Audio
.
🏴یه قلب مبتلا تو این سينست
مریضم و دوام اباالفضله
🏴سينه ما سینه زنا وقفه
موقوفه آقام اباالفضله
#اباالفضل_العباس
حاج محمود کریمی
@shiahadith
🏴یه قلب مبتلا تو این سينست
مریضم و دوام اباالفضله
🏴سينه ما سینه زنا وقفه
موقوفه آقام اباالفضله
#اباالفضل_العباس
حاج محمود کریمی
@shiahadith
⚫️ وقایع روز نهم محرم
▫️ شمر که با قصد جنگ وارد کربلا شده بود، از عبیدالله بن زیاد امان نامه ای برای اقوام دور که برای نزدیکی به آنها(خواهرزادگان میگفت) و از جمله حضرت عباس علیه السلام گرفته بود که در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه کرد و ایشان نپذیرفت.
شمر نزدیک خیام امام حسین علیه السلام آمد و عباس، عبدالله، جعفر و عثمان (فرزندان امام علی علیه السلام که مادرشان ام البنین علیها السلام بود) را طلبید . آنها بیرون آمدند، شمر گفت: از عبیدالله برایتان امان گرفته ام . آنها همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟!
▫️ در این روز اعلان جنگ شد که حضرت عباس علیه السلام امام را باخبر کرد. امام حسین علیه السلام فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدی دارند؟
حضرت عباس علیه السلام رفت و خبر آورد که اینان می گویند: یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید .
▫️امام حسین علیه السلام به عباس فرمودند: اگر می توانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم . خدای متعال می داند که من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
حضرت عباس علیه السلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست . عمر بن سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، سرانجام از لشکریان خود پرسید که چه باید کرد؟ «عمرو بن حجاج » گفت: سبحان الله! اگر اهل دیلم و کفار از تو چنین تقاضایی می کردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی .
عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس علیه السلام آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت می دهیم، اگر تسلیم شدید شما را به عبیدالله می سپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت.
▫️در شب عاشورا به «محمد بن بشیر حضرمی » یکی از یاران امام حسین علیه السلام خبر دادند که فرزندت در سرحد ری اسیر شده است. او در پاسخ گفت: ثواب این مصیبت او و خود را از خدای متعال آرزو می کنم و دوست ندارم فرزندم اسیر باشد و من زنده بمانم . امام حسین علیه السلام چون سخن او را شنید فرمود: خدا تو را بیامرزد، من بیعت خود را از تو برداشتم، برو و در آزاد کردن فرزندت بکوش .
محمد بن بشیر گفت: در حالی که زنده هستم، طعمه درندگان شوم اگر چنین کنم و از تو جدا شوم .
امام علیه السلام پنج جامه به او داد که هزار دینار ارزش داشت و فرمود: پس این لباسها را به فرزندت که همراه توست بسپار تا در آزادی برادرش مصرف کند.
▫️ امام حسین علیه السلام در سخنرانی شب عاشورا خبر از شهادت یاران خود داد و آنان را به پاداش الهی بشارت داد. در این مجلس «قاسم بن الحسن » به امام علیه السلام عرض کرد: آیا من نیز به شهادت خواهم رسید؟ امام با عطوفت و مهربانی فرمود: فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟ عرض کرد: ای عمو! مرگ در کام من از عسل شیرین تر است . امام علیه السلام فرمودند: آری تو نیز به شهادت خواهی رسید بعد از آنکه به رنج سختی مبتلا شوی
قاسم گفت: مگر لشکر دشمن به خیمه ها هم حمله می کنند؟ امام علیه السلام به ماجرای شهادت عبدالله اشاره نمودند که قاسم بن الحسن تاب نیاورد و گریست و همه بانگ شیون و زاری سر دادند.
▫️امام علیه السلام در شب عاشورا دستور دادند برای حفظ حرم و خیام، خندقی را پشت خیمه ها حفر کنند. حضرت دستور داد به محض حمله دشمن چوبها و خار و خاشاکی که در خندق بود را آتش بزنند تا ارتباط دشمن از پشت سر قطع شود و این تدبیر امام علیه السلام بسیار سودمند بود.
منابع
۱، انساب الاشراف، ج 3، ص 184 .
۲، الملهوف، ص 38 .
۳، ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 91 .
۴، الملهوف، ص 39 .
۵ ،نفس المهموم، ص 230
@shiahadith
▫️ شمر که با قصد جنگ وارد کربلا شده بود، از عبیدالله بن زیاد امان نامه ای برای اقوام دور که برای نزدیکی به آنها(خواهرزادگان میگفت) و از جمله حضرت عباس علیه السلام گرفته بود که در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه کرد و ایشان نپذیرفت.
شمر نزدیک خیام امام حسین علیه السلام آمد و عباس، عبدالله، جعفر و عثمان (فرزندان امام علی علیه السلام که مادرشان ام البنین علیها السلام بود) را طلبید . آنها بیرون آمدند، شمر گفت: از عبیدالله برایتان امان گرفته ام . آنها همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟!
▫️ در این روز اعلان جنگ شد که حضرت عباس علیه السلام امام را باخبر کرد. امام حسین علیه السلام فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدی دارند؟
حضرت عباس علیه السلام رفت و خبر آورد که اینان می گویند: یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید .
▫️امام حسین علیه السلام به عباس فرمودند: اگر می توانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم . خدای متعال می داند که من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
حضرت عباس علیه السلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست . عمر بن سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، سرانجام از لشکریان خود پرسید که چه باید کرد؟ «عمرو بن حجاج » گفت: سبحان الله! اگر اهل دیلم و کفار از تو چنین تقاضایی می کردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی .
عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس علیه السلام آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت می دهیم، اگر تسلیم شدید شما را به عبیدالله می سپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت.
▫️در شب عاشورا به «محمد بن بشیر حضرمی » یکی از یاران امام حسین علیه السلام خبر دادند که فرزندت در سرحد ری اسیر شده است. او در پاسخ گفت: ثواب این مصیبت او و خود را از خدای متعال آرزو می کنم و دوست ندارم فرزندم اسیر باشد و من زنده بمانم . امام حسین علیه السلام چون سخن او را شنید فرمود: خدا تو را بیامرزد، من بیعت خود را از تو برداشتم، برو و در آزاد کردن فرزندت بکوش .
محمد بن بشیر گفت: در حالی که زنده هستم، طعمه درندگان شوم اگر چنین کنم و از تو جدا شوم .
امام علیه السلام پنج جامه به او داد که هزار دینار ارزش داشت و فرمود: پس این لباسها را به فرزندت که همراه توست بسپار تا در آزادی برادرش مصرف کند.
▫️ امام حسین علیه السلام در سخنرانی شب عاشورا خبر از شهادت یاران خود داد و آنان را به پاداش الهی بشارت داد. در این مجلس «قاسم بن الحسن » به امام علیه السلام عرض کرد: آیا من نیز به شهادت خواهم رسید؟ امام با عطوفت و مهربانی فرمود: فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟ عرض کرد: ای عمو! مرگ در کام من از عسل شیرین تر است . امام علیه السلام فرمودند: آری تو نیز به شهادت خواهی رسید بعد از آنکه به رنج سختی مبتلا شوی
قاسم گفت: مگر لشکر دشمن به خیمه ها هم حمله می کنند؟ امام علیه السلام به ماجرای شهادت عبدالله اشاره نمودند که قاسم بن الحسن تاب نیاورد و گریست و همه بانگ شیون و زاری سر دادند.
▫️امام علیه السلام در شب عاشورا دستور دادند برای حفظ حرم و خیام، خندقی را پشت خیمه ها حفر کنند. حضرت دستور داد به محض حمله دشمن چوبها و خار و خاشاکی که در خندق بود را آتش بزنند تا ارتباط دشمن از پشت سر قطع شود و این تدبیر امام علیه السلام بسیار سودمند بود.
منابع
۱، انساب الاشراف، ج 3، ص 184 .
۲، الملهوف، ص 38 .
۳، ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 91 .
۴، الملهوف، ص 39 .
۵ ،نفس المهموم، ص 230
@shiahadith
مراسم عزاداری شب عاشورای حسینی علیهالسلام امشب با حضور حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی (ره) برگزار شد.
۱۴۰۴/۴/۱۴
@shiahadith
۱۴۰۴/۴/۱۴
@shiahadith
رهبرانتان زیر گنبد آهنین پناه گرفته اند؟
ما و رهبرمان در پناه پرچم حسینیم...
عالم از این بهتر، پناه ندارد🖤
@shiahadith
ما و رهبرمان در پناه پرچم حسینیم...
عالم از این بهتر، پناه ندارد🖤
@shiahadith
🔺از جمله اعمال مستحبی روز عاشورا ؛ گفتن #هزار_مرتبه_لعن بر قاتلان اباعبدالله الحسین (ع) است. اینگونه:
▪️«اللّٰهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ.»
خداوندا بر قاتلان حسین (علیهالسلام) لعنت فرست.
🔺در این لحظات بر این ذکر مداومت کنیم
زیارت عاشورا فراموش نشود
عظم الله اجورنا و اجورکم
@shiahadith
▪️«اللّٰهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ.»
خداوندا بر قاتلان حسین (علیهالسلام) لعنت فرست.
🔺در این لحظات بر این ذکر مداومت کنیم
زیارت عاشورا فراموش نشود
عظم الله اجورنا و اجورکم
@shiahadith
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♨️ یزیدی شدن با لایک کردن!!!
💢 فلسفه لعن کسانی که در روز عاشورا شمشیر و نیزه نزدند!
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
@shiahadith
💢 فلسفه لعن کسانی که در روز عاشورا شمشیر و نیزه نزدند!
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
@shiahadith
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📣 خروش میلیونی ظهر عاشورا در بینالحرمین(ركضة طويريج)
🔸 ظهر عاشورا، بینالحرمین به موجی بیپایان از اشک، عشق و ارادت تبدیل شد.
🔸 سیل جمعیت، در سوگ سیدالشهدا (علیه السلام) و وفادارانش، جلوهای باشکوه از حماسه، ایمان و دلدادگی را رقم زد و جهان را به تماشای عظمت عشق حسینی واداشت.
@shiahadith
🔸 ظهر عاشورا، بینالحرمین به موجی بیپایان از اشک، عشق و ارادت تبدیل شد.
🔸 سیل جمعیت، در سوگ سیدالشهدا (علیه السلام) و وفادارانش، جلوهای باشکوه از حماسه، ایمان و دلدادگی را رقم زد و جهان را به تماشای عظمت عشق حسینی واداشت.
@shiahadith
🔹وقایع بعد از شهادت امام حسین عليه السلام در روز عاشورا 🔹
دشمنان اهل بیت پس از شهادت امام حسین(ع) دست از جنایات فجیع خود برنداشتند و به سوی خیمه ها رفتند تا هر آنچه در آنجا بود را به یغما ببرند. دشمن حتی به حریم اهل بیت نیز رحم نکردند و زیورآلات و لباسهای زنان را به تاراج بردند.(الارشاد، ص 468)
از حمید بن مسلم روایت شد: به اتفاق شمر بن ذی الجوشن و گروهی از پیادگان، از خیمه ها گذشتیم تا به علی بن الحسین علیه السلام رسیدیم که از شدت بیماری از هوش رفته بود. همراهان شمر گفتند:که این بیمار را هم بکشیم؟ من گفتم:سبحان الله چه بی رحم مردمید شما. آیا این کودک ناتوان را هم می خواهید بکشید؟ همین بیماری که بر او عارض شده، او را کافی است. به هر طریقی بود آنان را از کشتن علی بن الحسین علیه السلام بازداشتم، ولی آن بی رحم ها پوستی را که آن حضرت بر آن خفته بود بکشیدند و به یغما بردند.(منتهی الامال ، ج 1، ص 399)
دشمنان پس از به یغما بردن خیمه ها و غارت دارایی های بازماندگان، خیمه ها را آتش زدند. زنان و کودکان بی سرپرست از خیمه ها خارج شدند و در بیابانهای اطراف با صدا و بلند شیون و گریه سردادند و اسیر شدند.( لهوف سید بن طاووس ، ص 150)
تاختن دشمن با اسب بر پیکر شهدا:
به دستور عمر بن سعد، ده نفر از سپاه دشمن آمادگی خود را برای تاختن با اسب بر روی پیکر شهدا اعلام کردند. این عده پس از نعل بندی اسبان خویش بر پیکر شهیدان کربلا، از جمله اباعبدالله الحسین علیه السلام اسب تاختند و پیکرهای پر از جراحت و بی سر شهیدان را در هم شکستند.( الارشاد، ص 469 و معالم المدرستین ، ج 3، ص 169 )
آنها پس از کار ننگین خود برای دریافت جایزه به نزد عبیدالله بن زیاد رفته و گفتند:ما کسانیم که بر بدن حسین و یارانش اسب راندیم به حدی که استخوانهای سینه آنان را در زیر سم ستوران چون آرد نرم کردیم !عبیدالله بن زیاد، اعتنایی به آن ها نکرد و دستور داد که جایزه اندکی به آنها بدهند.
مختار ثقفی با قیام خود برای خونخاهی از شهیدان کربلا دستور داد تا با میخ های آهنین، دست و پای این ده نفر را بر زمین کوبیدند و بر بدنشان آن قدر اسب دوانیدند که پیش از هلاکت شدنشان اعضا و اجزای بدنشان از هم جدا شد.(ماهیت قیام مختار، ص 456)
▫️فرستادن سر مقدس امام حسین(ع) به کوفه
عمر بن سعد برای اعلام وفاداری و عرض خوش خدمتی به عبیدالله بن زیاد در عصر عاشورا، دستور داد سر بریده امام حسین(ع) را به کوفه برده و پایان جنگ را اعلام کنند. خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم مامور انجام این کار شدند.
آنها شبانه به کوفه رسیدند اما چون دارالاماره بسته بود، خولی سر مبارک امام را به خانه خود برد تا در روز یازدهم ماه محرم به نزد عبیدالله بن زیاد ببرد. سرهای دیگر شهدا نیز میان سرکردگان جنایت کار تقسیم شد تا برای دریافت جایزه به نزد عبیدالله ببرند.
(الارشاد، ص 470 ؛ معالم المدرستین ، ج 3، ص 173 و منتهی الامال ، ج 1، ص 401)
@shiahadith
دشمنان اهل بیت پس از شهادت امام حسین(ع) دست از جنایات فجیع خود برنداشتند و به سوی خیمه ها رفتند تا هر آنچه در آنجا بود را به یغما ببرند. دشمن حتی به حریم اهل بیت نیز رحم نکردند و زیورآلات و لباسهای زنان را به تاراج بردند.(الارشاد، ص 468)
از حمید بن مسلم روایت شد: به اتفاق شمر بن ذی الجوشن و گروهی از پیادگان، از خیمه ها گذشتیم تا به علی بن الحسین علیه السلام رسیدیم که از شدت بیماری از هوش رفته بود. همراهان شمر گفتند:که این بیمار را هم بکشیم؟ من گفتم:سبحان الله چه بی رحم مردمید شما. آیا این کودک ناتوان را هم می خواهید بکشید؟ همین بیماری که بر او عارض شده، او را کافی است. به هر طریقی بود آنان را از کشتن علی بن الحسین علیه السلام بازداشتم، ولی آن بی رحم ها پوستی را که آن حضرت بر آن خفته بود بکشیدند و به یغما بردند.(منتهی الامال ، ج 1، ص 399)
دشمنان پس از به یغما بردن خیمه ها و غارت دارایی های بازماندگان، خیمه ها را آتش زدند. زنان و کودکان بی سرپرست از خیمه ها خارج شدند و در بیابانهای اطراف با صدا و بلند شیون و گریه سردادند و اسیر شدند.( لهوف سید بن طاووس ، ص 150)
تاختن دشمن با اسب بر پیکر شهدا:
به دستور عمر بن سعد، ده نفر از سپاه دشمن آمادگی خود را برای تاختن با اسب بر روی پیکر شهدا اعلام کردند. این عده پس از نعل بندی اسبان خویش بر پیکر شهیدان کربلا، از جمله اباعبدالله الحسین علیه السلام اسب تاختند و پیکرهای پر از جراحت و بی سر شهیدان را در هم شکستند.( الارشاد، ص 469 و معالم المدرستین ، ج 3، ص 169 )
آنها پس از کار ننگین خود برای دریافت جایزه به نزد عبیدالله بن زیاد رفته و گفتند:ما کسانیم که بر بدن حسین و یارانش اسب راندیم به حدی که استخوانهای سینه آنان را در زیر سم ستوران چون آرد نرم کردیم !عبیدالله بن زیاد، اعتنایی به آن ها نکرد و دستور داد که جایزه اندکی به آنها بدهند.
مختار ثقفی با قیام خود برای خونخاهی از شهیدان کربلا دستور داد تا با میخ های آهنین، دست و پای این ده نفر را بر زمین کوبیدند و بر بدنشان آن قدر اسب دوانیدند که پیش از هلاکت شدنشان اعضا و اجزای بدنشان از هم جدا شد.(ماهیت قیام مختار، ص 456)
▫️فرستادن سر مقدس امام حسین(ع) به کوفه
عمر بن سعد برای اعلام وفاداری و عرض خوش خدمتی به عبیدالله بن زیاد در عصر عاشورا، دستور داد سر بریده امام حسین(ع) را به کوفه برده و پایان جنگ را اعلام کنند. خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم مامور انجام این کار شدند.
آنها شبانه به کوفه رسیدند اما چون دارالاماره بسته بود، خولی سر مبارک امام را به خانه خود برد تا در روز یازدهم ماه محرم به نزد عبیدالله بن زیاد ببرد. سرهای دیگر شهدا نیز میان سرکردگان جنایت کار تقسیم شد تا برای دریافت جایزه به نزد عبیدالله ببرند.
(الارشاد، ص 470 ؛ معالم المدرستین ، ج 3، ص 173 و منتهی الامال ، ج 1، ص 401)
@shiahadith
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♡
شب شام غریبان و درب ورودی حرم بی بی زینب سلام الله علیها ...
با همین تصاویر باید دق کرد...😔
@shiahadith
شب شام غریبان و درب ورودی حرم بی بی زینب سلام الله علیها ...
با همین تصاویر باید دق کرد...😔
@shiahadith
🏴امام سجّاد سلام الله علیه فرمود:
◼️«أنَا ابنُ مَنَ بَكَت عَلَيهِ مَلائِكَةُ السَّماءِ أنَا ابنُ مَن ناحَتْ عَلَيهِ الجِنُّ فِي الأرضِ و الطِّيرُ فِي الهَواءِ»
🔹من پسر كسى هستم كه فرشتگان آسمان بر او گريستند. من پسر كسى هستم كه جنّيان در زمين و پرندگان در هوا بر او نوحه سرايى كردند.
📚مناقب آل ابی طالب،ج3،ص305
⚫️ شهادت حضرت زین العابدین علیه السلام تسلیت
@shiahadith
◼️«أنَا ابنُ مَنَ بَكَت عَلَيهِ مَلائِكَةُ السَّماءِ أنَا ابنُ مَن ناحَتْ عَلَيهِ الجِنُّ فِي الأرضِ و الطِّيرُ فِي الهَواءِ»
🔹من پسر كسى هستم كه فرشتگان آسمان بر او گريستند. من پسر كسى هستم كه جنّيان در زمين و پرندگان در هوا بر او نوحه سرايى كردند.
📚مناقب آل ابی طالب،ج3،ص305
⚫️ شهادت حضرت زین العابدین علیه السلام تسلیت
@shiahadith
🔵 در ۱۳ محرم چه اتفاقی افتاد؟
در کتاب بحار الانوار از علامه مجلسی (رحمه الله) در خصوص روز سیزدهم محرم چنین آمده است:
👈در این روز زنان بنی اسد برای برداشتن آب راهی نهر فرات شده در کنار نهر فرات با پیکرهای بی جان کشتههایی مواجه شدند که گویی همین امروز جان باخته اند. زنان شیون کنان و گریان به عشیره خود بازگشته خطاب به مردان عشیره گفتند شما را چه میشود که نشسته اید و پیکر بی جان امام حسین (ع) و اهل بیت و یارانش پاره پاره روی ریگهای بیابان افتاده اند؟ شما در روز قیامت هنگام روبرو شدن با پیامبر، حضرت زهرا و امیرمومنان علی بن ابیطالب (صلوات الله علیهم اجمعین) چه پاسخ خواهید داد و چگونه عذر تقصیر خواهید آورد؟ اگر شما اقدامی ننمائید ما خود اقدام به تدفین ایشان خواهیم نمود.
👈مردان عشیره بنی اسد برای تدفین پیکر شهدای کربلا به پا خواسته و عزم خویش را جزم نمودند، اما پیکر شهدا همگی ناشناس بر زمین افتاده بود. در این هنگام سواری از راه دور در حالی که اشک دیدگان صورتش را فرا گرفته بود، به ایشان نزدیک شد. سوار خطاب به مردان بنی اسد چنین گفت: ای مردان بنی اسد من نام صاحب این پیکرها را میدانم. پس در کنار پیکر مطهر پدر بزرگوارش امام حسین (ع) قرار گرفته، آن بدن مطهر را در آغوش گرفته، به بوئیدن و بوسیدن آن بدن پاک مشغول شد و با پدر خویش به سخن گفتن پرداخت. سپس پیکر پدرش را به محل قبر منتقل و با کمی کنار زدن خاک، قبری آماده برای امام حسین (ع) پدیدار گشت.
👈 سپس وی بدن پدرش را به تنهایی و بدون کمک دیگران در مضجع شریفش قرار داد و خطاب به حاضران گفت: مرا در تدفین پدرم، کسی یاری میرساند.
👈هنگامی که پدر را در قبر قرار داد، گونههای خویش را بر رگهای بریده پدر قرار داده و گفت: خوشا به زمینی که بدن پاک تو را در بر گرفته است. دنیا بعد از تو تاریک و آخرت به نور وجودت روشن خواهد شد. شب بعد از تو طولانی و اندوه بی پایان خواهد بود. سپس بر روی مضجع شریفش چنین نوشت: این قبر حسین بن علی ابیطالب (ع) است که او را تشنه و غریب کشتند!
👈وی سپس به سمت پیکر عمویش عباس (ع) رفته او را در آن حالت دردآوری که ملائک را اندوهگین و حور العین بهشت را گریان نمود، مشاهده نمود. بر رگهای بریده عمویش بوسه زده و خطاب به وی چنین گفت: دنیا بعد از تو عمو جان نابود باد ای قمر بنی هاشم، از من به تو ای شهید سلام. سپس پیکر عمویش را آنچنان که پدر را به تنهایی به خاک سپرد، در درون مضجع شریفش قرار داد. سپس به بنی اسد فرمان داد تا در دو محل قبر حفر نمایند تا در یکی از آنها پیکر شهدای بنی هاشم و در دیگری پیکر اصحاب دفن گردد. پیکر حر بن یزید ریاحی را عشیره اش از محل کربلا به محل کنونی مدفن وی منتقل نموده و به خاک سپردند.
👈هنگامی که آن سوار از دفن پیکرهای شهدا فارغ شد، سوار بر اسب خویش شد و عزم رفتن نمود. در این هنگام مردان بنی اسد گرداگرد او جمع شده و مانع رفتن وی گردیده او را به ارواح کسانی که با دست خویش به خاک سپرده بود قسم دادند خود را معرفی کند. آن سوار در پاسخ فرمود: من حجت خدای متعال بر شمایم. من علی بن الحسین (ع) هستم. سپس به سمت کوفه روان شده و به اسرای کربلا در کوفه ملحق گردید.
@shiahadith
در کتاب بحار الانوار از علامه مجلسی (رحمه الله) در خصوص روز سیزدهم محرم چنین آمده است:
👈در این روز زنان بنی اسد برای برداشتن آب راهی نهر فرات شده در کنار نهر فرات با پیکرهای بی جان کشتههایی مواجه شدند که گویی همین امروز جان باخته اند. زنان شیون کنان و گریان به عشیره خود بازگشته خطاب به مردان عشیره گفتند شما را چه میشود که نشسته اید و پیکر بی جان امام حسین (ع) و اهل بیت و یارانش پاره پاره روی ریگهای بیابان افتاده اند؟ شما در روز قیامت هنگام روبرو شدن با پیامبر، حضرت زهرا و امیرمومنان علی بن ابیطالب (صلوات الله علیهم اجمعین) چه پاسخ خواهید داد و چگونه عذر تقصیر خواهید آورد؟ اگر شما اقدامی ننمائید ما خود اقدام به تدفین ایشان خواهیم نمود.
👈مردان عشیره بنی اسد برای تدفین پیکر شهدای کربلا به پا خواسته و عزم خویش را جزم نمودند، اما پیکر شهدا همگی ناشناس بر زمین افتاده بود. در این هنگام سواری از راه دور در حالی که اشک دیدگان صورتش را فرا گرفته بود، به ایشان نزدیک شد. سوار خطاب به مردان بنی اسد چنین گفت: ای مردان بنی اسد من نام صاحب این پیکرها را میدانم. پس در کنار پیکر مطهر پدر بزرگوارش امام حسین (ع) قرار گرفته، آن بدن مطهر را در آغوش گرفته، به بوئیدن و بوسیدن آن بدن پاک مشغول شد و با پدر خویش به سخن گفتن پرداخت. سپس پیکر پدرش را به محل قبر منتقل و با کمی کنار زدن خاک، قبری آماده برای امام حسین (ع) پدیدار گشت.
👈 سپس وی بدن پدرش را به تنهایی و بدون کمک دیگران در مضجع شریفش قرار داد و خطاب به حاضران گفت: مرا در تدفین پدرم، کسی یاری میرساند.
👈هنگامی که پدر را در قبر قرار داد، گونههای خویش را بر رگهای بریده پدر قرار داده و گفت: خوشا به زمینی که بدن پاک تو را در بر گرفته است. دنیا بعد از تو تاریک و آخرت به نور وجودت روشن خواهد شد. شب بعد از تو طولانی و اندوه بی پایان خواهد بود. سپس بر روی مضجع شریفش چنین نوشت: این قبر حسین بن علی ابیطالب (ع) است که او را تشنه و غریب کشتند!
👈وی سپس به سمت پیکر عمویش عباس (ع) رفته او را در آن حالت دردآوری که ملائک را اندوهگین و حور العین بهشت را گریان نمود، مشاهده نمود. بر رگهای بریده عمویش بوسه زده و خطاب به وی چنین گفت: دنیا بعد از تو عمو جان نابود باد ای قمر بنی هاشم، از من به تو ای شهید سلام. سپس پیکر عمویش را آنچنان که پدر را به تنهایی به خاک سپرد، در درون مضجع شریفش قرار داد. سپس به بنی اسد فرمان داد تا در دو محل قبر حفر نمایند تا در یکی از آنها پیکر شهدای بنی هاشم و در دیگری پیکر اصحاب دفن گردد. پیکر حر بن یزید ریاحی را عشیره اش از محل کربلا به محل کنونی مدفن وی منتقل نموده و به خاک سپردند.
👈هنگامی که آن سوار از دفن پیکرهای شهدا فارغ شد، سوار بر اسب خویش شد و عزم رفتن نمود. در این هنگام مردان بنی اسد گرداگرد او جمع شده و مانع رفتن وی گردیده او را به ارواح کسانی که با دست خویش به خاک سپرده بود قسم دادند خود را معرفی کند. آن سوار در پاسخ فرمود: من حجت خدای متعال بر شمایم. من علی بن الحسین (ع) هستم. سپس به سمت کوفه روان شده و به اسرای کربلا در کوفه ملحق گردید.
@shiahadith
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باورتون میشه اینجا ارتفاع ۵۵۲۰ متری چمر باخور پاکستانه؟
این معجزه نیست پس چیه ؟
بعد از ۱۴۰۰ سال ....
صل الله علیک یا ابا عبدالله🖤
✅
@shiahadith
این معجزه نیست پس چیه ؟
بعد از ۱۴۰۰ سال ....
صل الله علیک یا ابا عبدالله🖤
✅
@shiahadith
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚫 اتباع و مسئله جاسوسی
⁉️ به نظرتان چه تعداد از جاسوسان بازداشت شده طی هفتههای اخیر از اتباع بودهاند؟!
حتی یک مورد از بازداشتیها به جرم جاسوسی از اتباع نبوده.
@shiahadith
⁉️ به نظرتان چه تعداد از جاسوسان بازداشت شده طی هفتههای اخیر از اتباع بودهاند؟!
حتی یک مورد از بازداشتیها به جرم جاسوسی از اتباع نبوده.
@shiahadith
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌱دستورالعمل علما در هنگام گرفتاری🌱
.
علمای ما در هنگام گرفتاری و مشکلات مجلس روضه حضرت علی اصغر صلوات الله علیه بر پا می کردند و نسبت به این امر التزام داشتند.
ما هم برای رفع مشکلات و گرفتاری هامون میتوانیم به تبعیت از علمای بزرگ مون برای وجود نازنین حضرت علی اصغر صلوات اللّه علیه مجلس روضه برپا کنیم، و ایشون رو واسطه بین خودمون و خداوند قرار بدیم، ان شاء الله که خداوند به خون گلوی حضرت علی اصغر صلوات الله علیه و آبروی حضرت نگاهی به ما کند تا از مشکل و گرفتاری رهایی پیدا کنیم.
@shiahadith
.
علمای ما در هنگام گرفتاری و مشکلات مجلس روضه حضرت علی اصغر صلوات الله علیه بر پا می کردند و نسبت به این امر التزام داشتند.
ما هم برای رفع مشکلات و گرفتاری هامون میتوانیم به تبعیت از علمای بزرگ مون برای وجود نازنین حضرت علی اصغر صلوات اللّه علیه مجلس روضه برپا کنیم، و ایشون رو واسطه بین خودمون و خداوند قرار بدیم، ان شاء الله که خداوند به خون گلوی حضرت علی اصغر صلوات الله علیه و آبروی حضرت نگاهی به ما کند تا از مشکل و گرفتاری رهایی پیدا کنیم.
@shiahadith
از سال 1315، رضاشاه به جای عزاداری محرم، اصناف را به برگزاری کارناوال شادی اجبار میکرد. اوج این اقدام در سال 1319 بود که در شب عاشورا، کارناوال شادی با رقص و پایکوبی زنان و مردان در
کامیونها برگزار شد.
منبع: حسین مکی، تاریخ بیستسالهٔ ایران، ج۱، ص ۴۵۲
✍ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ
@shiahadith
کامیونها برگزار شد.
منبع: حسین مکی، تاریخ بیستسالهٔ ایران، ج۱، ص ۴۵۲
✍ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ
@shiahadith
🌺 داستانی شگفت ) جسد عالِمی که پس از 900 سال سالم بود !!
سیل عظیمی آمد و همه باغ های زراعی از جمله باغ مستوفی (اطراف شهر ری، شهری با سابقه 8000 سال از بزرگترین مراکز تمدنی دنیا ) را آب فرا گرفت و بسیاری از مكان ها را نیز تخریب نمود.
براثر آن سیل، حفره و شكافی عمیق، در باغ مستوفی نیز پدید آمد.
به اصلاح و مرمّت این حفره مشغول شدند که ناگهان سردابی ظاهر میشود...
وارد سرداب شدند... وجسدی را با صورتی نیکو مشاهده كردند كه تمام اعضای بدن آن سالم و تازه بود! وحتی اثر خضاب كردن بر ناخنهایش نیز مشهود بود!
بدن چنان سالم و تازه بود كه به نظر میآمد تازه از حمّام بیرون آمده است، فقط نخ های کفن کمی پوسیده شده بود.
🔶 این خبر در شهر ری و تهران، به سرعت پیچید و گروهی از علمای بزرگ و سرشناس از جمله: حاج آقا محمد آل آقا كرمانشاهی، میرزا ابوالحسن جلوه، آیة الله ملا محمد رستم آبادی و علامه سید محمود مرعشی نجفی در باغ حاضر و وارد سرداب شدند و پس از تایید اصل قضیه، برای شناسایی جسد، به تفحص پرداختند.
در بررسیها، متوجه لوح و سنگ قبری میشوند كه بر روی آن نوشته بود:
هذا المرقد العالم الكامل المحدث، ثقة المحدثین، صدوق الطایفه، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی(شیخ صدوق)
پس از بررسیهای تكمیلی، حفره را مرمّت و زیارتگاهی مناسب بر آن می سازند...
▫️مرحوم آیة الله العظمی مرعشی به نقل از مرحوم پدرشان، علامه سید محمد مرعشی نجفی میفرمود:
من دست آن بزرگوار را بوسیدم و علیرغم گذشت حدود 900 سال از دفن شیخ صدوق، دست آن عالم و محدّث بزرگ شیعه هنوز بسیار نرم و لطیف بود...
🌹 این است سرانجام عالِمان عارف و عاشقان کوی دوست...
@shiahadith
سیل عظیمی آمد و همه باغ های زراعی از جمله باغ مستوفی (اطراف شهر ری، شهری با سابقه 8000 سال از بزرگترین مراکز تمدنی دنیا ) را آب فرا گرفت و بسیاری از مكان ها را نیز تخریب نمود.
براثر آن سیل، حفره و شكافی عمیق، در باغ مستوفی نیز پدید آمد.
به اصلاح و مرمّت این حفره مشغول شدند که ناگهان سردابی ظاهر میشود...
وارد سرداب شدند... وجسدی را با صورتی نیکو مشاهده كردند كه تمام اعضای بدن آن سالم و تازه بود! وحتی اثر خضاب كردن بر ناخنهایش نیز مشهود بود!
بدن چنان سالم و تازه بود كه به نظر میآمد تازه از حمّام بیرون آمده است، فقط نخ های کفن کمی پوسیده شده بود.
🔶 این خبر در شهر ری و تهران، به سرعت پیچید و گروهی از علمای بزرگ و سرشناس از جمله: حاج آقا محمد آل آقا كرمانشاهی، میرزا ابوالحسن جلوه، آیة الله ملا محمد رستم آبادی و علامه سید محمود مرعشی نجفی در باغ حاضر و وارد سرداب شدند و پس از تایید اصل قضیه، برای شناسایی جسد، به تفحص پرداختند.
در بررسیها، متوجه لوح و سنگ قبری میشوند كه بر روی آن نوشته بود:
هذا المرقد العالم الكامل المحدث، ثقة المحدثین، صدوق الطایفه، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی(شیخ صدوق)
پس از بررسیهای تكمیلی، حفره را مرمّت و زیارتگاهی مناسب بر آن می سازند...
▫️مرحوم آیة الله العظمی مرعشی به نقل از مرحوم پدرشان، علامه سید محمد مرعشی نجفی میفرمود:
من دست آن بزرگوار را بوسیدم و علیرغم گذشت حدود 900 سال از دفن شیخ صدوق، دست آن عالم و محدّث بزرگ شیعه هنوز بسیار نرم و لطیف بود...
🌹 این است سرانجام عالِمان عارف و عاشقان کوی دوست...
@shiahadith