من کیستم؟
در سکوت بنشینید و بهآرامی بارها از خودتان بپرسید من کیستم؟ همینطور که عمیقتر به درون میروید لایههای سطحی به کناری میروند.
۱-من اسمی دارم اما من اسمم نیستم
من کیستم؟
۲-من روابطی دارم اما من آن روابط نیستم
من کیستم؟
۳-من خاطرات واضحی از گذشته دارم اما من آن خاطرات نیستم
من کیستم؟
۴-من آرزوها و رؤیاهایی برای آینده دارم اما من آن افکار نیستم
من کیستم؟
۵-من شادی و غم، هیجان و ترس، عشق و خشم را احساس میکنم اما من این احساسات نیستم
من کیستم؟
۷-وقتی تمام چیزهایی که فکر میکنم خودم هستم محو شوند. چه چیز باقی میماند؟
....
من کیستم؟
همینطور که هم هویت شدگی با افکار و احساسات و تصاویر و گذشته را رها میکنید، آن آگاهیِ خالص باقی خواهید ماند، گسترده و خالی همچون آسمان...
* چراغ قوه ای را در نظر بگیرید که خودش را با چیزهایی که آنها را روشن میکند یکی گرفته و بعد از مدتی رفته رفته خودش را صرفا فقط همان چیزها میپندارد، این مطلب چیزی مانند این است که چراغ قوه را از چیزهایی که از آنها آگاه است خالی کنیم تا در پرتو این خالی شدن، ماهیت حقیقی خودش را به یاد آورد.
در سکوت بنشینید و بهآرامی بارها از خودتان بپرسید من کیستم؟ همینطور که عمیقتر به درون میروید لایههای سطحی به کناری میروند.
۱-من اسمی دارم اما من اسمم نیستم
من کیستم؟
۲-من روابطی دارم اما من آن روابط نیستم
من کیستم؟
۳-من خاطرات واضحی از گذشته دارم اما من آن خاطرات نیستم
من کیستم؟
۴-من آرزوها و رؤیاهایی برای آینده دارم اما من آن افکار نیستم
من کیستم؟
۵-من شادی و غم، هیجان و ترس، عشق و خشم را احساس میکنم اما من این احساسات نیستم
من کیستم؟
۷-وقتی تمام چیزهایی که فکر میکنم خودم هستم محو شوند. چه چیز باقی میماند؟
....
من کیستم؟
همینطور که هم هویت شدگی با افکار و احساسات و تصاویر و گذشته را رها میکنید، آن آگاهیِ خالص باقی خواهید ماند، گسترده و خالی همچون آسمان...
* چراغ قوه ای را در نظر بگیرید که خودش را با چیزهایی که آنها را روشن میکند یکی گرفته و بعد از مدتی رفته رفته خودش را صرفا فقط همان چیزها میپندارد، این مطلب چیزی مانند این است که چراغ قوه را از چیزهایی که از آنها آگاه است خالی کنیم تا در پرتو این خالی شدن، ماهیت حقیقی خودش را به یاد آورد.
(نکاتی برای مراقبه گران)
شما با یک خودی به مراقبه مینشینید.
مثلاً علی شروع به تفحص خویش میکند، علی میگوید که من میخواهم از افکار و احساساتم خالی شوم . من میخواهم افکارم را متوقف کنم.
توجه کنید که اینطور نیست که بعد از موفقیت در این تمرین یک علیای باقی بماند که این علی حالا دیگر ذهنش آرام شده و از افکار خالی است.
نکته مهم و کلیدی در اینجاست که این علی خودش چیزی جز افکار و تصاویر یا همان ذهن نیست و در نبود افکار و خاموشی ذهن دیگر علیای وجود نخواهد داشت تا از آرامش ذهنش آگاه باشد.
اگر علی همچنان باقی است و از آرامش ذهنش لذت میبرد، در حقیقت یعنی تمام ماجرا اشتباه و سطحی پیش رفته.
با علی به مراقبه مینشیند و بی علی برمیخیزد.
قطرهای به مراقبه مینشیند و اقیانوسی برمیخیزد.
در خودشناسی حقیقی ترسها و نگرانیهای شما از بین نمیروند بلکه آن چیزی که این ترسها و نگرانیها به آن متصلند از بین میرود.
#تفحص_خویش
شما با یک خودی به مراقبه مینشینید.
مثلاً علی شروع به تفحص خویش میکند، علی میگوید که من میخواهم از افکار و احساساتم خالی شوم . من میخواهم افکارم را متوقف کنم.
توجه کنید که اینطور نیست که بعد از موفقیت در این تمرین یک علیای باقی بماند که این علی حالا دیگر ذهنش آرام شده و از افکار خالی است.
نکته مهم و کلیدی در اینجاست که این علی خودش چیزی جز افکار و تصاویر یا همان ذهن نیست و در نبود افکار و خاموشی ذهن دیگر علیای وجود نخواهد داشت تا از آرامش ذهنش آگاه باشد.
اگر علی همچنان باقی است و از آرامش ذهنش لذت میبرد، در حقیقت یعنی تمام ماجرا اشتباه و سطحی پیش رفته.
با علی به مراقبه مینشیند و بی علی برمیخیزد.
قطرهای به مراقبه مینشیند و اقیانوسی برمیخیزد.
در خودشناسی حقیقی ترسها و نگرانیهای شما از بین نمیروند بلکه آن چیزی که این ترسها و نگرانیها به آن متصلند از بین میرود.
#تفحص_خویش
"در ارتباط با پست قبل"
«هین بده ای قطره خود را بینَدَم
تا بیابی در بهایِ قطره، یَم
الله الله زود بفروش و بخر
قطرهای دِه، بحرِ پُر گوهر ببر
الله الله هیچ تاخیری مکُن
که ز بحر لطف آمد این سخُن»
#مولانا
معنی ابیات:
-ای شخصی که حقیقتاً قطرهای بیش نیستی، بهوش باش و بیهیچ شک و تردیدی خود را به دریای هستی بیکران بسپار و قطره بودن را رها کن تا در ازای آن، دریای بیکران را بدست آوری.
-تو را به خدا هرچه زودتر این قطره (شخص) را بفروش تا در مقابل آن اقیانوسی بخری. قطرهای را بده تا دریایی پر گهر بدست آوری.
-تو را به خدا در این امر تاخیر نکن. چرا که این سخن از سر لطف آمده است.
«هین بده ای قطره خود را بینَدَم
تا بیابی در بهایِ قطره، یَم
الله الله زود بفروش و بخر
قطرهای دِه، بحرِ پُر گوهر ببر
الله الله هیچ تاخیری مکُن
که ز بحر لطف آمد این سخُن»
#مولانا
معنی ابیات:
-ای شخصی که حقیقتاً قطرهای بیش نیستی، بهوش باش و بیهیچ شک و تردیدی خود را به دریای هستی بیکران بسپار و قطره بودن را رها کن تا در ازای آن، دریای بیکران را بدست آوری.
-تو را به خدا هرچه زودتر این قطره (شخص) را بفروش تا در مقابل آن اقیانوسی بخری. قطرهای را بده تا دریایی پر گهر بدست آوری.
-تو را به خدا در این امر تاخیر نکن. چرا که این سخن از سر لطف آمده است.