چند ماه پیش، زیر درخت زالزالک را خواندم، جلد اول از یک سه‌گانه. دست دوم بود و همین طرح جلد عکس اول را داشت. فرصت نشد از آن بنویسم، با اینکه خیلی خوشم‌ آمده بود. (انتظارش می‌رفت، چون معمولاً معرفی‌های رویا شهری همسو با پسند من است.) این هفته دو جلد دیگر را با چاپ جدید هدیه گرفتم و با لذت و سرعت خواندم. (راستی شما کدام طرح‌جلدها را پسندیدید؟)
کتاب اول، زیر درخت زالزالک، حکایت چند بچه است که در سال قحطی ایرلند روستایشان را ترک می‌کنند تا بروند پیش خاله‌هایشان. در راه مسائل زیادی پیش می‌آید که باید برایش راه پیدا کنند. ایلی و مایکل و پگی تا حالا خاله‌هایشان را ندیده‌اند، و فقط در قصه‌های مادر از آن‌ دو شنیده‌اند. آیا به خاله‌ها می‌رسند؟ اگر هم پیدایشان کنند آیا آن‌ها قبولشان می‌کنند؟
کتاب دوم، دختر گل‌های وحشی، داستان زندگی پگی است. پگی به امریکا رفته و شده خدمتکار. ماجراهای پگی در کشتی، دوست پیدا کردنش، و مسائلش با کارفرماهایش و ... آیا پگی می‌تواند پول کافی در بیاورد؟ آیا می‌تواند برای خواهرش پول بفرستد؟
کتاب سوم، کشتزارهای وطن، است. رایلی که اکنون دو فرزند دارد و در مزرعه‌ای زندگی می‌کند، و مایکل، که در اصطبلی کار می‌کرد، بعد از اتفاقاتی می‌آید پیش او. اما خانوادهٔ رایلی با مشکل بزرگی روبه‌رو شده‌اند. آیا برای حل این مشکل راهی پیدا می‌کنند؟ از طرفی در این جلد، هم همکار و دوست پگی از خانه اربابی رفته، و هم قرار است دوستش با برادرهایش به غرب برود. حالا پگی هم در دوراهی قرار گرفته است.

خیلی سعی کردم داستان‌ها را لو ندهم. در مجموع این سه کتاب از امید، تلاش، راه‌حل‌یابی، حل‌ مسئله، قحطی، مهاجرت، مرگ، خودشکوفایی، فاصلهٔ طبقاتی، مراقبت، حمایت، قدردانی، پشتکار، و دوستی و ... است. ناشر گروه سنی را ۱۲ تا ۱۸ تعیین کرده، اما مطمئنم سنین بالاتر هم از این مجموعه با این ترجمهٔ روان لذت خواهند برد.
از زیبایی‌های دیگر کتاب این است که مترجم درآمد این سه‌گانه را صرف امور خیریه کرده است.
#زیر_درخت_زالزالک
#دختر_گل‌های_وحشی
#کشتزارهای_وطن
#ماریتا_کانلن_مک‌کنا
#محبوبه_نجف‌خانی
#شکوفه_امیرکبیر

سلام دوستان
امیدواریم حالتون خوب باشه و اوضاع دلتون روبه‌راه.
این پیام یک درخواست مهمه. لطفا بخونید و به اهلش برسونید.

باشگاه ازتا از آبان سال ۹۹ تا اکنون چند گروه کتابخوانی با نوجوان‌های روستاهای سیستان و بلوچستان راه‌اندازی کرده که جلسات هفتگی داشتند و بیش از یک ساله که ادامه داشته.
ما از این بابت خیلی خوشحالیم.

پسرهای رشته‌ی تعمیرات لوازم‌خانگی هنرستان روستای لوتک (در سیستان و بلوچستان) نیاز به وسایلی دارند که بتونن قطعاتش رو باز کنند، بررسی کنند و از سرهم کردنش کار یاد بگیرند.
متاسفانه در کارگاهشون سال‌هاست وسیله‌ای برای آموزش نبوده ولی مدتی‌ست به همت تعدادی از دوستان گروه مهر هامون چندتایی لوازم برقی خراب و شکسته مثل پنکه، آب‌میوه‌گیری و ... براشون خریداری و ارسال شده.
اگرچه این وسایل کافی نیستند اما بچه‌ها رو خیلی خوشحال کرده و برای یادگیری امیدوار.
می‌خواهیم ازتون خواهش کنیم اگر لوازم برقی خونگی‌‌ دارید که از تعمیرش ناامید شدید، دورش نندازید و به گروه مهرهامون خبر بدید تا کمک کنند که برای این پسرها فرستاده بشه.
منتظر خبرهای خوبتون هستیم.

لطفا برای هماهنگی با خانم‌ ده‌مرده تماس بگیرید یا پیام بدید:
0912 522 5486

@aztaclub

#اردک_سیاه
رمان‌های نوجوان #افق از کتاب‌های محبوب من هستند. از شروع کار این صفحه هم پیداست. این روزها خیلی دلم می‌خواهد خیلی از کتاب‌ها را معرفی کنم و نمی‌شود. اما امشب که این کتاب را خواندم گفتم نمی‌شود دست به قلم (بخوانید کیبورد موبایل) نبرم و ننویسم!
اردک سیاه داستان نوجوانان هست و نیست. داستان جوری پیش می‌رود که می‌تواند همدلی ما را با عده‌ای قاچاقچی برانگیزد! باور نمی‌کنید؟ خودتان بخوانید و بیایید بگویید آیا دلتان نمی‌خواسته یک جوری خدمه و کاپیتان کشتی اردک سیاه نجات پیدا می‌کردند. و همان قدر ما را به شک بیندازد که آیا همیشه مراجعه به قانون بهترین کار ممکن است؟
داستان از روبن و جدی، دو نوجوانی که لب ساحل دنبال پول در آوردن هستند، شروع می‌شود. آن‌ها جسدی را پیدا می‌کنند و این طوری وصل می‌شوند به ماجراهای پیچیده‌ای که هرچه می‌گذرد نقش هر فرد در آن مشخص می‌شود یا تغییر می‌کند. ما ماجراها را از زبان روبنِ پیرمرد می‌شنویم که برای دیوید روایت می‌کند. با خواندن این کتاب بیشتر از قبل اهمیت و ارزش ساختار برایم روشن شد، ساختار می‌تواند کم‌کم افراد مقید به اخلاق را هم به ورطه‌ای بکشاند که خودشان هم نمی‌خواهند. ما کجای زندگی‌‌مان خلاف ارزش‌هایمان پیش رفتیم؟
از طرفی برایم جالب بود که قانون منع قاچاق بازنگری شد و عوارض آن بیشتر از فایده‌هایش تشخیص داده شد! برایم از اهمیت جان انسان‌ها و تصحیح ساختار می‌گفت.
بعد از خواندن این کتاب دربارهٔ این مفاهیم می‌توان اندیشید: #خانواده، #انضباط، #رهایی، #تعهد_به_اخلاق_یا_قانون، #مراقبت، #ساختار_فاسد، #فقر، #قاچاق، #ارزش‌ها، #پول، #دوستی، #جنگ_قدرت، #کشف و ...

#ژانت_تیلور_لایل
#نسرین_وکیلی🤪
#پارسا_مهین‌پور
#رمان_نوجوان
#ناشر_محبوب_من

#اقیانوس_انتهای_جاده
اگر به سفر بروید آیا ممکن است خانهٔ شما هم با شما بیاید؟ نخندید! در جهان داستانی چنین چیزی ممکن است. این را در #قلعه_متحرک_هاول دیده بودم و در #خانه_پامرغی خوانده بودم. اما در کتاب اقیانوس انتهای جاده فقط خانه که نمی‌آید، مزرعه هم با این خانواده مهاجرت می‌کند!
نیل گیمن چنان تخیل و رویا را با هم می‌آمیزد که کتاب می‌تواند میخکوبمان کند. آن قدر زیبا از خشونت خانگی، تلاش برای قطع چرخهٔ خشونت، دوستی، همسایگی، قدرت تخیل، حمایت و مراقبت، طبیعت و خیلی چیزهای دیگر موجود در این داستان حرف می‌زند که باورم نمی‌شود این فقط یک داستان است. آن دهکده، خانه، آن پرستار قلابی که خودش را اورسولا می‌نامد، لِتی و مادر و مادربزرگش، و آن اقیانوسی که یک بار لتی آن را با سطل آب هم برای نجات پسر هفت‌سالهٔ داستان برده (فکر کنید اقیانوس به دیدارت بیاید!) برایم شگفت‌انگیز، ملموس و در عین حال آشنا هستند که انگار عمری با آن زیسته‌ام. قشنگ می‌شود مسحور داستان گیمن شد و بارها آن را خواند.

#نیل_گیمن
#فرزاد_فربد
#پریان
#رمان_نوجوان

از این بهتر هم مگر داریم؟ کتاب خوبی بخوانی، آن هم از نویسنده‌ای درجه یک، با ترجمهٔ مترجم محبوبت، و بعد بنشینی در حضور مترجم با دو آدم آلموندخوان آلموندشناس اهل ادبیات حرف بزنی؟
در صفحهٔ ایران‌بان منتظرتان هستم.
https://www.instagram.com/p/CZILLn9tkuP/?utm_medium=share_sheet

دو کتاب از باربارا دی که در فاصلهٔ کوتاهی از هم، امسال، به چاپ رسیده‌اند.
نویسنده به طرزی هنرمندانه در هر دو کتاب به احساسات و عواطف فردی می‌پردازد. لایه‌های پنهانی از احساسات که گاهی برای خود فرد هم روشن نیستند. در هر دو کتاب #بحران را در خانواده می‌بینیم و رفتار تک‌تک اعضا را در مقابل آن.
در #کمی_تا_قسمتی_معمولی دختری را می‌بینیم که پس از دو سال مبارزه با سرطان به مدرسه بازگشته است. دو سال مدت کمی نیست، حالا او چطور با همکلاسی‌هایش مواجه خواهد شد؟ آن‌ها که او را مانند یک رشته ابر باریک یا گل قاصدک می‌بینند؟ یا فکر می‌کنند خودش را لوس می‌کند؟
در #زندگی_من_در_آکواریوم مشکل برای برادر راوی پیش آمده است، اما کل خانواده تحت تأثیر این بحران قرار می‌گیرد. بحرانی که پدرومادر می‌خواهند محرمانه بماند.

در هر دو کتاب، شخصیت اصلی لازم است به‌تنهایی با مسائل بزرگی روبه‌رو شود که سخت و پیچیده هستند. شاید هم لازم است از دیگران کمک بگیرد، اما چطور؟

#محبوبه_نجف‌خانی
#آلاله_ارجمندی
#باربارا_دی
#افق
#ایران‌بان

شده چیزی برای شما ارزشی داشته باشد که افراد دیگر متوجه آن نباشند؟ مثلاً کوله‌ای کهنه شما را به گذشته و ریشه‌هایتان وصل کند، جوری که دلتان بخواهد آن را ببرید تا ملکه هم ببیند؟
کولهٔ احمت چنین است. برای همین بین همهٔ آزار و اذیت‌های قلدر کلاس، برندن، آنچه به احمت فشار آورد ریختن خوراک لوبیا در کوله‌اش بود. او پناهجویی بود که پدرش کوله او را به داده بود و تنها چیزی بود که از کشور و خانواده‌اش برایش مانده بود.
دوستی و دشمنی، بی‌اعتنایی، ترس از ناشناخته‌ها، پناهجویی، تفاوت‌ها، همدلی، رسانه‌ها، قوانین، نامه، قلدری، تک‌والدی، و کلی موضوع ریز و درشت دیگر در این کتاب آمده است.
پسر ته کلاس به من یادآوری کرد ما می‌توانیم کاری کنیم، کاری که حال خودمان و دنیا کمی بهتر شود.
#پسر_ته_کلاس
#آنجالی.ک_رئوف
#محبوبه_نجف‌خانی
#طوطی

بارها از من در زمینهٔ فرزند دوم سؤال کرده‌اند. کتاب‌هایی را می‌شناخته‌ام و معرفی کرده‌ام مثل احمد و نی‌نی کوچولو، یه نوزاد بامزه!، دو خواهر و ... اما کتاب جدید به‌روز خوب نمی‌شناختم. نه اینکه کتاب موجود نباشد، خیلی از کتاب‌ها دارای پیش‌داروی‌هایی، مثل حسادت، بود که خوب مناسب هر کودکی نبود.
دیشب که این کتاب را خواندیم، سعی کردم با خودم تحلیل کنم که آیا می‌توانم‌ از این پس راحت این کتاب را جزو کتاب‌های خوب فهرستم معرفی کنم، یا باز ان‌قلت‌هایی وجود دارد. از خوبی‌های کتاب نقاشی‌های گویا ‌و زیبای آن است که به قدر کافی جزئیات دارد، مثل حضور دست‌های نوازشگر مادر روی سر قهرمان. موقعیت‌ها به‌خوبی تصویر شده و احساسات در صورت افراد پیداست که از دید من این نکتهٔ بسیار مهمی است و نشان‌دهندهٔ توان تصویرگر. تصاویر متناسب با متن پیش می‌رود و آن را کامل می‌کند. کتاب با دستخط نوشته شده که سبب شده بود خواندن بعضی کلمات را برای پسر کلاس اولی من سخت شود، هرچند کتاب ادعایی برای آسان‌خوان بودن ندارد و این من بودم که می‌خواستم پسرم با روخوانی کم‌تمرین‌کردن دیروزش را جبران کند. متن ساده و روان است و از تکرارهای به‌جا خوب بهره برده است.‌ نویسنده احساسات و اغراق‌های ذهن کودکان را خوب شناخته و در پایان هم به‌خوبی هلولای بزرگ دوست‌نداشتنی را از میدان دید همهٔ ما خارج می‌کند. یعنی ترس کودک را شناخته و برایشان با ذهن کودکانه راه خلاقانه‌ای هم پیدا کرده است، مثل شنل زورو که به او اعتماد‌به‌نفس می‌دهد یا ردپاهای آخر کتاب.
اما باز هم می‌گویم تمام کتاب‌های کودک را، مخصوصاً در چنین موضوعات حساسی، لازم است پدر و مادر اول بخوانند و ببینند آیا برای کودکشان مناسب هست یا خیر.
#آماده_باش_هلولا
#سحر_حدیقه
#افسانه_صانعی
#فاطمی
#طوطی
#فرزند_دوم