.
جهان چقدر بیتو غمانگیز است
بهار میرسد اما، هنوز پاییز است
نیامدی و چه سود از سکوتِ آینهها
که این سکوت ز آهِ نهفته لبریز است
درخت سوخته در باغْ خلوتی میخواست
نسیم گفت که آخر چه وقت پرهیز است؟
جواب داد که دیگر کجاست آوایی
که آشناتر از آوازِ مرغِ شبخیز است
برای ما که نشاندارِ زخمِ صاعقهایم
بهارِ باغچه لبخندِ اشکآمیز است
#صدیق_قطبی
.
جهان چقدر بیتو غمانگیز است
بهار میرسد اما، هنوز پاییز است
نیامدی و چه سود از سکوتِ آینهها
که این سکوت ز آهِ نهفته لبریز است
درخت سوخته در باغْ خلوتی میخواست
نسیم گفت که آخر چه وقت پرهیز است؟
جواب داد که دیگر کجاست آوایی
که آشناتر از آوازِ مرغِ شبخیز است
برای ما که نشاندارِ زخمِ صاعقهایم
بهارِ باغچه لبخندِ اشکآمیز است
#صدیق_قطبی
.
ای فرزند! (۱)
ابوحامد غزّالی
«پرسیدهای که تصوف چیست، بدان که تصوّف دو چیز است: راستی با خدای تعالی و سکون از خلق. هر که با خدای تعالی راستروزگار است و با خلق نیکوخوی و بردبار است او صوفی است. و راستی با خدای تعالی آن است که خود فدای امر او کند و نیکوخویی با خلق آن است که کس را فرا مُراد خود ندارد بلکه خود را فرا مراد ایشان دارد، مادام که مراد ایشان موافق شرع باشد.»
◽️(مکاتیب فارسی غزالی، به تصحیح و اهتمام عباس اقبال، نشر امیر کبیر، ص۸۸)
«بدان که تصوف (راستین) دو ویژگی دارد:
راست و درست شدن با خدا و نرمش و مدارا با مردم.
پس صوفی کسی است که با خدا راست و درست باشد، اخلاق و رفتارش را با مردم نیک گرداند و با آنان بردبار و شکیبا باشد. راست و درست بودن با خدا نیز این است که صوفی بهره و نصیب و خواستهٔ نفس خودش را در راه امر خداوند فدا کند. حسن خلق نیز چنین است که خواستهٔ خودت را بر مردم تحمیل نکنی و تقاضای آنان را _تا جایی که مخالف شریعت نباشد_ بر دوش گیری.»
◽️(چنین گفت غزّالی، ترجمهٔ زاهد ویسی، نشر نگاه معاصر، ص۴۵)
«ثُمَّ اعْلَمْ أَنَّ التَّصَوَّفَ لَهُ خَصْلَتَان: الاسْتِقَامَةُ، وَالسُّكُونُ عَنِ الْخَلْقِ. فَمَنِ اسْتَقَامَ وَأَحْسَنَ خُلُقَهُ بِالنَّاسِ وَعَامَلَهُمْ بِالْحِلْمِ فَهُوَ صُوفِيّ.
وَالاسْتِقَامَةُ: أَنْ يَفْدِيَ حَظَّ نَفْسِهِ لِنَفْسِهِ.
وحسنُ الخُلُقِ مَعَ النَّاسِ: أَلَّا تَحْمِلَ النَّاسَ عَلَى مُرَادِ نَفْسِكَ، بَلْ تَحْمِلَ نَفْسَكَ عَلَى مُرَادِهِمْ مَا لَمْ يُخَالِفُوا الشَّرْعَ.»
◽️(أیّها الوَلَد، ابوحامد الغزالی، حَقّقهُ علی محییالدین قرهداغی، دارالبشائر الاسلامية، ۱۴۳۱ هـ، ص۱۳۱)
@sedigh_63
ابوحامد غزّالی
«پرسیدهای که تصوف چیست، بدان که تصوّف دو چیز است: راستی با خدای تعالی و سکون از خلق. هر که با خدای تعالی راستروزگار است و با خلق نیکوخوی و بردبار است او صوفی است. و راستی با خدای تعالی آن است که خود فدای امر او کند و نیکوخویی با خلق آن است که کس را فرا مُراد خود ندارد بلکه خود را فرا مراد ایشان دارد، مادام که مراد ایشان موافق شرع باشد.»
◽️(مکاتیب فارسی غزالی، به تصحیح و اهتمام عباس اقبال، نشر امیر کبیر، ص۸۸)
«بدان که تصوف (راستین) دو ویژگی دارد:
راست و درست شدن با خدا و نرمش و مدارا با مردم.
پس صوفی کسی است که با خدا راست و درست باشد، اخلاق و رفتارش را با مردم نیک گرداند و با آنان بردبار و شکیبا باشد. راست و درست بودن با خدا نیز این است که صوفی بهره و نصیب و خواستهٔ نفس خودش را در راه امر خداوند فدا کند. حسن خلق نیز چنین است که خواستهٔ خودت را بر مردم تحمیل نکنی و تقاضای آنان را _تا جایی که مخالف شریعت نباشد_ بر دوش گیری.»
◽️(چنین گفت غزّالی، ترجمهٔ زاهد ویسی، نشر نگاه معاصر، ص۴۵)
«ثُمَّ اعْلَمْ أَنَّ التَّصَوَّفَ لَهُ خَصْلَتَان: الاسْتِقَامَةُ، وَالسُّكُونُ عَنِ الْخَلْقِ. فَمَنِ اسْتَقَامَ وَأَحْسَنَ خُلُقَهُ بِالنَّاسِ وَعَامَلَهُمْ بِالْحِلْمِ فَهُوَ صُوفِيّ.
وَالاسْتِقَامَةُ: أَنْ يَفْدِيَ حَظَّ نَفْسِهِ لِنَفْسِهِ.
وحسنُ الخُلُقِ مَعَ النَّاسِ: أَلَّا تَحْمِلَ النَّاسَ عَلَى مُرَادِ نَفْسِكَ، بَلْ تَحْمِلَ نَفْسَكَ عَلَى مُرَادِهِمْ مَا لَمْ يُخَالِفُوا الشَّرْعَ.»
◽️(أیّها الوَلَد، ابوحامد الغزالی، حَقّقهُ علی محییالدین قرهداغی، دارالبشائر الاسلامية، ۱۴۳۱ هـ، ص۱۳۱)
@sedigh_63
ای فرزند! (۲)
ابوحامد غزّالی
فرزندم! در سفارشها و پندهای لقمان حکیم به پسرش آمده است: «فرزندم! مبادا خروس از تو زرنگتر باشد؛ (طوری که) او سحرگاهان ندا سر دهد (و بیدار باشد) و تو در خواب باشی.»[يَا بُنَيَّ لَا يَكُونَنَّ الدِّيكُ أَكْيس مِنْكَ، يُنَادِي بِالأسحارِ و أنتَ نائمٌ]
شاعر چه زیبا گفته است:
لَقَدْ هَتَفَتْ فِي جُنْحِ لَيْلَ حَمَامَةٌ
عَلَى فَنَنٍ وَهْناً وَإِنِّي لَنَائِمُ
كَذَبْتُ وَبَيْتِ اللهِ لَوْ كُنْتُ عاشقاً
لَمَا سَبَقَتْنِي بِالْبُكَاءِ الْحَمَائِمُ
وَأَزْعَمُ أَنِّي هَائِمٌ ذُو صَبَابَة
لِرَبِّي، فَلا أَبْكِي وتبكي الْبَهَائِمُ
کبوتری در دل شب بر شاخساری آوا سر داد. در حالی که من در خواب بودم.
به خانهٔ خدا سوگند که دروغ گفتهام. چون اگر عاشق بودم، کبوتران در گریستن بر من پیشی نمیگرفتند.
میپندارم که شیفته و عاشق پروردگارم هستم. با اینهمه نمیگریم. در حالی که چهارپایان و حیوانات همگی اشکریزان و گریانند.
◽️(چنین گفت غزّالی، ترجمهٔ زاهد ویسی، نشر نگاه معاصر، ص۳۷)
@sedigh_63
ابوحامد غزّالی
فرزندم! در سفارشها و پندهای لقمان حکیم به پسرش آمده است: «فرزندم! مبادا خروس از تو زرنگتر باشد؛ (طوری که) او سحرگاهان ندا سر دهد (و بیدار باشد) و تو در خواب باشی.»[يَا بُنَيَّ لَا يَكُونَنَّ الدِّيكُ أَكْيس مِنْكَ، يُنَادِي بِالأسحارِ و أنتَ نائمٌ]
شاعر چه زیبا گفته است:
لَقَدْ هَتَفَتْ فِي جُنْحِ لَيْلَ حَمَامَةٌ
عَلَى فَنَنٍ وَهْناً وَإِنِّي لَنَائِمُ
كَذَبْتُ وَبَيْتِ اللهِ لَوْ كُنْتُ عاشقاً
لَمَا سَبَقَتْنِي بِالْبُكَاءِ الْحَمَائِمُ
وَأَزْعَمُ أَنِّي هَائِمٌ ذُو صَبَابَة
لِرَبِّي، فَلا أَبْكِي وتبكي الْبَهَائِمُ
کبوتری در دل شب بر شاخساری آوا سر داد. در حالی که من در خواب بودم.
به خانهٔ خدا سوگند که دروغ گفتهام. چون اگر عاشق بودم، کبوتران در گریستن بر من پیشی نمیگرفتند.
میپندارم که شیفته و عاشق پروردگارم هستم. با اینهمه نمیگریم. در حالی که چهارپایان و حیوانات همگی اشکریزان و گریانند.
◽️(چنین گفت غزّالی، ترجمهٔ زاهد ویسی، نشر نگاه معاصر، ص۳۷)
@sedigh_63
بشارت وحی (۴)
دارایی و فرزندان، زیورِ زندگیِ دنیویاند، و کارهای ماندگار شایسته، در پیشگاه پروردگارت نیکپاداشتر و امیدبخشتر است.(۱۸: ۴۶)
و کارهای شایستهٔ ماندگار، در پیشگاه پروردگارت پاداشی بهتر و فرجامی نیکوتر دارد.(۱۹: ۷۶)
کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، به زودی (خدای) رحمان برای آنان محبتی (در دلها) قرار میدهد.(۱۹: ٩۶)
و فرجام (نیک) برای پرهیزگاری است.(۲۰: ١٣٢)
پس هر کس اعمال شایسته انجام دهد و در عینِ حال مؤمن باشد در قبال کوشش او ناسپاسی نخواهد شد و ماییم ثبتکنندهٔ اعمال او.(۲۱: ۹۴)
فروتنانِ دلداده[ی خدا] را بشارت ده. همانان که چون خدا یاد شود، دلهایشان بیم یابد، و بر مصیبتی که به آنان رسد شکیبایند، و برپادارندگان نمازند، و از آنچه روزیشان کردهایم، نفاق کنند.(۲۲: ۳۴_۳۵)
و فرجام همهٔ کارها از آنِ خداست.(۲۲: ۴۱)
او سرپرست شماست، و چه نیکو سرپرست و چه نیکو یاوری است.(۲۲: ٧٨)
به راستی که مؤمنان رستگار شدند، همانان که در نمازشان فروتنند، و آنان که از بیهوده رویگردانند، و آنان که زکات میپردازند، و کسانی که پاکدامنند... و آنان که امانتها و پیمان خود را رعایت میکنند، و آنان که بر نمازهایشان مواظبت مینمایند، آنانند که خود وارثانند، همانان که بهشت را به ارث میبرند و در آنجا جاودان میمانند.(۲۳: ۱_۵، ٨_۱۱)
مردانی که تجارت و خرید و فروش، آنان را از یاد خدا وبرپا داشتن نماز و دادن زکات مشغول نمیدارد و از روزی میترسند که دلها و چشمها در آن زیر و رو [و منقلب] گردد. [بندگان برگزیدهٔ خدا همچنان او را ستایش میکنند] تا خداوند به بهتر از آنچه کردهاند پاداششان دهد و از فضلش [پاداشِ] ایشان را بیفزاید.(۲۴: ۳٧_۳۸)
و بندگان [راستینِ خداوندِ] رحمان، آناناند که بر زمین به فروتنی و نرمی راه میروند و هنگامی که نادانان، ایشان را [با گفتار و رفتاری ناپسند] مورد خطاب قرار میدهند [پاسخی] مسالمتآمیز دهند [و درگذرند.] و [عبادالرحمن] همان کساناند که شب را برای پروردگارشان به سجده و قیام به سر برند. و [عبادالرحمن] همان کساناند که گویند: پروردگارا! عذاب دوزخ را از ما بگردان، زیرا عذاب آن، سخت و همیشگی است و به راستی که آن [دوزخ] بدجایگاه و بد منزلگاهی است. و همان کسان که چون انفاق کنند، نه اسراف کنند و نه خسّت ورزند، [بلکه انفاقشان] میان این دو، و در حد اعتدال است. و [عبادالرحمن] همان کساناند که با خداوند معبودی نخوانند، و کسی را که خدا [خونش را] حرام کرده است نکُشند، مگر به حق [به قصاص یا در جهاد] و زنا نکنند. و هر کس چنان کند کیفری [به خاطر عقوبت گناهش] خواهد دید. عذاب او به روز رستاخیز دوچندان شود و در آن [عذاب] به خواری ماندگار گردد. مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آرند و کار شایسته انجام دهند، آناناند که خدا بدیهایشان را به نیکیها دگر کند. و خداوند آمرزگار مهربان است. و هر کس توبه کند و کار شایسته انجام دهد، همانا او به سوی خدا به سزاواری بازگردد. و [عبادالرحمن] همان کساناند که در مجلس باطل حضور نیابند [یا: همان کسانند که گواهی باطل و دروغ ندهند] و چون بر امری بیهوده گذر کنند با بزرگواری [از آن] بگذرند. و [عبادالرحمن] همان کساناند که هرگاه به آیاتِ پروردگارشان تذکر داده شوند چشم و گوشبسته بر آن [آیات] نمیافتند. و [عبادالرحمن] همان کساناند که گویند: پروردگارا! به ما از جانب همسران و فرزندانمان مایهٔ روشنیِ چشم عطا فرما و ما را پیشوای پرهیزگاران قرار ده. آناناند که به سبب صبری که ورزیدهاند غُرفه [و منزل بهشتی] را پاداش یابند و در آنجا با درود و تحیّتی [گرم] روبهرو شوند. جاودانه در آنجا سر خواهند کرد. چه نکوجایگاه و قرارگاهی!(۲۵: ۶۳_۷۶)
کسی که ستم کند، سپس به دنبال بدی، [کار] نیکی را جایگزین [آن] سازد [بداند] که من آمرزندهْ مهربانم.(۲۷: ۱۱)
و هر چیزی که به شما داده شده کالای زندگی دنیوی و زیور آن است، و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است.(۲۸: ۶۰)
پاداش خدا برای کسی که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده بهتر است، و این پاداش جز به شکیبایان داده نمیشود.(۲۸: ۸۰)
آن سرای اخروی را برای کسانی قرار میدهیم که هیچ برتریطلبی و فسادی را در زمین نمیخواهند و فرجام [نیک] از آنِ پرواپیشگان است.(۲۸: ۸۳)
هر که کار نیک آوَرَد او را [پاداشی] بهتر از آن است، و هر که کار بد آورَد [بداند] آنان که کارهای بد کردهاند جز به آنچه میکردهاند کیفر نبینند.(۲۸: ۸۴)
هر که امید لقای خدا را دارد [باید بداند كه] همانا زمانِ [لقایِ] خدا آمدنی است، و او شنوای داناست.(۲۹: ۵)
و آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، بدیهایشان را از آنها میزداییم و [بر پایهٔ] بهترین کاری که انجام میدادند پاداششان دهیم.(۲۹: ۷)
@sedigh_63
دارایی و فرزندان، زیورِ زندگیِ دنیویاند، و کارهای ماندگار شایسته، در پیشگاه پروردگارت نیکپاداشتر و امیدبخشتر است.(۱۸: ۴۶)
و کارهای شایستهٔ ماندگار، در پیشگاه پروردگارت پاداشی بهتر و فرجامی نیکوتر دارد.(۱۹: ۷۶)
کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، به زودی (خدای) رحمان برای آنان محبتی (در دلها) قرار میدهد.(۱۹: ٩۶)
و فرجام (نیک) برای پرهیزگاری است.(۲۰: ١٣٢)
پس هر کس اعمال شایسته انجام دهد و در عینِ حال مؤمن باشد در قبال کوشش او ناسپاسی نخواهد شد و ماییم ثبتکنندهٔ اعمال او.(۲۱: ۹۴)
فروتنانِ دلداده[ی خدا] را بشارت ده. همانان که چون خدا یاد شود، دلهایشان بیم یابد، و بر مصیبتی که به آنان رسد شکیبایند، و برپادارندگان نمازند، و از آنچه روزیشان کردهایم، نفاق کنند.(۲۲: ۳۴_۳۵)
و فرجام همهٔ کارها از آنِ خداست.(۲۲: ۴۱)
او سرپرست شماست، و چه نیکو سرپرست و چه نیکو یاوری است.(۲۲: ٧٨)
به راستی که مؤمنان رستگار شدند، همانان که در نمازشان فروتنند، و آنان که از بیهوده رویگردانند، و آنان که زکات میپردازند، و کسانی که پاکدامنند... و آنان که امانتها و پیمان خود را رعایت میکنند، و آنان که بر نمازهایشان مواظبت مینمایند، آنانند که خود وارثانند، همانان که بهشت را به ارث میبرند و در آنجا جاودان میمانند.(۲۳: ۱_۵، ٨_۱۱)
مردانی که تجارت و خرید و فروش، آنان را از یاد خدا وبرپا داشتن نماز و دادن زکات مشغول نمیدارد و از روزی میترسند که دلها و چشمها در آن زیر و رو [و منقلب] گردد. [بندگان برگزیدهٔ خدا همچنان او را ستایش میکنند] تا خداوند به بهتر از آنچه کردهاند پاداششان دهد و از فضلش [پاداشِ] ایشان را بیفزاید.(۲۴: ۳٧_۳۸)
و بندگان [راستینِ خداوندِ] رحمان، آناناند که بر زمین به فروتنی و نرمی راه میروند و هنگامی که نادانان، ایشان را [با گفتار و رفتاری ناپسند] مورد خطاب قرار میدهند [پاسخی] مسالمتآمیز دهند [و درگذرند.] و [عبادالرحمن] همان کساناند که شب را برای پروردگارشان به سجده و قیام به سر برند. و [عبادالرحمن] همان کساناند که گویند: پروردگارا! عذاب دوزخ را از ما بگردان، زیرا عذاب آن، سخت و همیشگی است و به راستی که آن [دوزخ] بدجایگاه و بد منزلگاهی است. و همان کسان که چون انفاق کنند، نه اسراف کنند و نه خسّت ورزند، [بلکه انفاقشان] میان این دو، و در حد اعتدال است. و [عبادالرحمن] همان کساناند که با خداوند معبودی نخوانند، و کسی را که خدا [خونش را] حرام کرده است نکُشند، مگر به حق [به قصاص یا در جهاد] و زنا نکنند. و هر کس چنان کند کیفری [به خاطر عقوبت گناهش] خواهد دید. عذاب او به روز رستاخیز دوچندان شود و در آن [عذاب] به خواری ماندگار گردد. مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آرند و کار شایسته انجام دهند، آناناند که خدا بدیهایشان را به نیکیها دگر کند. و خداوند آمرزگار مهربان است. و هر کس توبه کند و کار شایسته انجام دهد، همانا او به سوی خدا به سزاواری بازگردد. و [عبادالرحمن] همان کساناند که در مجلس باطل حضور نیابند [یا: همان کسانند که گواهی باطل و دروغ ندهند] و چون بر امری بیهوده گذر کنند با بزرگواری [از آن] بگذرند. و [عبادالرحمن] همان کساناند که هرگاه به آیاتِ پروردگارشان تذکر داده شوند چشم و گوشبسته بر آن [آیات] نمیافتند. و [عبادالرحمن] همان کساناند که گویند: پروردگارا! به ما از جانب همسران و فرزندانمان مایهٔ روشنیِ چشم عطا فرما و ما را پیشوای پرهیزگاران قرار ده. آناناند که به سبب صبری که ورزیدهاند غُرفه [و منزل بهشتی] را پاداش یابند و در آنجا با درود و تحیّتی [گرم] روبهرو شوند. جاودانه در آنجا سر خواهند کرد. چه نکوجایگاه و قرارگاهی!(۲۵: ۶۳_۷۶)
کسی که ستم کند، سپس به دنبال بدی، [کار] نیکی را جایگزین [آن] سازد [بداند] که من آمرزندهْ مهربانم.(۲۷: ۱۱)
و هر چیزی که به شما داده شده کالای زندگی دنیوی و زیور آن است، و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است.(۲۸: ۶۰)
پاداش خدا برای کسی که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده بهتر است، و این پاداش جز به شکیبایان داده نمیشود.(۲۸: ۸۰)
آن سرای اخروی را برای کسانی قرار میدهیم که هیچ برتریطلبی و فسادی را در زمین نمیخواهند و فرجام [نیک] از آنِ پرواپیشگان است.(۲۸: ۸۳)
هر که کار نیک آوَرَد او را [پاداشی] بهتر از آن است، و هر که کار بد آورَد [بداند] آنان که کارهای بد کردهاند جز به آنچه میکردهاند کیفر نبینند.(۲۸: ۸۴)
هر که امید لقای خدا را دارد [باید بداند كه] همانا زمانِ [لقایِ] خدا آمدنی است، و او شنوای داناست.(۲۹: ۵)
و آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، بدیهایشان را از آنها میزداییم و [بر پایهٔ] بهترین کاری که انجام میدادند پاداششان دهیم.(۲۹: ۷)
@sedigh_63
بشارت وحی (۵)
چه نیکوست پاداشِ عملکنندگان. همانان که شکیبایی ورزیدند و تنها بر پروردگارشان توکل میکنند.(۲۹: ۵۸_۵۹)
و این زندگی دنیوی جز سرگرمی و بازیچه نیست، و بهراستی سرای اخروی است که زندگانی [حقیقی] است.(۲۹: ۶۴)
و کسانی که در راه ما سختکوشی کنند، بیگمان، آنان را به راههای خود هدایت کنیم و بهراستی خدا با نیکوکاران است.(۲۹: ۶۹)
و هر که روی خویش را به سوی خدا تسلیم کند و نیکوکار باشد، بیگمان، به استوارترین دستاویز چنگ زده است، و فرجامِ همهٔ کارها تنها به سوی خداست.(۳۱: ۲۲)
تنها کسانی به آیات ما ایمان میآورند که هرگاه آیات ما را به آنان یادآور شوند، سجدهکنان به روی دراُفتند و با ستایش پروردگارشان [او را] تسبیح گویند و آنان تکبّر نمیورزند. پهلوهایشان از بسترها فاصله گیرد، و پروردگارشان را از روی بیم و امید میخوانند، و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق میکنند. و هیچ کسی نداند به پاداش آنچه میکردهاند، چه چشمروشنیها برایشان نهفتهاند.(۳۲: ۱۵_۱۷)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را بسیار یاد کنید. و او را بامداد و شامگاه به پاکی بستایید. اوست که خود و فرشتگانش بر شما درود میفرستند، تا شما را از تاریکیها به سوی نور
بیرون آورد؛ و [او] به مؤمنان مهربان است.(۳۳: ۴۱_۴۳)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و استوار و سنجیده سخن گویید، تا اعمالتان را برایتان اصلاح کند و گناهانتان را بر شما ببخشاید؛ و هر که خدا و پیامبرش را فرمان بَرَد، بیگمان، به کامیابیِ بزرگی رسیده است.(۳۳: ۷۰_۷۱)
و داراییها و فرزندانتان چیزی نیست که شما را به پیشگاه ما نزدیک کند، ولی هر که ایمان آورده و کار شایسته انجام دهد آنان [در زمرهٔ] کسانی هستند که به سببِ آنچه کردهاند پاداش دوچندان دارند و در کاخها[ی بهشتی] در امانند.(۳۴: ۳۷)
و هر چه را انفاق کنید او عِوَضش را میدهد، و او بهترین روزیدهنده است.(۳۴: ۳۹)
سخنان پاکیزه به سوی او بالا میرود، و کار شایسته به آن رفعت میبخشد.(۳۵: ۱۰)
بیگمان، آنان که کتاب خدا را میخوانند و نماز را برپا داشته و از آنچه روزیشان دادهایم در نهان و آشکار انفاق میکنند، به تجارتی امیدوارند که هرگز کساد و زوال نمیپذیرد. تا [خدا] پاداشهایشان را کامل دهد و از بخشش خویش بر آنان فزونی بخشد که او آمرزندهٔ قدرشناس است.(۳۵: ۲۹_۳۰)
و گویند: ستایش از آنِ خدایی است که اندوه را از ما زدود، همانا، پروردگار ما بسی آمرزندهٔ قدرشناس است. همو که از بخشش خویش ما را در سرای جاوید جای داد که در آن نه رنجی به ما میرسد و نه خستگی ما را فرا میگیرد.(۳۵: ۳۴_۳۵)
گفت: ای کاش قوم من میدانستند، که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و مرا از گرامیداشتگان قرار داد.(۳۶: ۲۶_۲۷)
و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست باطل و بیهوده نیافریدهایم... آیا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مانندِ تبهکارانِ در زمین قرار میدهیم؟ یا پرواپیشگان را چون بدکاران قرار میدهیم؟(۳۸: ۲۷_۲۸)
بگو: ای بندگانِ من که ایمان آوردهاید، از پروردگارتان پروا کنید؛ برای آنان که در این دنیا نیکی کردهاند [پاداش] نیکی خواهد بود، و زمین خدا گسترده است [هر جا زمینهٔ نیکی مییابید همانجا روید]، جز این نیست که شکیبایان، پاداششان کامل و بیحساب داده میشود.(۳۹: ۱۰)
و کسانی که از طاغوت و بندگی او دوری گزیده و به سوی خدا بازگشتهاند، آنان را مژده است، پس مژده ده بندگانم را، آنان که به سخن گوش فرامیدهند و نیکوترینش را پیروی میکنند، آنان کسانیاند که خدا هدایتشان کرده است و آنانند که خردمندند.(۳۹: ۱۷_۱۸)
بگو: ای بندگان من که دربارهٔ خویش [در گناه] زیادهروی کردهاید، از رحمتِ خدا ناامید نشوید، که خدا همهٔ گناهان را میآمرزد، همانا اوست که آمرزندهٔ مهربان است.(۳۹: ۵۳)
و [بهشتیان] گویند: ستایش از آنِ خدایی است که وعدهٔ خویش بر ما راست گردانید و این سرزمین (بهشت) را میراث ما کرد، از هر جای بهشت که خواهیم جای گزینیم، و چه پاداش خوبی است پاداش عملکنندگان.(۳۹: ۷۴)
هر که کار بدی کند جز همانند آن کیفر نبیند، و هر کس از مرد یا زن، کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد، آنان به بهشت درآیند، [و] در آنجا بیحساب روزی داده شوند.(۴۰: ۴۰)
همانا ما پیامبرانمان و کسانی را که ایمان آوردهاند در زندگی دنیوی و روزی که گُواهان بهپا میخیزند یاری میکنیم.(۴۰: ۵۱)
پس شکیبا باش که وعدهٔ خدا حق است.(۴۰: ۵۵)
@sedigh_63
چه نیکوست پاداشِ عملکنندگان. همانان که شکیبایی ورزیدند و تنها بر پروردگارشان توکل میکنند.(۲۹: ۵۸_۵۹)
و این زندگی دنیوی جز سرگرمی و بازیچه نیست، و بهراستی سرای اخروی است که زندگانی [حقیقی] است.(۲۹: ۶۴)
و کسانی که در راه ما سختکوشی کنند، بیگمان، آنان را به راههای خود هدایت کنیم و بهراستی خدا با نیکوکاران است.(۲۹: ۶۹)
و هر که روی خویش را به سوی خدا تسلیم کند و نیکوکار باشد، بیگمان، به استوارترین دستاویز چنگ زده است، و فرجامِ همهٔ کارها تنها به سوی خداست.(۳۱: ۲۲)
تنها کسانی به آیات ما ایمان میآورند که هرگاه آیات ما را به آنان یادآور شوند، سجدهکنان به روی دراُفتند و با ستایش پروردگارشان [او را] تسبیح گویند و آنان تکبّر نمیورزند. پهلوهایشان از بسترها فاصله گیرد، و پروردگارشان را از روی بیم و امید میخوانند، و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق میکنند. و هیچ کسی نداند به پاداش آنچه میکردهاند، چه چشمروشنیها برایشان نهفتهاند.(۳۲: ۱۵_۱۷)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را بسیار یاد کنید. و او را بامداد و شامگاه به پاکی بستایید. اوست که خود و فرشتگانش بر شما درود میفرستند، تا شما را از تاریکیها به سوی نور
بیرون آورد؛ و [او] به مؤمنان مهربان است.(۳۳: ۴۱_۴۳)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و استوار و سنجیده سخن گویید، تا اعمالتان را برایتان اصلاح کند و گناهانتان را بر شما ببخشاید؛ و هر که خدا و پیامبرش را فرمان بَرَد، بیگمان، به کامیابیِ بزرگی رسیده است.(۳۳: ۷۰_۷۱)
و داراییها و فرزندانتان چیزی نیست که شما را به پیشگاه ما نزدیک کند، ولی هر که ایمان آورده و کار شایسته انجام دهد آنان [در زمرهٔ] کسانی هستند که به سببِ آنچه کردهاند پاداش دوچندان دارند و در کاخها[ی بهشتی] در امانند.(۳۴: ۳۷)
و هر چه را انفاق کنید او عِوَضش را میدهد، و او بهترین روزیدهنده است.(۳۴: ۳۹)
سخنان پاکیزه به سوی او بالا میرود، و کار شایسته به آن رفعت میبخشد.(۳۵: ۱۰)
بیگمان، آنان که کتاب خدا را میخوانند و نماز را برپا داشته و از آنچه روزیشان دادهایم در نهان و آشکار انفاق میکنند، به تجارتی امیدوارند که هرگز کساد و زوال نمیپذیرد. تا [خدا] پاداشهایشان را کامل دهد و از بخشش خویش بر آنان فزونی بخشد که او آمرزندهٔ قدرشناس است.(۳۵: ۲۹_۳۰)
و گویند: ستایش از آنِ خدایی است که اندوه را از ما زدود، همانا، پروردگار ما بسی آمرزندهٔ قدرشناس است. همو که از بخشش خویش ما را در سرای جاوید جای داد که در آن نه رنجی به ما میرسد و نه خستگی ما را فرا میگیرد.(۳۵: ۳۴_۳۵)
گفت: ای کاش قوم من میدانستند، که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و مرا از گرامیداشتگان قرار داد.(۳۶: ۲۶_۲۷)
و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست باطل و بیهوده نیافریدهایم... آیا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند مانندِ تبهکارانِ در زمین قرار میدهیم؟ یا پرواپیشگان را چون بدکاران قرار میدهیم؟(۳۸: ۲۷_۲۸)
بگو: ای بندگانِ من که ایمان آوردهاید، از پروردگارتان پروا کنید؛ برای آنان که در این دنیا نیکی کردهاند [پاداش] نیکی خواهد بود، و زمین خدا گسترده است [هر جا زمینهٔ نیکی مییابید همانجا روید]، جز این نیست که شکیبایان، پاداششان کامل و بیحساب داده میشود.(۳۹: ۱۰)
و کسانی که از طاغوت و بندگی او دوری گزیده و به سوی خدا بازگشتهاند، آنان را مژده است، پس مژده ده بندگانم را، آنان که به سخن گوش فرامیدهند و نیکوترینش را پیروی میکنند، آنان کسانیاند که خدا هدایتشان کرده است و آنانند که خردمندند.(۳۹: ۱۷_۱۸)
بگو: ای بندگان من که دربارهٔ خویش [در گناه] زیادهروی کردهاید، از رحمتِ خدا ناامید نشوید، که خدا همهٔ گناهان را میآمرزد، همانا اوست که آمرزندهٔ مهربان است.(۳۹: ۵۳)
و [بهشتیان] گویند: ستایش از آنِ خدایی است که وعدهٔ خویش بر ما راست گردانید و این سرزمین (بهشت) را میراث ما کرد، از هر جای بهشت که خواهیم جای گزینیم، و چه پاداش خوبی است پاداش عملکنندگان.(۳۹: ۷۴)
هر که کار بدی کند جز همانند آن کیفر نبیند، و هر کس از مرد یا زن، کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد، آنان به بهشت درآیند، [و] در آنجا بیحساب روزی داده شوند.(۴۰: ۴۰)
همانا ما پیامبرانمان و کسانی را که ایمان آوردهاند در زندگی دنیوی و روزی که گُواهان بهپا میخیزند یاری میکنیم.(۴۰: ۵۱)
پس شکیبا باش که وعدهٔ خدا حق است.(۴۰: ۵۵)
@sedigh_63
.
«ای کودک! دستت را به من بده،
تا در پرتو ایمانی که به من داری،
گام بردارم.»
▫️هانا کان(۱۹۱۱–۱۹۸۸)، شاعر امریکایی
Child, give me your hand so that I may walk in the light of your faith in me
کودکی که با اعتمادی خالص و ایمانی بیخلل، دستهایش را به ما میسپارد، امکان تجربهای یگانه را به ما بخشیده است. در اعتماد و ایمانِ او به ما، نوری هست که میتوان در پرتو آن پیش رفت و به زندگی آری گفت.
@sedigh_63
«ای کودک! دستت را به من بده،
تا در پرتو ایمانی که به من داری،
گام بردارم.»
▫️هانا کان(۱۹۱۱–۱۹۸۸)، شاعر امریکایی
Child, give me your hand so that I may walk in the light of your faith in me
Time, wait : poems.
P:51. by Kahn, Hannah, 1911-1988.
کودکی که با اعتمادی خالص و ایمانی بیخلل، دستهایش را به ما میسپارد، امکان تجربهای یگانه را به ما بخشیده است. در اعتماد و ایمانِ او به ما، نوری هست که میتوان در پرتو آن پیش رفت و به زندگی آری گفت.
@sedigh_63
بشارت وحی (۶)
همانا کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنان فرود آیند [و گويند:] نترسید و اندوه مخورید، و مژده باد شما را به بهشتی که وعده داده میشوید، ما در زندگی دنیوی و اخروی یار و یاور شما هستیم و در آن (سرای آخرت) هر چه دلخواهتان باشد فراهم است و هر چه درخواست کنید در آنجا برایتان خواهد بود، که پذیرایی و پیشکشی است از سوی [خدای] آمرزندهٔ مهربان.(۴۱: ۳۰_۳۲)
بگو: این (کتاب) برای کسانی که ایمان آوردهاند رهنمود و شفاست.(۴۱: ۴۴)
خدا به بندگانش مهربان و آگاه است.(۴۲: ۱۹)
اوست که توبه را از بندگانش میپذیرد، و از بدیها درمیگذرد، و آنچه را انجام میدهید، میداند. و [دعای] کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند اجابت میکند، و از بخشش خویش بر [پاداش] آنان میافزاید.(۴۲: ۲۵_۲۶)
آنچه به شما داده شده کالای این زندگی دنیوی است، و آنچه نزد خداست برای کسانی که ایمان آورده و تنها بر پروردگارشان توکّل میکنند بهتر و پایدارتر است.(۴۲: ۳۶)
و رحمت پروردگارت از آنچه گِرد میآورند بهتر است.(۴۳: ۳۲)
و همهٔ اینها جز کالای زندگی دنیوی نیست، و آخرت نزد پروردگارت از آنِ پرواپیشگان است.(۴۳: ۳۵)
ای بندگان من، امروز بیمی بر شما نیست و اندوهگین نمیشوید؛ همانان که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم [فرمان ما] بودند؛ شما و همسرانتان شادمانه به بهشت درآیید.(۴۳: ۶۸_۷۰)
کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، پس پروردگارشان آنان را در جوار رحمت خویش داخل میگرداند. این همان کامیابی آشکار است.(۴۵: ۳۰)
همانا کسانی که گفتند: پروردگار ما «الله» است، سپس ایستادگی کردند، نه بیمی بر آنان خواهد بود و نه اندوهگین شوند.(۴۶: ۱۳)
كسانى كه بهترينِ آنچه را انجام دادهاند از ايشان خواهيم پذيرفت و از بدیهايشان درخواهيم گذشت؛ در [زمرهٔ] بهشتيانند؛ (همان) وعدهٔ راستى كه بدانان وعده داده میشده است.(۴۶: ۱۶)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر خدا را یاری کنید، [او] شما را یاری خواهد کرد و گامهایتان را استوار خواهد ساخت.(۴۷: ۷)
و خدا با شماست و از (ارزش) کارهایتان هرگز نخواهد کاست.(۴۷: ۳۵)
و بهشت برای پرواپیشگان نزدیک شود، آنچُنان که [از آنان] دور نباشد، این همان [بهشتی] است که وعده داده میشدید، برای هر که [به درگاه خدا] بازمیگردد و خود را [از گناه] نگه میدارد. همان که در نهان از [خدای] مهرگستر ترسیده و با دلی تائب [به سوی خدا] آید. در امن و امان به بهشت درآیید، این است روز جاودانگی. در آنجا هرچه بخواهند برای آنان فراهم است، و افزون [بر آن نیز] نزدِ ما هست.(۵۰: ۳۱_۳۵)
همانا پرواپیشگان در باغستانها و چشمهسارانی هستند. در حالی که آنچه را پروردگارشان به آنان داده دریافت میدارند؛ چرا که پیش از این نیکوکار بودند. اندکی از شب را میخفتند. و سحرگاهان، طلبِ آمرزش میکردند. و در داراییشان برای تهیدست و محروم سهمی بود.(۵۱: ۱۵_۱۹)
و شکیبا شو برای حکم پروردگار خود، پس به تحقیق تو به چشمهای مایی. (۵۲: ۴۸)
آنان را كه نيكى كردهاند، به نيكى پاداش دهد. آنان كه از گناهان بزرگ و زشتكاریها_جز لغزشهاى كوچک_خوددارى میورزند، پروردگارت [نسبت به آنها] فراخآمرزش است.(۵۳: ۳۱_۳۲)
برای انسان جز حاصلِ تلاش او نیست. و (نتیجهٔ) کوشش او به زودی دیده خواهد شد. سپس هر چه تمامتر وی را پاداش دهند.(۵۳: ۳۹_۴۱)
بیگمان، پرواپیشگان در باغستانها و کنار جویبارانند، در جایگاهی راستین، نزد فروانروایی توانمند.(۵۴: ۵۴_۵۵)
در آن [بهشت] سخن بیهوده و گنهآلود نمیشنوند، مگر سخنی که سلام است و سلام.(۵۶: ۲۵_۲۶)
هر جا که باشید او با شماست.(۵۷: ۴)
و همانا خدا به شما مِهرورزِ مهربان است.(۵۷: ۹)
کیست آن که به خدا وامی نیکو دهد تا آن را برایش چندین برابر کند و او را پاداشی گرانمایه باشد؟(۵۷: ۱۱)
روزی که مردان و زنان مؤمن را ببینی که نورشان پیشاپیش آنان و در جانب راستشان بهسرعت روان است، امروز مژدگانی شما باغستانهایی است که از دامن آنها جویها روان است، جاودانه در آن خواهید بود، این است آن کامیابیِ بزرگ.(۵۷: ۱۲)
پیشی بگیرید به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی که گسترهٔ آن مانند گسترهٔ آسمان و زمین است [و] برای کسانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردهاند آماده شده است؛ این بخشش خداست که آن را به هر که خواهد میدهد و خدا دارای بخشش بزرگ است.(۵۷: ۲۱)
ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا پروا کنید و به پیامبرش ایمان بیاورید تا از رحمت خود دو بهره به شما دهد، و برایتان نوری قرار دهد که بهوسیلهٔ آن راه بسپرید و شما را بیامرزد، و خدا آمرزندهٔ مهربان است.(۵۷: ۲۸)
خدا عدالتپیشگان را دوست دارد.(۶۰: ۸)
آنچه نزد خداست از سرگرمی و داد و ستَد بهتر است.(۶۲: ۱۱)
و هر که به خدا ایمان آورَد، [خدا] دلش را هدایت میکند.(۶۴: ۱۱)
@sedigh_63
همانا کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنان فرود آیند [و گويند:] نترسید و اندوه مخورید، و مژده باد شما را به بهشتی که وعده داده میشوید، ما در زندگی دنیوی و اخروی یار و یاور شما هستیم و در آن (سرای آخرت) هر چه دلخواهتان باشد فراهم است و هر چه درخواست کنید در آنجا برایتان خواهد بود، که پذیرایی و پیشکشی است از سوی [خدای] آمرزندهٔ مهربان.(۴۱: ۳۰_۳۲)
بگو: این (کتاب) برای کسانی که ایمان آوردهاند رهنمود و شفاست.(۴۱: ۴۴)
خدا به بندگانش مهربان و آگاه است.(۴۲: ۱۹)
اوست که توبه را از بندگانش میپذیرد، و از بدیها درمیگذرد، و آنچه را انجام میدهید، میداند. و [دعای] کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند اجابت میکند، و از بخشش خویش بر [پاداش] آنان میافزاید.(۴۲: ۲۵_۲۶)
آنچه به شما داده شده کالای این زندگی دنیوی است، و آنچه نزد خداست برای کسانی که ایمان آورده و تنها بر پروردگارشان توکّل میکنند بهتر و پایدارتر است.(۴۲: ۳۶)
و رحمت پروردگارت از آنچه گِرد میآورند بهتر است.(۴۳: ۳۲)
و همهٔ اینها جز کالای زندگی دنیوی نیست، و آخرت نزد پروردگارت از آنِ پرواپیشگان است.(۴۳: ۳۵)
ای بندگان من، امروز بیمی بر شما نیست و اندوهگین نمیشوید؛ همانان که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم [فرمان ما] بودند؛ شما و همسرانتان شادمانه به بهشت درآیید.(۴۳: ۶۸_۷۰)
کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، پس پروردگارشان آنان را در جوار رحمت خویش داخل میگرداند. این همان کامیابی آشکار است.(۴۵: ۳۰)
همانا کسانی که گفتند: پروردگار ما «الله» است، سپس ایستادگی کردند، نه بیمی بر آنان خواهد بود و نه اندوهگین شوند.(۴۶: ۱۳)
كسانى كه بهترينِ آنچه را انجام دادهاند از ايشان خواهيم پذيرفت و از بدیهايشان درخواهيم گذشت؛ در [زمرهٔ] بهشتيانند؛ (همان) وعدهٔ راستى كه بدانان وعده داده میشده است.(۴۶: ۱۶)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر خدا را یاری کنید، [او] شما را یاری خواهد کرد و گامهایتان را استوار خواهد ساخت.(۴۷: ۷)
و خدا با شماست و از (ارزش) کارهایتان هرگز نخواهد کاست.(۴۷: ۳۵)
و بهشت برای پرواپیشگان نزدیک شود، آنچُنان که [از آنان] دور نباشد، این همان [بهشتی] است که وعده داده میشدید، برای هر که [به درگاه خدا] بازمیگردد و خود را [از گناه] نگه میدارد. همان که در نهان از [خدای] مهرگستر ترسیده و با دلی تائب [به سوی خدا] آید. در امن و امان به بهشت درآیید، این است روز جاودانگی. در آنجا هرچه بخواهند برای آنان فراهم است، و افزون [بر آن نیز] نزدِ ما هست.(۵۰: ۳۱_۳۵)
همانا پرواپیشگان در باغستانها و چشمهسارانی هستند. در حالی که آنچه را پروردگارشان به آنان داده دریافت میدارند؛ چرا که پیش از این نیکوکار بودند. اندکی از شب را میخفتند. و سحرگاهان، طلبِ آمرزش میکردند. و در داراییشان برای تهیدست و محروم سهمی بود.(۵۱: ۱۵_۱۹)
و شکیبا شو برای حکم پروردگار خود، پس به تحقیق تو به چشمهای مایی. (۵۲: ۴۸)
آنان را كه نيكى كردهاند، به نيكى پاداش دهد. آنان كه از گناهان بزرگ و زشتكاریها_جز لغزشهاى كوچک_خوددارى میورزند، پروردگارت [نسبت به آنها] فراخآمرزش است.(۵۳: ۳۱_۳۲)
برای انسان جز حاصلِ تلاش او نیست. و (نتیجهٔ) کوشش او به زودی دیده خواهد شد. سپس هر چه تمامتر وی را پاداش دهند.(۵۳: ۳۹_۴۱)
بیگمان، پرواپیشگان در باغستانها و کنار جویبارانند، در جایگاهی راستین، نزد فروانروایی توانمند.(۵۴: ۵۴_۵۵)
در آن [بهشت] سخن بیهوده و گنهآلود نمیشنوند، مگر سخنی که سلام است و سلام.(۵۶: ۲۵_۲۶)
هر جا که باشید او با شماست.(۵۷: ۴)
و همانا خدا به شما مِهرورزِ مهربان است.(۵۷: ۹)
کیست آن که به خدا وامی نیکو دهد تا آن را برایش چندین برابر کند و او را پاداشی گرانمایه باشد؟(۵۷: ۱۱)
روزی که مردان و زنان مؤمن را ببینی که نورشان پیشاپیش آنان و در جانب راستشان بهسرعت روان است، امروز مژدگانی شما باغستانهایی است که از دامن آنها جویها روان است، جاودانه در آن خواهید بود، این است آن کامیابیِ بزرگ.(۵۷: ۱۲)
پیشی بگیرید به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی که گسترهٔ آن مانند گسترهٔ آسمان و زمین است [و] برای کسانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردهاند آماده شده است؛ این بخشش خداست که آن را به هر که خواهد میدهد و خدا دارای بخشش بزرگ است.(۵۷: ۲۱)
ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا پروا کنید و به پیامبرش ایمان بیاورید تا از رحمت خود دو بهره به شما دهد، و برایتان نوری قرار دهد که بهوسیلهٔ آن راه بسپرید و شما را بیامرزد، و خدا آمرزندهٔ مهربان است.(۵۷: ۲۸)
خدا عدالتپیشگان را دوست دارد.(۶۰: ۸)
آنچه نزد خداست از سرگرمی و داد و ستَد بهتر است.(۶۲: ۱۱)
و هر که به خدا ایمان آورَد، [خدا] دلش را هدایت میکند.(۶۴: ۱۱)
@sedigh_63
بشارت وحی (۷)
و اگر [از خطایشان] درگذرید و [از توبیخشان] چشمپوشی کنید و ببخشایید، [خدا نیز شما را میبخشاید] که خدا آمرزندهٔ مهربان است.(۶۴: ۱۴)
اگر به خدا وامی نیکو دهید [پاداش] آن را برایتان دوچندان میسازد و شما را میآمرزد و خدا قدرشناسِ بردبار است.(۶۴: ۱۷)
و هر که از خدا پروا کند، [خدا] برای او راهِ رهایی [از تنگناها] قرار میدهد؛ و از جایی که گمان نمیبَرَد به او روزی میدهد، و هر که بر خدا توکّل کند خدا او را بس است.(۶۵: ۲_۳)
و هر که از خدا پروا کند [خدا] برای او در کارش آسانی قرار میدهد.(۶۵: ۴)
و هر که از خدا پروا کند بدیهایش را از او میزداید.(۶۵: ۵)
ای کسانی که ایمان آوردهاید به درگاه خدا توبه خالصانه کنید، امید است پروردگارتان بدیهایتان را از شما بزداید و شما را به باغستانهایی درآورَد که از دامن آنها جویها روان است، روزی که خدا، پیامبر و کسانی را که با او ایمان آوردهاند خوار نمیسازد، نورشان پیشارویشان و از جانب راستشان شتابان است.(۶۶: ۸)
برای کسانی که در نهان از پروردگارشان میترسند، آمرزش و پاداشی بزرگ خواهد بود.(۶۷: ۱۲)
از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است.(۷۱: ۱۰)
هر کس به پروردگارش ایمان آورَد، نه از کاستی [پاداش] بیم دارد و نه از ستم.(۷۲: ۱۳)
و به خدا وامی نیکو دهید؛ و هر خیری که برای خویش پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشی بیشتر باز خواهید یافت.(۷۳: ۲۰)
در آن روز، چهرههایی شادابند، که تنها به سوی پروردگار خویش مینگرند.(۷۵: ۲۲_۲۳)
و کوشش شما مورد قدردانی [و اِنعام خداوند] است.(۷۶: ۲۲)
بیگمان، پرواپیشگان را کامیابی [بزرگی] است.(۷۸: ۳۱)
و هر که از ایستادنِ در پیشگاه [عدلِ] پروردگارش ترسیده و نَفْس خود را از هوس بازداشته باشد، بیگمان، جایگاه او فقط بهشت خواهد بود.(۷۹: ۳۹_۴۱)
هان! ای انسان! همانا تو با رنج و تلاش به سوی پروردگارت روندهای. پس سرانجام، او را دیدار خواهی کرد.(۸۴: ۶)
رستگار شد آن که پاکی ورزید. و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد.(۸۷: ۱۴_۱۵)
چهرههایی در آن روز شادابند، از کوشش خویش خرسندند، در بهشتی برین. در آنجا [سخن] بیهودهای نشنوند.(۸۸: ۸_۱۱)
ای جانِ آرمیده، خشنود [و] پسندیده به سوی پروردگارت بازگرد، و در میان بندگانم درآی، و در بهشتم داخل شو.(۸۹: ۲۷_۳۰)
هر که نفس خویش را پاکیزه داشت، رستگار شد.(۹۱: ۹)
کسی که داراییاش را میبخشد در حالی که پاکی میجوید. و هیچ کس را نزد او [حقِّ] نعمتی نیست تا جزایش داده شود. مگر فقط برای جلب خشنودی پروردگار والای خویش. و البته [آن بخشندهٔ مال از پاداشهای الهی] خشنود خواهد شد.(۹۲: ۱۸_۲۱)
سوگند به آغاز روز، سوگند به شب، آنگاه که آرام گیرد، که پروردگارت تو را رها نکرده و دشمن نداشته است. و بیگمان، آخرت برای تو بهتر از دنیاست. و بهزودی پروردگارت به تو بخششی کند که خشنود شَوی.(۹۳: ۱_۵)
بیگمان، پس از هر دشواری، گشایشی است. آری، پس از هر دشواری، گشایشی است.(۹۴: ۵_۶)
پاداششان نزد پروردگارشان باغستانهای ماندگاری است که از دامن آنها جویها روان است، همیشه در آن جاودانهاند، خدا از آنان خشنود و آنان نیز از او خشنودند. این (پاداش) برای کسی است که از پروردگارش بترسد.(۹۸: ۸)
هر کس به اندازهٔ سنگینی ذرّهای کار نیک انجام داده باشد آن را میبیند.(۹۹: ۷)
@sedigh_63
و اگر [از خطایشان] درگذرید و [از توبیخشان] چشمپوشی کنید و ببخشایید، [خدا نیز شما را میبخشاید] که خدا آمرزندهٔ مهربان است.(۶۴: ۱۴)
اگر به خدا وامی نیکو دهید [پاداش] آن را برایتان دوچندان میسازد و شما را میآمرزد و خدا قدرشناسِ بردبار است.(۶۴: ۱۷)
و هر که از خدا پروا کند، [خدا] برای او راهِ رهایی [از تنگناها] قرار میدهد؛ و از جایی که گمان نمیبَرَد به او روزی میدهد، و هر که بر خدا توکّل کند خدا او را بس است.(۶۵: ۲_۳)
و هر که از خدا پروا کند [خدا] برای او در کارش آسانی قرار میدهد.(۶۵: ۴)
و هر که از خدا پروا کند بدیهایش را از او میزداید.(۶۵: ۵)
ای کسانی که ایمان آوردهاید به درگاه خدا توبه خالصانه کنید، امید است پروردگارتان بدیهایتان را از شما بزداید و شما را به باغستانهایی درآورَد که از دامن آنها جویها روان است، روزی که خدا، پیامبر و کسانی را که با او ایمان آوردهاند خوار نمیسازد، نورشان پیشارویشان و از جانب راستشان شتابان است.(۶۶: ۸)
برای کسانی که در نهان از پروردگارشان میترسند، آمرزش و پاداشی بزرگ خواهد بود.(۶۷: ۱۲)
از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است.(۷۱: ۱۰)
هر کس به پروردگارش ایمان آورَد، نه از کاستی [پاداش] بیم دارد و نه از ستم.(۷۲: ۱۳)
و به خدا وامی نیکو دهید؛ و هر خیری که برای خویش پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشی بیشتر باز خواهید یافت.(۷۳: ۲۰)
در آن روز، چهرههایی شادابند، که تنها به سوی پروردگار خویش مینگرند.(۷۵: ۲۲_۲۳)
و کوشش شما مورد قدردانی [و اِنعام خداوند] است.(۷۶: ۲۲)
بیگمان، پرواپیشگان را کامیابی [بزرگی] است.(۷۸: ۳۱)
و هر که از ایستادنِ در پیشگاه [عدلِ] پروردگارش ترسیده و نَفْس خود را از هوس بازداشته باشد، بیگمان، جایگاه او فقط بهشت خواهد بود.(۷۹: ۳۹_۴۱)
هان! ای انسان! همانا تو با رنج و تلاش به سوی پروردگارت روندهای. پس سرانجام، او را دیدار خواهی کرد.(۸۴: ۶)
رستگار شد آن که پاکی ورزید. و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد.(۸۷: ۱۴_۱۵)
چهرههایی در آن روز شادابند، از کوشش خویش خرسندند، در بهشتی برین. در آنجا [سخن] بیهودهای نشنوند.(۸۸: ۸_۱۱)
ای جانِ آرمیده، خشنود [و] پسندیده به سوی پروردگارت بازگرد، و در میان بندگانم درآی، و در بهشتم داخل شو.(۸۹: ۲۷_۳۰)
هر که نفس خویش را پاکیزه داشت، رستگار شد.(۹۱: ۹)
کسی که داراییاش را میبخشد در حالی که پاکی میجوید. و هیچ کس را نزد او [حقِّ] نعمتی نیست تا جزایش داده شود. مگر فقط برای جلب خشنودی پروردگار والای خویش. و البته [آن بخشندهٔ مال از پاداشهای الهی] خشنود خواهد شد.(۹۲: ۱۸_۲۱)
سوگند به آغاز روز، سوگند به شب، آنگاه که آرام گیرد، که پروردگارت تو را رها نکرده و دشمن نداشته است. و بیگمان، آخرت برای تو بهتر از دنیاست. و بهزودی پروردگارت به تو بخششی کند که خشنود شَوی.(۹۳: ۱_۵)
بیگمان، پس از هر دشواری، گشایشی است. آری، پس از هر دشواری، گشایشی است.(۹۴: ۵_۶)
پاداششان نزد پروردگارشان باغستانهای ماندگاری است که از دامن آنها جویها روان است، همیشه در آن جاودانهاند، خدا از آنان خشنود و آنان نیز از او خشنودند. این (پاداش) برای کسی است که از پروردگارش بترسد.(۹۸: ۸)
هر کس به اندازهٔ سنگینی ذرّهای کار نیک انجام داده باشد آن را میبیند.(۹۹: ۷)
@sedigh_63
.
خدایا من این دنیای تو را دیدم
و این آشنایی را هرگز
نه تو و نه من فراموش نخواهیم کرد
(بیژن جلالی)
غریبه بودیم باهم
در رویاهامان.
بیدار شدیم تا بفهمیم
برای هم آشناییم و عزیز
(رابیندرانات تاگور، ترجمه بیبیسمانه رضایی)
.
خدایا من این دنیای تو را دیدم
و این آشنایی را هرگز
نه تو و نه من فراموش نخواهیم کرد
(بیژن جلالی)
غریبه بودیم باهم
در رویاهامان.
بیدار شدیم تا بفهمیم
برای هم آشناییم و عزیز
(رابیندرانات تاگور، ترجمه بیبیسمانه رضایی)
.
چقدر باید شاعر بود؟
#بیژن_جلالی
جهان هست
ولی ما یکبارِ دیگر
آن را میگوییم
تا جهان باشد
بیش از آنچه هست
و ما باشیم
بیش از آنچه هستیم
〰〰
با شعر به واقعیت
برمیگردیم
که چندبار نورانیتر
شده است
〰〰
جهان را با شعر
بیدار میکنیم
و لحظهای در چشمان او
مینگریم
و آنگاه خود نیز
همراه جهان
به خواب میرویم
〰〰
شاعر با شعرش
یکبار قبل خودش
زندگی میکند
و آنچه را میگوید
بعدها خواهد دانست
و آنچه را که نوشته است
بعدها زندگی خواهد کرد
〰〰
اخبار روز
چه زود کهنه میشوند
ولی آنچه برای همهٔ روزهاست
و شعر است
همیشه میماند
〰〰
من لحظهای را
مینویسم
که لحظهای نیست
همیشهایست
که چون ستارهای
سوسو میزند
〰
خورشید را دانستن
و خاک و آسمان را
و فقط امروز را بودن
و گاه با همه چیز
حرفی گفتن
شاید شاعر بودن
همین است
〰〰
از آب شعر
بنوشیم
و از نان شعر
بخوریم
ما که محتاج کلمهایم
تا نفسی تازه کنیم
برای زیستن
〰〰
حرفی دارم
که آن را تا کنون
ننوشتهام
زیرا سفیدتر از کاغذ است
〰〰
قبل از اینکه
تن من را به خاک
بسپارند
من روحم را به کلمات
و کلمات را به کاغذ
میسپارم
〰〰
چقدر باید شاعر
بود
تا گلی را بتوان دید
تا گلی را بتوان
گفت
〰〰
با کلمات از مرگ
فراتر میرویم
و نقاب از چهرهٔ تاریکی
برمیداریم
با کلمات خود را روشن
میبینیم
در آیینهٔ تاریکِ
ابدیت
〰〰
کلمات از جایی
شروع میشوند
که من تمام میشوم
و من خود را در سایه
روشن آنها میجویم
〰〰
شاعر
از این جهت شبیه پروانه
است
که مرگ را میطلبد
در سرچشمههایِ
نور
〰〰
هر شعر من
پارهای از روحِ
من است
و من با هر شعر
با روحم خداحافظی
میکنم
〰〰
شعر
یکی از شاخههای من
بوده است
〰〰
هر شعر خوب
نوید دریا شدن است
آنگاه که قطرهای
بیش نیستیم
〰〰
از پایان جهان است
که میآیم
با حرف تازهای
از آغاز جهان
〰〰
شعرهای من چه تند
میروند
و به روزگاران دیگر
رسیدهاند
و ساعت من هنوز
امشب را
نشان میدهد
〰
پاسخ من به جهان
به شادی و غم
به انسانها
و به همه و همه چیز
شعر بوده است
〰〰
با شعر به سوی تنهاییِ خود
میگریزم
و از تنهایی خود پیشتر
میروم
تا تنهایی جهان
〰〰
من با هر کلمه
سکوت را بار دیگر
تکرار میکنم
و با هر جمله سکوت را
میگویم
〰〰
شعر از آنجا شروع
میشود
که همه چیز تمام
میشود
〰〰
از شب
آنچه مانده است
باز هم برای سلام
به شعر است
(دربارهٔ شعر، منتخبی از اشعار جدید و قدیم بیژن جلالی، نشر فرزان روز، ۱۳۷۷)
@sedigh_63
#بیژن_جلالی
جهان هست
ولی ما یکبارِ دیگر
آن را میگوییم
تا جهان باشد
بیش از آنچه هست
و ما باشیم
بیش از آنچه هستیم
〰〰
با شعر به واقعیت
برمیگردیم
که چندبار نورانیتر
شده است
〰〰
جهان را با شعر
بیدار میکنیم
و لحظهای در چشمان او
مینگریم
و آنگاه خود نیز
همراه جهان
به خواب میرویم
〰〰
شاعر با شعرش
یکبار قبل خودش
زندگی میکند
و آنچه را میگوید
بعدها خواهد دانست
و آنچه را که نوشته است
بعدها زندگی خواهد کرد
〰〰
اخبار روز
چه زود کهنه میشوند
ولی آنچه برای همهٔ روزهاست
و شعر است
همیشه میماند
〰〰
من لحظهای را
مینویسم
که لحظهای نیست
همیشهایست
که چون ستارهای
سوسو میزند
〰
خورشید را دانستن
و خاک و آسمان را
و فقط امروز را بودن
و گاه با همه چیز
حرفی گفتن
شاید شاعر بودن
همین است
〰〰
از آب شعر
بنوشیم
و از نان شعر
بخوریم
ما که محتاج کلمهایم
تا نفسی تازه کنیم
برای زیستن
〰〰
حرفی دارم
که آن را تا کنون
ننوشتهام
زیرا سفیدتر از کاغذ است
〰〰
قبل از اینکه
تن من را به خاک
بسپارند
من روحم را به کلمات
و کلمات را به کاغذ
میسپارم
〰〰
چقدر باید شاعر
بود
تا گلی را بتوان دید
تا گلی را بتوان
گفت
〰〰
با کلمات از مرگ
فراتر میرویم
و نقاب از چهرهٔ تاریکی
برمیداریم
با کلمات خود را روشن
میبینیم
در آیینهٔ تاریکِ
ابدیت
〰〰
کلمات از جایی
شروع میشوند
که من تمام میشوم
و من خود را در سایه
روشن آنها میجویم
〰〰
شاعر
از این جهت شبیه پروانه
است
که مرگ را میطلبد
در سرچشمههایِ
نور
〰〰
هر شعر من
پارهای از روحِ
من است
و من با هر شعر
با روحم خداحافظی
میکنم
〰〰
شعر
یکی از شاخههای من
بوده است
〰〰
هر شعر خوب
نوید دریا شدن است
آنگاه که قطرهای
بیش نیستیم
〰〰
از پایان جهان است
که میآیم
با حرف تازهای
از آغاز جهان
〰〰
شعرهای من چه تند
میروند
و به روزگاران دیگر
رسیدهاند
و ساعت من هنوز
امشب را
نشان میدهد
〰
پاسخ من به جهان
به شادی و غم
به انسانها
و به همه و همه چیز
شعر بوده است
〰〰
با شعر به سوی تنهاییِ خود
میگریزم
و از تنهایی خود پیشتر
میروم
تا تنهایی جهان
〰〰
من با هر کلمه
سکوت را بار دیگر
تکرار میکنم
و با هر جمله سکوت را
میگویم
〰〰
شعر از آنجا شروع
میشود
که همه چیز تمام
میشود
〰〰
از شب
آنچه مانده است
باز هم برای سلام
به شعر است
(دربارهٔ شعر، منتخبی از اشعار جدید و قدیم بیژن جلالی، نشر فرزان روز، ۱۳۷۷)
@sedigh_63
قیل و قال
و گفت: «ما این تصوف به قیل و قال نگرفتیم
و به جنگ و کارزار بدست نیاوردیم اما از گرسنگی یافتیم و بیخوابی و دست بداشتن از دنیا و بریدن از آنچه دوست داشتیم و اندر چشم ما آراسته بود.»(جنید بغدادی: ص۴۳۶)
جریری گفت: «جُنَیْد را به خواب دیدم.» گفتم: «خدای تعالی با تو چه کرد؟» گفت: «بر من رحمت کرد و آنهمه اشارات و عبارات من باد بُرد. و هیچ حاصل نیامد مگر دو رکعت نماز که به شب میکردم.»(جنید بغدادی: ص۴۶۶)
و گفت: «تصوّف کاری سخت است. گرسنگی باید کشید و جفا و برهنگی و خواری خود بر سری. اگر این همه داری به طریقت درای وگرنه به کاری خود مشغول باش.»(ابواسحاق کازرونی، ص۸۳۶)
▫️(تذکرةالاولیاء عطّار نیشابوری، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۹۸)
@sedigh_63
و گفت: «ما این تصوف به قیل و قال نگرفتیم
و به جنگ و کارزار بدست نیاوردیم اما از گرسنگی یافتیم و بیخوابی و دست بداشتن از دنیا و بریدن از آنچه دوست داشتیم و اندر چشم ما آراسته بود.»(جنید بغدادی: ص۴۳۶)
جریری گفت: «جُنَیْد را به خواب دیدم.» گفتم: «خدای تعالی با تو چه کرد؟» گفت: «بر من رحمت کرد و آنهمه اشارات و عبارات من باد بُرد. و هیچ حاصل نیامد مگر دو رکعت نماز که به شب میکردم.»(جنید بغدادی: ص۴۶۶)
و گفت: «تصوّف کاری سخت است. گرسنگی باید کشید و جفا و برهنگی و خواری خود بر سری. اگر این همه داری به طریقت درای وگرنه به کاری خود مشغول باش.»(ابواسحاق کازرونی، ص۸۳۶)
▫️(تذکرةالاولیاء عطّار نیشابوری، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۹۸)
@sedigh_63
شب رحلت
بومحمد هروی گوید آن شب[=شبِ وفات] نزدیکِ شبلی بودم همه شب این بیت با خود میگفت:
کُلُّ بَیتٍ أنتَ ساکِنُهُ
غیرُ مُحتاجٍ إلی السُّرُجِ
وَ مریضٍ انتَ عائدُهُ
لا اتاهُ اللهُ بالفَرَجِ
وَجهُکَ المأمولُ حُجَّتُنا
یَومَ یَأتی الناسُ بالحُجَجِ
معنی آن است که هر خانه که تو ساکن باشی انوار آن خانه را به چراغ حاجت نبود و بیماری که تو پُرسندهٔ او باشی، مَدَهاد خدای او را فرجی و شفایی. آرزوی جمال تو حجّتِ ما خواهد بود در آن روز که هر آدمی را حُجَّتی خواهد بودن.
◽️(تذکرةالاولیاء، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۶۸۸)
ترجمهٔ ابیات:
هر خانه که تو ساکنش باشی
از هر چراغْ بینیاز است
و بیماری که تو به عیادتش آیی
خداوند شفایش مدهد
چهرهٔ خواستنیِ توست دلیل و حجّت ما
آن روز که آدمیان دلایل خویش پیش آرند
@sedigh_63
بومحمد هروی گوید آن شب[=شبِ وفات] نزدیکِ شبلی بودم همه شب این بیت با خود میگفت:
کُلُّ بَیتٍ أنتَ ساکِنُهُ
غیرُ مُحتاجٍ إلی السُّرُجِ
وَ مریضٍ انتَ عائدُهُ
لا اتاهُ اللهُ بالفَرَجِ
وَجهُکَ المأمولُ حُجَّتُنا
یَومَ یَأتی الناسُ بالحُجَجِ
معنی آن است که هر خانه که تو ساکن باشی انوار آن خانه را به چراغ حاجت نبود و بیماری که تو پُرسندهٔ او باشی، مَدَهاد خدای او را فرجی و شفایی. آرزوی جمال تو حجّتِ ما خواهد بود در آن روز که هر آدمی را حُجَّتی خواهد بودن.
◽️(تذکرةالاولیاء، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۶۸۸)
ترجمهٔ ابیات:
هر خانه که تو ساکنش باشی
از هر چراغْ بینیاز است
و بیماری که تو به عیادتش آیی
خداوند شفایش مدهد
چهرهٔ خواستنیِ توست دلیل و حجّت ما
آن روز که آدمیان دلایل خویش پیش آرند
@sedigh_63
تو مرا باش!
گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی
چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید
(سعدی)
«ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَكَ؟ ومَا الَّذي فَقَدَ مَن وَجَدَكَ؟»(دعای عرفه، امام حسین)
«آن كه تو را از دست داد، چه يافت؟ و آن كه تو را يافت، چه از دست داد؟»
و گفت: «بارخدایا تو مرا باش و هر چه خواهی کن.»(ذِکرِ بایزید بسطامی: تذکرةالاولیاء، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۱۸۴)
و گفت: ... خدای تعالی میگوید: «از من شکایت میکنید از غمِ دنیا. شما را این بسنده نیست که هر دو جهان مراست و من شما را؟»(ذِکرِ یحیی معاذ رازی، همان، ص۳۷۶)
@sedigh_63
گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی
چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید
(سعدی)
«ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَكَ؟ ومَا الَّذي فَقَدَ مَن وَجَدَكَ؟»(دعای عرفه، امام حسین)
«آن كه تو را از دست داد، چه يافت؟ و آن كه تو را يافت، چه از دست داد؟»
و گفت: «بارخدایا تو مرا باش و هر چه خواهی کن.»(ذِکرِ بایزید بسطامی: تذکرةالاولیاء، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۱۸۴)
و گفت: ... خدای تعالی میگوید: «از من شکایت میکنید از غمِ دنیا. شما را این بسنده نیست که هر دو جهان مراست و من شما را؟»(ذِکرِ یحیی معاذ رازی، همان، ص۳۷۶)
@sedigh_63
تو خدای را کجا دیدی؟
پرسیدند که «تو خدای را کجا دیدی؟» گفت: «آنجا که خویشتن را ندیدم.»(ابوالحسن خرقانی: ص۷۵۵)
و پرسیدند که «راه به خدای چگونه است؟» گفت: «تو از راه برخیز و به حق رسیدی.»(بایزید بسطامی: ص۱۹۴)
و گفت: «حق را به خواب دیدم پرسیدم که «راه به تو چگونه است؟» گفت: «به ترکِ خود بگوی به من رسیدی.»(بایزید بسطامی: ص۱۹۷)
و گفت: «خود را بر درگاهِ مناجات عرضه کردم که «کیفَ الوصولُ إلیکَ؟» گفتم رسیدن به حضرت به چه حیلت توان یافت و به کدام طاعت دست زنیم؟ ندایی شنیدم که «ای پسرِ بسطامی! طَلِّقْ نَفْسَکَ ثلاثاً ثمَّ قُلِ الله»، نخست خود را سه طلاق ده آنگاه حدیث ما کن.(بایزید بسطامی: ص۱۸۴)
گفتم: «تو را میخواهم و بس.» گفتند: «تا وجودِ بایزید ذرّهای میماند این خواست محال است، دَعْ نَفْسَکَ و تَعال[=خویشتن را رها کن و نزد ما آی].»(بازید بسطامی: ص۱۸۳)
وقتی مردی به نزدیک او آمد... گفت: «یا شیخ! کوی خدا کجاست؟» گفت: «آنجا که تو نباشی.»(شیخ ممشاد دینَوَری: ص۶۶۳)
و گفت: «حجابِ میانِ [ بنده و] خدای آسمان و زمین نیست، عرش و کرسی نیست. پنداشت و منی تو حجاب توست. تو خود از میان برگیر و به خدا رسیدی.»(ابوسعید ابوالخیر: ص۹۰۷)
درویشی گفت: «او را کجا جویم؟» گفت: «کجاش جُستی که نیافتی؟ اگر قدمی به صدق در راه طلب نهی، در هر چه نگری او را بینی.»(ابوسعید ابوالخیر: ص۹۱۶)
و گفت: «تو او را آنگاه توانی بود که خویشتن را نباشی.»(ابوسعید ابوالخیر: ص۹۱۳)
و گفت: «راه نزدیکتر به خداوند آن است که از خویشتن باک نداری و از خودیِ خود بیرون آیی، و میکشی دُم، چنان که مار از پوست بباید کشید.»(ابوسعید ابوالخیر: ص۹۱۳)
▫️(تذکرةالاولیاء عطّار نیشابوری، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۹۸)
@sedigh_63
پرسیدند که «تو خدای را کجا دیدی؟» گفت: «آنجا که خویشتن را ندیدم.»(ابوالحسن خرقانی: ص۷۵۵)
و پرسیدند که «راه به خدای چگونه است؟» گفت: «تو از راه برخیز و به حق رسیدی.»(بایزید بسطامی: ص۱۹۴)
و گفت: «حق را به خواب دیدم پرسیدم که «راه به تو چگونه است؟» گفت: «به ترکِ خود بگوی به من رسیدی.»(بایزید بسطامی: ص۱۹۷)
و گفت: «خود را بر درگاهِ مناجات عرضه کردم که «کیفَ الوصولُ إلیکَ؟» گفتم رسیدن به حضرت به چه حیلت توان یافت و به کدام طاعت دست زنیم؟ ندایی شنیدم که «ای پسرِ بسطامی! طَلِّقْ نَفْسَکَ ثلاثاً ثمَّ قُلِ الله»، نخست خود را سه طلاق ده آنگاه حدیث ما کن.(بایزید بسطامی: ص۱۸۴)
گفتم: «تو را میخواهم و بس.» گفتند: «تا وجودِ بایزید ذرّهای میماند این خواست محال است، دَعْ نَفْسَکَ و تَعال[=خویشتن را رها کن و نزد ما آی].»(بازید بسطامی: ص۱۸۳)
وقتی مردی به نزدیک او آمد... گفت: «یا شیخ! کوی خدا کجاست؟» گفت: «آنجا که تو نباشی.»(شیخ ممشاد دینَوَری: ص۶۶۳)
و گفت: «حجابِ میانِ [ بنده و] خدای آسمان و زمین نیست، عرش و کرسی نیست. پنداشت و منی تو حجاب توست. تو خود از میان برگیر و به خدا رسیدی.»(ابوسعید ابوالخیر: ص۹۰۷)
درویشی گفت: «او را کجا جویم؟» گفت: «کجاش جُستی که نیافتی؟ اگر قدمی به صدق در راه طلب نهی، در هر چه نگری او را بینی.»(ابوسعید ابوالخیر: ص۹۱۶)
و گفت: «تو او را آنگاه توانی بود که خویشتن را نباشی.»(ابوسعید ابوالخیر: ص۹۱۳)
و گفت: «راه نزدیکتر به خداوند آن است که از خویشتن باک نداری و از خودیِ خود بیرون آیی، و میکشی دُم، چنان که مار از پوست بباید کشید.»(ابوسعید ابوالخیر: ص۹۱۳)
▫️(تذکرةالاولیاء عطّار نیشابوری، تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، نشر سخن، ۱۳۹۸)
@sedigh_63
نیایشِ خوبان
«پروردگارا، تمامِ آنان را که کسی ندارند برایشان نیایش کند، نجات ده، تمام آنان را هم که نیایشی نمیکنند نجات ده.»(پدر زوسیما)
◽️(برادران کارامازوف، فئودور داستایوفسکی، جلد اول، ترجمه صالح حسینی، نشر ناهید، ص۲۳۳)
«پیشتر از آنکه به دبستان بروم برایم قابل تصور نبود که چرا در دعاهای شبانگاهیام باید فقط برای انسانها دعا کنم. از اینرو هنگامی که مادرم دعای شب را خوانده و بوسهٔ شببخیر به من میداد، یواشکی یک جمله از خود اضافه کرده، برای تمام موجودات زندهٔ دنیا دعا میخواندم و آن جمله چنین بود: «خدای مهربان، هر چیز را که دم و نَفَس دارد، محفوظ و منزه گردان و از هر چه شر است محفوظ بدار و بگذار آرام بخوابد!»
◽️(خاطراتی از کودکی و نوجوانی من، آلبرت شوایتزر، ترجمه مریم والا، نشر آمه، ص۳۳)
@sedigh_63
«پروردگارا، تمامِ آنان را که کسی ندارند برایشان نیایش کند، نجات ده، تمام آنان را هم که نیایشی نمیکنند نجات ده.»(پدر زوسیما)
◽️(برادران کارامازوف، فئودور داستایوفسکی، جلد اول، ترجمه صالح حسینی، نشر ناهید، ص۲۳۳)
«پیشتر از آنکه به دبستان بروم برایم قابل تصور نبود که چرا در دعاهای شبانگاهیام باید فقط برای انسانها دعا کنم. از اینرو هنگامی که مادرم دعای شب را خوانده و بوسهٔ شببخیر به من میداد، یواشکی یک جمله از خود اضافه کرده، برای تمام موجودات زندهٔ دنیا دعا میخواندم و آن جمله چنین بود: «خدای مهربان، هر چیز را که دم و نَفَس دارد، محفوظ و منزه گردان و از هر چه شر است محفوظ بدار و بگذار آرام بخوابد!»
◽️(خاطراتی از کودکی و نوجوانی من، آلبرت شوایتزر، ترجمه مریم والا، نشر آمه، ص۳۳)
@sedigh_63
اقتدا به طبیعت
و نقل است که [جنید بغدادی] شبی با مریدی در راهی میگذشت. سگی بانگ بکرد. جُنَید گفت: «لَبَّیک لَبَّیک.»[=آری. بلی. اجابت باد تو را]. بعد از آن حالت، مرید پرسید که «این حالت چه بود؟» جُنَید گفت: «قوّت و دمدمهٔ سگ از قهر خدای تعالی دیدم و آواز او را از قدرت دیدم و سگ را در میان ندیدم، لاجَرَم لَبَّیک لَبَّیک جواب قهر دادم.»(تذکرةالاولیاء، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۴۴۳)
«و از او [=ابوبکر شبلی] میآید که یک بار چند شبانروز در زیر درختی رقص میکرد و میگفت: «هوهوهو.» گفتند: «این چه حال است؟» گفت: «این فاخته بر درخت میگوید: کوکوکو، من نیز موافقتِ او را میگویم هوهوهو.» تا شبلی خاموش نشد فاخته خاموش نشد.»(همان، ص۶۷۰)
«یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سَحر در کنار بیشهای خفته. شوریدهای که در آن سفر همراه ما بود نعرهای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت. چون روز شد، گفتمش آن چه حالت بود؟ گفت بلبلان را دیدم که به نالِش در آمده بودند از درخت، و کبکان از کوه و غوکان در آب و بهایم از بیشه. اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته.»(گلستان سعدی، باب دوم)
@sedigh_63
و نقل است که [جنید بغدادی] شبی با مریدی در راهی میگذشت. سگی بانگ بکرد. جُنَید گفت: «لَبَّیک لَبَّیک.»[=آری. بلی. اجابت باد تو را]. بعد از آن حالت، مرید پرسید که «این حالت چه بود؟» جُنَید گفت: «قوّت و دمدمهٔ سگ از قهر خدای تعالی دیدم و آواز او را از قدرت دیدم و سگ را در میان ندیدم، لاجَرَم لَبَّیک لَبَّیک جواب قهر دادم.»(تذکرةالاولیاء، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۴۴۳)
«و از او [=ابوبکر شبلی] میآید که یک بار چند شبانروز در زیر درختی رقص میکرد و میگفت: «هوهوهو.» گفتند: «این چه حال است؟» گفت: «این فاخته بر درخت میگوید: کوکوکو، من نیز موافقتِ او را میگویم هوهوهو.» تا شبلی خاموش نشد فاخته خاموش نشد.»(همان، ص۶۷۰)
«یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سَحر در کنار بیشهای خفته. شوریدهای که در آن سفر همراه ما بود نعرهای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت. چون روز شد، گفتمش آن چه حالت بود؟ گفت بلبلان را دیدم که به نالِش در آمده بودند از درخت، و کبکان از کوه و غوکان در آب و بهایم از بیشه. اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته.»(گلستان سعدی، باب دوم)
@sedigh_63
.
تو به آسمان نگاه کن
به سکوتی که دوستت دارد
به سکوتی که صدایت میزند
و آفتابی که از لابهلای شاخههای درخت
دیدنیتر است
تو به آسمان نگاه کن
و مرا بگذار
تا پرندههای محبوبم را
در چشمهایت
تماشا کنم
#صدیق_قطبی
.
تو به آسمان نگاه کن
به سکوتی که دوستت دارد
به سکوتی که صدایت میزند
و آفتابی که از لابهلای شاخههای درخت
دیدنیتر است
تو به آسمان نگاه کن
و مرا بگذار
تا پرندههای محبوبم را
در چشمهایت
تماشا کنم
#صدیق_قطبی
.
.
آفتاب تازهای است
با چند لکهابر
و قالیچهای
که گلهایش شعلهورند
در خاموشی زمان
نشستهای
و زمزمه میکنی شعری را
که شبهنگام به وقت خواب
از ماه شنیده بودی:
چشم در چشم آفتاب مدوز
نگاهِ آن گل بینام
برای تو کافی است
و نزدیکتر بیا، ای دوست
در سکوت من حرفی است
که آن را در سیاهی شب
و دستهای تو
باید جُست
#صدیق_قطبی
.
آفتاب تازهای است
با چند لکهابر
و قالیچهای
که گلهایش شعلهورند
در خاموشی زمان
نشستهای
و زمزمه میکنی شعری را
که شبهنگام به وقت خواب
از ماه شنیده بودی:
چشم در چشم آفتاب مدوز
نگاهِ آن گل بینام
برای تو کافی است
و نزدیکتر بیا، ای دوست
در سکوت من حرفی است
که آن را در سیاهی شب
و دستهای تو
باید جُست
#صدیق_قطبی
.
رابعه در فصل بهار
وقتی در فصل بهار در خانه شد و سر فرو برد. خادمه گفت: «یا سیّده! بیرون آی تا صُنع بینی.» رابعه گفت: «تو باری درون آی تا صانع بینی، شَغَلَتْنِی مُشاهَدَةُ الصّانعِ عن مُطالَعَةِ الصُّنْعِ.[=دیدار آفریننده مرا از دیدار آفریدگان بازداشت]»(ذِکرِ رابعه: تذکرة الاولیا، ص۸۵)
رابعه یک روز، در وقتِ بهار،
شد درونِ خانهٔ تاریک و تار
سر فرو برد از همه عالم به زیر
همچنان میبود، خوشخوش، تا بهدیر
پیشِ او شد زاهدی گفت «این زمان
خیز، بیرون آی و بنگر در جهان
تا ببینی صنعِ رنگارنگِ او
چند باشی بیش ازین دلتنگ او؟»
رابعه گفتش که تو در خانه آی
تا به بینی صانع، ای دیوانه رای!
تا چه خواهم کرد صُنعِ بحر و بر؟
صانعم نقد است، با صنعم مبر.
گر به صانع، در دلت، راهی بود
در برِ آن، صنع چون کاهی بود
چون کسی را اینچنین راهیست باز
از چه باید کرد ره بر خود دراز؟
کعبهٔ جان رویِ جانان دیدن است
رویِ او در کعبهٔ جان دیدن است
گر چنین بینی جهانبین خوانمت
ور نه نابینایِ بیدین خوانمت
(مصیبتنامه، عطار، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۲۹۰-۲۹۱)
صوفیای را گفتند: «سر برآر، اُنظُر إلی آثارِ رَحمةِ اللهِ[=بنگر به آثار رحمت خدا]» گفت: «آن آثارِ آثار است. گلها و لالهها در اندرون است.»
(مقالات شمس تبریزی، تصحیح محمدعلی موحد، ص۶۴۲)
صوفیی در باغ از بهرِ گشاد
صوفیانه رویْ بر زانو نهاد
پس فرو رفت او به خود اندر نُغول
شد ملول از صورتِ خوابش فُضول
که چه خُسبی؟ آخر اندر رَز نگر
این درختان بین و آثار و خُضَر
امرِ حق بشنو که گفتهست: اُنظُروا
سوی این آثارِ رحمت آر رو
گفت: آثارش دل است ای بوالهوس
آن برون آثارِ آثار است و بس
باغها و میوهها در عینِ جان
بر برون عکسش چو در آبِ روان
باغها و میوهها اندر دل است
عکسِ لطفِ آن بر این باغ و گِل است
(مثنوی، ۴: ۱۳۵۹-۱۳۶۶)
تماشا مرو، نک تماشا تویی
جهان و نهان و هویدا تویی
چه اینجا رَویّ و چه آنجا روی
که مقصود ازینجا و آنجا تویی
تو مجنون و لیلیِّ بیرون مباش
که رامین تویی، ویسِ رعنا تویی
تو درمانِ غمها ز بیرون مجو
که پازهر و درمانِ غمها تویی
یکی برگشا پرّ با فرّ خویش
که هم صاف و هم قاف و عنقا تویی
بشو رو و سیمای خود در نگر
که آن یوسف خوبسیما تویی
(دیوان شمس، غزل ۳۱۳۰)
@sedigh_63
وقتی در فصل بهار در خانه شد و سر فرو برد. خادمه گفت: «یا سیّده! بیرون آی تا صُنع بینی.» رابعه گفت: «تو باری درون آی تا صانع بینی، شَغَلَتْنِی مُشاهَدَةُ الصّانعِ عن مُطالَعَةِ الصُّنْعِ.[=دیدار آفریننده مرا از دیدار آفریدگان بازداشت]»(ذِکرِ رابعه: تذکرة الاولیا، ص۸۵)
رابعه یک روز، در وقتِ بهار،
شد درونِ خانهٔ تاریک و تار
سر فرو برد از همه عالم به زیر
همچنان میبود، خوشخوش، تا بهدیر
پیشِ او شد زاهدی گفت «این زمان
خیز، بیرون آی و بنگر در جهان
تا ببینی صنعِ رنگارنگِ او
چند باشی بیش ازین دلتنگ او؟»
رابعه گفتش که تو در خانه آی
تا به بینی صانع، ای دیوانه رای!
تا چه خواهم کرد صُنعِ بحر و بر؟
صانعم نقد است، با صنعم مبر.
گر به صانع، در دلت، راهی بود
در برِ آن، صنع چون کاهی بود
چون کسی را اینچنین راهیست باز
از چه باید کرد ره بر خود دراز؟
کعبهٔ جان رویِ جانان دیدن است
رویِ او در کعبهٔ جان دیدن است
گر چنین بینی جهانبین خوانمت
ور نه نابینایِ بیدین خوانمت
(مصیبتنامه، عطار، تصحیح شفیعی کدکنی، ص۲۹۰-۲۹۱)
صوفیای را گفتند: «سر برآر، اُنظُر إلی آثارِ رَحمةِ اللهِ[=بنگر به آثار رحمت خدا]» گفت: «آن آثارِ آثار است. گلها و لالهها در اندرون است.»
(مقالات شمس تبریزی، تصحیح محمدعلی موحد، ص۶۴۲)
صوفیی در باغ از بهرِ گشاد
صوفیانه رویْ بر زانو نهاد
پس فرو رفت او به خود اندر نُغول
شد ملول از صورتِ خوابش فُضول
که چه خُسبی؟ آخر اندر رَز نگر
این درختان بین و آثار و خُضَر
امرِ حق بشنو که گفتهست: اُنظُروا
سوی این آثارِ رحمت آر رو
گفت: آثارش دل است ای بوالهوس
آن برون آثارِ آثار است و بس
باغها و میوهها در عینِ جان
بر برون عکسش چو در آبِ روان
باغها و میوهها اندر دل است
عکسِ لطفِ آن بر این باغ و گِل است
(مثنوی، ۴: ۱۳۵۹-۱۳۶۶)
تماشا مرو، نک تماشا تویی
جهان و نهان و هویدا تویی
چه اینجا رَویّ و چه آنجا روی
که مقصود ازینجا و آنجا تویی
تو مجنون و لیلیِّ بیرون مباش
که رامین تویی، ویسِ رعنا تویی
تو درمانِ غمها ز بیرون مجو
که پازهر و درمانِ غمها تویی
یکی برگشا پرّ با فرّ خویش
که هم صاف و هم قاف و عنقا تویی
بشو رو و سیمای خود در نگر
که آن یوسف خوبسیما تویی
(دیوان شمس، غزل ۳۱۳۰)
@sedigh_63