برگشتم به قدیمی ترین رسمی که تو شاید من داشتیم:

جدیدا بی ظرفیت شدم و کتابهای غمگین قلبم رو درد میارن. بخصوص اگر غم کتاب در مورد پدر و مادر باشه. ۷۰صفحه از ترانه ایزا خونده شد و این ۷۰ صفحه بهم سخت گذشت. شاید فردا بججای ترانه ایزا، یکی دیگه از کتابایی که در حال خوندنشون هستم رو بخونم.

حق داری ناامید بشی؛ اما حق نداری ناامید بمونی.

مائده ی قشنگم دوباره برگشته. (چنل ساندیس خور)💕🎀

وای که برنامه امتحانیم انقدر درهم و داغونه از همین الان خودمو برا فروپاشی روانی اماده کردم😭😭😭😭😭😭
فک کن ۴و۵و۶ و ۷ و ۸بهمن
بقیش ۱۱و۱ بهمن
بعد از این۶ درس، فقط یع عمومی بینش هست و باقی همه سه واحدین و به شدت سخت🥲🥲🥲
در طول ترم اگه به حد کافی نخونم خیلی خیلی اوضاع پایانترمم بد میشه💔😭

این چه برنامه ایه برامون چیدین خدا وکیلی

بچها، اموزش اومد بهترش کنه
یکی از امتحانا رو انداختن ۱ام
الان ۱ام دوتا امتحان داریم😐

ولی من یه چیزی از قهوه یادگرفتم…
اینکه هر چیزی که تلخ باشه، بیدارت میکنه!
از چیزای تلخی که توی زندگیت میفته نترس، بیدارترت میکنه :)

واقعا نمیدونم این چه ویژگی مزخرفیه من دارم. برای همههههه مث تراپیست مهربون و منطقیم. اونوقت به خودم که میرسه انقد سخت گیر ونامهربونم که انگار با دشمنم طرفم.
ینی چی واقعا :))

بسته تیپاکسم هزینه ارسالش شده ۵۰۰تومن ☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️

لباسه خودش شد ۱۱۰۰ بعد ارسالش ۵۰۰
چقد میتونه دزد باشه تیپاکس...
مگه چقده وزن یه بسته...

امروز داشتم فک میکردم واقعا از باغ کتاب خوشم میاد. خیلی وقته نرفتم. فضای کتابخونه اش و کتابفروشی و نوشت افزار فروشیش✨
دلم مبخواد این ترم یه روز برم اونجا درس بخونم🥲
(البته اگه بذارن و اشتراک و اینا نخواد)

- لا خیر الی الحسین -

چقد دلم برا زیارت تنگ شده💔

یادمه سال کنکورم، سردردای میگرنیم به اوج رسیده بود. بعد به دوست تجربی داشتم، این میگف زهرا نگران نباش من دکتر میشم یه داروی قوی برا تو اختراع میکنم که میگرنو کامل درمان کنه (میگرن هیچوقت درمان نشده و فقط با مسکن آروم میشه، این میخواست مخترع شه)
الان داره علوم کامپیوتر شهر کوچیک که بر اساس سوابق بود درس میخونه :)))

امروز خیلی خوش گذشت.
با دوستای پسر خوشکله، کاپلی بیرون بودیم💕