Telegram Web Link
آنچه غیر قابل تحمل بود انسان‌ها بودند نه زندگی...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از هر آجری نمیشه دیوار ساخت،
اینو وقتی تکیه بدی میفهمی:)
#𝐒𝐓𝐎𝐑𝐘🔗
𖦼siaho sefide
جدی‌ چرا‌ من باید انقدر اضطراب داشته باشم؟ پروژه بزرگی دستمه؟ سرنوشت صد نفر به من بسته‌اس؟ آخر هفته عروسیمه؟ ته پیاز این زندگی‌ام یا سرش؟ چه مرگمه دقیقا؟
از اینکه آدمای موردعلاقم یکی یکی دارن ناامیدم میکنن خستم.
مثل خاری که زیر پوست آدم گیر میکنه، هرچی بیشتر درگیرت میشم بیشتر درد میکشم.
فکر میکنی تموم شده، خیال میکنی فراموش کردی،
اما جایی در اعماق وجودت حسش میکنی، همیشه...
انگار دو نفر درونم هستند؛
یکی میخواهد تمام دنیا را ببیند
و دیگری حتی نمیخواهد اتاقش را ترک کند.
کاش وقتی میگفتم بیخیال، واقعا بیخیال میشدم.
اون جایی از سریالِ خون سرد که
امیرعلی خطاب به کسری گفت:
+ اگه قرار باشه همه مثل تو فکر کنن
که باید این شهرو با خون بشوریم!
- مگه الان با چی میشوریم؟
آها با اشکِ مردم…
‏نسلِ ما همه چیز را تجربه کرد؛ الا زندگی.
آنان که میگفتند نمیرویم
حتی خداحافظی هم نکردند!
‏چون اَمن و مهربونی همیشه تنها میمونی، آدما عاشق چیزای مبهم هستن، دنبال هیجان و تفریح،
اما چون انسان مهربون و امن همیشه واضحه،
خیلیا نادیدش میگیرن،
حقیقتی تلخ اما واقعی…
‏من درونگرا نیستم. بیرون خبر خاصی نیست.
خیلی وقته در موردش، گریه هم نمیشه کرد.
توخیلی زیبایی، نه فقط به خاطر چهره‌ات، به خاطر قلب بزرگ و مهربونت، بخاطر تکیه‌گاه بودنت، بخاطر سنگ صبور بودنت، بخاطر لبخندهای دلنشینت، بخاطر امنیت و اهمیتی که به اطرافیانت میدی، با وجود تو زندگی خیلی قشنگ‌تره.
خسته شدم از امیدواری زیاد در لحظه‌ی ابتدایی شروع چیزی و ناامیدی عمیق در میانه‌های راه.
انسان تنها جانداریست که قادر است از فکر زیاد بمیرد.
بزرگسالی خیلی طاقت فرساست، وسط فروپاشی روانی باید پاشی خودتو جمع و جور کنی و ادامه بدی. بابا ولم کن میخوام برم زیر پتو گریه کنم.
2025/07/03 06:58:56
Back to Top
HTML Embed Code: