Telegram Web Link
.
این منم که هرصبح
دلم را به عشق
و گلویم را به دوست داشتن ات تازه میکنم،
این منم که هرصبح
از تو خیر میخواهم
از خدا برکت،
این منم که چون میخندی،
ذوق از درونم بیرون میجهد،
و به چشمانم میخزد،
این منم که دوستت دارم
این منم که میگویم عشق
یعنی
صمیمیتی از جنس دوست داشتن ات...


#حمید_رها
...
دیگران را اگر از ما خبری نیست چه باک؟
نازنینا ! تو چرا بی خبر از ما شده‌ای ...

#شهریار
بعد از آن دیوانگی ها ای دریغ
باورم ناید که عاشق گشته ام
گوئیا «او» مرده در من کاینچنین
خسته و خاموش و باطل گشته ام
هر دم از آئینه می پرسم ملول
چیستم دیگر، بچشمت چیستم؟
لیک در آئینه می بینم که، وای
سایه ای هم زانچه بودم نیستم ...

#فروغ_فرخزاد
تاريخِ معاصر،
همين
حالِ خوبِ
كنارِ تو بودن است ...


#علی_قاضی_نظام
°
جانانم
امروز به خاطر شعر،
فردا،
به خاطر عشق،
و روزهای دیگر
به هربهانه ای باید تورا خواست...

#حمید_رها
...

روی بنمای که تاپیش رُخَت جان بدهم

#عراقی
شبانه شعری چگونه توان نوشت
تا هم از قلب من سخن بگوید هم از بازویم؟
شبانه شعری چنین
چگونه توان نوشت؟
من آن خاكستر سردم كه در من
شعله همه عصیان‌هاست،
من آن دریای آرامم كه در من
فریاد همه توفان هاست،
من آن سرداب تاریكم كه در من
آتش همه ایمان‌هاست...

#احمد_شاملو




آرام جانم
بمان
و با ناز نگاهت
شب هایم را به رنگ نور در اور
نمی دانی چقدر دلم برای قدم زدن با تو زیر نور مهتاب تنگ شده
باش
و این شب ها را پر کن از عشقی که
اندازه اش همیشگی است....


#امیر_عباس_خالق_وردی
#شبتون_بخیر 🌙
‌آفتاب تویی
که ترانه صبح را می نوازی
و من واژه هایم را
 در انعکاس چشمانت
شعر می کنم
سپیدی صبح بر دامنت
چنگ می زند
و تو سلانه سلانه
با لبخندت زندگی را نوید می دهی

#مریم_پورقلی

.
یک نفر باید باشد
که قبل از گنجشکهای پشت پنجره‌ات
که قبل از زنگ‌خوردن ساعت تنظیم شده‌ات
نگران چشمهایت باشد...
که خواب نمانند...
که صدای اول صبحت را با دنیا عوض نکند...
یک نفر باید باشد.

#علی_قاضي‌نظام
2
نه، نمی‌توانم فراموشت کنم
زخم‌های من،
بی‌حضور تو از تسکین سر باز می‌زنند
بال‌های من
تکه‌تکه فرو می‌ریزند

خیابان‌ها بی‌حضور تو
راه‌های آشکار جهنم‌اند
تو پرنده‌ای معصومی
که راهش را
در باغ حیاط زندانی گم کرده است

نمی‌توانم
نمی‌خواهم که فراموشت کنم


#شمس_لنگرودی
اگر هنوز
من آواز آخرین توام
بخوان مرا و
مخوان جز مرا
که می میرم!

#حسین_منزوی
©
امروز که پاییز به من تاخته
و پنجره‌هایم را گرفته،
نیاز دارم که نامت را بر زبان بیاورم...
نیاز دارم که آتش کوچکی برافروزم.
به لباس نیاز دارم، به بارانی
و به تو...
ای ردای بافته‌شده
از شکوفهٔ پرتقال و گل‌های شب‌بو!

           

#نزار_قبانی
1
هم از تو گریزانم
هم بی تو نمی‌مانم
قسمت چه شود آخر
خود نیز نمی‌دانم ...


#مریم_قهرمانلو
👌1
"تنهایی" خیابانی است
که با تو از آن عبور می کنم
اما در میانِ راه
دستم را رها می کنی
و من می مانم وُ بوق ممتدی،
که گوشِ زندگی ام را
کر می کند...!


#سارا_قبادی
👍1
جانم فداي زلف تو
آن دم كه پرسمت
كاين چيست؟موي بافته!
گويي كه دام توست...!


#اميرخسرو_دهلوى
°



حس دوست داشتن که می پیچد
در وجودم
دوست دارم،
آسمان را در آغوش بگیرم
دوست دارم
دنیا را برقصانم!
نه...!
دوست دارم در گوشَت زمزمه کنم،
دوستت دارم...


#عادل‌دانتیسم

و خنده‌هایت تمام چیزی‌ست

که من از این دنیا می‌خواهم

#حمیدرضا_عبداللهی
تو مثل خنده ی گل ، مثل خواب پروانه

تو مثل آن چه که نا گفتنی است ، زیبایی

چگونه سیر شود چشمم از تماشایت ؟

که جاودانه ترین لحظه ی تماشایی

#حسین_منزوی
#شبتون_بخیر 🌙
سحر خیز تر از من
عشقِ تو است؛
که هر صبح
زودتر از من بیدار می شود
وَ تا آخرِ شب
چشم روی هم نمی گذارَد...


#مینا_آقازاده
2025/10/25 18:30:24
Back to Top
HTML Embed Code: