ای درویش جمله خلقِ عالم همه روز در خیال و پندارند که مگر وجودی دارند و بکاری مشغولند و طلب مقصودی میکنند و نمیدانند که:
"بهجز خدایتعالى هیچچیز و هیچکس را وجود نیست و نبوده و نخواهد بود، خدایست که موجود است و همیشه بوده است و خواهد بود."
اگر فهم نکردی روشنتر بگویم:
بدانکه اگر کسی از موم صد چیز بسازد بضرورت صد شکل و صد اسم پدید آید و در هر شکلی چندین اسامی دیگر باشد. اما عاقل داند که بغیر از موم چیز دیگری موجود نیست و اینجمله اسامی که پیدا آمده، اسامی موم است. که این فقط موم بود که بجهات مختلف و باضافات و اعتبارات آمده است.
"با خودی کفر و بیخودی دین است
هرچه گفتیم مغز آن این است"
از کتاب کشف الحقایق - عزیزالدین نسفی
"سعی کنید تا متوجه شوید که هیچ من و تو و اویی وجود ندارد و فقط آن خویش یگانه که همهچیز است وجود دارد."
#رامانا ماهارشی
Try to realise that there is no I, no you, no he, only the one Self which is all.
#Ramana Maharshi
"بهجز خدایتعالى هیچچیز و هیچکس را وجود نیست و نبوده و نخواهد بود، خدایست که موجود است و همیشه بوده است و خواهد بود."
اگر فهم نکردی روشنتر بگویم:
بدانکه اگر کسی از موم صد چیز بسازد بضرورت صد شکل و صد اسم پدید آید و در هر شکلی چندین اسامی دیگر باشد. اما عاقل داند که بغیر از موم چیز دیگری موجود نیست و اینجمله اسامی که پیدا آمده، اسامی موم است. که این فقط موم بود که بجهات مختلف و باضافات و اعتبارات آمده است.
"با خودی کفر و بیخودی دین است
هرچه گفتیم مغز آن این است"
از کتاب کشف الحقایق - عزیزالدین نسفی
"سعی کنید تا متوجه شوید که هیچ من و تو و اویی وجود ندارد و فقط آن خویش یگانه که همهچیز است وجود دارد."
#رامانا ماهارشی
Try to realise that there is no I, no you, no he, only the one Self which is all.
#Ramana Maharshi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عالم، عالم تصورات و تصویرهاست.
اصلاً ماهیت عالم پدیدار شدن است و اصلش بر بقا و فناست.
یعنی بهطور بیوقفه و مدام تصویرها پدیدار و ناپدید میشوند. شکل میگیرند، میمانند، محو میشوند. آنگونه هم محو میشوند که گویی هرگز وجود نداشتند و باز این چرخه تکرار میشود.
ماندنِ مدام با تصویرها و امید به یافتن راحتی و شادی دائمی در تصویرها چیزی جز دیوانگی نیست.
عالم بهطور پیاپی دستخوش دگرگونی است. همینکه توجه به تصویری میرود ناگهان تصویر دیگری توجه را فرامیخواند و کسی که با تصویرها میماند و تمام اعتمادش به آنهاست سرگردان و بیرمق و ناامید است.
چون ماهیت عالم همین است.
نهایت هدف این عالم این نیست که با ایجاد مدام تصویرهایِ زیبا، خواب شیرینی به تو بدهد.
هدفش این است که تو را از خوابِ تصویرها بیدار کند.
اما تو دستوپا میزنی تا خوابت را شیرین و شیرینتر کنی. در جنگل تصویرها در حال انتخاب و جمعآوری تصویرهای زیبایی غافل از اینکه ماهیت تمام تصویرها بیثباتی و دگرگونی است.
درنهایت این امید داشتن و ماندن با تصویرها منجر به رنج میشود.
رنج نشانهای است که به تو یادآوری میکند: "بیشازحد در تصویرها غرقشدهای، بازگرد."
"از هر جهتی تو را بلا داد
تا باز کشد به بی جهاتت"
رنج کارش را بلد است به آن اعتماد کن، تسلیمش باش، پذیرایش باش، به آن خوش آمد بگو و اجازه بده تا کارش را انجام دهد.
به گفته اکهارت تُله: "ترک های ناشی از رنج کشیدن پوسته ایگو را میشکند."
بگذار تا رنج آن چه غیر حقیقی است را بسوزاند تا آنچه حقیقی است باقی بماند.
آسمانی که ماهیتش گستردگی و بیکرانگی است وقتی خودش را تماماً با ابرهای محدود و متغیر یکی بداند ناگزیر رنج خواهد کشید چون اشتباهی در اینجا رخ داده و برخلاف آنچه حقیقت و ماهیتش است عمل کرده است.
رنج تو را به فراسوی ابرها، به فراسوی تصویرها فرامیخواند.
رنج تو را بهسوی خودت فرامیخواند.
به دلیل توجه مدام به تصویرها و رنگها اسیرِ رنگ شدهای و رفتهرفته یک خودِ تصویری از خودت متصور شدهای که همین هم شده بلای جانت.
"چون که بیرنگی اسیر رنگ شد
موسیای با موسیای در جنگ شد
چون به بیرنگی رسی کان داشتی
موسی و فرعون دارند آشتی"
اما:
"از دو صد رنگی به بیرنگی رهیست
رنگ چون ابرست و بیرنگی مهیست"
#تفحص_خویش
اصلاً ماهیت عالم پدیدار شدن است و اصلش بر بقا و فناست.
یعنی بهطور بیوقفه و مدام تصویرها پدیدار و ناپدید میشوند. شکل میگیرند، میمانند، محو میشوند. آنگونه هم محو میشوند که گویی هرگز وجود نداشتند و باز این چرخه تکرار میشود.
ماندنِ مدام با تصویرها و امید به یافتن راحتی و شادی دائمی در تصویرها چیزی جز دیوانگی نیست.
عالم بهطور پیاپی دستخوش دگرگونی است. همینکه توجه به تصویری میرود ناگهان تصویر دیگری توجه را فرامیخواند و کسی که با تصویرها میماند و تمام اعتمادش به آنهاست سرگردان و بیرمق و ناامید است.
چون ماهیت عالم همین است.
نهایت هدف این عالم این نیست که با ایجاد مدام تصویرهایِ زیبا، خواب شیرینی به تو بدهد.
هدفش این است که تو را از خوابِ تصویرها بیدار کند.
اما تو دستوپا میزنی تا خوابت را شیرین و شیرینتر کنی. در جنگل تصویرها در حال انتخاب و جمعآوری تصویرهای زیبایی غافل از اینکه ماهیت تمام تصویرها بیثباتی و دگرگونی است.
درنهایت این امید داشتن و ماندن با تصویرها منجر به رنج میشود.
رنج نشانهای است که به تو یادآوری میکند: "بیشازحد در تصویرها غرقشدهای، بازگرد."
"از هر جهتی تو را بلا داد
تا باز کشد به بی جهاتت"
رنج کارش را بلد است به آن اعتماد کن، تسلیمش باش، پذیرایش باش، به آن خوش آمد بگو و اجازه بده تا کارش را انجام دهد.
به گفته اکهارت تُله: "ترک های ناشی از رنج کشیدن پوسته ایگو را میشکند."
بگذار تا رنج آن چه غیر حقیقی است را بسوزاند تا آنچه حقیقی است باقی بماند.
آسمانی که ماهیتش گستردگی و بیکرانگی است وقتی خودش را تماماً با ابرهای محدود و متغیر یکی بداند ناگزیر رنج خواهد کشید چون اشتباهی در اینجا رخ داده و برخلاف آنچه حقیقت و ماهیتش است عمل کرده است.
رنج تو را به فراسوی ابرها، به فراسوی تصویرها فرامیخواند.
رنج تو را بهسوی خودت فرامیخواند.
به دلیل توجه مدام به تصویرها و رنگها اسیرِ رنگ شدهای و رفتهرفته یک خودِ تصویری از خودت متصور شدهای که همین هم شده بلای جانت.
"چون که بیرنگی اسیر رنگ شد
موسیای با موسیای در جنگ شد
چون به بیرنگی رسی کان داشتی
موسی و فرعون دارند آشتی"
اما:
"از دو صد رنگی به بیرنگی رهیست
رنگ چون ابرست و بیرنگی مهیست"
#تفحص_خویش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دو رویکرد نسبت به رنج - #روپرت_اسپایرا
با استفاده از این دو روش شما رنج را دگرگون کرده و به فراسوی آن میروید:
رویکرد اول تفحص خویش: من افکار و احساساتم نیستم و من آن چیزی هستم که از آنها آگاه است. "من" زمانی رنج میکشد که خودش را با محتویات چیزهایی که از آنها آگاه است یکی میپندارد.
رویکرد دوم پذیرش کامل: در این روش آنچنان کاملاً و تماماً به آن حس نزدیک شده و آن را میپذیرد که کوچکترین مقاومتی نبست به آن وجود نداشته باشد.
با استفاده از این دو روش شما رنج را دگرگون کرده و به فراسوی آن میروید:
رویکرد اول تفحص خویش: من افکار و احساساتم نیستم و من آن چیزی هستم که از آنها آگاه است. "من" زمانی رنج میکشد که خودش را با محتویات چیزهایی که از آنها آگاه است یکی میپندارد.
رویکرد دوم پذیرش کامل: در این روش آنچنان کاملاً و تماماً به آن حس نزدیک شده و آن را میپذیرد که کوچکترین مقاومتی نبست به آن وجود نداشته باشد.
در ویدئوی قبلی، روپرت اسپایرا به دو رویکرد در مواجهه با رنج، غم یا افسردگی پرداخت:
نخست، مسیر تفحص خویش؛
دوم، راه پذیرش کامل آنچه هست.
در دو پست بعدی، او این دو رویکرد را با جزئیات و عمق بیشتری شرح میدهد.
نخست، مسیر تفحص خویش؛
دوم، راه پذیرش کامل آنچه هست.
در دو پست بعدی، او این دو رویکرد را با جزئیات و عمق بیشتری شرح میدهد.