Telegram Web Link
💘⛄️ @Sheresepid ⛄️💘

#تفال_حضرت_حافظ
#پنجشنبه ۱۴۰۰/۱۰/۳۰

مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت

پس از چندین شکیبایی شبی یا رب توان دیدن
که شمع دیده افروزیم در محراب ابرویت

سواد لوح بینش را عزیز از بهر آن دارم
که جان را نسخه‌ای باشد ز لوح خال هندویت

تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت

و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت

من و باد صبا مسکین دو سرگردان بی‌حاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت

زهی همت که حافظ راست از دنیی و از عقبی
نیاید هیچ در چشمش بجز خاک سر کویت

#حافـــــظ

#تعــــبـیر

اراده ات بسیار قوی است و با آن می توانی دنیا را زیر و رو کنی. همه چیز را زیبا می بینی و از این دید خود راضی هم هستی. زیبایی ها آنقدر تو را مست کرده که به خزان فکر نمی کنی. گاهی خود را مثل باد سبک می دانی و دلت می خواهد همراه آن سرگردان باشی ولی این خیالات برایت ثمری ندارد پس اراده ی قوی خویش را به کار برده، دنیا و آخرت خود را بساز.

💘⛄️ @Sheresepid ⛄️💘
☀️

هر صبح
ساعت را کمي عقب تر ميکشم
شايد؛
از امتداد يکي از خواب هايم
بيرون بزني

#داريوش_حسن_پور
#صبح_بخیر

💘⛄️ @Sheresepid ⛄️💘
💫

نه برف مرا مى ترساند
و نه سرما..!
ولى دراين حجم سنگين تنهايى ام
براى گرم شدن بهانه اى ندارم
جز اين كه
دوستت داشته باشم

#نزار_قبانی

💘⛄️ @Sheresepid ⛄️💘


نمی دانم
لای کدام کتاب گذاشتمت
تا مادرم پیدایت نکند!
یا مبادا ماموران بو ببرند
که از تو مینویسم...
آخر تو
بزرگترین انقلابِ من بودی
حیف که
پیدا نمیشوی...

#مريم_قهرمانلو

💘⛄️ @Sheresepid ⛄️💘


اما من
آن شکوفه ی اندوهم...
کز شاخه‌های یاد تو می‌رویم...

#فروغ_فرخزاد

💘⛄️ @Sheresepid ⛄️💘
⚡️

همه لرزش ِ دست و دلم از آن بود
که عشق
پناهی گردد ،
پروازی نه
گریزگاهی گردد.
آی عشق ،
آی عشق
چهره ی آبی ات پیدا نیست...

#احمد_شاملو

💘⛄️ @Sheresepid ⛄️💘
🌙

آدم وقتی کسی را
عمیقاً دوست دارد،
هر شب می‌تواند
خوابش را ببیند...

#عباس_معروفی
#شب_بخیر

💘⛄️ @Sheresepid ⛄️💘


دوست داشتن
تجسم داشتن است
و تو تمام وقت
بی آنکه بدانی
در آغوش منی...!

#لیلا_مقربی

💘⛄️ @Sheresepid ⛄️💘
⚡️

به اِولین و ثمین باغچه‌بان
چه بگویم؟ سخنی نیست.

می‌وزد از سرِ امید، نسیمی،
لیک، تا زمزمه‌یی ساز کند
در همه خلوتِ صحرا
به ره‌اش
نارونی نیست.

چه بگویم؟ سخنی نیست.

پُشتِ درهای فروبسته
شب از دشنه و دشمن پُر
به کج‌اندیشی
خاموش
نشسته‌ست.

بام‌ها
زیرِ فشارِ شب
کج،
کوچه
از آمدورفتِ شبِ بدچشمِ سمج
خسته‌ست.
چه بگویم؟ ــ سخنی نیست.

در همه خلوتِ این شهر، آوا
جز ز موشی که دَرانَد کفنی، نیست.

وندر این ظلمت‌جا
جز سیانوحه‌ی شومُرده زنی، نیست.

ور نسیمی جُنبد
به ره‌اش
نجوا را
نارونی نیست.

چه بگویم؟
سخنی نیست...

#احمد_شاملو

💘⛄️ @Sheresepid ⛄️💘
در این روزهای آخر اسفند...
وقتی که خانه ات کلاه سفیدش را
به احترام بنفشه ها از سر بر می دارد...
تو نیز خاکسترهای تلخ این زمستان
از آستین بتکان...
و چشم های غبار گرفته اش را با روزنامه های بد خبر دیروز برق بینداز...
تا تعبیر خواب های اردیبهشتی ات
راه زیادی نمانده است...

#عباس_صفاری

💘⛄️ @Sheresepid ⛄️💘


تو فراموشم نخواهی کرد جانا، تا ابد

ردپای چشمهایم بر دلت جا مانده است

#مهدی_محققی

💘⛄️ @Sheresepid ⛄️💘
از بلبل سرمست نوایی شنوم
وز باد سماع دلربایی شنوم

در آبْ همه خیال یاری بینم
وز گل همه بوی آشنایی شنوم


#مولانا
🌾@sheresepid🌾
شب آن شب ، عشق پَر می‌زد میانِ کوچه بازارم
تو را در کوچه می‌دیدم که پا در کوچه بگذارم

به یادم هست باران شد ، تو این را هم نفهمیدی
و من آرام رفتم تا برایت چتر بردارم

تو‌ می‌لرزیدی و دستم چه عاجز می‌شدم وقتی
تو را می‌خواست بنویسد به رویِ صفحه ، خودکارم

میانِ خویش گم بودی میانِ عشق و دلتنگی
گمانم صبح فهمیدی که من آن‌ سویِ دیوارم

هوا تاریک‌تر می‌شد ، تو زیرِ ماه می‌خواندی
"مرا عهدی‌ست با جانان ، که تا جان در بدن دارم"

چه شد در من نمی‌دانم ، فقط دیدم پریشانم
فقط یک لحظـه فهمیدم که خیلی دوستت دارم

از آن پس هر شب این کوچه ، طنینِ عشق را دارد
تو آن‌ سو شعر می‌خوانی ، من این‌ سو از تو سرشارم

سحر از راه می‌آید ، تو در خورشید می‌گنجی
و من هر روز مجبورم ، زمان را بی‌تو بشمارم


شبانگاهان که برگردی ، به‌ سویت بازمی‌گردم
اگرچه گفته‌ام هر شب که این هست آخرین بارم

#نجمه_زارع

🌾 @sheresepid 🌾
خودم را بی مناسبت دعوت میکنم به صرف چایی

و با لبخند از خودم می پرسم: خوبی؟
با بغض جواب می دهم :نه
دوباره میپرسم :چقدر نه ؟

پایم را می اندازم روی پای دیگرم
و چایی ام را با گریه هورت می کشم

من بمیرم برای خودم ...

برای تسلاهایی
که زخم شد از تنهایی



#آرزوحاجی_طاهروردی


🌾@sheresepid 🌾
آمدنت
حلول بهار است
حلول اردیبهشت
و نامت را تا می برم
چونان مستی بعد از شراب
سرخوش می شوم
خیالت عشق است و
تماشایت عشق
و نگاهت زنده ام می دارد
چون دم مسیحا
تا می بینمت
چونان جنین بی جانی که شوق زیستن دارد
بر می خیزم و نام بلندت را
فریاد می دارم
و امان از رایحه گل سرخ
که درون بهشت گیسوانت
موج‌ می زند
تا بو می کشم خیالت را
لبخند میهمان لبانم می شود
توووو ماهی
همان ماه که شب های بلند زمستانم را
روشن می دارد
همان ماه
که روی لب های سرخم
بوسه ای به رنگ عشق می کارد

#امیر_عباس_خالق_وردی

🌾 @sheresepid 🌾
میدانم‌ تو
یڪ ممنوعہ ای!
یڪ "نباید"...
اما نمیدانم
این را بہ روح سرڪشم
چطور بفهمانم،
تو میدانی؟




#یاسمن_فاطمی_نسب

🌾 @sheresepid 🌾
هر بامداد!
درس تو را می‌خوانم،

همچنان‌که درس جزییات گل سرخ را می‌خوانم! 

برگ به برگ
و کاسبرگ به کاسبرگ
تو را مرور می‌کنم!

همانطور که کنسرت پیانوی موتسارت را!
یا شعری عاشقانه را، از عصر عباسی!

#نزار_قبانی

🌾@sheresepid 🌾
و عشق اگر پرنده‌ای بود
که پرّ می‌‌کشید
به آسمانِ شهرِ تو می‌‌رسید
اگر دستت را دراز می‌‌کردی
و در آغوشت
عشق را آغاز می‌‌کردی
آه‌ حتی اگر خانه هامان به هم نزدیک بود
اگر دست هامان به هم می‌‌رسید
اگر آغوشِ تو قفسی بود
اگر من پرنده‌ای …

#نیکی‌_فیروزکوهی

🌾@sheresepid 🌾
چند اسکناس مچاله،
چند نخ شکسته‌ی سیگار،
آه، بلیط یک طرفه
چیزی غمگین‌تر از تو
در جیب‌های دنیا پیدا نکرده‌ام ...!

#گروس_عبدالملکیان

🌾@sheresepid 🌾
حتما که نباید
فاجعه شوے
تا شعرے برایت بنویسم!
همین که نیستے
خودش کتابی است...!
برویم سراغ جلد بعدے...!


#صفا_وهابی


🌾@sheresepid 🌾
2024/05/29 11:20:19
Back to Top
HTML Embed Code: