اتاق وضعیت یا اتاق اعتراف؟ ایران به شفافیت نیاز دارد، نه ناظر
🔹میگویند چیزی به اسم «اتاق وضعیتِ عفاف و حجاب» به راه افتاده و ۸۰ هزار «ناظر مردمی» هم آمادهاند. انگار مشکل ایران کمبود ناظر حجاب بود، نه نان و کار و آزادی و نه بیبرقی و بیآبی!این هم به فهرست نهادهایی اضافه شد که از صبح تا شب بودجه میگیرند تا روی مو و لباس مردم پروژه اجرا کنند: از ستاد امر به معروف (با حکم مستقیم رهبر و مأموریت هماهنگی با پلیس، قوه قضاییه و حتی سپاه) گرفته تا پلیس ارشاد/فرماندهی انتظامی، دادستانی و قوه قضاییه، صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، و حتی وزارتخانههایی مثل ارشاد، آموزشوپرورش، علوم، بهداشت، ارتباطات، راه و شهرسازی، میراث فرهنگی و… که طبق «قانون عفاف و حجاب» هرکدام وظیفه دارند در مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها، حملونقل، گردشگری و رسانه، پوشش و رفتار شهروندان را رصد و تنبیه کنند. این یک معماری سراسری کنترلگری است.
🔹وقتی قانونی که باید «آموزش و فرهنگ» بدهد، به جدول مأموریت برای دهها نهاد تبدیل میشود، از تولید سریال و پوشاندن مانکن در تبلیغات تا طراحی الگوی لباس در مدارس و «پاکسازی» گردشگری، نتیجهاش همان است که میبینیم: جرمانگاریِ زندگی روزمره. بالا دستیها همزمان از «تکیه به مردم» حرف میزنند و شبکهی چندلایهی پلیس، دادستانی، فتا و دستگاههای فرهنگی را برای تعقیب «بیحجابی» به راه میاندازند. میکنند. یک روز با گشت ارشاد، روز دیگر با دوربین، و حالا با «ناظر مردمی».
🔹اگر واقعا قرار است «وضعیتی» را بسنجیم، اتاقش اینجاست: اتاق مراقبت ویژهی حقوق بشر. اولین نسخه ساده است: اجرای فوری اصل تناسب و ضرورت، توقف برخوردهای فراقانونی، لغو «قانون عفاف و حجاب» و همه آییننامههای تبعیضآمیز، و پاسخگویی نهادی به آزار و خشونت علیه زنان. جامعه مدنی هم کار خودش را بکند: مستندسازی موارد نقض، حمایت حقوقی از قربانیان، و مطالبهی تحریمِ هدفمند مقامات قضایی–امنیتی که این سیاست را پیش میبرند. ایران نه به «اتاق وضعیت عفاف»، که به اتاق شفافیت و پاسخگویی نیاز دارد.
@ShirinEbadiofficial
🔹میگویند چیزی به اسم «اتاق وضعیتِ عفاف و حجاب» به راه افتاده و ۸۰ هزار «ناظر مردمی» هم آمادهاند. انگار مشکل ایران کمبود ناظر حجاب بود، نه نان و کار و آزادی و نه بیبرقی و بیآبی!این هم به فهرست نهادهایی اضافه شد که از صبح تا شب بودجه میگیرند تا روی مو و لباس مردم پروژه اجرا کنند: از ستاد امر به معروف (با حکم مستقیم رهبر و مأموریت هماهنگی با پلیس، قوه قضاییه و حتی سپاه) گرفته تا پلیس ارشاد/فرماندهی انتظامی، دادستانی و قوه قضاییه، صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، و حتی وزارتخانههایی مثل ارشاد، آموزشوپرورش، علوم، بهداشت، ارتباطات، راه و شهرسازی، میراث فرهنگی و… که طبق «قانون عفاف و حجاب» هرکدام وظیفه دارند در مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها، حملونقل، گردشگری و رسانه، پوشش و رفتار شهروندان را رصد و تنبیه کنند. این یک معماری سراسری کنترلگری است.
🔹وقتی قانونی که باید «آموزش و فرهنگ» بدهد، به جدول مأموریت برای دهها نهاد تبدیل میشود، از تولید سریال و پوشاندن مانکن در تبلیغات تا طراحی الگوی لباس در مدارس و «پاکسازی» گردشگری، نتیجهاش همان است که میبینیم: جرمانگاریِ زندگی روزمره. بالا دستیها همزمان از «تکیه به مردم» حرف میزنند و شبکهی چندلایهی پلیس، دادستانی، فتا و دستگاههای فرهنگی را برای تعقیب «بیحجابی» به راه میاندازند. میکنند. یک روز با گشت ارشاد، روز دیگر با دوربین، و حالا با «ناظر مردمی».
🔹اگر واقعا قرار است «وضعیتی» را بسنجیم، اتاقش اینجاست: اتاق مراقبت ویژهی حقوق بشر. اولین نسخه ساده است: اجرای فوری اصل تناسب و ضرورت، توقف برخوردهای فراقانونی، لغو «قانون عفاف و حجاب» و همه آییننامههای تبعیضآمیز، و پاسخگویی نهادی به آزار و خشونت علیه زنان. جامعه مدنی هم کار خودش را بکند: مستندسازی موارد نقض، حمایت حقوقی از قربانیان، و مطالبهی تحریمِ هدفمند مقامات قضایی–امنیتی که این سیاست را پیش میبرند. ایران نه به «اتاق وضعیت عفاف»، که به اتاق شفافیت و پاسخگویی نیاز دارد.
@ShirinEbadiofficial
یحیی ناصری را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قزلحصار، تصویر تمام ایران؛ انسانهایی در انتظار عدالت
🔹اعتصاب زندانیان محکوم به اعدام در زندان قزلحصار وارد ششمین روز خود شد. در روز دوم درباره این اعتصاب گسترده و تشدید صدودر و اجرای احکام اعدام هشدار داده بودم. امروز، در ششمین روز این اعتصاب، بیش از ۱۵۰۰ زندانی محکوم به اعدام هنوز ایستادهاند؛ در برابر حکومتی که مرگ را ابزار نظم میداند. آنان میدانند شاید همین فردا نامشان در فهرست اعدامیها باشد، اما گرسنگی را انتخاب کردهاند تا بگویند: «دیگر بس است.»
🔹بارها گفتهام و باز هم تکرار میکنم: فریاد نه به اعدام از همیشه رساتر است، اما هنوز کافی نیست. هر روز دهها طناب در ایران بالا میرود، بیآنکه جامعه به اندازهی درد تپندهی این انسانها واکنش نشان دهد. این ۱۵۰۰ نفر انساناند، نه آمار، عدد و رقم روی کاغذ نیستند! حتی اگر برخی از آنان با اتهامات مواد مخدر یا جرائم دیگر روبهرو باشند، آنان نیز قربانی فقر، تبعیض و ساختار فاسدیاند که جمهوری اسلامی ساخته است.
🔹ما نمیتوانیم تنها برای زندانیان سیاسی یا عقیدتی فریاد بزنیم و دیگران را فراموش کنیم. تا زمانی که جامعهی ایران یکصدا نگوید «نه به اعدام»، این حکومت هر روز جان تازهای از مردم خواهد گرفت. وقت آن است که همه آحاد جمعه،معلمان، کارگران، دانشجویان، هنرمندان، و صد البته جریانهای مختلف اپوزوسیون این فریاد را تکرار کنند. این فقط مبارزه برای نجات ۱۵۰۰ نفر نیست، بلکه برای بازگرداندن حرمت جان انسان در سرزمینی است که جان، ارزانترین کالاست.
🎬 ویدیو مربوط به روز گذشته است. تا این لحظه ویدیویی از روز ششم به دستمان نرسیده است اما مطلع هستیم که اعتصاب ادامه دارد.
@ShirinEbadiofficial
🔹اعتصاب زندانیان محکوم به اعدام در زندان قزلحصار وارد ششمین روز خود شد. در روز دوم درباره این اعتصاب گسترده و تشدید صدودر و اجرای احکام اعدام هشدار داده بودم. امروز، در ششمین روز این اعتصاب، بیش از ۱۵۰۰ زندانی محکوم به اعدام هنوز ایستادهاند؛ در برابر حکومتی که مرگ را ابزار نظم میداند. آنان میدانند شاید همین فردا نامشان در فهرست اعدامیها باشد، اما گرسنگی را انتخاب کردهاند تا بگویند: «دیگر بس است.»
🔹بارها گفتهام و باز هم تکرار میکنم: فریاد نه به اعدام از همیشه رساتر است، اما هنوز کافی نیست. هر روز دهها طناب در ایران بالا میرود، بیآنکه جامعه به اندازهی درد تپندهی این انسانها واکنش نشان دهد. این ۱۵۰۰ نفر انساناند، نه آمار، عدد و رقم روی کاغذ نیستند! حتی اگر برخی از آنان با اتهامات مواد مخدر یا جرائم دیگر روبهرو باشند، آنان نیز قربانی فقر، تبعیض و ساختار فاسدیاند که جمهوری اسلامی ساخته است.
🔹ما نمیتوانیم تنها برای زندانیان سیاسی یا عقیدتی فریاد بزنیم و دیگران را فراموش کنیم. تا زمانی که جامعهی ایران یکصدا نگوید «نه به اعدام»، این حکومت هر روز جان تازهای از مردم خواهد گرفت. وقت آن است که همه آحاد جمعه،معلمان، کارگران، دانشجویان، هنرمندان، و صد البته جریانهای مختلف اپوزوسیون این فریاد را تکرار کنند. این فقط مبارزه برای نجات ۱۵۰۰ نفر نیست، بلکه برای بازگرداندن حرمت جان انسان در سرزمینی است که جان، ارزانترین کالاست.
🎬 ویدیو مربوط به روز گذشته است. تا این لحظه ویدیویی از روز ششم به دستمان نرسیده است اما مطلع هستیم که اعتصاب ادامه دارد.
@ShirinEbadiofficial
در ایران، بوسیدن دست کارگر جرم است؛ له کردن زندگیاش نه
🔹در کشوری که کارگر با حداقل حقوق و بدون بیمه، هر روز در کارگاههای ناایمن و کارخانههای ویران جان میگذارد، حالا یک کارفرما را نه به خاطر استثمار یا نقض حقوق کارگران، بلکه به خاطر بوسیدن دست یک زن کارگر احضار کردهاند.
🔹دادستان مشهد گفته این کار «نامتعارف و مجرمانه» است. این همان نظامی است که سالهاست با وقاحت تمام، فقر و تحقیر را قانونی کرده اما از بوسهای ساده بر دستان کارگر به لرزه میافتد.
🔹کارفرما، علیرضا نبی، در ویدیویی که منتشر شد گفت: «بر دستان مادران با غیرتمان بوسه میزنیم؛ زنانی که به شرافت و غیرت معنا بخشیدند.» اما برای حکومت، همین جمله کافی بود تا قوه قضاییه را به حرکت درآورد. اگر او همان کارگر را اخراج کرده بود، بیمهاش را نمیداد، یا حقوقش را ماهها معوق میگذاشت، هیچ دادستانی صدایش درنمیآمد. در این کشور، کارگر حق ندارد محترم باشد، باید محتاج باشد، باید مطیع بماند.
🔹آنچه رخ داده فقط یک حادثهی خبری نیست؛ نماد وارونگی اخلاقی و حقوقی در جمهوری اسلامی است. حکومتی که زنان را در خیابانها به خاطر موهایشان تعقیب میکند، حالا از «غیرت» حرف میزند. دستگاهی که در کارخانهها، بیمارستانها و مدارس، سالهاست نیروی کار را بدون قرارداد و امنیت شغلی رها کرده، امروز بوسهای از سر احترام را «رفتار مجرمانه» میخواند.
در این منطق بیمار، انسانیت جرم است چون یادآور چیزی است که حکومت از آن بیزار است: کرامت.
🔹در نظامی که عدالت و انسانیت معکوس شده، اگر کارگر را بکشی، آزاد میمانی؛ اگر دستش را ببوسی، احضار میشوی.
@ShirinEbadiofficial
🔹در کشوری که کارگر با حداقل حقوق و بدون بیمه، هر روز در کارگاههای ناایمن و کارخانههای ویران جان میگذارد، حالا یک کارفرما را نه به خاطر استثمار یا نقض حقوق کارگران، بلکه به خاطر بوسیدن دست یک زن کارگر احضار کردهاند.
🔹دادستان مشهد گفته این کار «نامتعارف و مجرمانه» است. این همان نظامی است که سالهاست با وقاحت تمام، فقر و تحقیر را قانونی کرده اما از بوسهای ساده بر دستان کارگر به لرزه میافتد.
🔹کارفرما، علیرضا نبی، در ویدیویی که منتشر شد گفت: «بر دستان مادران با غیرتمان بوسه میزنیم؛ زنانی که به شرافت و غیرت معنا بخشیدند.» اما برای حکومت، همین جمله کافی بود تا قوه قضاییه را به حرکت درآورد. اگر او همان کارگر را اخراج کرده بود، بیمهاش را نمیداد، یا حقوقش را ماهها معوق میگذاشت، هیچ دادستانی صدایش درنمیآمد. در این کشور، کارگر حق ندارد محترم باشد، باید محتاج باشد، باید مطیع بماند.
🔹آنچه رخ داده فقط یک حادثهی خبری نیست؛ نماد وارونگی اخلاقی و حقوقی در جمهوری اسلامی است. حکومتی که زنان را در خیابانها به خاطر موهایشان تعقیب میکند، حالا از «غیرت» حرف میزند. دستگاهی که در کارخانهها، بیمارستانها و مدارس، سالهاست نیروی کار را بدون قرارداد و امنیت شغلی رها کرده، امروز بوسهای از سر احترام را «رفتار مجرمانه» میخواند.
در این منطق بیمار، انسانیت جرم است چون یادآور چیزی است که حکومت از آن بیزار است: کرامت.
🔹در نظامی که عدالت و انسانیت معکوس شده، اگر کارگر را بکشی، آزاد میمانی؛ اگر دستش را ببوسی، احضار میشوی.
@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کنفرانس «حقوق بشر در ایران پس از جمهوری اسلامی» به میزبانی سازمان حقوق بشر ایران
🔹ایران بعد از جمهوری اسلامی، برای اینکه پایدار بماند، باید اختلافاتی را که سالیان سال موجب افتراق ما شده، کنار بگذارد. دوستان عزیز، اختلافنظر همیشه وجود دارد، اما ما همه بر سر مفاهیم باارزشی توافق داریم: مفاهیمی مانند آزادی بیان و حقوق بشر. اینها ارزشهای انسانیاند که هر انسان ذیشعوری آنها را میپذیرد. کمتر کسی را میتوان یافت که از عقل متعارف برخوردار باشد و بگوید «قتل و غارت خوب است». نه، همه میگویند بد است.
🔹اما این مفاهیمِ باارزش وقتی به عرصه عمل میآیند، مصداق پیدا میکنند و اختلافها دقیقاً در همین مصداقها شکل میگیرد، نه در خود مفهوم.
🔹میخواهم با دو مثال ساده این موضوع را نشان بدهم: آزادی تجمعات و اعتراضات از اصول بنیادین حقوق بشر است و همه ما به آن معتقدیم. بسیاری از ما که «زهرخوردهی جمهوری اسلامی» هستیم، به خاطر باور به همین آزادیها چنین وضعی داریم. خود من هم به خاطر تأسیس «کانون مدافعان حقوق بشر» و فعالیتهایم، امروز در خدمت شما هستم. خیلی از شما هم همین مسیر را رفتهاید.
خب، پس همه ما معتقد به آزادی تجمعات و اعتراضات خیابانی هستیم. اما سؤال این است: چرا جامعهی ما پر از زندانی است؟ مگر جز این است که مردم فقط به خیابان رفتند و اعتراض کردند؟ همین آزادی تجمعات در حرف، پذیرفتهشده است، ولی در عمل جرمانگاری میشود.
🔹مثال دوم: فرض کنید من، در فردای ایران، بخواهم حزبی به نام «استقلال جمهوری همدان» تأسیس کنم. آیا شما قبول میکنید؟ بعضیها خواهند گفت بله، بعضی نه. همینجا اختلاف مصداقی شکل میگیرد.
🔹یا مثال دیگر: یکی از انتقادهایی که به آقای پهلوی وارد میشود این است که خودش با ملایمت صحبت میکند اما برخی از اطرافیانش تند، توهینآمیز حرف میزنند. من مصاحبهای از ایشان دیدم؛ خبرنگار از او پرسید: «چرا اطرافیانت با ادبیات توهینآمیز حرف میزنند؟» گفت: «من چه کار کنم؟ من همیشه گفتهام حرف مرا از زبان خودم بشنوید، نمیتوانم دهان مردم را بگیرم.» خبرنگار گفت: «اما بعضی از آنها در دفتر خودت کار میکنند.» آقای پهلوی پاسخ داد: «یعنی چون تند حرف میزنند باید اخراجشان کنم؟ خب، فرق من با تلویزیون جمهوری اسلامی چه میشود؟»
🔹من آن موقع فکر کردم، راست میگوید. اگر خود من بودم و مثلاً دخترم بیاید و بگوید: «مرگ بر این، مرگ بر آن»، چه کارش میکردم؟ آیا به او میگفتم از خانهام برو بیرون؟ یا سکوت میکردم؟ یا سعی میکردم با گفتوگو اصلاحش کنم همینجاست که انسان متوجه میشود: ما نباید با هم تعارف کنیم. همهمان قبول داریم که «زبان ملایم» خوب است، اما مصداقش را باید تعریف کنیم.
🔹اگر اینجا جمع شدهایم تا دربارهی ائتلاف صحبت کنیم، باید روی مصادیق گفتوگو کنیم، نه فقط روی مفاهیم. مثلاً از کسانی که معتقد به وحدت سرزمینی هستند، بپرسم: آیا من اجازه دارم حزبی برای استقلال همدان درست کنم؟ یا اگر کسی در خانهاش شعار تند میدهد، باید بیرونش کرد؟ اینها همه مثالهایی از همان مصادیقاند.
🔹من صدها نمونه از این نوع تناقضها میتوانم برای هر بند از حقوق بشر بیاورم؛ جایی که ما در مفهوم متحدیم ولی در مصداق دچار اختلاف میشویم. خیلیها میگویند: «قانون اساسی باید بر پایه حقوق بشر نوشته شود.» عالی است! اما اگر قانون فقط حقوق بشر باشد، پس دادگاهها چه میشوند؟ دادگاهها هستند که تفسیر میکنند آزادی بیان چه سقفی داشته باشد و آزادی احزاب تا کجا مجاز است یا حق اعتراض چطور اعمال میشود.
🔹پس نه در ایران و نه در هیچ جای جهان، ما توافق مطلق بر سر مصادیق نداریم. اگر هدف ما ائتلاف است، بیایید روراست و صادق باشیم. شعارهای کلی را کنار بگذاریم، بنشینیم و دربارهی مصادیق واقعی گفتوگو کنیم. ما که جمع کوچکی هستیم، اگر بتوانیم بر سر مصادیق به توافق برسیم، شاید بتوانیم الگوی تفاهم برای میلیونها ایرانی باشیم.
اما راه درست این است که از سؤالهای سخت فرار نکنیم. برویم سراغ همان سؤالهای دشوار:
به چه میگوییم آزادی بیان؟
به چه میگوییم حق اعتراض؟
به چه میگوییم دادرسی عادلانه؟
🔹فقط وقتی پاسخ این پرسشها را روشن کنیم، گفتوگوی ما از شعار فراتر میرود و میشود پایهی تفاهمی واقعی.
🔸من از همهی سروران حاضر، که از من باسابقهتر و آگاهترند، سپاسگزارم و امیدوارم امروز سخنانی بشنوم که چشم منِ نابینا را باز کند. چون صادقانه بگویم، من هنوز خودم را نابینا میدانم.
@ShirinEbadiofficial
🔹ایران بعد از جمهوری اسلامی، برای اینکه پایدار بماند، باید اختلافاتی را که سالیان سال موجب افتراق ما شده، کنار بگذارد. دوستان عزیز، اختلافنظر همیشه وجود دارد، اما ما همه بر سر مفاهیم باارزشی توافق داریم: مفاهیمی مانند آزادی بیان و حقوق بشر. اینها ارزشهای انسانیاند که هر انسان ذیشعوری آنها را میپذیرد. کمتر کسی را میتوان یافت که از عقل متعارف برخوردار باشد و بگوید «قتل و غارت خوب است». نه، همه میگویند بد است.
🔹اما این مفاهیمِ باارزش وقتی به عرصه عمل میآیند، مصداق پیدا میکنند و اختلافها دقیقاً در همین مصداقها شکل میگیرد، نه در خود مفهوم.
🔹میخواهم با دو مثال ساده این موضوع را نشان بدهم: آزادی تجمعات و اعتراضات از اصول بنیادین حقوق بشر است و همه ما به آن معتقدیم. بسیاری از ما که «زهرخوردهی جمهوری اسلامی» هستیم، به خاطر باور به همین آزادیها چنین وضعی داریم. خود من هم به خاطر تأسیس «کانون مدافعان حقوق بشر» و فعالیتهایم، امروز در خدمت شما هستم. خیلی از شما هم همین مسیر را رفتهاید.
خب، پس همه ما معتقد به آزادی تجمعات و اعتراضات خیابانی هستیم. اما سؤال این است: چرا جامعهی ما پر از زندانی است؟ مگر جز این است که مردم فقط به خیابان رفتند و اعتراض کردند؟ همین آزادی تجمعات در حرف، پذیرفتهشده است، ولی در عمل جرمانگاری میشود.
🔹مثال دوم: فرض کنید من، در فردای ایران، بخواهم حزبی به نام «استقلال جمهوری همدان» تأسیس کنم. آیا شما قبول میکنید؟ بعضیها خواهند گفت بله، بعضی نه. همینجا اختلاف مصداقی شکل میگیرد.
🔹یا مثال دیگر: یکی از انتقادهایی که به آقای پهلوی وارد میشود این است که خودش با ملایمت صحبت میکند اما برخی از اطرافیانش تند، توهینآمیز حرف میزنند. من مصاحبهای از ایشان دیدم؛ خبرنگار از او پرسید: «چرا اطرافیانت با ادبیات توهینآمیز حرف میزنند؟» گفت: «من چه کار کنم؟ من همیشه گفتهام حرف مرا از زبان خودم بشنوید، نمیتوانم دهان مردم را بگیرم.» خبرنگار گفت: «اما بعضی از آنها در دفتر خودت کار میکنند.» آقای پهلوی پاسخ داد: «یعنی چون تند حرف میزنند باید اخراجشان کنم؟ خب، فرق من با تلویزیون جمهوری اسلامی چه میشود؟»
🔹من آن موقع فکر کردم، راست میگوید. اگر خود من بودم و مثلاً دخترم بیاید و بگوید: «مرگ بر این، مرگ بر آن»، چه کارش میکردم؟ آیا به او میگفتم از خانهام برو بیرون؟ یا سکوت میکردم؟ یا سعی میکردم با گفتوگو اصلاحش کنم همینجاست که انسان متوجه میشود: ما نباید با هم تعارف کنیم. همهمان قبول داریم که «زبان ملایم» خوب است، اما مصداقش را باید تعریف کنیم.
🔹اگر اینجا جمع شدهایم تا دربارهی ائتلاف صحبت کنیم، باید روی مصادیق گفتوگو کنیم، نه فقط روی مفاهیم. مثلاً از کسانی که معتقد به وحدت سرزمینی هستند، بپرسم: آیا من اجازه دارم حزبی برای استقلال همدان درست کنم؟ یا اگر کسی در خانهاش شعار تند میدهد، باید بیرونش کرد؟ اینها همه مثالهایی از همان مصادیقاند.
🔹من صدها نمونه از این نوع تناقضها میتوانم برای هر بند از حقوق بشر بیاورم؛ جایی که ما در مفهوم متحدیم ولی در مصداق دچار اختلاف میشویم. خیلیها میگویند: «قانون اساسی باید بر پایه حقوق بشر نوشته شود.» عالی است! اما اگر قانون فقط حقوق بشر باشد، پس دادگاهها چه میشوند؟ دادگاهها هستند که تفسیر میکنند آزادی بیان چه سقفی داشته باشد و آزادی احزاب تا کجا مجاز است یا حق اعتراض چطور اعمال میشود.
🔹پس نه در ایران و نه در هیچ جای جهان، ما توافق مطلق بر سر مصادیق نداریم. اگر هدف ما ائتلاف است، بیایید روراست و صادق باشیم. شعارهای کلی را کنار بگذاریم، بنشینیم و دربارهی مصادیق واقعی گفتوگو کنیم. ما که جمع کوچکی هستیم، اگر بتوانیم بر سر مصادیق به توافق برسیم، شاید بتوانیم الگوی تفاهم برای میلیونها ایرانی باشیم.
اما راه درست این است که از سؤالهای سخت فرار نکنیم. برویم سراغ همان سؤالهای دشوار:
به چه میگوییم آزادی بیان؟
به چه میگوییم حق اعتراض؟
به چه میگوییم دادرسی عادلانه؟
🔹فقط وقتی پاسخ این پرسشها را روشن کنیم، گفتوگوی ما از شعار فراتر میرود و میشود پایهی تفاهمی واقعی.
🔸من از همهی سروران حاضر، که از من باسابقهتر و آگاهترند، سپاسگزارم و امیدوارم امروز سخنانی بشنوم که چشم منِ نابینا را باز کند. چون صادقانه بگویم، من هنوز خودم را نابینا میدانم.
@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹بخشی از اجرای ارکستر جوان مانجین به رهبری و آهنگسازی ارسلان کامکار و همخوانی مریم ابراهیمپور
@ShirinEbadiofficial
@ShirinEbadiofficial
مهدی محمودیان را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۹ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز یکشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۹ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
تبعیض در دانشگاه؛ اعتراض به رانت حشدالشعبی، پاسخ با بازداشت
🔹پنج تن از دانشجویان بازداشتی همدان هنوز بلاتکلیفند. دانشجویان معترض در همدان با «خارجی بودن» دانشجویان دیگر مشکلی نداشتند؛ اعتراضشان به تبعیض، رانت، و رفتار زنندهی گروهی بود که به واسطهی روابط امنیتی و سیاسی جمهوری اسلامی، با امتیازهای ویژه وارد دانشگاه شدهاند.
اما حکومت، به جای شنیدن صدای دانشجویان، بازداشتشان کرد.
🔹روز شنبه ۱۹ مهرماه، در پی تجمعات اعتراضی دانشجویان در دانشگاه بوعلی سینا و مقابل فرمانداری همدان، دستکم هفت تن به نامهای تینا درویشی، پگاه پاپی، امید کرمی، علیرضا قربی، مهرداد (مهراد) سیفی، دانیال و مرتضی بازداشت شدند.
تینا درویشی و پگاه پاپی با وثیقه آزاد شدند، اما دیگران همچنان در بازداشتاند و در بلاتکلیفی در زندان همدان نگه داشته میشوند.
🔹این دانشجویان فقط از یک چیز گفتند: از عدالت.
آنها پرسیدند چرا دانشجویان منتسب به «حشدالشعبی» باید در خوابگاهها و کلاسها با امتیاز و امنیت ویژه رفتار ببینند، در حالی که خودِ دانشجوی ایرانی برای یک اعتراض ساده باید به بازداشتگاه برود؟
🔹جمهوری اسلامی اگر واقعاً به تحصیل «دانشجویان خارجی» اهمیت میداد، برای هزاران کودک افغانستانی محروم از تحصیل کاری میکرد. اگر دغدغهاش آموزش بود، دانشآموزان بلوچِ بیشناسنامه را از مدرسه بیرون نمیکرد.
🔹اما این نظام نه از سر انساندوستی، بلکه از سر سیاست نوچهپروری و مصلحت امنیتی به سراغ دانشگاهها آمده است؛ دانشگاهی که روزگاری مرکز تفکر و پرسشگری بود، امروز به پایگاه تبلیغاتی و نفوذ نیروهای وابسته به شبهنظامیان خارجی تبدیل میشود.
🔹جمهوری اسلامی در حال تبدیل مراکز علمی به سنگرهای ایدئولوژیک است؛ همان مدلی که سالها در عراق و لبنان و سوریه اجرا کرد، اما حکومت نسل جدید، و ظرفیت دانشگاه را نادیده گرفته. این بار کج به مقصد نخواهد رسید!
@ShirinEbadiofficial
🔹پنج تن از دانشجویان بازداشتی همدان هنوز بلاتکلیفند. دانشجویان معترض در همدان با «خارجی بودن» دانشجویان دیگر مشکلی نداشتند؛ اعتراضشان به تبعیض، رانت، و رفتار زنندهی گروهی بود که به واسطهی روابط امنیتی و سیاسی جمهوری اسلامی، با امتیازهای ویژه وارد دانشگاه شدهاند.
اما حکومت، به جای شنیدن صدای دانشجویان، بازداشتشان کرد.
🔹روز شنبه ۱۹ مهرماه، در پی تجمعات اعتراضی دانشجویان در دانشگاه بوعلی سینا و مقابل فرمانداری همدان، دستکم هفت تن به نامهای تینا درویشی، پگاه پاپی، امید کرمی، علیرضا قربی، مهرداد (مهراد) سیفی، دانیال و مرتضی بازداشت شدند.
تینا درویشی و پگاه پاپی با وثیقه آزاد شدند، اما دیگران همچنان در بازداشتاند و در بلاتکلیفی در زندان همدان نگه داشته میشوند.
🔹این دانشجویان فقط از یک چیز گفتند: از عدالت.
آنها پرسیدند چرا دانشجویان منتسب به «حشدالشعبی» باید در خوابگاهها و کلاسها با امتیاز و امنیت ویژه رفتار ببینند، در حالی که خودِ دانشجوی ایرانی برای یک اعتراض ساده باید به بازداشتگاه برود؟
🔹جمهوری اسلامی اگر واقعاً به تحصیل «دانشجویان خارجی» اهمیت میداد، برای هزاران کودک افغانستانی محروم از تحصیل کاری میکرد. اگر دغدغهاش آموزش بود، دانشآموزان بلوچِ بیشناسنامه را از مدرسه بیرون نمیکرد.
🔹اما این نظام نه از سر انساندوستی، بلکه از سر سیاست نوچهپروری و مصلحت امنیتی به سراغ دانشگاهها آمده است؛ دانشگاهی که روزگاری مرکز تفکر و پرسشگری بود، امروز به پایگاه تبلیغاتی و نفوذ نیروهای وابسته به شبهنظامیان خارجی تبدیل میشود.
🔹جمهوری اسلامی در حال تبدیل مراکز علمی به سنگرهای ایدئولوژیک است؛ همان مدلی که سالها در عراق و لبنان و سوریه اجرا کرد، اما حکومت نسل جدید، و ظرفیت دانشگاه را نادیده گرفته. این بار کج به مقصد نخواهد رسید!
@ShirinEbadiofficial
کودک هفتساله عرب با شلیک مستقیم نیروهای انتظامی کشته شد
🔹ذوالفقار شریفی فقط هفت سال داشت. جمعهشب، مثل هر شب، کنار خواهر و پدر و مادرش سوار ماشین شد. در جادهی روستای بیتکوّار، هنوز چند صد متر تا خانهشان مانده بود که مأموران انتظامی پشت ایست بازرسی تازهتأسیسی را سد کردند. هیچ اخطاری، هیچ علامتی برای توقف ندادند. ناگهان شلیکها شروع شد. گلولهها به بدن ذوالفقار خورد و همانجا جان داد. خواهر کوچکش زخمی شد و خون روی صندلی عقب پخش شد. چند ساعت بعد، صدای تلفن ادارهی اطلاعات بود که خبر مرگ کودک را رساند و به خانواده هشدار داد سکوت کنند.
🔹قتل این فرشته کوچک یک اتفاق نیست؛ تکرارِ همان الگویی است که سالهاست در این کشور جریان دارد: تیراندازی بیضابطه و بدون اخطار، انکار، تهدید خانواده و بعد همان رفتاری که در همدان، فارس، اصفهان، سیستان و بلوچستان هم تکرار شده، از زنانی که به خاطر پوشششان هدف گلوله قرار گرفتند تا کودکانی که تنها اشتباهشان، عبور از جادهای اشتباه بود. وقتی حافظان امنیت!! ماشه را بهجای قانون میفشارند، هر خیابان و جادهای میتواند صحنهی قتل شود.
🔹در این سرزمین، دیگر «ایست بازرسی» یعنی احتمال مرگ. ذوالفقار قربانی گلولهای شد که از سینهی بیمسئولیتی شلیک شد، اما قاتل او فقط آن مأمور نیست، سیستمی است که خشونت را نهادینه کرده و پشیزی برای کرامت انسانی ارزش قائل نیست. تا این چرخهی مصونیت از مجازات شکسته نشود، تا پاسخی شفاف و دادخواهی واقعی شکل نگیرد، نام ذوالفقار هم کنار فهرست بلند کودکان و زنان و مردانی خواهد ماند که بیگناه روانه خاک شدند.
@ShirinEbadiofficial
🔹ذوالفقار شریفی فقط هفت سال داشت. جمعهشب، مثل هر شب، کنار خواهر و پدر و مادرش سوار ماشین شد. در جادهی روستای بیتکوّار، هنوز چند صد متر تا خانهشان مانده بود که مأموران انتظامی پشت ایست بازرسی تازهتأسیسی را سد کردند. هیچ اخطاری، هیچ علامتی برای توقف ندادند. ناگهان شلیکها شروع شد. گلولهها به بدن ذوالفقار خورد و همانجا جان داد. خواهر کوچکش زخمی شد و خون روی صندلی عقب پخش شد. چند ساعت بعد، صدای تلفن ادارهی اطلاعات بود که خبر مرگ کودک را رساند و به خانواده هشدار داد سکوت کنند.
🔹قتل این فرشته کوچک یک اتفاق نیست؛ تکرارِ همان الگویی است که سالهاست در این کشور جریان دارد: تیراندازی بیضابطه و بدون اخطار، انکار، تهدید خانواده و بعد همان رفتاری که در همدان، فارس، اصفهان، سیستان و بلوچستان هم تکرار شده، از زنانی که به خاطر پوشششان هدف گلوله قرار گرفتند تا کودکانی که تنها اشتباهشان، عبور از جادهای اشتباه بود. وقتی حافظان امنیت!! ماشه را بهجای قانون میفشارند، هر خیابان و جادهای میتواند صحنهی قتل شود.
🔹در این سرزمین، دیگر «ایست بازرسی» یعنی احتمال مرگ. ذوالفقار قربانی گلولهای شد که از سینهی بیمسئولیتی شلیک شد، اما قاتل او فقط آن مأمور نیست، سیستمی است که خشونت را نهادینه کرده و پشیزی برای کرامت انسانی ارزش قائل نیست. تا این چرخهی مصونیت از مجازات شکسته نشود، تا پاسخی شفاف و دادخواهی واقعی شکل نگیرد، نام ذوالفقار هم کنار فهرست بلند کودکان و زنان و مردانی خواهد ماند که بیگناه روانه خاک شدند.
@ShirinEbadiofficial
شکیلا منفرد به خاطر دفاع از شان انسانی ، از رسیدگی پزشکی محروم شد
🔹هنوز مدت زیادی از قتل سمیه رشیدی به واسطهی عدم رسیدگی پزشکی نگذشته است. حالا شکیلا منفرد، به همراه سایر زندانیان سیاسی، از زندان قرچک به اوین منتقل شده اما با همان سیاستها و محرومیتها روبهروست. مأموران با وجود وخامت حال او از انتقالش به بیمارستان خودداری کردند، چرا که او نپذیرفت بر خلاف قانون با غل و زنجیر به بیمارستان برده شود. در واقع زندانی در طرف قانون ایستاد و ضابط قانون در جبههی بیقانونی. شکیلا منفرد اعلام کرده است که رفتن به بیمارستان با زنجیر تحقیرآمیز است و با شأن انسانی ناسازگار.
🔹اگرچه زندانیان سیاسی زن پس از موج اعتراضات و مرگ سمیه رشیدی از قرچک به اوین منتقل شدند، اما در بر همان پاشنه میچرخد. میگفتیم قرچک جهنم است، حالا میخواهند اوین را هم به قرچک تبدیل کنند. بیتوجهی به وضعیت سلامت زندانیان، ادامهی همان سیاستی است که جان انسان را همواره بیارزش دانسته و قانون را به ابزار سرکوب تبدیل کرده است.
🔹شکیلا منفردنماد زنانی است که در زندانهای جمهوری اسلامی نه بهخاطر جرم، که بهخاطر ایستادگی در برابر تحقیر مجازات میشوند. حکومت حتی از درد و بیماری برای شکستن مقاومت زندانیان استفاده میکند. وقتی یک زندانی برای رفتن به بیمارستان باید میان درمان و کرامت انسانیاش یکی را انتخاب کند، دیگر نمیتوان از قانون، عدالت یا انسانیت سخن گفت. مسئولیت جان شکیلا منفرد و همه زنان زندانی بر عهدهی مقامهای جمهوری اسلامی است؛ و سکوت در برابر این ستم، به معنای مشارکت در آن است.
@ShirinEbadiofficial
🔹هنوز مدت زیادی از قتل سمیه رشیدی به واسطهی عدم رسیدگی پزشکی نگذشته است. حالا شکیلا منفرد، به همراه سایر زندانیان سیاسی، از زندان قرچک به اوین منتقل شده اما با همان سیاستها و محرومیتها روبهروست. مأموران با وجود وخامت حال او از انتقالش به بیمارستان خودداری کردند، چرا که او نپذیرفت بر خلاف قانون با غل و زنجیر به بیمارستان برده شود. در واقع زندانی در طرف قانون ایستاد و ضابط قانون در جبههی بیقانونی. شکیلا منفرد اعلام کرده است که رفتن به بیمارستان با زنجیر تحقیرآمیز است و با شأن انسانی ناسازگار.
🔹اگرچه زندانیان سیاسی زن پس از موج اعتراضات و مرگ سمیه رشیدی از قرچک به اوین منتقل شدند، اما در بر همان پاشنه میچرخد. میگفتیم قرچک جهنم است، حالا میخواهند اوین را هم به قرچک تبدیل کنند. بیتوجهی به وضعیت سلامت زندانیان، ادامهی همان سیاستی است که جان انسان را همواره بیارزش دانسته و قانون را به ابزار سرکوب تبدیل کرده است.
🔹شکیلا منفردنماد زنانی است که در زندانهای جمهوری اسلامی نه بهخاطر جرم، که بهخاطر ایستادگی در برابر تحقیر مجازات میشوند. حکومت حتی از درد و بیماری برای شکستن مقاومت زندانیان استفاده میکند. وقتی یک زندانی برای رفتن به بیمارستان باید میان درمان و کرامت انسانیاش یکی را انتخاب کند، دیگر نمیتوان از قانون، عدالت یا انسانیت سخن گفت. مسئولیت جان شکیلا منفرد و همه زنان زندانی بر عهدهی مقامهای جمهوری اسلامی است؛ و سکوت در برابر این ستم، به معنای مشارکت در آن است.
@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عروسی دختر شمخانی؛ چوب و چماق برای مردم، ثروت و رفاه برای آقازادهها
🔹در کشوری که زن را به خاطر بیحجابی از دانشگاه اخراج میکنند، در خیابان بازداشت میکنند و حتی میکشند، دختر علی شمخانی، مشاور سیاسی علی خامنهای، بدون حجاب و در عروسیای مجلل پایکوبی میکند و فیلمش هم در فضای مجازی دستبهدست میشود؛ نه بازداشتی، نه عذری، نه بیانیهای از ستاد عفاف و حجاب. انگار این قانون کذایی فقط برای «مردم عادی» نوشته شده است.
🔹حکومتی که زنان را برای بیرونآمدن از خانه به مأمور و حکم و گشت ارشاد محتاج کرده، برای خانوادههای خودش آزادی مطلق تجویز میکند. همانهایی که با شعار «حفظ ارزشها» شلاق میزنند، در خلوت خود بیهیچ ارزشی پایکوبی میکنند. ریاکاری در جمهوری اسلامی دیگر پنهان نیست، فیلم دارد، نورپردازی دارد، و بیگمان مجوز هم دارد. مجوزی که با خون مردم امضا شده است.
🔹تجمل و طلا و خندهی مهمانان در این عروسی، آینهی تمامنمای شکافی است که میان مردم و حاکمان دهان باز کرده. همانهایی که به زنان معترض میگویند «بیعفت»، خود با پول همین مردم برای دخترشان جشنی میگیرند که قیمت گلهایش از حقوق چند سال یک کارگر بیشتر است.
🔹دختر شمخانی جشن عروسیش را برگزار کرد، اما جامعه عزادار است. عزادار شرافتی که زیر پای قدرت له شد، عزادار قانونی که فقط برای فقرا و فرودستان اجرا میشود. اگر نام این بیعدالتی «نظام اسلامی» است، پس بیدینی شاید همان آزادی واقعی باشد.
@ShirinEbadiofficial
🔹در کشوری که زن را به خاطر بیحجابی از دانشگاه اخراج میکنند، در خیابان بازداشت میکنند و حتی میکشند، دختر علی شمخانی، مشاور سیاسی علی خامنهای، بدون حجاب و در عروسیای مجلل پایکوبی میکند و فیلمش هم در فضای مجازی دستبهدست میشود؛ نه بازداشتی، نه عذری، نه بیانیهای از ستاد عفاف و حجاب. انگار این قانون کذایی فقط برای «مردم عادی» نوشته شده است.
🔹حکومتی که زنان را برای بیرونآمدن از خانه به مأمور و حکم و گشت ارشاد محتاج کرده، برای خانوادههای خودش آزادی مطلق تجویز میکند. همانهایی که با شعار «حفظ ارزشها» شلاق میزنند، در خلوت خود بیهیچ ارزشی پایکوبی میکنند. ریاکاری در جمهوری اسلامی دیگر پنهان نیست، فیلم دارد، نورپردازی دارد، و بیگمان مجوز هم دارد. مجوزی که با خون مردم امضا شده است.
🔹تجمل و طلا و خندهی مهمانان در این عروسی، آینهی تمامنمای شکافی است که میان مردم و حاکمان دهان باز کرده. همانهایی که به زنان معترض میگویند «بیعفت»، خود با پول همین مردم برای دخترشان جشنی میگیرند که قیمت گلهایش از حقوق چند سال یک کارگر بیشتر است.
🔹دختر شمخانی جشن عروسیش را برگزار کرد، اما جامعه عزادار است. عزادار شرافتی که زیر پای قدرت له شد، عزادار قانونی که فقط برای فقرا و فرودستان اجرا میشود. اگر نام این بیعدالتی «نظام اسلامی» است، پس بیدینی شاید همان آزادی واقعی باشد.
@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸ناوک مژگان
🔹اثری از علی اکبر_شیدا
🎙️اجرا: هایده
با تیر مژگان میزنی تیرم چند
غم عشقت مرا از پای افکند
چرا میزنی میزنی میزنی میزنی یار
چرا میکشی میکشی میکشی میکشی یار
تو با ناوک مژگان
همه خلق جهان را
همه پیر و جوان را
@ShirinEbadiofficial
🔹اثری از علی اکبر_شیدا
🎙️اجرا: هایده
با تیر مژگان میزنی تیرم چند
غم عشقت مرا از پای افکند
چرا میزنی میزنی میزنی میزنی یار
چرا میکشی میکشی میکشی میکشی یار
تو با ناوک مژگان
همه خلق جهان را
همه پیر و جوان را
@ShirinEbadiofficial
احمدرضا حائری را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۰ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۰ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیروزی صدای زندگی در دل بزرگترین کشتارگاه ایران؛ شش روز مقاومت در قزلحصار
🔹به زندانیان قزلحصار تبریک میگویم. به همهی آنهایی که در دل مرگ ایستادند و شش روز در برابر ماشین اعدام جمهوری اسلامی مقاومت کردند. آنها نشان دادند که حتی در تاریکترین نقطهی کشور، هنوز میشود فریاد «نه به اعدام» را شنید. قزلحصار فقط یک زندان نیست؛ آینهای از جامعه امروز ایران است. همان جایی است که «سهشنبههای نه به اعدام» از آن آغاز شد و حالا به نماد ایستادگی بدل شده است. در این قتلگاه بزرگ، نه فقط زندانیان سیاسی، بلکه هزاران متهم مواد مخدر، قربانیان سیاستهای تباه همین حکومت، حبس میکشند. حکومت اگر بهدنبال سرچشمهی قاچاق مواد مخدر است، باید رد کارتلهای مواد را در سپاه پاسداران جستجو کند در میان طبقات ضعیف جامعه.
🔹خبر توقف ششماههی اعدامها و بازگرداندن شش محکوم به بند، پیروزی بزرگی است؛ اما جمهوری اسلامی ثابت کرده که غیرقابل اعتماد است. به حکومتی که ستونهایش بر دروغ و ریا و خون بنا شده، نمیتوان اعتماد کرد. تا زمانی که توقف اعدامها بهطور رسمی، علنی و غیرقابل بازگشت اعلام نشود، هیچ اطمینانی وجود ندارد. حتی در شرایط عادی هم نمیتوان به نظامی اعتماد کرد که زندگی انسان را با امضای یک قاضی یا فتوای یک فقیه معامله میکند.
🔹اما این اعتصاب، چیزی را روشن کرد که سالها فراموش شده بود: اتحاد هنوز ممکن است. ۱۵۰۰ نفر، با هر باور و پروندهای، بر سر یک مصداق از مفهوم کرامت انسانی توافق کردند: نه به اعدام. این همان درسی است که اپوزیسیون ایران باید از قزلحصار بگیرد: اتحاد نه بر سر شعار و مفاهیم، بر سر مصادیق مشخص و ملموس. این اتحاد، در زندان قزلحصار امید را از دل سیاهترین دیوارها به رخ کشید.
@ShirinEbadiofficial
🔹به زندانیان قزلحصار تبریک میگویم. به همهی آنهایی که در دل مرگ ایستادند و شش روز در برابر ماشین اعدام جمهوری اسلامی مقاومت کردند. آنها نشان دادند که حتی در تاریکترین نقطهی کشور، هنوز میشود فریاد «نه به اعدام» را شنید. قزلحصار فقط یک زندان نیست؛ آینهای از جامعه امروز ایران است. همان جایی است که «سهشنبههای نه به اعدام» از آن آغاز شد و حالا به نماد ایستادگی بدل شده است. در این قتلگاه بزرگ، نه فقط زندانیان سیاسی، بلکه هزاران متهم مواد مخدر، قربانیان سیاستهای تباه همین حکومت، حبس میکشند. حکومت اگر بهدنبال سرچشمهی قاچاق مواد مخدر است، باید رد کارتلهای مواد را در سپاه پاسداران جستجو کند در میان طبقات ضعیف جامعه.
🔹خبر توقف ششماههی اعدامها و بازگرداندن شش محکوم به بند، پیروزی بزرگی است؛ اما جمهوری اسلامی ثابت کرده که غیرقابل اعتماد است. به حکومتی که ستونهایش بر دروغ و ریا و خون بنا شده، نمیتوان اعتماد کرد. تا زمانی که توقف اعدامها بهطور رسمی، علنی و غیرقابل بازگشت اعلام نشود، هیچ اطمینانی وجود ندارد. حتی در شرایط عادی هم نمیتوان به نظامی اعتماد کرد که زندگی انسان را با امضای یک قاضی یا فتوای یک فقیه معامله میکند.
🔹اما این اعتصاب، چیزی را روشن کرد که سالها فراموش شده بود: اتحاد هنوز ممکن است. ۱۵۰۰ نفر، با هر باور و پروندهای، بر سر یک مصداق از مفهوم کرامت انسانی توافق کردند: نه به اعدام. این همان درسی است که اپوزیسیون ایران باید از قزلحصار بگیرد: اتحاد نه بر سر شعار و مفاهیم، بر سر مصادیق مشخص و ملموس. این اتحاد، در زندان قزلحصار امید را از دل سیاهترین دیوارها به رخ کشید.
@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پاسخ من در کنفرانس اسلو به پرسشی دربارهی راهکارهای جلوگیری از خشونت در ایران پس از جمهوری اسلامی
🔹سؤال اصلی باید این باشد که فردای جمهوری اسلامی چه خواهد شد؟ کدام طرف دیوار فرو میریزد و چقدر آثار تخریبی خواهد داشت؟ ما امروز میتوانیم از تجربههای دیگر کشورها برای فرهنگسازی استفاده کنیم، مثل لهستان، جایی که مردم و کارگران متحد شدند، یا آفریقای جنوبی که مسیر گذار بدون خشونت را طی کرد. اینها همه درسهای خوبیاند. اما پرسش اصلی باقی میماند: فردای جمهوری اسلامی، واقعاً چه اتفاقی خواهد افتاد؟
🔹ما همیشه مثالها و تجربههای مثبت رجوع می کنیم. تا کی لهستان و آفریقای جنوبی را تکرار کنیم؟ بیایید تجربههای منفی را هم فراموش نکنیم. سقوط اتحاد جماهیر شوروی را به یاد بیاورید: کا.گ.ب قدرت را دوباره به دست گرفت. همان افرادی که سالها مردم را سرکوب کردند، فقط کتشان را عوض کردند، چند جمله قشنگ گفتند و دوباره برگشتند به قدرت. پوتین خودش مأمور کا.گ.ب در آلمان شرقی بود! پس اگر میخواهیم واقعبین باشیم، نباید فقط از لهستان و آفریقای جنوبی حرف بزنیم، باید از تجربه اتحاد جماهیر شوروی هم بگوییم.
🔹ما ۴۷ سال است که فریاد میزنیم «مرگ بر جمهوری اسلامی»، و حق داریم. نشانم بدهید یک ایرانی را که از این حکومت آسیب ندیده باشد یا به فساد آن آلوده نشده باشد. حالا همه در اصل موضوع متفقایم، اما سؤال این است: بعد از سقوط، چه؟ بهعنوان یک حقوقدان میگویم: هنوز زود است برای صحبت دربارهی قانون اساسی آینده یا آییننامهها. باید یک گام به عقب برگردیم و بپرسیم: گذار چگونه اتفاق میافتد؟
🔹اگر این مرحله را درست طراحی نکنیم، ممکن است ۵ یا ۶ سال بعد بفهمیم هنوز در همان نظام هستیم، فقط اسمش عوض شده. مثلا جمهوری اسلامی ایران شده جمهوری مستقل ایران! ما با اسم مشکل نداریم، با ماهیت مشکل داریم.
🔹باید بدانیم چگونه میشود به جامعهای رسید که در آن هرکس آزادانه زندگی کند و از حقوق بشر برخوردار باشد. من نمیگویم حرف زدن حقوق بشر ناکارآمد است، میگویم باید ببینیم چگونه میشود آن را در عرصه جامعه کارآمد و عملیاتی کرد. باید از مفاهیم کلی عبور کنیم و بر سر مصادیق مشخص گفتوگو کنیم: به چه میگوییم آزادی؟ به چه میگوییم دموکراسی؟ اگر بتوانیم روی مصادیق توافق کنیم، شاید آیندهای متفاوت از شوروی داشته باشیم.
🔹ما نباید فقط از نمونههای موفق بگوییم؛ باید از شکستها هم درس بگیریم. روش ما تا امروز درست نبوده است. ائتلافها را فقط بر پایهی «حقوق بشر» ساختهایم، اما مبنای ائتلاف باید مصادیق باشد باید روشن کنیم بر سر چه چیزهایی توافق داریم و با چه چیزهایی مخالفیم. چرا فکر میکنیم این حکومت خودبهخود سقوط میکند؟ تا زمانی که مردم نخواهند، هیچ چیز تغییر نمیکند. مشکل ما این است که هنوز بخشی از جامعه میگوید «یادتان هست سال ۵۷ هم میگفتند این بهتر میشود، نشد؛ حالا اینهم همینه».اما نه، اینطور نیست.
🔹اگر برای توافق و گذار گرد هم آمدهایم، باید چراغی در دست بگیریم تا راه را پیدا کنیم. از نظر من، راه هنوز گم است. اما ما میتوانیم پیدایش کنیم، اگر بخواهیم واقعاً آن را پیدا کنیم.
@ShirinEbadiofficial
🔹سؤال اصلی باید این باشد که فردای جمهوری اسلامی چه خواهد شد؟ کدام طرف دیوار فرو میریزد و چقدر آثار تخریبی خواهد داشت؟ ما امروز میتوانیم از تجربههای دیگر کشورها برای فرهنگسازی استفاده کنیم، مثل لهستان، جایی که مردم و کارگران متحد شدند، یا آفریقای جنوبی که مسیر گذار بدون خشونت را طی کرد. اینها همه درسهای خوبیاند. اما پرسش اصلی باقی میماند: فردای جمهوری اسلامی، واقعاً چه اتفاقی خواهد افتاد؟
🔹ما همیشه مثالها و تجربههای مثبت رجوع می کنیم. تا کی لهستان و آفریقای جنوبی را تکرار کنیم؟ بیایید تجربههای منفی را هم فراموش نکنیم. سقوط اتحاد جماهیر شوروی را به یاد بیاورید: کا.گ.ب قدرت را دوباره به دست گرفت. همان افرادی که سالها مردم را سرکوب کردند، فقط کتشان را عوض کردند، چند جمله قشنگ گفتند و دوباره برگشتند به قدرت. پوتین خودش مأمور کا.گ.ب در آلمان شرقی بود! پس اگر میخواهیم واقعبین باشیم، نباید فقط از لهستان و آفریقای جنوبی حرف بزنیم، باید از تجربه اتحاد جماهیر شوروی هم بگوییم.
🔹ما ۴۷ سال است که فریاد میزنیم «مرگ بر جمهوری اسلامی»، و حق داریم. نشانم بدهید یک ایرانی را که از این حکومت آسیب ندیده باشد یا به فساد آن آلوده نشده باشد. حالا همه در اصل موضوع متفقایم، اما سؤال این است: بعد از سقوط، چه؟ بهعنوان یک حقوقدان میگویم: هنوز زود است برای صحبت دربارهی قانون اساسی آینده یا آییننامهها. باید یک گام به عقب برگردیم و بپرسیم: گذار چگونه اتفاق میافتد؟
🔹اگر این مرحله را درست طراحی نکنیم، ممکن است ۵ یا ۶ سال بعد بفهمیم هنوز در همان نظام هستیم، فقط اسمش عوض شده. مثلا جمهوری اسلامی ایران شده جمهوری مستقل ایران! ما با اسم مشکل نداریم، با ماهیت مشکل داریم.
🔹باید بدانیم چگونه میشود به جامعهای رسید که در آن هرکس آزادانه زندگی کند و از حقوق بشر برخوردار باشد. من نمیگویم حرف زدن حقوق بشر ناکارآمد است، میگویم باید ببینیم چگونه میشود آن را در عرصه جامعه کارآمد و عملیاتی کرد. باید از مفاهیم کلی عبور کنیم و بر سر مصادیق مشخص گفتوگو کنیم: به چه میگوییم آزادی؟ به چه میگوییم دموکراسی؟ اگر بتوانیم روی مصادیق توافق کنیم، شاید آیندهای متفاوت از شوروی داشته باشیم.
🔹ما نباید فقط از نمونههای موفق بگوییم؛ باید از شکستها هم درس بگیریم. روش ما تا امروز درست نبوده است. ائتلافها را فقط بر پایهی «حقوق بشر» ساختهایم، اما مبنای ائتلاف باید مصادیق باشد باید روشن کنیم بر سر چه چیزهایی توافق داریم و با چه چیزهایی مخالفیم. چرا فکر میکنیم این حکومت خودبهخود سقوط میکند؟ تا زمانی که مردم نخواهند، هیچ چیز تغییر نمیکند. مشکل ما این است که هنوز بخشی از جامعه میگوید «یادتان هست سال ۵۷ هم میگفتند این بهتر میشود، نشد؛ حالا اینهم همینه».اما نه، اینطور نیست.
🔹اگر برای توافق و گذار گرد هم آمدهایم، باید چراغی در دست بگیریم تا راه را پیدا کنیم. از نظر من، راه هنوز گم است. اما ما میتوانیم پیدایش کنیم، اگر بخواهیم واقعاً آن را پیدا کنیم.
@ShirinEbadiofficial
🔹شاید جالب باشد بدانید که حتی در قوانین موجود ایران هم برای بازجویی شرایط مشخصی تعریف شده است. بر اساس قانون، بازجویی نباید تحت فشار انجام شود.
🔹ضابطان، یعنی نیروهای انتظامی، امنیتی، وزارت اطلاعات یا اطلاعات سپاه، موظفاند در گزارش بازجویی، علت تحت نظر بودن متهم، مدت بازجویی و حتی زمان استراحت میان دو بازجویی را قید کنند. این گزارش باید به امضا و اثرانگشت متهم برسد.
🔹اما آیا حسن ساعدی، فعال مدنی عرب که تنها ۲۴ ساعت پس از بازداشت زیر شکنجه کشته شد، این حقوق را میدانست؟ آیا خانوادهاش از این قوانین خبر داشتند؟ بدون تردید، جمهوری اسلامی مهد بیقانونی است، اما آگاهی از همین قوانین ناقص و نیمبند هم میتواند در مواردی بار فشار را بر شانه متهمان کاهش دهد.
🔹در همین راستا، بنیاد شیرین عبادی کتابی با عنوان «حقوق متهم به زبان ساده» منتشر کرده است؛ اثری که قوانین پایهی مربوط به حقوق متهمان را با زبانی روشن و قابلفهم توضیح میدهد.
این کتاب هم بهصورت مکتوب و هم صوتی، به زبانهای فارسی، ترکی، عربی، کردی و بلوچی منتشر شده و بهطور رایگان در دسترس همگان قرار دارد.
@ShirinEbadiofficial
🔹ضابطان، یعنی نیروهای انتظامی، امنیتی، وزارت اطلاعات یا اطلاعات سپاه، موظفاند در گزارش بازجویی، علت تحت نظر بودن متهم، مدت بازجویی و حتی زمان استراحت میان دو بازجویی را قید کنند. این گزارش باید به امضا و اثرانگشت متهم برسد.
🔹اما آیا حسن ساعدی، فعال مدنی عرب که تنها ۲۴ ساعت پس از بازداشت زیر شکنجه کشته شد، این حقوق را میدانست؟ آیا خانوادهاش از این قوانین خبر داشتند؟ بدون تردید، جمهوری اسلامی مهد بیقانونی است، اما آگاهی از همین قوانین ناقص و نیمبند هم میتواند در مواردی بار فشار را بر شانه متهمان کاهش دهد.
🔹در همین راستا، بنیاد شیرین عبادی کتابی با عنوان «حقوق متهم به زبان ساده» منتشر کرده است؛ اثری که قوانین پایهی مربوط به حقوق متهمان را با زبانی روشن و قابلفهم توضیح میدهد.
این کتاب هم بهصورت مکتوب و هم صوتی، به زبانهای فارسی، ترکی، عربی، کردی و بلوچی منتشر شده و بهطور رایگان در دسترس همگان قرار دارد.
@ShirinEbadiofficial
دستکم ۵۰ زن در هفت ماه گذشته به دست مردان خانوادهشان به قتل رسیدهاند
🔹در حالی که حکومت همچنان از «عفاف و حجاب» و «حفظ بنیان خانواده» سخن میگوید، آمارها از خانههایی پر از ترس و خشم خبر میدهند. فقط از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا بیستودوم اردیبهشت، دستکم ۱۰ زن در ایران قربانی خشونت خانگی شدند. حالا که به آخرین روزهای مهر رسیدهایم، همین آمار در گزارشهای رسانهای پنج برابر شده است، یعنی حداقل ۵۰ زن در هفت ماه، در شهرهای مختلف ایران، به دست مردانی از نزدیکترین افراد خانوادهشان کشته شدهاند.
🔹این قتلها در دهها شهررخ دادهاند، زنانی که قربانی چرخههای معیوب خشونت، روابط بیمار خانوادگی، فقر، و خلأ کامل حمایت قانونی شدند. در ایران، قانون همچنان مرد را صاحب جان زن میداند. قتل ناموسی مجازات ندارد، پناهگاه امنی وجود ندارد، و پلیسی که باید حافظ جان باشد، خود ابزار سرکوب و جاده صاف کن جنایت است!
🔹در نظامی که زن را نه بهعنوان شهروند برابر، نه به عنوان نیروی اجتماعی و نه به عنوان یکی از ارکان نظام اقتصادی، بلکه بهعنوان «ناموس» میبیند، زنکشی تصادفب رخ نمیدهد! این یک سیاست نظاممند است. سیاستی که از خانه آغاز میشود، در خیابان ادامه پیدا میکند و در قانون نهادینه شده است. آپارتاید جنسیتی فقط پوشش زنان را هدف نمیگیرد، آنها را اول از چرخهی زندگی اجتماعی بیرون میاندازد و به پستوی خانه میفرستد و بعد آنجا هم جانش را میگیرد.
@ShirinEbadiofficial
🔹در حالی که حکومت همچنان از «عفاف و حجاب» و «حفظ بنیان خانواده» سخن میگوید، آمارها از خانههایی پر از ترس و خشم خبر میدهند. فقط از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا بیستودوم اردیبهشت، دستکم ۱۰ زن در ایران قربانی خشونت خانگی شدند. حالا که به آخرین روزهای مهر رسیدهایم، همین آمار در گزارشهای رسانهای پنج برابر شده است، یعنی حداقل ۵۰ زن در هفت ماه، در شهرهای مختلف ایران، به دست مردانی از نزدیکترین افراد خانوادهشان کشته شدهاند.
🔹این قتلها در دهها شهررخ دادهاند، زنانی که قربانی چرخههای معیوب خشونت، روابط بیمار خانوادگی، فقر، و خلأ کامل حمایت قانونی شدند. در ایران، قانون همچنان مرد را صاحب جان زن میداند. قتل ناموسی مجازات ندارد، پناهگاه امنی وجود ندارد، و پلیسی که باید حافظ جان باشد، خود ابزار سرکوب و جاده صاف کن جنایت است!
🔹در نظامی که زن را نه بهعنوان شهروند برابر، نه به عنوان نیروی اجتماعی و نه به عنوان یکی از ارکان نظام اقتصادی، بلکه بهعنوان «ناموس» میبیند، زنکشی تصادفب رخ نمیدهد! این یک سیاست نظاممند است. سیاستی که از خانه آغاز میشود، در خیابان ادامه پیدا میکند و در قانون نهادینه شده است. آپارتاید جنسیتی فقط پوشش زنان را هدف نمیگیرد، آنها را اول از چرخهی زندگی اجتماعی بیرون میاندازد و به پستوی خانه میفرستد و بعد آنجا هم جانش را میگیرد.
@ShirinEbadiofficial
بیانیه پایانی کنفرانس اسلو: محکومیت موج اعدامها در ایران و همصدایی با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»
🔹دو روز گذشته در کنفرانس «حقوق بشر در ایران پس از جمهوری اسلامی» در شهر اسلو برگزار شرکت کردم. در این کنفرانس بر لزوم اتحاد، تعیین و تعریف نقشه راه و لزوم تمرکز بر مصادیق مشخث به جای مفاهیم کلی تاکید کردم. در پایان این کنفرانس، بیانیهای مشترک در مخالفت با مجازات اعدام و در حمایت از کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از سوی تمامی شرکتکنندگان به تصویب رسید که متن آن به شرح زیر است:
✍️ما، شرکتکنندگان در کنفرانس «حقوق بشر در ایرانِ پس از جمهوری اسلامی»، ضمن مخالفت با مجازات غیرانسانی مرگ و محکومیت موج اعدامها، همبستگی خود را با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعلام میکنیم.
🔹براساس آمار سازمان حقوق بشر ایران، از آغاز سال ۲۰۲۵ میلادی تا ۱۹ اکتبر، دستکم ۱۱۶۵ نفر در زندانهای مختلف ایران اعدام شدهاند که این تعداد نسبتبه مدت مشابه در سال گذشته بیش از دو برابر شده است.
🔹اعدامها عمدتاً اقشار بهحاشیه راندهشده را هدف گرفته است. تعداد بلوچها در کل اعدامها و تعداد کردها و عربها درمیان اعدامهای به اتهام همکاری با احزاب و گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی نسبت به جمعیت آنان بالاتر است. احکام اعدام بدون رعایت دادرسی عادلانه و اغلب براساس اعترافات زیر شکنجه صادر میشود. هدف اعدامها ایجاد ترس و ارعاب در جامعه برای حفظ نظام جمهوری اسلامی است.
🔹جنبش مخالفت با اعدام در ایران در حال گسترش است؛ هم اکنون ۹۱ هفته متوالی از آغاز کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» میگذرد و تاکنون زندانیان بیش از ۵۰ زندان در سراسر ایران به این کارزار پیوستهاند.
🔹ما شرکتکنندگان در کنفرانس «حقوقبشر در ایرانِ پس از جمهوریاسلامی» ضمن اعلام مخالفت اساسی با مجازات مرگ، از مردم، نهادهای مدنی و رسانهها میخواهیم که صدای مخالفان اعدام، بهویژه کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» را بازتاب دهند و از اعتراض آنها حمایت کنند.
🔹ما همچنین خواستار توقف فوری اجرای اعدامها در ایران هستیم و از جامعه جهانی میخواهیم که سکوتشان را بشکنند و برای جلوگیری از ادامه موج اعدامها، اقدام فوری و مؤثر انجام دهند.
امضاکنندگان:
محمود امیریمقدم / ناصر بلیدایی / فؤاد پاشایی / حمید تقوایی / آسو حسنزاده / مونا سیلاوی / یونس شاملی / یزدان شهدایی / شیرین عبادی / اسماعیل عبدی / ابراهیم علیزاده / مهدیه گلرو / شاهین مدرس / عبدالله مهتدی / همایون مهمنش
@ShirinEbadiofficial
🔹دو روز گذشته در کنفرانس «حقوق بشر در ایران پس از جمهوری اسلامی» در شهر اسلو برگزار شرکت کردم. در این کنفرانس بر لزوم اتحاد، تعیین و تعریف نقشه راه و لزوم تمرکز بر مصادیق مشخث به جای مفاهیم کلی تاکید کردم. در پایان این کنفرانس، بیانیهای مشترک در مخالفت با مجازات اعدام و در حمایت از کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از سوی تمامی شرکتکنندگان به تصویب رسید که متن آن به شرح زیر است:
✍️ما، شرکتکنندگان در کنفرانس «حقوق بشر در ایرانِ پس از جمهوری اسلامی»، ضمن مخالفت با مجازات غیرانسانی مرگ و محکومیت موج اعدامها، همبستگی خود را با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعلام میکنیم.
🔹براساس آمار سازمان حقوق بشر ایران، از آغاز سال ۲۰۲۵ میلادی تا ۱۹ اکتبر، دستکم ۱۱۶۵ نفر در زندانهای مختلف ایران اعدام شدهاند که این تعداد نسبتبه مدت مشابه در سال گذشته بیش از دو برابر شده است.
🔹اعدامها عمدتاً اقشار بهحاشیه راندهشده را هدف گرفته است. تعداد بلوچها در کل اعدامها و تعداد کردها و عربها درمیان اعدامهای به اتهام همکاری با احزاب و گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی نسبت به جمعیت آنان بالاتر است. احکام اعدام بدون رعایت دادرسی عادلانه و اغلب براساس اعترافات زیر شکنجه صادر میشود. هدف اعدامها ایجاد ترس و ارعاب در جامعه برای حفظ نظام جمهوری اسلامی است.
🔹جنبش مخالفت با اعدام در ایران در حال گسترش است؛ هم اکنون ۹۱ هفته متوالی از آغاز کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» میگذرد و تاکنون زندانیان بیش از ۵۰ زندان در سراسر ایران به این کارزار پیوستهاند.
🔹ما شرکتکنندگان در کنفرانس «حقوقبشر در ایرانِ پس از جمهوریاسلامی» ضمن اعلام مخالفت اساسی با مجازات مرگ، از مردم، نهادهای مدنی و رسانهها میخواهیم که صدای مخالفان اعدام، بهویژه کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» را بازتاب دهند و از اعتراض آنها حمایت کنند.
🔹ما همچنین خواستار توقف فوری اجرای اعدامها در ایران هستیم و از جامعه جهانی میخواهیم که سکوتشان را بشکنند و برای جلوگیری از ادامه موج اعدامها، اقدام فوری و مؤثر انجام دهند.
امضاکنندگان:
محمود امیریمقدم / ناصر بلیدایی / فؤاد پاشایی / حمید تقوایی / آسو حسنزاده / مونا سیلاوی / یونس شاملی / یزدان شهدایی / شیرین عبادی / اسماعیل عبدی / ابراهیم علیزاده / مهدیه گلرو / شاهین مدرس / عبدالله مهتدی / همایون مهمنش
@ShirinEbadiofficial