من ابرهای بیشماری در گلو دارم
مغرورم آنقدری که بغضم را نمیبارم
گفتند دلگیری چرا، گفتم نمیدانم
آه ای نمیدانمترینم! دوستت دارم
ناگفتهها در سینه روی هم تلنبارند
حرفش که میافتد به یک لبخند ناچارم
از هر چه میترسیدم آخر بر سرم آمد
از عشق میترسم تو را شاید به دست آرم
هر شب خدایم را به چشمان تو میبازم
باید خدایم را به چشمان تو بسپارم
چشم تو را وقتی که دیدم زیر لب گفتم
روزی به این دیوانهخانه میکشد کارم
تا چشمهایت اشتباه خوب من باشند
من دست از این اشتباهم برنمیدارم
جان کندنم دور از تو نامش زندهمانی بود
من زندگانی را از آغوشت طلبکارم
یک روز میبارم کنارت رنجهایم را
من ابرهای بیشماری در گلو دارم
#علی_صفری
.
مغرورم آنقدری که بغضم را نمیبارم
گفتند دلگیری چرا، گفتم نمیدانم
آه ای نمیدانمترینم! دوستت دارم
ناگفتهها در سینه روی هم تلنبارند
حرفش که میافتد به یک لبخند ناچارم
از هر چه میترسیدم آخر بر سرم آمد
از عشق میترسم تو را شاید به دست آرم
هر شب خدایم را به چشمان تو میبازم
باید خدایم را به چشمان تو بسپارم
چشم تو را وقتی که دیدم زیر لب گفتم
روزی به این دیوانهخانه میکشد کارم
تا چشمهایت اشتباه خوب من باشند
من دست از این اشتباهم برنمیدارم
جان کندنم دور از تو نامش زندهمانی بود
من زندگانی را از آغوشت طلبکارم
یک روز میبارم کنارت رنجهایم را
من ابرهای بیشماری در گلو دارم
#علی_صفری
.
👏1💯1
دلم پیش تو باشد،جسمم اینجا خانه ای دیگر
هوایت در سرم باشد ، سرت بر شانه ای دیگر
من اینجا خون دلها میخورم از حسرتت هر شب
تو آنجا میزنی لب ، بر لب و پیمانه ای دیگر
به هر سازی زدی رقصیده ام من را رها کردی
دو دستت را فکندی گردن مستانه ای دیگر
شراب و ساغرم چشمان مِی گون تو بود آخِر؛
کشاندی پای من را بر در میخانه ای دیگر
زمانی عاشقت بودم ، زمانی عاشقم حالا؛
شدی یار و رفیق و محرم بیگانه ای دیگر
چگونه رفت از یادت نخواهد رفت از یادم
چه آسان شد دلت دربستِ یک دردانه ای دیگر
دریغ از شاخه ای گل شانه ای بر موی آشفته
به پا کردی کنارش بزم نو ، شاهانه ای دیگر
چطور از من که بودم قصه گویت دل بریدی و؛
سپردی گوش بر شهزاده با افسانه ای دیگر !
ز بس غرق تو بودم گور تنهایی خود کندم
نشستم زیر سقف تارِ یک ویرانه ای دیگر
به دلسردی به فوتی سرد ، کردی شمع جان خاموش
شدی شمع شبستان گل و پروانه ای دیگر
عزیز و سوگلی بودم برایت ، آفرین بر تو !
از این دیوانهٔ خود ساختی دیوانه ای دیگر
اگر بی بال و پر کردی مرا تا جَلد تو باشم !
نخواهم گشت گِرد بام و آب و دانه ای دیگر
دهانم بسته شد از حرف های مانده در سینه
شدم بغض غریب یاکریمِ لانه ای دیگر
به عطر و روی"پونه"پشت کردی تا بگیری جان
بسازی با گل بابونه ها ، کاشانه ای دیگر
#افسانه_احمدی_پونه
هوایت در سرم باشد ، سرت بر شانه ای دیگر
من اینجا خون دلها میخورم از حسرتت هر شب
تو آنجا میزنی لب ، بر لب و پیمانه ای دیگر
به هر سازی زدی رقصیده ام من را رها کردی
دو دستت را فکندی گردن مستانه ای دیگر
شراب و ساغرم چشمان مِی گون تو بود آخِر؛
کشاندی پای من را بر در میخانه ای دیگر
زمانی عاشقت بودم ، زمانی عاشقم حالا؛
شدی یار و رفیق و محرم بیگانه ای دیگر
چگونه رفت از یادت نخواهد رفت از یادم
چه آسان شد دلت دربستِ یک دردانه ای دیگر
دریغ از شاخه ای گل شانه ای بر موی آشفته
به پا کردی کنارش بزم نو ، شاهانه ای دیگر
چطور از من که بودم قصه گویت دل بریدی و؛
سپردی گوش بر شهزاده با افسانه ای دیگر !
ز بس غرق تو بودم گور تنهایی خود کندم
نشستم زیر سقف تارِ یک ویرانه ای دیگر
به دلسردی به فوتی سرد ، کردی شمع جان خاموش
شدی شمع شبستان گل و پروانه ای دیگر
عزیز و سوگلی بودم برایت ، آفرین بر تو !
از این دیوانهٔ خود ساختی دیوانه ای دیگر
اگر بی بال و پر کردی مرا تا جَلد تو باشم !
نخواهم گشت گِرد بام و آب و دانه ای دیگر
دهانم بسته شد از حرف های مانده در سینه
شدم بغض غریب یاکریمِ لانه ای دیگر
به عطر و روی"پونه"پشت کردی تا بگیری جان
بسازی با گل بابونه ها ، کاشانه ای دیگر
#افسانه_احمدی_پونه
💯1
غصه شدی خوردمت،غنچه شدی چیدمت
حسرت زیبای من کاش نمی دیدمت
شعله کشیدم تو را بعد خودم سوختم
کشتن معشوق را من به تو آموختم…
#سید_تقی_سیدی
حسرت زیبای من کاش نمی دیدمت
شعله کشیدم تو را بعد خودم سوختم
کشتن معشوق را من به تو آموختم…
#سید_تقی_سیدی
👏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همیشه یک فردایی هست
و زندگی برای بهترین کارها فرصتی به ما میدهد،
اما اگر اشتباه کنم و امروز همهی آن چیزی باشد که از عمر برای من مانده، فقط می خواهم به تو یک چیز بگویم؛ دوستت دارم، تا هیچگاه از یاد نبری.
گابریل گارسیا مارکز
و زندگی برای بهترین کارها فرصتی به ما میدهد،
اما اگر اشتباه کنم و امروز همهی آن چیزی باشد که از عمر برای من مانده، فقط می خواهم به تو یک چیز بگویم؛ دوستت دارم، تا هیچگاه از یاد نبری.
گابریل گارسیا مارکز
❤3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
جدی جدی زنذگی همین بود؟!🥺
کاش این نفس کشیدنا رو پای زندگی نذارن🥺💔
جدی جدی زنذگی همین بود؟!🥺
کاش این نفس کشیدنا رو پای زندگی نذارن🥺💔
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چای را دم کرده بودم با دلی پر و تلخ مانند روزگارم
دو فنجان روبه روی هم
میهمانی داشتم...
خدا آمده بود.
نه در رؤیا نه در دعا
حضورش واقعی تر از همیشه بود.
نشستم روبه رویش نگاهش کردم
گفتم: مدتی ست دلگیرم از سکوتت از ندیدن هایت
حرف هایم را یکی یکی روی میز چیدم مثل چک های برگشتی با امضاهای خیس اشک.
دعاهایی که پاس نشدند قولهایی که در دل شب دادم و او پاسخی نداد.
دلم می لرزید میان واژه ها
گفتم: از دردهایی که بی دلیل آمدند از امیدهایی که تا لب رسیدند و شکستند از شبهایی که فقط خدا را صدا زدم و تنها صدایم را شنیدم
و خدا سکوت کرد.
سکوتی عمیق تر از شب
سکوتی به سردی چای از یاد رفته
سکوتی که نه رد بود نه تأیید
فقط حضور.....
سنگین بی کلام
و من
در میان همه نگفته ها
در آن خلا پر از حضور
برای لحظه ای فهمیدم شاید جواب همیشه کلام نیست.
گاهی فقط بودن کافیست.
دو فنجان روبه روی هم
میهمانی داشتم...
خدا آمده بود.
نه در رؤیا نه در دعا
حضورش واقعی تر از همیشه بود.
نشستم روبه رویش نگاهش کردم
گفتم: مدتی ست دلگیرم از سکوتت از ندیدن هایت
حرف هایم را یکی یکی روی میز چیدم مثل چک های برگشتی با امضاهای خیس اشک.
دعاهایی که پاس نشدند قولهایی که در دل شب دادم و او پاسخی نداد.
دلم می لرزید میان واژه ها
گفتم: از دردهایی که بی دلیل آمدند از امیدهایی که تا لب رسیدند و شکستند از شبهایی که فقط خدا را صدا زدم و تنها صدایم را شنیدم
و خدا سکوت کرد.
سکوتی عمیق تر از شب
سکوتی به سردی چای از یاد رفته
سکوتی که نه رد بود نه تأیید
فقط حضور.....
سنگین بی کلام
و من
در میان همه نگفته ها
در آن خلا پر از حضور
برای لحظه ای فهمیدم شاید جواب همیشه کلام نیست.
گاهی فقط بودن کافیست.
👍1💯1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸الهی تکیه بر لطف تو کردم
🍃بجز لطفت ندارم تکیه گاهی
🌸دل سرگشته ام را راهنما باش
🍃 که دل بی رهنما افتد به چاهی
🌸خدایا....
🍃امروزمان را با نام و یاد تو،
🌸و به امید لطف و کرمت،
🍃و لحظاتی سرشار از معجزه،
🌸و اتفاقات خوب آغاز میکنیم ...
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
🍃الــهــی بـــه امــیـــد تــــو
🍃بجز لطفت ندارم تکیه گاهی
🌸دل سرگشته ام را راهنما باش
🍃 که دل بی رهنما افتد به چاهی
🌸خدایا....
🍃امروزمان را با نام و یاد تو،
🌸و به امید لطف و کرمت،
🍃و لحظاتی سرشار از معجزه،
🌸و اتفاقات خوب آغاز میکنیم ...
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
🍃الــهــی بـــه امــیـــد تــــو
🙏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای رسیدن به قله
باید از "پرتگاه" رد شد
وقتی به پرتگاه رسیدی....
بدون تا قله
راهی نمونده
ادامه بده "نا امید نشو" ...
سلام صبح شنبه بخیر❤️
باید از "پرتگاه" رد شد
وقتی به پرتگاه رسیدی....
بدون تا قله
راهی نمونده
ادامه بده "نا امید نشو" ...
سلام صبح شنبه بخیر❤️
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
🌸صبح است
🌿طلوع روی ماهت خوش باد
🌸اعجاز نهفته در نگاهت خوش باد
❤️سـلام
🌿صبحتون بخیر
🌸و لحظاتتون سرشار از نور و امید
🌸صبح است
🌿طلوع روی ماهت خوش باد
🌸اعجاز نهفته در نگاهت خوش باد
❤️سـلام
🌿صبحتون بخیر
🌸و لحظاتتون سرشار از نور و امید
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح است همه عاشقی آغاز کنید 🌸
در تار زمین شعر و غزل ساز کنید
خورشید به تکرار لبش می خندد😁
ای منتظران پنجره را باز کنید
صبح بخیر زندگی ❤
در تار زمین شعر و غزل ساز کنید
خورشید به تکرار لبش می خندد😁
ای منتظران پنجره را باز کنید
صبح بخیر زندگی ❤
❤1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
🌸تـقدیم به کسانی که
💖صبح را با نیت مهربانی
🌸و شاد کردن دلها آغاز میکنند
🌸تقدیم به کسانی که
💖امـید بـخش هستند
🌸بـرای دلهـای غمگین
🌸تـقدیم به کسانی که
💖صبح را با نیت مهربانی
🌸و شاد کردن دلها آغاز میکنند
🌸تقدیم به کسانی که
💖امـید بـخش هستند
🌸بـرای دلهـای غمگین
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
اول هفته تون پراز مهربانی
🌻✨و هزاران خوبی نثار
💖✨قلب مهربانتون
🌻✨امیدوارم امروز
💖✨سلامتی، خوشبختی
🌻✨و دل شاد
💖✨مهمان خونه هاتون
🌻✨و لبخند و عشق
💖✨مهمان نگاهتون باشه
اول هفته تون پراز مهربانی
🌻✨و هزاران خوبی نثار
💖✨قلب مهربانتون
🌻✨امیدوارم امروز
💖✨سلامتی، خوشبختی
🌻✨و دل شاد
💖✨مهمان خونه هاتون
🌻✨و لبخند و عشق
💖✨مهمان نگاهتون باشه
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح باش
ڪمے بیشتر بخند امروز
و ڪمے بیشتر مهربان باش
بگذار لبخندت ، چراغ دلے شود
و مهربانے ات صبح ڪوچڪی
بہ قدر مرز شانہ هاے یڪ نفر ..
ڪمے بیشتر بخند امروز
و ڪمے بیشتر مهربان باش
بگذار لبخندت ، چراغ دلے شود
و مهربانے ات صبح ڪوچڪی
بہ قدر مرز شانہ هاے یڪ نفر ..
❤1
📝 جایی که نیت پلید، بهراحتی به جنایت تبدیل میشود
✍🏻 تحلیلی دربارهی ریشهی خشونتهای جنسی و اجتماعی در ایران
در بسیاری از پروندههای تجاوز و خشونت در ایران، یک جمله تکرار میشود:
«نیت شیطانی به ذهنم رسید و عملیاش کردم.»
این مسیرِ کوتاه میان فکر و جنایت، نشانهی یک بیماری ریشهدار اجتماعی است؛ بیماریای که دلایل زیادی دارد، اما شاید مهمترینش این است:
در ذهن خیلیها، هیچ مانع واقعی، بازدارندهی مؤثر یا خط قرمزی وجود ندارد.
🔹 در کشورهای غربی، بر خلاف تصور رایج، فضا پر از تحریک بصریست، اما به ندرت کسی جرات میکند دست به تعرض بزند. چرا؟
چون آنجا یک مجرم میداند که نه فقط قربانی، بلکه کل جامعه، پلیس، رسانهها و قانون بلافاصله با او برخورد خواهند کرد. آنجا اگر کودکی گم شود، همه چیز برای پیداکردن و محافظت از او متوقف میشود. حتی تعقیب زندهی متهم، از تلویزیون پخش میشود تا بازدارندگی عمومی تقویت شود.
🔹 اما در ایران، متجاوز معمولا فقط با یک خانواده طرف است.
تهدید میکند، وادار به سکوت میکند، و میداند که رسانهها دربارهاش حرف نمیزنند.
در نتیجه، «ترس از عواقب» که باید بزرگترین مانع باشد، از بین میرود.
🔹 ما در جامعهای زندگی میکنیم که پر است از سخنرانیهای اخلاقی، پیامهای معنوی، و تابلوهای مذهبی؛ اما در عمل، بیاعتمادی، خشونت، و ناامنی روانی در حال رشد است.
این تناقض، فقط با تبلیغ حل نمیشود؛ نیاز به عدالت واقعی، شفافیت رسانهای، و حضور جدی قانون بهعنوان حافظ جامعه دارد.
👈 تجاوز فقط یک انحراف جنسی نیست؛ نتیجهی مستقیم قدرتِ بدون کنترل، ناامنی ساختاری، و غیبتِ «ناظر اجتماعی مؤثر» است.
وقتی مجرمان بفهمند که جامعه، مثل یک شهر قانونمند رفتار میکند، نه مثل جنگلی خاموش، مسیر نیت تا جنایت، کوتاه نخواهد بود.
نویسندهی این متن مشخص نیست، ولی دیدگاهش درخور توجهه
.
✍🏻 تحلیلی دربارهی ریشهی خشونتهای جنسی و اجتماعی در ایران
در بسیاری از پروندههای تجاوز و خشونت در ایران، یک جمله تکرار میشود:
«نیت شیطانی به ذهنم رسید و عملیاش کردم.»
این مسیرِ کوتاه میان فکر و جنایت، نشانهی یک بیماری ریشهدار اجتماعی است؛ بیماریای که دلایل زیادی دارد، اما شاید مهمترینش این است:
در ذهن خیلیها، هیچ مانع واقعی، بازدارندهی مؤثر یا خط قرمزی وجود ندارد.
🔹 در کشورهای غربی، بر خلاف تصور رایج، فضا پر از تحریک بصریست، اما به ندرت کسی جرات میکند دست به تعرض بزند. چرا؟
چون آنجا یک مجرم میداند که نه فقط قربانی، بلکه کل جامعه، پلیس، رسانهها و قانون بلافاصله با او برخورد خواهند کرد. آنجا اگر کودکی گم شود، همه چیز برای پیداکردن و محافظت از او متوقف میشود. حتی تعقیب زندهی متهم، از تلویزیون پخش میشود تا بازدارندگی عمومی تقویت شود.
🔹 اما در ایران، متجاوز معمولا فقط با یک خانواده طرف است.
تهدید میکند، وادار به سکوت میکند، و میداند که رسانهها دربارهاش حرف نمیزنند.
در نتیجه، «ترس از عواقب» که باید بزرگترین مانع باشد، از بین میرود.
🔹 ما در جامعهای زندگی میکنیم که پر است از سخنرانیهای اخلاقی، پیامهای معنوی، و تابلوهای مذهبی؛ اما در عمل، بیاعتمادی، خشونت، و ناامنی روانی در حال رشد است.
این تناقض، فقط با تبلیغ حل نمیشود؛ نیاز به عدالت واقعی، شفافیت رسانهای، و حضور جدی قانون بهعنوان حافظ جامعه دارد.
👈 تجاوز فقط یک انحراف جنسی نیست؛ نتیجهی مستقیم قدرتِ بدون کنترل، ناامنی ساختاری، و غیبتِ «ناظر اجتماعی مؤثر» است.
وقتی مجرمان بفهمند که جامعه، مثل یک شهر قانونمند رفتار میکند، نه مثل جنگلی خاموش، مسیر نیت تا جنایت، کوتاه نخواهد بود.
نویسندهی این متن مشخص نیست، ولی دیدگاهش درخور توجهه
.
💯2
برای گرگ ، گرگ بودن خوب است ؛ برای خرگوش ، خرگوش بودن ...
اما تو ای انسان ، خدا و شیطان را همزمان در وجود خود ، یکجا داری و این دو در چنین کالبد تنگ و تاریکی ، چه وحشتناک ، با هم در ستیزند .
📕 #یادداشتهای_شیطان
✍🏻 #لیانید_آندری_یف
.
اما تو ای انسان ، خدا و شیطان را همزمان در وجود خود ، یکجا داری و این دو در چنین کالبد تنگ و تاریکی ، چه وحشتناک ، با هم در ستیزند .
📕 #یادداشتهای_شیطان
✍🏻 #لیانید_آندری_یف
.
👌2