنست (لینک) منتشر شده و طی آن non-inferiority برای تست ایمونوشیمیایی مدفوع نسبت به کولونوسکوپی (برای مرگ و میر ناشی از سرطان روده بزرگ در طی ده سال) مشخص شده است.
از مطالعه اخیر که چندماه قبل منتشر شده بود: افرادی که نتیجه کولونوسکوپی غربالگری آنها منفی باشد، ممکن است حداقل تا ۲۰ سال نیازی به تکرار آن نداشته باشند. این نتیجه بر اساس مطالعهای با حدود ۲۰۰,۰۰۰ شرکتکننده بهدست آمده که تا ۳۲ سال پیگیری شدهاند. نتایج در مجله JAMA Oncology منتشر شده است (لینک)
دسترسی به متن کامل مقاله: لینک
@Scientometric
👍54❤11💯3👎1👏1
Forwarded from اخلاق نشر و منابع علمی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت ۳۱ مارس روز جهانی ترانوستیک
در سال ۱۹۴۱ در چنین روزی (۳۱ مارس)، دکتر ساول هرتز برای اولین بار در تاریخ پزشکی از یک رادیوایزوتوپ ساخته دست بشر (ید ۱۳۱) برای درمان بیماری پرکاری تیروئید در انسان استفاده کرد. نتیجه کارآزمایی او در این بیماران در سال ۱۹۴۶ در JAMA چاپ شد.
Hertz, Saul, and Arthur Roberts. "Radioactive iodine in the study of thyroid physiology: VII. The use of radioactive iodine therapy in hyperthyroidism." JAMA 131.2 (1946): 81-86.
تحقیقات او زمینه ساز درمان با ید رادیواکتیو در پزشکی برای بیماریهای تیروئید شد.
هرتز را بنیانگذار علم ترانوستیک میدانند.
ترانوستیک تصویربرداری تشخیصی و درمان با یک ترکیب تشخیصی دارویی است.
امروزه ترانوستیک به شدت در حال گسترش است و کم کم در درمان انواع سرطانها و بیماریهای دیگر به کار میرود.
https://www.youtube.com/watch?v=uFTyRmSBC3M
در کانال اخلاق نشر و منابع علمی در تلگرام عضو شوید
http://www.tg-me.com/pubethicsmums/2614
در سال ۱۹۴۱ در چنین روزی (۳۱ مارس)، دکتر ساول هرتز برای اولین بار در تاریخ پزشکی از یک رادیوایزوتوپ ساخته دست بشر (ید ۱۳۱) برای درمان بیماری پرکاری تیروئید در انسان استفاده کرد. نتیجه کارآزمایی او در این بیماران در سال ۱۹۴۶ در JAMA چاپ شد.
Hertz, Saul, and Arthur Roberts. "Radioactive iodine in the study of thyroid physiology: VII. The use of radioactive iodine therapy in hyperthyroidism." JAMA 131.2 (1946): 81-86.
تحقیقات او زمینه ساز درمان با ید رادیواکتیو در پزشکی برای بیماریهای تیروئید شد.
هرتز را بنیانگذار علم ترانوستیک میدانند.
ترانوستیک تصویربرداری تشخیصی و درمان با یک ترکیب تشخیصی دارویی است.
امروزه ترانوستیک به شدت در حال گسترش است و کم کم در درمان انواع سرطانها و بیماریهای دیگر به کار میرود.
https://www.youtube.com/watch?v=uFTyRmSBC3M
در کانال اخلاق نشر و منابع علمی در تلگرام عضو شوید
http://www.tg-me.com/pubethicsmums/2614
❤26👍22👎2💊2🙏1
معرفی پادکست هلسینکست
در هر قسمت از پادکست هلسینکست (لینک کانال تلگرامی) به یکی از تخلفات یا جنبه های اخلاقی در انتشار مقالات و دیگر آثار پژوهشی پرداخته شده است. این پادکست به کوشش دکتر فریبا اصغری، دکتر پیام کبیری، دکتر فرزانه شیرانی، فرشاد شاه کرمی، فروزان بیگلری، مرضیه سمیعی، سایه جلالی و …. در قالب ۲۵ قسمت تهیه شده است:
✅ معرفی پادکست و اهداف آن: لینک
✅ اهمیت اخلاق در انتشار آثار پژوهشی: لینک
✅ نویسندگی و مشارکت- بخش نخست: لینک
✅ نویسندگی و مشارکت- بخش دوم: لینک
✅ سرقت ادبی: لینک
✅ چاپ دوگانه و زائد: لینک
✅ هوش مصنوعی در انتشار آثار پژوهشی: لینک
✅ وابستگیهای سازمانی نویسندگان: لینک
✅ استفاده های نادرست از آمار، دستکاری و جعل داده ها: لینک
✅ دستکاری و تخلفات در ارجاعدهی: لینک
✅ تعارض منافع: لینک
✅ تائیدیه اخلاقی و رضایت بیمار برای انتشار: لینک
✅ سردبیری اخلاق مدار: لینک
✅ داوری همتا: لینک
✅ داوری و نقد پس از انتشار: لینک
✅ رسیدگی به تخلفات پژوهشی: لینک
✅ بررسی سناریوهایی از COPE: لینک
✅ بازپسگیری مقالات: لینک
✅ ادامه بررسی سناریوهایی از COPE: لینک
✅ ادامه بررسی سناریوهایی از COPE: لینک
✅ بازپس گیری مقالات (قسمت دوم): لینک
✅ تخلفات سیستمیک در انتشارات علمی (لینک)
✅ تحولات مدلهای تجاری انتشارات علمی و چالشهای اخلاقی آن (لینک)
✅ نظامهای ارزیابی پژوهش:چالشها و اصلاحات: (لینک)
✅ قسمت پایانی و خداحافظی: (لینک)
@Scientometric
در هر قسمت از پادکست هلسینکست (لینک کانال تلگرامی) به یکی از تخلفات یا جنبه های اخلاقی در انتشار مقالات و دیگر آثار پژوهشی پرداخته شده است. این پادکست به کوشش دکتر فریبا اصغری، دکتر پیام کبیری، دکتر فرزانه شیرانی، فرشاد شاه کرمی، فروزان بیگلری، مرضیه سمیعی، سایه جلالی و …. در قالب ۲۵ قسمت تهیه شده است:
✅ معرفی پادکست و اهداف آن: لینک
✅ اهمیت اخلاق در انتشار آثار پژوهشی: لینک
✅ نویسندگی و مشارکت- بخش نخست: لینک
✅ نویسندگی و مشارکت- بخش دوم: لینک
✅ سرقت ادبی: لینک
✅ چاپ دوگانه و زائد: لینک
✅ هوش مصنوعی در انتشار آثار پژوهشی: لینک
✅ وابستگیهای سازمانی نویسندگان: لینک
✅ استفاده های نادرست از آمار، دستکاری و جعل داده ها: لینک
✅ دستکاری و تخلفات در ارجاعدهی: لینک
✅ تعارض منافع: لینک
✅ تائیدیه اخلاقی و رضایت بیمار برای انتشار: لینک
✅ سردبیری اخلاق مدار: لینک
✅ داوری همتا: لینک
✅ داوری و نقد پس از انتشار: لینک
✅ رسیدگی به تخلفات پژوهشی: لینک
✅ بررسی سناریوهایی از COPE: لینک
✅ بازپسگیری مقالات: لینک
✅ ادامه بررسی سناریوهایی از COPE: لینک
✅ ادامه بررسی سناریوهایی از COPE: لینک
✅ بازپس گیری مقالات (قسمت دوم): لینک
✅ تخلفات سیستمیک در انتشارات علمی (لینک)
✅ تحولات مدلهای تجاری انتشارات علمی و چالشهای اخلاقی آن (لینک)
✅ نظامهای ارزیابی پژوهش:چالشها و اصلاحات: (لینک)
✅ قسمت پایانی و خداحافظی: (لینک)
@Scientometric
❤29👍13👌5👎4❤🔥1
Telegram
Scientometrics
پیرشی جوون
حتما این دعای «(سالم) پیر شی جوون» را شنیدهاید! اما برای سالم پیر شدن و یا داشتن عمر طولانیِ همراه با تندرستی، عادت به مصرف کدام غذاها میتواند به ما کمک کند؟
کدام غذاها و رژیم های غذایی میتوانند به رسیدن به سالمندی توام با سلامتی و بدون بیماری مزمن کمک کنند؟ پژوهشی که چند روز قبل نتایج آن در Nature Medicine (لینک) منتشر شده، سعی کرده به این پرسش پاسخ دهد.
در این مطالعه، سالم پیر شدن و یا سالمندی توام با سلامت و تندرستی (healthy aging) با معیارهای شناختی، سلامت جسمی و روانی و همین طور رسیدن به سن ۷۰ سالگی بدون داشتن بیماری مزمن (سرطان، دیابت، سکته قلبی و مغزی، نارسایی قلبی و کلیوی، COPD، پارکینسون، MS و ALS) بررسی شده است.
✅ بعد از ۳۰ سال پیگیری به صورت آیندهنگر، از بیش از ۱۰۵ هزار فردی که در مطالعه مورد بررسی قرار گرفتهاند(همگی از کادر درمان)، تنها ۹/۳ درصد (۹۷۷۱ نفر)، سالمندی توام با سلامتی و بدون بیماری مزمن در ۷۰ سالگی را داشتهاند.
✅ همین طور که در تصویر پست مشخص است، مصرف بیشتر
میوهها،
سبزیجات،
غلات کامل،
چربیهای غیراشباع،
مغزیجات،
حبوبات و
لبنیات کمچرب
با احتمال بالاتری با سالمندی توام با سلامتی و بدون بیماری مزمن مرتبط بودهاند.
در حالی که مصرف بیشتر
چربیهای غیر اشباع ترانس،
سدیم (از طریق نمک)،
نوشیدنیهای شیرینشده و
گوشت قرمز یا فرآوریشده (یا هر دو)
ارتباط معکوس داشتهاند.
✅ بر اساس تصویر، بدترین غذاها، چربیهای ترانس بوده که شانس سالم پیر شدن را تقریبا نصف میکنند. در مقابل، بهترین ها، غذاهایی مثل میوهها، چربیهای غیر اشباع، غلات کامل و سبزیجات بودهاند که شانس سالم پیر شدن را تقریباً دو برابر میکنند.
✅ تاثیر این مواد غذایی بر سالمندی توام با سلامت به نوعی در گروههای با خطر بیشتر، مثل افراد با شاخص توده بدنی بالای ۲۵، با فعالیت فیزیکی کمتر، وضعیت اقتصادی و اجتماعی پایین تر، خانمها و افراد با مصرف سیگار، قوی تر بوده است.
✅ الگوهای غذایی غنی از غذاهای گیاهی، با گنجاندن میزان متوسط از غذاهای سالم حیوانی، ممکن است احتمال سالمندی توام با سلامتی را افزایش دهد.
@Scientometric
حتما این دعای «(سالم) پیر شی جوون» را شنیدهاید! اما برای سالم پیر شدن و یا داشتن عمر طولانیِ همراه با تندرستی، عادت به مصرف کدام غذاها میتواند به ما کمک کند؟
کدام غذاها و رژیم های غذایی میتوانند به رسیدن به سالمندی توام با سلامتی و بدون بیماری مزمن کمک کنند؟ پژوهشی که چند روز قبل نتایج آن در Nature Medicine (لینک) منتشر شده، سعی کرده به این پرسش پاسخ دهد.
در این مطالعه، سالم پیر شدن و یا سالمندی توام با سلامت و تندرستی (healthy aging) با معیارهای شناختی، سلامت جسمی و روانی و همین طور رسیدن به سن ۷۰ سالگی بدون داشتن بیماری مزمن (سرطان، دیابت، سکته قلبی و مغزی، نارسایی قلبی و کلیوی، COPD، پارکینسون، MS و ALS) بررسی شده است.
✅ بعد از ۳۰ سال پیگیری به صورت آیندهنگر، از بیش از ۱۰۵ هزار فردی که در مطالعه مورد بررسی قرار گرفتهاند(همگی از کادر درمان)، تنها ۹/۳ درصد (۹۷۷۱ نفر)، سالمندی توام با سلامتی و بدون بیماری مزمن در ۷۰ سالگی را داشتهاند.
✅ همین طور که در تصویر پست مشخص است، مصرف بیشتر
میوهها،
سبزیجات،
غلات کامل،
چربیهای غیراشباع،
مغزیجات،
حبوبات و
لبنیات کمچرب
با احتمال بالاتری با سالمندی توام با سلامتی و بدون بیماری مزمن مرتبط بودهاند.
در حالی که مصرف بیشتر
چربیهای غیر اشباع ترانس،
سدیم (از طریق نمک)،
نوشیدنیهای شیرینشده و
گوشت قرمز یا فرآوریشده (یا هر دو)
ارتباط معکوس داشتهاند.
✅ بر اساس تصویر، بدترین غذاها، چربیهای ترانس بوده که شانس سالم پیر شدن را تقریبا نصف میکنند. در مقابل، بهترین ها، غذاهایی مثل میوهها، چربیهای غیر اشباع، غلات کامل و سبزیجات بودهاند که شانس سالم پیر شدن را تقریباً دو برابر میکنند.
✅ تاثیر این مواد غذایی بر سالمندی توام با سلامت به نوعی در گروههای با خطر بیشتر، مثل افراد با شاخص توده بدنی بالای ۲۵، با فعالیت فیزیکی کمتر، وضعیت اقتصادی و اجتماعی پایین تر، خانمها و افراد با مصرف سیگار، قوی تر بوده است.
✅ الگوهای غذایی غنی از غذاهای گیاهی، با گنجاندن میزان متوسط از غذاهای سالم حیوانی، ممکن است احتمال سالمندی توام با سلامتی را افزایش دهد.
@Scientometric
1👍70👏6🍾4🌭3✍2🔥1
آیا واکسن زونا میتواند به عنوان واکسن زوال عقل عمل کند؟
آیا مجرد ماندن عاملی برای کاهش ابتلا به زوال عقل است؟
دو پژوهش جدید، یکی در مورد ارتباط وضعیت تاهل و دیگری برای ارتباط واکسن زونا با زوال عقل منتشر شده است. در این مطالعات نشان داده شده که مجرد ماندن در افراد مسن و همین طور واکسن زونا با احتمالِ کمترِ ابتلا به زوال عقل مرتبط هستند.
✅ در مورد واکسن زونا که مهمتر است میتوانید مطلب پوریا ناظمی را از این لینک بخوانید:
«در مقالهای که بهتازگی در نشریه Nature منتشر شده، پژوهشگران نشان دادند که در هفت سال پس از واکسیناسیون، افرادی که واکسن زونا را دریافت کرده بودند، ۲۰ درصد کمتر از گروه دیگر به زوال عقل دچار شدند.
آنچه این مطالعه را منحصربهفرد میکند، شباهت آن به یک آزمایش تصادفیشدهی بالینی است؛ چرا که تفاوت بین دو گروه تنها در تاریخ تولد آنهاست…. » ادامه در لینک.
من قبلا پیش مقاله ای از این را نیز بررسی کرده بودم: لینک
✅ در مورد تاثیر وضعیت تاهل، پژوهش مربوطه در مجلهی Alzheimer’s and Dementia منتشر شده است (لینک). من اینجا مختصرا نتایج را قرار میدهم:
بررسی بیش از ۲۴ هزار نفر با میانگین سنی حدودا ۷۲ سال از آمریکا، با پیگیری تا ۱۸ سال نشان داده که در مقایسه با افراد متاهل مسن، مجرد بودن در افراد مسن، با احتمالِ کمترِ ابتلا به زوال عقل (شامل بیماری آلزایمر و همین طور نوع Lewy body) مرتبط است. (حدودا ۵۰٪ یا کمتر در معرض خطر زوال عقل نسبت به افراد متأهل بودهاند.)
این ارتباط برای سه گروه، شامل افرادی که هرگز ازدواج نکرده، افرادی که جدا شدهاند و همین طور افرادی که همسرشان فوت شده، ذکر شده است. پس از در نظر گرفتن فاکتورهای مختلفِ دموگرافیک، ژنتیک، بالینی و .. باز هم برای افرادی که هرگز ازدواج نکردهاند و همین طور افرادی که جدا شدهاند ، ارتباط به شکل معنادار گزارش شده است.
خطر پیشرفت از اختلال شناختی خفیف به زوال عقل در همه افراد مجرد کمتر بوده است.
یافته اصلی این مطالعه با نتایج بسیاری از مطالعات قبلی که متاهل بودن را فاکتور محافظت کننده برای زوال عقلی ذکر کرده بودند، متفاوت است. اگر چه مطالعاتی هم هست که مثلا بهبود وضعیت شناختی بعد از طلاق را نیز گزارش کردهاند. متن مقاله همین طور فرضیه هایی را نیز برای این یافته عنوان کرده که من برخی را اینجا ذکر میکنم:
افراد متأهل معمولاً ممکن است روابط اجتماعی کمتری داشته باشند و نسبت به افراد مجرد، تعاملاتشان در شبکههای اجتماعی کمتر و با کیفیت پایینتری باشد. افرادی که هرگز ازدواج نکردهاند معمولاً بیشتر با دوستان و همسایگان معاشرت میکنند.
این جنبههای مثبتِ سلامت و روابط اجتماعی ممکن است در طول زمان بهعنوان عوامل محافظتی در برابر زوال عقل عمل کنند.
مزایای سلامت ازدواج فقط در ازدواجهای باکیفیت دیده میشود. افراد ناراضی از ازدواج، سلامت و خطر مرگومیری مشابه یا بدتر از افراد مجرد دارند. پس کیفیت ازدواج نقش کلیدی دارد.
از طرفی کمتر بودن تشخیص زوال عقل در افراد مجردِ ممکن است به دلیل سوگیری در شناسایی هم باشد، زیرا همسران افراد متأهل بیشتر متوجه مشکلات شناختی شده و آن را حتی در مراحل اولیه هم گزارش میکنند. اما به هر حال در این پژوهش، افراد هرگز ازدواجنکرده و افرادی که جدا شدهاند، از نظر سن و یا شدت اختلال در زمان تشخیص تفاوتی با افراد متأهل نداشتهاند.
@Scientometric
آیا مجرد ماندن عاملی برای کاهش ابتلا به زوال عقل است؟
دو پژوهش جدید، یکی در مورد ارتباط وضعیت تاهل و دیگری برای ارتباط واکسن زونا با زوال عقل منتشر شده است. در این مطالعات نشان داده شده که مجرد ماندن در افراد مسن و همین طور واکسن زونا با احتمالِ کمترِ ابتلا به زوال عقل مرتبط هستند.
✅ در مورد واکسن زونا که مهمتر است میتوانید مطلب پوریا ناظمی را از این لینک بخوانید:
«در مقالهای که بهتازگی در نشریه Nature منتشر شده، پژوهشگران نشان دادند که در هفت سال پس از واکسیناسیون، افرادی که واکسن زونا را دریافت کرده بودند، ۲۰ درصد کمتر از گروه دیگر به زوال عقل دچار شدند.
آنچه این مطالعه را منحصربهفرد میکند، شباهت آن به یک آزمایش تصادفیشدهی بالینی است؛ چرا که تفاوت بین دو گروه تنها در تاریخ تولد آنهاست…. » ادامه در لینک.
من قبلا پیش مقاله ای از این را نیز بررسی کرده بودم: لینک
✅ در مورد تاثیر وضعیت تاهل، پژوهش مربوطه در مجلهی Alzheimer’s and Dementia منتشر شده است (لینک). من اینجا مختصرا نتایج را قرار میدهم:
بررسی بیش از ۲۴ هزار نفر با میانگین سنی حدودا ۷۲ سال از آمریکا، با پیگیری تا ۱۸ سال نشان داده که در مقایسه با افراد متاهل مسن، مجرد بودن در افراد مسن، با احتمالِ کمترِ ابتلا به زوال عقل (شامل بیماری آلزایمر و همین طور نوع Lewy body) مرتبط است. (حدودا ۵۰٪ یا کمتر در معرض خطر زوال عقل نسبت به افراد متأهل بودهاند.)
این ارتباط برای سه گروه، شامل افرادی که هرگز ازدواج نکرده، افرادی که جدا شدهاند و همین طور افرادی که همسرشان فوت شده، ذکر شده است. پس از در نظر گرفتن فاکتورهای مختلفِ دموگرافیک، ژنتیک، بالینی و .. باز هم برای افرادی که هرگز ازدواج نکردهاند و همین طور افرادی که جدا شدهاند ، ارتباط به شکل معنادار گزارش شده است.
خطر پیشرفت از اختلال شناختی خفیف به زوال عقل در همه افراد مجرد کمتر بوده است.
یافته اصلی این مطالعه با نتایج بسیاری از مطالعات قبلی که متاهل بودن را فاکتور محافظت کننده برای زوال عقلی ذکر کرده بودند، متفاوت است. اگر چه مطالعاتی هم هست که مثلا بهبود وضعیت شناختی بعد از طلاق را نیز گزارش کردهاند. متن مقاله همین طور فرضیه هایی را نیز برای این یافته عنوان کرده که من برخی را اینجا ذکر میکنم:
افراد متأهل معمولاً ممکن است روابط اجتماعی کمتری داشته باشند و نسبت به افراد مجرد، تعاملاتشان در شبکههای اجتماعی کمتر و با کیفیت پایینتری باشد. افرادی که هرگز ازدواج نکردهاند معمولاً بیشتر با دوستان و همسایگان معاشرت میکنند.
این جنبههای مثبتِ سلامت و روابط اجتماعی ممکن است در طول زمان بهعنوان عوامل محافظتی در برابر زوال عقل عمل کنند.
مزایای سلامت ازدواج فقط در ازدواجهای باکیفیت دیده میشود. افراد ناراضی از ازدواج، سلامت و خطر مرگومیری مشابه یا بدتر از افراد مجرد دارند. پس کیفیت ازدواج نقش کلیدی دارد.
از طرفی کمتر بودن تشخیص زوال عقل در افراد مجردِ ممکن است به دلیل سوگیری در شناسایی هم باشد، زیرا همسران افراد متأهل بیشتر متوجه مشکلات شناختی شده و آن را حتی در مراحل اولیه هم گزارش میکنند. اما به هر حال در این پژوهش، افراد هرگز ازدواجنکرده و افرادی که جدا شدهاند، از نظر سن و یا شدت اختلال در زمان تشخیص تفاوتی با افراد متأهل نداشتهاند.
@Scientometric
👍39😁19👀4✍3😱3👎2
چندی قبل در مورد سلب اعتبار حدود ۲۷ مقاله (عمدتا از علوم پزشکی گیلان) نوشته بودم. (لینک)
اکثر این مقالات از نوع مرور نظاممند و متاآنالیز بوده که در حدود دو سال اخیر در یک مجله منتشر شدهاند و در حداقل ۲۰ مورد از آنها، معاون پژوهش دانشگاه گیلان هم به عنوان نویسنده اول، یا مسئول و یا حداقل همکار حضور داشته است. در یک مورد، رئیس دانشگاه، نویسنده اول و در مورد دیگر نویسنده همکار بوده است.
حالا دبیر کارگروه وزارتی اخلاق در پژوهش، در مورد این مقالات اظهار نظر کرده و من برخی از صحبتهای ایشان را اینجا قرار میدهم: (لینک برای توضیحات کامل):
«اگر چه اشکالاتی مشاهده می شود ولی تخلف عمدهای در این مقالات مشاهده نشده و نباید به صرف ریترکشن، افراد را متخلف قلمداد کرد.»
«مشخص نیست منظور دقیق مجله از «اشکال در داوری» چیست و بررسیها موردی از معرفی داور جعلی را نشان ندادهاند.»
«این مجله در ماههای اخیر تعداد زیادی از مقالات چاپشده خود را ریترکت کرده است؛ بهعنوان مثال در مارس 2025 از 92 مقاله چاپشده، 90 مقاله و در فوریه همان سال از 34 مقاله، 31 مقاله را ریترکت کرده که این نشاندهنده اختلال جدی در سیاستهای این نشریه است.»
«اگرچه ارجاع به مقالات قبلی نویسنده در موضوعات تخصصی قابل قبول است، اما بالا بودن تعداد این ارجاعات میتواند شائبه «ارجاع غیرمنطقی» را بهوجود آورد»
جناب دکتر پارسا (دبیر کارگروه)، فقط به دو مورد از دلایل سلب اعتبار اشاره کردهاند. (نقص در داوری همتا و ارجاعات تکراری) و به مورد دیگر یعنی همپوشانی متنی قابل توجه با مقالات دیگر خود محققین اشاره نکردهاند. تعداد ارجاع بالا را هم ظاهرا پذیرفتهاند و در مود نقص داوری همتا فقط شواهدی پیدا نکردهاند که خوب احتمالا خود مجله به اینها دسترسی دارد.
وقتی شما متوجه میشوید که حدود ۲۰ مقاله مرور نظاممند از یک فرد در یک مجله و طی مدت دو سال منتشر میشود، احتمالا این به تنهایی صرف نظر از سلب اعتبار شدن یا نشدن، نیاز به بررسی دارد. این نکته هم مهم است که مجله یا ناشر ممکن است در سلب اعتبار کردن مقالات اشتباه هم داشته باشد، اما احتمالا دنبال دردسر هم نیست که با سلب اعتبار کردن نامورد، اعتبار خودش را زیر سوال ببرد.
پس وقتی مقالاتی این چنین سلب اعتبار میشوند، توقع این است که کارگروه وزراتی اخلاق در پژوهش دقیق و شفاف موضوع را بررسی کند و برخورد قاطع داشته باشد.
نه این که فقط بگوید «اشکالاتی مشاهده میشود، اما تخلف عمدهای مشاهده نشده». و یا فقط یک قسمت از بیانیه سلب اعتبار را ببیند و همه دلایل سلب اعتیار را ذکر نکند.
وقتی برایشان به صورت قطعی مشخص نیست منظور از «اشکال در داوری» چیست، این را باید بیشتر بررسی کنند، از نویسندگان توضیح بخواهند، از مجله بپرسند و کارهای دیگر.
هیچ چیز بهتر از شفافیت نیست. شفافیت است که منجر به اعتماد سازی میشود. وقتی همه چیز دقیق بررسی شده باشد، شفاف اعلام شود و از کلیگویی پرهیز شود، آن وقت این میتواند این حس را درجامعه علمی ایجاد کند که اگر کسی تخلفی کرد حتما با او برخورد میشود، و اگر کسی هم تخلفی نکرده باشد، از او دفاع میشود و حق کسی ضایع نمیشود. نه این که مثلا بگوییم اشکالاتی بوده ولی اقدامی هم نکنیم و یا اگر میکنیم گزارش ندهیم.
این توضیح جناب دکتر پارسا هم که چه تعداد از مقالات فوریه و مارس ۲۰۲۵ تا به حال سلب اعتبار شده، به نظر نادرست است. چرا که مقالاتی که تاکنون سلب اعتبار شده همه در ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ منتشر شده اند.
این مجله در ۲۰۲۵ بیش از ۲۴۲ مقاله را در نتیجه بررسی هایش برای دستکاری در فرآیند داوری همتا (manipulated peer review) سلب اعتبار کرده است. موضوعی که ظاهرا کمیته اخلاق ایران شواهدی برای آن پیدا نکرده است. در این مورد، پست چند رو قبل Retraction Watch را میتوانید از اینجا ببینید.
@Scientometric
اکثر این مقالات از نوع مرور نظاممند و متاآنالیز بوده که در حدود دو سال اخیر در یک مجله منتشر شدهاند و در حداقل ۲۰ مورد از آنها، معاون پژوهش دانشگاه گیلان هم به عنوان نویسنده اول، یا مسئول و یا حداقل همکار حضور داشته است. در یک مورد، رئیس دانشگاه، نویسنده اول و در مورد دیگر نویسنده همکار بوده است.
حالا دبیر کارگروه وزارتی اخلاق در پژوهش، در مورد این مقالات اظهار نظر کرده و من برخی از صحبتهای ایشان را اینجا قرار میدهم: (لینک برای توضیحات کامل):
«اگر چه اشکالاتی مشاهده می شود ولی تخلف عمدهای در این مقالات مشاهده نشده و نباید به صرف ریترکشن، افراد را متخلف قلمداد کرد.»
«مشخص نیست منظور دقیق مجله از «اشکال در داوری» چیست و بررسیها موردی از معرفی داور جعلی را نشان ندادهاند.»
«این مجله در ماههای اخیر تعداد زیادی از مقالات چاپشده خود را ریترکت کرده است؛ بهعنوان مثال در مارس 2025 از 92 مقاله چاپشده، 90 مقاله و در فوریه همان سال از 34 مقاله، 31 مقاله را ریترکت کرده که این نشاندهنده اختلال جدی در سیاستهای این نشریه است.»
«اگرچه ارجاع به مقالات قبلی نویسنده در موضوعات تخصصی قابل قبول است، اما بالا بودن تعداد این ارجاعات میتواند شائبه «ارجاع غیرمنطقی» را بهوجود آورد»
جناب دکتر پارسا (دبیر کارگروه)، فقط به دو مورد از دلایل سلب اعتبار اشاره کردهاند. (نقص در داوری همتا و ارجاعات تکراری) و به مورد دیگر یعنی همپوشانی متنی قابل توجه با مقالات دیگر خود محققین اشاره نکردهاند. تعداد ارجاع بالا را هم ظاهرا پذیرفتهاند و در مود نقص داوری همتا فقط شواهدی پیدا نکردهاند که خوب احتمالا خود مجله به اینها دسترسی دارد.
وقتی شما متوجه میشوید که حدود ۲۰ مقاله مرور نظاممند از یک فرد در یک مجله و طی مدت دو سال منتشر میشود، احتمالا این به تنهایی صرف نظر از سلب اعتبار شدن یا نشدن، نیاز به بررسی دارد. این نکته هم مهم است که مجله یا ناشر ممکن است در سلب اعتبار کردن مقالات اشتباه هم داشته باشد، اما احتمالا دنبال دردسر هم نیست که با سلب اعتبار کردن نامورد، اعتبار خودش را زیر سوال ببرد.
پس وقتی مقالاتی این چنین سلب اعتبار میشوند، توقع این است که کارگروه وزراتی اخلاق در پژوهش دقیق و شفاف موضوع را بررسی کند و برخورد قاطع داشته باشد.
نه این که فقط بگوید «اشکالاتی مشاهده میشود، اما تخلف عمدهای مشاهده نشده». و یا فقط یک قسمت از بیانیه سلب اعتبار را ببیند و همه دلایل سلب اعتیار را ذکر نکند.
وقتی برایشان به صورت قطعی مشخص نیست منظور از «اشکال در داوری» چیست، این را باید بیشتر بررسی کنند، از نویسندگان توضیح بخواهند، از مجله بپرسند و کارهای دیگر.
هیچ چیز بهتر از شفافیت نیست. شفافیت است که منجر به اعتماد سازی میشود. وقتی همه چیز دقیق بررسی شده باشد، شفاف اعلام شود و از کلیگویی پرهیز شود، آن وقت این میتواند این حس را درجامعه علمی ایجاد کند که اگر کسی تخلفی کرد حتما با او برخورد میشود، و اگر کسی هم تخلفی نکرده باشد، از او دفاع میشود و حق کسی ضایع نمیشود. نه این که مثلا بگوییم اشکالاتی بوده ولی اقدامی هم نکنیم و یا اگر میکنیم گزارش ندهیم.
این توضیح جناب دکتر پارسا هم که چه تعداد از مقالات فوریه و مارس ۲۰۲۵ تا به حال سلب اعتبار شده، به نظر نادرست است. چرا که مقالاتی که تاکنون سلب اعتبار شده همه در ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ منتشر شده اند.
این مجله در ۲۰۲۵ بیش از ۲۴۲ مقاله را در نتیجه بررسی هایش برای دستکاری در فرآیند داوری همتا (manipulated peer review) سلب اعتبار کرده است. موضوعی که ظاهرا کمیته اخلاق ایران شواهدی برای آن پیدا نکرده است. در این مورد، پست چند رو قبل Retraction Watch را میتوانید از اینجا ببینید.
@Scientometric
👍58❤5🤷♂1
Forwarded from دانشگاه علوم پزشکی تهران
📢خبر
📚🏆کتاب مرجع «هماتولوژی و سلولهای بنیادی» برنده جایزه سال ۲۰۲۵ علوم پزشکی شد
انجمن ناشران آمریکا (AAP) جایزه معتبر PROSE Award سال 2025 را در حوزه «پزشکی بالینی» به کتاب Comprehensive Hematology and Stem Cell تألیف دکتر نیما رضایی، اهدا کرد.
متن کامل خبر را در لینک زیر بخوانید👇
https://medicine.tums.ac.ir/Zp3Bo
📸instagram.com/tums_news
📽 aparat.com/tumsmedia
🆔 www.tg-me.com/tumsmedia
📚🏆کتاب مرجع «هماتولوژی و سلولهای بنیادی» برنده جایزه سال ۲۰۲۵ علوم پزشکی شد
انجمن ناشران آمریکا (AAP) جایزه معتبر PROSE Award سال 2025 را در حوزه «پزشکی بالینی» به کتاب Comprehensive Hematology and Stem Cell تألیف دکتر نیما رضایی، اهدا کرد.
متن کامل خبر را در لینک زیر بخوانید👇
https://medicine.tums.ac.ir/Zp3Bo
📸instagram.com/tums_news
📽 aparat.com/tumsmedia
🆔 www.tg-me.com/tumsmedia
❤78👍26👌7👎2🔥2👏2
مقاله جدید مجله نیوانگلند: عملکرد بهتر نمره PRS یا polygenic risk score برای سرطان پروستات (Gleason ≥7) در مقایسه با آزمایش PSA یا prostate-specific antigen و همین طور MRI مولتی پارامتریک
میزان نتایج مثبت کاذب در غربالگری سرطان پروستات با آزمایش PSA یا prostate-specific antigen بالا است.
مطالعات GWAS یا همان Genomewide association studies نشان دادهاند که برخی تغییرات ژنتیکی رایج در افراد مبتلا به سرطان پروستات وجود دارد که میتوان از آنها برای محاسبه نمره PRS یا polygenic risk score استفاده کرد تا احتمال ابتلا به سرطان پروستات را مشخص کرد.
در این مطالعه، با استفاده از DNA موجود در بزاق، نمره PRS براساس ۱۳۰ تغییر ژنتیکی مرتبط با افزایش خطر سرطان پروستات محاسبه شده و سپس افرادی که نمره PRS آنها در صدک ۹۰ یا بالاتر بوده، بدون توجه به سطح PSA، تحت بررسی سرطان پروستات با multiparametric MRI و همین طور بیوپسی پروستات قرار گرفته اند.
تعداد ۷۴۵ نفر (۱۱/۷٪) نمره ریسک چندژنی در صدک ۹۰ یا بالاتر داشتند.
از میان این ۷۴۵ نفر، ۴۶۸ نفر (۶۲/۸٪) تحت MRI و بیوپسی پروستات قرار گرفتند که در ۱۸۷ نفر از آنها (۴۰٪) سرطان پروستات تشخیص داده شده است.
از میان ۱۸۷ فردی که در آنها سرطان تشخیص داده شده، ۱۰۳ نفر (۵۵/۱٪) بر اساس معیارهای NCCN مبتلا به سرطان پروستات با ریسک متوسط یا بالاتر بودند، بنابراین نیاز به درمان داشتند. با این حال، در ۷۴ نفر از این افراد (۷۱/۸٪)، سرطان با روش تشخیصی فعلی مورد استفاده در بریتانیا (سطح بالای PSA و نتایج مثبت MRI) قابل شناسایی نبوده است و این پیشی گرفتن نمره PRS از عملکرد تست PSA و MRI را نشان می دهد.
دسترسی به مقاله: لینک
@Scientometric
میزان نتایج مثبت کاذب در غربالگری سرطان پروستات با آزمایش PSA یا prostate-specific antigen بالا است.
مطالعات GWAS یا همان Genomewide association studies نشان دادهاند که برخی تغییرات ژنتیکی رایج در افراد مبتلا به سرطان پروستات وجود دارد که میتوان از آنها برای محاسبه نمره PRS یا polygenic risk score استفاده کرد تا احتمال ابتلا به سرطان پروستات را مشخص کرد.
در این مطالعه، با استفاده از DNA موجود در بزاق، نمره PRS براساس ۱۳۰ تغییر ژنتیکی مرتبط با افزایش خطر سرطان پروستات محاسبه شده و سپس افرادی که نمره PRS آنها در صدک ۹۰ یا بالاتر بوده، بدون توجه به سطح PSA، تحت بررسی سرطان پروستات با multiparametric MRI و همین طور بیوپسی پروستات قرار گرفته اند.
تعداد ۷۴۵ نفر (۱۱/۷٪) نمره ریسک چندژنی در صدک ۹۰ یا بالاتر داشتند.
از میان این ۷۴۵ نفر، ۴۶۸ نفر (۶۲/۸٪) تحت MRI و بیوپسی پروستات قرار گرفتند که در ۱۸۷ نفر از آنها (۴۰٪) سرطان پروستات تشخیص داده شده است.
از میان ۱۸۷ فردی که در آنها سرطان تشخیص داده شده، ۱۰۳ نفر (۵۵/۱٪) بر اساس معیارهای NCCN مبتلا به سرطان پروستات با ریسک متوسط یا بالاتر بودند، بنابراین نیاز به درمان داشتند. با این حال، در ۷۴ نفر از این افراد (۷۱/۸٪)، سرطان با روش تشخیصی فعلی مورد استفاده در بریتانیا (سطح بالای PSA و نتایج مثبت MRI) قابل شناسایی نبوده است و این پیشی گرفتن نمره PRS از عملکرد تست PSA و MRI را نشان می دهد.
دسترسی به مقاله: لینک
@Scientometric
❤17👍10👏4👎1😁1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دستگاهی برای برگرداندن توانایی صحبت کردن با خوانش فعالیت مغزی
به صورت ساده و خلاصه، دستگاه در بخشی از مغز که مربوط به صحبت کردن است قرار داده میشود (Implant). سپس از هوش مصنوعی کمک گرفته میشود تا فعالیت عصبیِ دریافت شده را به صورت مداوم رمزگشایی کرده و ابتدا به متن و در نهایت به گفتار (text-to-speech model) تبدیل کند (ویدیو پست را ببینید).
بیمار مورد بررسی در این پژوهش، سکته مغزی (مربوط به قسمت ساقه مغز یا brainstem) داشته و توانایی صحبت کردن ندارد. اما احتمالا این روش برای افراد دیگر با مشکلات مشابه نیز کمک کننده است.
مقاله این پژوهش چند روز قبل در مجله Nature Neuroscience منتشر شده است (لینک).
گفتار در لحظه (real time) تولید شده و احتمالا بعدا بتواند توانایی گفتار روان را به بیماران بدهد.
پژوهش مشابه قبلی را از اینجا ببینید.
@Scientometric
به صورت ساده و خلاصه، دستگاه در بخشی از مغز که مربوط به صحبت کردن است قرار داده میشود (Implant). سپس از هوش مصنوعی کمک گرفته میشود تا فعالیت عصبیِ دریافت شده را به صورت مداوم رمزگشایی کرده و ابتدا به متن و در نهایت به گفتار (text-to-speech model) تبدیل کند (ویدیو پست را ببینید).
بیمار مورد بررسی در این پژوهش، سکته مغزی (مربوط به قسمت ساقه مغز یا brainstem) داشته و توانایی صحبت کردن ندارد. اما احتمالا این روش برای افراد دیگر با مشکلات مشابه نیز کمک کننده است.
مقاله این پژوهش چند روز قبل در مجله Nature Neuroscience منتشر شده است (لینک).
گفتار در لحظه (real time) تولید شده و احتمالا بعدا بتواند توانایی گفتار روان را به بیماران بدهد.
پژوهش مشابه قبلی را از اینجا ببینید.
@Scientometric
👍26👏4❤2🔥2👀2👎1
Telegram
Scientometrics
🔴 نتایج رتبه بندی کشورها بر اساس تعداد مستندات علمی (پایگاه Scimago) منتشر شده و ایران یک پله نسبت به سال قبل افت داشته است.
✅ همان طور که برآوردهای قبلی نشان داده بود، ایران جایگاه ۱۶ دنیا در سال ۲۰۲۳ را از دست داده و در سال ۲۰۲۴ حالا در جایگاه ۱۷ دنیا قرار گرفته است. (نمودار در تصویر پست، مربوط به رتبه های ایران، عربستان و ترکیه از نظر تعداد مستند علمی در دنیا است)
ترکیه، هلند، ایران و عربستان به ترتیب در جایگاه های ۱۵ تا ۱۸ دنیا در سال ۲۰۲۴ قرار دارند.
✅ ایران در سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ در جایگاه ۱۵ دنیا قرار داشت. در ۲۰۲۳ به جایگاه ۱۶ و در ۲۰۲۴ حالا به جایگاه ۱۷ دنیا نزول پیدا کرده است.
عربستان در ۲۰۱۵ در جایگاه ۳۴ دنیا بود. در ۲۰۲۰ به جایگاه ۲۵ دنیا رسید و در ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ فعلا در جایگاه ۱۸ دنیا قرار دارد.
✅ عربستان در ۲۰۲۴، تعداد ۷۲۱۶۷ هزار مقاله و مستند علمی داشته است. این برای ایران ۷۵۵۰۱ مورد بوده است. (اختلاف ۳۳۳۴ مورد)
✅ ایران از نظر تعداد ارجاعات در سال ۲۰۲۴ نیز در رتبه دوم بعد از عربستان قرار دارد. در مجموع سالهای 1996 تا 2024 نیز از نظر تعداد ارجاعات در رتبه دوم بعد از اسرائیل قرار دارد.
✅ در دنیا در سال ۲۰۲۴، هم کشورهای چین، آمریکا، هند، بریتانیا و آلمان در رتبه های اول تا پنجم از نظر تعداد مقاله و مستند علمی قرار دارند. هر چند در مجموع سال های ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۴، آمریکا همچنان در رتبه اول قرار دارد. از نظر شاخص اچ نیز، آمریکا، بریتانیا، آلمان، کانادا و فرانسه پنج کشور اول هستند.
✅ اگر همه سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۴ را در مجموع در نظر بگیریم، در خاورمیانه، ترکیه، ایران، اسرائیل، عربستان و مصر به ترتیب در رتبه های اول تا پنج از نظر تعداد مقاله و مستند علمی قرار دارند.
از نظر شاخص اچ، اسرائیل، ترکیه و عربستان و ایران در جایگاه اول تا چهارم هستند.
از نظر تعداد ارجاعات نیز اسرائیل، ایران و ترکیه در رتبه های اول تا سوم قرار دارند.
✅ ایران از نظر تعداد مستندات علمی در مجموع سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۴ درجایگاه ۱۹ دنیا قرار دارد. رتبه ایران از نظر تعداد ارجاعات در دنیا برابر با ۲۵ و از نظر شاخض اچ، ۴۱ در دنیا می باشد.
این پست را هم برای رتبه ایران و عربستان بر اساس دادگان Web of science یا ISI ببینید: لینک
@Scientometric
✅ همان طور که برآوردهای قبلی نشان داده بود، ایران جایگاه ۱۶ دنیا در سال ۲۰۲۳ را از دست داده و در سال ۲۰۲۴ حالا در جایگاه ۱۷ دنیا قرار گرفته است. (نمودار در تصویر پست، مربوط به رتبه های ایران، عربستان و ترکیه از نظر تعداد مستند علمی در دنیا است)
ترکیه، هلند، ایران و عربستان به ترتیب در جایگاه های ۱۵ تا ۱۸ دنیا در سال ۲۰۲۴ قرار دارند.
✅ ایران در سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ در جایگاه ۱۵ دنیا قرار داشت. در ۲۰۲۳ به جایگاه ۱۶ و در ۲۰۲۴ حالا به جایگاه ۱۷ دنیا نزول پیدا کرده است.
عربستان در ۲۰۱۵ در جایگاه ۳۴ دنیا بود. در ۲۰۲۰ به جایگاه ۲۵ دنیا رسید و در ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ فعلا در جایگاه ۱۸ دنیا قرار دارد.
✅ عربستان در ۲۰۲۴، تعداد ۷۲۱۶۷ هزار مقاله و مستند علمی داشته است. این برای ایران ۷۵۵۰۱ مورد بوده است. (اختلاف ۳۳۳۴ مورد)
✅ ایران از نظر تعداد ارجاعات در سال ۲۰۲۴ نیز در رتبه دوم بعد از عربستان قرار دارد. در مجموع سالهای 1996 تا 2024 نیز از نظر تعداد ارجاعات در رتبه دوم بعد از اسرائیل قرار دارد.
✅ در دنیا در سال ۲۰۲۴، هم کشورهای چین، آمریکا، هند، بریتانیا و آلمان در رتبه های اول تا پنجم از نظر تعداد مقاله و مستند علمی قرار دارند. هر چند در مجموع سال های ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۴، آمریکا همچنان در رتبه اول قرار دارد. از نظر شاخص اچ نیز، آمریکا، بریتانیا، آلمان، کانادا و فرانسه پنج کشور اول هستند.
✅ اگر همه سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۴ را در مجموع در نظر بگیریم، در خاورمیانه، ترکیه، ایران، اسرائیل، عربستان و مصر به ترتیب در رتبه های اول تا پنج از نظر تعداد مقاله و مستند علمی قرار دارند.
از نظر شاخص اچ، اسرائیل، ترکیه و عربستان و ایران در جایگاه اول تا چهارم هستند.
از نظر تعداد ارجاعات نیز اسرائیل، ایران و ترکیه در رتبه های اول تا سوم قرار دارند.
✅ ایران از نظر تعداد مستندات علمی در مجموع سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۴ درجایگاه ۱۹ دنیا قرار دارد. رتبه ایران از نظر تعداد ارجاعات در دنیا برابر با ۲۵ و از نظر شاخض اچ، ۴۱ در دنیا می باشد.
این پست را هم برای رتبه ایران و عربستان بر اساس دادگان Web of science یا ISI ببینید: لینک
@Scientometric
👍23🤩3💔2❤1
Forwarded from Medical Professionalism (Fariba Asghari)
نامه انجمن جهانی پزشکی (WMA) در محکومیت تعارض اخلاقی تحمیلشده بر پزشکان در قوانین ایران
لینک نامه
در این نامه آمده است:
#حقوق_یشر
#اخلاق_پزشکی
#وظیفه_حرفهای_پزشکی
لینک نامه
در این نامه آمده است:
ما توجه شما را به اصول بنیادی اخلاق حرفهای پزشکی جلب میکنیم که شرکت پزشکان در هرگونه شکنجه یا سایر اشکال رفتارهای ظالمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز را ممنوع میدارد. الزام حضور پزشک طبق قوانین ایران برای ارزیابی و اجرای مجازاتهای بدنی، مانند قطع عضو، مستقیماً با وظایف حرفهای ما در تضاد است و ما آن را به طور قاطع محکوم میکنیم.
استانداردهای حرفهای ما ایجاب میکند که پزشکان به تعهد خود در خدمت به انسانیت پایبند بمانند و در برابر هرگونه فشار برای اقدام برخلاف اصول اخلاقی حاکم بر حرفهشان مقاومت کنند. ما قاطعانه از پزشکانی که از مشارکت در این اقدامات غیرانسانی خودداری میکنند، حمایت کامل به عمل خواهیم آورد.
#حقوق_یشر
#اخلاق_پزشکی
#وظیفه_حرفهای_پزشکی
👍60👏8❤4👎2🤯2👌1
Forwarded from در این شب ها (Pouria Nazemi)
کندی به جای ترویج واکسن، جستجو برای درمانهای جدید سرخک را دستور داد
نیویورک تایمز:
با بزرگترین شیوع سرخک در ۲۵ سال گذشته در آمریکا، رابرت اف. کندی جونیور، وزیر بهداشت، به آژانسهای فدرال دستور داده تا درمانهای جدید، از جمله ویتامینها، را بررسی کنند. این تصمیم نگرانیهایی درباره تضعیف اعتماد عمومی به واکسنها، ابزاری کلیدی برای سلامت عمومی، ایجاد کرده است.
این اعلام در حالی است که کندی به دلیل مدیریت شیوع، که در جنوب غربی با نرخ پایین واکسیناسیون صدها نفر را مبتلا کرده و دو دختر را کشته، مورد انتقاد قرار گرفته است. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (CDC) بیش از ۹۳۰ مورد گزارش کرده که بیشتر آنها به این منطقه مرتبط است.
منتقدان میگویند کندی بیش از حد روی درمانهای آزمایشنشده مانند روغن کبد ماهی تمرکز کرده و حمایت ضعیفی از واکسن سرخک، که ۹۷ درصد مؤثر است، نشان داده است. جنیفر نوزو، اپیدمیولوژیست دانشگاه براون، هشدار داد: «نمیخواهیم این پیام را بدهیم که واکسیناسیون لازم نیست، چون درمانی وجود دارد.»
مایکل اوسترهولم، اپیدمیولوژیست دانشگاه مینهسوتا، گفت که ویتامینها و داروها برای درمان سرخک بهطور گسترده بررسی شدهاند، اما هیچ درمان معجزهآسایی برای این ویروس، که میتواند باعث ذاتالریه و تورم مغز شود، یافت نشده است. بیماران معمولاً مراقبتهای حمایتی مانند تیلنول، اکسیژن مکمل و مایعات وریدی دریافت میکنند.
اندرو نیکسون، سخنگوی وزارت بهداشت، گفت این تصمیم برای کمک به افرادی است که واکسن نزدهاند. او افزود که CDC همچنان واکسن MMR را توصیه میکند، اما هدف حمایت از همه خانوادهها، صرفنظر از وضعیت واکسیناسیون، است. کندی به جامعه منونایتها در غرب تگزاس، که بیشترین موارد را داشتهاند، اشاره کرد.
کارشناسان بهداشت عمومی از این تصمیم شگفتزدهاند، زیرا واکسنها دههها دادههای ایمنی و اثربخشی دارند. جاناتان تمته، رئیس سابق کمیته واکسن CDC، گفت: «این مانند سرمایهگذاری روی پیوند قلب به جای پیشگیری از بیماری است.»
کندی پیامهای متناقضی درباره واکسن MMR داده است؛ گاهی آن را مؤثر خوانده و گاهی ایمنیاش را زیر سؤال برده. پزشکان تگزاس میگویند تمرکز او بر درمانها کارشان را سخت کرده است. او در فاکس نیوز از «بهبودی معجزهآسا» با روغن کبد ماهی سخن گفت، اما کارشناسان هشدار میدهند که ویتامین A بدون نظارت پزشک خطرناک است. برخی بیماران به جای درمان پزشکی، از مکملهای تبلیغشده توسط کندی استفاده کردهاند و برخی کودکان دوزهای سمی ویتامین A دریافت کردهاند.
با وجود ادعای کندی درباره اعتراض منونایتها به واکسن به دلیل «بقایای جنین»، مورخان میگویند این جامعه ممنوعیت مذهبی برای واکسیناسیون ندارد و واکسن MMR حاوی بافت جنینی نیست. پزشکان محلی اطلاعات نادرست، که کندی به آن دامن زده، را دلیل اصلی امتناع منونایتها از واکسیناسیون میدانند.
نیویورک تایمز:
با بزرگترین شیوع سرخک در ۲۵ سال گذشته در آمریکا، رابرت اف. کندی جونیور، وزیر بهداشت، به آژانسهای فدرال دستور داده تا درمانهای جدید، از جمله ویتامینها، را بررسی کنند. این تصمیم نگرانیهایی درباره تضعیف اعتماد عمومی به واکسنها، ابزاری کلیدی برای سلامت عمومی، ایجاد کرده است.
دهها سال تحقیق هیچ درمان معجزهآسایی برای سرخک پیدا نکرده، اما واکسن MMR در پیشگیری از این بیماری ۹۷ درصد مؤثر است.
این اعلام در حالی است که کندی به دلیل مدیریت شیوع، که در جنوب غربی با نرخ پایین واکسیناسیون صدها نفر را مبتلا کرده و دو دختر را کشته، مورد انتقاد قرار گرفته است. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (CDC) بیش از ۹۳۰ مورد گزارش کرده که بیشتر آنها به این منطقه مرتبط است.
منتقدان میگویند کندی بیش از حد روی درمانهای آزمایشنشده مانند روغن کبد ماهی تمرکز کرده و حمایت ضعیفی از واکسن سرخک، که ۹۷ درصد مؤثر است، نشان داده است. جنیفر نوزو، اپیدمیولوژیست دانشگاه براون، هشدار داد: «نمیخواهیم این پیام را بدهیم که واکسیناسیون لازم نیست، چون درمانی وجود دارد.»
مایکل اوسترهولم، اپیدمیولوژیست دانشگاه مینهسوتا، گفت که ویتامینها و داروها برای درمان سرخک بهطور گسترده بررسی شدهاند، اما هیچ درمان معجزهآسایی برای این ویروس، که میتواند باعث ذاتالریه و تورم مغز شود، یافت نشده است. بیماران معمولاً مراقبتهای حمایتی مانند تیلنول، اکسیژن مکمل و مایعات وریدی دریافت میکنند.
اندرو نیکسون، سخنگوی وزارت بهداشت، گفت این تصمیم برای کمک به افرادی است که واکسن نزدهاند. او افزود که CDC همچنان واکسن MMR را توصیه میکند، اما هدف حمایت از همه خانوادهها، صرفنظر از وضعیت واکسیناسیون، است. کندی به جامعه منونایتها در غرب تگزاس، که بیشترین موارد را داشتهاند، اشاره کرد.
کارشناسان بهداشت عمومی از این تصمیم شگفتزدهاند، زیرا واکسنها دههها دادههای ایمنی و اثربخشی دارند. جاناتان تمته، رئیس سابق کمیته واکسن CDC، گفت: «این مانند سرمایهگذاری روی پیوند قلب به جای پیشگیری از بیماری است.»
کندی پیامهای متناقضی درباره واکسن MMR داده است؛ گاهی آن را مؤثر خوانده و گاهی ایمنیاش را زیر سؤال برده. پزشکان تگزاس میگویند تمرکز او بر درمانها کارشان را سخت کرده است. او در فاکس نیوز از «بهبودی معجزهآسا» با روغن کبد ماهی سخن گفت، اما کارشناسان هشدار میدهند که ویتامین A بدون نظارت پزشک خطرناک است. برخی بیماران به جای درمان پزشکی، از مکملهای تبلیغشده توسط کندی استفاده کردهاند و برخی کودکان دوزهای سمی ویتامین A دریافت کردهاند.
با وجود ادعای کندی درباره اعتراض منونایتها به واکسن به دلیل «بقایای جنین»، مورخان میگویند این جامعه ممنوعیت مذهبی برای واکسیناسیون ندارد و واکسن MMR حاوی بافت جنینی نیست. پزشکان محلی اطلاعات نادرست، که کندی به آن دامن زده، را دلیل اصلی امتناع منونایتها از واکسیناسیون میدانند.
👍41🤯26👎9😱5😁1🤬1
Forwarded from در این شب ها (Pouria Nazemi)
نامزدی کیسی مینز به عنوان جراح کل ایالات متحده
در تاریخ ۷ مه ۲۰۲۵، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، کیسی مینز را به عنوان نامزد بعدی جراح کل این کشور معرفی کرد. این انتخاب پس از انصراف از نامزدی پیشین، ژانت نشیوات، اعلام شد. مینز، پزشک آموزشدیده در دانشگاه استنفورد و همبنیانگذار شرکت «لِوِلز هلث» است که بر نظارت بر سلامت متابولیک تمرکز دارد. او همچنین نویسنده کتاب پرفروش «انرژی خوب» است که بر اهمیت سبک زندگی سالم برای پیشگیری از بیماریهای مزمن تأکید میکند. مینز از حامیان برجسته جنبش «بازگشت سلامت به آمریکا» (MAHA) است و با رابرت اف. کندی جونیور، وزیر بهداشت و خدمات انسانی، همکاری نزدیکی دارد. او پیشتر به عنوان گزینهای برای سازمان غذا و دارو (FDA) نیز در نظر گرفته شده بود.
کیسی مینز پس از تحصیل در رشته جراحی سر و گردن و بدون به پایان رساندن دوره رزیدنتی مسیر خود را به سمت پزشکی کارکردی (فانکشنال) تغییر داد و بر سلامت متابولیک و پیشگیری از بیماریها متمرکز شد. او معتقد است که بسیاری از بیماریهای مدرن مانند دیابت نوع دوم، بیماریهای قلبی و حتی افسردگی، ریشه در سلامت متابولیک ضعیف دارند. مینز در کتاب خود از سیستم سلامت انتقاد کرده و بر این باور است که نهادهای پزشکی بیشتر از بیماری افراد سود میبرند تا سلامت آنها. او همچنین توصیههایی مانند استفاده از مانیتورهای گلوکز مداوم و کاهش مصرف روغنهای دانهای مانند روغن کانولا را ارائه داده که با توصیههای رایج پزشکی تفاوت دارد.
انتخاب مینز جامعه علمی را شگفتزده کرده است، زیرا دیدگاههای او در تضاد با جریان اصلی پزشکی قرار دارد. برای مثال، او روغنهای دانهای را مضر میداند، در حالی که بسیاری از متخصصان تغذیه این روغنها را در حد اعتدال بیخطر و حتی مفید میدانند. همچنین، تأکید او بر آزمایشهای مستقیم پزشکی توسط مصرفکننده و کاهش وابستگی به پزشکان، با استانداردهای پزشکی رایج همخوانی ندارد. برخی از اعضای جامعه علمی نگرانند که رویکرد او ممکن است اطلاعات نادرست را ترویج دهد یا اعتماد عمومی به نهادهای پزشکی را تضعیف کند، بهویژه در زمانی که جراح کل باید منبع معتبری برای اطلاعات علمی باشد.
وظایف جراح کل ایالات متحده
جراح کل، که اغلب به عنوان «پزشک ملت» شناخته میشود، وظیفه ارائه بهترین اطلاعات علمی در دسترس به مردم برای بهبود سلامت و کاهش خطر بیماریها و آسیبها را بر عهده دارد. او بر عملیات گروه خدمات بهداشت عمومی ایالات متحده (USPHS) نظارت میکند، گروهی متشکل از بیش از ۶۰۰۰ افسر حرفهای سلامت عمومی که در سراسر دولت فدرال فعالیت میکنند. جراح کل همچنین گزارشها، هشدارها و فراخوانهای عملیاتی درباره مسائل مهم سلامت عمومی منتشر میکند و مستقیماً با مردم از طریق کانالهای ارتباطی مختلف در ارتباط است. این مقام، که توسط رئیسجمهور نامزد و توسط سنا تأیید میشود، دورهای چهارساله دارد و نقش مهمی در سیاستگذاری سلامت عمومی ایفا میکند، هرچند قدرت قانونی مستقیمی بر سیاستها ندارد.
در مجموع، نامزدی کیسی مینز به دلیل دیدگاههای غیرمتعارف او در حوزه سلامت، بحثهای زیادی را در جامعه علمی برانگیخته است. با این حال، حامیان او معتقدند که تمرکز وی بر پیشگیری و سلامت متابولیک میتواند رویکردی نوین برای مقابله با اپیدمی بیماریهای مزمن در آمریکا ارائه دهد.
در تاریخ ۷ مه ۲۰۲۵، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، کیسی مینز را به عنوان نامزد بعدی جراح کل این کشور معرفی کرد. این انتخاب پس از انصراف از نامزدی پیشین، ژانت نشیوات، اعلام شد. مینز، پزشک آموزشدیده در دانشگاه استنفورد و همبنیانگذار شرکت «لِوِلز هلث» است که بر نظارت بر سلامت متابولیک تمرکز دارد. او همچنین نویسنده کتاب پرفروش «انرژی خوب» است که بر اهمیت سبک زندگی سالم برای پیشگیری از بیماریهای مزمن تأکید میکند. مینز از حامیان برجسته جنبش «بازگشت سلامت به آمریکا» (MAHA) است و با رابرت اف. کندی جونیور، وزیر بهداشت و خدمات انسانی، همکاری نزدیکی دارد. او پیشتر به عنوان گزینهای برای سازمان غذا و دارو (FDA) نیز در نظر گرفته شده بود.
کیسی مینز پس از تحصیل در رشته جراحی سر و گردن و بدون به پایان رساندن دوره رزیدنتی مسیر خود را به سمت پزشکی کارکردی (فانکشنال) تغییر داد و بر سلامت متابولیک و پیشگیری از بیماریها متمرکز شد. او معتقد است که بسیاری از بیماریهای مدرن مانند دیابت نوع دوم، بیماریهای قلبی و حتی افسردگی، ریشه در سلامت متابولیک ضعیف دارند. مینز در کتاب خود از سیستم سلامت انتقاد کرده و بر این باور است که نهادهای پزشکی بیشتر از بیماری افراد سود میبرند تا سلامت آنها. او همچنین توصیههایی مانند استفاده از مانیتورهای گلوکز مداوم و کاهش مصرف روغنهای دانهای مانند روغن کانولا را ارائه داده که با توصیههای رایج پزشکی تفاوت دارد.
انتخاب مینز جامعه علمی را شگفتزده کرده است، زیرا دیدگاههای او در تضاد با جریان اصلی پزشکی قرار دارد. برای مثال، او روغنهای دانهای را مضر میداند، در حالی که بسیاری از متخصصان تغذیه این روغنها را در حد اعتدال بیخطر و حتی مفید میدانند. همچنین، تأکید او بر آزمایشهای مستقیم پزشکی توسط مصرفکننده و کاهش وابستگی به پزشکان، با استانداردهای پزشکی رایج همخوانی ندارد. برخی از اعضای جامعه علمی نگرانند که رویکرد او ممکن است اطلاعات نادرست را ترویج دهد یا اعتماد عمومی به نهادهای پزشکی را تضعیف کند، بهویژه در زمانی که جراح کل باید منبع معتبری برای اطلاعات علمی باشد.
وظایف جراح کل ایالات متحده
جراح کل، که اغلب به عنوان «پزشک ملت» شناخته میشود، وظیفه ارائه بهترین اطلاعات علمی در دسترس به مردم برای بهبود سلامت و کاهش خطر بیماریها و آسیبها را بر عهده دارد. او بر عملیات گروه خدمات بهداشت عمومی ایالات متحده (USPHS) نظارت میکند، گروهی متشکل از بیش از ۶۰۰۰ افسر حرفهای سلامت عمومی که در سراسر دولت فدرال فعالیت میکنند. جراح کل همچنین گزارشها، هشدارها و فراخوانهای عملیاتی درباره مسائل مهم سلامت عمومی منتشر میکند و مستقیماً با مردم از طریق کانالهای ارتباطی مختلف در ارتباط است. این مقام، که توسط رئیسجمهور نامزد و توسط سنا تأیید میشود، دورهای چهارساله دارد و نقش مهمی در سیاستگذاری سلامت عمومی ایفا میکند، هرچند قدرت قانونی مستقیمی بر سیاستها ندارد.
در مجموع، نامزدی کیسی مینز به دلیل دیدگاههای غیرمتعارف او در حوزه سلامت، بحثهای زیادی را در جامعه علمی برانگیخته است. با این حال، حامیان او معتقدند که تمرکز وی بر پیشگیری و سلامت متابولیک میتواند رویکردی نوین برای مقابله با اپیدمی بیماریهای مزمن در آمریکا ارائه دهد.
👍52❤15😁4🤔4👎2😢2
چند مطالعه مهم در رشتههای مختلف در چند روز اخیر در مجلات معتبر منتشر شده که متاسفانه من فرصت نکردم در مورد آنها به صورت کامل بنویسم. ولی اینجا در این پست سعی کردم به آنها اشاره داشته باشم:
1- اول این که مطالعهای در مجله ی NEJM منتشر شده و حالا تاثیر گذاری Semaglutide را در درمان MASH (نام قبلی NASH یا استئاتوهپاتیت غیر الکلی) نشان می دهد.
داروی Semaglutide را با همان نامهای Ozempic و Wegovy میشناسیم که برای درمان دیابت و چاقی تایید شده است.
هم در مورد MASH و هم در مورد Semaglutide میتوانید در @Scientometric جستجو کنید و در مورد آنها بخوانید. لینک مطالعه: اینجا
2- دو مطالعه کارآزمایی بالینی فاز سوم برای درمان سرطان کبد از نوع هپاتوسلولار کارسینوما با استفاده از رژیم ترکیبی ایمونوتراپی با نتایج موفقیت آمیز در مجلات لنست و لنست انکولوژی منتشر شده است.
مطالعه CheckMate 9W، که رژیم Novolumab+Ipilimumab را بررسی کرده در مجله لنست (لینک) و مطالعه ی APOLLO، که رژیم Anlotinib+Penpulimab را بررسی کرده در مجله لنست انکولوژی (لینک) منتشر شده است.
3- در مورد داری obicetrapib برای پایین آوردن چربی خون از نوع LDL
یک مطالعه فاز سوم در مجله لنست (لینک)، منتشر شده و ترکیب obicetrapib و ezetimibe را برای پایین آوردن LDL بررسی کرده است.
مطالعه در افرادی انجام شده که یا از قبل به بیماری قلبی-عروقی آترواسکلروتیک مبتلا بوده یا در معرض خطر بالای آن قرار داشتند، یا دارای هیپرکلسترولمی خانوادگی هتروزیگوت بودند.
این افراد با وجود دریافت حداکثر دوز قابل تحمل از داروهای کاهنده چربی خون (به جز ازتیمایب) سطح کلسترول LDL آنها ۷۰ میلیگرم در دسیلیتر یا بالاتر بوده و یا عدم تحمل به استاتین ها داشته اند.
نتایح هم کاهش معنادار LDL توسط این درمان ترکیبی به صورت قرص را نشان داده است.
همین طور یک مطالعه کارآزمایی بالینی دیگر نیز از این دارو یعنی obicetrapib در مجله NEJM منشتر شده است (لینک)
در این مطالعه افراد یا هیپرکلسترولمی خانوادگی هتروزیگوت داشته اند و یا دارای سابقه بیماری قلبی-عروقی آترواسکلروتیک بوده اند. این بیماران نیز حداکثر دوز قابل تحمل از داروهای کاهنده چربی خون را دریافت میکرده اند. بیماران در این مطالعه یا obicetrapib و یا دارونما دریافت کرده اند و نتایج نشان داده که این دارو در بین این بیماران باعث کاهش نزدیک به 30% در مقدار LDL شده است.
4- و بالاخره مطالعه کارآزمایی بالینی دیگری در مجله NEJM نیز منتشر شده (لینک) و به بررسی استفاده از سیستم تحویل خودکار انسولین (Automated insulin delivery) در بیماران دیابت نوع دوم که از انسولین استفاده میکنند، پرداخته است.
در مقایسه با بیمارانی که از روش قبلی خود استفاده می کرده اند، در طی 13 هفته مطالعه، کاهش HbA1C در گروه با دریافت خودکار انسولین بیشتر بوده است (.09 درصد در مقایسه با 0.3 درصد). مقدار هایپوگلایسمی هم در هر دو گروه کم بوده و فقط یک مورد شدید در گروه با دریافت خودکار انسولین گزارش شده است.
@Scientometric
1- اول این که مطالعهای در مجله ی NEJM منتشر شده و حالا تاثیر گذاری Semaglutide را در درمان MASH (نام قبلی NASH یا استئاتوهپاتیت غیر الکلی) نشان می دهد.
داروی Semaglutide را با همان نامهای Ozempic و Wegovy میشناسیم که برای درمان دیابت و چاقی تایید شده است.
هم در مورد MASH و هم در مورد Semaglutide میتوانید در @Scientometric جستجو کنید و در مورد آنها بخوانید. لینک مطالعه: اینجا
2- دو مطالعه کارآزمایی بالینی فاز سوم برای درمان سرطان کبد از نوع هپاتوسلولار کارسینوما با استفاده از رژیم ترکیبی ایمونوتراپی با نتایج موفقیت آمیز در مجلات لنست و لنست انکولوژی منتشر شده است.
مطالعه CheckMate 9W، که رژیم Novolumab+Ipilimumab را بررسی کرده در مجله لنست (لینک) و مطالعه ی APOLLO، که رژیم Anlotinib+Penpulimab را بررسی کرده در مجله لنست انکولوژی (لینک) منتشر شده است.
3- در مورد داری obicetrapib برای پایین آوردن چربی خون از نوع LDL
یک مطالعه فاز سوم در مجله لنست (لینک)، منتشر شده و ترکیب obicetrapib و ezetimibe را برای پایین آوردن LDL بررسی کرده است.
مطالعه در افرادی انجام شده که یا از قبل به بیماری قلبی-عروقی آترواسکلروتیک مبتلا بوده یا در معرض خطر بالای آن قرار داشتند، یا دارای هیپرکلسترولمی خانوادگی هتروزیگوت بودند.
این افراد با وجود دریافت حداکثر دوز قابل تحمل از داروهای کاهنده چربی خون (به جز ازتیمایب) سطح کلسترول LDL آنها ۷۰ میلیگرم در دسیلیتر یا بالاتر بوده و یا عدم تحمل به استاتین ها داشته اند.
نتایح هم کاهش معنادار LDL توسط این درمان ترکیبی به صورت قرص را نشان داده است.
همین طور یک مطالعه کارآزمایی بالینی دیگر نیز از این دارو یعنی obicetrapib در مجله NEJM منشتر شده است (لینک)
در این مطالعه افراد یا هیپرکلسترولمی خانوادگی هتروزیگوت داشته اند و یا دارای سابقه بیماری قلبی-عروقی آترواسکلروتیک بوده اند. این بیماران نیز حداکثر دوز قابل تحمل از داروهای کاهنده چربی خون را دریافت میکرده اند. بیماران در این مطالعه یا obicetrapib و یا دارونما دریافت کرده اند و نتایج نشان داده که این دارو در بین این بیماران باعث کاهش نزدیک به 30% در مقدار LDL شده است.
4- و بالاخره مطالعه کارآزمایی بالینی دیگری در مجله NEJM نیز منتشر شده (لینک) و به بررسی استفاده از سیستم تحویل خودکار انسولین (Automated insulin delivery) در بیماران دیابت نوع دوم که از انسولین استفاده میکنند، پرداخته است.
در مقایسه با بیمارانی که از روش قبلی خود استفاده می کرده اند، در طی 13 هفته مطالعه، کاهش HbA1C در گروه با دریافت خودکار انسولین بیشتر بوده است (.09 درصد در مقایسه با 0.3 درصد). مقدار هایپوگلایسمی هم در هر دو گروه کم بوده و فقط یک مورد شدید در گروه با دریافت خودکار انسولین گزارش شده است.
@Scientometric
👍35😍7❤6👏2👎1
داروی جدیدی برای کمک به ترک سیگار
علاوه بر داروهای قبلی مثل
varenicline،
bupropion
و
nicotine replacement therapy،
حالا نتایج موفقیت آمیز مطالعه کارآزمایی بالینی فاز سوم برای داروی Cytisinicline در مجلهی JAMA Intern Med منتشر شده است. (لینک)
افرادی که حداقل روزانه ده نخ سیگار می کشیدهاند در دو گروه دارونما و Cytisinicline و برای دورههای درمان ۶ یا ۱۲ هفته مورد بررسی قرار گرفتهاند.
نتایج درمان گروه ۶ هفته: درصد ترک سیگار در گروه دارو نسبت به گروه دارونما به ترتیب حدود ۱۵% و ۶% بوده است.
نتایج درمان گروه ۱۲ هفته: درصد ترک سیگار برای داروی Cytisinicline بیش از ۳۰% و برای گروه دارونما ۹/۴% بوده است.
در هر دو گروه، استفاده از Cytisinicline در مقایسه با دارونما، توانسته تا منجر به درصد بالاتری از ترک مداوم مصرف سیگار در پایان دوره و همین طور در طول ۲۴ هفته شود.
@Scientometric
علاوه بر داروهای قبلی مثل
varenicline،
bupropion
و
nicotine replacement therapy،
حالا نتایج موفقیت آمیز مطالعه کارآزمایی بالینی فاز سوم برای داروی Cytisinicline در مجلهی JAMA Intern Med منتشر شده است. (لینک)
افرادی که حداقل روزانه ده نخ سیگار می کشیدهاند در دو گروه دارونما و Cytisinicline و برای دورههای درمان ۶ یا ۱۲ هفته مورد بررسی قرار گرفتهاند.
نتایج درمان گروه ۶ هفته: درصد ترک سیگار در گروه دارو نسبت به گروه دارونما به ترتیب حدود ۱۵% و ۶% بوده است.
نتایج درمان گروه ۱۲ هفته: درصد ترک سیگار برای داروی Cytisinicline بیش از ۳۰% و برای گروه دارونما ۹/۴% بوده است.
در هر دو گروه، استفاده از Cytisinicline در مقایسه با دارونما، توانسته تا منجر به درصد بالاتری از ترک مداوم مصرف سیگار در پایان دوره و همین طور در طول ۲۴ هفته شود.
@Scientometric
👏21👍6❤4👎1😱1
تیرزپاتاید (tirzepatide) و یا سماگلوتاید (semaglutide), کدام یک تاثیرگذاری بیشتری در کاهش وزن دارند؟
کارآمایی بالینی فاز 3b که در مجله NEJM منتشر شد (لینک)، حالا به این سوال پاسخ داده است.
مطالعه روی چه افرادی انجام شده است؟
۷۵۱ نفر با چاقی و بدون دیابت
از چه دزی از این داروها استفاده شده است؟
حداکثر دز قابل تحمل برای هر دارو
(تیرزپاتاید ۱۰ یا ۱۵ و سماگلوتاید ۱/۷ یا ۲/۴ میلیگرم به صورت زیرجلدی برای ۷۲ هفته)
افراد در دو گروه، یکی تیرزپاتاید و دیگری سماگلوتاید قرار گرفتهاند.
نتایج به چه شکل بوده است؟
✅ کاهش وزن
به صورت میانگین، درصد کاهش وزن در گروه تیرزپاتاید برابر با ۲۰/۲ درصد و برای سماگلوتاید برابر با ۱۳/۷ درصد بوده است.
✅ دور کمر
کاهش دور کمر به صورت میانگین در گروه تیرزپاتاید ۱۸/۴ و در گروه سماگلوتاید ۱۳ سانتی متر بوده است.
✅ درصد افرادی که به سطوح مختلف کاهش وزن رسیدهاند:
کاهش وزن حداقل ۱۰، ۱۵، ۲۰ و ۲۵ درصد در گروه تیرزپاتید بیشتر از گروه سماگلوتاید دیده شده است.
توضیحات:
دو داروی Ozempic و Wegovy که هر دو ورژنی از semaglutide میباشند، در واقع آگونیست گیرنده GLP-1 میباشند که در نهایت منجر به کاهش اشتها و احساس سیری طولانی تر میشوند.
داروی Tirzepatide علاوه بر GLP-1، آگونیست GIP یعنی glucose-dependent insulinotropic polypeptide هم میباشد.
قبلا در ترایاهای جداگانه مشخص شده بود که کاهش وزن ناشی از tirzepatide از semaglutide بیشتر است و قرار بود مقایسه مستقیم بین این دو صورت بگیرد و حالا نتایجش منتشر شده است.
داروی tirzepatide از شرکت Eli Lilly با نام تجاری Mounjaro برای درمان دیابت نوع دوم مجوز غذا و داروی آمریکا را داشت. در سال ۲۰۲۳ همان داروی tirzepatide با نام تجاری Zepbound برای درمان چاقی مجوز گرفت.
این دارو برای درمان چاقی در افراد زیر است:
افراد با شاخص توده بدنی (BMI) حداقل ۳۰ و یا یا حداقل ۲۷ به همراه یک عارضه مربوط به وزن مثل فشار خون، دیابت نوع دوم، آپنه انسدادی خواب و بیماری های قلبی و عروقی
دارو باید همراه با رژیم کم کالری و افزایش فعالیت فیزیکی استفاده شود.
در کانال(@scientometric) میتوانید نام این دارو ها را جستجو کنید تا بیستر در مورد مطالعات قبلی آنها و تایثرگذاری آنها برای موارد دیگر به جز کاهش وزن، مثل مشکلات قلبی و عروقی، مشکلات کبدی، استئوهپاتیت غیر الکلی، سرطان، آپنه انسدادی خواب, آرتروز زانو و … بخوانید.
@Scientometric
کارآمایی بالینی فاز 3b که در مجله NEJM منتشر شد (لینک)، حالا به این سوال پاسخ داده است.
مطالعه روی چه افرادی انجام شده است؟
۷۵۱ نفر با چاقی و بدون دیابت
از چه دزی از این داروها استفاده شده است؟
حداکثر دز قابل تحمل برای هر دارو
(تیرزپاتاید ۱۰ یا ۱۵ و سماگلوتاید ۱/۷ یا ۲/۴ میلیگرم به صورت زیرجلدی برای ۷۲ هفته)
افراد در دو گروه، یکی تیرزپاتاید و دیگری سماگلوتاید قرار گرفتهاند.
نتایج به چه شکل بوده است؟
✅ کاهش وزن
به صورت میانگین، درصد کاهش وزن در گروه تیرزپاتاید برابر با ۲۰/۲ درصد و برای سماگلوتاید برابر با ۱۳/۷ درصد بوده است.
✅ دور کمر
کاهش دور کمر به صورت میانگین در گروه تیرزپاتاید ۱۸/۴ و در گروه سماگلوتاید ۱۳ سانتی متر بوده است.
✅ درصد افرادی که به سطوح مختلف کاهش وزن رسیدهاند:
کاهش وزن حداقل ۱۰، ۱۵، ۲۰ و ۲۵ درصد در گروه تیرزپاتید بیشتر از گروه سماگلوتاید دیده شده است.
توضیحات:
دو داروی Ozempic و Wegovy که هر دو ورژنی از semaglutide میباشند، در واقع آگونیست گیرنده GLP-1 میباشند که در نهایت منجر به کاهش اشتها و احساس سیری طولانی تر میشوند.
داروی Tirzepatide علاوه بر GLP-1، آگونیست GIP یعنی glucose-dependent insulinotropic polypeptide هم میباشد.
قبلا در ترایاهای جداگانه مشخص شده بود که کاهش وزن ناشی از tirzepatide از semaglutide بیشتر است و قرار بود مقایسه مستقیم بین این دو صورت بگیرد و حالا نتایجش منتشر شده است.
داروی tirzepatide از شرکت Eli Lilly با نام تجاری Mounjaro برای درمان دیابت نوع دوم مجوز غذا و داروی آمریکا را داشت. در سال ۲۰۲۳ همان داروی tirzepatide با نام تجاری Zepbound برای درمان چاقی مجوز گرفت.
این دارو برای درمان چاقی در افراد زیر است:
افراد با شاخص توده بدنی (BMI) حداقل ۳۰ و یا یا حداقل ۲۷ به همراه یک عارضه مربوط به وزن مثل فشار خون، دیابت نوع دوم، آپنه انسدادی خواب و بیماری های قلبی و عروقی
دارو باید همراه با رژیم کم کالری و افزایش فعالیت فیزیکی استفاده شود.
در کانال(@scientometric) میتوانید نام این دارو ها را جستجو کنید تا بیستر در مورد مطالعات قبلی آنها و تایثرگذاری آنها برای موارد دیگر به جز کاهش وزن، مثل مشکلات قلبی و عروقی، مشکلات کبدی، استئوهپاتیت غیر الکلی، سرطان، آپنه انسدادی خواب, آرتروز زانو و … بخوانید.
@Scientometric
👍48👏5🔥2🌭2👎1💊1
استقاده از داروهای کاهنده فشار خون در زمان قبل از خواب و یا صبح؟
استفاده در چه زمانی با کاهش بیشتر عوارض قلبی و عروقی و مرگ همراه است؟ مطالعه کارآزمایی بالینی متتشر شده در جاما (لینک) سعی کرده تا به این سوال بدهد:
نزدیک به ۳۴۰۰ نفر با پرفشاری خون به صورت تصادفی در دو گروه دریافت دارو ۱) در زمان قبل از خواب و ۲) در زمان صبح قرار گرفته و به مدت میانه ۴/۶ سال پیگیری شدهاند. مشخص شده است که استفاده از دارو در شب و قبل از خواب ایمن است (از نظر مواردی مثل مشکلات بینایی، کاهش قدرت شناختی یا Cognition، افتادن و شکستگی)، و همین طور در مقایسه با استفاده در صبح، منجر به کاهش مرگ و یا حوادث قلبی و عروقی اساسی نمیشود. در واقع زمان مصرف دارو بر روی این پیامدها تاثیری ندارد و میتواند بر اساس ارجحیت بیمار استفاده شود.
سرمقاله مرتبط: لینک
چند کارآزمایی بالینی قبلا در این مورد منتشر شده بود:
یکی در 2010 از اسپانیا (MAPEC) بود (لینک) که نشان می داد گروهی که قبل از خواب داروی پرفشاری خون خود را مصرف می کردند، در نهایت عوارض قلبی و عروقی کمتری دارند. از همین گروه از اسپانیا، مطالعه دیگری (Hygia) در 2020 منتشر شد (لینک) که باز هم نشان می داد که مصرف داروی پرفشاری خون در شب با کاهش عوارض قلبی و عروقی همراه است. تفاوت در کاهش عوارض قلبی و عروقی در استفاده از دارو در زمان صبح و شب در این مطالعات خیلی زیاد بود و بعدا در مورد آنها مقالاتی هم چاپ شد که نگرانی هایی در مورد روش جمع آوری داده ها و همین طور تصادفی سازی و ... را مطرح می کرد. اگر همه چیز خیلی بیش از حد خوب به نظر برسد، ممکن است چیزی در این مبان درست نباشد!
به هر حال دو مطالعه یکی در2018 با نام HARMONY (لینک) و دیگری در 2022 با نام TIME (لینک) منتشر شدند که نشان می دادند زمان استفاده از داروی پرفشاری خون در صبح و شب تفاوتی در میزان پیامد های قلبی و عروقی ندارد. و حالا با نتایج مطالعه جدید از کانادا با نام BedMed، شواهد ما برای این که زمان استفاده از دارو در بروز پیامد و عوارض تاثیری ندارد بیشتر می شود.
برخی مطالب قبلی @Scientometric در مورد پرفشاری خون:
✅ کدام هدف درمانی برای کنترل پرفشاری خون بیماران مبتلا به دیایت نوع دو بهتر است؟ (لینک)
✅ در افراد با خطر بالا از نظر بیماری های قلبی و عروقی، نگهداشتن فشارخون سیستولیک بیمار در چه سطحی مناسبتر است؟ کمتر از ۱۲۰ و یا کمتر از ۱۴۰؟ (لینک)
✅ کم کردن نمک موجود در رژیم غذایی به اندازه یک قاشق چای خوری، با هدف کاهش فشار خون و در افراد میانسال و مسن، میتواند اثری مشابه با یک داروی خط اول ضد پرفشاری خون داشته باشد (لینک)
✅ استفاده از تک دوز تزریقی zilebesiran که ساخت angiotensinogen در کبد را هدف قرار میدهد، میتواند فشار خون را به شکل معناداری برای تا شش ماه کاهش دهد و شاید بتوان از آن برای درمان موثر پرفشاری خون به شکل تزریق چهار بار در سال و یا دوبار در سال استفاده کرد. (لینک)
✅ در مقایسه با استفاده از نمک معمولی، استفاده از جایگزین نمک (salt substitute)، باعث کاهش بروز پرفشاری خون (HTN) به مقدار ۴۰٪، بدون افزایش دوره های افت فشار خون شده است. (لینک)
✅ کدام ورزش ها می توانند در کنترل فشار خون بالا موثر باشند؟ کدام بیشترین تاثیر را دارند؟ (لینک)
@Scientometric
استفاده در چه زمانی با کاهش بیشتر عوارض قلبی و عروقی و مرگ همراه است؟ مطالعه کارآزمایی بالینی متتشر شده در جاما (لینک) سعی کرده تا به این سوال بدهد:
نزدیک به ۳۴۰۰ نفر با پرفشاری خون به صورت تصادفی در دو گروه دریافت دارو ۱) در زمان قبل از خواب و ۲) در زمان صبح قرار گرفته و به مدت میانه ۴/۶ سال پیگیری شدهاند. مشخص شده است که استفاده از دارو در شب و قبل از خواب ایمن است (از نظر مواردی مثل مشکلات بینایی، کاهش قدرت شناختی یا Cognition، افتادن و شکستگی)، و همین طور در مقایسه با استفاده در صبح، منجر به کاهش مرگ و یا حوادث قلبی و عروقی اساسی نمیشود. در واقع زمان مصرف دارو بر روی این پیامدها تاثیری ندارد و میتواند بر اساس ارجحیت بیمار استفاده شود.
سرمقاله مرتبط: لینک
چند کارآزمایی بالینی قبلا در این مورد منتشر شده بود:
یکی در 2010 از اسپانیا (MAPEC) بود (لینک) که نشان می داد گروهی که قبل از خواب داروی پرفشاری خون خود را مصرف می کردند، در نهایت عوارض قلبی و عروقی کمتری دارند. از همین گروه از اسپانیا، مطالعه دیگری (Hygia) در 2020 منتشر شد (لینک) که باز هم نشان می داد که مصرف داروی پرفشاری خون در شب با کاهش عوارض قلبی و عروقی همراه است. تفاوت در کاهش عوارض قلبی و عروقی در استفاده از دارو در زمان صبح و شب در این مطالعات خیلی زیاد بود و بعدا در مورد آنها مقالاتی هم چاپ شد که نگرانی هایی در مورد روش جمع آوری داده ها و همین طور تصادفی سازی و ... را مطرح می کرد. اگر همه چیز خیلی بیش از حد خوب به نظر برسد، ممکن است چیزی در این مبان درست نباشد!
به هر حال دو مطالعه یکی در2018 با نام HARMONY (لینک) و دیگری در 2022 با نام TIME (لینک) منتشر شدند که نشان می دادند زمان استفاده از داروی پرفشاری خون در صبح و شب تفاوتی در میزان پیامد های قلبی و عروقی ندارد. و حالا با نتایج مطالعه جدید از کانادا با نام BedMed، شواهد ما برای این که زمان استفاده از دارو در بروز پیامد و عوارض تاثیری ندارد بیشتر می شود.
برخی مطالب قبلی @Scientometric در مورد پرفشاری خون:
✅ کدام هدف درمانی برای کنترل پرفشاری خون بیماران مبتلا به دیایت نوع دو بهتر است؟ (لینک)
✅ در افراد با خطر بالا از نظر بیماری های قلبی و عروقی، نگهداشتن فشارخون سیستولیک بیمار در چه سطحی مناسبتر است؟ کمتر از ۱۲۰ و یا کمتر از ۱۴۰؟ (لینک)
✅ کم کردن نمک موجود در رژیم غذایی به اندازه یک قاشق چای خوری، با هدف کاهش فشار خون و در افراد میانسال و مسن، میتواند اثری مشابه با یک داروی خط اول ضد پرفشاری خون داشته باشد (لینک)
✅ استفاده از تک دوز تزریقی zilebesiran که ساخت angiotensinogen در کبد را هدف قرار میدهد، میتواند فشار خون را به شکل معناداری برای تا شش ماه کاهش دهد و شاید بتوان از آن برای درمان موثر پرفشاری خون به شکل تزریق چهار بار در سال و یا دوبار در سال استفاده کرد. (لینک)
✅ در مقایسه با استفاده از نمک معمولی، استفاده از جایگزین نمک (salt substitute)، باعث کاهش بروز پرفشاری خون (HTN) به مقدار ۴۰٪، بدون افزایش دوره های افت فشار خون شده است. (لینک)
✅ کدام ورزش ها می توانند در کنترل فشار خون بالا موثر باشند؟ کدام بیشترین تاثیر را دارند؟ (لینک)
@Scientometric
👍24❤4👎1
