ناظم بریهی را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز شنبه سوم آبان ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۵ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز شنبه سوم آبان ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۵ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
آری، آری، زندگی زیباست.
زندگی آتش گهی دیرنده پابرجاست.
گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست.
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست
✍️شعر آرش کمانگیر، سرودهی سیاوش کسرایی را بیشتر با این قسمت میشناسند. اما این شاهکار ادبیات فارسی داستان بسیار زیبایی نیز دارد؛ روایتی حماسی و نمادین از فداکاری و امید که در دل زمستانی سرد آغاز میشود. جایی که راوی، در میان کولاک و برف، به کلبهای پناه میبرد و از زبان عمو نوروز، داستان قهرمان افسانهای ایران، آرش، را میشنود. در روزگاری که سرزمین در بند و دلها از بیم و سکوت آکنده است، دشمن برای تعیین مرز میان ایران و توران راهی جز قربانی شدن نمیگذارد، و آرش، با ایمان و عشق به مردمش، جان خود را در تیر مینهد و آن را رها میکند تا مرز ایران دوباره معنا یابد. تیر او تا دوردستها میرود و جانش در پرواز آن جاودانه میشود.
🔹شعر با بازگشت به همان زمستان آغازین پایان مییابد، اما این بار، در سرمای بیرون، گرمای درون و امیدی تازه زنده است؛ نمادی از اینکه «زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست» و فروغ آن به همت انسان روشن میماند.
🔹خبری مبنی بر مخالفت مقامات مسئول با نصب مجسمه آرش کمانگیر در میدان ونک تهران منتشر شده است. گویا کار این مجسمه شش ماه نیز متوقف شده بود و علت آن مخالفت مدیران به اصطلاح متشرع عنوان شده. میگویند علت مخالفت ظاهر تحریک برانگیز مجسمه بوده. اما دلیل چیز دیگری است.
🔹آرش کمانگیر نماد ملیگرایی شناخته میشود. اما «آرش» ورای ملیگرایی و وطندوستی، نماد امیدواری در روزهای سخت و تاریک است. آنجا که در شعر جاودان سیاوش کسرایی میگوید زندگی آتشی پایدار و زنده است. هیچ بعید نیست که مدتی دیگر این مجسمه را از میدان ونک بردارند، یا به دورش حصاری بکشند تا دیده نشود.
🔸امروز فرصتی است برای این که به یاد آوریم، این ما هستیم، این ایرانیان هستند، این جوانان سرزمین ما هستند که باید آتش زندگی را بیفروزند و رقص شعلهاش را به رخ تمام دشمنان زندگی، امید و انسانیت بکشند.
متن کامل شعر درخشان آرش کمانگیر، اثر سیاوش کسرایی را اینجا بخوانید.
@ShirinEbadiofficial
زندگی آتش گهی دیرنده پابرجاست.
گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست.
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست
✍️شعر آرش کمانگیر، سرودهی سیاوش کسرایی را بیشتر با این قسمت میشناسند. اما این شاهکار ادبیات فارسی داستان بسیار زیبایی نیز دارد؛ روایتی حماسی و نمادین از فداکاری و امید که در دل زمستانی سرد آغاز میشود. جایی که راوی، در میان کولاک و برف، به کلبهای پناه میبرد و از زبان عمو نوروز، داستان قهرمان افسانهای ایران، آرش، را میشنود. در روزگاری که سرزمین در بند و دلها از بیم و سکوت آکنده است، دشمن برای تعیین مرز میان ایران و توران راهی جز قربانی شدن نمیگذارد، و آرش، با ایمان و عشق به مردمش، جان خود را در تیر مینهد و آن را رها میکند تا مرز ایران دوباره معنا یابد. تیر او تا دوردستها میرود و جانش در پرواز آن جاودانه میشود.
🔹شعر با بازگشت به همان زمستان آغازین پایان مییابد، اما این بار، در سرمای بیرون، گرمای درون و امیدی تازه زنده است؛ نمادی از اینکه «زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست» و فروغ آن به همت انسان روشن میماند.
🔹خبری مبنی بر مخالفت مقامات مسئول با نصب مجسمه آرش کمانگیر در میدان ونک تهران منتشر شده است. گویا کار این مجسمه شش ماه نیز متوقف شده بود و علت آن مخالفت مدیران به اصطلاح متشرع عنوان شده. میگویند علت مخالفت ظاهر تحریک برانگیز مجسمه بوده. اما دلیل چیز دیگری است.
🔹آرش کمانگیر نماد ملیگرایی شناخته میشود. اما «آرش» ورای ملیگرایی و وطندوستی، نماد امیدواری در روزهای سخت و تاریک است. آنجا که در شعر جاودان سیاوش کسرایی میگوید زندگی آتشی پایدار و زنده است. هیچ بعید نیست که مدتی دیگر این مجسمه را از میدان ونک بردارند، یا به دورش حصاری بکشند تا دیده نشود.
🔸امروز فرصتی است برای این که به یاد آوریم، این ما هستیم، این ایرانیان هستند، این جوانان سرزمین ما هستند که باید آتش زندگی را بیفروزند و رقص شعلهاش را به رخ تمام دشمنان زندگی، امید و انسانیت بکشند.
متن کامل شعر درخشان آرش کمانگیر، اثر سیاوش کسرایی را اینجا بخوانید.
@ShirinEbadiofficial
بازداشت دوستان و خانواده خدانور لجهای، نماد جمعه خونین و جنبش زن زندگی آزادی
🔹در روزهای سهشنبه و چهارشنبه، ۲۹ و ۳۰ مهرماه ۱۴۰۴، دستکم سه تن از نزدیکان و بستگان خدانور لجهای، یکی از نمادهای «جمعه خونین زاهدان» و جنبش زن زندگی آزادی، در یورش نیروهای لباسشخصی به منازلشان در منطقه «شیرآباد» زاهدان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدهاند.
به گفته منابع مطلع، مأموران بدون ارائه حکم قضایی و با خشونت شدید وارد خانهها شدهاند، اثاثیه را تخریب کرده و ساکنان را مورد ضربوشتم قرار دادهاند.
🔹روز سهشنبه، مأموران به منزل ابراهیم لجهای، پسرخاله خدانور، یورش برده و پس از بازرسی و ضربوشتم، او را بازداشت کردند. سپس به خانه برادرش خالد لجهای رفتند و در حالی که او را نیافتند، اعضای خانواده را تهدید کردند. فردای آن روز، در ۳۰ مهرماه، یکی از دوستان صادق لجهای (از دیگر بستگان خدانور) در مسیر زاهدان به خاش بازداشت شد و مأموران او را وادار کردند با صادق تماس بگیرد تا او را به محل مورد نظر بکشانند. صادق نیز پس از مراجعه به محل، بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
نیروهای امنیتی بلافاصله پس از بازداشت صادق، به خانهاش یورش برده و آن را تفتیش کردند. تا این لحظه، هیچ اطلاع دقیقی از محل نگهداری و وضعیت سلامت این سه شهروند بلوچ در دست نیست.
🔹ابراهیم و خالد لجهای پیشتر نیز در آبانماه ۱۴۰۱ و در اوج اعتراضات سراسری پس از جمعه خونین زاهدان بازداشت و ماهها تحت شکنجه نگهداری شده بودند. بازداشت مجدد آنان، بخشی از الگوی شناختهشدهی انتقامگیری حکومت از خانوادهها و نزدیکان قربانیان سیاسی است،
🔹جمهوری اسلامی با اینگونه اقدامات، تلاش میکند تا خاطرهی کشتهشدگان جنبش «ژن، ژیان، آزادی» را از حافظهی جمعی پاک کند و خانوادههای آنان را با تهدید، بازداشت و ناپدیدسازی به سکوت وادارد. اما این تکرار سرکوب، تنها بر عمق بیاعتمادی و خشم عمومی نسبت به نظام میافزاید، نظامی که حتی پس از مرگ، بازماندگان را رها نمیکند.
@ShirinEbadiofficial
🔹در روزهای سهشنبه و چهارشنبه، ۲۹ و ۳۰ مهرماه ۱۴۰۴، دستکم سه تن از نزدیکان و بستگان خدانور لجهای، یکی از نمادهای «جمعه خونین زاهدان» و جنبش زن زندگی آزادی، در یورش نیروهای لباسشخصی به منازلشان در منطقه «شیرآباد» زاهدان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدهاند.
به گفته منابع مطلع، مأموران بدون ارائه حکم قضایی و با خشونت شدید وارد خانهها شدهاند، اثاثیه را تخریب کرده و ساکنان را مورد ضربوشتم قرار دادهاند.
🔹روز سهشنبه، مأموران به منزل ابراهیم لجهای، پسرخاله خدانور، یورش برده و پس از بازرسی و ضربوشتم، او را بازداشت کردند. سپس به خانه برادرش خالد لجهای رفتند و در حالی که او را نیافتند، اعضای خانواده را تهدید کردند. فردای آن روز، در ۳۰ مهرماه، یکی از دوستان صادق لجهای (از دیگر بستگان خدانور) در مسیر زاهدان به خاش بازداشت شد و مأموران او را وادار کردند با صادق تماس بگیرد تا او را به محل مورد نظر بکشانند. صادق نیز پس از مراجعه به محل، بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
نیروهای امنیتی بلافاصله پس از بازداشت صادق، به خانهاش یورش برده و آن را تفتیش کردند. تا این لحظه، هیچ اطلاع دقیقی از محل نگهداری و وضعیت سلامت این سه شهروند بلوچ در دست نیست.
🔹ابراهیم و خالد لجهای پیشتر نیز در آبانماه ۱۴۰۱ و در اوج اعتراضات سراسری پس از جمعه خونین زاهدان بازداشت و ماهها تحت شکنجه نگهداری شده بودند. بازداشت مجدد آنان، بخشی از الگوی شناختهشدهی انتقامگیری حکومت از خانوادهها و نزدیکان قربانیان سیاسی است،
🔹جمهوری اسلامی با اینگونه اقدامات، تلاش میکند تا خاطرهی کشتهشدگان جنبش «ژن، ژیان، آزادی» را از حافظهی جمعی پاک کند و خانوادههای آنان را با تهدید، بازداشت و ناپدیدسازی به سکوت وادارد. اما این تکرار سرکوب، تنها بر عمق بیاعتمادی و خشم عمومی نسبت به نظام میافزاید، نظامی که حتی پس از مرگ، بازماندگان را رها نمیکند.
@ShirinEbadiofficial
مرگ قسطی
🔹لویی فردینان سلین در رمان «مرگ قسطی»، از کودکی و نوجوانی در دل جامعهای بیمار مینویسد؛ جایی که انسان از همان آغاز، آرامآرام فرسوده میشود و زیستن چیزی جز مردنِ تدریجی نیست. گویی نه فقط فضای تیرهی رمان، که نامش نیز امروز توصیفی دقیق از واقعیت ایران است؛ جایی که فقر و تحقیر، حتی مرگ را هم قسطی کردهاند.
🔹بر اساس گزارشی از سایت خبرآنلاین، در ایران ۱۴۰۴، خانوادههای بسیاری دیگر توان پرداخت هزینهی مرگ عزیزانشان را ندارند. هزینهی مراسم ترحیم، خاکسپاری و حتی سنگ قبر، به حدی رسیده که خانوادهها ناچارند برای آن وام قسطی بگیرند یا سنگ قبر دستدوم بخرند. در بازاری که قیمت سنگ قبر از ۲۰ میلیون تا یک میلیارد تومان نوسان دارد، حالا از «امکان پرداخت در ششماههی بدون ضامن» سخن به میان آمده! این، تصویری فراتر از فقر اقتصادی است: فروپاشی حرمت انسان در جامعهای که حتی مرگ کالایی شده است.
🔹این خبر، در ظاهر از یک صنف کوچک میگوید، اما در حقیقت، نشانهای است از جامعهای که دیگر حتی حقِ آبرومند مردن را از مردمش دریغ کرده است. جایی که کارگر، معلم، پرستار و بازنشسته با شرم زنده میمانند و با بدهی میمیرند. جایی که دولت نه زندگی را پاس میدارد و نه مرگ را محترم میشمارد.
در کشوری که مردمش با وام و یارانه نان میخرند، با قسط لباس و دارو تهیه میکنند و اکنون با قسط دفن میشوند، فقر دیگر عدد نیست، یک وضعیت وجودی است؛ مرگی آرام، تدریجی و هر روزه.
@ShirinEbadiofficial
🔹لویی فردینان سلین در رمان «مرگ قسطی»، از کودکی و نوجوانی در دل جامعهای بیمار مینویسد؛ جایی که انسان از همان آغاز، آرامآرام فرسوده میشود و زیستن چیزی جز مردنِ تدریجی نیست. گویی نه فقط فضای تیرهی رمان، که نامش نیز امروز توصیفی دقیق از واقعیت ایران است؛ جایی که فقر و تحقیر، حتی مرگ را هم قسطی کردهاند.
🔹بر اساس گزارشی از سایت خبرآنلاین، در ایران ۱۴۰۴، خانوادههای بسیاری دیگر توان پرداخت هزینهی مرگ عزیزانشان را ندارند. هزینهی مراسم ترحیم، خاکسپاری و حتی سنگ قبر، به حدی رسیده که خانوادهها ناچارند برای آن وام قسطی بگیرند یا سنگ قبر دستدوم بخرند. در بازاری که قیمت سنگ قبر از ۲۰ میلیون تا یک میلیارد تومان نوسان دارد، حالا از «امکان پرداخت در ششماههی بدون ضامن» سخن به میان آمده! این، تصویری فراتر از فقر اقتصادی است: فروپاشی حرمت انسان در جامعهای که حتی مرگ کالایی شده است.
🔹این خبر، در ظاهر از یک صنف کوچک میگوید، اما در حقیقت، نشانهای است از جامعهای که دیگر حتی حقِ آبرومند مردن را از مردمش دریغ کرده است. جایی که کارگر، معلم، پرستار و بازنشسته با شرم زنده میمانند و با بدهی میمیرند. جایی که دولت نه زندگی را پاس میدارد و نه مرگ را محترم میشمارد.
در کشوری که مردمش با وام و یارانه نان میخرند، با قسط لباس و دارو تهیه میکنند و اکنون با قسط دفن میشوند، فقر دیگر عدد نیست، یک وضعیت وجودی است؛ مرگی آرام، تدریجی و هر روزه.
@ShirinEbadiofficial
بلاتکلیفی و وضعیت وخیم فریبا خرمآبادی، استاد الهیات، در زندان فردیس کرج
🔹فریبا خرمآبادی، استاد الهیات و زندانی سیاسی، که از مردادماه در زندان فردیس کرج (کچویی) محبوس است، به اتهامهای «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در شبکههای معاند» از سوی دادگاه انقلاب کرج به زندان محکوم شد. این حکم در حالی در اول آبان ۱۴۰۴ به او ابلاغ شده که روند دادرسی پروندهاش فاقد حداقلهای قانونی و شفافیت بوده است.
🔹خانم خرمآبادی، ساکن کرج و اهل خرمآباد، بدون ارائه حکم قضایی و با یورش نیروهای امنیتی در منزل شخصیاش بازداشت شد. مأموران پس از تفتیش منزل، لپتاپ و تلفن همراه او را ضبط کردند و وی را مستقیماً به زندان فردیس منتقل کردند. به گفته منابع مطلع، او پیشتر دچار سکته قلبی بوده و در زندان بهدلیل دریافت داروی اشتباه دچار تیکهای عصبی و تشنجهای مکرر شده است.
🔹رفتار مأموران با او بیرحمانه و تحقیرآمیز است. خانوادهاش میگویند در حالی که حالش وخیم بود، هنگام انتقال به بیمارستان به این مدرس دانشگاه دستبند و پابند زدند ، وضعیتی که موجب وخامت بیشتر حالش شد. فریبا خرمآبادی در اعتراض به این رفتار غیرانسانی از رفتن به بیمارستان خودداری کرده است.
🔹بلاتکلیفی، وضعیت وخیم جسمی و بیتوجهی عامدانه مقامات زندان، تصویر آشکاری از رفتار نظام با زنان دانشگاهی و روشنفکرانی است که اندیشهشان جرم تلقی میشود. استاد الهیات، امروز در زندانی است که ایمان، اخلاق و انسانیت در آن به زنجیر کشیده شدهاند.
@ShirinEbadiofficial
🔹فریبا خرمآبادی، استاد الهیات و زندانی سیاسی، که از مردادماه در زندان فردیس کرج (کچویی) محبوس است، به اتهامهای «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت در شبکههای معاند» از سوی دادگاه انقلاب کرج به زندان محکوم شد. این حکم در حالی در اول آبان ۱۴۰۴ به او ابلاغ شده که روند دادرسی پروندهاش فاقد حداقلهای قانونی و شفافیت بوده است.
🔹خانم خرمآبادی، ساکن کرج و اهل خرمآباد، بدون ارائه حکم قضایی و با یورش نیروهای امنیتی در منزل شخصیاش بازداشت شد. مأموران پس از تفتیش منزل، لپتاپ و تلفن همراه او را ضبط کردند و وی را مستقیماً به زندان فردیس منتقل کردند. به گفته منابع مطلع، او پیشتر دچار سکته قلبی بوده و در زندان بهدلیل دریافت داروی اشتباه دچار تیکهای عصبی و تشنجهای مکرر شده است.
🔹رفتار مأموران با او بیرحمانه و تحقیرآمیز است. خانوادهاش میگویند در حالی که حالش وخیم بود، هنگام انتقال به بیمارستان به این مدرس دانشگاه دستبند و پابند زدند ، وضعیتی که موجب وخامت بیشتر حالش شد. فریبا خرمآبادی در اعتراض به این رفتار غیرانسانی از رفتن به بیمارستان خودداری کرده است.
🔹بلاتکلیفی، وضعیت وخیم جسمی و بیتوجهی عامدانه مقامات زندان، تصویر آشکاری از رفتار نظام با زنان دانشگاهی و روشنفکرانی است که اندیشهشان جرم تلقی میشود. استاد الهیات، امروز در زندانی است که ایمان، اخلاق و انسانیت در آن به زنجیر کشیده شدهاند.
@ShirinEbadiofficial
اعدام در جمهوری اسلامی مجازات نیست، سیاست حکومتی برای بقا است
🔹بر اساس گزارش تازهی سازمان عفو بینالملل، از آغاز سال ۲۰۲۵ میلادی تا ۲۴ اکتبر، بیش از ۱۳۰۰ نفر در ایران اعدام شدهاند، آماری بیسابقه در چند دههی اخیر. این یعنی، بهطور میانگین، در هر شبانهروز بیش از چهار نفر و هر پنج ساعت یک انسان توسط حکومت ایران به دار آویخته شده است. اعدام در جمهوری اسلامی نه ابزار عدالت، بلکه سلاحی حکومتی برای بقا است. ابزاری برای ایجاد رعب عمومی، پاکسازی اجتماعی و نمایش اقتدار در برابر جامعهای خشمگین و عاجز. در حالی که دستگاه قضایی، رسانهها و نهادهای امنیتی همگی در خدمت این سیاست مرگاند، هر روز طناب دار در ایران به ابزاری تبلیغاتی برای سرکوب امید و مقاومت مردم تبدیل میشود.
🔹گزارشهای حقوق بشری نشان میدهد که بخش بزرگی از این اعدامها مربوط به جرائم مواد مخدر، یا پروندههای ساختگی امنیتی است. احکامی که اغلب بر اساس اعترافات زیر شکنجه، بازجوییهای غیرقانونی و محاکمات چند دقیقهای صادر میشوند. در زندانهای کشور، نه عدالت وجود دارد و نه حتی رعایت ابتداییترین اصول دادرسی. نابرابری در اجرای عدالت بهشکل تکاندهندهای آشکار است.
🔹سکوت جامعهی جهانی به این ماشین مرگ مشروعیت میدهد. امروز، در ایران، هر پنج ساعت یک انسان از میان میرود، و تا زمانی که جهان در برابر این کشتار ایستادگی نکند، طناب دار نماد بقای جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند.
@ShirinEbadiofficial
🔹بر اساس گزارش تازهی سازمان عفو بینالملل، از آغاز سال ۲۰۲۵ میلادی تا ۲۴ اکتبر، بیش از ۱۳۰۰ نفر در ایران اعدام شدهاند، آماری بیسابقه در چند دههی اخیر. این یعنی، بهطور میانگین، در هر شبانهروز بیش از چهار نفر و هر پنج ساعت یک انسان توسط حکومت ایران به دار آویخته شده است. اعدام در جمهوری اسلامی نه ابزار عدالت، بلکه سلاحی حکومتی برای بقا است. ابزاری برای ایجاد رعب عمومی، پاکسازی اجتماعی و نمایش اقتدار در برابر جامعهای خشمگین و عاجز. در حالی که دستگاه قضایی، رسانهها و نهادهای امنیتی همگی در خدمت این سیاست مرگاند، هر روز طناب دار در ایران به ابزاری تبلیغاتی برای سرکوب امید و مقاومت مردم تبدیل میشود.
🔹گزارشهای حقوق بشری نشان میدهد که بخش بزرگی از این اعدامها مربوط به جرائم مواد مخدر، یا پروندههای ساختگی امنیتی است. احکامی که اغلب بر اساس اعترافات زیر شکنجه، بازجوییهای غیرقانونی و محاکمات چند دقیقهای صادر میشوند. در زندانهای کشور، نه عدالت وجود دارد و نه حتی رعایت ابتداییترین اصول دادرسی. نابرابری در اجرای عدالت بهشکل تکاندهندهای آشکار است.
🔹سکوت جامعهی جهانی به این ماشین مرگ مشروعیت میدهد. امروز، در ایران، هر پنج ساعت یک انسان از میان میرود، و تا زمانی که جهان در برابر این کشتار ایستادگی نکند، طناب دار نماد بقای جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند.
@ShirinEbadiofficial
زهرا شهباز طبری را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز یکشنبه چهارم آبان ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۶ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز یکشنبه چهارم آبان ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۶ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
زهرا شهباز طبری چهارمین زن زندانی سیاسی محکوم به اعدام
🔹تعداد زنان زندانی سیاسی محکوم به اعدام در ایران به چهار نفر رسید. تازهترین مورد، زهرا شهباز طبری، زن ۶۷ ساله و زندانی سیاسی اهل رشت است که توسط شعبه اول دادگاه انقلاب این شهر، به ریاست قاضی احمد درویش گفتار، به اعدام محکوم شد. قاضیای که در سالهای اخیر احکام مرگ را علیه شماری از زندانیان سیاسی گیلان، از جمله شریفه محمدی، منوچهر فلاح، پیمان فرحآور و یعقوب درخشان، صادر کرده است. صدور حکم اعدام برای یک زن سالخورده، تنها به اتهام مبهم «همکاری با گروههای مخالف نظام»، نشان میدهد که جمهوری اسلامی دیگر حتی وانمود به رعایت قانون هم نمیکند.
🔹جلسه محاکمه خانم شهباز طبری تنها ده دقیقه طول کشیده و بهصورت ویدیوکنفرانس برگزار شده است. او نه دسترسی به وکیل مستقل داشته و نه فرصت دفاع از خود؛ وکیلی که دستگاه قضایی برایش تعیین کرده، بدون هیچ اعتراضی حکم را پذیرفته است! خانوادهاش میگویند تمام روند «صوری و از پیش تعیینشده» بوده. خانم شهباز طبری، نه عضو گروهی سیاسی بوده، نه در هیچ فعالیت خشونتآمیزی شرکت داشته؛ اما در نظامی که نفس کشیدن آزاداندیشان را جرم میداند، اتهام میتواند صرفاً یک بهانه باشد برای حذف فیزیکی و ارعاب عمومی.
🔹در ایرانِ امروز، صدور حکم مرگ به دست قاضیانی چون احمد درویش گفتار مثل آب خوردن است؛ دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به کارخانه اعدام تبدیل شده، بیآنکه حتی وانمود کند به عدالت. چهار زن، شریفه محمدی، زهرا شهباز طبری و پخشان عزیزی و وریشه مرادی اکنون در صف اعداماند. در کشوری که برای بقا از خون تغذیه میکند، سخن گفتن از اصلاح، طنز تلخی بیش نیست. حکومتی که اعدام را سیاست روزمره کرده، باید سرنگون شود؛ و مجازات اعدام، برای همیشه لغو گردد.
@ShirinEbadiofficial
🔹تعداد زنان زندانی سیاسی محکوم به اعدام در ایران به چهار نفر رسید. تازهترین مورد، زهرا شهباز طبری، زن ۶۷ ساله و زندانی سیاسی اهل رشت است که توسط شعبه اول دادگاه انقلاب این شهر، به ریاست قاضی احمد درویش گفتار، به اعدام محکوم شد. قاضیای که در سالهای اخیر احکام مرگ را علیه شماری از زندانیان سیاسی گیلان، از جمله شریفه محمدی، منوچهر فلاح، پیمان فرحآور و یعقوب درخشان، صادر کرده است. صدور حکم اعدام برای یک زن سالخورده، تنها به اتهام مبهم «همکاری با گروههای مخالف نظام»، نشان میدهد که جمهوری اسلامی دیگر حتی وانمود به رعایت قانون هم نمیکند.
🔹جلسه محاکمه خانم شهباز طبری تنها ده دقیقه طول کشیده و بهصورت ویدیوکنفرانس برگزار شده است. او نه دسترسی به وکیل مستقل داشته و نه فرصت دفاع از خود؛ وکیلی که دستگاه قضایی برایش تعیین کرده، بدون هیچ اعتراضی حکم را پذیرفته است! خانوادهاش میگویند تمام روند «صوری و از پیش تعیینشده» بوده. خانم شهباز طبری، نه عضو گروهی سیاسی بوده، نه در هیچ فعالیت خشونتآمیزی شرکت داشته؛ اما در نظامی که نفس کشیدن آزاداندیشان را جرم میداند، اتهام میتواند صرفاً یک بهانه باشد برای حذف فیزیکی و ارعاب عمومی.
🔹در ایرانِ امروز، صدور حکم مرگ به دست قاضیانی چون احمد درویش گفتار مثل آب خوردن است؛ دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به کارخانه اعدام تبدیل شده، بیآنکه حتی وانمود کند به عدالت. چهار زن، شریفه محمدی، زهرا شهباز طبری و پخشان عزیزی و وریشه مرادی اکنون در صف اعداماند. در کشوری که برای بقا از خون تغذیه میکند، سخن گفتن از اصلاح، طنز تلخی بیش نیست. حکومتی که اعدام را سیاست روزمره کرده، باید سرنگون شود؛ و مجازات اعدام، برای همیشه لغو گردد.
@ShirinEbadiofficial
حلبچه، زبان مادری و حکایت بیقانونی
🔹صدام حسین، مانند علی خامنهای زمانی که قدرت را به دست داشت خود را مرکز جهان میدانست. او در جنایتی آشکار آغازگر جنگ با ایران شد. او پس از جنگ ایران و عراق به کویت حمله و برای مدتی این کشور را اشغال کرد. حمایت آمریکا از کویت منجر به دشمنی صدام با ایالات متحده شد. صدام حسین اسرائیل، سوریه و عربستان سعودی را هم دشمن خود میدانست. اما ماجرا به همین لیست خلاصه نمیشود!
🔹صدام حسین کردها را هم دشمن خود میدانست. دشمنی و جنگ با دولتها عواقبی داشت اما دشمنی و کشتار مردم کرد برای او آسانتر بود. در سال ۱۳۶۶ و ۶۷، برابر با سال ۱۹۸۸، صدام حسین در عملیاتی به نام انفال بیش از ۲۰۰ هزار نفر از شهروندان بیدفاع و غیرنظامی کرد را در شمال عراق کشت. بیش از ۴۰۰۰ روستا را ویران کرد و صدها گور دسته جمعی به جای گذاشت.
🔹حمله شیمیایی به شهر حلبچه در جریان جنگ ایران و عراق، بخشی از عملیات انفال بود. جایی که در یک روز با بمباران شیمیایی برای عقبراندن نیروهای ایرانی و اتحادیه میهنی کردستان، بیش از ۵۰۰۰ انسان بیگناه از جمله زنان، کودکان و حتی نوزادان را به کام مرگ رفتند.
🔹نکته جالب اینجاست که در جریان این جنایت آشکار بسیاری از مردم غیرنظامی به سمت مرزهای ترکیه و ایران میگریختند تا خود و عزیزانشان را از آن کشتارگاه نجات دهند. بسیاری از شهروندان کرد عراق در کردستان ایران پناه گرفتند. جمهوری اسلامی هم به طور خاص کشتار حلبچه را به رسمیت می شناسد و از آن به عنوان شاهدی بر جنایات صدام یاد میکند. اما همه این مقدمه برای چه بود؟
🔹یک معلم و مدیر مدرسه در شهر جوانرود، چند ماه پیش در مراسمی برای بزرگداشت و یادبود حلبچه مراسمی برگزار کرده و دختران دانشآموز آنجا سرودی را به زبان کردی به نام «ری خهبات» اجرا کردهاند. تصور هر انسان عاقلی احتمالا این خواهد بود که از این معلم کرد پس از این برنامه تقدیر شده، چرا که او به جای عزاداری، با استفاده از یک برنامه سرود درسی از تاریخ به بچهها داده است و ای بسا با استفاده از زبان مادری در این سرود کاری کرده که کودکان احساس نزدیکی و درک و تعلق بیشتری داشته باشند.
🔹اما خوب به هر حال ما درباره جمهوری اسلامی صحبت میکنیم! جایی که عقل در میان حاکمان و مسئولان چون گوهری نایاب است! خانم زیتون کهزادی معلم و مدیر متعهد به نهادهای امنیتی احضار و سرانجام از کار بر کنار شده است! بیایید تصور کنیم که اصلا چیزی به اسم قوانین بینالمللی، حق آموزش، حق زبان مادری و حقوق اقلیتها اصلا وجود ندارد! آیا اصل ۱۵ قانون اساسی هم وجود ندارد؟! چرا قانون اساسی خودتان را پاره نمیکنید و دور نمیاندازید تا خیال خودتان و دستکم حقوقدانان را راحت کنید؟!
🔹در کشوری که نظام آموزشیاش به معنای واقعی کلمه نابود شده و مدرسه به جهنم کودکان تبدیل شده، جمهوری اسلامی اندک روزنههای موجود برای معلمان و دانشآموزان را میبندد. برخوردی که با خانم کهزادی صورت گرفته غیرقانونی و بیش از آن بیخردانه و شرمآور است.
@ShirinEbadiofficial
🔹صدام حسین، مانند علی خامنهای زمانی که قدرت را به دست داشت خود را مرکز جهان میدانست. او در جنایتی آشکار آغازگر جنگ با ایران شد. او پس از جنگ ایران و عراق به کویت حمله و برای مدتی این کشور را اشغال کرد. حمایت آمریکا از کویت منجر به دشمنی صدام با ایالات متحده شد. صدام حسین اسرائیل، سوریه و عربستان سعودی را هم دشمن خود میدانست. اما ماجرا به همین لیست خلاصه نمیشود!
🔹صدام حسین کردها را هم دشمن خود میدانست. دشمنی و جنگ با دولتها عواقبی داشت اما دشمنی و کشتار مردم کرد برای او آسانتر بود. در سال ۱۳۶۶ و ۶۷، برابر با سال ۱۹۸۸، صدام حسین در عملیاتی به نام انفال بیش از ۲۰۰ هزار نفر از شهروندان بیدفاع و غیرنظامی کرد را در شمال عراق کشت. بیش از ۴۰۰۰ روستا را ویران کرد و صدها گور دسته جمعی به جای گذاشت.
🔹حمله شیمیایی به شهر حلبچه در جریان جنگ ایران و عراق، بخشی از عملیات انفال بود. جایی که در یک روز با بمباران شیمیایی برای عقبراندن نیروهای ایرانی و اتحادیه میهنی کردستان، بیش از ۵۰۰۰ انسان بیگناه از جمله زنان، کودکان و حتی نوزادان را به کام مرگ رفتند.
🔹نکته جالب اینجاست که در جریان این جنایت آشکار بسیاری از مردم غیرنظامی به سمت مرزهای ترکیه و ایران میگریختند تا خود و عزیزانشان را از آن کشتارگاه نجات دهند. بسیاری از شهروندان کرد عراق در کردستان ایران پناه گرفتند. جمهوری اسلامی هم به طور خاص کشتار حلبچه را به رسمیت می شناسد و از آن به عنوان شاهدی بر جنایات صدام یاد میکند. اما همه این مقدمه برای چه بود؟
🔹یک معلم و مدیر مدرسه در شهر جوانرود، چند ماه پیش در مراسمی برای بزرگداشت و یادبود حلبچه مراسمی برگزار کرده و دختران دانشآموز آنجا سرودی را به زبان کردی به نام «ری خهبات» اجرا کردهاند. تصور هر انسان عاقلی احتمالا این خواهد بود که از این معلم کرد پس از این برنامه تقدیر شده، چرا که او به جای عزاداری، با استفاده از یک برنامه سرود درسی از تاریخ به بچهها داده است و ای بسا با استفاده از زبان مادری در این سرود کاری کرده که کودکان احساس نزدیکی و درک و تعلق بیشتری داشته باشند.
🔹اما خوب به هر حال ما درباره جمهوری اسلامی صحبت میکنیم! جایی که عقل در میان حاکمان و مسئولان چون گوهری نایاب است! خانم زیتون کهزادی معلم و مدیر متعهد به نهادهای امنیتی احضار و سرانجام از کار بر کنار شده است! بیایید تصور کنیم که اصلا چیزی به اسم قوانین بینالمللی، حق آموزش، حق زبان مادری و حقوق اقلیتها اصلا وجود ندارد! آیا اصل ۱۵ قانون اساسی هم وجود ندارد؟! چرا قانون اساسی خودتان را پاره نمیکنید و دور نمیاندازید تا خیال خودتان و دستکم حقوقدانان را راحت کنید؟!
🔹در کشوری که نظام آموزشیاش به معنای واقعی کلمه نابود شده و مدرسه به جهنم کودکان تبدیل شده، جمهوری اسلامی اندک روزنههای موجود برای معلمان و دانشآموزان را میبندد. برخوردی که با خانم کهزادی صورت گرفته غیرقانونی و بیش از آن بیخردانه و شرمآور است.
@ShirinEbadiofficial
حکم اعدام برای کاویس عبداللهزاده؛ ۶۰ سال زندان برای شش شهروند کرد دیگر
🔹دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، در تازهترین موج از سرکوب و ارعاب سیاسی، کاویس عبداللهزاده، شهروند کرد اهل مهاباد را به اعدام محکوم کرده است. همزمان، شش شهروند دیگر به نامهای سالار بایزیدی آذر، هیمن مامقادری، یوسف مامقادری، منصور کربلایی، سالار سیدرحیمی و حسن مامیل آذر در مجموع به ۶۰ سال زندان محکوم شدهاند. این احکام توسط شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد به ریاست قاضی احد صیامی صادر شده، قاضیای که در ماههای گذشته با احکام سنگین خود علیه فعالان مدنی و سیاسی کرد، به چهرهای شناختهشده در سرکوب سیاسی در کردستان تبدیل شده است.
🔹اتهامات این شهروندان، نظیر «تشکیل گروه با هدف براندازی حکومت»، «طراحی قیام سراسری» و «همکاری با حزب دموکرات کردستان ایران»، همان اتهامات مبهم و تکراری است که جمهوری اسلامی برای حذف هر صدای مستقل به کار میگیرد. در واقع، این احکام نه بر اساس مستندات قضایی، بلکه بر پایهی پروندهسازی امنیتی و اعترافات اجباری صادر شدهاند. گزارشها حاکی از آن است که هیمن مامقادری در هنگام بازداشت با شلیک گلوله از سوی نیروهای امنیتی از ناحیه پا مجروح شده و هنوز از عوارض آن رنج میبرد، جزئیاتی که نشاندهندهی ماهیت خشن و بیقانون رفتار نهادهای امنیتی است.
🔹کردستان، بار دیگر به صحنهی آشکار بیعدالتی بدل شده است؛ جایی که قانون، چهرهای امنیتی دارد و قاضی، بازوی سرکوب است. احکام اعدام و حبس طولانیمدت علیه این هفت شهروند نه از سر اجرای عدالت، بلکه برای ارسال پیامی از ترس صادر شدهاند: هرکس سخن بگوید، هرکس اعتراض کند، هرکس مطالبهای داشته باشد، با زندان یا مرگ روبهرو خواهد شد. در نظامی که عدالت را به گروگان سیاست گرفته، صدور حکم اعدام برای یک فعال سیاسی نه استثناء، بلکه سیاست رسمی بقای حکومت است.
@ShirinEbadiofficial
🔹دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، در تازهترین موج از سرکوب و ارعاب سیاسی، کاویس عبداللهزاده، شهروند کرد اهل مهاباد را به اعدام محکوم کرده است. همزمان، شش شهروند دیگر به نامهای سالار بایزیدی آذر، هیمن مامقادری، یوسف مامقادری، منصور کربلایی، سالار سیدرحیمی و حسن مامیل آذر در مجموع به ۶۰ سال زندان محکوم شدهاند. این احکام توسط شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد به ریاست قاضی احد صیامی صادر شده، قاضیای که در ماههای گذشته با احکام سنگین خود علیه فعالان مدنی و سیاسی کرد، به چهرهای شناختهشده در سرکوب سیاسی در کردستان تبدیل شده است.
🔹اتهامات این شهروندان، نظیر «تشکیل گروه با هدف براندازی حکومت»، «طراحی قیام سراسری» و «همکاری با حزب دموکرات کردستان ایران»، همان اتهامات مبهم و تکراری است که جمهوری اسلامی برای حذف هر صدای مستقل به کار میگیرد. در واقع، این احکام نه بر اساس مستندات قضایی، بلکه بر پایهی پروندهسازی امنیتی و اعترافات اجباری صادر شدهاند. گزارشها حاکی از آن است که هیمن مامقادری در هنگام بازداشت با شلیک گلوله از سوی نیروهای امنیتی از ناحیه پا مجروح شده و هنوز از عوارض آن رنج میبرد، جزئیاتی که نشاندهندهی ماهیت خشن و بیقانون رفتار نهادهای امنیتی است.
🔹کردستان، بار دیگر به صحنهی آشکار بیعدالتی بدل شده است؛ جایی که قانون، چهرهای امنیتی دارد و قاضی، بازوی سرکوب است. احکام اعدام و حبس طولانیمدت علیه این هفت شهروند نه از سر اجرای عدالت، بلکه برای ارسال پیامی از ترس صادر شدهاند: هرکس سخن بگوید، هرکس اعتراض کند، هرکس مطالبهای داشته باشد، با زندان یا مرگ روبهرو خواهد شد. در نظامی که عدالت را به گروگان سیاست گرفته، صدور حکم اعدام برای یک فعال سیاسی نه استثناء، بلکه سیاست رسمی بقای حکومت است.
@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸منظومه درخشان آرش کمانگیر
🔸صدای شاعر؛ سیاوش کسرایی
کوتاه درباره امید و زندگی و اسطوره آرش کمانگیر
@ShirinEbadiofficial
🔸صدای شاعر؛ سیاوش کسرایی
کوتاه درباره امید و زندگی و اسطوره آرش کمانگیر
@ShirinEbadiofficial
حسین میربهاری را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز دوشنبه پنجم آبان ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۷ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز دوشنبه پنجم آبان ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۷ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
🟥 چهار هفته تحصن در اوین؛ حق ملاقات، حقی انسانی است نه امتیاز امنیتی
🔹چهار هفته است که رضا خندان، زندانی سیاسی و مدافع سرسخت حقوق بشر، در اعتراض به قطع ملاقات با خانوادهاش در زندان اوین تحصن کرده است. او اعلام کرده تا زمانی که از حق دیدار با همسر و فرزندانش برخوردار نشود، به تحصنش پایان نخواهد داد. در واکنش به این اعتراض مسالمتآمیز، شورای انضباطی زندان به جای پاسخ به خواستهی قانونی او، حکم رسمی سه هفته محرومیت از ملاقات صادر کرده است؛ گویی در منطق زندانبان، مطالبهی حق، خود جرم تازهای است.
🔹در قوانین داخلی جمهوری اسلامی، از جمله آییننامهی سازمان زندانها، صراحتاً تأکید شده است که حق تماس و ملاقات با خانواده از حقوق بنیادین هر زندانی است. با این حال، در عمل، زندانیان سیاسی از ابتداییترین حقوق خود محروماند و محرومیت از تماس و دیدار، به ابزاری برای شکستن روحیه و تحقیر انسانی بدل شده است.
🔹تحصن رضا خندان فقط اعتراض به یک مشکل شخصی نیست. بلکه نماد اعتراض به سیستمی است که زندانی را به واسطه خانواده از طریق محرومیت از ملاقات و نظایر آن تحت فشار قرار میدهد تا صدایشان را خاموش کند. جمهوری اسلامی با چنین رفتارهایی نشان میدهد حتی از پیوند عاطفی میان انسانها هراس دارد، زیرا میداند پیوند خانواده و عشق، همان چیزی است که هیچ دیوار و میلهای توان مهارش را ندارد. این تحصن در اوین یادآور حقیقتی ساده است: زندانی سیاسی، مجرم نیست؛ بلکه آینهی شکستن قانون توسط حکومت است.
🔹اکنون وظیفهی همهی نهادهای حقوق بشری و مدنی، از انجمن وکلا تا سازمانهای بینالمللی، آن است که صدای این اعتراض خاموشناشدنی را بازتاب دهند. محرومیت از ملاقات، شکنجهی سفید است. هرنوع شکنجه غیرانسانی است و باید متوقف شود.
@ShirinEbadiofficial
🔹چهار هفته است که رضا خندان، زندانی سیاسی و مدافع سرسخت حقوق بشر، در اعتراض به قطع ملاقات با خانوادهاش در زندان اوین تحصن کرده است. او اعلام کرده تا زمانی که از حق دیدار با همسر و فرزندانش برخوردار نشود، به تحصنش پایان نخواهد داد. در واکنش به این اعتراض مسالمتآمیز، شورای انضباطی زندان به جای پاسخ به خواستهی قانونی او، حکم رسمی سه هفته محرومیت از ملاقات صادر کرده است؛ گویی در منطق زندانبان، مطالبهی حق، خود جرم تازهای است.
🔹در قوانین داخلی جمهوری اسلامی، از جمله آییننامهی سازمان زندانها، صراحتاً تأکید شده است که حق تماس و ملاقات با خانواده از حقوق بنیادین هر زندانی است. با این حال، در عمل، زندانیان سیاسی از ابتداییترین حقوق خود محروماند و محرومیت از تماس و دیدار، به ابزاری برای شکستن روحیه و تحقیر انسانی بدل شده است.
🔹تحصن رضا خندان فقط اعتراض به یک مشکل شخصی نیست. بلکه نماد اعتراض به سیستمی است که زندانی را به واسطه خانواده از طریق محرومیت از ملاقات و نظایر آن تحت فشار قرار میدهد تا صدایشان را خاموش کند. جمهوری اسلامی با چنین رفتارهایی نشان میدهد حتی از پیوند عاطفی میان انسانها هراس دارد، زیرا میداند پیوند خانواده و عشق، همان چیزی است که هیچ دیوار و میلهای توان مهارش را ندارد. این تحصن در اوین یادآور حقیقتی ساده است: زندانی سیاسی، مجرم نیست؛ بلکه آینهی شکستن قانون توسط حکومت است.
🔹اکنون وظیفهی همهی نهادهای حقوق بشری و مدنی، از انجمن وکلا تا سازمانهای بینالمللی، آن است که صدای این اعتراض خاموشناشدنی را بازتاب دهند. محرومیت از ملاقات، شکنجهی سفید است. هرنوع شکنجه غیرانسانی است و باید متوقف شود.
@ShirinEbadiofficial
🟥 بازداشت همزمان ۶ زن بهائی در همدان؛ سرکوب عقیدتی در سایه جنگ و تبلیغات حکومتی
🔹صبح امروز، شش زن بهائی ساکن همدان، ندا محبی، عاطفه زاهدی، فریده ایوبی، نورا ایوبی، زریندخت احدزاده و ژاله رضایی، جهت اجرای احکام سنگین حبس بازداشت شدند. این شش زن پیشتر در تاریخ ۲۱ مردادماه سال جاری توسط شعبه ۱۱ دادگاه تجدیدنظر همدان در مجموع به ۳۸ سال و ۱۱ ماه زندان محکوم شده بودند. اتهامات آنان شامل «فعالیت تبلیغی به نفع آیین بهایی» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» است؛ اتهاماتی که همواره در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بهعنوان ابزار خاموشکردن صدای اقلیتهای مذهبی به کار میرود.
🔹در ماههای اخیر، حکومت موج تازهای از بازداشت و فشار سازمانیافته بر پیروان آیین بهائی را آغاز کرده است. از تیرماه ۱۴۰۴، دهها شهروند بهائی در شهرهای مختلف از جمله تهران، شیراز، اصفهان، مشهد و همدان بازداشت یا با احکام فلهای سنگین روبهرو شدهاند. نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی با سوءاستفاده از فضای تبلیغاتی پس از «جنگ ۱۲ روزه» در خاورمیانه، حتی به پروندههای قدیمی بهاییان اتهاماتی چون «حمایت از اسرائیل» یا «تمسخر جنگ» افزودهاند؛ تاکتیکی که آشکارا تلاشی برای مشروعیتبخشی به تبعیض مذهبی سیستماتیک است.
🔹بهائیان در ایران بیش از چهار دهه است که از ابتداییترین حقوق خود از جمله تحصیل، اشتغال، مالکیت، و آزادی دین، محروماند. مصادره اموال، تخریب منازل و گورستانها، و محرومیت از دانشگاه همچنان ادامه دارد. در نظامی که پیروان یک باور مذهبی را «دشمن» میخواند، عدالت و قانون جای خود را به نفرت و حذف دادهاند. بازداشت این شش زن بهائی تنها بخشی از تصویر بزرگتری است: سیاست دیرینهی جمهوری اسلامی در پاکسازی عقیدتی و حذف اقلیتها از حیات اجتماعی ایران.
@ShirinEbadiofficial
🔹صبح امروز، شش زن بهائی ساکن همدان، ندا محبی، عاطفه زاهدی، فریده ایوبی، نورا ایوبی، زریندخت احدزاده و ژاله رضایی، جهت اجرای احکام سنگین حبس بازداشت شدند. این شش زن پیشتر در تاریخ ۲۱ مردادماه سال جاری توسط شعبه ۱۱ دادگاه تجدیدنظر همدان در مجموع به ۳۸ سال و ۱۱ ماه زندان محکوم شده بودند. اتهامات آنان شامل «فعالیت تبلیغی به نفع آیین بهایی» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» است؛ اتهاماتی که همواره در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بهعنوان ابزار خاموشکردن صدای اقلیتهای مذهبی به کار میرود.
🔹در ماههای اخیر، حکومت موج تازهای از بازداشت و فشار سازمانیافته بر پیروان آیین بهائی را آغاز کرده است. از تیرماه ۱۴۰۴، دهها شهروند بهائی در شهرهای مختلف از جمله تهران، شیراز، اصفهان، مشهد و همدان بازداشت یا با احکام فلهای سنگین روبهرو شدهاند. نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی با سوءاستفاده از فضای تبلیغاتی پس از «جنگ ۱۲ روزه» در خاورمیانه، حتی به پروندههای قدیمی بهاییان اتهاماتی چون «حمایت از اسرائیل» یا «تمسخر جنگ» افزودهاند؛ تاکتیکی که آشکارا تلاشی برای مشروعیتبخشی به تبعیض مذهبی سیستماتیک است.
🔹بهائیان در ایران بیش از چهار دهه است که از ابتداییترین حقوق خود از جمله تحصیل، اشتغال، مالکیت، و آزادی دین، محروماند. مصادره اموال، تخریب منازل و گورستانها، و محرومیت از دانشگاه همچنان ادامه دارد. در نظامی که پیروان یک باور مذهبی را «دشمن» میخواند، عدالت و قانون جای خود را به نفرت و حذف دادهاند. بازداشت این شش زن بهائی تنها بخشی از تصویر بزرگتری است: سیاست دیرینهی جمهوری اسلامی در پاکسازی عقیدتی و حذف اقلیتها از حیات اجتماعی ایران.
@ShirinEbadiofficial
🟥 فلسفه زیر سایه زندان؛ بازگشت دانشجوی ممتاز شریف به اوین به جرم اندیشیدن
🔹مصطفی محمدحسن، رتبه ۷ کنکور کارشناسی ارشد و دانشجوی رشتهی فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف، بار دیگر برای اجرای ادامهی محکومیت خود به زندان اوین فراخوانده شد. تماس از سوی مسئولان زندان با وکیل او، آقای احمدیان، صورت گرفته و از وی خواستهاند که موکلش «در اسرع وقت» برای بازگشت به زندان حاضر شود.
🔹این دانشجوی نخبه در آذرماه ۱۴۰۳ به اتهامهای کلیشهای و مبهم، از جمله «اهانت به مقدسات اسلام»، «نشر اکاذیب» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، به ۳۷ ماه حبس تعزیری و ۱۵ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده بود؛ اتهاماتی که اساساً به خاطر نوشتهها و تحلیلهای او در فضای مجازی صادر شدند.
🔹پروندهی مصطفی محمدحسن تنها یک نمونه از سرکوب سیستماتیک دانشجویان و نخبگان اندیشمند در ایران است. رژیمی که در برابر پرسش، به جای پاسخ، دیوار میکشد؛ در برابر اندیشه، زندان میسازد و در برابر فلسفه، حکم اهانت صادر میکند. دانشگاهی که باید پناهگاه آزادی تفکر باشد، امروز زیر چکمهی نهادهای امنیتی، به بازوی ایدئولوژیک حکومت بدل شده است.
🔹بازگشت این دانشجوی فلسفه علم به زندان، نشانهی وضعیتی است که در آن تفکر، جرم محسوب میشود و اندیشه، زندانی دارد. جمهوری اسلامی از اندیشیدن میترسد، زیرا میداند نخستین جرقهی آزادی، در ذهنی روشن زده میشود، نه در میدان نبرد.
@ShirinEbadiofficial
🔹مصطفی محمدحسن، رتبه ۷ کنکور کارشناسی ارشد و دانشجوی رشتهی فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف، بار دیگر برای اجرای ادامهی محکومیت خود به زندان اوین فراخوانده شد. تماس از سوی مسئولان زندان با وکیل او، آقای احمدیان، صورت گرفته و از وی خواستهاند که موکلش «در اسرع وقت» برای بازگشت به زندان حاضر شود.
🔹این دانشجوی نخبه در آذرماه ۱۴۰۳ به اتهامهای کلیشهای و مبهم، از جمله «اهانت به مقدسات اسلام»، «نشر اکاذیب» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، به ۳۷ ماه حبس تعزیری و ۱۵ میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده بود؛ اتهاماتی که اساساً به خاطر نوشتهها و تحلیلهای او در فضای مجازی صادر شدند.
🔹پروندهی مصطفی محمدحسن تنها یک نمونه از سرکوب سیستماتیک دانشجویان و نخبگان اندیشمند در ایران است. رژیمی که در برابر پرسش، به جای پاسخ، دیوار میکشد؛ در برابر اندیشه، زندان میسازد و در برابر فلسفه، حکم اهانت صادر میکند. دانشگاهی که باید پناهگاه آزادی تفکر باشد، امروز زیر چکمهی نهادهای امنیتی، به بازوی ایدئولوژیک حکومت بدل شده است.
🔹بازگشت این دانشجوی فلسفه علم به زندان، نشانهی وضعیتی است که در آن تفکر، جرم محسوب میشود و اندیشه، زندانی دارد. جمهوری اسلامی از اندیشیدن میترسد، زیرا میداند نخستین جرقهی آزادی، در ذهنی روشن زده میشود، نه در میدان نبرد.
@ShirinEbadiofficial
گزیدهای از کتاب «حقوق متهم به زبان ساده»؛ کاری از انتشارات بنیاد شیرین عبادی
🔹انتشارات بنیاد شیرین عبادی با هدف آگاهیرسانی حقوقی برای همگان، مجموعهای با عنوان «حقوق به زبان ساده» منتشر کرده است؛ متونی که پیچیدهترین مفاهیم حقوقی را به زبان روشن و قابل فهم برای عموم مردم توضیح میدهند.
🔹این مجموعه، با احترام به چندزبانی و تنوع فرهنگی ایران، نه تنها به زبان فارسی بلکه به زبانهای ترکی، عربی، کردی و بلوچی نیز منتشر شده است. نسخههای صوتی این کتابها نیز برای دسترسی آسانتر همگان در دسترس قرار دارند.
🔹آنچه در این تصویر میبینید، بخشی از کتاب «حقوق متهم» است که به تکلیف اموالِ ضبطشده از متهم میپردازد: ضبط فقط برای بررسیِ ارتباط اموال با اتهام و با دستور قضایی مجاز است؛ مقام قضایی موظف است پس از پایان تحقیقات و در صورت رفع نیاز دستور بازگرداندن آنها را به متهم صادر کند.
🔹اهمیت دانستن این حقوق بهویژه امروز دوچندان است؛ در شرایطی که عدم رعایت حقوق متهمان و حتی محرومیتهای پزشکی به ابزار فشار علیه زندانیان بدل شده و در جامعهای که هر شهروندی بالقوه میتواند با اتهامات سیاسی و مدنی مواجه شود، آگاهی از حداقل حقوق قانونی، یک ضرورت حیاتی است.
🔹نباید فراموش کرد که قربانیان بیدادگاههای جمهوری اسلامی فقط فعالان سیاسی نیستند؛ بخش بزرگی از آنان متهمان جرائم عمومیاند. کتاب «حقوق متهم به زبان ساده» به شکلی تدوین شده تا برای تمام شهروندان راهنمایی اولیه و ضروری باشد.
📖 نسخههای کامل این کتاب، به صورت مکتوب و صوتی، به پنج زبان در وبسایت بنیاد شیرین عبادی در دسترس است.
این مجموعه را به دوستان و اطرافیان معرفی کنید؛ دانستن حقوق، اولین گام در دفاع از حقوق است.
@ShirinEbadiofficial
🔹انتشارات بنیاد شیرین عبادی با هدف آگاهیرسانی حقوقی برای همگان، مجموعهای با عنوان «حقوق به زبان ساده» منتشر کرده است؛ متونی که پیچیدهترین مفاهیم حقوقی را به زبان روشن و قابل فهم برای عموم مردم توضیح میدهند.
🔹این مجموعه، با احترام به چندزبانی و تنوع فرهنگی ایران، نه تنها به زبان فارسی بلکه به زبانهای ترکی، عربی، کردی و بلوچی نیز منتشر شده است. نسخههای صوتی این کتابها نیز برای دسترسی آسانتر همگان در دسترس قرار دارند.
🔹آنچه در این تصویر میبینید، بخشی از کتاب «حقوق متهم» است که به تکلیف اموالِ ضبطشده از متهم میپردازد: ضبط فقط برای بررسیِ ارتباط اموال با اتهام و با دستور قضایی مجاز است؛ مقام قضایی موظف است پس از پایان تحقیقات و در صورت رفع نیاز دستور بازگرداندن آنها را به متهم صادر کند.
🔹اهمیت دانستن این حقوق بهویژه امروز دوچندان است؛ در شرایطی که عدم رعایت حقوق متهمان و حتی محرومیتهای پزشکی به ابزار فشار علیه زندانیان بدل شده و در جامعهای که هر شهروندی بالقوه میتواند با اتهامات سیاسی و مدنی مواجه شود، آگاهی از حداقل حقوق قانونی، یک ضرورت حیاتی است.
🔹نباید فراموش کرد که قربانیان بیدادگاههای جمهوری اسلامی فقط فعالان سیاسی نیستند؛ بخش بزرگی از آنان متهمان جرائم عمومیاند. کتاب «حقوق متهم به زبان ساده» به شکلی تدوین شده تا برای تمام شهروندان راهنمایی اولیه و ضروری باشد.
📖 نسخههای کامل این کتاب، به صورت مکتوب و صوتی، به پنج زبان در وبسایت بنیاد شیرین عبادی در دسترس است.
این مجموعه را به دوستان و اطرافیان معرفی کنید؛ دانستن حقوق، اولین گام در دفاع از حقوق است.
@ShirinEbadiofficial
برادرت را میکشند، بعد تو را به «تحریک به جنگ» متهم میکنند!
🔹زهرا سعیدیانجو، خواهر میلاد سعیدیانجو، جوانی که در جریان اعتراضات مردمی با گلوله نیروهای امنیتی کشته شد، حالا خود به دادگاه انقلاب اهواز احضار شده است. برادر میلاد با انتشار احضاریه در شبکههای اجتماعی نوشته که برای خواهرش اتهاماتی عجیب و سنگین از جمله «اغوا و تحریک مردم به جنگ و کشتار یکدیگر به قصد برهمزدن امنیت کشور» و «تبلیغ علیه نظام» صادر شده است.
🔹در کشوری که حکومت، خود بزرگترین تولیدکنندهی مرگ است، چنین اتهاماتی تراژیک و مضحک به نظر میرسند. جمهوری اسلامی، که با اعدامهای روزانه، سرکوب خیابانی، شکنجهی زندانیان و جنگافروزی در منطقه، هر روز بوی خون و ویرانی میدهد، حالا خانوادهی قربانیانش را نیز به «تحریک به کشتار» متهم میکند. گویی تنها «امنیت» مطلوب این نظام، سکوتِ مردم است.
🔹زهرا سعیدیانجو نه اسلحه دارد و نه نفوذ سیاسی؛ تنها سلاح او، صدای دادخواهی است، صدایی که از دلِ سوگ و رنج برخاسته و خواهان عدالت است. اما در نظامی که دادخواهی را تهدید میداند و عدالت را برنمیتابد، حتی اشک و یادآوری حقیقت، به جرم امنیتی بدل میشود.
🔹جمهوری اسلامی عاشق جنگ است، جنگ با حقیقت، با زنان، با عدالت و با حافظهی مردم. اما تا وقتی کسانی چون زهرا هنوز صدایشان را بالا میبرند، این حکومت هرچقدر هم اعدام کند و بترساند، بازندهی بزرگ تاریخ خواهد بود.
@ShirinEbadiofficial
🔹زهرا سعیدیانجو، خواهر میلاد سعیدیانجو، جوانی که در جریان اعتراضات مردمی با گلوله نیروهای امنیتی کشته شد، حالا خود به دادگاه انقلاب اهواز احضار شده است. برادر میلاد با انتشار احضاریه در شبکههای اجتماعی نوشته که برای خواهرش اتهاماتی عجیب و سنگین از جمله «اغوا و تحریک مردم به جنگ و کشتار یکدیگر به قصد برهمزدن امنیت کشور» و «تبلیغ علیه نظام» صادر شده است.
🔹در کشوری که حکومت، خود بزرگترین تولیدکنندهی مرگ است، چنین اتهاماتی تراژیک و مضحک به نظر میرسند. جمهوری اسلامی، که با اعدامهای روزانه، سرکوب خیابانی، شکنجهی زندانیان و جنگافروزی در منطقه، هر روز بوی خون و ویرانی میدهد، حالا خانوادهی قربانیانش را نیز به «تحریک به کشتار» متهم میکند. گویی تنها «امنیت» مطلوب این نظام، سکوتِ مردم است.
🔹زهرا سعیدیانجو نه اسلحه دارد و نه نفوذ سیاسی؛ تنها سلاح او، صدای دادخواهی است، صدایی که از دلِ سوگ و رنج برخاسته و خواهان عدالت است. اما در نظامی که دادخواهی را تهدید میداند و عدالت را برنمیتابد، حتی اشک و یادآوری حقیقت، به جرم امنیتی بدل میشود.
🔹جمهوری اسلامی عاشق جنگ است، جنگ با حقیقت، با زنان، با عدالت و با حافظهی مردم. اما تا وقتی کسانی چون زهرا هنوز صدایشان را بالا میبرند، این حکومت هرچقدر هم اعدام کند و بترساند، بازندهی بزرگ تاریخ خواهد بود.
@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎶ساقی.
🔹زندهیاد ویگن
«شادی و زندگی حق مردم است. زنده می مانیم تا خشم خود را بر ستمگر فریاد زنیم»
@ShirinEbadiofficial
🔹زندهیاد ویگن
«شادی و زندگی حق مردم است. زنده می مانیم تا خشم خود را بر ستمگر فریاد زنیم»
@ShirinEbadiofficial
