می ميكشيم و خنده ی مستانه ميزنيم

با اين دو روزه ی عمر چه ها ميكنيم ما

#صائب_تبريزی

قدر آن خاک ندارم که بر او می گذری؟

که به هر وقت همی بوسه دهد بر پایت!

#سعدی

خال به کنج لب یکی، طرّه‌ی مشک‌فام دو

وای به حال مرغ دل، دانه یکی و دام دو

#ام_هانی

نیافتم کف خاکی ز اشک خود، بی‌رنگ

به ناخن مژه سرتاسر زمین، کندم!

#تقی‌الدین_اوحدی

به بازیگاه طفلی برده‌ام "قصاب" بازی را

که تیغ ابروی خون‌ریز او با سر کند بازی

#قصاب_کاشانی

مسجد و محراب و منبر پُر شد از زرق و ریا

هان در میخانه بگشا راستان را بار ده

#فیض_کاشانی

عارض و لعل و طره‌ات، هر سه گرفته یک وطن

این دلِ درد پرورم، بار جدا جدا برَد

#افسر_کرمانی

غمزه جادو دل و دینم تمامی برده بود

نیم جانی ماند و خواهد آن دو چشم نیم مست

#اسیری_لاهیجی

آسمان چشمی که من بیمار او گردیده ام

چهره خورشید، زرد از درد بی درمان اوست

#صائب_تبريزي

ابروی او قاب قوسین وی است

در شب زلفش تو از اسری مپرس

#کوهی

در دل و جان از آن مژه قصد تو راه کردن است

کشت مرا نگاه تو این چه نگاه کردن است

#اهلی_شیرازی

روح پدرم شاد که میگفت به استاد

فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ

#ملک_الشعرا_بهار

غیر حرف عشق دلبر نیست بر لوح دلم

از معلم یاد نگرفتم جز این درمکتبا

#بلند_اقبال

لوحش‌الله صنما این چه دهان است و لب است

خوشه چینان به هم آیید که وقت رطب است

#نیر_تبریزی

مباش ای دل به زهد مفتی اسلامیان مفتون

که در هر دانه تسبیح است چندین حلقه زنارش

#صفایی_جندقی

بارک‌الله مژه‌اش گیرنده چون چنگال شیر

لوحش‌الله طره‌اش پیچیده چون اندام مار

#بلند_اقبال

گر به مسجد گذری با این رخ و آن چشم مست

کافرم گر صد مسلمان را نسازی بت پرست

#اهلی_شیرازی

مو به مو پیغام مژگان ترا گوید به دل

از تو ما را قاصدی دلسوزتر از تیر نیست

#فیاض_لاهیجی

تیغ ابرو مانع ظلم است چشم شوخ را

پاسبانی بر سر کافر به از شمشیر نیست

#سعیدا

یار را گفتم بدیدم نیم رخسارت به خواب

گفت خواب نیمهٔ ماه است و بی تعبیر نیست

#صغیر_اصفهانی