Telegram Web Link
چشم‌ بُگشا ،باز مرا جان صدا کن
ای معنی حسرت
ای دلهره آور
ای معنی عشقم
که آن عمق نگاهت، دلهره آورترین آغاز کلام است
چشم بُگشا باز مرا جان صدا کن
که من از طرز نگاهت شاعر بشوم
تب بکنم
هزار بار بمیرم‌


#پریناز_ارشد
...
هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم
همی برابرم آید خیال روی تو هر دم

#سعدی
°

دیدم که در وزیدن دستانش
جسمیت وجودم
تحلیل می‌رود ...
دیدم که قلب او
با آن طنینِ ساحرِ سرگردان
پیچیده
در تمامی قلب من ....

#فروغ_فرخزاد
- اِنحنایِ لب هایت ، به قصدِ لبخند
زیباترین ،،
رسمِ هندسیِ دنیاست .


#زهرا_دباشی
بی خواب کوچه گردی و بدخوابی ام نباش

دلشوره های هرشبم از روی عادتند

هی کوچه...کوچه...کوچه...به پایان نمی رسم

شب های سرد و ابری من بی نهایتند...!


#اصغر_معاذى
دم به دم
با من
و پیوسته
گریزان از من..!


#کلیم_کاشانی
چون یار من او باشد، بی‌یار نخواهم ماند

چون غم خورم او باشد غم‌خوار نخواهم شد

تا دلبرم او باشد دل بر دگری ننهم

تا غم خورم او باشد غمخوار نخواهم شد


#عراقی
...
چنان موافق طَبع مَنی و در دلٍ من
نشسته ای که گمان می بَرم در آغوشی ...

#سعدی
آدمی بودن غم انگیز است،
وقتی هوایِ آسمان
به سرت بزند و
بال نداشته باشی...!


#رسول_یونان
#شبتون_بخیر 🌙
.

و من از آغازین روز آفرینش‌ام
در جست‌وجوی وطنی بودم
برای پیشانی‌ام
در جست‌وجوی موهای زنی
که مرا بر دیوارها بنویسد و پاک کند..
در جست‌وجوی عشق زنی
که مرا تا مرزهای خورشید ببرد
و سپس رهای‌ام کند...

#نزار_قبانى

‌‌‌‎
1
خورشید را کنار می گذارم...
امروز فقط به لب هایت زل می زنم...
"تو" صبح بخیر هایت را تکرار کن
من جان بگیرم...

#لیلا_صابری_منش
.

نامت، رازی است
که سنگ را به نسیم و
نسیم را به توفان بدل می‌کند
و آتش در گلستانِ ابراهیم می‌افکند!
مرا زهره‌ی آن نیست
که نامت را به زبان آرم
در تو می‌نگرم و می‌میرم

#حسین‌‌منزوی
در هر تپیدن، از دلم آید صدای پای تو...


#سیمین_بهبهانی
«أحبك جداً»
وأعرف أن الطريق إلى المستحيل طويل...

«فراوان دوستت دارم»
و می دانم که راه منتهی به ناممکن ها
طولانی ست...

#نزار_قبانی


دل به جان آمد و
او بر سر ناز است هنوز ...


#عماد_خراسانی
شبیه لرزیدن پوست یک مادیان
وقتی گنجشکی بر گرده اش می نشیند
یا لرزیدن دست های مادربزرگ
وقتی چای را
از استکان به نعلبکی می ریخت
می لرزد دل من
وقتی
نام تو را می شنوم


#یغما_گلرویی
هر چه
در آغوش تو
اتفاق بیفتد را
دوست دارم،
حتی مرگ را…

#بهزاد_رحيمى
°


عهد کردم که دوستت نداشته باشم.
سپس در برابر این تصمیم شگرف،
ترس مرا فرا گرفت
عهد کردم که برنگردم و برگشتم
که از دلتنگی نمیرم و مُردم...

#نزار_قبانی
چشمانِ "تو"معنای تمامِ
جمله های ناتمامی ست
که عاشقانِ جهان دستپاچه
در لحظه دیدار
فراموشی گرفتند
و از گفتار بازماندند...


#عباس_معروفی
از دست غیبت تو شکایت نمی‌کنم

تا نیست غیبتی نبود لذت حضور

گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد

ما را غم نگار بود مایه سرور


#حافظ
#شبتون_بخیر 🌙
2025/10/22 08:11:13
Back to Top
HTML Embed Code: