نمازهای عید
باب (1): ترک اذان و اقامه در نمازهای عید
427- عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ (رض) قَالَ: صَلَّيْتُ مَعَ رسول الله ﷺ الْعِيدَيْنَ غَيْرَ مَرَّةٍ وَلاَ مَرَّتَيْنِ، بِغَيْرِ أَذَانٍ وَلا إِقَامَةٍ. (م/887)
ترجمه: جابر بن سمره (رض) میگوید: بیشتر از یک بار و دوبار، همراه رسول الله ﷺ نمازهای عید فطر و قربان را بدون اذان و اقامه خواندم.
باب (1): ترک اذان و اقامه در نمازهای عید
427- عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ (رض) قَالَ: صَلَّيْتُ مَعَ رسول الله ﷺ الْعِيدَيْنَ غَيْرَ مَرَّةٍ وَلاَ مَرَّتَيْنِ، بِغَيْرِ أَذَانٍ وَلا إِقَامَةٍ. (م/887)
ترجمه: جابر بن سمره (رض) میگوید: بیشتر از یک بار و دوبار، همراه رسول الله ﷺ نمازهای عید فطر و قربان را بدون اذان و اقامه خواندم.
👍1
نمازهای عید
باب(2): نمازهای عید قبل از خطبه خوانده میشوند
428- عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ (رض) قَالَ: شَهِدْتُ صَلاةَ الْفِطْرِ مَعَ نَبِيِّ اللَّهِ ص وَأَبِي بَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ (رض) ، فَكُلُّهُمْ يُصَلِّيهَا قَبْلَ الْخُطْبَةِ ثُمَّ يَخْطُبُ، قَالَ: فَنَزَلَ نَبِيُّ اللَّهِ ﷺ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِ حِينَ يُجَلِّسُ الرِّجَالَ بِيَدِهِ، ثُمَّ أَقْبَلَ يَشُقُّهُمْ حَتَّى جَاءَ النِّسَاءَ وَمَعَهُ بِلالٌ، فَقَالَ: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ يُبَايِعۡنَكَ عَلَىٰٓ أَن لَّا يُشۡرِكۡنَ بِٱللَّهِ شَيۡٔٗا﴾ فَتَلا هَذِهِ الآيَةَ حَتَّى فَرَغَ مِنْهَا، ثُمَّ قَالَ حِينَ فَرَغَ مِنْهَا: «أَنْتُنَّ عَلَى ذَلِكِ». فَقَالَتْ امْرَأَةٌ وَاحِدَةٌ لَمْ يُجِبْهُ غَيْرُهَا مِنْهُنَّ: نَعَمْ يَا نَبِيَّ اللَّهِ، لا يُدْرَى حِينَئِذٍ مَنْ هِيَ، قَالَ: «فَتَصَدَّقْنَ». فَبَسَطَ بِلالٌ ثَوْبَهُ، ثُمَّ قَالَ: هَلُمَّ فِدًى لَكُنَّ أَبِي وَأُمِّي، فَجَعَلْنَ يُلْقِينَ الْفَتَخَ وَالْخَوَاتِمَ فِي ثَوْبِ بِلالٍ. (م/884)
ترجمه: ابن عباس (رض) میگوید: همراه نبی اکرم ﷺ ، ابوبکر، عمر و عثمان (رض) در نماز عید فطر، شرکت کردم. همهی آنان، قبل از خطبه، نماز میخواندند و بعد از آن، به ایراد خطبه میپرداختند.
راوی میگوید: گویا من هم اکنون به رسول الله ﷺ نگاه میکنم که مردان را با دستش اشاره میکند که بنشینید. آنگاه همراه بلال از میان صفهای مردان گذشت و نزد زنان رفت و این آیه را تلاوت نمود که: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ يُبَايِعۡنَكَ عَلَىٰٓ أَن لَّا يُشۡرِكۡنَ بِٱللَّهِ شَيۡٔٗا﴾ «ای پیامبر! هنگامیکه زنان مؤمن نزد تو آمدند که با تو بیعت نمایند تا با الله هیچ چیز را شریک قرار ندهند...» پیامبر اکرم ﷺ این آیه را تا پایان، تلاوت نمود و بعد از آن، فرمود: «آیا شما بر همین بیعت هستید»؟ یک زن که بجز او کسی دیگر، پاسخ نداد، گفت: بلی، یا رسول الله.
راوی میگوید: در آن وقت، دانسته نشد که او کیست. به هر حال، نبی اکرم ﷺ ادامه داد و فرمود: «پس صدقه بدهید». آنگاه بلال چادرش را پهن کرد و گفت: صدقه دهید؛ پدر و مادرم فدای شما شوند. سپس زنان، شروع به ریختن انگشترهای بزرگ و کوچک در چادر بلال، نمودند.
باب(2): نمازهای عید قبل از خطبه خوانده میشوند
428- عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ (رض) قَالَ: شَهِدْتُ صَلاةَ الْفِطْرِ مَعَ نَبِيِّ اللَّهِ ص وَأَبِي بَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ (رض) ، فَكُلُّهُمْ يُصَلِّيهَا قَبْلَ الْخُطْبَةِ ثُمَّ يَخْطُبُ، قَالَ: فَنَزَلَ نَبِيُّ اللَّهِ ﷺ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِ حِينَ يُجَلِّسُ الرِّجَالَ بِيَدِهِ، ثُمَّ أَقْبَلَ يَشُقُّهُمْ حَتَّى جَاءَ النِّسَاءَ وَمَعَهُ بِلالٌ، فَقَالَ: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ يُبَايِعۡنَكَ عَلَىٰٓ أَن لَّا يُشۡرِكۡنَ بِٱللَّهِ شَيۡٔٗا﴾ فَتَلا هَذِهِ الآيَةَ حَتَّى فَرَغَ مِنْهَا، ثُمَّ قَالَ حِينَ فَرَغَ مِنْهَا: «أَنْتُنَّ عَلَى ذَلِكِ». فَقَالَتْ امْرَأَةٌ وَاحِدَةٌ لَمْ يُجِبْهُ غَيْرُهَا مِنْهُنَّ: نَعَمْ يَا نَبِيَّ اللَّهِ، لا يُدْرَى حِينَئِذٍ مَنْ هِيَ، قَالَ: «فَتَصَدَّقْنَ». فَبَسَطَ بِلالٌ ثَوْبَهُ، ثُمَّ قَالَ: هَلُمَّ فِدًى لَكُنَّ أَبِي وَأُمِّي، فَجَعَلْنَ يُلْقِينَ الْفَتَخَ وَالْخَوَاتِمَ فِي ثَوْبِ بِلالٍ. (م/884)
ترجمه: ابن عباس (رض) میگوید: همراه نبی اکرم ﷺ ، ابوبکر، عمر و عثمان (رض) در نماز عید فطر، شرکت کردم. همهی آنان، قبل از خطبه، نماز میخواندند و بعد از آن، به ایراد خطبه میپرداختند.
راوی میگوید: گویا من هم اکنون به رسول الله ﷺ نگاه میکنم که مردان را با دستش اشاره میکند که بنشینید. آنگاه همراه بلال از میان صفهای مردان گذشت و نزد زنان رفت و این آیه را تلاوت نمود که: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ يُبَايِعۡنَكَ عَلَىٰٓ أَن لَّا يُشۡرِكۡنَ بِٱللَّهِ شَيۡٔٗا﴾ «ای پیامبر! هنگامیکه زنان مؤمن نزد تو آمدند که با تو بیعت نمایند تا با الله هیچ چیز را شریک قرار ندهند...» پیامبر اکرم ﷺ این آیه را تا پایان، تلاوت نمود و بعد از آن، فرمود: «آیا شما بر همین بیعت هستید»؟ یک زن که بجز او کسی دیگر، پاسخ نداد، گفت: بلی، یا رسول الله.
راوی میگوید: در آن وقت، دانسته نشد که او کیست. به هر حال، نبی اکرم ﷺ ادامه داد و فرمود: «پس صدقه بدهید». آنگاه بلال چادرش را پهن کرد و گفت: صدقه دهید؛ پدر و مادرم فدای شما شوند. سپس زنان، شروع به ریختن انگشترهای بزرگ و کوچک در چادر بلال، نمودند.
❤2👍1
نمازهای عید
باب (3): سورههایی که در نمازهای عید خوانده میشود
429- عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ: أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ (رض) سَأَلَ أَبَا وَاقِدٍ اللَّيْثِيَّ: مَا كَانَ يَقْرَأُ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ فِي الأَضْحَى وَالْفِطْرِ؟ فَقَالَ: كَانَ يَقْرَأُ فِيهِمَا ب ﴿قٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡمَجِيدِ١﴾ [ق: 1] وَ ﴿ٱقۡتَرَبَتِ ٱلسَّاعَةُ وَٱنشَقَّ ٱلۡقَمَرُ١﴾ [القمر: 1]. (م/891)
ترجمه: عبیدالله بن عبدالله میگوید: عمر بن خطاب (رض) از ابو واقد لیثی پرسید:
رسول الله ﷺ در نمازهای عید قربان و فطر چه سورههایی را میخواند؟ وی گفت: پیامبر اکرم ﷺ در هر دوی آنها (عید فطر و قربان) سورههای ق و قمر را میخواند.
باب (3): سورههایی که در نمازهای عید خوانده میشود
429- عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ: أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ (رض) سَأَلَ أَبَا وَاقِدٍ اللَّيْثِيَّ: مَا كَانَ يَقْرَأُ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ فِي الأَضْحَى وَالْفِطْرِ؟ فَقَالَ: كَانَ يَقْرَأُ فِيهِمَا ب ﴿قٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡمَجِيدِ١﴾ [ق: 1] وَ ﴿ٱقۡتَرَبَتِ ٱلسَّاعَةُ وَٱنشَقَّ ٱلۡقَمَرُ١﴾ [القمر: 1]. (م/891)
ترجمه: عبیدالله بن عبدالله میگوید: عمر بن خطاب (رض) از ابو واقد لیثی پرسید:
رسول الله ﷺ در نمازهای عید قربان و فطر چه سورههایی را میخواند؟ وی گفت: پیامبر اکرم ﷺ در هر دوی آنها (عید فطر و قربان) سورههای ق و قمر را میخواند.
❤1👍1
نمازهای عید
باب(4): نخواندن نماز قبل و بعد از نماز عید در مصلی
430- عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ (رض): أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ خَرَجَ يَوْمَ أَضْحَى أَوْ فِطْرٍ، فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ، لَمْ يُصَلِّ قَبْلَهَا وَلاَ بَعْدَهَا، ثُمَّ أَتَى النِّسَاءَ وَمَعَهُ بِلاَلٌ، فَأَمَرَهُنَّ بِالصَّدَقَةِ، فَجَعَلَتْ الْمَرْأَةُ تُلْقِي خُرْصَهَا وَتُلْقِي سِخَابَهَا. (م/890)
ترجمه: ابن عباس (رض) میگوید: رسول الله ﷺ روز عید قربان و یا فطر، آمد و دو رکعت نماز (عید) خواند و قبل و بعد از آنها ـ نمازی دیگر ـ نخواند. آنگاه در حالی که بلال وی را همراهی میکرد، نزد زنان رفت و آنان را به صدقه دادن، امر نمود. زنان شروع به انداختن گوشوارهها و گردنبندهایشان نمودند.
باب(4): نخواندن نماز قبل و بعد از نماز عید در مصلی
430- عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ (رض): أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ خَرَجَ يَوْمَ أَضْحَى أَوْ فِطْرٍ، فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ، لَمْ يُصَلِّ قَبْلَهَا وَلاَ بَعْدَهَا، ثُمَّ أَتَى النِّسَاءَ وَمَعَهُ بِلاَلٌ، فَأَمَرَهُنَّ بِالصَّدَقَةِ، فَجَعَلَتْ الْمَرْأَةُ تُلْقِي خُرْصَهَا وَتُلْقِي سِخَابَهَا. (م/890)
ترجمه: ابن عباس (رض) میگوید: رسول الله ﷺ روز عید قربان و یا فطر، آمد و دو رکعت نماز (عید) خواند و قبل و بعد از آنها ـ نمازی دیگر ـ نخواند. آنگاه در حالی که بلال وی را همراهی میکرد، نزد زنان رفت و آنان را به صدقه دادن، امر نمود. زنان شروع به انداختن گوشوارهها و گردنبندهایشان نمودند.
👍1
نمازهای عید
باب(5): رفتن زنان به نمازهای عید
431- عَنْ أُمِّ عَطِيَّةَ (رض) قَالَتْ: أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ﷺ أَنْ نُخْرِجَهُنَّ فِي الْفِطْرِ وَالأَضْحَى: الْعَوَاتِقَ وَالْحُيَّضَ وَذَوَاتِ الْخُدُورِ، فَأَمَّا الْحُيَّضُ فَيَعْتَزِلْنَ الصَّلاةَ، وَيَشْهَدْنَ الْخَيْرَ وَدَعْوَةَ الْمُسْلِمِينَ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ: إِحْدَانَا لا يَكُونُ لَهَا جِلْبَابٌ؟ قَالَ: «لِتُلْبِسْهَا أُخْتُهَا مِنْ جِلْبَابِهَا». (م/890)
ترجمه: ام عطیه (رض) میگوید: رسول الله ﷺ به ما دستور داد تا دختران جوان، زنان محجبه و زنانی را که در دوران قاعدگی بسر میبرند، برای نماز عید فطر و قربان ببریم. البته زنان حائضه نباید وارد مصلا شوند. فقط در این مجلس خیر و دعوت مسلمانان، شرکت کنند.
ام عطیه میگوید: من گفتم: یا رسول الله! اگر یکی از ما روپوشی برای حجاب نداشت، چکار کند؟ فرمود: «خواهرش از روپوشهای خودش به او بدهد».
باب(5): رفتن زنان به نمازهای عید
431- عَنْ أُمِّ عَطِيَّةَ (رض) قَالَتْ: أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ﷺ أَنْ نُخْرِجَهُنَّ فِي الْفِطْرِ وَالأَضْحَى: الْعَوَاتِقَ وَالْحُيَّضَ وَذَوَاتِ الْخُدُورِ، فَأَمَّا الْحُيَّضُ فَيَعْتَزِلْنَ الصَّلاةَ، وَيَشْهَدْنَ الْخَيْرَ وَدَعْوَةَ الْمُسْلِمِينَ، قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ: إِحْدَانَا لا يَكُونُ لَهَا جِلْبَابٌ؟ قَالَ: «لِتُلْبِسْهَا أُخْتُهَا مِنْ جِلْبَابِهَا». (م/890)
ترجمه: ام عطیه (رض) میگوید: رسول الله ﷺ به ما دستور داد تا دختران جوان، زنان محجبه و زنانی را که در دوران قاعدگی بسر میبرند، برای نماز عید فطر و قربان ببریم. البته زنان حائضه نباید وارد مصلا شوند. فقط در این مجلس خیر و دعوت مسلمانان، شرکت کنند.
ام عطیه میگوید: من گفتم: یا رسول الله! اگر یکی از ما روپوشی برای حجاب نداشت، چکار کند؟ فرمود: «خواهرش از روپوشهای خودش به او بدهد».
❤1👍1
نمازهای عید
باب(4): نخواندن نماز قبل و بعد از نماز عید در مصلی
430- عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ (رض): أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ خَرَجَ يَوْمَ أَضْحَى أَوْ فِطْرٍ، فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ، لَمْ يُصَلِّ قَبْلَهَا وَلاَ بَعْدَهَا، ثُمَّ أَتَى النِّسَاءَ وَمَعَهُ بِلاَلٌ، فَأَمَرَهُنَّ بِالصَّدَقَةِ، فَجَعَلَتْ الْمَرْأَةُ تُلْقِي خُرْصَهَا وَتُلْقِي سِخَابَهَا. (م/890)
ترجمه: ابن عباس (رض) میگوید: رسول الله ﷺ روز عید قربان و یا فطر، آمد و دو رکعت نماز (عید) خواند و قبل و بعد از آنها ـ نمازی دیگر ـ نخواند. آنگاه در حالی که بلال وی را همراهی میکرد، نزد زنان رفت و آنان را به صدقه دادن، امر نمود. زنان شروع به انداختن گوشوارهها و گردنبندهایشان نمودند.
باب(4): نخواندن نماز قبل و بعد از نماز عید در مصلی
430- عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ (رض): أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ خَرَجَ يَوْمَ أَضْحَى أَوْ فِطْرٍ، فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ، لَمْ يُصَلِّ قَبْلَهَا وَلاَ بَعْدَهَا، ثُمَّ أَتَى النِّسَاءَ وَمَعَهُ بِلاَلٌ، فَأَمَرَهُنَّ بِالصَّدَقَةِ، فَجَعَلَتْ الْمَرْأَةُ تُلْقِي خُرْصَهَا وَتُلْقِي سِخَابَهَا. (م/890)
ترجمه: ابن عباس (رض) میگوید: رسول الله ﷺ روز عید قربان و یا فطر، آمد و دو رکعت نماز (عید) خواند و قبل و بعد از آنها ـ نمازی دیگر ـ نخواند. آنگاه در حالی که بلال وی را همراهی میکرد، نزد زنان رفت و آنان را به صدقه دادن، امر نمود. زنان شروع به انداختن گوشوارهها و گردنبندهایشان نمودند.
👍2
Forwarded from قــرآن و ســنت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
-
"كُل عآم و أنتُم بألف بخيَـر ياكرام🤍"
تقبل الله منا ومنكم صالح الأعمال . . .
"كُل عآم و أنتُم بألف بخيَـر ياكرام🤍"
تقبل الله منا ومنكم صالح الأعمال . . .
❤1
Forwarded from قــرآن و ســنت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
● الله أكبر، الله أكبر، الله أكبر
لا اله لا الله
الله اکبر، الله اکبر، ولله الحمد . . .
|
لا اله لا الله
الله اکبر، الله اکبر، ولله الحمد . . .
|
❤1
صلوا عليه | للمنشد رشاد
<unknown>
🕊🕯 ˓٭˛ ،
📖عنوان نشید:صلو علیه و سلمو تسلیما ❤️
اللَّهُــمَّ صَلِّ وَسَـــلِّمْ وَبَارِكْ على نَبِيِّنَـــا مُحمَّد
📖عنوان نشید:صلو علیه و سلمو تسلیما ❤️
اللَّهُــمَّ صَلِّ وَسَـــلِّمْ وَبَارِكْ على نَبِيِّنَـــا مُحمَّد
❤3
🌼 عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّه عَنْهُمَا قال: انْطَلَقَ عُمَرَ رضی الله عنه مَعَ النَّبِيِّ ﷺ فِي رَهْطٍ قِبَلَ ابْنِ صَيَّادٍ، حَتَّى وَجَدُوهُ يَلْعَبُ مَعَ الصِّبْيَانِ، عِنْدَ أُطُمِ بَنِي مَغَالَةَ، وَقَدْ قَارَبَ ابْنُ صَيَّادٍ الْحُلُمَ، فَلَمْ يَشْعُرْ حَتَّى ضَرَبَ النَّبِيُّ ﷺ بِيَدِهِ، ثُمَّ قَالَ لابْنِ صَيَّادٍ: «تَشْهَدُ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ»؟ فَنَظَرَ إِلَيْهِ ابْنُ صَيَّادٍ فَقَالَ: أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ الأُمِّيِّينَ. فَقَالَ ابْنُ صَيَّادٍ لِلنَّبِيِّ ﷺ: أَتَشْهَدُ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ؟ فَرَفَضَهُ، وَقَالَ: «آمَنْتُ بِاللَّهِ وَبِرُسُلِهِ». فَقَالَ لَهُ: «مَاذَا تَرَى»؟ قَالَ ابْنُ صَيَّادٍ: يَأْتِينِي صَادِقٌ وَكَاذِبٌ، فَقَالَ النَّبِيُّ ﷺ: «خُلِّطَ عَلَيْكَ الأَمْرُ». ثُمَّ قَالَ لَهُ النَّبِيُّ ﷺ: «إِنِّي قَدْ خَبَأْتُ لَكَ خَبِيئًا». فَقَالَ ابْنُ صَيَّادٍ: هُوَ الدُّخُّ، فَقَالَ: «اخْسَأْ فَلَنْ تَعْدُوَ قَدْرَكَ». فَقَالَ عُمَرُ رضی الله عنه: دَعْنِي يَا رَسُولَ اللَّهِ أَضْرِبْ عُنُقَهُ. فَقَالَ النَّبِيُّ ﷺ: «إِنْ يَكُنْهُ فَلَنْ تُسَلَّطَ عَلَيْهِ، وَإِنْ لَمْ يَكُنْهُ فَلا خَيْرَ لَكَ فِي قَتْلِهِ».
وَقَالَ عَبْدُ الله بْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّه عَنْهُمَا: انْطَلَقَ بَعْدَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ، وَأُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ إِلَى النَّخْلِ الَّتِي فِيهَا ابْنُ صَيَّادٍ، وَهُوَ يَخْتِلُ أَنْ يَسْمَعَ مِنِ ابْنِ صَيَّادٍ شَيْئًا، قَبْلَ أَنْ يَرَاهُ ابْنُ صَيَّادٍ، فَرَآهُ النَّبِيُّ ﷺ وَهُوَ مُضْطَجِعٌ ـ يَعْنِي فِي قَطِيفَةٍ لَهُ فِيهَا رَمْزَةٌ أَوْ زَمْرَةٌ ـ فَرَأَتْ أمُّ ابْنِ صَيّادٍ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ، وَهُوَ يَتَّقِي بِجُذُوعِ النَّخْلِ، فَقَالَتْ لابْنِ صَيَّادٍ: يَا صَافِ، وَهُوَ اسْمُ ابْنِ صَيَّادٍ، هَذَا مُحَمَّدٌ ﷺ، فَثَارَ ابْنُ صَيَّادٍ، فَقَالَ النَّبِيُّ ﷺ: «لَوْ تَرَكَتْهُ بَيَّنَ». (بخارى: 1354، 1355)
🌸ترجمه: عبد الله بن عمر رضي الله عنهما مي گويد: رسول الله ﷺ به اتفاق عمر رضی الله عنه و تني چند از يارانش، به طرف ابن صياد رفت. ابن صياد كه در آن وقت، نزديك به بلوغ بود، با جمعي از بچه ها در قِلاع بني مغاله، مشغول بازي بود. و متوجه آمدن رسول الله ﷺ نشد، تا اينكه آنحضرت ﷺ با زدن دست خود، او را متوجه خويش ساخت و فرمود: «آيا گواهي مي دهي كه من، رسول خدا هستم». ابن صياد نگاهي به پيامبر كرد و گفت: «آري، گواهي مي دهم كه تو رسول اُميها هستي». سپس، از رسول الله ﷺ پرسيد: آيا تو گواهي مي دهي كه من، (ابن صياد) رسول خدا هستم؟ رسول الله ﷺ سخنش را رد كرد و فرمود: «من به الله و رسولش، ايمان دارم». سپس، آنحضرت ﷺ پرسيد: «چه مي بيني»؟ ابن صياد گفت: افراد راستگو و دروغگو نزد من ميآيند. رسول الله ﷺ فرمود: «اين امر براي تو مشتبه شده است». سپس، فرمود: «من چيزي برايت پنهان كرده ام، آيا مي تواني بگويي چيست»؟ ابن صياد گفت: دُخ. (منظور سورة دخان بود). رسول الله ﷺ فرمود: «خدا تو را خواركند، تو از حد خود، نمي تواني تجاوز كني». عمر رضی الله عنه عرض كرد: اي رسول خدا! اجازه بده تا گردن او را بزنم. رسول الله ﷺ فرمود: «اگر او دجال باشد، از بين بردن او، كار تو نيست و اگر نباشد، كشتن او براي تو سودي ندارد».
همچنين، عبد الله بن عمر رضي الله عنهما مي گويد: روزي، رسول الله ﷺ و ابي بن كعب به طرف باغ نخلي رفتند كه ابن صياد در آنجا بود. آنحضرت ﷺ ميخواست بدون اينكه ابن صياد متوجه شود، سخنانش را بشنود. ابن صياد در چادري خود را پيچيده و دراز كشيده بود و چيزي را زمزمه مي كرد. رسول الله ﷺ با اينكه خود را پشت درختي پنهان كرده بود، مادر ابن صياد او را ديد. به فرزندش گفت: اي صاف! اين، محمد است. ابن صياد فوراً بلند شد. رسول الله ﷺ فرمود: «اگر مادرش او را به حال خود مي گذاشت، همه چيز، روشن مي شد».
وَقَالَ عَبْدُ الله بْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّه عَنْهُمَا: انْطَلَقَ بَعْدَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ، وَأُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ إِلَى النَّخْلِ الَّتِي فِيهَا ابْنُ صَيَّادٍ، وَهُوَ يَخْتِلُ أَنْ يَسْمَعَ مِنِ ابْنِ صَيَّادٍ شَيْئًا، قَبْلَ أَنْ يَرَاهُ ابْنُ صَيَّادٍ، فَرَآهُ النَّبِيُّ ﷺ وَهُوَ مُضْطَجِعٌ ـ يَعْنِي فِي قَطِيفَةٍ لَهُ فِيهَا رَمْزَةٌ أَوْ زَمْرَةٌ ـ فَرَأَتْ أمُّ ابْنِ صَيّادٍ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ، وَهُوَ يَتَّقِي بِجُذُوعِ النَّخْلِ، فَقَالَتْ لابْنِ صَيَّادٍ: يَا صَافِ، وَهُوَ اسْمُ ابْنِ صَيَّادٍ، هَذَا مُحَمَّدٌ ﷺ، فَثَارَ ابْنُ صَيَّادٍ، فَقَالَ النَّبِيُّ ﷺ: «لَوْ تَرَكَتْهُ بَيَّنَ». (بخارى: 1354، 1355)
🌸ترجمه: عبد الله بن عمر رضي الله عنهما مي گويد: رسول الله ﷺ به اتفاق عمر رضی الله عنه و تني چند از يارانش، به طرف ابن صياد رفت. ابن صياد كه در آن وقت، نزديك به بلوغ بود، با جمعي از بچه ها در قِلاع بني مغاله، مشغول بازي بود. و متوجه آمدن رسول الله ﷺ نشد، تا اينكه آنحضرت ﷺ با زدن دست خود، او را متوجه خويش ساخت و فرمود: «آيا گواهي مي دهي كه من، رسول خدا هستم». ابن صياد نگاهي به پيامبر كرد و گفت: «آري، گواهي مي دهم كه تو رسول اُميها هستي». سپس، از رسول الله ﷺ پرسيد: آيا تو گواهي مي دهي كه من، (ابن صياد) رسول خدا هستم؟ رسول الله ﷺ سخنش را رد كرد و فرمود: «من به الله و رسولش، ايمان دارم». سپس، آنحضرت ﷺ پرسيد: «چه مي بيني»؟ ابن صياد گفت: افراد راستگو و دروغگو نزد من ميآيند. رسول الله ﷺ فرمود: «اين امر براي تو مشتبه شده است». سپس، فرمود: «من چيزي برايت پنهان كرده ام، آيا مي تواني بگويي چيست»؟ ابن صياد گفت: دُخ. (منظور سورة دخان بود). رسول الله ﷺ فرمود: «خدا تو را خواركند، تو از حد خود، نمي تواني تجاوز كني». عمر رضی الله عنه عرض كرد: اي رسول خدا! اجازه بده تا گردن او را بزنم. رسول الله ﷺ فرمود: «اگر او دجال باشد، از بين بردن او، كار تو نيست و اگر نباشد، كشتن او براي تو سودي ندارد».
همچنين، عبد الله بن عمر رضي الله عنهما مي گويد: روزي، رسول الله ﷺ و ابي بن كعب به طرف باغ نخلي رفتند كه ابن صياد در آنجا بود. آنحضرت ﷺ ميخواست بدون اينكه ابن صياد متوجه شود، سخنانش را بشنود. ابن صياد در چادري خود را پيچيده و دراز كشيده بود و چيزي را زمزمه مي كرد. رسول الله ﷺ با اينكه خود را پشت درختي پنهان كرده بود، مادر ابن صياد او را ديد. به فرزندش گفت: اي صاف! اين، محمد است. ابن صياد فوراً بلند شد. رسول الله ﷺ فرمود: «اگر مادرش او را به حال خود مي گذاشت، همه چيز، روشن مي شد».
❤6👍2🤩1
