°
قول داد که امشب
به خوابم می آید
حالا
از شوقِ اینکه قرار است
در رویا ببوسمش
خوابم نمی برد...!
#علی_سلطانی
#شبتون_بخیر 🌙
قول داد که امشب
به خوابم می آید
حالا
از شوقِ اینکه قرار است
در رویا ببوسمش
خوابم نمی برد...!
#علی_سلطانی
#شبتون_بخیر 🌙
سر "صبحی"
آفتاب را با آواز گنجشکهای
عاشق وسط ِ آسمان
چشم هایم رقصاندم!
سر صبحی صبح را خنداندم!
آدم،"تو" را که داشته باشد
همه ی ساعت هایش
سر صبحند!
تازه و پر نور و بخیر ...
#معصومه_صابر
آفتاب را با آواز گنجشکهای
عاشق وسط ِ آسمان
چشم هایم رقصاندم!
سر صبحی صبح را خنداندم!
آدم،"تو" را که داشته باشد
همه ی ساعت هایش
سر صبحند!
تازه و پر نور و بخیر ...
#معصومه_صابر
به آفتاب رویت، سلام می کنم!
صبح، آغاز می شود
من زندگی را،
روی لبخندهایت، کوک کرده ام!
بوسه هایم را، به لبانت ساز کن
نت به نت ...
#عرفان_یزدانی
صبح، آغاز می شود
من زندگی را،
روی لبخندهایت، کوک کرده ام!
بوسه هایم را، به لبانت ساز کن
نت به نت ...
#عرفان_یزدانی
تو را بسيار دوست دارم
و رويای من اين است که مرا
در پيراهنی نو مبهوت کنی
و با عطری تازه ، ديدگاهی تازه
و رويای من اين است
که بارانی از شط بلند پرسش ها
بر من بباری
و چون خوشه گندم از پارچه ناز بالش بشکفی
تو را بسيار دوست دارم
و می دانم که نمی دانی
و مسئله اين است...
#نزار_قبانی
و رويای من اين است که مرا
در پيراهنی نو مبهوت کنی
و با عطری تازه ، ديدگاهی تازه
و رويای من اين است
که بارانی از شط بلند پرسش ها
بر من بباری
و چون خوشه گندم از پارچه ناز بالش بشکفی
تو را بسيار دوست دارم
و می دانم که نمی دانی
و مسئله اين است...
#نزار_قبانی
از يك جايى به بعد
فقط زندگى ميكنيم تا
به آدمهايى كه تَركمان كردند بفهمانيم،
كه توانستيم بدونِ آنها هم زنده بمانيم!
#علی_قاضی_نظام
فقط زندگى ميكنيم تا
به آدمهايى كه تَركمان كردند بفهمانيم،
كه توانستيم بدونِ آنها هم زنده بمانيم!
#علی_قاضی_نظام
کاش
چون برگِ خزان رقصِ مرا
نیمه شب "ماه" تماشا می کرد
در دلِ باغچه ی خانه ی تو
شورِ من،
ولوله برپا می کرد.
#فروغ_فرخزاد
چون برگِ خزان رقصِ مرا
نیمه شب "ماه" تماشا می کرد
در دلِ باغچه ی خانه ی تو
شورِ من،
ولوله برپا می کرد.
#فروغ_فرخزاد
.
دست هایت را دور من گره بزن
مرا وادار به گفتن نامت کن
مثل نخی که دانه های تسبیح را
دورهم جمع کرده
بغلم کن
من مقصدم گیسوت نباشد
همهی دوستت دارم هایم می ریزند
گم می شوند...!!
#رسول_ادهمى
دست هایت را دور من گره بزن
مرا وادار به گفتن نامت کن
مثل نخی که دانه های تسبیح را
دورهم جمع کرده
بغلم کن
من مقصدم گیسوت نباشد
همهی دوستت دارم هایم می ریزند
گم می شوند...!!
#رسول_ادهمى
به کسی که برایت نمینویسد
مزاحم روزهایت نمیشود
درباره ات نمی خواند
مهمترین تاریخ های تو را حفظ نمیکند
و زندگی ات را پُر از کارهای
شگفت انگیز نمیکند
وابسته نشو...
#غسان_کنفانی
#شبتون_بخیر 🌙
مزاحم روزهایت نمیشود
درباره ات نمی خواند
مهمترین تاریخ های تو را حفظ نمیکند
و زندگی ات را پُر از کارهای
شگفت انگیز نمیکند
وابسته نشو...
#غسان_کنفانی
#شبتون_بخیر 🌙
ای كاش میتوانستم
بگويم كه با من
چه میكنی؛
تو جانی در جانم میآفرينی،
تو تنها سببی هستی
كه به خاطر آن
روزهای بيشتر شبهای بيشتر
و سهم بيشتری از زندگی میخواهم،
تو به من اطمينان میدهی
كه فردايی
وجود دارد...
#جبرانخلیلجبران
ای كاش میتوانستم
بگويم كه با من
چه میكنی؛
تو جانی در جانم میآفرينی،
تو تنها سببی هستی
كه به خاطر آن
روزهای بيشتر شبهای بيشتر
و سهم بيشتری از زندگی میخواهم،
تو به من اطمينان میدهی
كه فردايی
وجود دارد...
#جبرانخلیلجبران
°
بنشین تا نگاهت کنم
دارم شعری به قداست چشمانت، می خوانم!
از مژگانی، که عشق را ردیف کرده اند!
در صف آرایی سیّالی ممتد
چون گل یاسی، که
شب و روز، باز و بسته می شود!
و عطر ایوان را مست از زندگی می کند!
بر چهار پایه ای ، که
خیال تو بر آن نشسته ...
#عرفان_یزدانی
بنشین تا نگاهت کنم
دارم شعری به قداست چشمانت، می خوانم!
از مژگانی، که عشق را ردیف کرده اند!
در صف آرایی سیّالی ممتد
چون گل یاسی، که
شب و روز، باز و بسته می شود!
و عطر ایوان را مست از زندگی می کند!
بر چهار پایه ای ، که
خیال تو بر آن نشسته ...
#عرفان_یزدانی
تو را دوست میدارم
بی آنکه بدانم تو ضرورتِ منی
آب را که مینوشی
هوا را که میبلعی
نمیفهمی جیرهبندی چه مکافاتیست
تنها در نبودِ تو بود
که فهمیدم
دوست داشتنِ تو
مایهی حیات من است...
#زهرا_سرکارراه
بی آنکه بدانم تو ضرورتِ منی
آب را که مینوشی
هوا را که میبلعی
نمیفهمی جیرهبندی چه مکافاتیست
تنها در نبودِ تو بود
که فهمیدم
دوست داشتنِ تو
مایهی حیات من است...
#زهرا_سرکارراه
زخمی، که بر دل آید ، مرهم نباشد او را
خامی که دل ندارد این غم نباشد او را
گفتی که: دل بدوده، من جان همی فرستم
زیرا که با چنان رخ دل کم نباشد او را
#اوحدی_مراغه_ای
#شبتون_بخیر 🌙
خامی که دل ندارد این غم نباشد او را
گفتی که: دل بدوده، من جان همی فرستم
زیرا که با چنان رخ دل کم نباشد او را
#اوحدی_مراغه_ای
#شبتون_بخیر 🌙