This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عروسی دختر شمخانی؛ چوب و چماق برای مردم، ثروت و رفاه برای آقازادهها
🔹در کشوری که زن را به خاطر بیحجابی از دانشگاه اخراج میکنند، در خیابان بازداشت میکنند و حتی میکشند، دختر علی شمخانی، مشاور سیاسی علی خامنهای، بدون حجاب و در عروسیای مجلل پایکوبی میکند و فیلمش هم در فضای مجازی دستبهدست میشود؛ نه بازداشتی، نه عذری، نه بیانیهای از ستاد عفاف و حجاب. انگار این قانون کذایی فقط برای «مردم عادی» نوشته شده است.
🔹حکومتی که زنان را برای بیرونآمدن از خانه به مأمور و حکم و گشت ارشاد محتاج کرده، برای خانوادههای خودش آزادی مطلق تجویز میکند. همانهایی که با شعار «حفظ ارزشها» شلاق میزنند، در خلوت خود بیهیچ ارزشی پایکوبی میکنند. ریاکاری در جمهوری اسلامی دیگر پنهان نیست، فیلم دارد، نورپردازی دارد، و بیگمان مجوز هم دارد. مجوزی که با خون مردم امضا شده است.
🔹تجمل و طلا و خندهی مهمانان در این عروسی، آینهی تمامنمای شکافی است که میان مردم و حاکمان دهان باز کرده. همانهایی که به زنان معترض میگویند «بیعفت»، خود با پول همین مردم برای دخترشان جشنی میگیرند که قیمت گلهایش از حقوق چند سال یک کارگر بیشتر است.
🔹دختر شمخانی جشن عروسیش را برگزار کرد، اما جامعه عزادار است. عزادار شرافتی که زیر پای قدرت له شد، عزادار قانونی که فقط برای فقرا و فرودستان اجرا میشود. اگر نام این بیعدالتی «نظام اسلامی» است، پس بیدینی شاید همان آزادی واقعی باشد.
@ShirinEbadiofficial
🔹در کشوری که زن را به خاطر بیحجابی از دانشگاه اخراج میکنند، در خیابان بازداشت میکنند و حتی میکشند، دختر علی شمخانی، مشاور سیاسی علی خامنهای، بدون حجاب و در عروسیای مجلل پایکوبی میکند و فیلمش هم در فضای مجازی دستبهدست میشود؛ نه بازداشتی، نه عذری، نه بیانیهای از ستاد عفاف و حجاب. انگار این قانون کذایی فقط برای «مردم عادی» نوشته شده است.
🔹حکومتی که زنان را برای بیرونآمدن از خانه به مأمور و حکم و گشت ارشاد محتاج کرده، برای خانوادههای خودش آزادی مطلق تجویز میکند. همانهایی که با شعار «حفظ ارزشها» شلاق میزنند، در خلوت خود بیهیچ ارزشی پایکوبی میکنند. ریاکاری در جمهوری اسلامی دیگر پنهان نیست، فیلم دارد، نورپردازی دارد، و بیگمان مجوز هم دارد. مجوزی که با خون مردم امضا شده است.
🔹تجمل و طلا و خندهی مهمانان در این عروسی، آینهی تمامنمای شکافی است که میان مردم و حاکمان دهان باز کرده. همانهایی که به زنان معترض میگویند «بیعفت»، خود با پول همین مردم برای دخترشان جشنی میگیرند که قیمت گلهایش از حقوق چند سال یک کارگر بیشتر است.
🔹دختر شمخانی جشن عروسیش را برگزار کرد، اما جامعه عزادار است. عزادار شرافتی که زیر پای قدرت له شد، عزادار قانونی که فقط برای فقرا و فرودستان اجرا میشود. اگر نام این بیعدالتی «نظام اسلامی» است، پس بیدینی شاید همان آزادی واقعی باشد.
@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸ناوک مژگان
🔹اثری از علی اکبر_شیدا
🎙️اجرا: هایده
با تیر مژگان میزنی تیرم چند
غم عشقت مرا از پای افکند
چرا میزنی میزنی میزنی میزنی یار
چرا میکشی میکشی میکشی میکشی یار
تو با ناوک مژگان
همه خلق جهان را
همه پیر و جوان را
@ShirinEbadiofficial
🔹اثری از علی اکبر_شیدا
🎙️اجرا: هایده
با تیر مژگان میزنی تیرم چند
غم عشقت مرا از پای افکند
چرا میزنی میزنی میزنی میزنی یار
چرا میکشی میکشی میکشی میکشی یار
تو با ناوک مژگان
همه خلق جهان را
همه پیر و جوان را
@ShirinEbadiofficial
احمدرضا حائری را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۰ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۰ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیروزی صدای زندگی در دل بزرگترین کشتارگاه ایران؛ شش روز مقاومت در قزلحصار
🔹به زندانیان قزلحصار تبریک میگویم. به همهی آنهایی که در دل مرگ ایستادند و شش روز در برابر ماشین اعدام جمهوری اسلامی مقاومت کردند. آنها نشان دادند که حتی در تاریکترین نقطهی کشور، هنوز میشود فریاد «نه به اعدام» را شنید. قزلحصار فقط یک زندان نیست؛ آینهای از جامعه امروز ایران است. همان جایی است که «سهشنبههای نه به اعدام» از آن آغاز شد و حالا به نماد ایستادگی بدل شده است. در این قتلگاه بزرگ، نه فقط زندانیان سیاسی، بلکه هزاران متهم مواد مخدر، قربانیان سیاستهای تباه همین حکومت، حبس میکشند. حکومت اگر بهدنبال سرچشمهی قاچاق مواد مخدر است، باید رد کارتلهای مواد را در سپاه پاسداران جستجو کند در میان طبقات ضعیف جامعه.
🔹خبر توقف ششماههی اعدامها و بازگرداندن شش محکوم به بند، پیروزی بزرگی است؛ اما جمهوری اسلامی ثابت کرده که غیرقابل اعتماد است. به حکومتی که ستونهایش بر دروغ و ریا و خون بنا شده، نمیتوان اعتماد کرد. تا زمانی که توقف اعدامها بهطور رسمی، علنی و غیرقابل بازگشت اعلام نشود، هیچ اطمینانی وجود ندارد. حتی در شرایط عادی هم نمیتوان به نظامی اعتماد کرد که زندگی انسان را با امضای یک قاضی یا فتوای یک فقیه معامله میکند.
🔹اما این اعتصاب، چیزی را روشن کرد که سالها فراموش شده بود: اتحاد هنوز ممکن است. ۱۵۰۰ نفر، با هر باور و پروندهای، بر سر یک مصداق از مفهوم کرامت انسانی توافق کردند: نه به اعدام. این همان درسی است که اپوزیسیون ایران باید از قزلحصار بگیرد: اتحاد نه بر سر شعار و مفاهیم، بر سر مصادیق مشخص و ملموس. این اتحاد، در زندان قزلحصار امید را از دل سیاهترین دیوارها به رخ کشید.
@ShirinEbadiofficial
🔹به زندانیان قزلحصار تبریک میگویم. به همهی آنهایی که در دل مرگ ایستادند و شش روز در برابر ماشین اعدام جمهوری اسلامی مقاومت کردند. آنها نشان دادند که حتی در تاریکترین نقطهی کشور، هنوز میشود فریاد «نه به اعدام» را شنید. قزلحصار فقط یک زندان نیست؛ آینهای از جامعه امروز ایران است. همان جایی است که «سهشنبههای نه به اعدام» از آن آغاز شد و حالا به نماد ایستادگی بدل شده است. در این قتلگاه بزرگ، نه فقط زندانیان سیاسی، بلکه هزاران متهم مواد مخدر، قربانیان سیاستهای تباه همین حکومت، حبس میکشند. حکومت اگر بهدنبال سرچشمهی قاچاق مواد مخدر است، باید رد کارتلهای مواد را در سپاه پاسداران جستجو کند در میان طبقات ضعیف جامعه.
🔹خبر توقف ششماههی اعدامها و بازگرداندن شش محکوم به بند، پیروزی بزرگی است؛ اما جمهوری اسلامی ثابت کرده که غیرقابل اعتماد است. به حکومتی که ستونهایش بر دروغ و ریا و خون بنا شده، نمیتوان اعتماد کرد. تا زمانی که توقف اعدامها بهطور رسمی، علنی و غیرقابل بازگشت اعلام نشود، هیچ اطمینانی وجود ندارد. حتی در شرایط عادی هم نمیتوان به نظامی اعتماد کرد که زندگی انسان را با امضای یک قاضی یا فتوای یک فقیه معامله میکند.
🔹اما این اعتصاب، چیزی را روشن کرد که سالها فراموش شده بود: اتحاد هنوز ممکن است. ۱۵۰۰ نفر، با هر باور و پروندهای، بر سر یک مصداق از مفهوم کرامت انسانی توافق کردند: نه به اعدام. این همان درسی است که اپوزیسیون ایران باید از قزلحصار بگیرد: اتحاد نه بر سر شعار و مفاهیم، بر سر مصادیق مشخص و ملموس. این اتحاد، در زندان قزلحصار امید را از دل سیاهترین دیوارها به رخ کشید.
@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پاسخ من در کنفرانس اسلو به پرسشی دربارهی راهکارهای جلوگیری از خشونت در ایران پس از جمهوری اسلامی
🔹سؤال اصلی باید این باشد که فردای جمهوری اسلامی چه خواهد شد؟ کدام طرف دیوار فرو میریزد و چقدر آثار تخریبی خواهد داشت؟ ما امروز میتوانیم از تجربههای دیگر کشورها برای فرهنگسازی استفاده کنیم، مثل لهستان، جایی که مردم و کارگران متحد شدند، یا آفریقای جنوبی که مسیر گذار بدون خشونت را طی کرد. اینها همه درسهای خوبیاند. اما پرسش اصلی باقی میماند: فردای جمهوری اسلامی، واقعاً چه اتفاقی خواهد افتاد؟
🔹ما همیشه مثالها و تجربههای مثبت رجوع می کنیم. تا کی لهستان و آفریقای جنوبی را تکرار کنیم؟ بیایید تجربههای منفی را هم فراموش نکنیم. سقوط اتحاد جماهیر شوروی را به یاد بیاورید: کا.گ.ب قدرت را دوباره به دست گرفت. همان افرادی که سالها مردم را سرکوب کردند، فقط کتشان را عوض کردند، چند جمله قشنگ گفتند و دوباره برگشتند به قدرت. پوتین خودش مأمور کا.گ.ب در آلمان شرقی بود! پس اگر میخواهیم واقعبین باشیم، نباید فقط از لهستان و آفریقای جنوبی حرف بزنیم، باید از تجربه اتحاد جماهیر شوروی هم بگوییم.
🔹ما ۴۷ سال است که فریاد میزنیم «مرگ بر جمهوری اسلامی»، و حق داریم. نشانم بدهید یک ایرانی را که از این حکومت آسیب ندیده باشد یا به فساد آن آلوده نشده باشد. حالا همه در اصل موضوع متفقایم، اما سؤال این است: بعد از سقوط، چه؟ بهعنوان یک حقوقدان میگویم: هنوز زود است برای صحبت دربارهی قانون اساسی آینده یا آییننامهها. باید یک گام به عقب برگردیم و بپرسیم: گذار چگونه اتفاق میافتد؟
🔹اگر این مرحله را درست طراحی نکنیم، ممکن است ۵ یا ۶ سال بعد بفهمیم هنوز در همان نظام هستیم، فقط اسمش عوض شده. مثلا جمهوری اسلامی ایران شده جمهوری مستقل ایران! ما با اسم مشکل نداریم، با ماهیت مشکل داریم.
🔹باید بدانیم چگونه میشود به جامعهای رسید که در آن هرکس آزادانه زندگی کند و از حقوق بشر برخوردار باشد. من نمیگویم حرف زدن حقوق بشر ناکارآمد است، میگویم باید ببینیم چگونه میشود آن را در عرصه جامعه کارآمد و عملیاتی کرد. باید از مفاهیم کلی عبور کنیم و بر سر مصادیق مشخص گفتوگو کنیم: به چه میگوییم آزادی؟ به چه میگوییم دموکراسی؟ اگر بتوانیم روی مصادیق توافق کنیم، شاید آیندهای متفاوت از شوروی داشته باشیم.
🔹ما نباید فقط از نمونههای موفق بگوییم؛ باید از شکستها هم درس بگیریم. روش ما تا امروز درست نبوده است. ائتلافها را فقط بر پایهی «حقوق بشر» ساختهایم، اما مبنای ائتلاف باید مصادیق باشد باید روشن کنیم بر سر چه چیزهایی توافق داریم و با چه چیزهایی مخالفیم. چرا فکر میکنیم این حکومت خودبهخود سقوط میکند؟ تا زمانی که مردم نخواهند، هیچ چیز تغییر نمیکند. مشکل ما این است که هنوز بخشی از جامعه میگوید «یادتان هست سال ۵۷ هم میگفتند این بهتر میشود، نشد؛ حالا اینهم همینه».اما نه، اینطور نیست.
🔹اگر برای توافق و گذار گرد هم آمدهایم، باید چراغی در دست بگیریم تا راه را پیدا کنیم. از نظر من، راه هنوز گم است. اما ما میتوانیم پیدایش کنیم، اگر بخواهیم واقعاً آن را پیدا کنیم.
@ShirinEbadiofficial
🔹سؤال اصلی باید این باشد که فردای جمهوری اسلامی چه خواهد شد؟ کدام طرف دیوار فرو میریزد و چقدر آثار تخریبی خواهد داشت؟ ما امروز میتوانیم از تجربههای دیگر کشورها برای فرهنگسازی استفاده کنیم، مثل لهستان، جایی که مردم و کارگران متحد شدند، یا آفریقای جنوبی که مسیر گذار بدون خشونت را طی کرد. اینها همه درسهای خوبیاند. اما پرسش اصلی باقی میماند: فردای جمهوری اسلامی، واقعاً چه اتفاقی خواهد افتاد؟
🔹ما همیشه مثالها و تجربههای مثبت رجوع می کنیم. تا کی لهستان و آفریقای جنوبی را تکرار کنیم؟ بیایید تجربههای منفی را هم فراموش نکنیم. سقوط اتحاد جماهیر شوروی را به یاد بیاورید: کا.گ.ب قدرت را دوباره به دست گرفت. همان افرادی که سالها مردم را سرکوب کردند، فقط کتشان را عوض کردند، چند جمله قشنگ گفتند و دوباره برگشتند به قدرت. پوتین خودش مأمور کا.گ.ب در آلمان شرقی بود! پس اگر میخواهیم واقعبین باشیم، نباید فقط از لهستان و آفریقای جنوبی حرف بزنیم، باید از تجربه اتحاد جماهیر شوروی هم بگوییم.
🔹ما ۴۷ سال است که فریاد میزنیم «مرگ بر جمهوری اسلامی»، و حق داریم. نشانم بدهید یک ایرانی را که از این حکومت آسیب ندیده باشد یا به فساد آن آلوده نشده باشد. حالا همه در اصل موضوع متفقایم، اما سؤال این است: بعد از سقوط، چه؟ بهعنوان یک حقوقدان میگویم: هنوز زود است برای صحبت دربارهی قانون اساسی آینده یا آییننامهها. باید یک گام به عقب برگردیم و بپرسیم: گذار چگونه اتفاق میافتد؟
🔹اگر این مرحله را درست طراحی نکنیم، ممکن است ۵ یا ۶ سال بعد بفهمیم هنوز در همان نظام هستیم، فقط اسمش عوض شده. مثلا جمهوری اسلامی ایران شده جمهوری مستقل ایران! ما با اسم مشکل نداریم، با ماهیت مشکل داریم.
🔹باید بدانیم چگونه میشود به جامعهای رسید که در آن هرکس آزادانه زندگی کند و از حقوق بشر برخوردار باشد. من نمیگویم حرف زدن حقوق بشر ناکارآمد است، میگویم باید ببینیم چگونه میشود آن را در عرصه جامعه کارآمد و عملیاتی کرد. باید از مفاهیم کلی عبور کنیم و بر سر مصادیق مشخص گفتوگو کنیم: به چه میگوییم آزادی؟ به چه میگوییم دموکراسی؟ اگر بتوانیم روی مصادیق توافق کنیم، شاید آیندهای متفاوت از شوروی داشته باشیم.
🔹ما نباید فقط از نمونههای موفق بگوییم؛ باید از شکستها هم درس بگیریم. روش ما تا امروز درست نبوده است. ائتلافها را فقط بر پایهی «حقوق بشر» ساختهایم، اما مبنای ائتلاف باید مصادیق باشد باید روشن کنیم بر سر چه چیزهایی توافق داریم و با چه چیزهایی مخالفیم. چرا فکر میکنیم این حکومت خودبهخود سقوط میکند؟ تا زمانی که مردم نخواهند، هیچ چیز تغییر نمیکند. مشکل ما این است که هنوز بخشی از جامعه میگوید «یادتان هست سال ۵۷ هم میگفتند این بهتر میشود، نشد؛ حالا اینهم همینه».اما نه، اینطور نیست.
🔹اگر برای توافق و گذار گرد هم آمدهایم، باید چراغی در دست بگیریم تا راه را پیدا کنیم. از نظر من، راه هنوز گم است. اما ما میتوانیم پیدایش کنیم، اگر بخواهیم واقعاً آن را پیدا کنیم.
@ShirinEbadiofficial
🔹شاید جالب باشد بدانید که حتی در قوانین موجود ایران هم برای بازجویی شرایط مشخصی تعریف شده است. بر اساس قانون، بازجویی نباید تحت فشار انجام شود.
🔹ضابطان، یعنی نیروهای انتظامی، امنیتی، وزارت اطلاعات یا اطلاعات سپاه، موظفاند در گزارش بازجویی، علت تحت نظر بودن متهم، مدت بازجویی و حتی زمان استراحت میان دو بازجویی را قید کنند. این گزارش باید به امضا و اثرانگشت متهم برسد.
🔹اما آیا حسن ساعدی، فعال مدنی عرب که تنها ۲۴ ساعت پس از بازداشت زیر شکنجه کشته شد، این حقوق را میدانست؟ آیا خانوادهاش از این قوانین خبر داشتند؟ بدون تردید، جمهوری اسلامی مهد بیقانونی است، اما آگاهی از همین قوانین ناقص و نیمبند هم میتواند در مواردی بار فشار را بر شانه متهمان کاهش دهد.
🔹در همین راستا، بنیاد شیرین عبادی کتابی با عنوان «حقوق متهم به زبان ساده» منتشر کرده است؛ اثری که قوانین پایهی مربوط به حقوق متهمان را با زبانی روشن و قابلفهم توضیح میدهد.
این کتاب هم بهصورت مکتوب و هم صوتی، به زبانهای فارسی، ترکی، عربی، کردی و بلوچی منتشر شده و بهطور رایگان در دسترس همگان قرار دارد.
@ShirinEbadiofficial
🔹ضابطان، یعنی نیروهای انتظامی، امنیتی، وزارت اطلاعات یا اطلاعات سپاه، موظفاند در گزارش بازجویی، علت تحت نظر بودن متهم، مدت بازجویی و حتی زمان استراحت میان دو بازجویی را قید کنند. این گزارش باید به امضا و اثرانگشت متهم برسد.
🔹اما آیا حسن ساعدی، فعال مدنی عرب که تنها ۲۴ ساعت پس از بازداشت زیر شکنجه کشته شد، این حقوق را میدانست؟ آیا خانوادهاش از این قوانین خبر داشتند؟ بدون تردید، جمهوری اسلامی مهد بیقانونی است، اما آگاهی از همین قوانین ناقص و نیمبند هم میتواند در مواردی بار فشار را بر شانه متهمان کاهش دهد.
🔹در همین راستا، بنیاد شیرین عبادی کتابی با عنوان «حقوق متهم به زبان ساده» منتشر کرده است؛ اثری که قوانین پایهی مربوط به حقوق متهمان را با زبانی روشن و قابلفهم توضیح میدهد.
این کتاب هم بهصورت مکتوب و هم صوتی، به زبانهای فارسی، ترکی، عربی، کردی و بلوچی منتشر شده و بهطور رایگان در دسترس همگان قرار دارد.
@ShirinEbadiofficial
دستکم ۵۰ زن در هفت ماه گذشته به دست مردان خانوادهشان به قتل رسیدهاند
🔹در حالی که حکومت همچنان از «عفاف و حجاب» و «حفظ بنیان خانواده» سخن میگوید، آمارها از خانههایی پر از ترس و خشم خبر میدهند. فقط از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا بیستودوم اردیبهشت، دستکم ۱۰ زن در ایران قربانی خشونت خانگی شدند. حالا که به آخرین روزهای مهر رسیدهایم، همین آمار در گزارشهای رسانهای پنج برابر شده است، یعنی حداقل ۵۰ زن در هفت ماه، در شهرهای مختلف ایران، به دست مردانی از نزدیکترین افراد خانوادهشان کشته شدهاند.
🔹این قتلها در دهها شهررخ دادهاند، زنانی که قربانی چرخههای معیوب خشونت، روابط بیمار خانوادگی، فقر، و خلأ کامل حمایت قانونی شدند. در ایران، قانون همچنان مرد را صاحب جان زن میداند. قتل ناموسی مجازات ندارد، پناهگاه امنی وجود ندارد، و پلیسی که باید حافظ جان باشد، خود ابزار سرکوب و جاده صاف کن جنایت است!
🔹در نظامی که زن را نه بهعنوان شهروند برابر، نه به عنوان نیروی اجتماعی و نه به عنوان یکی از ارکان نظام اقتصادی، بلکه بهعنوان «ناموس» میبیند، زنکشی تصادفب رخ نمیدهد! این یک سیاست نظاممند است. سیاستی که از خانه آغاز میشود، در خیابان ادامه پیدا میکند و در قانون نهادینه شده است. آپارتاید جنسیتی فقط پوشش زنان را هدف نمیگیرد، آنها را اول از چرخهی زندگی اجتماعی بیرون میاندازد و به پستوی خانه میفرستد و بعد آنجا هم جانش را میگیرد.
@ShirinEbadiofficial
🔹در حالی که حکومت همچنان از «عفاف و حجاب» و «حفظ بنیان خانواده» سخن میگوید، آمارها از خانههایی پر از ترس و خشم خبر میدهند. فقط از ابتدای سال ۱۴۰۴ تا بیستودوم اردیبهشت، دستکم ۱۰ زن در ایران قربانی خشونت خانگی شدند. حالا که به آخرین روزهای مهر رسیدهایم، همین آمار در گزارشهای رسانهای پنج برابر شده است، یعنی حداقل ۵۰ زن در هفت ماه، در شهرهای مختلف ایران، به دست مردانی از نزدیکترین افراد خانوادهشان کشته شدهاند.
🔹این قتلها در دهها شهررخ دادهاند، زنانی که قربانی چرخههای معیوب خشونت، روابط بیمار خانوادگی، فقر، و خلأ کامل حمایت قانونی شدند. در ایران، قانون همچنان مرد را صاحب جان زن میداند. قتل ناموسی مجازات ندارد، پناهگاه امنی وجود ندارد، و پلیسی که باید حافظ جان باشد، خود ابزار سرکوب و جاده صاف کن جنایت است!
🔹در نظامی که زن را نه بهعنوان شهروند برابر، نه به عنوان نیروی اجتماعی و نه به عنوان یکی از ارکان نظام اقتصادی، بلکه بهعنوان «ناموس» میبیند، زنکشی تصادفب رخ نمیدهد! این یک سیاست نظاممند است. سیاستی که از خانه آغاز میشود، در خیابان ادامه پیدا میکند و در قانون نهادینه شده است. آپارتاید جنسیتی فقط پوشش زنان را هدف نمیگیرد، آنها را اول از چرخهی زندگی اجتماعی بیرون میاندازد و به پستوی خانه میفرستد و بعد آنجا هم جانش را میگیرد.
@ShirinEbadiofficial
بیانیه پایانی کنفرانس اسلو: محکومیت موج اعدامها در ایران و همصدایی با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»
🔹دو روز گذشته در کنفرانس «حقوق بشر در ایران پس از جمهوری اسلامی» در شهر اسلو برگزار شرکت کردم. در این کنفرانس بر لزوم اتحاد، تعیین و تعریف نقشه راه و لزوم تمرکز بر مصادیق مشخث به جای مفاهیم کلی تاکید کردم. در پایان این کنفرانس، بیانیهای مشترک در مخالفت با مجازات اعدام و در حمایت از کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از سوی تمامی شرکتکنندگان به تصویب رسید که متن آن به شرح زیر است:
✍️ما، شرکتکنندگان در کنفرانس «حقوق بشر در ایرانِ پس از جمهوری اسلامی»، ضمن مخالفت با مجازات غیرانسانی مرگ و محکومیت موج اعدامها، همبستگی خود را با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعلام میکنیم.
🔹براساس آمار سازمان حقوق بشر ایران، از آغاز سال ۲۰۲۵ میلادی تا ۱۹ اکتبر، دستکم ۱۱۶۵ نفر در زندانهای مختلف ایران اعدام شدهاند که این تعداد نسبتبه مدت مشابه در سال گذشته بیش از دو برابر شده است.
🔹اعدامها عمدتاً اقشار بهحاشیه راندهشده را هدف گرفته است. تعداد بلوچها در کل اعدامها و تعداد کردها و عربها درمیان اعدامهای به اتهام همکاری با احزاب و گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی نسبت به جمعیت آنان بالاتر است. احکام اعدام بدون رعایت دادرسی عادلانه و اغلب براساس اعترافات زیر شکنجه صادر میشود. هدف اعدامها ایجاد ترس و ارعاب در جامعه برای حفظ نظام جمهوری اسلامی است.
🔹جنبش مخالفت با اعدام در ایران در حال گسترش است؛ هم اکنون ۹۱ هفته متوالی از آغاز کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» میگذرد و تاکنون زندانیان بیش از ۵۰ زندان در سراسر ایران به این کارزار پیوستهاند.
🔹ما شرکتکنندگان در کنفرانس «حقوقبشر در ایرانِ پس از جمهوریاسلامی» ضمن اعلام مخالفت اساسی با مجازات مرگ، از مردم، نهادهای مدنی و رسانهها میخواهیم که صدای مخالفان اعدام، بهویژه کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» را بازتاب دهند و از اعتراض آنها حمایت کنند.
🔹ما همچنین خواستار توقف فوری اجرای اعدامها در ایران هستیم و از جامعه جهانی میخواهیم که سکوتشان را بشکنند و برای جلوگیری از ادامه موج اعدامها، اقدام فوری و مؤثر انجام دهند.
امضاکنندگان:
محمود امیریمقدم / ناصر بلیدایی / فؤاد پاشایی / حمید تقوایی / آسو حسنزاده / مونا سیلاوی / یونس شاملی / یزدان شهدایی / شیرین عبادی / اسماعیل عبدی / ابراهیم علیزاده / مهدیه گلرو / شاهین مدرس / عبدالله مهتدی / همایون مهمنش
@ShirinEbadiofficial
🔹دو روز گذشته در کنفرانس «حقوق بشر در ایران پس از جمهوری اسلامی» در شهر اسلو برگزار شرکت کردم. در این کنفرانس بر لزوم اتحاد، تعیین و تعریف نقشه راه و لزوم تمرکز بر مصادیق مشخث به جای مفاهیم کلی تاکید کردم. در پایان این کنفرانس، بیانیهای مشترک در مخالفت با مجازات اعدام و در حمایت از کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از سوی تمامی شرکتکنندگان به تصویب رسید که متن آن به شرح زیر است:
✍️ما، شرکتکنندگان در کنفرانس «حقوق بشر در ایرانِ پس از جمهوری اسلامی»، ضمن مخالفت با مجازات غیرانسانی مرگ و محکومیت موج اعدامها، همبستگی خود را با کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» اعلام میکنیم.
🔹براساس آمار سازمان حقوق بشر ایران، از آغاز سال ۲۰۲۵ میلادی تا ۱۹ اکتبر، دستکم ۱۱۶۵ نفر در زندانهای مختلف ایران اعدام شدهاند که این تعداد نسبتبه مدت مشابه در سال گذشته بیش از دو برابر شده است.
🔹اعدامها عمدتاً اقشار بهحاشیه راندهشده را هدف گرفته است. تعداد بلوچها در کل اعدامها و تعداد کردها و عربها درمیان اعدامهای به اتهام همکاری با احزاب و گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی نسبت به جمعیت آنان بالاتر است. احکام اعدام بدون رعایت دادرسی عادلانه و اغلب براساس اعترافات زیر شکنجه صادر میشود. هدف اعدامها ایجاد ترس و ارعاب در جامعه برای حفظ نظام جمهوری اسلامی است.
🔹جنبش مخالفت با اعدام در ایران در حال گسترش است؛ هم اکنون ۹۱ هفته متوالی از آغاز کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» میگذرد و تاکنون زندانیان بیش از ۵۰ زندان در سراسر ایران به این کارزار پیوستهاند.
🔹ما شرکتکنندگان در کنفرانس «حقوقبشر در ایرانِ پس از جمهوریاسلامی» ضمن اعلام مخالفت اساسی با مجازات مرگ، از مردم، نهادهای مدنی و رسانهها میخواهیم که صدای مخالفان اعدام، بهویژه کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» را بازتاب دهند و از اعتراض آنها حمایت کنند.
🔹ما همچنین خواستار توقف فوری اجرای اعدامها در ایران هستیم و از جامعه جهانی میخواهیم که سکوتشان را بشکنند و برای جلوگیری از ادامه موج اعدامها، اقدام فوری و مؤثر انجام دهند.
امضاکنندگان:
محمود امیریمقدم / ناصر بلیدایی / فؤاد پاشایی / حمید تقوایی / آسو حسنزاده / مونا سیلاوی / یونس شاملی / یزدان شهدایی / شیرین عبادی / اسماعیل عبدی / ابراهیم علیزاده / مهدیه گلرو / شاهین مدرس / عبدالله مهتدی / همایون مهمنش
@ShirinEbadiofficial
نسیم غلامی سیمیاری را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز سهشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۱ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز سهشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۱ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
تداوم کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در هفته نودویکم در ۵۲ زندان مختلف
حمایت از زندانیان اعتصابی در زندان قزلحصار
🔹کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در حالی وارد نودویکمین هفته خود میشود که زندانیان واحد ۲ زندان قزلحصار پس از یک هفته اعتصاب غذا و با شعار «نه به اعدام» علیه اعدامهای گروهی و سرکوبهای حکومت ایستادگی کردند و توانستند شش تن از همبندیانشان را که برای اعدام به انفرادی برده بودند به بند بازگردانند؛ این اعتصاب گسترده برای هر کدام از آنها در واقع رفتن به استقبال مرگ بود؛ و اجرای احکام این حکومت قرون وسطایی میتوانست اجرای حکم هر کدام از آنها را، به دلیل مقاومتشان، سرعت ببخشد.
🔹در ادامه خانوادههای آنها روز یکشنبه ۲۷ مهر با حضور در مقابل مجلس رژیم، صدای اعتراض خود را علیه سیاستهای سرکوبگرانه و اعدام بلند کردند.
🔹اینها فریاد و مقاومت علیه حکومت انسانستیزی است که وحشیانه دست به اعدامهای جمعی میزند به نحوی که تنها در هفته گذشته ۵۹ نفر شامل ۲ زن و یک کودک مجرم، و در مهرماه ۲۳۲ زندانی را اعدام کرده است. به این ترتیب آمار اعدامها در سال جاری [۱۴۰۴] از ۱۰۸۷ تن گذشته است. در همین راستا روز شنبه گذشته حکومتِ اعدام و جنایت یک زندانی را با اتهام حکومتساخته ارتباط با دول متخاصم در زندان قم به دار آویخت.
🔹حکومت اعدامی ترسان از قیام و انقلاب با سرکوب بیرحمانه تلاش میکند صدای فریاد و خیزش مردم در شهرهای ایران را خاموش کند. اما زهی خیال باطل! زندانیان محکوم به اعدام قزلحصار و خانوادههایشان نشان دادند که چیزی برای از دست دادن ندارند و اراده کردهاند چوبههای دار و مناسبات استبدادی را یکجا واژگون کنند.
🔹کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» ضمن درود به زندانیان واحد ۲ قزلحصار که جانانه ایستادند از جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری میخواهد که با اتخاذ اقدامات مشخص عملی و اجرایی مانع ادامه کشتار زندانیان شوند و صدای دادخواهی محکومان به اعدام باشند. اقداماتی همچون قطع روابط با این حکومت ضدبشری و تشکیل پرونده تحقیق در مورد مسئولان شکنجه و کشتار در ایران.
🔹بیعملی در برابر جنایتهای این استبداد عریان، در عمل به معنای شریک شدن در جرم آنهاست. تا توقف کامل اعدامها، ما همچنان در «سهشنبههای نه به اعدام» ایستادهایم و صدای زندانیان و خانوادههایشان خواهیم بود و همچنان چشم امید ما به حمایت مردم شریف ایران به هر شکل ممکن و در هر کوچه و خیابان و شهر است.
هفته نودویکم
سهشنبه ۲۹مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
@SHirinEbadiofficial
حمایت از زندانیان اعتصابی در زندان قزلحصار
🔹کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در حالی وارد نودویکمین هفته خود میشود که زندانیان واحد ۲ زندان قزلحصار پس از یک هفته اعتصاب غذا و با شعار «نه به اعدام» علیه اعدامهای گروهی و سرکوبهای حکومت ایستادگی کردند و توانستند شش تن از همبندیانشان را که برای اعدام به انفرادی برده بودند به بند بازگردانند؛ این اعتصاب گسترده برای هر کدام از آنها در واقع رفتن به استقبال مرگ بود؛ و اجرای احکام این حکومت قرون وسطایی میتوانست اجرای حکم هر کدام از آنها را، به دلیل مقاومتشان، سرعت ببخشد.
🔹در ادامه خانوادههای آنها روز یکشنبه ۲۷ مهر با حضور در مقابل مجلس رژیم، صدای اعتراض خود را علیه سیاستهای سرکوبگرانه و اعدام بلند کردند.
🔹اینها فریاد و مقاومت علیه حکومت انسانستیزی است که وحشیانه دست به اعدامهای جمعی میزند به نحوی که تنها در هفته گذشته ۵۹ نفر شامل ۲ زن و یک کودک مجرم، و در مهرماه ۲۳۲ زندانی را اعدام کرده است. به این ترتیب آمار اعدامها در سال جاری [۱۴۰۴] از ۱۰۸۷ تن گذشته است. در همین راستا روز شنبه گذشته حکومتِ اعدام و جنایت یک زندانی را با اتهام حکومتساخته ارتباط با دول متخاصم در زندان قم به دار آویخت.
🔹حکومت اعدامی ترسان از قیام و انقلاب با سرکوب بیرحمانه تلاش میکند صدای فریاد و خیزش مردم در شهرهای ایران را خاموش کند. اما زهی خیال باطل! زندانیان محکوم به اعدام قزلحصار و خانوادههایشان نشان دادند که چیزی برای از دست دادن ندارند و اراده کردهاند چوبههای دار و مناسبات استبدادی را یکجا واژگون کنند.
🔹کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» ضمن درود به زندانیان واحد ۲ قزلحصار که جانانه ایستادند از جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری میخواهد که با اتخاذ اقدامات مشخص عملی و اجرایی مانع ادامه کشتار زندانیان شوند و صدای دادخواهی محکومان به اعدام باشند. اقداماتی همچون قطع روابط با این حکومت ضدبشری و تشکیل پرونده تحقیق در مورد مسئولان شکنجه و کشتار در ایران.
🔹بیعملی در برابر جنایتهای این استبداد عریان، در عمل به معنای شریک شدن در جرم آنهاست. تا توقف کامل اعدامها، ما همچنان در «سهشنبههای نه به اعدام» ایستادهایم و صدای زندانیان و خانوادههایشان خواهیم بود و همچنان چشم امید ما به حمایت مردم شریف ایران به هر شکل ممکن و در هر کوچه و خیابان و شهر است.
هفته نودویکم
سهشنبه ۲۹مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
@SHirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتگو با تلوزیون ایران اینترنشنال در حاشیه کنفرانس اسلو؛ با بقای جمهوری اسلامی هیچ اتفاق نیکی در ایران نخواهد افتاد.
🔹باید از نقاط مشترک شروع کنیم. طبیعی است که میان ما اختلافات سیاسی وجود دارد، و این هیچ ایرادی ندارد. اما نباید فراموش کنیم که در کنار این اختلافها، نقاط مشترک زیادی هم داریم.
🔹در بسیاری از مسائل، ما همعقیده و همصدا هستیم: از جمله در مخالفت با مجازات اعدام، در حمایت از زندانیان سیاسی، و در خواست آزادی آنها. اینها نقاط مشترکی است که باید بر آنها تأکید کنیم، نه بر وجوه افتراق.
🔹واقعیت این است که با بقای جمهوری اسلامی هیچ اتفاق نیکی در ایران نخواهد افتاد. وضع همان است که هست، و اگر این حکومت بماند، قطعاً بدتر هم خواهد شد. در کدام سال از عمر جمهوری اسلامی، اوضاع از سال قبل بهتر شده است؟ هیچکدام.
🔹بنابراین اگر میخواهیم شرایط بهتر شود، اولین شرط لازم رفتن جمهوری اسلامی است.اما پس از آن، اینکه چه حکومتی جایگزین شود،جمهوری یا سلطنت، چه نوع جمهوری؟ و با چه ساختار؟ اینها بحثی است که باید در فضای آزاد و از طریق صندوق رأی حل شود.
🔹صندوق رأی و احترام به نتیجهی رأی مردم، یکی از مهمترین نقاط اشتراک ماست. اما این بار باید دقت کنیم که تحت نظارت سازمان ملل متحد انجام شود، تا اشتباه سال ۱۳۵۷ تکرار نشود.
@ShirinEbadiofficial
🔹باید از نقاط مشترک شروع کنیم. طبیعی است که میان ما اختلافات سیاسی وجود دارد، و این هیچ ایرادی ندارد. اما نباید فراموش کنیم که در کنار این اختلافها، نقاط مشترک زیادی هم داریم.
🔹در بسیاری از مسائل، ما همعقیده و همصدا هستیم: از جمله در مخالفت با مجازات اعدام، در حمایت از زندانیان سیاسی، و در خواست آزادی آنها. اینها نقاط مشترکی است که باید بر آنها تأکید کنیم، نه بر وجوه افتراق.
🔹واقعیت این است که با بقای جمهوری اسلامی هیچ اتفاق نیکی در ایران نخواهد افتاد. وضع همان است که هست، و اگر این حکومت بماند، قطعاً بدتر هم خواهد شد. در کدام سال از عمر جمهوری اسلامی، اوضاع از سال قبل بهتر شده است؟ هیچکدام.
🔹بنابراین اگر میخواهیم شرایط بهتر شود، اولین شرط لازم رفتن جمهوری اسلامی است.اما پس از آن، اینکه چه حکومتی جایگزین شود،جمهوری یا سلطنت، چه نوع جمهوری؟ و با چه ساختار؟ اینها بحثی است که باید در فضای آزاد و از طریق صندوق رأی حل شود.
🔹صندوق رأی و احترام به نتیجهی رأی مردم، یکی از مهمترین نقاط اشتراک ماست. اما این بار باید دقت کنیم که تحت نظارت سازمان ملل متحد انجام شود، تا اشتباه سال ۱۳۵۷ تکرار نشود.
@ShirinEbadiofficial
به جای فقر و فساد، به کافه و موسیقی میجنگند!
🔹مردم نان ندارند بخورند، اما حکومت همان اندک روزنههای معیشت را هم میبندد. در شرایطی که فقر و بیکاری بیداد میکند و میلیونها خانواده با سختی سفرههای کوچکشان را پر میکنند، خبر رسیده که در اهواز ۱۶ واحد صنفی کوچک، از جمله چند کافه، به دلیل «اقدامات هنجارشکنانه» پلمب شدهاند.
🔹پلیس اماکن خوزستان با افتخار اعلام کرده که در چارچوب «طرح کنترل اجتماعی» این واحدها را تعطیل کرده است؛ طرحی که در واقع ترجمه دیگری از نظارت، سرکوب و دخالت در زندگی خصوصی مردم است. حکومت نه میتواند شغل ایجاد کند، نه امنیت اقتصادی فراهم کند، اما در پلمب کردن و نابود کردن کار مردم رکورددار است.
🔹بر اساس گزارشهای حقوق بشری، فقط در سال گذشتته دستکم ۵۳۶ واحد صنفی در سراسر کشور به دلایل «غیراقتصادی»، از جمله حجاب، اجرای موسیقی، یا فعالیت در ایام سوگواری حکومتی!! تعطیل شدهاند. یعنی حتی کار و نان مردم هم باید از فیلتر «شئونات اسلامی» بگذرد.
🔹شرمآور است؛ در کشوری که فقر ساختاری، فساد، و سرکوب همهچیز را بلعیده، حکومت به جای پاسخگویی به مردم، کافهها را میبندد و روزی مردم را قطع میکند.
@ShirinEbadiofficial
🔹مردم نان ندارند بخورند، اما حکومت همان اندک روزنههای معیشت را هم میبندد. در شرایطی که فقر و بیکاری بیداد میکند و میلیونها خانواده با سختی سفرههای کوچکشان را پر میکنند، خبر رسیده که در اهواز ۱۶ واحد صنفی کوچک، از جمله چند کافه، به دلیل «اقدامات هنجارشکنانه» پلمب شدهاند.
🔹پلیس اماکن خوزستان با افتخار اعلام کرده که در چارچوب «طرح کنترل اجتماعی» این واحدها را تعطیل کرده است؛ طرحی که در واقع ترجمه دیگری از نظارت، سرکوب و دخالت در زندگی خصوصی مردم است. حکومت نه میتواند شغل ایجاد کند، نه امنیت اقتصادی فراهم کند، اما در پلمب کردن و نابود کردن کار مردم رکورددار است.
🔹بر اساس گزارشهای حقوق بشری، فقط در سال گذشتته دستکم ۵۳۶ واحد صنفی در سراسر کشور به دلایل «غیراقتصادی»، از جمله حجاب، اجرای موسیقی، یا فعالیت در ایام سوگواری حکومتی!! تعطیل شدهاند. یعنی حتی کار و نان مردم هم باید از فیلتر «شئونات اسلامی» بگذرد.
🔹شرمآور است؛ در کشوری که فقر ساختاری، فساد، و سرکوب همهچیز را بلعیده، حکومت به جای پاسخگویی به مردم، کافهها را میبندد و روزی مردم را قطع میکند.
@ShirinEbadiofficial
🔴 مرگ سام زارعی، نشانهی بیماری عمیق در نظام آموزشی ایران است
🔹پسر ۱۲ سالهای به نام سام زارعی در شیراز جان خود را از دست داد. آنطور که خانوادهاش میگویند، پس از تماس تلفنی تحقیرآمیز معاون مدرسه با پدرش، او دیگر نتوانست فشار روحی را تاب بیاورد. مدیر آموزش و پرورش ناحیه، طبق معمول، هرگونه «تنبیه بدنی» را تکذیب کرد و از «پیگیری قضایی» سخن گفت. اما واقعیت تلخ این است که سام نه قربانی یک حادثه فردی، بلکه قربانی سیستمی بیمار، بیرحم و ایدئولوژیک شد؛ سیستمی که از مدرسه برای انتقال ترس، تحقیر و اطاعت استفاده میکند، نه برای یاد دادن سواد و زندگی.
🔹در چند ماه گذشته قریب به صد معلم در ایران اخراج یا تعلیق شدهاند، معلمان دلسوز و متعهدی که صدای انسانیت بودند و نه ابزار تبلیغ حکومت. در غیاب این معلمان، آموزش در ایران هر روز ایدئولوژیکتر، بستهتر و بیرحمتر میشود. مدرسهای که باید پناه باشد، به میدان مجازات و شرم تبدیل شده است. دولتی که رسماً آموزش را رها کرده، کودکان را در فضایی قرار میدهد که نه یاد میگیرند و نه احساس امنیت میکنند؛ فقط یاد میگیرند که بترسند. پرسش ساده و بیرحمانه این است: وقتی به بچهها سواد یاد نمیدهید، چرا باید در محیطی رهایشان کنید که از ترس جان بدهند؟!
🔹حق کودکی، حق زندگی، و حق امنیت روانی در ایران لگدمال شده است. سام زارعی، چهره هزاران کودکی است که زیر فشار آموزش ایدئولوژیک و نبود حمایت روانی، از بین میروند.
🔸اگر شما یا یکی از نزدیکانتان به خودکشی فکر میکنید، لطفاً کمک بگیرید، در ایران با اورژانس اجتماعی ۱۲۳، در افغانستان با ۱۲۰، و در آمریکا و کانادا با ۹۱۱ تماس بگیرید. هیچکس نباید تنها بماند.
@ShirinEbadiofficial
🔹پسر ۱۲ سالهای به نام سام زارعی در شیراز جان خود را از دست داد. آنطور که خانوادهاش میگویند، پس از تماس تلفنی تحقیرآمیز معاون مدرسه با پدرش، او دیگر نتوانست فشار روحی را تاب بیاورد. مدیر آموزش و پرورش ناحیه، طبق معمول، هرگونه «تنبیه بدنی» را تکذیب کرد و از «پیگیری قضایی» سخن گفت. اما واقعیت تلخ این است که سام نه قربانی یک حادثه فردی، بلکه قربانی سیستمی بیمار، بیرحم و ایدئولوژیک شد؛ سیستمی که از مدرسه برای انتقال ترس، تحقیر و اطاعت استفاده میکند، نه برای یاد دادن سواد و زندگی.
🔹در چند ماه گذشته قریب به صد معلم در ایران اخراج یا تعلیق شدهاند، معلمان دلسوز و متعهدی که صدای انسانیت بودند و نه ابزار تبلیغ حکومت. در غیاب این معلمان، آموزش در ایران هر روز ایدئولوژیکتر، بستهتر و بیرحمتر میشود. مدرسهای که باید پناه باشد، به میدان مجازات و شرم تبدیل شده است. دولتی که رسماً آموزش را رها کرده، کودکان را در فضایی قرار میدهد که نه یاد میگیرند و نه احساس امنیت میکنند؛ فقط یاد میگیرند که بترسند. پرسش ساده و بیرحمانه این است: وقتی به بچهها سواد یاد نمیدهید، چرا باید در محیطی رهایشان کنید که از ترس جان بدهند؟!
🔹حق کودکی، حق زندگی، و حق امنیت روانی در ایران لگدمال شده است. سام زارعی، چهره هزاران کودکی است که زیر فشار آموزش ایدئولوژیک و نبود حمایت روانی، از بین میروند.
🔸اگر شما یا یکی از نزدیکانتان به خودکشی فکر میکنید، لطفاً کمک بگیرید، در ایران با اورژانس اجتماعی ۱۲۳، در افغانستان با ۱۲۰، و در آمریکا و کانادا با ۹۱۱ تماس بگیرید. هیچکس نباید تنها بماند.
@ShirinEbadiofficial
فریبا کمالآبادی را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۲ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۲ اکتبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
Shirin Ebadi Foundation
تجربه شیلی (بخش سی و سوم) - Shirin Ebadi Foundation
تاریخ جنبشهای اجتماعی تشویش اذهان عمومی صحنه واقعی شلیک به… تجربه شیلی (بخش سی و سوم)
تاریخ جنبشهای اجتماعی – تجربه شیلی
کاری از بنیاد شیرین عبادی
🔹کمی پیش از کودتای ۱۱ سپتامبر شیلی، حادثه تلخی رخ داد که در تاریخچه سرکوب رسانهها به عنوان موردی نادر از آن یاد میشود. هنگامی که پاتریشیو گوسمان و همکارانش در خیابانهای سانتیاگو مشغول تصویربرداری مستند «نبرد شیلی» بودند، یکی از فیلمبردارها کشتهشدن خودش را ثبت کرد.
🔹حمله به خبرنگاران و عکاسان در میدانهای نبرد یا درگیری خیابانی، در سالهای اخیر بیشتر هم شده و شاهدیم جنایتکارانی که از ثبت اعمالشان وحشت دارند، بهویژه به سوی اهالی رسانه شلیک میکنند. طبق قوانین بینالمللی از جمله پیمان ژنو، خبرنگارها و امدادگران باید در درگیریهای مسلحانه مصونیت داشته باشند. اما در جمهوری اسلامی نهتنها از آمبولانسها برای انتقال نیروهای سرکوبگر استفاده میشود، بلکه رژیم با کشتن امثال دکتر «آیدا رستمی» و حبس دکتر «حمید قرهحسنلو» امدادگرانی که در جنبش مهسا به مداوای مجروحان پرداخته بودند، بدترین نوع جنایات جنگی را مرتکب شد.
🔹قاضی بدنامی که من را محاکمه کرد در برابر این حرفم که گفتم حضورم در تجمعات خیابانی به دلیل شغل خبرنگاری بوده، میگفت: «دیگه بدتر! یکی با اسلحه میجنگه، شماها هم با قلم علیه نظام میجنگید.» این قاضی محمد مقیسه بود؛ آخوندی که بسیاری از روزنامهنگاران را به زندان محکوم کرد و یکی از رکوردداران صدور حکم اعدام در ایران بود. او سال ۱۴۰۳ توسط یکی از کارمندان خودش به قتل رسید و مثل قاتل «غزاله چلابی» هرگز دادگاهی نشد. غزاله شهروندخبرنگار جوانی بود که وقتی با گوشی موبایل از تجمع مردم معترض در مقابل ساختمان فرمانداری آمل فیلم میگرفت، هدف گلوله جنگی قرار گرفت و مثل لئونارد هندریکسن صحنه کشتهشدن خودش را ضبط کرد.
🔹خلاف رفتار نظامیان شیلی، دولت سالوادور آینده به حق «آزادی بیان» متعهد بود؛ هرچند این رفتار دموکراتیک به ضرر او تمام شد. در همان مستند نبرد شیلی میبینیم که مخالفان جلوی دوربین، بدون واهمه از دولت انتقاد میکنند و مثلاً رئیس اتحادیه کامیونداران که با حمایت سیا اعتصاب کرده و اقتصاد کشور را فلج کرده بودند میگوید: «تا زمان پیروزی، از اعتصاب دست نخواهیم کشید. اگر این حرکت منجر به سقوط آینده شود که چه بهتر برای شیلی!»
🔹مهمترین رسانه آتشبیارمعرکه، روزنامه المرکوریو (El Mercurio) بود که به قول گابریل گارسیا مارکز «قدیمیترین روزنامه بورژوازی شیلی و سرور مطبوعات آمریکای لاتین» به حساب میآمد و دشمنیاش با چپها علنی بود. این رسانه نقش مهمی در تاریخ شیلی داشت، از جمله اینکه یک ماه پس از کودتا مدیر این روزنامه وزیر اقتصاد شد و او بود که پای «پسران شیکاگو» را به شیلی باز کرد.
🔹پس از انقلاب 57، اسلامگرایان برای حذف سایر گروههای رقیب و حمله به رسانههای آنها، ماجرای روزنامه مرکوریو را شاهد گرفتند. حزب جمهوری اسلامی در جزوه شیلی و ایران مدعی شد: «در اسنادی که دادستانی انقلاب و دانشجویان پیرو خط امام افشا کردند، به معدودی از مطبوعات خریداریشده از سوی سیا اشاره شد. مهمترین این نشریات آیندگان، بامداد، پیغام امروز، خلق مسلمان و چند نشریه هفتگی و روزنامه بود که از آنها نام برده شده. آیندگان که به دست صهیونیسم و با تائید سازمان سیا در ایران به وجود آمده بود، دقیقاً نقش المرکوریو در شیلی را بازی میکرد و متأسفانه پنج ماه بزرگترین ضربهها را بر پیکر نوجوانان این انقلاب نواخت.»
🔹اما پینوشه اشتباه آینده را مرتکب نشد! یکی از اولین دستورات کودتاچیان، بمباران ایستگاههای رادیویی حامی دولت بود. سالوادور آینده در آخرین نطق رادیوییاش که زیر گلولهباران کاخ مونهدا ادا کرد، پس از صدای چند انفجار مهیب که صحبتهایش را قطع کرد میگوید: «بیتردید فرستنده رادیویی ماخایهنس از کار خواهد افتاد و ساکت خواهد شد. صدای من دیگر به شما نخواهد رسید. اهمیتی ندارد، زیرا باز هم صدای من را خواهید شنید. همواره در کنار شما خواهم بود و حداقل در خاطره شما انسانی ارزشمند خواهم بود که به کشورش وفادار ماند.»
🔸این متن قسمتی از بخش سی و سوم تاریخ جنبشهای اجتماعی است که توسط بنیاد شیرین عبادی تالیف و منتشر شده است. برای دسترسی به متن کامل و سایر قسمتها به این لینک مراجعه کنید.
@ShirinEbadiofficial
کاری از بنیاد شیرین عبادی
🔹کمی پیش از کودتای ۱۱ سپتامبر شیلی، حادثه تلخی رخ داد که در تاریخچه سرکوب رسانهها به عنوان موردی نادر از آن یاد میشود. هنگامی که پاتریشیو گوسمان و همکارانش در خیابانهای سانتیاگو مشغول تصویربرداری مستند «نبرد شیلی» بودند، یکی از فیلمبردارها کشتهشدن خودش را ثبت کرد.
🔹حمله به خبرنگاران و عکاسان در میدانهای نبرد یا درگیری خیابانی، در سالهای اخیر بیشتر هم شده و شاهدیم جنایتکارانی که از ثبت اعمالشان وحشت دارند، بهویژه به سوی اهالی رسانه شلیک میکنند. طبق قوانین بینالمللی از جمله پیمان ژنو، خبرنگارها و امدادگران باید در درگیریهای مسلحانه مصونیت داشته باشند. اما در جمهوری اسلامی نهتنها از آمبولانسها برای انتقال نیروهای سرکوبگر استفاده میشود، بلکه رژیم با کشتن امثال دکتر «آیدا رستمی» و حبس دکتر «حمید قرهحسنلو» امدادگرانی که در جنبش مهسا به مداوای مجروحان پرداخته بودند، بدترین نوع جنایات جنگی را مرتکب شد.
🔹قاضی بدنامی که من را محاکمه کرد در برابر این حرفم که گفتم حضورم در تجمعات خیابانی به دلیل شغل خبرنگاری بوده، میگفت: «دیگه بدتر! یکی با اسلحه میجنگه، شماها هم با قلم علیه نظام میجنگید.» این قاضی محمد مقیسه بود؛ آخوندی که بسیاری از روزنامهنگاران را به زندان محکوم کرد و یکی از رکوردداران صدور حکم اعدام در ایران بود. او سال ۱۴۰۳ توسط یکی از کارمندان خودش به قتل رسید و مثل قاتل «غزاله چلابی» هرگز دادگاهی نشد. غزاله شهروندخبرنگار جوانی بود که وقتی با گوشی موبایل از تجمع مردم معترض در مقابل ساختمان فرمانداری آمل فیلم میگرفت، هدف گلوله جنگی قرار گرفت و مثل لئونارد هندریکسن صحنه کشتهشدن خودش را ضبط کرد.
🔹خلاف رفتار نظامیان شیلی، دولت سالوادور آینده به حق «آزادی بیان» متعهد بود؛ هرچند این رفتار دموکراتیک به ضرر او تمام شد. در همان مستند نبرد شیلی میبینیم که مخالفان جلوی دوربین، بدون واهمه از دولت انتقاد میکنند و مثلاً رئیس اتحادیه کامیونداران که با حمایت سیا اعتصاب کرده و اقتصاد کشور را فلج کرده بودند میگوید: «تا زمان پیروزی، از اعتصاب دست نخواهیم کشید. اگر این حرکت منجر به سقوط آینده شود که چه بهتر برای شیلی!»
🔹مهمترین رسانه آتشبیارمعرکه، روزنامه المرکوریو (El Mercurio) بود که به قول گابریل گارسیا مارکز «قدیمیترین روزنامه بورژوازی شیلی و سرور مطبوعات آمریکای لاتین» به حساب میآمد و دشمنیاش با چپها علنی بود. این رسانه نقش مهمی در تاریخ شیلی داشت، از جمله اینکه یک ماه پس از کودتا مدیر این روزنامه وزیر اقتصاد شد و او بود که پای «پسران شیکاگو» را به شیلی باز کرد.
🔹پس از انقلاب 57، اسلامگرایان برای حذف سایر گروههای رقیب و حمله به رسانههای آنها، ماجرای روزنامه مرکوریو را شاهد گرفتند. حزب جمهوری اسلامی در جزوه شیلی و ایران مدعی شد: «در اسنادی که دادستانی انقلاب و دانشجویان پیرو خط امام افشا کردند، به معدودی از مطبوعات خریداریشده از سوی سیا اشاره شد. مهمترین این نشریات آیندگان، بامداد، پیغام امروز، خلق مسلمان و چند نشریه هفتگی و روزنامه بود که از آنها نام برده شده. آیندگان که به دست صهیونیسم و با تائید سازمان سیا در ایران به وجود آمده بود، دقیقاً نقش المرکوریو در شیلی را بازی میکرد و متأسفانه پنج ماه بزرگترین ضربهها را بر پیکر نوجوانان این انقلاب نواخت.»
🔹اما پینوشه اشتباه آینده را مرتکب نشد! یکی از اولین دستورات کودتاچیان، بمباران ایستگاههای رادیویی حامی دولت بود. سالوادور آینده در آخرین نطق رادیوییاش که زیر گلولهباران کاخ مونهدا ادا کرد، پس از صدای چند انفجار مهیب که صحبتهایش را قطع کرد میگوید: «بیتردید فرستنده رادیویی ماخایهنس از کار خواهد افتاد و ساکت خواهد شد. صدای من دیگر به شما نخواهد رسید. اهمیتی ندارد، زیرا باز هم صدای من را خواهید شنید. همواره در کنار شما خواهم بود و حداقل در خاطره شما انسانی ارزشمند خواهم بود که به کشورش وفادار ماند.»
🔸این متن قسمتی از بخش سی و سوم تاریخ جنبشهای اجتماعی است که توسط بنیاد شیرین عبادی تالیف و منتشر شده است. برای دسترسی به متن کامل و سایر قسمتها به این لینک مراجعه کنید.
@ShirinEbadiofficial
🔴 اعدام جواد نعیمی؛ مهندسی که قربانی ماشین دروغ و شکنجه شد
🔹جمهوری اسلامی در سکوت خبری، یک متخصص ایرانی را در سحرگاه شنبه ۲۶ مهر در زندان قم اعدام کرد. جواد نعیمی، مهندس شاغل در تاسیسات هستهای نطنز، پس از ماهها بازداشت و شکنجه، به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» به مرگ محکوم شد. رسانههای حکومتی بدون اشاره به نام او تنها از اعدام یک «جاسوس» خبر دادند. اما پیگیریهای مستقل نشان میدهد که این مرد ۴۱ ساله نه مأمور موساد، بلکه یکی از متخصصان داخلی تاسیسات نطنز بود؛ انسانی که به جرم دانستن، به جرم «متخصص بودن» قربانی شد.
🔹بر اساس اطلاعات منتشرشده از سوی سازمان حقوق بشری «ههنگاو»، جواد نعیمی پس از بازداشت در بهمن ۱۴۰۲ در بازداشتگاههای امنیتی تحت فشار و شکنجه برای گرفتن اعتراف اجباری قرار داشت. همانگونه که بارها تکرار شده، اعتراف اجباری در جمهوری اسلامی نه سند جرم، بلکه نشانه شکنجه است. پرونده نعیمی نیز یکی دیگر از حلقههای زنجیره اعدامهای سیاسی و امنیتی است که بدون دادرسی عادلانه و بدون حق دفاع مستقل انجام میشود. حکومت هر بار با برچسب «جاسوسی»، صدای منتقدان، متخصصان و دگراندیشان را خاموش میکند تا دستگاه امنیتیاش را از پاسخگویی در برابر افکار عمومی برهاند.
🔹پیکر جواد نعیمی در سکوت و با تهدید نهادهای امنیتی در بهشت معصومه قم به خاک سپرده شد. خانوادهاش حتی اجازه سوگواری نیافتند. این اعدام نه فقط جان یک انسان، بلکه حرمت علم و عدالت را نیز در ایران به خاک سپرد. جمهوری اسلامی امروز در حالی به اعدام متخصصان و فعالان متوسل میشود که هر روز بیش از گذشته از مشروعیت و اعتماد عمومی تهی میشود. جواد نعیمی نه قربانی جاسوسی، بلکه قربانی حکومتی است که حقیقت را میترسد و از دانایی میگریزد.
@ShirinEbadiofficial
🔹جمهوری اسلامی در سکوت خبری، یک متخصص ایرانی را در سحرگاه شنبه ۲۶ مهر در زندان قم اعدام کرد. جواد نعیمی، مهندس شاغل در تاسیسات هستهای نطنز، پس از ماهها بازداشت و شکنجه، به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» به مرگ محکوم شد. رسانههای حکومتی بدون اشاره به نام او تنها از اعدام یک «جاسوس» خبر دادند. اما پیگیریهای مستقل نشان میدهد که این مرد ۴۱ ساله نه مأمور موساد، بلکه یکی از متخصصان داخلی تاسیسات نطنز بود؛ انسانی که به جرم دانستن، به جرم «متخصص بودن» قربانی شد.
🔹بر اساس اطلاعات منتشرشده از سوی سازمان حقوق بشری «ههنگاو»، جواد نعیمی پس از بازداشت در بهمن ۱۴۰۲ در بازداشتگاههای امنیتی تحت فشار و شکنجه برای گرفتن اعتراف اجباری قرار داشت. همانگونه که بارها تکرار شده، اعتراف اجباری در جمهوری اسلامی نه سند جرم، بلکه نشانه شکنجه است. پرونده نعیمی نیز یکی دیگر از حلقههای زنجیره اعدامهای سیاسی و امنیتی است که بدون دادرسی عادلانه و بدون حق دفاع مستقل انجام میشود. حکومت هر بار با برچسب «جاسوسی»، صدای منتقدان، متخصصان و دگراندیشان را خاموش میکند تا دستگاه امنیتیاش را از پاسخگویی در برابر افکار عمومی برهاند.
🔹پیکر جواد نعیمی در سکوت و با تهدید نهادهای امنیتی در بهشت معصومه قم به خاک سپرده شد. خانوادهاش حتی اجازه سوگواری نیافتند. این اعدام نه فقط جان یک انسان، بلکه حرمت علم و عدالت را نیز در ایران به خاک سپرد. جمهوری اسلامی امروز در حالی به اعدام متخصصان و فعالان متوسل میشود که هر روز بیش از گذشته از مشروعیت و اعتماد عمومی تهی میشود. جواد نعیمی نه قربانی جاسوسی، بلکه قربانی حکومتی است که حقیقت را میترسد و از دانایی میگریزد.
@ShirinEbadiofficial
افزایش نگرانکننده خودکشی میان نوجوانان؛ بازتاب فروپاشی نظام آموزشی ایران
🔹در حالی که دیروز خبر جانباختن سام زارعی، دانشآموز ۱۲ ساله، منتشر شد، امروز بار دیگر از مرگ یک نوجوان ۱۶ ساله در سنقر خبر میرسد. این بار پسر نوجوانی از روستای قشلاق سنقر و کلیایی در دبیرستانی از توابع شهرستان، جان خود را از دست داد. انتشار پیدرپیِ این مرگها — در حالی که خانوادهها، معلمان و حقطلبان فریاد کمک میزنند — نشان میدهد وضعیت بحرانی است و کودکان جامعه هر روز آسیبپذیرتر میشوند.
🔹موج خودکشی میان جوانان و نوجوانان حاصل ترکیبِ مشکلات اقتصادی، نابرابری اجتماعی، نبود آیندهپژوهی و امید، حذف معلمان متعهد از نظام آموزشی، و تسلط نظامی از آموزش ایدئولوژیک است. در چند ماه گذشته نزدیک به صد معلم متعهد بهخاطر مواضع یا انتقاد اخراج یا تعلیق شدهاند — فقدان این معلمان، حذف مشاوران و خدمات روانی در مدارس، و رهاشدن آموزش از سوی دولت همه دستبهدست هم دادهاند تا فضای مدرسه به جای پناه، محملِ تحقیر و افسردگی شود. وقتی حکومت رسماً آموزش را رها میکند و سیاستگذاریهایش کودکان را از حق کودکی و آموزش ایمن محروم میسازد، نتیجهاش همین فاجعههای پیدرپی است.
🔹نجات کودکان باید فراتر از شعارهای حزبی و ایدئولوژیک قرار گیرد. ما باید با هم بخواهیم و عمل کنیم: بازگرداندن و حمایت از معلمان متعهد، تامین خدمات مشاوره و سلامت روان در مدارس، تضمین عدالت اقتصادی و دسترسی برابر به فرصتهای رشد، و پیگیری مسئولیتپذیری دستگاههای اجرایی و آموزشی. تلاش برای سرنگونیِ این ساختارِ ستمگرانه — از طریق وحدت مدنی، فشار حقوقی و سازمانیافته، و نه خشونت — بخشی از راهی است که باید در پیش گرفته شود تا دیگر هیچ کودک ایرانی در مدرسه، خانه یا خیابان تنها و ناامید نماند.
🔸اگر شما یا کسی که میشناسید به خودکشی فکر میکند یا نیاز فوری به کمک دارد، لطفاً فوراً با اورژانس اجتماعی ایران تماس بگیرید: ۱۲۳. در افغانستان ۱۲۰ و در شرایط اضطراری در آمریکا و کانادا ۹۱۱ تماس بگیرید. در مواقع غیراضطراری نیز هرچه سریعتر به مراکز درمانی یا خدمات مشاوره محلی مراجعه کنید. هیچکس نباید تنها بماند.
@ShirinEbadiofficial
🔹در حالی که دیروز خبر جانباختن سام زارعی، دانشآموز ۱۲ ساله، منتشر شد، امروز بار دیگر از مرگ یک نوجوان ۱۶ ساله در سنقر خبر میرسد. این بار پسر نوجوانی از روستای قشلاق سنقر و کلیایی در دبیرستانی از توابع شهرستان، جان خود را از دست داد. انتشار پیدرپیِ این مرگها — در حالی که خانوادهها، معلمان و حقطلبان فریاد کمک میزنند — نشان میدهد وضعیت بحرانی است و کودکان جامعه هر روز آسیبپذیرتر میشوند.
🔹موج خودکشی میان جوانان و نوجوانان حاصل ترکیبِ مشکلات اقتصادی، نابرابری اجتماعی، نبود آیندهپژوهی و امید، حذف معلمان متعهد از نظام آموزشی، و تسلط نظامی از آموزش ایدئولوژیک است. در چند ماه گذشته نزدیک به صد معلم متعهد بهخاطر مواضع یا انتقاد اخراج یا تعلیق شدهاند — فقدان این معلمان، حذف مشاوران و خدمات روانی در مدارس، و رهاشدن آموزش از سوی دولت همه دستبهدست هم دادهاند تا فضای مدرسه به جای پناه، محملِ تحقیر و افسردگی شود. وقتی حکومت رسماً آموزش را رها میکند و سیاستگذاریهایش کودکان را از حق کودکی و آموزش ایمن محروم میسازد، نتیجهاش همین فاجعههای پیدرپی است.
🔹نجات کودکان باید فراتر از شعارهای حزبی و ایدئولوژیک قرار گیرد. ما باید با هم بخواهیم و عمل کنیم: بازگرداندن و حمایت از معلمان متعهد، تامین خدمات مشاوره و سلامت روان در مدارس، تضمین عدالت اقتصادی و دسترسی برابر به فرصتهای رشد، و پیگیری مسئولیتپذیری دستگاههای اجرایی و آموزشی. تلاش برای سرنگونیِ این ساختارِ ستمگرانه — از طریق وحدت مدنی، فشار حقوقی و سازمانیافته، و نه خشونت — بخشی از راهی است که باید در پیش گرفته شود تا دیگر هیچ کودک ایرانی در مدرسه، خانه یا خیابان تنها و ناامید نماند.
🔸اگر شما یا کسی که میشناسید به خودکشی فکر میکند یا نیاز فوری به کمک دارد، لطفاً فوراً با اورژانس اجتماعی ایران تماس بگیرید: ۱۲۳. در افغانستان ۱۲۰ و در شرایط اضطراری در آمریکا و کانادا ۹۱۱ تماس بگیرید. در مواقع غیراضطراری نیز هرچه سریعتر به مراکز درمانی یا خدمات مشاوره محلی مراجعه کنید. هیچکس نباید تنها بماند.
@ShirinEbadiofficial
دانشگاه یا قرارگاه انضباطی؟
🔹دانشگاه صنعتی شریف، که زمانی قبله آمال دانشجویان و اساتید بود بهجای کلاس و گفتوگو، امروز با دوربینهای فراگیر و احضار دانشجویان به کمیته انضباطی به بهانه حجاب اداره میشود. این شکافِ عجیب میان خیابان و دانشگاه، پیامی روشن به دانشجو میدهد: دانشگاه، حریم امن فکر نیست. نتیجه پیشبینیپذیر است: فرسایش روانی، بریدن از فضا، و تقویت میل به ترک کشور. این نوع حکمرانیِ انتظامی، نه «نظم»، که بیاعتمادی نهادی تولید میکند.
🔹نمونههای ردصلاحیت استادان، عمق مسأله را نشان میدهد: پذیرفتهشدن یک مدرس فارغ التحصیل از دانشگاه پرینستون در هیأت جذب، اما عدم صدور مجوز تدریس بهدلیل انتشار عکسی در کافه! یا بازگشت فارغالتحصیل سوربن و اعلام رسمی اینکه «در ایران به شما کار نمیدهیم». این الگوی تصفیه فرهنگی است: جانشینسازی صلاحیت علمی با «صلاحیت ایدئولوژیک»، و جابهجایی معیار «توانایی تدریس» با «تبعیت رفتاری». این گزینش معکوس، مستقیماً کیفیت علمی را هدف قرار میدهد: بهترینها یا نمیآیند یا میروند.
🔹ترکیب کنترل ایدئولوژیک و بیثباتی اجتماعی دانشگاه را نابود میکند. گزارشها از ترک نزدیک به ۷۰ عضو هیأت علمی در سه سال و خروج هفتگی استادان، نشان از فروپاشی ظرفیت تولید علم دارد. وقتی دانشجو با احضاریه و استاد با گزینش سلیقهای مواجه است، دانشگاه از «مرکز تولید دانش» به «سامانه کنترل» تقلیل مییابد.
🔹با این وجود راهحل نیز روشن است: پایاندادن به احضارهای سلیقهای و پروندهسازیهای حجابمحور! بازگرداندن معیارهای حرفهای در جذب و نگهداشت استاد؛ استقلال دانشگاه در برابر نهادهای امنیتی؛ و ترمیم معیشت اعضای هیأت علمی. دانشگاه بدون آزادی، دانشگاه نیست و کشورِ بیدانشگاهِ آزاد، آینده ندارد. دانشگاه هم تا زمانی که جمهوری اسلام بر سرکار باشد آزاد نخواهد شد.
@ShirinEbadiofficial
🔹دانشگاه صنعتی شریف، که زمانی قبله آمال دانشجویان و اساتید بود بهجای کلاس و گفتوگو، امروز با دوربینهای فراگیر و احضار دانشجویان به کمیته انضباطی به بهانه حجاب اداره میشود. این شکافِ عجیب میان خیابان و دانشگاه، پیامی روشن به دانشجو میدهد: دانشگاه، حریم امن فکر نیست. نتیجه پیشبینیپذیر است: فرسایش روانی، بریدن از فضا، و تقویت میل به ترک کشور. این نوع حکمرانیِ انتظامی، نه «نظم»، که بیاعتمادی نهادی تولید میکند.
🔹نمونههای ردصلاحیت استادان، عمق مسأله را نشان میدهد: پذیرفتهشدن یک مدرس فارغ التحصیل از دانشگاه پرینستون در هیأت جذب، اما عدم صدور مجوز تدریس بهدلیل انتشار عکسی در کافه! یا بازگشت فارغالتحصیل سوربن و اعلام رسمی اینکه «در ایران به شما کار نمیدهیم». این الگوی تصفیه فرهنگی است: جانشینسازی صلاحیت علمی با «صلاحیت ایدئولوژیک»، و جابهجایی معیار «توانایی تدریس» با «تبعیت رفتاری». این گزینش معکوس، مستقیماً کیفیت علمی را هدف قرار میدهد: بهترینها یا نمیآیند یا میروند.
🔹ترکیب کنترل ایدئولوژیک و بیثباتی اجتماعی دانشگاه را نابود میکند. گزارشها از ترک نزدیک به ۷۰ عضو هیأت علمی در سه سال و خروج هفتگی استادان، نشان از فروپاشی ظرفیت تولید علم دارد. وقتی دانشجو با احضاریه و استاد با گزینش سلیقهای مواجه است، دانشگاه از «مرکز تولید دانش» به «سامانه کنترل» تقلیل مییابد.
🔹با این وجود راهحل نیز روشن است: پایاندادن به احضارهای سلیقهای و پروندهسازیهای حجابمحور! بازگرداندن معیارهای حرفهای در جذب و نگهداشت استاد؛ استقلال دانشگاه در برابر نهادهای امنیتی؛ و ترمیم معیشت اعضای هیأت علمی. دانشگاه بدون آزادی، دانشگاه نیست و کشورِ بیدانشگاهِ آزاد، آینده ندارد. دانشگاه هم تا زمانی که جمهوری اسلام بر سرکار باشد آزاد نخواهد شد.
@ShirinEbadiofficial