Telegram Web Link
از سیر آن دهن که نیاید سخن چه سود

ای دل که گفت با تو که افشای راز کن

#شاهدی
دو مصرع است دو زلف که از بیاض عارض او

که بهر مشق جنون انتخاب شد هر دو

#صائب_تبريزي
نوبت کوکبه ماه منست، ای خورشید

بیش ازین جلوه مکن، وقت زوالست تورا

#هلالی_جغتایی
گفتمش دلها که دزدید آن همه شب با چراغ

خال و خط بنمود و گفت اینها ازین و آن بپرس

#کمال_خجندی
گفتمش در غارت چشمان دلم بردی اسیر

گفت اگر خواهی نشان آن ز ترکستان بپرس

#کمال_خجندی
از نارسایی آخر با هیچ صلح کردیم

ما دست اگر نداربم او هم کمر ندارد

#بیدل_دهلوی
زلفت شبی است بس خوش روی تو روز روشن

این روز شب ندیده آن شب سحر ندارد

#سعیدا
دلم دونیم شد از دیدنش که می‌گوید

که کار تیغ ز موی کمر نمی‌آید

#صائب_تبريزي
در بیت ابروی تو که بی‌عیب آمده است

جز دخل کج به خاطر مژگان نمی‌رسد

#کلیم
چه دست بر کمرش بردن و چه خمیازه

که چون میان دو مصرع، میان ندارد هیچ

#سلیم_تهرانی
غافل از جلوه ی سبزان نتوان بود سلیم

آنچه در هند دلم دید، به کشمیر ندید

#سلیم_تهرانی
گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند

جُرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد

#حافظ
آن که منع من مخمور ز صهبا می‌کرد

لب میگون تو را کاش تماشا می‌کرد

#صائب_تبريزي
نتوان کام به زور از لب معشوق گرفت

گر میسر شدی این کار، زلیخا می‌کرد

#سلیم_تهرانی
بسته دید از همه‌سو راه رهایی بر خود

دل که گاهی هوس زلف چلیپا می‌کرد

#فیض_کاشانی
طعن من بر لب شیرین تو بیکار نبود

اینقدر هست که راه سخنی وامی‌کرد

#جویای_تبریزی
شاه از پیل پیاده کند، از اسب وزیر

آنکه عالم همه مات رخ زیبا می‌کرد

#حاجب_شیرازی
من حرف او را طی کنم من ترک نقل و می کنم

این کارها من کی کنم ناصح برو شرمی بدار

#فیض_کاشانی
چون عشق در دل ریشه‌کرد دل عشقبازی پیشه‌کرد

کی میتوان اندیشه کرد ناصح برو شرمی بدار

#فیض_کاشانی
چون عشق بر ما چیر شد در حلق ما زنجیر شد

از دست ما تدبیر شد ناصح برو شرمی بدار

#فیض_کاشانی
2025/10/31 09:23:35
Back to Top
HTML Embed Code: