ما حال خویش بی‌سر و بی‌پا نوشته‌ایم

روز فراق را شب یلدا نوشته‌ایم

#نظیری_نیشابوری

بر فرد آفتاب قلم می‌کشیم ما

تا نسخه‌ای از آن رخ زیبا نوشته‌ایم

#صائب_تبريزي

آنجا که وصف آن قد و بالا نوشته‌ایم

اقرار عجز خویش همانجا نوشته‌ایم

#رضی_الدین_آرتیمانی

هست ز چشم و لب تو آنچه به عالم

قصه ز سحر است و داستان ز کرامت

#صغیر_اصفهانی

دل چه سلامت به دور چشم تو بیند

ای خم ابرو سر تو باد سلامت

#نیر_تبریزی

بر دهن او مگر به حرف و تبسم

ره نبرد هیچکس به هیچ علامت

#صفی_علیشاه

بانگ اذان است و چشم مست تو بینم

در خم محراب ابروان به امامت

#شهریار

اختیار دل ربودن بر لب شیرین اوست

گویی آن لب را به دل بردن مخیر کرده اند

#ادیب_صابر

چشمان تو امروز نموده است خرابم

آن گونه که مدهوش به فردای حسابم

#محیط_قمی

زلفش از حلقه سراپای ازان چشم شده است

که کسی دست به آن سیب زنخدان نبرد

#صائب_تبریزی

دل که در دام تو افتاد غمِ جان نبرَد

جان که در زلف تو شد راه به ایمان نبرد

#خاقانی

جان بنزد تو فرستادمی از عشق ولیک

هیچکس زیره سوی خطه کرمان نبرد

#ابن_یمین

نیست در حضرت زلف تو مرا باک رقیب

خاصهٔ خلوت شه طاعت دربان نبرد

#خاقانی

شب دیجور جدائی دل سودائی من

بی خیال سر زلف تو بپایان نبرد

#خواجوی_کرمانی

ای زلف تو چون وعده وصلت به درازی

خوبیت حقیقت بود و وعده مجازی

#ادیب_صابر

نماز ار نیست جایز بر دو محراب

چرا من رو در ابروی تو دارم

#مجدهمگر

دوش در صومعه دل ذکر دو زلفت می گفت

زاهد خرقه پرست از پی زنار برفت

#نسیمی

دل درشکن زلف پریشان تو بستم

زیرا نه قرار است ازین پس نه سکونم

#جلال_عضد

آراست فلک بدر و هلالی به دو هفته

کابروی و رخ ماه ترا این دو مثال است

#صفایی_جندقی

#محسن‌چاوشی 🎤
#پناه🎧