Telegram Web Link
📚 #معرفی_کتاب | #شهیدانه

📕 «چند قدم تا تو»
زندگی شهید حادثه تروریستی شاه چراغ، سیدفرید الدین معصومی که دکترای مهندسی مکانیک از دانشگاه کنتربری نیوزلند را داشت و اختراع دو ربات ماهی را برای اولین بار در جهان به نام خودش ثبت کرد.

🔸 این کتاب به قلم خانم الهه آخرتی، زندگی‌نامه شهید سید فریدالدین معصومی، از شهدای حادثه تروریستی شاهچراغ را از زبان همسرش روایت می‌کند.

🔹 این اثر، ترکیبی از جهاد علمی و اخلاص معنوی شهیدی است که هم در میدان مدیریت صنعت برق کشور فعال بود و هم دلی سرشار از ارادت به اهل بیت داشت. روایت با نگاهی عاطفی و مستند، جنبه‌های شخصی، معنوی و حرفه‌ای شهید را به تصویر می‌کشد و از زبان همسر او، تجربه‌ای صمیمی و تاثیرگذار از همراهی با یک مرد مؤمن را بازگو می‌کند.

💳روش های خرید کتاب👇

🌐پایگاه اینترنتی انتشارات روایت فتح
www.revayatfath.ir
اینستاگرام
@revayatfathonline
پیام رسان ایتا
@revayatadmin110
روبیکا
@revayatfathpub

☎️خرید تلفنی سایت: ۰۲۱۶۶۷۳۹۹۸۴

#سالروز_حمله_تروریستی_به_حرم_شاهچراغ

* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #ببینید | #مادرانه

🕌 مادرش تا مدینه هم رفت...

🎙 به روایت: سردار یونس شریفی (مسوول تفحص شهدای هویزه)

#مادر_شهید_سلحشور
#شهدای_هویزه
#سالگرد_درگذشت

* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
شهدای هویزه
🎥 #ببینید | #مادرانه 🕌 مادرش تا مدینه هم رفت... 🎙 به روایت: سردار یونس شریفی (مسوول تفحص شهدای هویزه) #مادر_شهید_سلحشور #شهدای_هویزه #سالگرد_درگذشت * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📸 #قاب_خاطره |

🔸 حضور مادر دانشجوی حماسه آفرین کربلای هویزه «فرخ سلحشور» در مقتل الشهدای هویزه – 26 بهمن 1362

🔸 سردار یونس شریفی (نفر سوم از سمت راست) و حاج صادق آهنگران در تصویر دیده می شوند.

#مادر_شهید_سلحشور
#شهدای_هویزه

* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
📸 #گزارش_تصویری |

🔹 حضور پرسنل و خادمان خواهر زیارتگاه شهدای هویزه به همراه فرمانده حوزه بسیج شهید علی هاشمی بر مزار مادر شهید سلحشور در سالروز درگذشت این بانوی صبور و والامقام

#اخبار_هویزه
#شهدای_هویزه

* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
📸 #گزارش_تصویری | #با_زائران

در ادامه اردوهای راهیان نور دانش آموزی دختران، امروز دانش آموزان استان های قزوین و بوشهر به زیارت شهدای مظلوم کربلای هویزه آمدند.

#اخبار_هویزه
#شهدای_هویزه
#راهیان_نور_دانش_آموزی1404
#ما_فاتحان_قله_ایم

* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌐 #استوری | #شادباش

❤️ قبله قلبم...

#ولادت_حضرت_زینب
#شهدای_هویزه
#مناسبت_روز

* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #ببینید | #ویدئو

🔸 گزارش خبرگزاری بسیج دشت آزادگان از افتتاحیه اردوهای راهیان نور دانش آموزی کشور در جوار شهدای مظلوم کربلای هویزه

#اخبار_هویزه
#شهدای_هویزه
#راهیان_نور_دانش_آموزی1404
#ما_فاتحان_قله_ایم

* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
📚 #معرفی_کتاب |

🔺 روایتی زنانه از روزهای بمباران بغداد

📗 کتاب «خاطرات بغداد»، روایتی از زیستن در میان جنگ و محاصره است. نویسنده با یادداشت‌هایی که در طول سال‌های پرآشوب دهه نود میلادی نوشته، تصویری زنده از بغداد در روزهای بمباران، کمبود، تحریم، امید و ناامیدی ترسیم کرده. نثر او ساده و بی‌تکلف است و از خلال جزئیات زندگی روزمره، چهره‌ای انسانی از کشوری ارائه می‌کند که در اخبار فقط با ویرانی و مرگ شناخته می‌شود. کتاب تلاشی است برای ثبت آنچه در تاریخ رسمی گنجانده نمی‌شود: احساس ترس و امید مردمی که در عمق فاجعه هنوز به فرداها فکر می‌کنند. «ما دیگر نان سفید نمی‌خوریم، اما هنوز می‌خندیم. شاید همین خنده، آخرین سلاح ما باشد.»

👤 «نها الراضی» هنرمند تجسمی بود؛ یک سفالگر و نقاش که نویسنده نبود. جنگ او را وادار به نوشتن کرد. به‌گفته خودش، برای آنکه «شاهدی باقی بماند از روزهایی که جهان می‌خواست نبیند» او شروع به نوشتن خاطرات روزانه خود کرد؛ در کوران حوادثی که به جنگ خلیج فارس معروف شد.

#کتاب_خوب

* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
Audio
🎧 #بشنوید |

🎙 ماجرای جنگ به روایت
سرلشکر جعفری؛فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رئیس قرارگاه فرهنگی قرب بقیه الله

#مرگ_بر_اسرائیل
#دفاع_مقدس2

* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
شهدای هویزه
📔 #گزارش_به_خاک_هویزه (77)| خاطرات سردار یونس شریفی 🔺 جایزه بعثی ها برای سر «حسن قطب نما» 🔻 روایتی خواندنی از نخستین روزهای تهاجم دشمن بعثی ✍️ به سیم خاردارهایی که هنگام رفتن آنها را دیده بودیم رسیدیم. بعضی از بچه ها که هنوز رمقی در بدن داشتند، بچه‌هایی…
📔 #گزارش_به_خاک_هویزه (78) | خاطرات سردار یونس شریفی

🔺 به عشق حسین، اولین بار سوار اسب شدم
🔻 روایتی خواندنی از نخستین روزهای تهاجم دشمن بعثی

✍️ میان حمیدیه تا ساحل رودخانه کرخه محل استقرار عراقی ها بود، حدود 10 کیلومتر بر اثر انحراف آب به باتلاق تبدیل شده بود. ما برای آنکه بتوانیم خود را به عراقی‌ها برسانیم، باید این مسافت را در زمستان و هوای سرد در باتلاق ها تا کمر فرو می رفتیم و راه پیمایی می کردیم.

🔹 مسیر بسیار سخت و دشوار بود و حسابی توان ما را می گرفت. پس از انجام اولین شبیخون، فکری به خاطرم رسید. برای عبور از این مسیر، اسب بهتر از هر چیز بود و احساس کردم باید چند رأس اسب تهیه کنیم. موضوع را با سید جلال موسوی در میان گذاشتم. گفت:
روستای «ام تمیر» اسب‌های خوبی دارد. جهاد سازندگی اسب های ساواکی ها را برداشته و نگاه داشته است. برویم و آنها را برای کارمان بیاوریم.

🔹 من و حسن بوعذار برای گرفتن اسب ها نامه ای گرفتیم و رفتیم. حسن در ام تمیر از میان اسب ها دو اسب خوب و اصیل را انتخاب کرد. زین هم خریدیم و روی اسب‌ها بستیم. همان جا بود که من برای اولین بار در عمرم سوار اسب شدم.

🔹 حسن بوعذار قبلاً بارها سوار اسب شده بود. در زمان شاه با اسب تا بصره هم رفته بود. از ام تمیر تا حمیدیه با اسب سفر کردیم. یعنی مسافتی حدود ۶۰ تا ۷۰ کیلومتر. در مسیری که ما می آمدیم اتفاق جالبی برایمان افتاد. ما با لباس عربی سوار اسب بودیم و عده ای از روستاییان به ما به عنوان جاسوس عراقی مشکوک شدند و بلافاصله گزارش کردند.

🔹 ناگهان دیدم با ماشین ما را تعقیب کرده و به سراغ مان آمدند، اما وقتی به ما نزدیک شدند، من و حسن را شناختند.
به حمیدیه که رسیدیم آخوری برای اسب هایمان درست کردیم.
از فردا کارمان را با اسب ها شروع کردیم.
ما هیچ اطلاعی از سید حسین علم الهدی نداشتیم و بایـد بـه هـر نحوی می‌شد می‌دانستیم که به طور دقیق چه به سرش آمده است. تنها راه این اطلاع نیز اسارت گرفتن نیروهای دشمن و تخلیه اطلاعات آنها بود. از این رو تصمیم گرفتیم در دومین عملیاتی که انجام می دهیم، برویم و یک یا دو سرباز دشمن را به اسارت خود در آوریم. ایــن مأموریت ممکن بود به جنگ و گریز با دشمن منجر شود.

🔹 نقشه این بود که خودمان را به جاده مواصلاتی دشمن برسانیم و یکی، دو خودروی دشمن را متوقف کنیم و نیروهای داخل آن را به اسارت گرفته و با خود به عقب بیاوریم. مین‌ها را نیز آوردیم تا اگر نتوانستیم کسی را اسیر کنیم در جاده بکاریم تا دست خالی از عملیات باز نگشته باشیم.

🔹 عده ای که با من در این مأموریت بودند؛ علاوه بر خودم که فرمانده شان بودم عبارت بودند از قاسم نیسی، حسن بوعذار، لفته بوعذار و ناصر ساکی و حبیب را هم با خودمان بردیم. حبیب برای ما دوربین مادون قرمز آورده بود.

🔹 جالب آنکه برای اولین بار بیسیم هم از جناب سروان پرویز گرفته و بـا خودش آورده بود. تجهیزات مان کامل بود یعنی هم دوربین داشتیم، هــم بیسیم. چیزهایی که خوابش را هم نمی‌دیدیم.

🔹 نماز مغرب و عشایمان را در خاکریز سروان پرویز خواندیم و رها شدیم. حسن بوعذار هم به عنوان راهنما همراهمان بود و از جانب راهنمایی و هدایت گروه خیالم راحت بود.

🔹 همان مسیری را که در عملیات اول شبانه طی کرده بودیم، دوباره با همان عذاب ها و مصیبت‌ها طی می‌کردیم.
با سختی خودمان را به رودخانه کرخه کور رساندیم . وقتی به کرخه و رودخانه هویزه رسیدیم، دیدیم آب رودخانه خیلی بالا آمده است. آب چنان بود که از سر ما عبور می کرد و نمی توانستیم بدون وسیله از آن عبور کنیم. عرض رودخانه حدود ۲۰ تا ۳۰ متر بود اما عمق آب زیاد بود و هر کاری کردیم نتوانستیم عبور کنیم. به بچه ها گفتم صلاح در این است که برگردیم.

🔹 مین ها را در مکان امنی پنهان کردیم تا در عملیات های بعدی مجبور به حمل‌شان نباشیم. قرار شد فردا شب با خودمان تیوپ ماشین بیاوریم تا با آن بتوانیم از عرض رودخانه عبور کنیم. بدون آنکـه کـار خاصی انجام داده باشیم خسته و گرسنه مسیری را که آمده بودیم در آب و خشکی برگشتیم.

🔹 حوالی صبح زود بود که به خاکریز ارتش رسیدیم. از آنجا هم به حمیدیه برگشتیم . یکی دو روز بچه ها استراحت کردند و بار دیگر عصری بود که از حمیدیه بیرون زدیم. من و سید جلال در اهواز منزل برادر حسن فیض الله خوابیدیم. حسن به من گفت کی عملیات دارید؟
- فردا شب.
- من هم می آیم.
- بيا.

⬅️ ادامه دارد...

#سردار_شریفی
#شهدای_هویزه
#ما_فاتحان_قله_ایم

* کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه
@shohaday_hoveizeh
2025/10/28 08:33:08
Back to Top
HTML Embed Code: